دانشنامه و تالیف آن / دکتر یدالله غلامی

1393/3/26 ۱۱:۲۰

دانشنامه و تالیف آن / دکتر یدالله غلامی

آثار مرجع در عصر انفجار اطلاعات نوبه‌نو وارد میدان می‌شوند و ما را به سرعت با خود رویارو می‌سازند و به هر روی گونه‌ای آغازگاه برای دانش‌پژوهی هستند. هر گروه از آثار مرجع به کاری خاص خود می‌آیند. نخستین‌بار چینیان و یونانیان به فکر گردآوری تمامی «معلومات» افتادند. این کار در چندین قرن پیش که دایره علوم وسعت کنونی را نداشت، آسان‌تر قابل انجام بود. دایره‌المعارف در زبان‌های اروپایی به صورت encyclopaedia نوشته می‌شود که به مفهوم «دایره‌المعارف» است.

 

 

آثار مرجع در عصر انفجار اطلاعات نوبه‌نو وارد میدان می‌شوند و ما را به سرعت با خود رویارو می‌سازند و به هر روی گونه‌ای آغازگاه برای دانش‌پژوهی هستند. هر گروه از آثار مرجع به کاری خاص خود می‌آیند. نخستین‌بار چینیان و یونانیان به فکر گردآوری تمامی «معلومات» افتادند. این کار در چندین قرن پیش که دایره علوم وسعت کنونی را نداشت، آسان‌تر قابل انجام بود. دایره‌المعارف در زبان‌های اروپایی به صورت encyclopaedia نوشته می‌شود که به مفهوم «دایره‌المعارف» است.

شاید با آثاری مانند «دانشنامه تاریخ علم»1، «دایره‌المعارف دین و اخلاق»2، یا «فرهنگنامه سینما»3 آشنا باشیم. هنگامی که مطالعه یک رمان یا داستان بلند را شروع می‌کنیم معمولا آن را به پایان می‌رسانیم، دست‌کم به این دلیل که می‌خواهیم به سرانجام داستان پی ببریم. پس از اینکه گرم مطالعه کتاب جنگ و صلح اثر تولستوی می‌شویم شاید نتوانیم بدون آگاهی از عاقبت کار شخصیت‌های آن، داستان را رها کنیم. همچنین ممکن است اثری را بخوانیم که از خرع و تحیر زیبا و بهانه لطیف فاصله‌ای داشته و به تاییدات عینی و ذهنی نزدیک باشد.

به عبارت دیگر ممکن است یک اثر غیرداستانی بخوانیم و بخواهیم در تمام نوشتار تامل کرده باشیم و بدین‌سان مطالعه آن را به پایان بریم. مثلا کتاب کیمیای سعادت غزالی را مطالعه می‌کنیم و از این طریق با فشرده‌ای از آرای دین‌شناختی این دانشمند معروف آشنایی می‌یابیم.4 آنگاه که قصد داریم معنی کلمه‌ای را بدانیم به فرهنگ‌های لغات و آنگاه که قصد داریم جایگاه آیه‌ای را بدانیم به فرهنگ‌های کتب مقدس مراجعه می‌کنیم. در حالت عادی چنین کتاب‌هایی را از ابتدا تا انتها نمی‌خوانیم. اطلس‌ها، ماخذشناسی‌ها، معجم‌های دینی، لغتنامه‌ها، زندگینامه‌ها و دانشنامه‌ها کتاب‌های مرجع به شمار می‌روند. همچنین فلسفه وجود کتاب‌های «ماخذشناسی» نیاز ضروری پژوهشگر به بهره‌گیری از سرچشمه‌های مربوط به موضوع پژوهش است.

تالیف اینگونه کتاب‌ها مانند فرهنگ‌های لغت سابقه دیرینه دارد. پس از سپری‌شدن ادوار تمدن‌های باستان موجی از کتاب‌های جامع در دوران تمدن اسلامی پدید آمد. فهرست ابن ندیم یکی از معروف‌ترین آثار ماخذشناسی است که بیش از هزار سال پیش تالیف شده است. منظور از معاجم متون دینی کتاب‌هایی است که می‌توان توسط آنها عبارات مورد نظر را در فصل‌های گوناگون از متون رسمی دینی یافت. المعجم‌المفهرس قرآن از معمول‌ترین این گروه مراجع است. پدید آمدن تمدن اسلامی بستری برای تالیف کتاب‌های دانشنامه‌گونه بوده است. از میان آنها می‌توان نمونه‌هایی مانند العقدالفرید، نهایه‌الارب، نفایس‌الفنون، مفتاح‌السعاده و آثار عبدالله ابن قتیبه و یاقوت حموی را نام برد.

این آثار دارای مطالب گوناگون هستند و مانند کتاب‌هایی که دایره‌المعارف خوانده نمی‌شوند، نظام موضوعی دارند. یعنی براساس انواع دانش‌ها یا موضوعاتی تبویب و تنظیم گشته‌اند و نه براساس الفبای اسامی خاص خود، آنچنان که امروز مرسوم است. همچنین پژوهشگران قدیم دانشنامه‌هایی می‌نگاشتند که مثل فرهنگ‌های لغت نظام الفبایی داشتند؛ مانند معجم‌البلدان و معجم‌الادباء هر دو اثر یاقوت حموی. این دو کتاب در عین حال منابعی عمومی، به معنی اشتمال بر عموم موضوعات، نیستند و چنان‌که از نام آنها پیداست یکی اختصاص به جغرافیا دارد و دیگری به ادبیات.

شمول و گستره موضوع مربوط به هویت و نام یک دایره‌المعارف و مطابقت آن با میزان کارایی‌اش، تناسب اندازه مقالات و میزان مطلبی که در هر مقاله به آن پرداخته شده، کیفیت و دقت، روشنی مطالب، اعتبار ملی و توجیه اقتصادی انتشار آن را می‌توان از مهم‌ترین عوامل موفقیت یک دایره‌المعارف شمرد. در زبان عربی به جای کلمه دایره‌المعارف کلمه موسوعه و در زبان فارسی کلمه دانشنامه5 نیز به کار می‌رود. دایره‌المعارف کتابی است مرجع. یعنی به کار مراجعه برای یافتن پاسخ می‌آید و چون نظام الفبایی دارد به آسانی مراجعه‌کننده را رهنما می‌شود. در قرن هفدهم دانشمندان اروپایی به نوشتن دانشنامه‌های عمومی با نظام الفبایی پرداختند. در اواسط قرن هجدهم در فرانسه کتابی به نام «فرهنگ مستدل دانش‌ها»6 یا «دایره‌المعارف»7 به کوشش دنی دیدرو فیلسوف و منتقد و ادیب، ژان دآلامبر فیلسوف و ریاضیدان و گروهی معروف به «اصحاب دانشنامه»، چاپ شد. نام این کتاب مبداء هویت دانشنامه‌نگاری شد و آنگونه اعتبار یافت که به صورت نماد آزادی و علم درآمد. امروزه وابستگی سرنوشت انسان به علم، نیاز به اقامه دلیل ندارد. این اثر را عصاره روح دوره روشنگری (Enlightenment) در اروپای قرن نوزدهم دانسته‌اند، دوره‌ای که تحت تاثیر آثار نیوتن، اسپینوزا، دکارت و دیگران به وجود آمد و به مدرنیته انجامید. دایره‌المعارف فرانسه بر اندیشه‌هایی که سبب پیدایش انقلاب کبیر فرانسه شد، تاثیر مهمی داشت. فکر فلسفی اصحاب دایره‌المعارف متوجه استلزام طبعی واقعیات (Determinism) بود و همچنین ایشان در عمل به رفتارهای صاحب‌منصبان روحانی و حقوقی اعتراض داشتند.8

اکنون بعضی از دانشنامه‌های غرب- ضمن تجدید نظر ادواری که مساله مرور زمان و تغییر دادن آگاهی‌های منسوخ آن را ایجاب می‌کند- همچنان به حیات خود ادامه می‌دهند. مایرز، آمریکانا، لاروس، بریتانیکا، بروکهاوس، ایتالیانا، اینترنشنال و جی‌اس‌ای دانشنامه‌های معروفی هستند که در اروپا یا آمریکا فراهم می‌شوند. در آغاز قرن بیست‌ویکم دانشنامه‌نگاری به صورت موجی تازه درآمده است که مسلماً نیروی خود را در دهه‌های بعدی نیز حفظ می‌کند. دایره‌المعارف عمومی معتبری که در ایران تدوین گشته دایره‌المعارف فارسی است. اولین مجلد از سه مجلد آن به سرپرستی غلامحسین مصاحب در سال 1345ش (1966 م) منتشر شده و سپس ادامه یافته است. علاوه بر مصاحب از میان دیگر اشخاص تاثیرگذار بر دانشنامه‌نگاری معاصر ایران می‌توان علی‌اکبر دهخدا، عباس زریاب‌خویی، احمد طاهری‌عراقی، مهدی محقق، ابوالحسن نجفی، رضا سیدحسینی، کاظم موسوی‌بجنوردی، احمد حاج سیدجوادی و احسان یارشاطر را نام برد.9

دایره‌المعارف‌های تخصصی در زمان ما از موضوعاتی بسیار متنوع برخوردارند. موضوع آنها می‌تواند دین، فلسفه، هنر، علوم، ملت‌ها و بسیار ریزتر از اینها باشد، مانند دایره‌المعارف هنر10، دایره‌المعارف یهود11، دایره‌المعارف فلسفه ذهن12، دایره‌المعارف مطالعات میان‌دینی جهان13، دایره‌المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم14، دایره‌المعارف ادبیات عربی15، فرهنگ انگلیسی دانشنامه‌ای آکسفورد16، دایره‌المعارف جدید موسیقی و موسیقیدانان گراو17، دایره‌المعارف مسایل اجتماعی در کشورهای در حال توسعه18، دایره‌المعارف فلسفه علم19، دایره‌المعارف تحقیق تحصیلی20 و دایره‌المعارف عیسای تاریخی21.

امروزه متن شماری از انواع دایره‌المعارف‌ها به شکل لوح فشرده منتشر می‌شود. به علاوه متن بسیاری از دایره‌المعارف‌ها نیز به شکل آنلاین از طریق شبکه جهانی اینترنت در دسترس جویندگان علم قرار می‌گیرد. دانشنامه‌هایی وجود دارند که فاقد نسخه چاپی و فقط از نوع الکترونیکی هستند. معروف‌ترین آنها انکارتا نام دارد که شرکت مایکروسافت آن را گردآوری کرده است. رایانه‌ای شدن اینگونه کتب جست‌وجوی مفاد آنها را بیش از پیش آسان ساخته است.

طبعا پدیده دایره‌المعارف را می‌توان از دیدگاه راهبردی نیز نگریست. یکی از ویژگی‌هایی که بدین‌سان دیده می‌شود فضایی است که دایره‌المعارف در آن پدید می‌آید. دانشگاهی بودن فضای دانشنامه‌نگاری کار آن را از یک نگرش آکادمیک پایدار برخوردار می‌سازد و از سویی سر و کار داشتن دانشنامه‌نگار با دانشجویان، با آفرینشگری کار ملازمه لازم و ملزوم می‌گردد؛ مانند بریتانیکا که تشکیلات اداره آن متعلق به دانشگاه کمبریج آمریکاست، یا لغتنامه دهخدا که موسسه‌ای زیر نظر دانشگاه تهران امور آن را برعهده دارد. همچنین ممکن است یک دایره‌المعارف متعلق به سازمانی مستقل باشد، مانند مرکز پژوهش‌های ایرانی و اسلامی در ایران که احتفال و گردهمایی محققان و دانشمندان برجسته، تاسیس کتابخانه‌ای بسیار گسترده و انجام ابتکارهایی مانند کاربرد پرونده‌های کامل علمی از دلایل موفقیت این مرکز محسوب می‌گردد. گاه کانون یک دایره‌المعارف تنها دفتری کوچک است که از طریق ساماندهی متخصصین و دانشمندان پراکنده دست به کاری بزرگ می‌زند؛ مانند ایرانیکا در آمریکا. اظهارات وارن پریس سرویراستار تحریر پانزدهم بریتانیکا علاوه بر روایت تاریخچه این دانشنامه، نشان‌دهنده ویژگی‌های عمومی در منطق سازماندهی و مدیریت دانشنامه‌نگاری است22:

ویرایش پانزدهم که در 30 جلد در سال 1974 م. منتشر شد در حقیقت تلفیقی میان دو دیدگاه گوناگون بود: یکی دیدگاه کسانی که عقیده داشتند درباره هر چه هست باید مطالبی در دایره‌المعارف درج شود و دیگر نظر کسانی که دایره‌المعارف‌نویسی را کاری فرهنگی و در جهت آموزشی کم‌وبیش شبیه به آموزش و پرورش آزاد می‌شمردند. ... به سبب ریزشدن و تخصصی‌شدن حوزه‌های دانش بشری در این چاپ از همکاری بیش از 10 هزار پژوهشگر از 131 کشور و بیش از صدها متخصص موضوعی استفاده شده است.

طرح ویراستاران تحریر پانزدهم بر این شیوه استوار بود که علی‌رغم کثرت مقالات نوعی وحدت درونی بین مطالب پراکنده ایجاد شود تا خواننده علاقه‌مند بتواند بخش‌های تجزیه‌شده دانش را به صورت ترکیب‌شده نیز در اختیار داشته باشد. پریس به کوتاهی، دلایل پرداختن به این کار را در اعصار مختلف بررسی می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که در هر عصر برگزیدگانی پدید می‌آیند و بدین کار همت می‌گمارند تا دانش پراکنده بی‌شکل و بی‌نظم را شکل و نظم ببخشند. به استناد شواهدی چند چنین پدیده‌ای در دوره‌های خاصی از تاریخ، دوره‌هایی که جهان میان فرایند پایان یک دوران و آغاز دوران دیگری قرار دارد، اتفاق می‌افتد. از نظر پریس دوران میان پایان قرن هجدهم و آغاز قرن نوزدهم چنین دورانی است. در این دوران است که دو اثر مهم و تاریخ‌ساز در اروپا پدید می‌آید: «دایره‌المعارف» در فرانسه و «فرهنگ هنرها و علوم»23 در اسکاتلند. ...

تهیه یک دایره‌المعارف را به اعتباری به دو صورت می‌توان انجام داد. صورت اول اینکه برنامه و کار دایره‌المعارف موردنظر طراحی و مداخل آن از اولین تا آخرین حرف الفبا انتخاب شود. سپس تالیف مقالات به پژوهشگران سفارش شده تا کار به تدریج مطرد گردد و به راه افتد و طی مدت زمانی معین، مثلا 10 سال، به مرحله انتشار برسد. صورت دیگر این است که سازمان دایره‌المعارف کار را آغاز می‌کند و بدون تعیین دقیق مختصات نقطه پایان، آن را ادامه می‌دهد. هم‌اکنون در ایران و دیگر کشورهای غرب آسیا دانشنامه‌هایی منتشر می‌شود که عناوین آنها به آخرین حرف الفبا نرسیده است. در این شیوه تهیه‌کنندگان آزادترند، اما شیوه نخست در پیشگیری از نوسان مفیدتر و برآیند آن از توازن و همسانی بیشتری برخوردار است.

گفتار پژوهشی به مدرک، آزمون، محاسبه و جز آن پیوسته است. قصه‌گویان گفته‌اند در رم مجسمه‌سازی زندگی می‌کرد که روزی 3 مجسمه نفیس می‌ساخت و شاهزاده خانمی زندگی می‌کرد که دلباخته او بود. روزی به شاهزاده خانم خبر دادند که مجسمه‌ساز دیگری 4 ماه است که روزها را فقط به تماشاکردن قطعه سنگی مرمری می‌گذراند. شاهزاده از سر تعجب به بازرسی رفت و دید که درست خبر داده‌اند. از پیکرتراش پرسید: چه می‌کنی؟ او پاسخ داد: کار می‌کنم. او، میکل آنژ مشهورترین مجسمه‌ساز تاریخ بود. در شرق آسیا می‌گویند: شاید درختی میوه بدهد، شاید دیر میوه بدهد و یا هرگز میوه ندهد. به هر حال با لگدزدن نمی‌توان آن را وادار به میوه دادن کرد. در عالم واقع، باغبانان می‌دانند که گاه- ظاهراً بی‌سبب- درختی میوه نمی‌دهد. شاعری گفته است: اگر درختی احساس کند که او را بدهکار می‌شمرند، دلش می‌سوزد و میوه نمی‌دهد!

می‌پذیریم که مدیران ما در چنین مواردی به سرعت تصمیم به حذف «میکل آنژ» یا «درخت» می‌گیرند. اما از این‌سو چنان‌که یاد شد مقاله تحقیقی اعم از دانشنامه‌ای یا گونه‌های دیگر، وابسته به استدلال، تجربه، آمار و ابزار فنی خاص است و لازم و بدیهی است که پژوهش‌نگار در این جریان واقعیت را به درستی بشناسد و بشناساند و مصیب باشد. برای نیل به این مقصود ناگزیر از نگاشتن گزارش یا مقاله‌ای درباره تحقیق خود و مسلماً ناگزیر از چیرگی بر مبادی و ارتباطات موضوعی است که به آن می‌پردازد. اینگونه تالیف، مبتنی بر مطالعه و بررسی است و مطلوب آن است که ملکات متقن مولف اندک نباشد تا جریان آگاهی و داده‌پردازی و ارایه آن، در تحدید بسترهای تنگ واقع نشود. به همین سبب محقق پیشتر به تحصیلات رسمی پرداخته است تا بر مبادی، اصول، کلیات و پیوندهای مطالب علمی رشته خود تسلط یابد.

تالیف مقاله برای دایره‌المعارف‌های تخصصی نیاز به دقت بسیار زیاد دارد. در نتیجه، این کارگاه به جریان اکتشاف یا طرح اختراع می‌ماند تا نویسندگی و معمولاً فاقد رطوبت و نرمشی است که لازمه نویسندگی ادبی است. زیرا این مقالات گزارش‌های دانش‌پژوهی هستند و نویسنده آنها بخشی مهم از اصلی‌ترین کارها را در مراحل جست‌وجو، مطالعه و جمع‌بندی مطالب برگرفته از منابع انجام می‌دهد و آنها را با استدلال و روشمندی به نتیجه می‌رساند. تجزیه و تحلیل دقیق و سنجش مدارک از ذاتیات تتبع و تحقیق است و ثمربخشی پژوهش با مراعات ضوابط روش‌شناختی پیوستگی دارد، در حالی که ذوق ادبی مانند طاقی است که بر دو ستون خلاقیت و تخیل استوار است.

شکل- نخستین دانشنامه عمومی ایرانی به شیوه جدید

مولف یک گزارش علمی، یک مقاله دانشنامه‌ای و مانند اینها نمی‌تواند گردوی دانش را «پوک» ارایه دهد و اگر هم بتواند، نباید چنین کند. مقاله تحقیقی نیاز به «مغز» و نیاز به ساختار پایدار و دقیق و نظام‌مند دارد. با این حال از ساختار دشوار صوری، می‌توان سوءاستفاده کرد و به بهانه آن از صداقت علمی طفره رفت. مثلاً اگر در ضوابط یک آکادمی برای تالیف یک مقاله تحقیقی اقرار به ندانستن، استفاده درست و آشکار از ترجمه و اینگونه امور قدغن باشد، ممکن است محقق در جایی ناچار به تظاهر و در جایی دیگر ناچار به اخفا در کار شود؛ در حالی که بعضی از آثار مشهورترین دانشمندان به بی‌تکلفی دفتر خاطرات است. البته پژوهشگر موظف به تلاش برای دانستن است، دانستن نادانسته‌ها، دانستن زبان‌های غیرمادری و مانند اینها. با این حال مادامی که نادانسته دانسته نشده است، تظاهر به دانستن خلاف اخلاق و صداقت علمی است. آنگاه نیز که چیزی دانسته شود دیگر تظاهری در کار نیست و پژوهش واقعیتی را آشکار کرده است.

یکی از جوانب روانشناسی و اخلاق تحقیق، صداقت و یکرنگی علمی است. این ویژگی در علوم انسانی نمودی خاص خود دارد و مصادیق آن گوناگون است. محقق می‌تواند برای یک دانشنامه یا برای یک مجله علمی و پژوهشی مقاله بنویسد. او می‌تواند چه در روش و جریان شناسایی، چه در ارایه نتیجه، صادق باشد و از قرار یافتن در عرض واقعیت یا تدلیس کردن بپرهیزد. به این ترتیب موضوع جنبه اخلاقی می‌یابد و ما را به یاد اخباری از این دست- در علوم تجربی- می‌اندازد که فلان سازمان تحقیقات تجربی با دریافت مبلغی نتیجه تحقیقات خود را به دلخواه فلان تولیدکننده اعلام کرده است؛ مانند پژوهش درباره شیر نوزاد در دهه 1960 و این نتیجه‌گیری که مزیت شیر خشک بیشتر از شیر مادر است.

این موضوع در علوم انسانی که سرشار از شعارهای اخلاقی است، دارای حساسیت بیشتری است، اگرچه تاثیرات علوم تجربی بر زندگی انسان مستقیم‌تر و مشهودتر است. هر گزارش علمی در اصل نسبت به انتظام و انسجام تقید دارد. این اصل سودمند مانند هر دارویی که مصرف آن برای درمان ضروری است، گاه عوارضی نیز دارد: گزارش‌ها و مقالات علمی ممکن است کیفیت جوهری خود را در سایه ساختار صوری پنهان کنند (شاید در کشورهای در حال توسعه بیشتر). یک مقاله تحقیقی می‌تواند ساختار دانشنامه‌ای داشته باشد، مقاله‌ای دیگر ساختار به اصطلاح علمی- پژوهشی و مقاله‌ای ساختاری دیگر. قرار دادن قالب‌ها بر آگاهی مطلوب همواره کاری بسیار دشوار نیست و در ایران یک دانشجوی مقطع دکترا می‌تواند آن را انجام دهد. اما کار مهم، به ثمر و کمال رساندن بحثی است که در متن و بطن پژوهش مطرح شده است. آیا مقاله مساله‌ای را به خوبی مطرح کرده، امر مجهولی را معلوم کرده، به چیز بدیعی توجه کرده، اطلاعات متفرقی را سامان بخشیده، ابزار مفید شناسایی به دست داده، از حل کردن مسایل طفره نرفته، یا اساسا موضوعی را علمی نگریسته است؟ ساختار گزارش تحقیق بر ارایه مقبول، اقناع، آموزش و مانند اینها بسیار موثر است، اما گاه گویی وسیله‌ای برای رساندن درونمایه این گزارش به مقصدی غیرعلمی تعریف شده است. کجروی می‌تواند نتیجه بسته‌بودن راه راست باشد.

دانشنامه‌نگاری به نحوی فنی مستقل است و مقاله دایره‌المعارف‌ها ساختاری خاص دارند. مقالات دایره‌المعارف تخصصی را خواننده علاقه‌مند باطمأنینه می‌خواند و با آن ارتباطی پرمایه‌تر از مراجعات مقطعی برقرار می‌کند. همینطور فرد کتابخوان گاه دانشنامه‌ها را ورق می‌زند و چشم او عنوان‌های مأنوس‌تر را استطراداً می‌گیرد و به خواندن می‌پردازد. مراجعه‌کننده این قبیل مقالات در دانشنامه‌های تخصصی، در بادی امر بدون گرفت و گیر در عرصه گسترده مآخذ گوناگون، می‌تواند اطمینان یابد که به آنچه فکرش نیاز داشته، دست یافته و بدین‌سان چنان‌که عادت اهل تحقیق است به غور بیشتر انگیخته می‌شود.

مقالات دایره‌المعارف‌های عمومی مقالاتی هستند کوتاه که مهم‌ترین دانستنی‌ها را راجع به هر موضوع به سهولت در اختیار خواننده می‌گذارند. «کوتاه‌نویسی» مستلزم مهارت، کاربرد ظرافت و استواری است. یک «انسایکلوپدیا»ی عمومی به عبارت دیگر یک «میکروپدیا» است. در میان دایره‌المعارف‌های عمومی، بریتانیکا بخشی مفصل نیز تحت عنوان «ماکروپدیا» دارد که در آن می‌توان به مطالعه تفصیلی موضوعات و عناوین پرداخت. این بخش که کم‌وکیف آن بیشتر از بخش اول است از پشتوانه دانش کارشناسان برجسته برخوردار است.

در دایره‌المعارف براساس حروف الفبا، مراجعه‌کننده موضوع مورد نظر خود را می‌یابد و مقاله‌ای مختصر را که حاوی اصلی‌ترین مطالب ذی‌ربط است می‌خواند. به دیگر سخن در این مقوله دو بردار مهم در کار است: نخست آنکه گفتار موجز است و سپس آنکه تماما حاوی مطالب لازم‌الطرح و مفید فایده است. بردار دوم، این مفهوم است که مقاله با رساندن اولویات موضوع به خواننده، وی را از آنچه بایسته است آگاه می‌سازد.

مقالات دانشنامه‌های تخصصی غالبا مقالاتی طولانی هستند و مآخذ خود را نیز معرفی می‌کنند. این مقالات در بسیاری موارد براساس ده‌ها منبع کلاسیک معروف و توأم با استنباط‌های مستدل مولف شکل می‌گیرند و در این راه ارزش خود را به لحاظ کم و کیف کاربرد اسناد و مآخذ افزون می‌سازند. کثرت علوم همواره تالیف دانشنامه‌های تخصصی را- طبعا به طور فزاینده‌ای- ایجاب کرده است. به طور کلی شناختی که زمینه آن طرحی منظم نیست، می‌تواند مفید آفرینشگری و برآیندهای خجسته مخیلات باشد. اما کار دانش مستدل و مستند، به تخصص جلو می‌رود. همانطور که درج یا عدم درج هر مدخل در یک دایره‌المعارف نیاز به توجیهی مطابق با منطق دانشنامه‌نگاری دارد، ساختار مقاله‌ای که درباره آن مدخل نوشته می‌شود نیز ساختار خاص دانشنامه‌ای است. برای نمونه، نویسنده دایره‌المعارف تخصصی با آنکه مبدأ و مسیر یک استنتاج را ذکر می‌کند، سیر تمام مسیر را گزارش نمی‌کند، در حالی که این نوع نگارش در جای خود جایز است و صورت می‌پذیرد.

با اینکه مقالات در دانشنامه‌های تخصصی معمولا قدری طولانی هستند، هیچ‌یک از دانشنامه‌نویسان حرفه‌ای پایبند به اصول، در کار خود «تطویل بلاطائل» یا قلم‌فرسایی را جایز نمی‌دانند؛ اگرچه این اصل پیوسته مراعات نمی‌شود. ضمناً مقالات دانشنامه‌ها دارای بیان ساده و دقیق و روشن بدون استفاده از مصنوعات ادبی هستند و چنان‌که اشاره شد یکی از خصوصیات و لوازم هر دو نوع نگارش، نگارش بی‌فریب عبارات و به سخن دیگر صراحت است.

در مقاله تحقیقی اعم از دایره‌المعارفی و غیره، نویسنده مطالب خود را دقیق و روشن و بدون تلویح و غلق بیان می‌دارد و برای اطمینان دست‌کم یک بار به بازنگری دقیق آن می‌پردازد. البته در مورد دانشی مانند فلسفه به سبب وابستگی خاص خود به –اصطلاحا- نطق باطن و ظاهر یا تعقل و بیان مستثنی است، هرچند شرح احوال و آثار یک فیلسوف یا حتی «توصیف» یک مفهوم فلسفی را نیز می‌توان به زبان ساده (Vulgarization) بیان کرد. قلم مقالات حتی در موضوعات نظری، می‌تواند دقیق و فاقد ابهام و اهمال و در عین علمی و تخصصی‌بودن زودفهم (exoteric) باشد.

همچنین از سوی دیگر تصنیف ذوقی را خصوصاً اگر برخوردار از جنبه مفهومی خاصی باشد، برخی اندیشمندان درخور بازخوانی و دخل و تصرف مکرر نمی‌دانند، ‌مگر یک بازخوانی سریع در آخر کار تا از شوائب دور ماند. این کار نیاز به کارکرد نیروی آفرینشگری دارد و به تعبیری طنزآمیز چیزی غیر از اختراع بمب‌های پیشرفته است. معروف است که مولوی، به ویرایش ادبی سختی در اشعار خود نمی‌پرداخته و مایل بوده اشعارش به نحوی بازتاب آزادی ذهن او باشد.

در عین حال که ویژگی اصلی دانشنامه‌نگاری پژوهش دانش است، این پدیده جنبه آموزشی نیز دارد. امروزه بعضی از مراکز تحقیقی یا دانشگاه‌ها به موازات اهم کارهای خود به پرورش محققین جوان نیز می‌پردازند. درباره بعضی عوارض و جوانب دانشنامه‌نگاری نیز سخنانی وجود دارد. طبعاً در این زمینه‌ها، روش پرورش اهمیت خاص خود را دارد. از جمله نقاط آسیب‌پذیر پژوهش یا آموزش، روش است. برای نمونه پژوهنده‌ای جوان عملاً می‌آموزد که به محض دیدن مطلبی در صفحه‌ای از یک کتاب که ابتدا آن را از طریق فهرست راهنما پیدا کرده، وظیفه اصلی خود را انجام داده است. چندی برنمی‌آید که این پژوهشگر تالیف مقاله‌ای را که باید مبتنی بر تحقیق باشد، آغاز می‌کند. در این حال بعد از چند سال عادت به جست‌وجوی شتابان یادشده، شاید دیگر حوصله‌ای برای خواندن کتاب و تعمق در مطالب آن پیدا نکند. شگفت آنکه امروزه ما محققان، دارای مقالات منتشرشده‌ای هستیم که گاه خود مفاد آن را به خاطر نداریم و در مواردی مقصود خود را از یاد برده‌ایم. شاید منابع آن را فراموش کرده‌ایم و اگر آن روز از منابعی استفاده کرده‌ایم که به زبان مادری نبوده‌اند، از موضوع کتاب یا حتی معنی نام آن خبر نگرفته‌ایم و یا نفس همین موضوع که از منابعی استفاده کرده‌ایم که زبان آنها را نمی‌دانسته‌ایم و نمی‌دانیم.

یکی از علت‌های نمونه مسایل یادشده، روش کیفیت پرورش محقق و البته علت دیگر شتاب حاکم بر فضای فرهنگی عصر جدید است. در عصر جدید بیش از گذشته توقع می‌رود که محقق خلاق و مبدع باشد، امری که در روند علمی جاری اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد. با این حال روش مجبور کردن دانشنامه‌نگار یا پژوهشگر به آفرینش علم، مانند آن است که گربه یا مرغی را که در جایی نشسته است با دست، پا، چوب، عتاب، امریه‌نامه یا وسیله دیگری به حرکت واداریم و حقوق طبیعی یا فرهنگی تحقیق را به واکنش مشابه آن مخلوق زبان‌بسته منوط سازیم.

در حالی که بعضی روش‌ها صحیح و جایز به نظر نمی‌رسد، در عمل به آن پرداخته می‌شود. یکی از لوازم کارآمد شدن ذهن جوان و ماهرشدن در پژوهش، این است که کار او به جای حس رفع تکلیف با هشیاری انجام گیرد. زمینه این امر آن است که زندگی اجتماعی محقق‌پرور باشد. اولین لازمه پرورش مولف در یک جامعه وجود نیروی انسانی کارآمد است، نیرویی که 1- از پرداختن به ضروریات مادی و حل مشکلات حاد آن فارغ باشد، 2- پرورش و آموزش علمی و تحقیقی دیده باشد، و 3- وسایل کار وی فراهم و نیز عوامل بازدارنده‌ای وجود نداشته باشد. اینها ویژگی‌های عمومی است که هرجا پیشرفتی مدنظر است، مانند عرصه‌های هنر، مدیریت، ورزش و تدریس، صدق می‌کند و به شیوه مدیریت فرهنگی جوامع و درجه شخصیت علمی مدیران بستگی تام دارد.

دایره‌المعارف‌نگار یا پژوهشگری که در حین انجام کار دلشوره مسایل شخصی را دارد نمی‌تواند حواس خود را جمع موضوع معارف و پژوهش کند. خصوصیات مثبت و مطلوب در لحظات شکوفا و الهام‌بخشی که در «فراغت» پدید می‌آیند، گاه به طور موثر اقدام به نهادینه گرداندن خود می‌کنند و مانند ماده مذابی که جوشش آن در مسیر تعمیق نفوذ می‌کند، استعداد سرعت و پایدارشدن خود را نشان می‌دهند. در کارهایی مانند نویسندگی مطلوب‌ترین حالت اقدام در حین تبادر، در این موقعیت رخ می‌دهد. گویی خوبی آن خصوصیت در ضمیر فرد می‌نشیند و آن را ماندنی می‌سازد.

همچنین اگر کسی در حین انجام کار در احاطه افرادی قرار گیرد که تعدادی معتنابه از ایشان نیز آرامش فکری نداشته باشند، خود آرامش فکری نخواهد داشت و نمی‌تواند تحقیق کند یا دانشنامه بنگارد. روانشناسان می‌گویند بعضی از کسانی که دارای خلقیات برونگرا و بالنده هستند ممکن است بیشتر به کارهای سیاسی، اقتصادی و مانند اینها گرایش یابند تا علم و نویسندگی. با این حال مطالعه تاریخ زندگی افراد موثر نشان می‌دهد که در میان اهالی معرفت علمی، افرادی با شخصیت‌هایی بالنده و شکوفا بسیار ظهور کرده‌اند، مانند داوینچی، ادیسون، فارادی، وات و مورتون. البته ایشان عالمانی بوده‌اند که روحیه آفرینشگری آنان بیش از دیگر توانایی‌هایشان کارساز آمده است. در عین حال ممکن است فلان ریاضیدان، فیلسوف یا ادیب به‌رغم شکوفایی و پیشروی، انسانی‌هایی بیشتر انفسی و کمتر آفاقی باشند. از میان این گروه شاید بتوان افلاطون، کوپرنیک، شکسپیر و بتهوون را نام برد.

حال فرض کنیم که در یک سازمان تحقیقی، آماری از ساختار خلقی محققان گرفته شود و براساس آن به 20 درصد از آنان برچسب «باثبات» و به 50 درصد «آسیب‌دیده» و به مابقی برچسب‌های دیگری زده شود. مسلماً آن سازمان نمی‌تواند بر مجموعه مولفانی تکیه کند که نیمی از آنان آسیب‌دیده هستند. چطور ممکن است در یک سازمان تحقیقی با وجود گزینش علمی چنین آماری وجود داشته باشد؟ اولین پاسخ می‌تواند این باشد که سازمان زیرمجموعه جامعه‌ای است که نظیر همین آمار در آن قابل تعمیم است. اگر چنین باشد بر قله آن جامعه برفی باریده که اندیشه‌اش را منجمد ساخته است، یعنی آن را کیفیتی بخشیده است که قادر به تدبیر حیات علمی و حیات عمومی نیست. مصداق شخصیت داستان زارع شیکاگو اثر مارک تواین را که در مقاله خود از «درخت خربزه» سخن گفته بود، بیرون از عالم داستان و درون عالم واقع نیز خصوصاً در کشورهای توسعه‌نیافته یا در حال توسعه، می‌توان به وفور یافت. مطمئناً مصادیق مَثَل «عالم شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل» کم نیست. مراد از «آدم بودن» کیفیات تربیتی، روانی، اخلاقی و خلقی است که با «حکمت» حاصل می‌شود نه با «کسوت»، اگرچه پذیرفتن اینکه خود چنان هستیم دشوار است.

سرانجام دوباره به یاد می‌آوریم که ممکن است هر پژوهنده، سلیم یا بدیل، زیر سنگینی و دشواری مسائل مادی قرار گیرد. از قضا یکی از خصوصیات «نان» این است که ضرورت آن، حق انتخاب را از انسان سلب می‌کند. در نتیجه ممکن است آنچه می‌نویسد صورتی باشد که زیر آن معنایی ننهفته است و در این صورت راهی غیر از گفتار بی‌مغز باقی نمی‌ماند. شاید بهترین و مقدم‌ترین موضوع برای پژوهش همین مسایل باشد: تالیف دایره‌المعارفی برای آسیب‌های پژوهش.

 

معرفی چند منبع:

آذرنگ، عبدالحسین، در قلمرو نشر، ویرایش و دانشنامه‌نگاری، تهران، 1382

دانشنامه ادب فارسی، به کوشش حسن انوشه، تهران، 1382

زرین‌کوب، عبدالحسین، نقد ادبی، تهران، 1361

Colleg, Ronald, Psychology of Writing, Oxford, 1995.

Korner, Ann, Guide to Publishing a Scientific Paper, London, 2008.

Gse.berkeley.edu/research

 

پی‌نوشت‌ها در دفتر مجله موجود است.

مجله مهرنامه

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: