«شهر» در صدر اسلام / احمد مسجدجامعی

1393/3/11 ۱۰:۰۶

«شهر» در صدر اسلام / احمد مسجدجامعی

آنگاه که پیامبر اکرم از مکه به یثرب مهاجرت کردند، آنجا به «مدینه‌النبی» شهرت یافت و نام همیشگی آن ماند. پیامبراکرم(ص) بنا بر شواهد بسیار، به نامگذاری، به‌ویژه گزیدن نام نیکو و شایسته علاقه داشت و ظاهرا این رویه را نخستین گام به سوی تحول مثبت می‌دانست. امروزه راز تربیتی این نحوه نگرش بر مخاطب بسیار شناخته‌شده است، به‌نحوی که شرایط روحی و روانی را برای تغییر در نگاه فرد به خود و انتظار دیگران از او فراهم می‌کند. بنا بر روایات و گزارش‌های تاریخی، پیامبر اسامی و القاب مختلفی را برای یثرب مناسب می‌دیدند که مدینه یکی از آنها بود.

آنگاه که پیامبر اکرم از مکه به یثرب مهاجرت کردند، آنجا به «مدینه‌النبی» شهرت یافت و نام همیشگی آن ماند. پیامبراکرم(ص) بنا بر شواهد بسیار، به نامگذاری، به‌ویژه گزیدن نام نیکو و شایسته علاقه داشت و ظاهرا این رویه را نخستین گام به سوی تحول مثبت می‌دانست. امروزه راز تربیتی این نحوه نگرش بر مخاطب بسیار شناخته‌شده است، به‌نحوی که شرایط روحی و روانی را برای تغییر در نگاه فرد به خود و انتظار دیگران از او فراهم می‌کند. بنا بر روایات و گزارش‌های تاریخی، پیامبر اسامی و القاب مختلفی را برای یثرب مناسب می‌دیدند که مدینه یکی از آنها بود. تعبیری ژرف و عمیق که نگرش ارتقایی به سکونتگاه مسلمانان را بیان می‌کرد. در واقع می‌توان این نام‌گذاری را سرآغاز مرحله نوین در حیات جمعی آن روزگار دانست: تبدیل «مکان تجمع شماری از انسان‌ها» به «شهر»؛ شهری متشکل از انسان‌هایی از ادیان، قبایل و گروه‌های مختلف با باورها، ریشه‌ها، منافع و رفتارهایی متفاوت که روابط اجتماعی خود را با شماری از قوانین و قواعد تنظیم و هماهنگ می‌کنند. پیمان‌نامه‌ای که رسول خدا در آغاز ورود به مدینه با تیره‌های مختلف مهاجران و انصار و حتی دیگر ساکنان غیرمسلمان شهر مانند یهودیان منعقد ساخت و به‌درستی آن را قانون اساسی مدینه و یا آیین همزیستی بین پیروان ادیان خوانده‌اند و نشانه‌ای از تحول «سکونتگاه» به شهر است. چنانکه می‌دانیم حجاز در آن روزگار زیستگاه قبایل متفرق و متحرک بود و آنچه بر زندگی اعراب فرمان می‌راند مجموعه‌ای از آداب و رسوم قبیلگی بود و کمتر نشانی از روابط مدنی در آن دیده می‌شد. از این‌رو نتوانست خاستگاه تشکیل شهر باشد. با اینکه یثرب بسی بیشتر از مکه نشانه‌هایی از رفتارهای قاعده‌مند داشت، با این همه برکنار از آداب و سنن جاهلی نبود: دو قبیله بزرگ اوس و خزرج با اینکه از یک ریشه بودند، سال‌های متمادی در جنگ و خونریزی به‌سر می‌بردند و دسته‌هایی از یهودیان که کهن‌ترین ساکنان یثرب بودند کمابیش بر امور اقتصادی چیرگی داشتند و گاه آتش عداوت میان اوس و خزرج و دیگر قبایل را تیزتر می‌کردند. باید گفت یثرب نیز آمادگی برای تحول به دولت‌شهر را داشت زیرا اندکی قبل از مهاجرت پیامبر ائتلافی از چندین تیره و طایفه تصمیم گرفته بودند یکی از بزرگانشان را به عنوان حاکم تعیین کنند. ارتباط حضرت رسول با شماری از اهالی یثرب و سرانجام مهاجرت ایشان و اصحاب اهل مکه به آنجا حرکت به سوی مدنیت را سرعت بخشید، زیرا پیامبر بر اساس شرایط و مناسبات پیشین با عقد پیمان‌نامه‌ای روابط میان ساکنان را بر مبنای جدیدی که مورد اتفاق اکثریت بود تنظیم کرد. این قرارداد اجتماعی در مجموع در 47بند است که با عباراتی نزدیک به هم در منابع مختلف روایت شده و بیان نوعی مدنیت در برابر جاهلیت است. در این قانون ساکنان یثرب به تعبیر امروز شهروند مدینه بودند و نه فقط اعضای یک قبیله و تیره با تعصبات خاص آن. در نخستین بند این سند تاکید شده بود که همگی مسلمانان باوجود عضویت در قبایل مختلف «امت واحده» هستند و دوست و دشمن مشترک دارند.

از آنجا که جنگ و نزاع و خونریزی و کشتار و خونخواهی از عادات ویژه دوره جاهلی یعنی دوره پیشاشهری بود، بندهای بسیاری از این پیمان‌نامه به این موضوع اختصاص داشت. بندهای دیگری به تنظیم روابط با یهودیان می‌پرداخت و حتی در یک بند تاکید شده است که مسلمان و یهود در برابر دشمن یکدست خواهند بود و مسلمانان نیز در برابر حمله به ساکنان یهودی مدینه که از طوایف مختلف بودند موظف به یاری آنها هستند. آنچه در آن پیمان‌نامه دیده می‌شود امروزه در نظام بین‌الملل نیز جایگاه مستحکمی دارد و پیمان‌های منطقه‌ای و جهانی در حول منافع مشترک رواج گرفته است. گرچه در این سند نیز منافع مشترک اصل است اما روح پیمان‌نامه رویکردی اخلاقی داشت و بر همین اساس تاکید شده بود که در نزاع‌ها نه‌تنها از یکدیگر بلکه از حقوق مظلوم پشتیبانی خواهند کرد؛ حال آنکه در روابط قبیلگی تنها منافع و آداب و رسوم قبیله حاکم بود. شگفت‌انگیز است که در این قرارداد هم اسامی همه قبایل ساکن شهر آمده که به معنای پذیرش تکثر و تنوع طبقات و گروه‌های اجتماعی در شهر است و هم آنچه پیوسته به چشم می‌خورد تاکید بر شهر و مدینه است و نه سکونتگاه و قبیله و تبدیل تفکر به فضا و نشانه‌های فضایی. پیمان‌نامه مدینه به راستی از نخستین نمونه‌های منشور حقوق شهروندی در فضای بدوی آن روزگار است. در زمانه‌ای که روابط قبیلگی تعیین‌کننده همه شوون زندگی جمعی و فردی بود: تحول تجمع جاهلی به جامعه انسانی در کنار به رسمیت‌شناختن حقوق فردی.

گویا کلمه مدینه در نزد پیامبر اکرم جایگاهی خاص داشت از جمله در یکی از درخشان‌ترین موارد پیامبر اکرم خود را شهر دانش و امام علی را باب آن مدینه خوانده‌اند و اینکه برای ورود به شهر بر پایه رفتار مدنی باید از همین در عبور کرد: «انا مدینه‌العلم و علی‌باب‌ها و من اراد المدینه فلیأت الباب». به‌این‌ترتیب پیامبر و مدنیت و علم و علی در مجموعه‌ای واحد قرار گرفته‌اند که با یکدیگر هم‌پوشانی و تناسب دارند. تمثیل پیامبر از خویش به مدینه و نه کوه و دریا و آسمان و کهکشان و پدیده‌های بزرگ و شگفت‌آوری از این قبیل آشکارا نشانه جایگاه و اهمیت این کلمه در نزد آن حضرت است. با آنکه مدینه آن روز از نظر محیطی، کالبدی و جغرافیایی از یک روستای معمول امروزی فراتر نبود اما وجه تمایز آن با دیگر پدیده‌های با عظمت جایگاه انسان و انسانیت در نظام و نگرش آن است. به واقع همه ارزش‌هایی را که می‌توان ذیل مدنیت گنجاند و جامعه انسانی را در آن چارچوب جای داد در این کلمه هست و راه وصول و ورود به شهر هم باید با مدنیت تطابق داشته باشد و از طریق باب باشد. در این نگرش فقط بیگانگان هستند که از راه دیگری در پی ورود و به واقع غصب شهرند و طبعا سنخیتی با مدینه و مدنیت پیامبر ندارند. به این‌ترتیب پیامبر و علی با یکدیگر یک شهر و نمادهای کامل مدنیت هستند و اکنون می‌توان دریافت که چرا علی امیرالمومنین از ضایع‌شدن حقوق شهروندی به واسطه ربودن زینتی از پای زنی یهودی در گوشه‌ای از جامعه اسلامی تا آن حد بر می‌آشوبد و مرگ را سزاوار می‌یابد و به مالک‌اشتر نخعی و عثمان‌بن‌حنیف و دیگر فرمانداران خود رعایت و اجرای حقوق شهروندی را با بیان جزییات و با تاکید فراوان طلب می‌کند. به واقع شاید تفاوت رفتار پیامبر و علی با بسیاری از بزرگان آن عصر را بتوان در همین شیوه نگرش به حقوق مردم و تکالیف حاکم در قبال شهروندان رمزگشایی کرد. بی‌سبب نیست که شماری از شاعران بزرگ فارسی همچون فردوسی طوسی در میان فضایل بی‌شمار آن حضرت «باب علم‌نبی» را تا این حد برجسته و ممتاز یافته‌اند: منم شهر علم و علی‌ام در است / درست این سخن گفت پیغمبر است، یا به گفته مولانا: چون تو بابی آن مدینه علم را / چون شعاعی آفتاب حلم را.

روزنامه شرق

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: