آواز خشت و گل در کوچه‌های مشهد

1395/4/21 ۰۹:۳۲

آواز خشت و گل در کوچه‌های مشهد

مشهد که اکنون پس از تهران دومین کلان‌شهر ایران به شمار می‌آید، در گذشته نیز اهمیتی فراوان داشته است. این شهر در زمان افشاریان پایتخت ایران بود. یکی از زیباترین بناهای تاریخی خراسان یعنی کلات نادری به همین دوران مربوط است. مشهد به دلیل وجود حرم علی‌بن موسی‌الرضا (ع) وضعیتی دگرگونه در تاریخ دیرینه ایران داشته است. جهانگردانی که به این شهر کهن سفر کرده‌اند، در این‌باره بسیار نگاشته‌اند. یک جهانگرد فرانسوی که در دوره قاجار به مشهد آمده، به جزییاتی اشاره کرده که آگاهی از آن‌ها می‌تواند جذاب باشد. هانری رنه دالمانی، سیاحی فرانسوی بود که به علت علاقه فراوان به اشیای عتیقه مسافرت‌هایی فراوان به کشورهای مشرق‌زمین انجام داد.

 هانری رنه دالمانی و «سفرنامه خراسان و بختیاری»؛ سیاح فرانسوی در شهر مشهد

پرستو رحیمی:  مشهد که اکنون پس از تهران دومین کلان‌شهر ایران به شمار می‌آید، در گذشته نیز اهمیتی فراوان داشته است. این شهر در زمان افشاریان پایتخت ایران بود. یکی از زیباترین بناهای تاریخی خراسان یعنی کلات نادری به همین دوران مربوط است. مشهد به دلیل وجود حرم علی‌بن موسی‌الرضا (ع) وضعیتی دگرگونه در تاریخ دیرینه ایران داشته است. جهانگردانی که به این شهر کهن سفر کرده‌اند، در این‌باره بسیار نگاشته‌اند. یک جهانگرد فرانسوی که در دوره قاجار به مشهد آمده، به جزییاتی اشاره کرده که آگاهی از آن‌ها می‌تواند جذاب باشد. هانری رنه دالمانی، سیاحی فرانسوی بود که به علت علاقه فراوان به اشیای عتیقه مسافرت‌هایی فراوان به کشورهای مشرق‌زمین انجام داد. او به منظور تحقق آرزوی خود برای تهیه کلکسیونی از اشیای عتیقه، در سفرهای خود بسیاری از آثار هنری مثل قالی، منسوجات زربافت و اشیای قدیمی فلزی را گرد آورد و سرانجام همه آن‌ها را با خود به فرانسه برد و مجموعه‌ای بزرگ از این وسایل قیمتی ایجاد کرد. کلکسیون هانری رنه گویا تاکنون نیز یکی از مهم‌ترین و معروف‌ترین کلکسیون‌های شهر پاریس است که بازماندگان او آن را با دقت نگه داشته و علاقه‌مندان هنوز هم از تماشای آن بهره‌مند می‌شوند.* هانری رنه دالمانی دو بار به ایران سفر کرده است. نخستین بار در سال ١٨٩٩ میلادی برابر با ١٢٦٧ خورشیدی با یک فرانسوی به نام سزاری که در آن زمان در استخدام گمرک ایران بود به خراسان رفت و از شهرهای مشهد، نیشابور و قوچان بازدید کرد. او در این سفر به کاوش‌هایی در آثار تاریخی پیرامون قوچان نیز دست زد. سفر دیگر وی در سال ١٩٠٧ میلادی برابر با ١٢٨٥ خورشیدی بود که در گیرودار جنبش مشروطیت و سپس تاج‌گذاری محمدعلی شاه قاجار به ایران وارد شد. او به پیشنهاد سزاری دوست فرانسوی‌اش، نگارش کتابی را درباره اوضاع و احوال اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران آغاز کرد. این جهانگرد پرآوازه فرانسوی همچنین در زمان سفر خود، اطلاعاتی دربرگیرنده شیوه زندگی مردم، آداب و رسوم و اوضاع زراعتی ایران در دوران قاجاریه ارایه می‌دهد. وی درباره وجه تسمیه مشهد اینگونه می‌نویسد «کلمه مشهد به معنای محل شهادت است و این شهر را به این جهت مشهد می‌گویند که حضرت امام هشتم، امام رضا(ع) پسر امام موسی (بن جعفر) (ع) در اینجا به شهادت رسیده و در این شهر مدفون گردیده است».**

 

ورود به شهر و زوار بی جان!
هانری رنه در آغاز ورود خود به شهر مشهد با پدیده سنگ‌ها و عقیده‌ای خاص درباره آن‌ها روبه‌رو می‌شود. همین مساله شگفتی وی را برمی‌انگیزد و موجب می‌شود او و همراهان‌اش از مرکب پیاده شده و از ایرانی‌ها تقلید کنند «طرف عصر ما به تپه‌ای رسیدیم که از آنجا دورنمای شهر پدیدار می‌گردد. در راه‌سنگ های بزرگی را دیدیم که کمی تراشیده و مدور بودند و آنها را زوار می‌نامیدند. یکی از وظایف عابرین این است که سه دفعه این سنگ‌ها را به طرف شهر بغلطانند. ... ولی نباید آنها را به طرف عقب نقل نمایند و اگر کسی چنین کاری را بکند مرتکب گناه بزرگی شده است، ما هم به تقلید سایرین پیاده شده و هریک سه دفعه این زوار بی‌جان را به طرف شهر غلطانیدیم». «ورود به شهر مشهد آن هم در موقع غروب آفتاب خالی از تماشا نیست. در این موقع، آفتاب در شرف زوال است بالای دیوارهای بلند را جابجا با اشعه ضعیف خود روشن کرده ... گنبد و دو مناره طلایی حرم حضرت رضا (ع) از دور خودنمایی می‌کنند و جلوه خاصی دارند».
 

احترام به کبوتران شهر  
توجه به کبوتران در فرهنگ ایرانیان به ویژه در شهر مشهد به دلیل اهمیت و چه بسا تقدسی که «کبوتران حرم» برای مردم دارند، برای یک سیاح فرانسوی تعجب‌برانگیز بوده است؛ حتی بی‌توجهی به این کبوتران در بیرون از شهر به همان اندازه شگفتی او را برانگیخته است «دروازه شهر مقدس مشهد دارای یک در بزرگ تاریخی است که از طرفین به حصاری که دورادور شهر کشیده شده متصل است. این حضار دفاعی که جابجا کنگره‌هایی در بالای آن دیده می‌شود، اکنون منزلگاه کبوتران است. این کبوتران در داخل شهر احترام خاصی دارند و کسی به آنها آزار نمی‌رساند. اهالی شهر اذیت رساندن به آنها را گناه می‌دانند ولی باید دانست که این احترام مادامی نسبت به آنها مراعات می‌شود که در داخل شهر باشند و به محض اینکه از شهر خارج شدند دیگر احترامی ندارند و مردم آنها را مانند سایر طیور صحرایی شکار می‌کنند».
 

قنوات و احتیاط مسافران
هانری رنه احتمالا با قنات‌های ایران چندان آشنایی نداشته است زیرا می‌پندارد ایرانیان و زوار باید به قنات‌ها توجه کرده و با احتیاط از کنار آن رد شوند؛ در حالی که پدیده قنات و تکرار حفره‌های آن به صورت پیوسته، برای ایرانیان موضوعی طبیعی بوده است. او قنات‌ها را در نزدیکی شهر مانند کفگیر سوراخ‌سوراخ قلمداد کرده، برای مسافران خطرناک می‌داند «به طرف شهر که میرویم چاه‌های عمیق را مشاهده می‌کنیم که با دست کنده‌اند تا آب را از مجاری زیرزمینی به طرف شهر ببرند، مسافرینی که تازه به این شهر می آیند باید با نهایت احتیاط قدم بردارند و به شهر نزدیک شوند زیرا که در هر قدم به چاهی برمیخورند ... تمام این قنوات در فاصله‌های زیاد از دامنه کوه شروع شده و چون به نزدیکی شهر رسیدند بهم نزدیک می‌شوند و اراضی شهر را مانند کفگیر سوراخ می‌کنند. بنابراین حرکت کردن در میان این قنات‌ها خطرناک است و باید با احتیاط در آنجاها گردش کرد».

 

چشم‌انداز کلی شهر
زمانی که هانری رنه و همراهان‌اش به شهر مشهد وارد می‌شوند، خیابانی بزرگ توجه او را جلب می‌کند که شهر را به دو بخش تقسیم کرده است، با این حال باز هم مسافران را از ورود به کوچه‌های تنگ و تاریک و پر از توده‌های خاک و شن برحذر می‌دارد «خیابان بزرگی شهر را به دو قسمت تقسیم می‌کند. در کنار این خیابان دکان‌های کسبه و صنعتگران واقع شده است، در پاره‌ای از این دکان‌ها اسلحه آهنی و قفل‌های ممتازی می‌سازند. بقیه شهر مرکب است از کوچه‌های باریک و پرپیچ و خمی که در طرفین آنها دیوارهای گلی بلندی سربرافراشته و جابجا در میان این کوچه‌ها میدان کوچکی دیده می‌شود که دارای چند دکان بقالی است و دکان نانوایی هم در هوای آزاد واقع شده است. خلاصه در این کوچه‌های تنگ عابرین اتصالا به توده‌های خاک و شن برمیخورند که از دیوارها ریخته و راه را مسدود نموده است».

 

ماجرای عکاس‌باشی با لباس اروپایی!
سیاح فرانسوی در جریان دیدار خود از شهر مشهد به «محل بست» توجه کرده است. وی با این محل آشنایی داشته و ماجرایی را که چند سال پیش، احتمالا در سفر نخست‌اش دیده، تعریف می‌کند «در وسط خیابان بزرگ یک محوطه بزرگ چهارضلعی دیده می‌شود که آنجا را محل بست می‌گویند. خارجیان حق ورود به این محوطه را ندارند. در مدخل آن زنجیرهای سنگین آهنی کشیده شده است. چند سال قبل عکاس‌باشی شاه ایران به مشهد آمد و با لباس اروپایی در این محوطه وارد شد ولی چند نفر ... به گمان اینکه یک سیاح خارجی است به قدری او را زدند که از پا درآمد و روی زمین افتاد و اگر اتفاقاً در همین موقع چند نفر از آشنایانش نمی‌رسیدند و او را از مهلکه نجات نمی‌دادند بدرود حیات گفته بود».
 

آواز خشت و گل
کار کردن مشهدی‌ها با آواز تعجب هانری رنه را برانگیخته است «غالب کارها با خواندن سرود و نغمه انجام می‌یابد. در خاطر دارم که بنایی مشغول ساختمان بود. در بالای دیوار با خواندن آواز، خشت و گل می‌طلبید و با آهنگ به خصوصی می‌گفت پسر جان گل بیار و به دیگری می‌گفت جان من نیمه بده، گاهی هم زمزمه‌کنان به کارگران زیردست خود دعا می‌کرد، مثلا می‌گفت: پسرجان خدا تو را قوت دهد و به دیگری می‌گفت: باباجان امیدوارم به پیری برسی. زورقچیان در بندر و حمالان در انبارها و صنعتگران در دکان‌ها غالباً با خواندن سرود و آواز به کار خود اشتغال دارند و عقیده دارند که کار را باید با نشاط  انجام داد تا احساس خستگی کمتر بشود».
هانری رنه افزون بر این پدیده‌ها که به آن‌ها برخورده و آن‌ها را یاد کرده است، سراغ مکان‌های دیدنی و تاریخی مشهد نیز رفته است. وی از زیبایی مقبره خواجه ربیع سخن می‌گوید «یکی از گردش‌های سودمند و نشاط‌آور ما سیاحت مقبره خواجه ربیع بود. پس از عبور از کوچه‌ای که از دو طرف دیوارهای بلندی داشت به در مقبره بسیار زیبایی رسیدیم که مرد مقدسی در آن مدفون است. از قرار معلوم این مدفون در موقع حیات مرید فداکار حضرت رضا (ع) بوده است. قبر او در وسط محوطه بنا واقع شده و دارای پوشش چوبی است که با قالب به طرز خوش‌نمایی منبت‌کاری شده است و شاید در زیر این پوشش کاشی‌های نفیسی وجود داشته باشد».
 

شهر خراب توس
خراب بودن شهر توس به اندازه‌ای بوده که هانری رنه را از به کاربردن این واژه ناگزیر کرده است و بدتر از آن «وقتیکه سیاحان طالب اشیا آنتیک به مشهد وارد می‌شوند آشنایان و دوستان به آن‌ها توصیه می‌کنند که به شهر خراب توس بروند و آثار قدیمی آن را ببینند و اطمینان می‌دهند که اگر مختصر کاوشی در آن خرابه‌ها به عمل آید کاشی‌های طلایی‌رنگ بسیار خوبی از زیر خاک بیرون می‌آید. من هم نظر به این توصیه به توس رفتم». شاید تعدادی از اشیایی که بعدها هانری رنه در کشورش به نمایش گذاشت از همین خرابه‌های شهر توس به دست آمده باشد. این جهانگرد فرانسوی به هر حال در سفرنامه‌اش به این نکته اشاره‌ای نکرده است. وی همچنین به پل توس و داستان ساخت آن اشاره می‌کند و عملکرد دختر حکیم فردوسی توسی را برای وقف این پل می‌ستاید.‌ هانری رنه در سفرنامه‌اش همچنین به صنعتگران مشهد از جمله کار مسگران، فرش‌بافان، زرگران و نساجان اشاره می‌کند. وی همچنین شیوه حمام‌گرفتن مردان را در حمام‌های عمومی تشریح می‌کند. دالمانی حتی درباره حمام‌کردن زنان و اجرای مراسم حنابندان نیز اطلاعاتی مختصر می‌دهد اما مشخص نیست از چه کسی چنین اطلاعاتی گرفته است.
* مقدمه مترجم در سفرنامه هانری رنه، ص ٧٣.
** همه مطالب درون گیومه از «سفرنامه خراسان و بختیاری» نوشته هانری رنه دالمانی آورده شده است.

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: