بدرود سرو کهنسال ایران‌شناسی / سید مصطفی محقق داماد

1395/1/22 ۰۸:۵۶

بدرود سرو کهنسال ایران‌شناسی / سید مصطفی محقق داماد

روانشاد دکتر منوچهر ستوده، از آن دست کسانی بود که خداوند عمر طولانی توأم با سلامتی به او عطا کرد که این از عنایات خداوند به محققان و مصنفان است. او که دل در گرو وطن داشت، در خانواده مرفهی زیسته بود که دارای تمکن مالی بود. در نتیجه با آسودگی، به دلمشغولی‌اش پرداخت، تمام عمر خود را در راه شناخت تاریخ و جغرافیای ایران صرف کرد. عموماً اهل تحقیق، در جایی می‌نشینند و براساس اسناد و مدارک کار می‌کنند اما ایشان جز آنکه اهل قلم بود، اهل پژوهش‌های دقیق میدانی هم بود. خود برایم تعریف کرد که «تهران تا اردبیل را، از راه گیلان، پیاده رفتم و تمام اقوام و قبایل و روستاها و شهرها را از نظر گذراندم.

 

 

روانشاد دکتر منوچهر ستوده، از آن دست کسانی بود که خداوند عمر طولانی توأم با سلامتی به او عطا کرد که این از عنایات خداوند به محققان و مصنفان است. او که دل در گرو وطن داشت، در خانواده مرفهی زیسته بود که دارای تمکن مالی بود. در نتیجه با آسودگی، به دلمشغولی‌اش پرداخت، تمام عمر خود را در راه شناخت تاریخ و جغرافیای ایران صرف کرد. عموماً اهل تحقیق، در جایی می‌نشینند و براساس اسناد و مدارک کار می‌کنند اما ایشان جز آنکه اهل قلم بود، اهل پژوهش‌های دقیق میدانی هم بود. خود برایم تعریف کرد که «تهران تا اردبیل را، از راه گیلان، پیاده رفتم و تمام اقوام و قبایل و روستاها و شهرها را از نظر گذراندم. شب‌ها اگر نمی‌توانستم در جنگل بمانم، به خانه مردم می‌رفتم». اتفاقی که همراه با دشواری‌های بسیار بوده است. مقید به سنت بود؛ بیشتر عمر خود را در داخل گذرانده بود و کمتر در خارج. به زندگی سنتی هم اعتقاد داشت. در‌آخرین ملاقات که سوم فروردین امسال رخ داد، گفت که «در تمام عمر هیچ شامپویی به سر نزدم و فقط از صابون طبیعی استفاده کردم. به همین خاطر هم هیچ تار مویی از دست ندادم. در تمام عمر، لب به فست فود نزدم وغذایم تنها از طبیعت بود و تخم مرغ و ماست و شیر سالم خورد.» ایشان، تمام این سخنان را با حواس کامل می‌گفت که نشان از حافظه دقیق تا پایان عمر شریفش بود. جالب‌ آنکه در همان دیدار، طبیبی که همراهم بود و ایشان را معاینه کرد، گفت که جز کمی ورم پای راست و دست، هیچ مشکلی ندارد. برای مراقبت بیشتر در بیمارستان بستری شد که البته دیگر، داروها، به سبب کهولت سن، بر ایشان اثر نداشت.

دکتر ستوده، به لحاظ شخصیت علمی، بیش از همه با «از آستارا تا استارباد» شناخته می‌شود و خود نیز، نتیجه عمرش را همین مجموعه می‌دانست. برایم جالب است که ایشان به قدری اقوام سرشناس ایران را می‌شناخت که نسب و تبار عموم خانواده‌های سرشناس ایرانی را می‌شناخت و سوابق‌شان را بیان می‌کرد. هرچند خوشبختانه، بخشی از خاطرات ایشان در سال‌‌های اخیر، به صورت صوتی، ثبت و ضبط شد که در آینده نزدیک منتشر می‌شود. ایشان حدود 40 سال قبل، 10 هکتار در جنوب کلارآباد در سلمانشهر مازندران را که باغ زیبای پدری‌اش بود با بهترین نهال‌های کیوی، پرتقال و نارنگی مزین کرد و زمستان‌ها در آنجا گذران عمر می‌کرد. حدود یک دهه قبل هم این باغ را در دفترخانه 25 تهران، به موقوفات دکتر محمود افشار یزدی ملحق کرد تا درآمدش، در مصارف مطالعات ایران‌شناسی به‌کار گرفته شود. او تابستان‌ها، به همراه دوست دیرینش؛ ایرج افشار، دو خانه در کنار هم، در روستای کوشکک لورا در جاده چالوس، پس از گچسر، داشت و تابستان‌‌ها، مقیم آنجا بود. این دو، سفرهای روستایی بسیاری باهم رفتند و بسیاری از قبرستان‌ها و  امامزاده‌های ایران را مورد بررسی قرار دادند. ستوده، جز پس از شنیدن خبر مرگ افشار، متأثر، متألم و دچار احساس تنهایی نشد. همین هم شد که دوری رفیق خود را بیش از 5 سال و یک ماه، تاب نیاورد.

این ایران‌شناس برجسته، با وجود ظاهر صمیمی‌اش، بسیار جوانمرد بود. آنگاه که گفتم، برایتان کفن معطر به بارگاه حضرت اباعبدالله الحسین‌(ع) فراهم کرده‌ایم، اشک از چشمانش جاری  شد. آخرین کار ایشان، «خانواده خلعتبری در گیلان» است که بزودی در انتشارات بنیاد موقوفات افشار، منتشر خواهد شد.

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: