1395/3/22 ۱۰:۲۴
در چند هفته اخیر، حملات گستردهای به دكترمحمدجواد ظریف توسط رسانههای مختلف جریان افراطی و مخالف دولت آقای روحانی به راه افتاده است. پرسش اصلی این است كه حمله به محبوبترین وزیر دولت با چه قصد و نقشهای سازماندهی شده و اساسا چرا او در سیبل حملات مخالفان قرار گرفته است؟
به نظر میرسد كه تشدید حملات به ظریف پس از پیروزی یاران برجام در انتخابات مجلس و كمتر از یك سال تا انتخابات ریاستجمهوری، بخشی از تلاش سازمان یافته و هدفمند مخالفان برای زمینگیر كردن دولت روحانی است كه میتوان آن را «استراتژی مهار چندجانبه» نامید. جوانب مختلف این استراتژی را میتوان ناكارآمد نشان دادن دولت و كمارزش و كم جلوه دادن موفقیتهای آن در اذهان عمومی، ایجاد اختلاف و چندگانگی میان گروههای مختلف حامی دولت، حاشیهسازی برای دولت و سوق دادن توجه آن از كارهای اصلی به حاشیهپردازی، تخریب شخصی و شخصیتی دولتمردان و در نهایت ناامید و دلسرد كردن مردم از دولت آقای روحانی دانست.
پرسش كلیدی این است كه اگر هدف «الف» این استراتژی، جلوگیری از انتخاب دوباره آقای روحانی در خرداد ٩٦ و در صورت عدم تحقق آن، هدف « ب»؛ یعنی قابل تحمل كردن شكست از او و مهار نسبیاش است، چرا آن را با حمله به ظریف كلید زدهاند؟ پاسخ دقیق به این پرسش، مستلزم ارایه تصویری دقیقتر از ماهیت «پدیده ظریف» و جایگاه و كاركرد «برند ظریف» در دولت آقای روحانی و تحولات سه ساله اخیر كشور ما است. نگارنده به سبب مسوولیت سرویراستاری دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه ایران و چند دانشنامه دیگر با زندگی، زمانه و كارنامه بسیاری از رجال و شخصیتهای تاریخ ایران و اسلام آشنا هستم و به جرات میتوانم بگویم كه در تاریخ روابط خارجی ایران، هیچ كس همچون ظریف نتوانسته، چهره فراموش شده؛ اما واقعی فرهنگ ایران اسلامی را، با این عمق و گستره، دوباره به دنیا نشان داده و ستایش جهانیان را نسبت به مردم ایران و تاریخ و فرهنگشان برانگیزد. بخشی از تجلی اقتدار و قدرت نرم ایران اسلامی نیز در روشهایی نمود پیدا كرد كه به وسیله آقای ظریف ابداع و اعمال شد.
در طول سی و هشت سال گذشته، میلیاردها دلار توسط جنگطلبان غربی، صهیونیستها، برخی برادران عرب و دیگر مخالفان كشور ما، خرج لابیگری، فعالیت رسانهای و دیگر ابزارهای تبلیغی علیه ایران شد تا آن را دشمنی خطرناك، جنگطلب، حامی تروریسم، سركش و غیرقابل كنترل با مردمانی عبوس و خشونتطلب معرفی كنند. در حال حاضر نیز، برخیها ماهانه میلیونها دلار خرج میكنند تا نوشتههایشان علیه ایران در روزنامههای جهانی قرار گیرد و تصویر و كلامشان در شبكههای پرمخاطب پخش شود؛ اما ظریف به تنهایی و بدون خرج كردن یك دلار از سرمایههای كشور، فعالیت همه این «لابی من ها» و تصویرسازی آنان از ایران را خدشهدار كرده و تصویركشوری قانونمند، منطقی و صلحطلب با مردمی خندان، مهربان و اهل گفتوگو از ایران به جهان ارایه كرده است. از سوی دیگر در هیچ دورهای به اندازه این سه سال، سیاست خارجی و سیاست داخلی كشور ما به یكدیگر پیوند نیافته و موفقیت و شكست آنها به هم گره نخورده است. به بیان دیگر تاكنون هرگز وزارت خارجه یك كشور و وزیر آن تا به این حد، ویترین دولت نشده و برای مردم و دولتمردان، برجسته نشده است. همه این نوآوریها و تحولات؛ البته مدیون شخص ظریف است؛ اما او كیست و چرا و چگونه تا به این اندازه، محبوب موافقان و مغضوب مخالفانش شده است؟
مخالفان میدانند كه این، آقای روحانی بود كه ظریف را از كنج خلوت بازنشستگی اجباری توسط دولت قبل خارج كرد و ردای وزارت بر او پوشاند و همیشه و همه جا از او حمایت كرد؛ بنابراین آنان یقین دارند كه آقای روحانی، تحت هیچ شرایطی او را تنها نخواهد گذاشت...
نمایندگان مجلس نیز كه اكثریت آنان با شعار حمایت از برجام، رای آوردهاند، نهتنها او را استیضاح نخواهند كرد؛ بلكه برخلاف مجلس قبلی در پیشبرد پروژههایش حامی او خواهند بود. بالاتر از آن ظریف مورد حمایت مردم و رهبری است. این موضوع مبرهن است كه رهبری نظام تاكنون از هیچ وزیرخارجهای به اندازه ظریف تمجید نكردهاند. همچنین در همه این سالها كمتر شخصی در نظام جمهوری اسلامی وجود داشته كه تا این اندازه درباره او میان نظام، مردم، شخصیتهای محوری همه جناحها و حتی گروههای ایرانی مخالف نظام در داخل و خارج كشور وفاق و اجماع وجود داشته باشد. حساب مردم هم روشن است. آنان ظریف را از دل و جان دوست دارند و به تجربه نشان دادهاند كه هرچه مخالفان، شخصیتهای محبوبشان را تخریب كنند، نزد آنان محبوبتر شده و سرسختانهتر حمایتشان میكنند. در سطح منطقه هم ظریف محبوبیت بالایی دارد؛ بسیاری از روشنفكران و فرهیختگان عرب و رهبران مسلمان انتظار دارند تا او با استفاده از روشها و ابتكارات خود، همانگونه كه گفتوگوهای ایران و غرب را به نتیجه رساند، بتواند پایهگذار گفتوگو در خاورمیانه و جهان اسلام شود و به جنگ و خشونت میان مسلمانان و برقراری روابط كاملةالوداد میان آنان كمك كند. بنابراین برای مخالفان و افراطگرایان فقط یك راه باقی مانده و آن تخریب شخصیتی و شخصی ظریف و ایجاد جنگ روانی علیه اوست تا او را عصبانی و ناچار به واكنش كرده و از آب گلآلود این وضعیت، ماهی مطلوب خود را بگیرند یا همچنان كه در گذشته درمورد برخی رجال موفق شدند، او را هم مانند آنان به انزوای اجباری بكشانند.
متاسفانه فرهنگ زشت و سیاه تطمیع، تهدید و ارعاب مخالفان و هتك حرمت و حیثیت شخصی و خانوادگی آنان از آن مناظره كذایی و از دولت قبل شدت گرفت و در فقدان محاكمه آن رفتارهای غیراخلاقی و غیرقانونی؛ به امری رایج در میان برخی اهالی سیاست و رسانه تبدیل شد. امروز نیز مخالفان ظریف با تكیه بر آن تجربه به مصاف او و در نهایت دولت روحانی رفتهاند. آنان برای رسیدن به هدف؛ حتی از همآوایی و همنوایی با دشمنان قسم خورده ایران و صهیونیستها در مخالفت با برجام ابایی ندارند و با گفتار و كردار روزانه خود آب به آسیاب جنگطلبان خارجی میریزند. این جریان افراطی، خیال میكنند كه اگر ظریف را زمین بزنند، در زمینگیر كردن روحانی و مهار او موفق میشوند. به نظر میرسد كه درستترین تصمیم در این شرایط، برنیاشوبیدن در برابر این اهانتها و دلسرد نشدن است. ظریف و روحانی باید متوجه این نكته باشند كه درسه سال گذشته با تحمل زجر و سختی توانستهاند با تحقق برجام بزرگترین خدمت را به ایران كرده و زمینه را برای توسعه كشور فراهم كنند. آنان تاكنون در میدان رزم فقط خون دل خوردهاند و مردم هم با وجود تمام كارشكنیها و تخریبها، به صداقت و حسن نیت آنان اعتماد كامل دارند. چند سال آینده دوره بهرهبرداری از فرصت برجام و رساندن ایرانیان به آرزوهایشان است. این چند سال از جهت دیگری هم اهمیت دارد و آن اینكه حلقه وصل قرن چهاردهم به قرن پانزدهم شمسی است. تاریخ به ویژه در دو قرن اخیر نشان داده كه گذار از یك قرن شمسی به قرن دیگر در كشور ما همواره با بحران و تنش همراه بوده است. به یقین انتخاب آقای روحانی برای دوره دوم و تداوم ریاستجمهوری ایشان و وزارت خارجه ظریف تا خرداد ١٤٠٠ عبور آرام و كم هزینه از این «گذار قرن» را تسهیل میكند. پیشتر دركتاب ایران پس از برجام اشاره كردم كه در شرایط فعلی هیچ كس دانشمندتر، مجربتر و متعهدتر از ظریف برای مذاكرات هستهای نیست (ایران پس از برجام، صفحات مختلف) حال هم با تاكیدی بیشتر میگویم كه برای وزارت خارجه دولت آقای روحانی در سالهای آینده هیچ كس مناسبتر از او و تیم متخصص، پاكدست و كارآمدش نیست. راز و رمز موفقیت ملی و جهانی ظریف، یكی در تناسب دانش و تجربه او با حوزه كاری و دیگری داشتن اندیشه و شخصیت جهانی است. به یقین فعالیت در هیچ حوزهای همانند وزارت خارجه نمیتوانست چنین پدیدهای از ظریف بسازد. او بالاترین مدرك تخصصی متناسب با فعالیت حرفهای خودش را از یكی از بهترین دانشگاههای دنیا گرفته و سالها در این رشته تحقیق و تدریس كرده است. به موازات آن سعی كرده همواره دانش خود را به روز نگه دارد و از آخرین تحلیلها و تحقیقات مرتبط با حوزه تخصصیاش آگاه باشد. همزمان، بیش از سی و اندی سال در ردههای مختلف اداری وزارت خارجه از سطح كارشناسی، مشاوره، سفارت، معاونت، ماموریتهای منطقهای، قارهای و بینالمللی، ریاست بر اجلاسهای مهم بینالمللی و تا سطح وزارت، كار كرده است. او با رصد آزمون و خطاهای سیاست خارجی كشور، كسب تجربه مداوم و مستمر و برخورداری از مهارتها و تكنیكهای كارشناسی و تجربی به سطحی از توان و دانش رسیده كه كمتر وزیرخارجهای در جهان از آن برخوردار است. از سوی دیگر با وجود تغییر و تحولات فكری و روش شناسانه، ویژگی مهم او تداوم پندار، گفتار و كردار در حوزه منافع ملی و اسلام رحمانی است. ظریف هرگز مانند برخی همقطارانش اهل چرخشهای گفتمانی و تغییر مواضع نبوده و همواره ثبات و استمرار شخصیتی را در كنار تحول اندیشه حفظ كرده است. نكته مهم دیگر درباره او، قدرت ارایه تحلیلهای كیفی و برنامههای راهبردی به مقامات بالاتر از خودش و اقناع آنان به پذیرش آنهاست. از این نظر، وزارت خارجه تحت امر او از هر نظر با گذشته متفاوت است. از سوی دیگر آشنایی ظریف با دنیای غرب در هشت سالگی و چند دهه زندگی در امریكا و آشنایی مستقیم و كامل با فرهنگ غربی، نظامهای پیچیده سیاسی و حقوقی امریكا، اروپا و ساختار سازمان ملل و دیگر سازمانهای بینالمللی و سازوكارهای آنان، اعتماد به نفس بسیاری را در برخورد با غولهای دیپلماسی غرب به او بخشیده است. او شناخت دقیقی از فرصتها، تهدیدها و حتی ترفندهای دنیای دیپلماسی دارد و در كارزار عملی كنشها و واكنشهای دیپلماتیك آبدیده و كاركشته شده است. ظریف به سبب داشتن همین ویژگیها تحسین و تمجید بسیاری از شخصیتهای مشهور جهانی مانند كسینجر و نشریههای برجسته مانند تایمز لندن را نسبت به خود برانگیخته است و دنیا هم او را به عنوان یك «دیپلمات- دانشمند» و یك «تئوریسین-كارگزار» میشناسد. او فقط به انگلیسی حرف نمیزند بلكه با آن میاندیشد و با داشتن دنیای مشترك با غربیها میتواند منطق پنهان حرفها و تصمیمگیریهای آنان را بفهمد و متناسب با آن پاسخ گوید. گذشته از آن ظریف در مذاكره معمولا از زبان بدن، شیوه نگاه، تن صدا، لبخند و حركت اندامهایی مانند دست، چشم، سر و صورت برای تاثیرگذاری بر مخاطب استفاده میكند. او فردی بسیار جذاب با قدرت خطابه قوی و زبانی مسحوركننده و گیراست. او همچنین قلمی روان با نثری شیوا و خوشخوان به انگلیسی و فارسی دارد و با این ویژگیها به صورت مداوم در رسانهها، شبكههای اجتماعی و آخرین تكنولوژیهای ارتباطی روز حضور یافته و با گروههای مختلف اجتماعی از جوان تا پیر ارتباط دارد. از این زاویه او نهتنها در دیپلماسی رسمی، حرفهای و تخصصی، كه در حوزه دیپلماسی عمومی و مردمی هم فردی موفق است. او چه در دنیای واقعی و چه در دنیای مجازی با طیفهای مختلف هنرمندان، نویسندگان، ورزشكاران، علما، دانشگاهیان، اندیشمندان، جوانان و زنان ارتباط دارد. همه این ویژگیها و صفات دیگری مانند خلاقیت و ابتكار، تكیه بر كیفیت و راندمان مجموعه به جای آمارهای كمی، هوشمندی بالا وقدرت انتخاب درست در لحظه، اعتقاد عمیق و عملی به عدالت و آزادی و نقد سازنده، جسارت و ریسكپذیری بالا، روحیه امید و نشاط در سختترین شرایط، كنارگذاشتن پیشفرضها در هنگام گفتوگو و گوش دادن مداوم و متمركز به دیگری، قربانی كردن منافع شخصی و آبروی فردی در پای منافع ملی، نرمخویی و سرسختی توأمان و بهرهبرداری متناسب از قدرت جاذبه و دافعهاش در مذاكرات، داشتن قدرت شوخی، طنز و مطایبه در هنگام مذاكرات جدی، سخت و نفسگیر، واقعبینی و عملگرایی همراه با نگاه منطقی و مسلط به شیوه حل مساله، سلامت نفس، صداقت، متانت، شفافیت، پاكدستی، نظم و دینداری عرفانی و بیتظاهر كه دوستان و همكارانش مانند دكتر بعیدی نژاد، دكتر سجادپور و خیلیهای دیگر در توصیف او گفتهاند، سبب شده تا ظریف نهتنها سرمایهای برای ایران امروز ما باشد، بلكه ذخیرهای برای فردای ایران و حتی جهان تلقی شود. به راستی چرا باید شخصیتهایی از آفریقا و آسیا و كشورهایی مانند مصر و كره جنوبی به عنوان دبیركل سازمان ملل انتخاب شوند ولی از ایران با آن همه سابقه كشورداری و تمدنی و قرارگرفتن در چهارراه ارتباطی جهان یك كاندیدای دبیركلی وجود نداشته باشد؟ اگر روزی قرار باشد كه حق و عدالت مبنای انتخاب قرار گیرد و از ایران هم كسی عهدهدار این سمت شود؛ به راستی چه كسی لایقتر و شایستهتر از ظریف است؟ او دیپلماتی بسیار بالاتر از استانداردهای جهانی است. قدر او را بدانیم و سعی كنیم نمونههای او را هم در سیاست خارجی و هم در سایر دستگاهها و وزارتخانهها پرورش دهیم. اگر ظریف وزیر خارجه كشوری پیشرفته بود حتما منش، روش و مكتبش را در مدارس، مراكز آموزشی و رسانهها تدریس و تبلیغ میكردند تا الگویی برای ساخته شدن نسل فردای جوانانشان باشد. حال كه ما چنین كاری را انجام نمیدهیم، حداقل او را قربانی دعواهای جناحی و بازیهای سیاسی نكنیم. باید هوشیار باشیم كه دشمنی با ظریف قطعا یك عمل ضد ملی و نادیده گرفتن اخلاق، وجدان و قضاوت ایرانی و نوعی خودزنی كامل است.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید