احمد بهمنیار و فرهنگِ عامه / سید مسعود رضوی

1395/3/31 ۰۹:۳۵

احمد بهمنیار و فرهنگِ عامه / سید مسعود رضوی

از اواخر عهد قاجار و در دوران سلطنت ناصرالدین شاه، تعدادی از زبدگان فكر و فرهنگ، متوجه اهمیت فرهنگ عامه یا فولكلور شدند و برای ثبت و ضبط آن آستینی بالا زدند. بی‌گمان در راس این گروه، ستاره درخشان ادب ایران، میرزا حبیب‌ اصفهانی، روشنفكر و نثرنویس تبعیدی ایران در استانبول بود كه با دقت و در عین حال وسواسی پژوهشگرانه، نخستین آثار انتقادی را در عرصه‌ ادب عامه ضبط و ثبت كرد.

 

 

از اواخر عهد قاجار و در دوران سلطنت ناصرالدین شاه، تعدادی از زبدگان فكر و فرهنگ، متوجه اهمیت فرهنگ عامه یا فولكلور شدند و برای ثبت و ضبط آن آستینی بالا زدند. بی‌گمان در راس این گروه، ستاره درخشان ادب ایران، میرزا حبیب‌ اصفهانی، روشنفكر و نثرنویس تبعیدی ایران در استانبول بود كه با دقت و در عین حال وسواسی پژوهشگرانه، نخستین آثار انتقادی را در عرصه‌ ادب عامه ضبط و ثبت كرد. حیطه كارش وسیع و كیفیت آثارش وضیع و متناسب با وضع فرهنگی عصر جدید بود. او دو رمان پیكارسك انگلیسی و فرانسوی به نام‌های «سرگذشت ژیل بلاس» اثر آلن رنه لوساژ و «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» به قلم جیمز موریه را به نثر پارسی یگانه و خیره‌كننده ای برگرداند. میرزا حبیب در این دو اثر، فرهنگنامه‌ای از زبان عامه و صحنه‌هایی از زندگی مردم كوچه و بازار و صفحاتی از عادات و تمایلات  ایشان و توصیفاتی از وضع شهرها و اجزای زندگی و سرانجام گنجینه‌ای از تمثیلات و ضرب‌‌المثل‌ها و كنایات و استعاره‌ها و تكیه‌كلام‌های عامه مردم را گنجاند. اما كار او منحصر به این نبود. او درباره مسائل مربوط به واژگان و دستور و ساختار زبان پارسی هم كوشش‌ها كرد. نخستین دستورزبان پارسی را نوشت و اصطلاح دستور را به جای نحو عربی و گرامر فرنگی جا انداخت. میرزا حبیب برخی تلخیص‌ها هم از آثار مهم ادبی انجام داده و مهم‌‌تر از این‌ها، او  نخستین تصحیح‌های انتقادی و امروزی از چند اثر ادب عامه انجام داد. از جمله تصحیح و انتشار دیوان نظام قاری (موسوم به البسه) و دیوان ملابُسحاق شیرازی (متخلص به اطعمه) كه هر دو، فرهنگنامه‌های ارزشمندی از ذخیره ادب مردمی است كه خالی از طنز و لطایف ظریف هم نیست. به هر جهت تردید نباید كرد كه جناب میرزا حبیب، سلسله جنبان این جریان در روزگار ما بوده و تحت تأثیر او، افراد دیگری مثل محمد مقدم و سیدمحمدعلی جمالزاده نیز شروع به نگارش نثرهای مرسل و متكی به ارزش زبان عامه می‌نمایند. مرحوم استاد جمالزاده كه به درستی پدر قصه نویسی نوین ایران لقب گرفته، اندكی پس از میرزا حبیب شروع به كار كرد. او قصه‌های زیبایی نوشت كه سرشار از مثل‌ها و متل‌ها و تكیه‌كلام‌های توده‌های فرودست مردم بود. «یكی بود یكی نبود»،‌ «فارسی شكر است»، «دارالمجانین»، «كباب غاز»، «صحرای محشر» و تعداد پرشماری از این آثار،‌میراث قلم این مرد بزرگوار و این عاشق ایران زمین است. قبلاً میرزا حبیب اصفهانی، در پایان دواوین اطعمه و البسه و آثار دیگر، فرهنگی از اصطلاحات عامه گردآورده و قصد داشت فرهنگنامه مجزایی از آن‌ها به دست دهد، اما ظاهراً‌ موفق نشد. جمالزاده این كار را كرد و فرهنگی از مثل‌ها و عبارات و اصطلاحات را از تداول روزمره استخراج و ثبت كرد. كتاب مهمی هم به نام «خلقیات ما ایرانیان» نوشت كه واكنش‌های مثبت و منفی فراوانی برانگیخت. لذا باید میرزا حبیب و جمالزاده را پیشگامان توجه و تحقیق در فرهنگ عامه قلمداد كرد.

اندكی پس از آن، و شاید مقارن جمالزاده، تحقیقات ژرف‌تری در ادب عامه از سوی نابغه داستان‌نویسی ایران، صادق هدایت انجام گرفت كه فقط جنبه گردآوری و ثبت نداشت، بلكه بر نگاه نقاد و تحلیل‌گری شكل گرفته بود كه در جهت كاوش در لایه‌های عمیق فهم اجتماعی و برقراری پیوند با روح قومی و فرهنگی توده مردم تداوم می‌یافت. در كنار هدایت استاد نامدار ادب و زبان پارسی، علامه علی‌اكبر دهخدا نیز فرهنگ‌نامه كم‌نظیر خود به نام «امثال و حكم» را تالیف و تكمیل می‌فرمود. اثری درخشان و عالی كه بعدها به كوشش دانشور فقید استاد دكتر محمدمعین تكمیل  و منتشر شد و یكی از مهم‌ترین منابع مطالعات مربوط به زبان و فرهنگ عامه را در ایران قلمداد شد. از پی این دانشوران، داستان‌نویسان، ادیبان، محققان و كوشش‌گران زیادی ظهور كرده و هر یك گوشه‌ای از كار را گرفتند كه مرحوم استاد انجوی شیرازی، مرحوم استاد احمد شاملو، دكتر جابر عناصری، استاد احمد مجاهد و تعداد زیادی از دانایان فرهنگ ایران به این موضوع توجه نشان دادند و آثار مهم و مفیدی بر جای نهادند. یكی از استادان دانشوری كه به این موضوع علاقه نشان داد و اثری جالب و خواندنی تالیف كرد، مرحوم استاد احمد بهمنیار، آموزگار شهیر و پژوهشگر فهیم اوایل سده خورشیدی كنونی است.

 

شرح احوال

درباره زندگی و نسب و حسب و مشاغل و فعالیت‌های علمی بهمنیار، یا به عنوان روزگار جوانی: میرزا احمد دهقان، خوشبختانه منابع موثق و مفیدی در دسترس است. وی در روز نهم بهمن ماه 1262 خورشیدی، برابر با بیست و نهم ربیع‌الاول سال1301 قمری در كرمان زاده شد. پدر و بستگان پدری و نیاكانش، وابستگی و دلبستگی به مسلك شیخّیه داشتند و از نزدیكان میرزا محمدخان و محمدكریم خان كرمانی، پیشوایان این طریقت بودند. احمد بهمنیار در زادگاهش تحصیل كرد و نزد آقا میرزاحسن كوهبنانی و ملاغلامرضا رباطی علوم مقدماتی را آموخت. پدرش آقامحمدعلی و برادر بزرگ‌ترش آقا محمدجواد كه هر دو به «معلّم» معروف بودند، آموزش صرف و نحو و دیگر علوم متعارف را به احمد عهده‌دار شدند. امّا عمر پدر چندان دیر نپایید و از آنجا كه فرزند بسیار كوشا و باهوش بود، به سرعت ترقی كرد و در سن 16 سالگی صاحب كرسی تدریس شد. اندكی بعد در سن 18 سالگی، نه فقط تدریس می‌كرد، بلكه نظامت و اداره مدرسه ابراهیمیه (مدرسه علمیه و سعادتِ سال‌های بعد) را نیز به عهده گرفت. علاقه‌اش به تعلیم و تدریس چنان بود كه بعداً همّت كرد و خود مدرسه‌ای به نام اسلامیه (یا عمادیه در سال‌های پسین) تأسیس نمود. این گرایش‌ها و فعالیت‌ها در وجود او، حاصل و محصول نوعی تجدّدخواهی و میل به ترقی بود. طبع شعر قوی داشت و از جوانی با تخلّصِ «دهقان» شعر می‌سرود. به تدریج شور جوانی و افكار آزادی‌خواهانه، پایش را به محافل سیاسی و صفحات روزنامه‌ها باز كرد و همراه دیگر آزادی‌خواهان كرمان به فعالیت در شاخه حزب دموكرات در آن منطقه پرداخت. سواد و اشتیاق و اعتمادی كه در او دیده می‌شد، تأثیرش را بر اطرافیان می‌افزود. در سال 1289 هـ . ش روزنامه‌ای به نام "دهقان" راه انداخت كه ناشر افكار و اشعار انقلابی و آزادی‌خواهانه بود. امّا فضای واپس‌گرا و استبدادزده محلّی، تساهلی نشان نمی‌داد. پنج سال پس از آن، احمد و گروهی از هم مسلكان و دوستان حزبی‌اش بازداشت و به حبس در ارگ كریمخانی در شیراز گسیل شدند. بیش از چهارده ماه در این زندان بود، امّا بیكار ننشست. در محبس زبان تركی استانبولی را آموخت و معروف است كه قصیده شكوائیه‌ای زیبا سرود كه بعدها بسیار خوانده و از سوی برخی ادبای بزرگ تحسین شد. ابیاتی از این چكامه غم گرفته چنین است:

مرا جان بفرسود ازین زندگانی

كه در وی ندیدم دمی شادمانی

حكیم از گلستان دنیا نچیند

بجز خارِ اندوه و نامهربانی

چه آسایشی خیزد از مرز و بومی

كه جلّاد بر وی كند مرزبانی

از بهمنیار تعهدی مبنی بر عدم دخالت در امور سیاسی و كنارجویی از فعالیت‌های حزبی گرفتند و در سال 1296 همراه با دیگر زندانیان آزاد و به تهران فرستاده شد. این زمان، مملكت درگیر مشكلات و نارسایی و فقر و پریشانی بود. بهمنیار جوان هم تنگدست و رنج‌كشیده بود و به ناچار برای امرار معاش به استخدام اداره مالیه خراسان درآمد. با این همه، فكرِ فرهنگ و شورِ سیاست رهایش نكرد. در واپسین سال‌های حكومت قاجار و در ابتدای قرن هجری شمسی كنونی ـ 1301 خورشیدی ـ در خراسان روزنامه‌ای به نام «فكر آزاد» منتشر كرد كه می‌توان از عنوان آن، پی به مواضع و خط مشی آن برد. سال بعد، از شغلش استعفاء كرد و راهی پایتخت شد. روزنامه‌اش را هم با خود آورد و كوشید آن را در هیاهوی تهران منتشر نماید. در این كار، شاعر نازنین و آزاده، حسین پژمان بختیاری هم او را یاری می‌داد، اما پس از یك سال دچار مشكلات متعددی شد. در این ایام حكومت تغییر كرد و رضاشاه و تشكیلات و سلسله تازه برقرار شد. احمد بهمنیار به سال 1305 در وزارت فرهنگ استخدام شد و به اداره معارف آذربایجان منتقل شد. یك سال در دبیرستان محمدیه تبریز تدریس كرد، امّا در آنجا هم دوام نیافت و به تهران بازگشت. در سال 1306، در زمان مرحوم داور كه بنیان‌گذار دادگستری جدید در مملكت بود، به آن اداره رفت و در تصحیح و تنقیح قوانین و ساما‌ن‌دادن به تشكیلات عدلیه به برخی فضلا و قانون‌دانان و شخصیت‌های دانشور و موجّه یاری داد. عدلیه، امكان سفر و مأمویت به مناطق مختلف كشور را برای بهمنیار فراهم كرد. به قزوین و بعد به همدان رفت و در یکی از این سفرها با وزیر وقت معارف آشنا شد. این وزیر، بهاء‌الملك، برادر اعتمادالدوله میرزا یحیی‌خان قراگزلو بود و تحت تأثیر دانش و فضل و متانت بهمنیار قرار گرفت. به خواهش و سفارش بهاء‌الملك، بهمنیار به وزارت معارف منتقل و جهت تدریس در مدارس مهم تهران ـ از جمله دارالفنون ـ انتخاب شد. در بهمن ماه سال 1310 به جهت تدریس در دارالمعلّمینِ عالی نیز برگزیده شد. فعالیت‌های كاری بهمنیار هم‌چنان ادامه داشت تا آن كه تحوّلی مهم در نظام آموزش عالی ایران رخ داد. در سال 1313 خورشیدی، دانشگاه تهران تأسیس شد و بهمنیار كه آموزگاری متبّحر و فاضل در درس‌های ادبیات پارسی و عربی و فلسفه و منطق بود، به دانشكده معقول و منقول راه یافت و به تدریس تاریخ در این دانشكده پرداخت. اندكی بعد، در سال 1315 ـ از سوی شورای عالی دانشگاه تهران، به عنوان استاد ادبیات پارسی و عربی در دانشكده ادبیات برگزیده و مشغول به كار شد. كار منظم و آثار ارزشمند و پژوهش‌های مفید بهمنیار سبب شد تا مدارج كمال و ترقی را به سرعت طی كند. در سال 1321 به عضویت پیوسته فرهنگستان ایران درآمد. او در طی همین سال‌ها ـ از 1318 به بعد ـ با علامه دهخدا در تنظیم و تكمیل لغت‌نامه همكاری می‌كرد. كار و فعالیت زیاد، بر جسم استاد بهمنیار اثر نهاد و عوارض آن در اوایل دهه 1330 آشكار شد. رخدادهای غمبار سیاسی در سال 1332 نیز برای این مرد شریف و دانا، كه در جوانی سیاستگری آرمان‌خواه و در تمام عمر فرهنگمردی ایران‌خواه بود، بسیار فرساینده بود. در نیم روز جمعه 12 آبان سال 1334، موطنِ جسم را ترك كرد و درگذشت. پیكر استاد بهمنیار در گورستان وادی ایمن كربلا به خاك سپرده شد.

 

تألیفات و شعرهای بهمنیار

بخشی از تألیفات استاد بهمنیار، مقاله‌های اوست كه در روزنامه‌هایی كه خود منتشر می‌كرد به چاپ می‌رسید. برخی نوشته‌های او، كه با دست خطی زیبا تحریر می‌شد نیز پراكنده شده و ممكن است بعداً منتشر شود. مقالات علمی و ادبی‌ای هم در مجلاّت دیگر به چاپ رسانده است. بهمنیار فهرست آثار و تألیفاتش را به خط خود نگاشته است. مهم‌ترین آثار چاپ شده وی عبارت‌اند از: روزنامه دهقان (كرمان ـ دوسال ـ 1329 ـ 1331)؛ روزنامه فكر آزاد (مشهد ـ دو سال، و تهران ـ یك سال ـ 1301 ـ 1304 ش)؛ تحفه احمدیه در شرح الفیه ابن مالك (1330، 2 جلد)؛ تصحیح اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید (تهران 1313 ش)؛ تصحیح التوسل الی الترسل بهاءالدین محمد بن‌مؤید بغدادی (تهران 1315 ش)؛ تصحیح تاریخ بیهقِ ابوالحسن علی بن زید بیهقی (تهران 1317 ش)؛ شرح احوال و آثار صاحب بن عباد (به كوشش محمدابراهیم باستانی پاریزی، دانشگاه تهران، 1344 ش)؛ تصحیح الابنیه عن حقایق الادویه (به كوشش شادروان دكتر حسین محبوبی اردكانی، دانشگاه تهران، 1371 ش)؛ داستان نامه بهمنیاری (به كوشش فریدون بهمنیار، دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1369 ش)؛ دیوان اشعار (بی‌تا)، تصحیح زبده‌التواریخ در تاریخ آل سلجوق (؟)، تاریخ ادبیات عربی در سه جلد (؟) و...

 

داستان‌نامه بهمنیاری

با مقدماتی كه در ابتدای این بحث‌آوردیم، اهمیت كار استاد بهمنیار در گردآوری و تألیف كتاب«داستان‌نامه» مشخص می‌شود. در واقع، این كتاب، جز نامش، هیچ ربطی به داستان، در معنای متعارف و امروزین، ندارد. یك فرهنگ امثال است و چندین هزار ـ بیش از شش‌هزار‌ـ مثال فارسی را كه در افواه مردم رایج است، به ترتیب الفبایی آورده و توضیحاتی در معنا یا ریشه یا متشابهات مرتبط با آنها نیز در ذیل هركدام بیان كرده است. مؤلف بزرگوار ما، كه خود صاحب نثری زیبا بوده، مقدمه‌ای مفصل و مفید و متكی به تعاریف منطقی و دقیق بر این كتاب نگاشته تا معنای مورد نظر خود را از «امثال» مشخص سازد. در ابتدای سخن نیز جستارگشایی فرموده و دلیل تألیف را این‌گونه بیان می‌دارد:

«نگارنده این اوراق احمد بهمنیار كرمانی متخلص به دهقان، در حدود سال 1323 هجری(تقریباً بیست و یك سال قبل) به این خیال افتاد كه اصل و ریشه بعضی كلمات را كه اهالی كرمان در محاورات خود استعمال می‌نمایند و در جاهای دیگر مستعمل و متداول نیست، از فرهنگ‌های مختلف استخراج و از مجموع آن لغات، كتابی تألیف نمایم...»

در ادامه می‌نویسد: « مَثَل، یك شعبه مهم از ادبیات  هر زبان  و نماینده ذوق فطری، قریحه ادبی، افكار، عادات، اخلاق و احساسات  اهل آن زبان  است. وقتی كه امثال جاریه بین یك ملّت را به دقت مطالعه و در نكات و دقایق آن تأمل كنید، طوری بر زندگانی اجتماعی و انفرادی، درجه تربیت و تمدن، پایه ترّقی و تنّزل، رسوم و عقاید، احساسات و تصورات آن ملّت  مطّلع می‌شوید كه گویی سال‌ها با افراد  طبقات مختلفه آن شریك زندگی و رفیق شب و روز بوده‌اید...»

«مثل قدیمی‌ترین ادبیات بشر است. انسان پیش از آن كه شعر بگوید و قبل از آن كه خط بنویسد اختراع امثال  نموده و در محاورات  خود به كار برده‌ است.... درجه عظمت و وسعت هر زبان و علّو فكر ادبی اهل آن زبان از شماره امثال سائره آن معلوم می‌شود، زیرا امثال عبارت‌انداز جمله‌های حكیمانه‌ای كه به قدری فصیح و در عین فصاحت  ساده و لطیف و دارای استعارات، كنایات و تشبیهات خالی از تكلّف‌اند كه عاّمه مردم آنها را پسندیده با كمال میل حفظ و در محاورات خود استعمال می‌نمایند، بنابر این هر مثلی از امثال یك نمونه عالی از فكر و قریحه ادبی یك ملّت است، پس هر زبانی كه امثالش بیشتر باشد ادبیاتش كامل‌تر و فكر ادبی متكلّمین به آن عالی‌تر و وسیع‌تر  است. چون كمال ادبیات و ذوق ادبی فرع وسعت زبان و كثرت لغات و اصطلاحات آن است. می‌توان گفت كه بسیاری امثال هر زبان دلیل وسعت و عظمت آن زبان است...»

با این اوصاف،‌ بهمنیار در مقدمه، نكات ظریف و مسائل و تقسیمات و تعریفات دقیقی در این زمینه آورده و نهایتاً  توضیحاتی  در باب كتاب می‌دهد. این كتاب، در نوع خود، در كنار امثال و حكم علامّه دهخدا، یكی از بهترین آثار در عرصه ادب مردمی و عامه است.

منبع: اطلاعات حکمت و معرفت، سال ششم، شماره 10

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: