علی (ع) الگوی انسان كامل

1395/4/6 ۱۱:۰۷

علی (ع) الگوی انسان كامل

دكتر شریعتی، علی (ع) را انسان مافوق می‌دانست، حقیقتی بر گونه اساطیر كه تخته بند تاریخ و جغرافیا نمی‌ماند و زمان و مكان را در می‌نوردد و الگوی انسان كامل را متحقق می‌سازد. شریعتی در اسلامیاتش به بسیاری از چهره‌های برجسته تاریخ اسلام از ابوذر گرفته تا سلمان پرداخت اما در مجموعه آثارش امام علی (ع) جایگاهی ویژه داشت، چهره‌ای كه می‌تواند الگویی عینی برای واپسین پروژه شریعتی یعنی عرفان، برابری و آزادی باشد.

نشست «علی (ع) در آینه تفكر شریعتی» با حضور احسان شریعتی
 

عاطفه شمس : دكتر شریعتی، علی (ع) را انسان مافوق می‌دانست، حقیقتی بر گونه اساطیر كه تخته بند تاریخ و جغرافیا نمی‌ماند و زمان و مكان را در می‌نوردد و الگوی انسان كامل را متحقق می‌سازد. شریعتی در اسلامیاتش به بسیاری از چهره‌های برجسته تاریخ اسلام از ابوذر گرفته تا سلمان پرداخت اما در مجموعه آثارش امام علی (ع) جایگاهی ویژه داشت، چهره‌ای كه می‌تواند الگویی عینی برای واپسین پروژه شریعتی یعنی عرفان، برابری و آزادی باشد. در نشست «علی (ع) در آینه تفكر شریعتی» كه به مناسبت سی و نهمین سالگرد درگذشت دكتر علی شریعتی، به همت جمعیت امداد دانشجویی- مردمی امام علی (ع) برگزار شد؛ احسان شریعتی به تشریح ویژگی‌های خوانش امام علی (ع) در آثار پدرش پرداخت. او گفت كه انسان‌شناسی دكتر شریعتی در كتاب «امت و امامت» از امام علی (ع) مدل یك انسان كامل را می‌سازد. بحث «عرفان، برابری و آزادی» نیز آخرین مانیفست دكتر شریعتی است به این معنا كه همه مبارزات، جنبش‌ها و همه تاریخ باید به تحقق این سه آرمان بینجامد. وی در ادامه به ویژگی‌های شخصیتی امام علی (ع) اشاره كرده و می‌گوید: مدلی كه شریعتی از علی (ع) ارایه می‌كند مدلی است كه برای ما انسان جدیدی را به ارمغان می‌آورد. انسانی كه معیارهای او آزادی، عدالت و به طور كلی توسعه فرهنگی و معنوی است. در واقع، از نظر علی (ع) جامعه‌ای كه در آن آزادی و عدالت نباشد معنوی نیست و این كلام اصلی آن حضرت است. متن كامل این سخنرانی را در ادامه می‌خوانید.

تفاوت حسنات و صالحات
مدت‌هاست كه من با « جمعیت

امام علی» آشنا هستم. این‌گونه انجمن‌ها، خوشبختانه طی سال‌های اخیر فعالیت خود رشد خوبی داشته‌اند. معلم شریعتی نیز بحثی به نام «صالحات و حسنات» داشت و این سوال را مطرح می‌كرد كه چگونه می‌توان مسائل مبتلابه اجتماعیاقتصادی را به‌شكل ریشه‌ای و بنیادین حل كرد؟ به تبع، می‌دانستیم كه تغییر سیستم‌های باطل،  مبارزه سیستماتیك می‌طلبد و كار «صالحه» همین مبارزه ریشه‌ای بود، در حالی كه كار «حسنه» (یا خیریه)، اقدامی رفرمیستی یا اصلاحی‌. امروز نیز معتقدیم كه از همین گام‌های كوچك باید آغاز كرد و از آن رو كه در «دوران اصلاحات» هستیم، پس باید به همین «كوچك زیباست»ها، قانع باشیم بلكه به این امید كه شاید از این‌راه بتوان به‌تدریج تغییرات اساسی را ایجاد كرد. این امر البته باز مستلزم داشتن بینشی بنیادین، ریشه‌ای و صالحه است و با این بینش همین كارهای اصلاحی كمی می‌تواند به یك تحول كیفی انقلابی منجر شود. من این‌دو را از لحاظ مفهومی در تضاد نمی‌بینم. این بحث كه اصلاحات درست است یا انقلاب، پیش از انقلاب مطرح شد و كتابی از مباحثه میان ماركوزه و پوپر در این زمینه منتشر شد و تا به امروز ادامه یافته است.
واقعیت این‌ است كه نهضت اصلاحی در بعضی ممالك توانسته از راه مسالمت‌آمیز یا خشونت‌پرهیز پیروز شود و از طریق تغییرات تدریجی به نوعی تغییر كیفی تدریجی بینجامد؛ مثل كشورهای اروپای شمالی و ژرمانیك كه در آنها رفرماسیون یا اصلاح دینی پیش‌تر صورت گرفته بود. پروتستانتیسم نهضتی بود كه در قرون ۱۵ و ۱۶ در برابر سلطه واتیكان و دوره فئودال اروپا شكل گرفت. نهضت اصلاح دینی زمینه را آماده كرد تا این كشورها به‌شكل مسالمت‌آمیز و اصلاحی به‌ سمت دموكراسی بروند، با خشونت و خونریزی‌های كمتری از انقلاب‌هایی كه در كشورهای كاتولیك مثل فرانسه و... رخ داد. انقلاب كبیر فرانسه به این دلیل به خشونت و رادیكالیسم و قطع‌كردن بنیادی ریشه‌ها به‌شكل ارگانیك یا اندام‌وار كشیده شد كه انقلابیون اصرار بر گسست نمادین ارتباط با گذشته داشتند. پس «گیوتین» ساخته شد كه سمبلی است مبنی براینكه می‌خواهیم با گذشته و با دنیای كهن قطع پیوند كنیم و بنابراین شاه باید گردن زده می‌شد  و دلایل اینكه انقلاب به خشونت و حتی جنگ داخلی و ارعاب و ارهاب یا «ترور» كشیده شد، بحثی است كه برخی اندیشه‌ورزان بعدها به تحلیل ریشه‌های فكری آن نشستند. البته این انقلاب به‌ظاهر پیروز شد. سپس دوباره
فراز و نشیب‌هایی را طی كرد. به جنگ داخلی كشیده شد. شكست خورد. اكنون پس از دو قرن، دستاوردهای آن را می‌بینیم. به‌هرحال تغییرات در فرانسه به‌شكل مسالمت‌آمیز تحقق نیافت. اما در كشورهایی مثل آلمان، انگلستان و كشورهای اسكاندیناوی  برخی از اشكال گذشته را محترمانه نگه داشته‌اند و در بعضی جاها حتی هنوز سلطنت صوری استمرار دارد، اما همه‌جا دموكراسی مستقر است.
ضرورت شناخت شخصیت امام علی (ع)
اگر در ایران نیز سلطنت هوشیار بود و خود را از زمان مشروطه كه مظفرالدین شاه آن را امضا كرد با دموكراسی و آزادیخواهی ملت ایران تطبیق می‌داد شاید هنوز به‌شكل فرهنگی و فولكلوریك هم كه شده ادامه می‌یافت؛ زیرا ما سنت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی داشته‌ایم و حتی در برخورد با ادیان جدید
دوست داشته‌ایم آن را با همان سنت‌های خود وفق دهیم، برای نمونه اسلام ما با كشورهای دیگر اسلامی فرق دارد زیرا سعی كرده‌ایم آن را با فرهنگ خود تطبیق دهیم. حتی اگر ایدئولوژی جدیدی نیز مثل لیبرالیسم یا كمونیسم به ایران می‌آمد همین اتفاق درباره آن رخ می‌داد. یكی از متفكران روس؛ نیكولای بردیایف،  دركتابی با عنوان «مبنا و معنای كمونیسم روس» نشان می‌دهد كه چگونه در روسیه، سنت‌های گذشته دینی و سیاسی پس از انقلاب شكل كمونیستی به خود گرفت. در ایران نیز اینها بازتولید می‌شده‌اند.
موضوع امروز ما میراث امام علی است. برای اینكه اختیار كردن این نام از سوی این جمعیت و فعالیت‌های آن بامعنا باشد و ما روشنفكران نیز به عنوان نیروهای فرهنگی در خدمت این كار كوچك تغییر اصلاحی باشیم و نوعی چشم‌انداز نظری خوب برای آن تدارك ببینیم، باید روش امام علی را بشناسیم. تبدیل‌شدن امام علی به‌نوعی ارزش عام در جامعه ما دلایلی دارد؛ یكی اینكه متعلق به جامعه شیعه اسلامی است كه از گذشته وجود داشته است. تشیع به‌ویژه در چهار قرن اخیر و از زمان صفویه دین رسمی ما بوده است و بنابراین اصلا كلمه تشیع به‌معنای پیروی از امام علی است. بنابراین، پیروان امام علی را شیعه می‌گفتند كه خود این كلمه در قرآن نیز وجود دارد و به معنای شاخه‌شاخه شدن است. پیروان امام علی را در تاریخ، علوی یا پیروان حضرت فاطمه را فاطمی می‌گویند و به این نام، سلسله‌ها، نحله‌ها و قدرت‌هایی در جهان اسلام تشكیل شد كه مخالف خلافت حاكم اسلامی بودند و به‌همین دلیل تكفیر می‌شدند كه تا به امروز نیز این تكفیر ادامه دارد و یكی از آماج حملات جنبش‌های تكفیری مثل داعش همین شیعیان هستند. همین هفته پیش در زینبیه كه دكتر علی شریعتی نیز در آنجا دفن شده است انفجاری تروریستی رخ داد.
اخیرا سی و نهمین سالگرد هجرت و شهادت معلم انقلاب ایران دكتر علی شریعتی بود كه چندین خیابان نیز به نام اوست اما در رسانه‌های رسمی هیچ صحبتی درباره او نشد و هیچ مراسمی نیز برای او برگزار نمی‌شود و در سكوت از آن می‌گذرند. این «سكوت» با معنا برای ما یك دستاورد است و ما از همه مسوولان به‌خاطر این سكوت متشكریم. این سبب می‌شود كه شریعتی به یك حرف، مراسم، شعار و اشكال صوری تبدیل نشود، چنان‌كه بقیه شخصیت‌های ما تبدیل شده‌اند كسانی مثل دكتر چمران كه در آستانه سالگرد شهادت ایشان نیز قرار گرفته‌ایم. در حالی كه چمران نیز یكی از دوستان دكتر شریعتی و از نیروهای مبارز ملی و مذهبی زمان شاه بود و ما با ایشان روابط نزدیكی داشتیم. اما در حال حاضر چمران در جامعه ما كیست؟ افرادی مثل شریعتی و چمران در اثر بی‌توجهی به اسامی بی‌محتوا تبدیل می‌شوند و پرداختن به آنها به نام‌گذاری اتوبان و خیابان محدود می‌شود و حتی در این بین، باید بازسازی نیز بشوند. اما چمران واقعی كه در تاریخ بوده ممكن است نقاط قوت و ضعفی داشته باشد.
انسان مافوق در انسان‌شناسی شریعتی
امام علی یك انسان و در تعریف دكتر شریعتی یك انسان مافوق بود و نه یك مافوق انسان؛ از آن‌گونه كه باید باشد و نیست. انسان‌شناسی دكتر شریعتی در كتاب «امت و امامت» از امام علی (ع) مدل یك انسان كامل را می‌سازد. تثلیث «عرفان، برابری و آزادی» نیز آخرین مانیفست دكتر شریعتی است، به این معنا كه همه مبارزات، جنبش‌ها و همه تاریخ باید به تحقق این سه آرمان بینجامد. نخستین این آرمان‌ها آزادی است؛ یعنی ما از آزادی سیاسی شروع می‌كنیم و تا فلاح و رستگاری پیش می‌رویم كه همه ادیان به آن دعوت می‌كرده‌اند. سپس مبارزات عدالت‌خواهانه كه درطول تاریخ از اسپارتاكوس در جهان و در اسلام ابوذر غفاری -كه نمادهای قیام رنجبران در تاریخ هستند- و بردگان و طبقات محروم مانند آن سمبل‌ها را داشته‌اند. اصولا تاریخ‌شناسی شریعتی و فلسفه تاریخ او، تاریخ ستمدیدگان خاموش است و در «آری، اینچنین بود برادر» شرح می‌دهد كه چگونه این مبارزات عدالت‌خواهانه ادامه یافته است و در اوایل انقلاب فیلم زیبایی از آن ساخته شد. در نهایت، جوهر همه ادیان و معنویت‌ها كه او آن را عرفان می‌نامد و می‌توان نام آن را عشق گذاشت، یا معنویت و اخلاق، اما جوهرش همان امر قدسی است. همان‌گونه كه موضوع فلسفه امر هستی است. موضوع همه ادیان امری است كه حتی ادیانی كه خدا ندارند، پرستش این ساحت معنوی قدسی را دارند. این امر را دین‌شناسان بزرگی نیز مانند میرچا الیاده وارسی كرده‌اند. این خود، نگاهی معنوی به عالم و آدم است كه معنویت در آن «معنا» می‌یابد و می‌بخشد. این معنا داشتن عالم نزد همه ادیان و عرفان‌ها و فرقه‌های معنوی وجود داشته است؛ تفاوت عرفان شریعتی اما این‌ است كه اولا به نقد عرفان‌های گذشته و سنت تصوف خودمان می‌پردازد و انحطاط آنها را نوعی از انواع خودبیگانگی معرفی می‌كند. به این دلیل كه نسبت به دنیا بی‌توجه هستند و می‌گوید كه در جامعه‌ای كه استبداد، استثمار و فقر حضور دارد، به هیچ‌وجه نمی‌توان از معنویت، تعالی و عرفان سخن گفت و اگر سخنی در میان باشد فریب است. سه بعد عرفان، برابری و آزادی مكمل و در عین حال یك امرند. اینكه در تاریخ بعد آزادیخواهی لیبرال با سوسیالیسم در تضاد افتاده است، از دیدگاه شریعتی یك انحراف تلقی می‌شود. همان طور كه ادیان وقتی از برابری و آزادیخواهی دنیوی جدا شوند، نمی‌توانند از معنویت سخن بگویند. هر یك از این ابعاد نیز متفكرانی برای خود دارند؛ به‌طور مثال در غرب، ماركس به عدالت فرا می‌خواند، سارتر به آزادی می‌پردازد و پاسكال، معنویت را در دوره قدیم و برگسون در دوره جدید به‌لحاظ فلسفی تبیین می‌كنند. در شرق نیز، مزدك و بودا و حلاج این سه بعد را نمایندگی می‌كنند. اما در اسلام و تشیع، امام علی به عنوان شخصیتی كه این سه بعد در وی تجلی دارد، معرفی می‌‌شود.
دموكراسی رای‌ها یا دموكراسی راس‌ها
شریعتی در كتابش تزی را مطرح می‌كند و می‌گوید كه در جامعه‌ای كه هنوز آگاهی به بلوغ نرسیده، آیا دموكراسی رای‌ها به دموكراسی راس‌ها منتهی نمی‌شود؟ به اعتقاد او دموكراسی حقیقی شرایط حداقل آگاهی و رشدی اجتماعی می‌طلبد. در غیراین‌صورت دموكراسی دستخوش سوءاستفاده‌هایی می‌شود. این بحث از زمان دكتر مصدق مطرح شد. ایشان دید كه فئودال‌ها به‌نام دموكراسی صوری و رای‌گیری به مناطق قبیله‌ای و عشیره‌ای رفته و با جلب‌نظر رییس قبیله، به جمع‌آوری رای می‌پرداختند و مجلس به دست نیروهای مرتجع و مستبد می‌افتد. بنابراین، دكتر مصدق این پیشنهاد را طرح كرد كه رای‌دهندگان باسواد باشند، یعنی لااقل كاندیداها را بشناسند. این پیشنهاد مورد اعتراض عوامفریبان واقع شد و منتقدان وی را به دلیل طرح شرط سواد آن هم در جامعه‌ای كه هنوز اكثریت بی‌سواد بودند، غیردموكرات خواندند! این البته یكی از معضلاتی بود كه از حوزه سیاست شروع شد. اینكه آیا می‌توان دموكراسی واقعی را در شرایطی از فقر و عدم‌توسعه و ناآگاهی به وجود آورد یا خیر؟ سپس به عنوان یك نظریه در دوره‌ای مطرح شد كه جنبش‌های ضداستعماری كشورهای
استقلال یافته می‌خواستند دموكراسی را به اجرا بگذارند، اما می‌دیدند كه روشنفكران و نیروهای انقلابی هنوز مسوولیت زیادی دارند و نمی‌توانند سرنوشت كشور ‌را به شكل سریع به رای‌گیری واگذار كنند.
رفتار امام علی در هر سه بعد «آزادی، برابری و عرفان» شهره است. برای همگان چه كسانی كه دیندار هستند و چه آنها كه نگاه انسانی دارند، در ایران، جهان و اسلام از نظر انسانی مورد احترام است و حتی اهل سنت هم ایشان را خلیفه چهارم خود می‌دانند. در «موسسه عالم اسلامیIMA » پاریس نیز جمله‌ای از امام علی (ع) بر سر در گذاشته‌اند و متاسفانه نام ایشان را ذكر نكرده‌اند. از ترجمه‌های این جمله این‌ است كه «بهای هر انسان به نیك‌ورزی یا كنش زیبای اوست!» (قِیمةُ كُلِّ امْرِئ ما یحْسِنُهُ، حكمة ۸۱) . خود نهج‌البلاغه نیز یك كتاب حكمی است كه فرزانگی از سطور آن می‌بارد. البته اینها منتخبات ادبی سیدرضی است، از مجموعه مفصلی كه در حال حاضر در لبنان كامل آن منتشر شده است.
ضرورت شناخت تاریخ اسلام
دكتر علی شریعتی، برای تغییرات اجتماعی طرحی داشت مبنی بر اینكه باید دینی كه در عامل فرهنگی یا مانع فرهنگی نقش اساسی دارد، اصلاح شود. او معتقد بود تا وقتی كه ما اصلاح دینی نكنیم نمی‌توانیم مانع فرهنگی را برای تحولات اجتماعی از بین ببریم. ایشان كه ابتدا مبارزی سیاسی بود، وقتی از اروپا بازگشت به این نتیجه رسید كه توده مردم ما مذهبی اند؛ در حالی كه مسائل روشنفكران ذهنی و دور از واقعیت عمومی است. عده‌ای كه از اطرافیان و دوستان خود ایشان نیز بودند همواره به ایشان نقد می‌كردند كه چرا كتاب‌های خارجی از آخرین منابع و ادبیات ماركسیستی و انقلابی را ترجمه نمی‌كند. اما شریعتی می‌گفت باید زیارتنامه‌ها را ترجمه كنیم تا مردم بدانند ارزش‌های اصل آن چه بوده و از چه چیزی ستایش و نیایش می‌كنند. روشنفكر نیز باید با این مخاطب، توده مردم ارتباط داشته باشد. بنابراین روش دیگری انتخاب كرد كه از بحث اسلام‌شناسی در دانشگاه مشهد شروع شد. اینكه چون این جامعه مسلمان و مذهبی است، چه اعتقاد به اسلام داشته باشیم و چه نداشته باشیم، باید تاریخ اسلام را بشناسیم. در این میان، حتی از منابع اهل سنت نیز استفاده و پیشنهاد كرد كه از منابع آنها استفاده كنیم تا آنها نیز از منابع ما استفاده كنند. در نتیجه مدتی محكوم به سنی بودن شد!
آزادی و تساهل در تشیع علوی
شریعتی در دوره دوم كه به حسینیه ارشاد آمد تاكید را روی تشیع گذاشت؛ اما این‌بار نیز متهم به شیعی‌گری افراطی شد. هنوز هم در برخی مناطق از نوع عربستان سعودی او را یك شیعه افراطی می‌دانند. اما در برخی كشورها مثل تركیه امروز ۹۹ درصد از كتاب‌های دكتر شریعتی ترجمه شده و مورداستقبال نیز قرار گرفته و سمینارهایی دایمی برگزار می‌شود، اما این جو در ایران نیست. زیرا ارزش‌های دینی مواجه با دافعه‌ شده‌اند و متاسفانه ما امروز نسبت به گذشته به شكل پارادوكسیكالی با جامعه‌ای غیردینی‌تر سروكار داریم! امروز نسبت به آنچه شریعتی درباره امام علی (ع) این پرسش مطرح می‌شود كه واقعیت امام علی (ع) چه بوده است؟ چون برخی معتقدند ممكن ا‌ست روشنفكرانی چون شریعتی خواسته‌ باشند چهره‌های تاریخی را به‌شكل بهینه معرفی كنند. اما همان طور كه امام علی (ع) در دهه ۶۰، توسط برخی روحانیون، به‌گونه دیگری معرفی می‌شد، شخصیتی تاریخی باشد كه از شمشیرش به طور دایم خون می‌چكد! حال‌آن‌كه امام علی(ع) توسط دكتر شریعتی به عنوان یك انسان كامل در همه ابعاد معرفی شده است. یك سوال تاریخی علمی مطرح شده كه آیا این تصویر واقعی است یا خیر؟ آیا تلاش شریعتی‌ها و سایر مصلحان دینی این نبوده كه یك تصویر ایده‌آل و اسطوره‌ای از شخصیت‌های تاریخی بسازند؟ و واقعیت تاریخی شكل دیگری باشد؟ تاریخ سایر ادیان البته گاه با اسطوره‌سازی عجین شده‌اند اما وقایع اسلام از آنجا كه از نظر تاریخی به ما نزدیك‌تر بوده است و امكان ثبت و ضبط رخدادهای آن بیشتر فراهم بوده، واقعی‌تر است. امام علی (ع) آن گونه كه شریعتی به ما می‌شناساند، در بعد آزادی و حقوق‌بشر كسی است كه از آزار دختر یهودی توسط سپاه مسلمانان به خشم می‌آید؛ اجازه می‌دهد مخالفان او، طلحه و زبیر تا مرز توطئه مسلحانه آزادانه پیش روند؛ حتی اخلال خوارج را در حین نماز و... تحمل می‌كند. از نگاه شریعتی تساهل و آزادی در حكومت علوی مشهور و مبرهن است. اما واقعیت‌های تاریخی دیگری نیز وجود دارند: در آن زمان جنگ‌هایی جاری بوده و روش‌هایی نیز برای جنگیدن در آنها به‌كار می‌رفته، همان‌گونه كه امروز به تناسب زمان، روش‌های خاص دیگر وجود دارد. امام علی(ع) در چنان جامعه‌ای می‌زیسته و بسیاری از این آداب و رسوم را نیز انجام می‌داده است. بنابراین مشتركاتی با آن جامعه و حتی با همان سیستم خلافتی كه با آن مبارزه می‌كرده در كنش او وجود داشته كه اینها هم بخشی از واقعیت تاریخی است. البته در كار مصلحان دینی كمتر به این سنن كهنه و منسوخ اشاره شده است؛ زیرا پروژه آنها این بوده كه جامعه و درك دینی كنونی را عوض كنند. بنابراین وجوهی را مطرح می‌كردند كه عام و اساسی، فلسفی یا دارای قابلیت برای امروز و كاركرد مثبت و پویای كنونی داشته‌اند. اما یك واقعیت این‌ است كه در تاریخ دین یا ادیان واقعیت‌های منفی با ارزیابی‌های امروزی نیز وجود دارد. البته این منفی و مثبت یا خوب و بد تلقی كردن واقعیت‌ها، ارزشگذاری‌های روز است كه از لحاظ علمی فی‌الذاته ارزشی ندارد. به طور مثال ازدواج با محارم در میان شاهان ایران باستان برای حفظ پادشاهی در میان همخونان خود با ارزشگذاری‌های بعدی، عملی نكوهیده و منفی است؛ اما امثال این پدیده‌ها را باید در زمینه و زمانه خود بررسی كرد. یعنی نخست باید پیشداوری‌های‌ خود را به تعلیق درآوریم، تا «معنا» یا مراد و مقصود رفتار آدمیان و اقوام و فرهنگ‌ها را دریابیم. به این «منظور» نیز، نخستین كار از نظر اهل تاویل یا هرمنوتیك این‌ است كه در داوری تعجیل نكنیم و بكوشیم پدیده‌ها و شخصیت‌ها را آن گونه كه بوده‌اند و خود را می‌فهمیده‌اند، همدلانه بشناسیم. در این صورت بسیاری از سوءتفاهماتی را كه در حال حاضر با آن مواجهیم، حل می‌شود و امروز بیش از پیش به چنین رویكرد پژوهشی نیازمندیم.
ضرورت نگاه «ابژكتیو»، به‌معنای پدیده‌شناختی اصطلاح، به واقعیت‌های تاریخی
در شتاب زمان دكتر شریعتی، او اصلا وقت این كار را نداشت. تمام آثار شریعتی در دهه ۳۰ عمر او نوشته شده‌اند و در واقع او در جوانی و طی سال‌های كوتاهی این حجم از آثار را تولید كرد كه این رخداد نیز خود نوعی نبوغ و پدیده استثنایی در تاریخ را نشان می‌دهد. تلاش كسانی كه این متون را به صورت جزوه و به سرعت و در فاصله سخنرانی‌های ایشان، در سطح كشور منتشر می‌كردند جای قدردانی دارد. زیرا سبب یك انقلاب فرهنگی بزرگ شد. بنابراین اینكه شریعتی را «معلم انقلاب» می‌نامند به‌دلیل همین زمینه‌سازی فرهنگی او بوده است كه در حسینیه ارشاد انجام می‌گرفت. در كشاكش این سرعت و محدودیت‌ها، شریعتی قصد داشت یك حرف اصلی را بزند و البته موفق شد. اینكه از دین برای دنیا و برای تغییرات اجتماعی و تحولات فكری چه انتظاری داریم؟ بنابراین چیستی و ابعاد جنبه‌های ضعف یا قوت كلامی و تاریخی دین، آن گونه كه در دانشگاه مورد مطالعه ابژكتیو یا بی‌طرفانه علمی قرار می‌گیرد، مساله اصلی امثال او نبود. اما امروزه فرصت بازخوانی تاریخ اسلام به‌صورت علمی و ابژكتیو یعنی بی‌طرفانه و انتقادی، برای بیان واقعیت تاریخی، برای ما فراهم‌تر است. پس اینك باید از منظر علمی به ابهامات در رابطه با زندگی و شخصیت امام علی(ع) پاسخ گفته شود. همچنین بعد ببینیم از امام علی(ع) چه انتظاری داریم. به گفته دكتر شریعتی امام علی(ع) و حتی خود پیامبر (ص) یك انسان مافوق هستند. امام علی(ع) خود می‌فرماید از من رو در رو انتقاد كنید، زیرا «برتر از آن نیستم كه خطا نكنم، پس به‌رسم سخن گفتن با جباران تاریخ با من سخن مگویید» و (فلا تكلمونی بما تكلم به الجبابره، ... فانی لست فی نفسی بفوق ان اخطیء، خ ۲۱۵، نهج، ترجمه استاد م. م. جعفری) ! مدلی كه شریعتی از علی(ع) ارایه می‌كند الگویی است كه برای ما انسانیت از سنخ جدیدی را به ارمغان می‌آورد. معیارهای او آزادی، عدالت و به طوركلی توسعه فرهنگی و معنوی است. از نظر امام علی(ع)، جامعه‌ای كه در آن آزادی و عدالت نباشد، معنوی نیست و این اصل كلام علوی است.
سرمایه‌ای اجتماعی به‌نام علی شریعتی
شریعتی یك سرمایه اجتماعی، به معنای بوردیویی اصطلاح، است كه می‌توان در فرصت‌های مشابه این جلسه، از میراث او برای آگاه‌سازی اذهان و افكار عمومی استفاده كرد. امثال ما باید در فعالیت‌های اجتماعی حضور داشته باشیم. درد را ببینیم و برای رفع آن مشاركت داشته باشیم. در دوردست‌ترین نقاط كشور دیده‌ایم كه به  طور مثال، هموطنان سنی مذهب عكس شریعتی را در رستوران خود نصب كرده بودند با این جمله دكتر كه «با تو، تمامی نقاط این سرزمین برایم آشناست»، یا در یك طباخی در خیابان منیریه تهران جمله «دوست داشتن از عشق برتر است» را روی دیوار خوشنویسی كرده بود، یا در جنگل‌های شمال كنار عكس میرزا كوچك، عكس دكتر شریعتی و جمله‌های او را نصب كرده‌اند. شریعتی در جامعه ایران نفوذ و جایگاه و محبوبیتی مردمی دارد. بنابراین با بحث درباره اندیشه‌های او در این گونه مكان‌های سمبلیك ‌است كه می‌توان به بیدارسازی روان‌ها و روشنگری ذهن‌- و- ضمیرها یاری رساند و به تدریج به‌‌سمت تغییرات اصلاحی و انقلابی گام برداشت. ما  باید در فعالیت‌های اجتماعی حضور داشته باشیم، درد را ببینیم و در رفع آن مشاركت كنیم. تا هنگامی كه در جهان، اختلاف بین شمال و جنوب تا بدان حد باشد كه وقتی یك نفر در اروپا و امریكا كشته می‌شود تمام اخبار دنیا بر آن تمركز ‌كنند، اما در همان‌زمان در مناطقی از جهان مردم گروه‌گروه كشته شوند و آماری از آنها در میان نباشد، این اختلاف، این دوگانگی سیاست یك بام و دو هوا در لحاظ كردن ارزش و كرامت انسان، به اشكال مختلف «واكنش» خواهد آفرید.

منبع: اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: