کاری سترگ / عباس سعیدی

1393/3/24 ۱۳:۰۷

کاری سترگ /  عباس سعیدی

عباس سعیدی، متولد 1329 در تهران، مدرک دکتری خود را در رشته علوم طبیعی از دانشگاه فیلیپس آلمان در سال 1363دریافت کرد. او اکنون عضو شورای‌عالی علمی مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی و مدیر بخش جغرافیای دانشنامه ایران است. مجدالدین کیوانی متولد سال ۱۳۱۶ و مترجم ایرانی‌ست. پس از گذراندن دوره تعلیم و تربیت دوزبانه در دانشگاه ویلز انگلستان در سال ۱۳۴۴، دکترای خود را نیز در رشته زبان‌شناسی کاربردی در همان دانشگاه و در سال ۱۳۴۷ به پایان رساند. کیوانی، پیش از بازنشستگی از مشاغل رسمی، در چندین دانشگاه و دانشکده به تدریس مشغول بود. او هم‌اکنون در آمریکا به سر می‌برد. کتاب «صهبای خرد: شرح احوال و آثار حکیم عمر خیام نیشابوری» اثر مهدی امین رضوی با ترجمه او به عنوان کتاب سال جمهوری‌اسلامی ایران در سال ۱۳۸۶ معرفی شد. او عضو شورای علمی دایره‌المعارف بزرگ اسلامی است و چندین مقاله در این حوزه تالیف کرده ‌است.

 

 

عباس سعیدی، متولد 1329 در تهران، مدرک دکتری خود را در رشته علوم طبیعی از دانشگاه فیلیپس آلمان در سال 1363دریافت کرد. او اکنون عضو شورای‌عالی علمی مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی و مدیر بخش جغرافیای دانشنامه ایران است.

مجدالدین کیوانی متولد سال ۱۳۱۶ و مترجم ایرانی‌ست. پس از گذراندن دوره تعلیم و تربیت دوزبانه در دانشگاه ویلز انگلستان در سال ۱۳۴۴، دکترای خود را نیز در رشته زبان‌شناسی کاربردی در همان دانشگاه و در سال ۱۳۴۷ به پایان رساند. کیوانی، پیش از بازنشستگی از مشاغل رسمی، در چندین دانشگاه و دانشکده به تدریس مشغول بود. او هم‌اکنون در آمریکا به سر می‌برد. کتاب «صهبای خرد: شرح احوال و آثار حکیم عمر خیام نیشابوری» اثر مهدی امین رضوی با ترجمه او به عنوان کتاب سال جمهوری‌اسلامی ایران در سال ۱۳۸۶ معرفی شد. او عضو شورای علمی دایره‌المعارف بزرگ اسلامی است و چندین مقاله در این حوزه تالیف کرده ‌است.

 

 

 

انگار همین دیروز بود که برای نخستین بار به مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی که آن زمان هنوز «بنیاد...» خوانده می‌شد، قدم گذاردم. من که مدت زیادی نمی‌گذشت که به کشور بازگشته بودم، دست و دلم کمی می‌لرزید، از دیدار کسی که از نخستین پیشگامان انقلاب بود و آن همه درباره‌اش شنیده و خوانده بودم و حالا خواسته بود که به ملاقاتش بروم. مقاله «آبیاری در ایران»، نخستین نوشته من برای مرکز، که به سفارش استادم، دکتر محمدحسن گنجی، فراهم آمده بود، ظاهرا نظرش را جلب کرده بود. وارد اتاق که شدم، دیگر دست و دلم نمی‌لرزید. چهره خندان، نگاه دوستانه و دستان گرم او، نوید آشنایی، از نوع آشنایی‌های قدیمی می‌داد. انگار که سال‌ها بود دیده بودمش و از این رو، وقتی پیشنهاد همکاری داد، بی‌درنگ پذیرفتم؛ برایم این فقط همکاری نبود، بلکه همراهی بود. همراهی در راهی که برایم بس گرامی بود و از کوچه‌های صمیمی فرهنگ می‌گذشت.

بعد از این بود که ارتباط من با مرکز، در کنار کار دانشگاه، ادامه یافت و کم‌کم به صورتی «ارگانیک» درآمد. همراه با آموزش و پژوهش دانشگاهی، هر مجالی که دست می‌داد، به تالیف مقاله‌های «دبا» اختصاص می‌یافت و در این میان، پنجشنبه‌ها «روز خوشوقتی» بود، چرا که از صبح در مرکز بودم و زمان، هنگام پرسه‌های جست‌وجوگرانه علمی در کتابخانه آن زمان، با بوی خوش کتاب‌ها در زیرزمین طی می‌شد و راستی را چقدر زمان این حضور سریع می‌گذشت. آشکار است که این همه را از آشنایی با سیدکاظم بجنوردی داشتم. او به راستی رئیس من و دیگران نبود و نیست. و هنوز نمی‌دانم، چنین انسانی انسان‌دوست، با این همه دل‌نازکی، چگونه زمانی برای دستیابی به هدف، تفنگ به دست گرفته بود.ماه‌ها و سال‌ها از پس هم می‌گذشت و کار تالیف و تدوین دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، با وسواسی علمی، به تدریج پیش می‌رفت. آشنایی با دیگران، دیگرانی اندیشمند در زمینه‌های مختلف دانش، از مواهب کار در مرکز بود؛ ساختمان قدیمی مرکز به واقع سرای دانش بود و مملو از رفت‌وآمد دانشیان پیر و جوان... هر چند گاهی هم تصادمی بین اینان پیش می‌آمد، اما هر چه بود، روحی بود که سرتاسر ساختمان را فرا گرفته بود؛ روحی دانشی که فضایی مناسب برای تفحص و بحث علمی و تالیف  و ترجمه و ویرایش و تدوین فرهنگ و تمدن ایرانی - اسلامی بود. این پویش سال‌ها ادامه یافت؛ آن خانه جای خود را به ساختمانی سترگ و نوین داد و تلاش آقای بجنوردی و ما همراهانش، هم ادامه و هم گسترش یافت، تا امروز که در کنار سایر تالیفات و انتشارات، مجلد بیست و یک این اثر سترگ - دایره‌المعارف بزرگ اسلامی - در دسترس پویندگان راه فرهنگ قرار گرفته است. بدین ترتیب، کاری که نزد بسیاری ناشدنی می‌نمود، به سرانجام آمده، آن هم نه کاری همچون هر کاری، بل کاری کارستان...

در زندگی کسانی که پیوسته با خواندن و نوشتن سر و کار دارند، کتاب‌های مرجع ارجمند، اما معدودی وجود دارد که همیشه باید دم دست و جلو چشم باشند؛ واژه‌نامه‌ها و دانشنامه‌ها از این دست کتاب‌ها هستند. دایره‌‌المعارف بزرگ اسلامی اما، به علل مختلف، گرامی‌ترین آنهاست. نخستین دلبستگی من به این گرامی‌نامه به زمانی بازمی‌گردد که هنوز «صورت عینی» نیافته بود و ردیفی از کالبد آن در پشت سر بنیادگذار سختکوش آن به چشم می‌آمد. امروز حاصل آن کوشش عاشقانه او و همه کسانی که به نوعی در پدیداری آن نقش داشته‌اند، جلوه‌گر نوعی سربلندی ملی است که افتخار به حضور آن در عرصه دانایی، نه‌تنها به پدیدآورنده اصلی و همیاران او، بلکه به همه دانشی‌مردان و فرهنگ این سرزمین تعلق گرفته است؛ از این رو، گرامی‌ترین راهنما در جست‌وجوی فرهنگ و تمدن اسلامی در شمار است که بایستی پیوسته دم دست و جلو چشم باشد.

پیوسته از خود می‌پرسم، اگر سیدکاظم بجنوردی همت نمی‌کرد، آیا این مرکز، این آثار و این افتخار فرهنگی، یعنی همین انتشار دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، نصیب من و ما می‌شد؟ پاسخ روشن و بس آشکار است... او نه‌تنها آغازگر دایره‌المعارف‌نویسی علمی -  تالیفی در ایران و مبتکر اصلی انتشار دایره‌ا‌لمعارف بزرگ اسلامی است، بلکه راهنما و مشوق دیگران برای این کار بوده است. بدین سان، اگر امروز در کشور شاهد دایره‌المعارف‌های گوناگون در زمینه‌های مختلف هستیم، حق این است که همه را به سبب پیشگامی و کار و تلاش سترگ او در این زمینه به حساب آوریم. خدایش پایداری و بهروزی بیشتر نصیبش سازد.

مجله مهرنامه

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: