مردان میدان فرهنگ را دل‌آزرده نسازیم! / عباس سعیدی

1397/2/17 ۱۲:۳۷

مردان میدان فرهنگ را دل‌آزرده نسازیم! / عباس سعیدی

خبرهای نیمۀ نخست اردیبهشت ‌ماه امسال در رسانه‌ها به‌راحتی همۀ اهالی دلسوز فرهنگ این سرزمین و بویژه اعضای خانوادۀ بزرگ مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی را آزرده‌ خاطر کرد. کاملاً طبیعی است که در یک خانواده، آنهم خانواده‌ای به بزرگی و وسعت خانوادۀ مرکز دائره‌المعارف، بین اعضای خانواده گاهی اختلاف نظر و حتی تُند‌ی پیش می‌آید

 

خبرهای نیمۀ نخست اردیبهشت ‌ماه امسال در رسانه‌ها به‌راحتی همۀ اهالی دلسوز فرهنگ این سرزمین و بویژه اعضای خانوادۀ بزرگ مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی را آزرده‌ خاطر کرد. کاملاً طبیعی است که در یک خانواده، آنهم خانواده‌ای به بزرگی و وسعت خانوادۀ مرکز دائره‌المعارف، بین اعضای خانواده گاهی اختلاف نظر و حتی تُند‌ی پیش می‌آید. اما راستی را چه ضرورتی داشت که بعضی مسایل خانوادۀ مرکز، این چنین به بیرون خانه و به کوچه و خیابان کشانده شود و به غوغایی مبدل گردد؟ این غوغا با تیترهایی پُرهیاهو و عباراتی در رسانه‌ها همراه گشت که گویا تنها خوشایند منتظران شکست پروژه‌های فرهنگی این سرزمین هستند؛ تیترها و عباراتی همچون: "تنش‌های مدیریتی"، "خانوادگی‌شدن شیوۀ مدیریتی"، "زمزمه‌های تعطیلی دائره‌المعارف بزرگ اسلامی"، "سوگنامه‌ای بر مرگ یک مرکز فرهنگی"، "خطر تعطیلی مرکز"، معلوم نیست درآمدها کجا می‌رود(؟)"، "اخراج، مدیریت نیست"، "قطع همکاری"، یا این مطلب ظاهرا دلسوزانه، که "مرکزی که محصول آن زینت‌بخش بسیاری از کتابخانه‌ها و موجب فخر و مباهات هر ایرانی فرهنگ دوست است، امروز حال خوشی ندارد به کُما رفته و هر لحظه بیم آن می‌رود که برای همیشه به آغوش بی‌بازگشت مرگ فرو رود" (از جمله نک: گزارش خبری- تحلیلی مهر، 4/2/1397؛ چمدان، 1/2/1397، و 10/2/1397؛ خبرنگار مهر، 10/2/1397).

 

در این میان، با سخنان پرخاشگرانۀ یادداشت‌نویسی که "یکی از پژوهشگران و نویسندگان مرتبط با مرکز" معرفی شده و ادعا می‌کند، از "دغدغه‌مندان اسلام و ایران" است (خبرگزاری مهر، 10/2/1397)، کاری نداریم؛ هرچند بس جالب است: او که هنگام خواندن توضیحات سید کاظم بجنوردی در رسانه، ناگهان در فضایی بس بدور از "دغدغه‌مندی"، آنها را "شعارهای تخریبی" می‌خواند و "ناخودآگاه به یاد فروشندگان کارکشته‌ای‌ می‌افتد" که او را "فقط پیچانده‌اند"، می‌نویسد، "ما نه قاضی هستیم و نه در مقام قضا" (همانجا)، اما با انتساب اتهاماتی، از جمله "ترور شخصیت"، "عملکردهای ناجوانمردانه"، "عدول از فرهنگ" و "بی‌اخلاقی"، در متن یکی- دو صفحه‌ای خود، ناجوانمردانه لااقل 26 بار در بارۀ سید کاظم بجنوردی قضاوتهای نابجا می‌کند و به او تهمت‌های ناروا می‌زند.

در واقع، به هیچ‌وجه شایسته نیست جایگاه یک نهاد فرهنگی و نقش سرزمینی و جهانی آن را به "مسائل مالی" آن در یک برهۀ خاص زمانی، تقلیل دهیم و در این آشفته‌بازار و قیل و قال اخبار راست و ناراست رخدادها و مسائل مالی، چنان سخن گوئیم که به خشنودی شایعه‌سازان و بازار شایعه‌پردازان دامن بزنیم....این سخن نابجا که "معلوم نیست بودجه چگونه خرج می‌شود؟"، تنها کسانی را که از مرکز و چند و چون آن خبر ندارند و یا کم خبر دارند، به چه سمت و سوئی هدایت می‌کند؟ می‌بینید که پرسه‌زنان حرفه‌ای فضاهای مجازی چگونه از یک رویداد داخلی در یک مرکز فرهنگی دلشاد می‌شوند و به هیاهو می‌نشینند. افزون بر این، مگر بار نخست است که مرکز دائره‌المعارف با کمبود بودجه و بحران مالی روبرو شده است؟

نامردمی خواهد بود که فراموش کنیم، سیدکاظم موسوی بجنوردی، در سی و چند سال پیش، متهورانه کاری سترگ را با یک هدف والای فرهنگی آغاز کرد که از همان ابتدا بسیاری به دوام آن باور نداشتند و از جمله می‌گفتند: "کارِ جمعیِ علمی؟ آنهم در ایران؟" حتی وقتی جلد نخست دائره‌المعارف بزرگ اسلامی به جامعۀ فرهنگی عرضه شد، باز کمتر کسی از اهالی فرهنگ باور داشت که آن جلد، مجلدات بعدی هم داشته باشد! اما امروز با گذشت سالها که همیشه هم با شرایط دلخواه همراه نبوده، 23 جلد از این اثر منتشر شده است و کار هنوز ادامه دارد.... سید از همان آغاز توانست اندیشمندانی را با سوابق علمی و جهان‌بینی کاملاً متفاوت حول این هدف فرهنگی کنار هم گرد آورد و روبروی هم به همکاری بنشاند که با عنایت به چارچوبها و باورهای شخصی هریک از آنان، هرگز تصور نمی‌رفت، حتی یکروز با هم به سخن بنشینند، چه رسد با هم برای هدفی واحد و مشترک، زیر یک سقف، همکاری و همراهی کنند. امروز انصاف نخواهد بود، اگر فراموش کنیم، او چگونه و با چه تلاشی پیگیر و البته با "مروت" خود ایشان را به "مدارا" با یکدیگر واداشت! آیا این کار جز با تدبیر و مدیریت خردمندانه اصولا امکان‌پذیر می‌بود؟

مقالات متنوع و ارزشمند همین 23 جلد از مجموعۀ "دائره‌المعارف بزرگ اسلامی" که تاکنون، علیرغم همۀ مسائل مرکز، منتشر شده است، گواه آشکاری است بر مدیریتی کارآمد که توانسته است در گذر زمان، عملا کسانی را به تالیف آنها وادارد که معلوم نیست در شرایط دیگر، اصولا سراغ این چنین تالیفاتی می‌رفتند. این قلم، با حدود 33 سال تجربۀ همکاری با مرکز، در فروردین 1393 یادداشتی در بارۀ این مجموعه نوشته است که شاید یادآوری آن در اینجا بتواند گوشه‌ای از اهمیت آن را نشان دهد:

"در زندگیِ کسانی که پیوسته با خواندن و نوشتن سروکار دارند، کتابهای مرجع ارجمند، اما معدودی وجود دارد که گویا همیشه باید دمِ دست و جلو چشم باشند؛ برخی واژه‌نامه‌ها و دانشنامه‌ها از این دست کتابها هستند. دائره‌المعارف بزرگ اسلامی اما، به علل مختلف، گرامی‌ترین آنها ست. نخستین دلبستگی من به این گرامی‌نامه به‌زمانی باز می‌گردد که هنوز "صورت عینی" نیافته بود و ردیفی از کالبد آن در پشت سر بنیادگذار سختکوش آن به‌ چشم می‌آمد. امروز حاصل این کوشش عاشقانۀ او و همه کسانی که به نوعی در پدیداری آن نقش داشته‌اند، جلوه‌گر نوعی سربلندی ملی است که افتخار به حضور آن در عرصۀ دانایی، نه‌تنها به پدیدآورندۀ اصلی و همیاران او، بلکه به همۀ دانشی‌مردان و فرهنگ این سرزمین تعلق گرفته است؛ از این رو، گرامی‌ترین راهنما در جستجوی فرهنگ و تمدن اسلامی درشمار است که بایستی پیوسته دمِ دست و جلو چشم باشد."

افزون بر این، سید کاظم موسوی بجنوردی را همه می‌شناسند و همه می‌دانند او، به‌قول بچه‌های قدیمی تهران، پیوسته "مَرام" و "لوطی‌گری" خود را داشته و اگر بفرض نان دست کسی نداده، "نان‌بُری" هم نکرده....فراموش نمی‌کنم، به هنگام آغاز بحران مالیِ ناگزیر و ناخواسته، او مرتب می‌گفت: "من کسی را اخراج نمی‌کنم، اما اگر کسی نمی‌تواند با شرایط موجود ما، به همکاری ادامه دهد، می‌تواند از ما جدا شود!"...و فراموش نمی‌کنم و نباید فراموش شود که در همان هنگامه، برخی دوستان لیستهایی برای پایان خدمت بعضی همکاران، بخصوص همکاران جوان، به دستش می‌دادند و از او مصرانه می‌خواستند برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها، به همکاری با آنان پایان دهد! براستی روزگار غریبی است!

آشکار است که مرکز دائره‌المعارف، همچون هر سازمان و نهاد بزرگ و کوچک، در طول فعالیت خود، با اُفت و خیزهایی همراه می‌شود که بعضا می‌تواند ناشی از مسایل مختلف، از جمله مسایل مالی یا مدیریتی، یا متاثر از رخدادها و تغییرات غیرقابل پیش‌بینی باشد. در این میان، سازمانها و نهادهایی می‌توانند دوام یابند و پایدار بمانند که در چارچوب اصول و اهداف، با همدلی و هماهنگی اعضای اثرگذار خود همراه گردند. امید می‌رود، این بار نیز "مسائل مالی" مرکز، به ترتیبی و با تدبیری، تعدیل و مرتفع گردد و اختلاف نظرها نیز، همچون گذشته، در جمعی خانوادگی، به تفاهم بیشتر در پیشبرد اهداف علمی- فرهنگی مرکز بیانجامد. من با توجه به سابقۀ آشنایی نزدیک و دوستی با سیدکاظم بجنوردی و سید صادق سجادی، بحثهای پیش‌آمده را بیشتر یک "بگو- مگوی" خانوادگی می‌دانم که قاعدتا ‌بایست - مثل همیشه- در درون خانه و خانوادۀ بزرگ مرکز حل و فصل گردند.

راستی را در این آب و خاک، مگر چند نفر همچون سید کاظم موسوی بجنوردی داریم که دلش را این‌چنین به درد می‌آوریم و ذهنش را با مسائلی انباشته می‌کنیم که نه شایستۀ وقت و فرصت او و امثال اوست و نه کار فرهنگی کشور را ذره‌ای به پیش می‌برد؟ این چنین است که نویسنده این سطور- مانند بسیاری از استادان و چهره های فرهنگی- به‌عنوان دلسوز کشور و فرهنگ مردمانش، با ارج نهادن بر وجود و جایگاه تمام اهالی فرهنگ این سرزمین، درخواست می‌کنم: مردان میدان فرهنگ را دل‌آزرده نسازیم!

**عباس سعیدی: مشاور عالی بخش جغرافیای مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، و استاد گروه جغرافیای انسانی و آمایش، دانشگاه شهید بهشتی

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: