1393/3/7 ۰۸:۱۱
در زندگانی گاه روز و ماه و سالی است كه به عمری میارزد؛ زیرا چنان اثری در آدمی باقی میگذارد كه سالها اثرش میماند و یادش جان آدمی را شاداب میسازد.چند سالی كه برای تدریس زبان فارسی به چین رفته بودم، برای من چنین اثری داشت با وجودی كه سالها از آن گذشته است و تجربیات خود را گاهگاه نوشتهام، هنوز حرفهای ناگفتة بسیار دارم.
در سال206 ق.م كه روش ملوكالطوایفی چین درهم ریخت و حكومت دودمان «هانغربی» شكل گرفت، «شی هوانگتی» دیوار بزرگ چین را برای ایجاد مانعی در برابر مهاجمان شمالی بنا نهاد و دیوارهای پراكنده را به هم پیوست و سپاهیان را در پشت دیوارها جایگزین كرد تا علیه «هونها» و «شیونگنوها» دفاع كند در جنگ و گریز چینیها با هومنها و اسیری آنها را با اقوامی آشنا كرد كه در مغرب چین به سر میبردند. در سال 138ق.م سفیری به نام چانك چین (یا: چانگ چیان) به سوی جیحون و سیحون روان شد و در سفرهای خویش بلخ (داشیا) و خوقند (دایوا) كه تابع آشی(اشكانیان) بودند، توجه او را به خود جلب كرد و به خاقان «وو» پیشنهاد كرد تا روابط بازرگانی با ایران برقرار كند.1
او درباره ایران مینویسد: «اكثر مردمان دهقانند و این مملكت دارای صدها شهر قلعهدار بزرگ و كوچك است، سوداگران از ارابه و كشتی استفاده میكنند و در بازرگانی مهارت فراوان دارند.» چان چیان نماینده خویش را برای دیدار از كشور اشكانی فرستاد و بدینترتیب بود كه در آن زمان روابط رسمی بین حكومت «هانغربی» و حكومت اشكانی برقرار گردید.2
در سال 101م شاه اشكانی به نام «مانچو» سفیری به چین فرستاد و شیر و مرغ بزرگی كه در آن زمان چینیها آن را مرغ اشكانی میخواندند، به امپراتور چین هدیه كرد. در آن دوران كسانی بودند كه برای مدت زیادی در چین مانده بودند؛ همچون: پسرمان چو دوم اشكانی كه نام چینیاش «شی گائو» بود، وی در سال 148م به چین رفت و در آنجا ساكن گردید. وی كه زبان سنسكریت و چینی را به خوبی میدانست، 39 جلد كتاب مقدس بودایی را از سنسكریت به چینی ترجمه كرد و زبان ترجمهاش مورد ستایش خاص و عام قرار گرفت. در حفاریهایی كه در چین انجام شد، باستانشناسان به دو مقر مربوط به دوره «هان» برخورد كردند كه روی آنها با نقوش برجسته حجاری شده بود و به اضافه مجسمه یك شیرسنگی كه در بررسیهای بعدی آن را به دوره اشكانی مربوط دانستند و حجاریها را از بازرگانان زمان اشكانی میدانند.3
در دورة ساسانیان (625ـ224م) روابط ایران و چین توسعه و گسترش بیشتری یافت. در سال 455 م اولین سفیر ساسانیان به دیار چین راه یافت و ارتباط ایران و چین در زمان فیروز و خسرو اول ساسانی رونقی خاص گرفت، مذهب زردشت در زمان حكومت «وی شمالی» به چین راه یافت و ظاهراً نخستین آشتكده زردشتی به سال621م در شهر «سیان» بر پا شد. به عقیده مورخان، آیین زردشت به وسیله بازرگانان ایرانی و سُغدی به چین رفت و به تدریج انتشار یافت و در دربار چین هم پیروانی یافت، به ویژه در دوره امپراتوری سلسله تانگ كه مردم آزادی دینی داشتند.4
در بازدید از حومه شهر «سیان» كه در قدیم «چانگان» مینامیدند، كتیبهای به دو خط پهلوی و چینی بر گورزنی دیدم به نام ماسیس از خاندان سورن ساسانی. در شهر «یانگجو» كه از شهرهای مشهور چین بوده است، دهكدهای است به نام «بوسیجُوان» به معنی دهكده پارسیان كه رودخانهای به نام «پوسی» (پارسی) از میانش میگذرد. این دهكده در گذشتههای دور «جوشوگا» نام داشت. در دوران «تانگ» بازرگانان ایرانی در آنجا رفت و آمد داشتند و تاجری ایرانی در برابر راهزنانی كه زندگی را برای مردم دهكده تنگ كرده بودند، دفاع كرد و كشته شد و از آن تاریخ دهكده را «پوسی جوان» نام نهادند و بنای یادبودی به یادش برپا كردند و تاكنون هر سال مراسمی برپا میكنند كه مانند پرُسه زردشتیان است.
دین مانی كه به نام دین روشنایی و پرستش نور یاد شده است و به «مین جیاء» یا «مونی جیاء»، معروف است، در چین از حمایت كشاورزان برخوردار بود و تفكر مانوی در چین نفوذ فراوان داشت. حكومت «مینگ» بر پایه تفكر مانوی شكل گرفت و هنوز در زبان چینی «مونی» به معنی زیرزبانی یا رمزی سخن گفتن است و این واژه نشان از رمزی سخن گفتن پیروان مانی در چین است. معروف است كه برخی پارسینویسان واژة نگارخانه یا نگارستان را به معنی «معبد مانوی» میگیرند و نگارخانه در فارسی دری به معنی بتخانة چینی است كه نقاشی در آن برمجسمهها برتری دارد.
مانی به وسیله فیروز ـ برادر شاپور ساسانی ـ معروف شد و او كتاب «شاپورگان» را به وی تقدیم كرد؛ ولی مورد بیمهری پادشاه قرار گرفت و از ایران تبعید گردید. وی به هند و تبت و چین رفت و دوباره به ایران بازگشت و به دست بهرام اول كشته شد و با كشته شدنش او پیروانش به اطراف پراكنده شدند و بیشتر به چین رفتند. در سال 964م در زمان سلسله تانگ، دین مانوی به دست یك ایرانی به نام «فرستدان» با كتاب «ارتسونگ جین» به دربار تانگ آمد و بعدها معابد مانوی نیز در آنجا ساخته شد.5
با كشف «ازدنگ» یا «اردهنگ» یكی از نوشتههای مانی كه پارههایی از آن را همراه با تفسیرهای متعدد در تورفان تركستان چین كشف كردهاند، اثری با تصویرهای فراوان در سبك چینی این باور را پدید آورد كه مارمانی یك نقاش بزرگ چینی بوده است. این شهرت جالب مانی كه تاریخ آن قبلاً به مأخذ شاهنامه فردوسی بر میگردد، نزد مؤلف شاهنامه گستردگیهای قابل ملاحظهتر میپذیرد كه مار مانی را نقاشی چینی مینامد.6
فرهنگ ایران و اسلام در چین
چنان كه گذشت، فرهنگ ایران از دوره اشكانی به سرزمین چین نفوذ كرد و طبعاً تاثیری متقابل داشت؛ زیرا دو كشور كهنسال با پشتوانة تاریخی و تمدنی غنی نمیتوانستند با یكدیگر پیوستگی نداشته باشند. جاده ابریشم چون شریانی پركار به مویرگهای فرهنگ دو كشور راه پیدا كرده بود. وقتی شاهزاده اشكانی، «شی گائو» كتاب مقدس بودایی را از سنسكریت به چینی ترجمه كرد، دربارهاش نوشتند: « معنای آن روشن و دقیق، طرز استعمال كلمات درست، انشایش زیبا و نه پر طمطراق، ساده ولی نه سست و نارسا.»7
ورود دین اسلام به چین نخستینبار به وسیله ایرانیان انجام گرفت و استانهای مسلمان نشین «گان سو»، «سین كیانك» در غرب چین از آن نشان دارد. رواج فرهنگ ایران و اسلام از سه راه انجام گرفته است:
1ـ از راه دریا كه بنادر ایران را به سواحل جنوبی چین میپیوست. بازرگانان و دریانوردان ایرانی با پشتوانة اقتصادی و رفتاری اندیشمندانه جایگاه روشنی به دست آورده بودند. دهكده «بوسی» در شهر «یانگ جو» و بزرگداشت بازرگان مروارید ایرانی شاهد آن و سیر و سفر دریایی سلیمان سیرافی به چین نمونه آن است.
2ـ از طریق كوچ قبیلههای آسیای مركزی و بسیاری از ایرانیان مسلمان، خاصه مردم سغد و سمرقند كه با پشتوانه مذهبی و فرهنگی خویش و آثار مربوط بدان در مردم چین تأثیر گذاشتند.
3ـ از طریق زمینی جاده ابریشم كه چون شریانی به مویرگهای فرهنگی پیوستگی داشت و ریزهكاریهای فرهنگی را در این جاده آهسته آهسته به كار میگرفت.
هم اكنون رسالهای به نام «دعوت المسلمین» نزد این جانب است كه مسلمانان چین روشهای دینی خود را از آن میآموزند. این رساله به سه زبان: چینی ـ فارسی ـ عربی نگاشته شده است. در بخش نیتهای نماز آمده است:
نیت آبدست: نیت كردم كه آبدست میكنم از برای برداشتن حدث را...
نیت نماز پیشین: نیت كردم كه بگزارم چهار ركعت سنت نماز پیشین، روی آوردم به سوی كعبه خالصاًلله تعالی، الله اكبر.8
و نمازها به نام نماز بامداد، نماز پیشین، نماز شام، نماز خفتن به كار میرود. در مراسم ازدواج در ناحیه خود مختار نینگ سیا «ملیت هویی» هنگام عقد، آخوند با صدای بلند از داماد میپرسد: «قِبول كردی؟» و داماد پاسخ میدهد: «قِبول كِردُم.» بعد از عروس نیز میپرسد. پس از سه بار پرسش، عروس پاسخ میدهد: «قِبول كِردُم.» زبانی كه در میان قوم هوی بازمانده است، از لهجه فارسی دری است كه هنوز در خراسان بزرگ بدان سخن میگویند. این خود دلیلی است بر اینكه اسلام به وسیله ایرانیان مسلمان به مردم چین شناسانده شده است.
در میان پنجاه و شش ملیت چین، ده ملت مسلمان زندگی میكنند: اویغور، خوی، قزاق، قرقیز، اوزبك، تاجیك، دونگ سیان، سالار، بائو. با توجه به آزاداندیشی چینیان در برابر ادیان دیگر، رسم چنین بوده است كه هركس از مذهب خود پیروی كند و به مذاهب دیگر احترام بگذارد، آزاد است؛ بدین جهت رعایت مسلمانان در همزیستی مسالمتآمیز، سبب احترام آنها گردید. در سال 863 م/ 249ق با اجازه دربار «تانگ»، مسلمانان مسجدی در «چانكان» بنا كردند. در آن زمان در غرب این شهر ایرانیان زیادی به سر میبردند.
در دوره مغول نیز دانشمندان و صنعتگران ایرانی به چین مسافرت كردند و با كارهای خویش در نشان دادند شخصیت فرهنگی ایرانیان مسلمان به شناساندن اهمیت تمدن ایرانی كمك كردند. در دوره امپراتوری «منچو» زبان فارسی از ارزشی والا برخوردار بود، به طوری كه سندهای رسمی در چین به سه زبان مغولی، فارسی و چینی نوشته میشد. در دوره مینگ فرمانی صادر شد كه مسلمانان لباسی چینی بپوشند و نام خانوادگی چینی برگزینند، این تدبیر، چینی شدن مسلمانان را تسریع كرد و در پناه آن زبان فارسی زبان فرهنگی گردید.
آنها حضرت محمد(ص) را «شن، ژن» یا «شینچین» به معنای پاكمرد(خیرالانام) مینامند. «محمد به ما، مصطفی به مو، داوود و طاهر به تا، حسن به ها، حسین به هو و علی به آی برگردانده شد.»9
نام مؤلف كتاب منهاج الطلب كهنترین دستور زبان فارسی، در چین به نام محمد لقب به چینی ابر خوشبخت شده است، و در حاشیه كتاب آمده است، شاهد مدعا میباشد. «خاقانی در چین دستور داد بیرون از پكن «خانبالغ» مسجدی برایش بسازند كه برای نیایش خدای آسمان بدانجا برود. در این مسجد بر دیوار مقابل جهت مكه (قبله) آیات كلامالله و اسماء اعظم با حروف عربی و چینی نوشته شده بود.»10
مسلمانان در هركجا كه میماندند، نخست مسجدی برپا میكردند تا در آنجا به دین و دنیای خود بپردازند؛ لذا میتوان با توجه به مسجدیهای چین اهمیت مسلمانان را دریافت. مسجد «نیوجه» در مركز پكن از مساجد عمده مسلمانان چین است. در این مسجد قرآنهایی به قدمت پانصد ساله نگهداری میشود و كتابخانه آن اثار گرانبهایی به فارسی و عربی دارد. در این مسجد لوحی وجود دارد كه در آن واژگانی فارسی به فراوانی در آن حك شده است. در پكن پنجاه و هشت مسجد وجود دارد.
مساجد عمده عبارت است از: مسجد خوانشن «یاد محمد» در شهر كانجو، استان كانتون؛ مسجد شن نو «دوست محمد» در شهر چوان جو، استان فوجیان؛ مسجد «عیدگاه» در شهر سینجیان.
با آماری كه در ایام خدمت خویش در چین به دست آوردم، حدود 23 هزار مسجد و هشت دانشكده ادبیات با كتابخانههای مجهز شناسایی شده بود.
فارسی، زبان نیایش مسلمانان چین
با آنچه گذشت، میتوان گفت زبان فارسی با پشتوانه دینی، ادبی و عرفانی در میان مسلمانان آن دیار از اهمیت خاصی برخوردار است. سالها تدریس در دانشكده ادبیات پكن و دانشكده رادیو و تلویزیون پكن و علاقه دانشجویان به زبان فارسی این نكته را ثابت كرده است. با رونق جاده ابریشم، زبان فارسی، زبان بینالمللی آن روز بود، داد و ستد در این راه به دست ایرانیان و شكوفا میشد. بنا به نوشته جهانگردانی چون: «پادری اودوریك»، «ماركوپولو» و «ابن بطوطه» این سخن تأیید میگردد. در چین قدیم مدرسههایی برای تدریس زبان فارسی و تربیت كارمندان پارسیدان تأسیس شده بود تا در داد و ستدهای بازرگانی مددكار خاقان باشند و هنوز هم در چین امروز این روش ادامه دارد. نشر فرهنگ چینی به فارسی به همّت مؤسسه لغتنامه دهخدا و مركز پژوهشهای ایرانی در دانشگاه پكن شاهد این مدعاست. در آموزشگاههای اسلامی كه به نظام آموزشی مسجدی خوانده میشود، تدریس زبان فارسی هم جای خاص دارد. واژه «هوی» كه نام گروه بزرگی از مسلمانان است، در چین قدیم معنی فارسی زبان و زبان فارسی داشت و به تدریج هوی هوی در زبان چینی معنی مسلمان گرفت.11
ابن بطوطه مراكشی كه در سال 1348م/749 ق مدتی در شهر «هان جو» در چین اقامت كرده و مهمان امیری بود، گوید: «سه روز در ضیافت به سر بردیم. هنگام خداحافظی، امیر پسر خود را به اتفاق ما به خلیج فرستاد و ما سوار كشتی شدیم و پسر امیر در كشتی دیگر نشست. مطربان و موسیقیدانان نیز با او بودند و به چینی، عربی و فارسی آواز میخواندند. امیرزاده آوازهای فارسی را بسیار دوست میداشت و آنان كه به فارسی می خواندند، چندینبار به فرمان امیرزاده این شعر را تكرار كردند.12و شعر چنین بود:
تا دل به مهرت دادهام، در بحر فكر افتادهام
چون در نماز استادهام، گویی به محرابم دری13
در دورههای پیشین چون دورة«مینگ» به گزارش منابع چینی، فرهنگ چینی به فارسی نوشته شده بود و اشارههایی نیز به دست آمده كه نشان میدهد، نامه خاقان چین به درگاه پاپ به زبان پارسی بوده است. ماركوپولو نیز در چین به كمك زبان فارسی توانسته بود به همه جا راه پیدا كند.14
نظام آموزش دینی در چین
نظام آموزش دینی در چین دو مرحلهای و شامل مقدماتی و دانشگاهی است. دورة مقدماتی را مدرسه دینی یا مكتب، مینامند. دروس تخصصی(حوزوی) به دو بخش، پایه و تخصصی، تقسیم میشوند. دروس پایه شامل دستور زبان، فن خطابه و منطق است كه همه به زبان عربی است و فاقد محتوای مذهبی. دروس تخصصی شامل الهیات، فقه، سنت نبوی، فلسفه، دستور زبان و ادبیات فارسی و قرآن است.
كتابهای حوزه درسی یكسان نیستند، بلكه هر منطقه و هر فرقهای كتب خاص خود را دارد؛ اما سیزده كتاب در میان آنها مشترك است كه در سیزده جلد درسی، خوانده میشود. آثاری كه به بان فارسی است عبارت است از:
1ـ«خطبات» كتابی به زبان فارسی در شرح و تفسیر 40 حدیث نبوی. مؤلف و ویراستار این حدیثها (ابن ادعان) است و مترجم فارسی آن ناشناخته است. این كتاب را «لی یوچن» آخوند زیر عنوان «شرح دستورات پیامبر» به زبان چینی ترجمه كرده است.
2ـ «اربعون» به زبان فارسی نگاشتة حسامالدین در شرح و تفسیر چهل حدیث نبوی است؛ اما تفاوت آن با «خطبات» در این است كه «خطبات» به مكتب دائوئی»15 گرایش دارد، ولی «اربعون» متمایل به مكتب «لی»16 است.
3ـ «مرصاد» به زبان فارسی كتابی فلسفی در تهذیب نفس و طریق تقرب به خدا است. «مرصاد» را ابوعبدالله بن ابوبكر نوشته و «وو زون چی» به زبان چینی ترجمه كرده است.
4ـ «شرح لمعات» به زبان فارسی، همانند «معالم» نوشته عبدالرحمن جامی است و از آثار برجسته فلسفه اسلامی تلقی میشود كه عالیترین نظریه در الهیات است. پوناچی آن را با عنوان «كشفالاسرار» به زبان چینی ترجمه كرده است.
5ـ «قوائم النهج» درباره دستور زبان فارسی و نوشته «چانگ، جی، می» دانشمند اسلامی چین است.
6ـ «گلستان» اثر سعدی شاعر نامدار ایرانی است. ورود این كتاب به چین تاریخ 600 ساله دارد و انتشاری وسیع و تأثیری عمیق داشته است. گلستان دو ترجمه به زبان چینی دارد: یكی به دست «وانگ چینگ جای» باعنوان «جایگاه واقعی گلستان» و دیگری به دست «شوئی جیان فو» با عنوان «در باغ گل سرخ».17
كتابهای فارسی بیش از كتاب عربی است و از ویژگیهای مشخص تعلیمات حوزوی اسلامی در چین به شمار میرود. استاد «جان هون نین» درباره آشنایی مردم چین با سعدی گوید: «مردم چین همواره برای سعدی و آثارش ارزش فراوانی قائل بوده و هستند. سفرهای او به كاشغر در سین كیانك نشانه ارتباط او با فرهنگ چین بوده است. هم اكنون در شهر كاشغربنای مسجدی به نام آذینه معروف است كه سعدی از آن دیدن كرده است.»
از قرن 14 میلادی گلستان جزو كتب درسی بوده است. اشاره ابن بطوطه كه وقتی در شهر «هان جو»(سینثره) چین اقامت كرده و همراه با پسر امیر به خلیج رفته بود، میشنود خوانندهای غزلی از سعدی را زمزمه میكند18 و آن را به فارسی میخواند كه نشانه نفوذ سعدی در چین بود.
حافظ و شاعر چینی سلسله «تان»، «لی بوی» پیوسته با هم مقایسه میشوند؛ چون دیدگاههای مشتركی دارند. «گائوژوبن» و «بای جونهای» تحقیقی درباره این دو شاعر نوشتهاند به نام ملاحظاتی درباره حافظ شیرازی و لی بوی چینی كه در مجموعه سخن اهل دل به چاپ رسیده است.
پینوشتها:
1ـ چین و كوشان و ایران، سید ابوطالب میرعابدینی، مجموعه مقالات كنگرة جهانی بزرگداشت فردوسی، دانشگاه تهران، به كوشش دكتر غلامرضا ستوده، ص1048ـ1350.// 2ـ روابط تاریخی چین و ایران، نامواره دكتر محمود افشار، ج2، ص807.// 3ـ تأثیر متقابل ایران در چین، میراث فرهنگی، ش12، ص7.// 4ـ زبان فارسی در چین، ص65، به نقل از كتاب (ایرانشناسی در چین از سیدمحمد ترابی، ص112).// 5ـ زبان فارسی در جهان(چین)، ص266.// 6ـ جاده ابریشم، علی مظاهری، ترجمه ملك ناصر نویان، ج1، ص503.// 7ـ روابط تاریخی چین و ایران، جوچه چین(زبان فارسی در چین، ص18).// 8ـ دعوت المسلمین، چاپ پكن، ص2.// 9ـ اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، علی كتابی، ترجمه حسین آریا، ص70.// 10ـ جاده ابریشم، علی مظاهری، مترجم ملك ناصر نوبان، ج1، ص188.// 11ـ زبان فارسی در جهان(چین)، ج10، ص156.// 12ـ همان، ص189.// 13ـ این بیت غزلی است از سعدی به مطلع: آخر نگاهی بازكن وقتی كه برما بگذری/ یا كبر منعت میكند كز دوستان یادآوری (كلیات سعدی، غزل513)// 14ـ زبان فارسی در جهان(چین)، ج1، ص161.// 15ـ Daosim دائوئیسم(تاتوئیسم) در اینجا به معنی عرفان و تصوف به كار رفته است.// 16ـ Lixne نوكنفوسیوسی، تلفیق بودیسم و اندیشه كنفوسیوسی و تلفیق اسلام و اندیشه كنفوسیوسی.// 17ـ فنگ جین یوان، فرهنگ اسلامی و ایرانی در چین، ترجمه محمدجواد امیدوارنیا، ص252، نشر الهدی.// 18ـ رك. به مقدمه ص شانزده.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید