بايد مكتب عرفاني امام (ره) را زنده نگه داريم/ دكتر سيدسلمان صفوي

1393/3/13 ۱۱:۴۷

بايد مكتب عرفاني امام (ره) را زنده نگه داريم/ دكتر سيدسلمان صفوي

مهم ترين بُعد شخصيتي امام خميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران عرفان ايشان است كه زيربناي وجودي شخصيت شامخ آن حضرت به شمار مي رود. عرفان امام علي العموم كليه ابعاد سياسي ، اجتماعي و فكري ايشان را به نور حق منوّر گردانيده است. زماني كه امام با صلابت مي فرمايند: «امريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند» پشتوانه اين موضع، اتصال عرفاني ايشان به حضرت حق، به عنوان تنها منشا و سرچشمه قدرت است.

 

 

 

    مهم ترين بُعد شخصيتي امام خميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران عرفان ايشان است كه زيربناي وجودي شخصيت شامخ آن حضرت به شمار مي رود. عرفان امام علي العموم كليه ابعاد سياسي ، اجتماعي و فكري ايشان را به نور حق منوّر گردانيده است. زماني كه امام با صلابت مي فرمايند: «امريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند» پشتوانه اين موضع، اتصال عرفاني ايشان به حضرت حق، به عنوان تنها منشا و سرچشمه قدرت است. اگر امام در بدو ورود در بهشت زهرا در اوج حكومت نظامي طاغوت فرمودند: «من دولت تعيين مي كنم » به پشتوانه حضرت «ملك الناس» چنين كلام دوران سازي را بيان كردند، وگرنه يك روحاني تازه از تبعيد بازگشته چگونه مي تواند در مقابل حكومت تا دندان مسلح طاغوت و امپرياليسم امريكا قد علم كند. تفاوت معرفت ديني امام خميني با ديگران در اين بود كه جنس معرفت امام از جنس مشاهده و ديدن جمال و جلال حضرت حق و جهان و مافيها بود، در حالي كه جنس معرفت ديگران كه به توانايي مقابله با طاغوت ايمان نداشتند، از جنس علم حصولي و قيل و قال مدرسه و كتاب خواني بود.
    
مهم ترين بُعد شخصيتي امام خميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران عرفان ايشان است كه زيربناي وجودي شخصيت شامخ آن حضرت به شمار مي رود. عرفان امام علي العموم كليه ابعاد سياسي - اجتماعي - فكري ايشان را به نور حق منوّر گردانيده است. زماني كه امام با صلابت مي فرمايند: «امريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند.» پشتوانه اين موضع، اتصال عرفاني ايشان به حضرت حق، به عنوان تنها منشا و سرچشمه قدرت است. اگر امام در بدو ورود در بهشت زهرا در اوج حكومت نظامي طاغوت فرمودند: «من دولت تعيين مي كنم.» به پشتوانه حضرت «ملك الناس» چنين كلام دوران سازي را بيان كردند، وگرنه يك روحاني تازه از تبعيد بازگشته چگونه مي تواند در مقابل حكومت تا دندان مسلح طاغوت و امپرياليسم امريكا قد علم كند. تفاوت معرفت ديني امام خميني با ديگران در اين بود كه جنس معرفت امام از جنس مشاهده و ديدن جمال و جلال حضرت حق و جهان و مافيها بود، در حالي كه جنس معرفت ديگران كه به توانايي مقابله با طاغوت ايمان نداشتند، از جنس علم حصولي و قيل و قال مدرسه و كتاب خواني بود. جاي جاي كلمات امام، حق و خلق است: سرسپردگي به حضرت حق و خدمت به مردم به عنوان عيال الله است. عرفان امام، عرفان ناب علوي و جمع جهاد اكبر و جهاد اصغر است. همچنان كه مشي پيامبر عظيم الش‍ان اسلام، مولي الموحدين و عرفاي شامخ نظير شيخ صفي الدين اردبيلي بنيانگذار ايران نوين، شيخ عبدالقادر الجزايري رهبر مبارزه عليه استعمار فرانسه و شيخ شامل رهبر مبارزه با استعمار تزارهاي روس بر اساس اين سنت صالحه بود. امام دو كتاب بسيار ارزشمند «ولايت فقيه» و «مصباح الهدايه» را در باب ولايت به رشته تحرير درآوردند، كه متاسفانه تنها كتاب «ولايت فقيه» شهرت عام دارد، در حالي كه اين دو كتاب مكمل يكديگرند و كتاب «مصباح الهدايه» كه درباره ولايت معنوي است، سنگ زيربناي ولايت است. امام در كتاب «مصباح الهدايه» با تبيين چگونگي دستيابي انسان به عرفان حضرت حق و جهان تحت ولايت اللهي با تهذيب نفس، تاكيد مي كنند صفات الهي تحت سايه ولايت اللهي و مصطفوي و علوي پس از «تخليه» نفس از رذايل نفس و «تجريد»، در وجود آدمي «تجلي» مي يابد و به اين ترتيب زبان و گوش و چشم الهي مي شود و با اذن الهي به «تفريد» و ولايت معنوي مي رسد. عرفان به عنوان دانش معنويت، لبّ اللباب دين و ثمره و پرچم آن «ولايت» است. عموم سالكان طريق حق براي عاقبت به خيري بايد ذيل پرچم ولايت اللهي و انسان كامل حركت كنند تا به نور و فلاح برسند و به ولايت «نجميه» دست يابند. امام خميني با زبان غيرفني و مختصر اما گرمابخش راه سلوك عرفاني و انساني خوب شدن را براي عموم مردم تبيين مي كردند، چنان كه مي فرمودند: «جهان محضر خداست، در محضر خدا معصيت نكنيد.» اين كلام نوراني كه اساس آن جهان بيني عرفاني و وحدت وجود است: بهترين روش جهت انتباه و مراقبه نفس، براي دوري گزيدن از غفلت و لغرش است. امام در باب وحدت وجود فرموده اند: «نظر سوم وحدت است كه در اين نظر صوفي و عارف مي گويند: «ليس في الدار غيره ديار» و جلوه را در متجلي، فاني مي بينند.»امام خميني عرفان اسلامي را به روش سنتي نزد استاد تلمذ كرده، ذكر گرفتند و زيرنظر استاد آيت الله ميرزا محمدعلي شاه آبادي و آيت الله ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي از بزرگان سلسله معروفيه و طريقت شوشتريه، با طي كردن طريقت سلوك معنوي، به مرتبه يي برجسته در عرفان نظري و عملي نايل آمدند. امام كتب عرفاني «فصوص الحكم»، «مفتاح الغيب» و «منازل السائرين» را نزد آيت الله شاه آبادي تلمذ كردند. ايشان در تاليفات عرفاني خود از پير طريقت خود غالبا با عنوان «شيخ عارف كامل شاه آبادي روحي فداه» ياد كرده مي فرمودند: «ايشان حق حيات روحاني بر گردن من دارد كه با دست و زبان از عهده شكرش بر نمي آيم.» امام خميني در مورد عارف كامل ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي مي فرمايند: «در قبرستان شيخان قم يك مرد خوابيده است. و او حاج ميرزاجواد آقاي تبريزي است. بوي آدميت از مزار او به آسمان پيچيده است.» پروفسور سيدحسين نصر، اسلام شناس معاصر و استاد دانشگاه جرج واشنگتن در مقاله منتشره به زبان انگليسي در مجله ترانسندنت ، امام خميني را از چهره هاي شامخ معاصر عرفان اسلامي و ميراث دار سنت صالحه عرفان و طريقت ناب اسلامي مي خواند.
    
امام درباره عرفان مي فرمايند: «عرفان به علمي گفته مي شود كه به مراتب احديت و واحديت و تجليات به گونه يي كه ذوق عرفاني مقتضي آن است، پرداخته و از اينكه عالم و موجودات، جمال جميل مطلق و ذات باري است بحث مي نمايد. هر كس كه اين علم را بداند به او عارف گويند و به كسي كه اين علم را عملي نموده و آن را از مرتبه عقل به مرتبه قلب آورده و در قلب داخل نموده است، صوفي گويند.» (اردبيلي، عبدالغني (آيت الله)، تقريرات فلسفه امام خميني، ج2، ص 156) امام در آثار خود از عرفا و متصوفه حقيقي نظير محي الدين، به عنوان اصحاب معرفت، اصحاب قلوب، ارباب قلوب، اهل الله، اوليا و عرفاي شامخين ياد مي كنند. ايشان همچون ديگر عرفاي حقيقي معتقدند طريقت و حقيقت جز از راه شريعت حاصل نخواهد شد. امام خميني مشرب عرفان را از ديگر مسلك ها توحيدي تر و محكم تر مي دانند: «آنچه در بين تمام مذاهب، اتقن و اسلم از مناقشات و مطابق تر است با مسلك توحيد، مشرب عرفاي شامخين و اصحاب قلوب است.» (چهل حديث، ص 646) از نظر ايشان حكومت اسلامي نيز مقدمه عرفاني شدن انسان و جامعه است. امام خميني بر اساس آثارشان از بين بزرگان عرفان به شبلي، ابوسعيد ابوالخير، بايزيد بسطامي، خواجه عبدالله انصاري، محي الدين اندلسي، صدرالدين قونوي، جلال الدين مولوي، شيخ صفي الدين اردبيلي، شاه نعمت الله ولي، عبدالرزاق كاشاني، داوود قيصري و خواجه حافظ شيرازي علاقه داشتند و خود از شارحان و مدرسين آثار محي الدين بودند. در بين مفسرين عرفاني قرآن نيز از محي الدين، عبدالرزاق كاشاني و ملاسلطان علي گنابادي ياد كرده اند.
    
امام در آثار عرفاني خود به اشعار حافظ، مولانا و خواجه عبدالله انصاري استشهاد مي كنند نظيراين دوبيت از خواجه عبدالله انصاري: آن كس كه تو را شناخت جان را چه كند / فرزند و عيال و خانمان را چه كند - ديوانه كني هر دو جهانش بخشي / ديوانه تو هر دو جهان را چه كند (شرح حديث جنود عقل و جهل، ص 127) يا اين بيت حضرت مولانا: ما عدم هاييم هستي ها نما / تو وجود مطلقي هستي ما (شرح دعاي سحر، فهري، ص 296) يا اين بيت حافظ: در ضمير ما نمي گنجد به غير از دوست كس / هر دو عالم را به دشمن ده كه ما را دوست بس (آداب الصلاة، ص 119) آثار عرفاني امام خميني كه مي تواند رهگشاي همه سالكان حضرت محبوب باشد عبارتنداز: آداب الصلاة، تفسير سوره حمد، چهل حديث، سر الصلاة، شرح حديث جنود عقل و جهل، شرح دعاي سحر و مصباح الهدايه. مسوولان بايد مكتب عرفاني امام خميني را زنده نگهدارند و اجازه ندهند به ميراث علمي و معنوي امام آسيبي وارد آيد. انقلاب اسلامي با مشرب علمي امام به پيروزي رسيد و رمز استمرار آن نيز ادامه مكتب معرفتي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران است. همان گونه كه انقلاب اسلامي در هيچ جاي جهان بي نام خميني شناخته شده نيست، استمرار راه امام و انقلاب اسلامي نيز بدون عرفان او قابل دوام نيست. فتامّل.   
 

اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: