چگونه می‌توان ایرانی بود؟

1393/2/27 ۰۹:۴۱

چگونه می‌توان ایرانی بود؟

سفرنامه‎نویسی یك ژانر ادبی است كه برای ما فارسی‌زبانان سابقه هزار ساله دارد. بخش مهمی از ادبیات زبان فارسی را سفرنامه‎هایی در برمی‎گیرد كه هر كدام جایگاه ویژه‎یی در تاریخ زبان فارسی به خود اختصاص داده‌اند. سفرنامه‌نویسان فرانسوی در قرن هفدهم كه یكی از پربارترین دوران‌های سیاحان در ایران است، هر كدام از دیدگاه تاریخی، مردم‌شناسی، زبان‌شناسی و... نكاتی را مطرح كرده‌اند كه امروز جزو منابع هر پژوهشگری است

 

سیمای ایرانیان ازنگاه جهانگردان فرانسوی سده هفدهم

سفرنامهنویسی یك ژانر ادبی است كه برای ما فارسی‌زبانان سابقه هزار ساله دارد. بخش مهمی از ادبیات زبان فارسی را سفرنامههایی در برمیگیرد كه هر كدام جایگاه ویژهیی در تاریخ زبان فارسی به خود اختصاص داده‌اند. سفرنامه‌نویسان فرانسوی در قرن هفدهم كه یكی از پربارترین دوران‌های سیاحان در ایران است، هر كدام از دیدگاه تاریخی، مردم‌شناسی، زبان‌شناسی و... نكاتی را مطرح كرده‌اند كه امروز جزو منابع هر پژوهشگری است.عصر دوشنبه 22 اردیبهشت 1393  ، همایش « ایران از دیدگاه سیاحان سفرنامه نویس فرانسوی» که با همکاری انجمن دوستی ایران و فرانسه، مجله بخارا، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری،مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی،بخش همکاری و فعالیت فرهنگی سفارت فرانسه در ایران، دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه اصفهان در محل کتابخانه ملی ایران برگزار شد. آنچه در ادامه می آید متن سخنرانی برخی حاضران در این مراسم است.

«این شهر (اصفهان) خانه صوفی و محل قرار بهترین اندیشه‌ها و با ادب‌ترین اشراف این دولت بزرگ است كه بی‌تردید ازتمامی مردمان آسیا برتر است خواه از جهت زیبایی پوشاك، خواه در ادب معاشرت. همه ایرانیان عموما نسبت به بیگانگان مهربانند اما افراد صاحب منصب در این زمینه سرآمدند. ما متوجه شده‌ایم كه در كمتر جایی به این اندازه علوم مورد احترام هستند. ایرانیان با هوشمندی كار و تلاش به تحصیل و كاربست علوم مشغولند»

پروفسور فرانسوا مورو/ سال 1721 در سپیده دم روزی كه در اروپا آن را سده روشنگری‌ها می‌نامند، كتابی پنهانی انتشار می‌یافت كه به یكی از مشهورترین داستان‌های فلسفی ادبیات فرانسه تبدیل شد: نامه‌های ایرانی منتسكیو؛ فیلسوف سیاستمدار آینده كه بعد‌ها قوانین اساسی ایالات متحده و فرانسه انقلابی را با الهام از او نوشتند، در آن كتاب در قالب نامه‌های ارسالی از پاریس به ایران، تجربه دو ایرانی مقیم فرانسه را روایت می‌كرد.

منتسكیو برای خلق داستانی مكاتبه‌یی كه در آن هر یك از مسافران بر اساس آداب، آیین و عقاید خود دیدگاهش را بیان می‌كند، دانسته‌های خود را درباره ایران از اینجا به دست نیاورده است. او با خواندن آثار جهانگردانی فرانسوی كه در دهه‌های پیشین در ایران اقامت گزیده و درباره آن نوشته بودند اطلاعاتی فراهم كرده بود.

سوال مشهور نامه‌های ایرانی را می‌شناسیم. دو ایرانی مقیم پاریس در لباس‌های ملی خود تصمیم می‌گیرند لباس فرنگی بپوشند. بی‌درنگ پاریسیان ظاهربین این سوال را از این بیگانگانی كه دیگر بیگانه به نظر نمی‌رسند، می‌پرسند: «چگونه می‌توان ایرانی بود؟»

وقتی كه این ایرانیان پاریسی می‌شوند تمام كنجكاوی‌شان نسبت به كسانی كه ملاقات می‌كنند از بین می‌رود. جهانگردان فرانسوی هم این سوال را مطرح كرده‌اند.

سیاحان قدیم مشرق زمین در كوله بار خود چیزی به همراه می‌آوردند كه به آن «كتابخانه» می‌گفتند؛ كتابخانه‌یی نه از جنس كاغذ بلكه از سنخ فرهنگ، اعتقادات، فلسفه و حتی دین آنها.

ادوارد سعید، استاد فلسطینی‌تبار دانشگاه‌های امریكا حتی در یك اثر مشهور ادعا كرده كه «خاورشناسی» ـ داوری غربیان درباره كشورهای واقع در شرق اروپا ـ یك اختراع ایدئولوژیك مرتبط با امپریالیسم استعماری است. این گفته بسیار افراطی است زیرا همچنان‌كه سیاحان ما گواهی می‌دهند، كنجكاوی، فكر باز این بازرگانان، علاقه آنان به مردمانی كه باید درك‌شان می‌كردند، حتی به خاطر مسائل تجاری، همه اینها منجر به دركی از واقعیت‌ها می‌شود كه نمونه‌های بسیاری از آنها در سفرنامه‌هایشان آمده است.

در قرن هفدهم، دوره دكارت و نیوتن، زاد راه جهانگردان ما همان چیزی است كه در بین انسان‌های تربیت یافته بهترین مدارس معمول است. آثار این امر را حتی بحث در این باره را در سفر نامه‌هایی كه انتشار داده‌اند باز می‌یابیم. آنان دارای یك دیدگاه جغرافیایی، نظریه اقلیمی هستند، این نظریه را اغلب به منتسكیو منسوب می‌كنند، اما در قدیم یونانیان و در قرن شانزدهم ژان بودن (Jean Bodin) آن را ارائه كرده بودند.

آنها این «كتابخانه» را با خود به مشرق زمین می‌برند. نظریه اقلیمی یك نظریه تمام عیار زیستی در زمان خود است.

این نظریه در نسخه پرداخته شده منتسكیو چه می‌گوید؟ منتسكیو می‌نویسد: «در اقلیم‌های متفاوت نیازهای گوناگونی وجود دارد كه سبك‌های مختلف زندگی را شكل داده‌اند و این شیوه‌های مختلف زندگی خود قوانین مختلفی را به وجود آورده‌اند.»

بنابراین مفهوم جزم اندیشی جغرافیایی هم اجتماعی است و هم سیاسی. او مدعی است كه برخی اقلیم‌ها بر دیگر اقالیم برتری دارند واینكه اقلیم آرمانی آب‌وهوایش معتدل است. نظام سیاسی معتدل برخاسته از آن باید متعادل‌ترین و مبتنی بر عقلانیت وعدالت باشد. او اظهار می‌دارد كه مردمان ساكن در سرزمین‌های گرم بر عكس به تجمل ونازوتنعم گرایش دارند. نظام سیاسی برآمده ازآن چیزی است كه درقرن هجدهم استبداد شرقی نامیده می‌شود و امكان مهار این گرایش و تضمین یكپارچگی اجتماعی را فراهم می‌آورد. با این حال به یاد داشته باشیم كه دو ایرانی منتسكیو با تبدیل لویی چهاردهم، این شهریار كهنسال، به نمونه مناسب استبداد غربی خلاف این مطلب را نشان می‌دهد.

ازاین گذشته نمونه استبداد شرقی بیشتر از ایران امپراتوری عثمانی و به‌خصوص چین است كه درآن یك امپراتورهمه ساله درشهرممنوعه برای نشان دادن نزدیكی خود با مردم شخصا گاوآهن به دوش می‌كشید.

همچنان‌كه خواهیم دید نظام سیاسی ایران برای سیاحانی كه باحاكمان، فرهیختگان و فیلسوفان حشرونشرداشتند، نظامی كاملا متعادل به نظر می‌رسید.

فرانسه درقرن هفدهم چنان برتارك سایرملل می‌درخشد كه رعایای لویی چهاردهم كه خودبه این برتری ایمان دارند، بسیاركم به فرهنگ‌های بیگانه علاقه نشان می‌دهند و زمانی كه سفرنامه‌ها دربردارنده مطالبی درباره كشوربازدید شده، دراینجا ایران، هستند اغلب برای نشان دادن خواه، تفاوت‌های فاحش بامام میهن است مانند بی‌رحمی و تن آسانی، خواه برعكس برای همانندی‌های ستایش برانگیزی مانند شهرسازی.

درمقابل عناصرفرهنگ ایرانی كه درفرهنگ فرانسوی همتایی ندارند، نادیده گرفته می‌شوند.

ایرانی، عموما به عنوان یك موجود بسیار متمدن توصیف شده كه این امر از نگاه جهانگردان منشی است كه با مردمان فرانسه مقایسه می‌شود. پاسیفیك دوپرونس نخستین كسی است كه به این ویژگی توجه كرده است.

«من درباره مهرورزی دربار، شاه و اشراف (...) چیزی نمی‌توانم بگویم به جز اینكه دربار ایران بسیار به دربارفرانسه نزدیك است و اینكه اشراف بسیارباادب هستند.» در ورای برداشت منحرف‌كننده و سهمناك اولیه كه به خاطرتندروی‌های استبداد و تعصب است، جهانگردان سیمای مردمانی راترسیم می‌كنند كه آداب وآیین‌هایشان با آداب و رسوم خودشان چندان تفاوتی ندارد. جالب است اشاره كنیم كه نزاكت یا ادب چیزی است كه بیشترین یادآوری‌ها درموردآن صورت گرفته و به عنوان شباهت آداب ایرانیان و فرانسویان برآن تاكید شده است تاجایی‌كه فوروتیر (Furetière) برای توضیح معنای «ادب» این مثال را برمی‌گزیند:

«رفتار شایسته، متمدنانه و دلپذیر در آداب، كردار و نوشتار. جهانگردان در دربار شاه ایران ادب بسیار دیده‌اند...» و با اینهمه نتیجه می‌گیرد كه «اما بیشترین ادب را در جایی جز دربار فرانسه نمی‌توان دید.»

مع‌الوصف، بی‌شك ژاك بورژ از ایرانیان توصیفی به دست می‌دهد كه می‌توانسته است در رساله نیكلاس فاره (Nicolas Faret) درباره انسان شایسته یا فن پسندیده آمدن در دربار انعكاس یابد.

«این شهر (اصفهان) خانه صوفی و محل قرار بهترین اندیشه‌ها و با ادب‌ترین اشراف این دولت بزرگ است. كه بی‌تردید ازتمامی مردمان آسیا برتر است خواه از جهت زیبایی پوشاك خواه در ادب معاشرت. همه ایرانیان عموما نسبت به بیگانگان مهربانند، اما افراد صاحب منصب در این زمینه سرآمدند. ما متوجه شده‌ایم كه در كمتر جایی به این اندازه علوم مورد احترام هستند. ایرانیان با هوشمندی، كار و تلاش به تحصیل و كاربست علوم مشغولند. »

گرایش به دانش اندوزی چنان در میان آنان نیرومند است كه جدی‌ترین مشغولیت‌ها نمی‌تواند آنان را از پرداختن به آن باز دارد. وزیر الوزرای دولت كه به او اعتماد الدوله می‌گویند اگر اندك زمان فراغتی بیابد آن را صرف آموختن ریاضیات می‌كند. سرگرمی معمول او با مهندسانی سپری می‌شود كه ابزارهای جدید را كه حاصل فكر خود او است آزمایش می‌كنند. او به همان اندازه به مطالعه فلسفه، الهیات و مباحثات دینی می‌پردازد.

سال‌ها بعد شاردن بر این نكته‌ها تاكید می‌كند: «هوش ایرانیان به مانند اندام‌شان زیبا و عالی است. تخیل‌شان چالاك و پربار است. حافظه‌شان خوب و زاینده است. آنان در علوم، هنرهای آزاد و فنون مكانیك ید طولایی دارند. در هنرهای رزمی نیز بسیار چیره دست‌ هستند.

آنان افتخار را كه نمود منفی آن كبر است دوست دارند. فطرت آنان نرم و منعطف است و روحیه‌شان مفسده جو. آنها خوش مشرب، مهربان، با ادب و با تربیت هستند.»

و این الگوی واقعی انسان كامل است با ویژگی‌های لازم چه از لحاظ معنوی و چه جسمانی برای كسی كه می‌خواهد در دربار، خوشایند جلوه كند، درست همان‌طور كه فاره خود در دربار لویی سیزدهم آن را توصیف می‌كند.

آیا این خود الگوی خوبی برای انسان شایسته نیست، با ادب مهربان، پاكیزه كه علوم و فنون، فلسفه و الهیات می‌آموزد؟

انسان دوره كلاسیك برای ادب اهمیت فراوانی قایل شده است و جوامع را بر پایه این ملاك ارزیابی و طبقه‌بندی می‌كند.

فوروتیر (Furetière) كه ایران را در مشرق زمین در رتبه دوم قرار می‌دهد باز هم می‌نویسد: «گفته می‌شود كه بهترین مملكت از نظر دانش آموختگی چین است.» ناگفته پیداست كه فرانسه (از نظر او) بی‌رقیب است.

جهانگردان مایل‌ هستند یادآوری كنند كه در ایران مانند فرانسه حضور مرتب در دربار تابع یك سلسله آداب و نمادهاست كه گواه مدنیتی بزرگ است. شاردن می‌نویسد: درباریان ایرانی «در مشرق زمین مودب‌ترین و در دنیا مبادی آداب‌ترین مردمان‌ هستند. مردمان با نزاكت در میان آنها می‌توانند با مودب‌ترین مردمان اروپایی پهلو بزنند. رفتار و وقار ایشان به احسن وجه تلفیق شده، بسیار شیرین حركات، جدی، با فر و شكوه، مهربان و مهمان نوازند.»

آنها از كنایات و استعارات مودبانه بسیاری استفاده می‌كنند: «هنگام پیشواز با لحنی جذاب می‌گویند […] «صفا آوردی» یا «جای شما خالی بود» و اگر خواسته باشید به میزبان خود ابراز محبت كنید، كافی است بگویید «سر شما سلامت باشد» كه معنای آن این است، خاطر شما برایم آنقدر عزیز است كه اگر شما زنده باشید برایم اهمیتی ندارد چه كسی می‌میرد.»

پیش از آنكه با این تعارفات پر طمطراق كه به عنوان كلیشه‌های غریبه وارد ادبیات شده‌اند، شوخی بشود درباریان فرانسوی كه خود قواعد بسیار مدون زبان را رعایت می‌كردند، این رفتار‌های اجتماعی را كه در آن زمان به عنوان خصلت بارز تلقی می‌شدند، می‌ستودند. موریس مژاندی (Maurice Magendie) كه فصل بسیار جالب توجهی از كتاب ادب اشرافی را به زبان مردم طبقه مرفه اختصاص داده، یادآوری می‌كند كه براساس یادداشت‌های وژله (Vaugela) آنچه در روابط درباریان فرانسوی اولویت دارد بیانی فاخر، روشن و منطقی است.

خصلت دیگر ایرانیان كه جهانگردان به طور ویژه آن را می‌ستایند، از قضا به‌دلیل آنكه در جامعه خودشان هم مورد احترام است فصاحت گفتار است زیرا ناگفته پیداست كه برای انسان كلاسیك قدرت مجاب‌سازی با استفاده از ادله متقن و با شگردهای زبانی ویژه آیین سخنوری حایز اهمیت فراوان است. بورژ می‌نویسد همین كه فرصت دست دهد، ایرانیان می‌كوشند تا با خواندن كتاب‌های قدیمی كه حاوی دستورالعمل‌های فن بیان فارسی است از امتیازهای هوشی خود بهره برگیرند.

و ادامه می‌دهد «در حقیقت ایرانیان همیشه خود را برای بحث در مورد دشوارترین موضوعات دینی با شما آماده نشان می‌دهند تا ایمان خود را به شما اثبات كنند. برای این كار برای اینكه پای شما را به بحث بكشند، پرسش‌هایی در مورد اعتقادات اصلی ما مطرح كرده، بی‌درنگ از تمام دلایل نادرستی كه ذهن انسان عادت كرده از فلسفه به عاریت بگیرد استفاده می‌كنند و به آنها حمله می‌برند […]كسانی كه تصمیم می‌گیرند با ایرانیان وارد گفت‌وگو شوند باید بسیار مراقب باشند و اگر به زبان آنان تسلط كامل ندارند، اصلا وارد بحث نشوند زیرا آنان با نكته‌سنجی و تمسخر پاسخ‌هایی می‌دهند كه اغلب به دلیل ایهاماتی كه در این زبان وجود دارد باعث می‌شود معانی متفاوتی در ذهن ساخته شود و ابهامات ناگواری به وجود آید كه دین ما را در معرض تحقیر و ریشخند این فیلسوفان خطرناك قرار دهد.»

در وهله اول مشاهده می‌كنیم كه ارزیابی بورژ در خصوص فصاحت و بلاغت ایرانیان در بیشتر اوقات دو‌پهلواست: او به هم‌میهنانش به خاطر مهارت زبانی میزبانان خود هشدار می‌دهد.

آیا فن سخنوری كه ایرانیان بی‌گمان از آن بهره مندند ویژگی اولیه دروغگویان و دورویان نیست؟ و به این دلیل نباید خود را در معرض استدلال‌ها یا منطق‌های نادرست این سوفسطاییان قرار داد؟

در عوض بازگویی حكایاتی كه مباحثات بلاغی شرقیان را با یكدیگر مطرح می‌كند، جهانگردان را مسرور می‌سازد: وقتی كه ایرانیان بخواهند سر به سر هندیان بگذارند، سه یا چهار قصه از آنها تعریف می‌كنند. می‌گویند كه شاه جهان وقتی دید كه نوازش‌ها و قول و قرارهایش برای وادار كردن سفیر ایران به تعظیم به روش هندیان نتوانست غرور او را نرم كند و او به هیچ‌وجه نمی‌خواست سلام هندی دهد، به فكر اجرای ترفندی افتاد. دستور داد در بزرگ تالار قصرAM-KAS را كه قرار بود در آنجا سفیر را به حضور بپذیرد، ببندند و اینكه تنها دریچه‌یی را باز بگذارند كه از آنجا یك مرد به زحمت و با قامت خمیده می‌توانست عبور كند، همچنان‌كه هنگام تعظیم به روش هندی عمل می‌كنند تا لااقل گفته شود كه او سفیر را وادار به رفتاری كرده است كه به مراتب از سلام هندی خفتبارتر است. اما سفیر كه از این دسیسه بو برده بود، رو به بیرون و پشت به درون وارد شد.

آنان اضافه می‌كنند كه شاه جهان خشمگین از این اهانت به او گفت، ‌ای بدبخت گمان كرده‌یی وارد طویله‌یی از خران مانند خودت شده‌یی؟ و سفیر بی‌آنكه مكدر شود پاسخ داد، با دیدن چنین در كوچكی چه كسی می‌تواند به غیر از این فكر كند؟[…] باز می‌گویند كه شاه جهان روزی از او پرسید نظرش در مورد دهلی نو كه در برابر اصفهان می‌ساخت، چیست؟ و او با صدای بلند و با ادای سوگند پاسخ داد: و‌الله بالله اصفهان به گرد دهلی شما نمی‌رسد و شاه جهان این سخن را به ستایش از شهر نوساخته خود حمل كرد ولی سفیر گفت كه شوخی كرده است، به‌دلیل آنكه در این شهر، گرد و خاك مزاحم، بسیار است.

سرانجام، آنها تعریف می‌كنند كه شاه جهان بر او فشار آورد تا بگوید به نظر او برتری شاهان هندوستان نسبت به شاهان ایران در چیست؟ او پاسخ داد كه نمی‌توان شاهان هند را به چیزی بهتر از ماه شب پانزده یا شانزده تشبیه كرد و شاهان ایران را به هلال روز دوم یا سوم؛ این پاسخ در وهله اول موجب خشنودی شاه جهان شد. اما بعدا... متوجه شد كه این تشبیه به نفع او نبوده است و سفیر خواسته است بگوید كه شاهان هند مانند بدر رو به كاستی دارند و پادشاهان ایران چون هلال رو به افزونی.

امید است كه این نكته‌ها بسیار مورد توجه قرار گیرند و هركس آزاد است درباره این نشانه‌های ذكاوت، به‌زعم خودش، به داوری بنشیند .

من خود اعتقاد دارم كه پشتكار فروتنانه و احترام‌آمیز برای یك سفیر بهتر از غرور و ریشخند است و اینكه به خصوص با شاهان نباید زیاد شوخی كرد.

فرهنگ خود جهانگرد و فرهنگی كه به آن وارد می‌شود برای كلام، ارزش والایی قایل‌اند، زیرا كلام، موهبت الهی و ابزار قدرت است. بنابراین همچنان‌كه فرانسویان از سخن دو‌پهلو پرهیز می‌كنند، ایرانیان نیز كسانی را كه قصد فریب‌شان را داشته باشند، از خود می‌رانند.

پادشاه ایران را گنگ‌ها و كوتوله‌ها، زنان و خواجگان حرمسرا احاطه كرده‌اند كه همگی در خارج كردن اوضاع از حالت عادی نقش دارند. همه در سكوتی اجباری و تحمیلی زندگی می‌كنند زیرا شهریاران و دیگر مدعیان تاج و تخت هم به سكوت ضعیفان بدگمانند، هم به نگاه زورمندان.

با اینهمه لزوم سخن آنچنان حس می‌شود كه خاموشان شاه ایران كه به آنان بی‌زبانان می‌گویند، زبان اشاره‌یی را ابداع كرده‌اند كه بوو Beauvau این گونه آن را شرح می‌دهد: «شگفت‌انگیز است وقتی آنها را در حال تبادل نظر می‌بینید، به ویژه اینكه در دنیا چیزی به اندازه این پدیده ساختگی طبیعی نیست، به‌نحوی كه آنان با اشاره بدن، دست چپ و راست، آب دهان و سایر علایم به یكدیگر هر آنچه را می‌خواهند، می‌فهمانند. حتی افراد دیگر دربار برای برقراری ارتباط با آنان همین زبان خاموش را به كار می‌برند.

چیزی كه در این امر بیشتر ستایش‌برانگیز است این است كه آنان نه‌تنها روز كه شب هم بدون سروصدا و تنها با به هم زدن دست‌ها و سایر اعضای بدن با یكدیگر ارتباط برقرار می‌كنند و با این كار زبان جدیدی بین خودشان به وجود آورده‌اند، چیزی كه تقریبا به مخیله انسان خطور نمی‌كند و حتی دیده می‌شود كه ارباب بزرگ و چند تن دیگر نیز آن را مانند زبان‌های دیگر فرا می‌گیرند. این زبان، زبان اشاره نام دارد.» همه‌چیز در برابر زبان منكوب است حتی انسان خاموش، حتی مستبدی كه شهرآزاد هر شب نفس او را در سینه حبس می‌كند. شهرآزاد مجسمه ادبیات، تاریخ، فلسفه، پزشكی و هزار دانش دیگر است او در برابر استبداد خونریز و خاموش ارباب و شهریارش می‌ایستد، او نماد نیرویی است كه آشكارا تهدید‌كننده نیز هست و آن نیرو زبان است. به همین سبب نباید اقبالی را كه هزار و یك شب شاهد آن بوده است تنها به شهوت‌پرستی غریب قصه‌ها منسوب بدانیم. در فراسوی زیورها، پرده‌های پرنیان و تخت‌های مرصع، در ورای حكایت‌های جسورانه، آنچه گالان و به همراه او فرانسویان كشف می‌كنند، این است كه در ایران و در فرانسه فن پسند آمدن خود عین زبان است.

بنابراین برخورد با غیر، قهرا به پذیرش و درك تفاوت منجر نمی‌شود. در عوض امكان می‌دهد كه به طور قطع خود را بهتر بشناسیم. این برخورد تحلیلی اندیشمندانه و حتی درون‌كاوانه را سبب می‌شود، گویی وجود تفاوت برای خود اندیشیدن لازم است: مگر نه اینكه میشل سرتو (Michel Certeau) می‌نویسد كه «داستان به‌واسطه غیر‌بازگشتی از خود به خویشتن را به وجود می‌آورد؟»

جهانگرد قرن هفدهم به ویژه بر آداب و رسوم غیر كه آن را در خود باز می‌شناسد، درنگ می‌كند مانند ادب و فن سخنوری، بی‌آنكه بخواهیم این آداب را از فرهنگی به فرهنگ دیگری نسبی بدانیم. پس تفاوت باقی می‌ماند با این‌همه همچنان‌كه فرانسوا هارتوگ (François.Hartog) در مورد شباهت‌ها نزد هرودوت می‌گوید، تفاوت قابل انتساب و اندازه‌گیری و در نتیجه مهارشدنی است. برای یكسان‌سازی كوشش صورت گرفته اما كافی نیست و ناقص مانده است، زیرا نژادگرایی آنچنان نیرومند است كه كوچك‌ترین كج‌فهمی نسبت به آداب و رسوم بیگانگان موجب نفی شده، ناگزیر از شناخت غیر جلوگیری می‌كند.

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: