یک احساس مسئولیت تاریخی / حسین دامنجانی

1395/1/16 ۰۹:۳۲

یک احساس مسئولیت تاریخی / حسین دامنجانی

«احساس مسئولیت» در برابر جامعه، منشأ وقف به شمار می‌آید؛ گرچه روشن است که ما اکنون از نیت‌های بسیاری از واقفان دوره‌های گوناگون تاریخ ایران ناآگاه‌ایم، اما می‌توان مطمئن بود در اندیشه برخی از واقفان، دغدغه پیشرفت جامعه همواره وجود داشته، نیز بهبود کیفیت زندگی برای دیگر نسل‌ها جزو مسئولیت‌هایی بوده است که آنان همواره بر دوش خود احساس می‌کرده‌اند.

 

پدیده وقف در تاریخ ایران چه بخش‌هایی از جامعه را هدف می‌گرفته است

«احساس مسئولیت» در برابر جامعه، منشأ وقف به شمار می‌آید؛ گرچه روشن است که ما اکنون از نیت‌های بسیاری از واقفان دوره‌های گوناگون تاریخ ایران ناآگاه‌ایم، اما می‌توان مطمئن بود در اندیشه برخی از واقفان، دغدغه پیشرفت جامعه همواره وجود داشته، نیز بهبود کیفیت زندگی برای دیگر نسل‌ها جزو مسئولیت‌هایی بوده است که آنان همواره بر دوش خود احساس می‌کرده‌اند.  هدف اولیه نگارنده این بود که در این نوشتار هر بار که از وقف سخن می‌راند، منظور خود را در شئون بهداشت، آموزش و توسعه اقتصادی متمرکز کند؛ وقف‌هایی که با زندگی مادی مردمان پیوند دارد و نتیجه مستقیم آن‌ها زندگی آسان‌تر و بیرون از حصار تنگِ نداشته‌ها و ندانسته‌ها است. مختصات آشناتر وقف در میان ایرانیان اما جهت این حرکت خداپسندانه را به سوی سعادت اخروی نشان‌مان می‌دهد. آنچه در تاریخ وقف ایران مشهود است، نگاه ما را نیز در مجال پیش رو به سوی این چشم‌انداز تغییر می‌دهد زیرا بیشینه واقفان گام‌های نیک خود را در جاده رستگاری حقیقی برداشته‌اند.

 

وقف و نیازمندان

بی‌هیچ تردید می‌توان گفت وقف در دوران پیش از مدرن و در نبودِ دستگاه‌های دولتی، کارکردهای بالفعل بی‌شمار داشته است. جدای از هدف‌های این سنت خداپسندانه، جامعه هدف وقف بی‌شک توده مردم بوده‌اند. این ویژگی در تقسیم‌بندی گونه‌های وقف هم قابل مشاهده است. نگاهی به سندهای دوره‌های گوناگون این نکته را نیز آشکار می‌سازد که نیازمندان بخشی مهم از این جامعه هدف را دربرمی‌گرفته‌اند. ابن بطوطه، جهانگرد مشهور سده هشتم هجری در سفرنامه خود می‌نویسد «[در اصفهان] خانقاه بزرگي است كه مردم از همه سوي بدانجا روي مي‌آورند و به زيارت شيخ مي‌پردازند. در آنجا براي هر واردي طعام مهيا است و داراي گرمابه باشكوهي است، كه كف آن از سنگ فرش شده و ديوارهايش با آجر كاشي تزيين شده است. اين حمام وقف است و هر كس مي‌تواند بي‌پرداخت مزد داخل گرمابه شود». چنین مکان‌هایی مرکز گردآمدن تهیدستانی بسیار بود؛ مردمانی که رفع نیازهای اولیه زندگی‌شان را در موقوفه‌هایی اینچنین می‌جستند. مشاهده‌های ابن بطوطه در دیگر نقاط سرزمین‌های اسلامی نیز این نکته را تایید می‌کند «هر زاويه مخصوص گروه و دست‌هاي از فقرا و درويشان است ... هر روز خادم خانقاه نزد هر يك از فقرا مي‌رود و براي هر كدام غذايي را كه ميل دارند، مهيا مي‌كند ... به هر كدام جامه زمستاني و تابستاني داده مي‌شود. در ماه هر كدام چند عدد صابون دارند و مزد رفتن به گرمابه به آنها داده مي‌شود ... از شرايط سكونت در اين زاويه، حضور در نمازهاي پنجگانه است».

موضوع وقف در نوشته‌های ادوارد پولاک، جهانگرد و پزشک آلمانی در دوره ناصرالدین شاه قاجار نیز به چشم می‌خورد «حمام هاي عمومي به اثر موقوفات ديني ايجاد مي‌شود و مخارج نگاهداري آن نيز از همان محل است ... در بسياري از ميدان‌هاي عمومي شهر تکيه وجود دارد که بر اثر موقوفات مذهبي ايجاد و نگهداري مي‌شود». در میان دیگر گونه‌های وقف نیز جامعه هدف عمدتا نیازمندان، درراه‌ماندگان و مسافران، بیماران و یتیمان بوده‌اند. ساختن مریض‌خانه، جاده، پل، دارالایتام، آب‌انبار، کاروانسرا و چاه آب، از دیگر وقف‌هایی بوده که با هدف توسعه و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی بیش‌وکم در گوشه و کنار ایران صورت می‌گرفته است. این اوقاف، جنبه‌های گوناگون اجتماعی داشته‌اند که شاخه‌های فرعی، به آزادسازی اسیران، یاری مسافران گرفتار (ابن‌السبيل) و تأمين زندگي زنان و کودکان بي‌سرپرست می‌انجامیده است.

آنچه در خور توجه می‌نماید، این نکته است که در همه رکن‌های وقف، چه در حوزه‌های مذهبی، درمانی و آموزشی، چه در زمینه توسعه زیرساخت‌های شهری و روستایی، همه اقدامات با هدف برطرف‌ساختن بخشی از نیاز توده مردم صورت می‌گرفته است و طبقات فرودست جامعه، گروه‌های هدف بوده‌اند که با یکدیگر تفاوتی چندان در تجمیع گرفتاری‌ها نداشته‌اند.

وقف و توسعه فضاهای شهری

موقوفات در ایران به روزگار آل بویه، غزنویان، سلجوقیان و تیموریان گسترش می‌یابند. درآمد بخشی از آن‌ها به کارهای امور عام‌المنفعه و ساختن پل، حمام، بیمارستان، مدرسه و جاده موقوفات می‌شود. ساخت بیمارستان‌ها و مراکز درمانی بر اساس این سنت در دستور کار قرار می‌گیرد که ایجاد بیمارستان عضدی یکی از آن پیامدها است. بیماران همواره از مهم‌ترین دلیل‌های اقدام به وقف در گذر تاریخ ایران بوده‌اند. اهمیت این موضوع را می‌توان در زمانه کنونی نیز با درنگی بر تعداد بیمارستان‌های وقفی دریافت؛ بیمارستان‌های نمازی و خلیلی در شیراز، بهبهانی درکازرون، شیبانی در طبس، شاهین‌فر و شیخ در مشهد، در این زمره می‌گنجند.  «در دوره تیموریان املاک وقفی توسعه یافت ... در خراسان، اصفهان، تبریز و شیراز کاروان‌سراهایی به وجود آمد و مساجد، حمام‌ها و مدارس بسیاری از همین موقوفات ساخته شد». مدرسه رکنیه و مسجد امیرچخماق در یزد، مسجد کبود و مسجد حظیره در تبریز، مسجد گوهرشاد در مشهد و سه روستای بیدگل، هراسکان و مختص‌آباد از ماندگارترین موقوفات این سده‌ها به شمار می‌آیند. نمازگزاران، مسافران و روستاییان، مهم‌ترین بهره‌گیرندگان این موقوفات بوده‌اند. وقف در روستاها نیز توسط ساکنان یا حاکمان به شکل‌های گوناگون انجام می‌شد. موقوفه‏ حاجيه خاتون خانم و دخترش سارا سلطان خانم یکی از آن وقف‌ها است که در پی آن در مجموع ١٣ دکان وقف اهالی روستا شد. موارد مصرف این موقوفه‌ها عزاداري‌های مذهبی و کمک به فقیران بود. منافع این اوقاف اما بیش از همه به خود شهرنشینان می‌رسید. توسعه فضاهای شهری بر پایه سنت وقف را در شهر کرمان از دریچه سندهای تاریخی به خوبی می‌توان به تماشا نشست. این شهر در دوره سلجوقیان به دلیل انبوه موقوفات، يكي از آبادترين شهرهاي ايران به شمار می‌آمد. در میانه سده هفتم هجری كاروانسراها، قنات‌ها، مسجدها و مدرسه‌های فراوانی در كرمان بر پایه موقوفات بنا شد که تركان خاتون، حاکم قراختایی کرمان واقف بسیاری از آن‌ها بود. خواجه نظام‌الملک توسی که در دربار سلجوقی منشأ برکت‌هایی فراوان برای جامعه ایرانی شد، به عنوان یکی از واقفان مهم این دوره شناخته می‌شود. وی زمین‌های بسیاری بر مدرسه‌ها، رباط‌ها و مسجدها وقف کرد. وقف مسجد در همه دوره‌ها از جمله این زمانه، کارکرد آموزشی داشت. مکان‌های مذهبی و بازار دو رکن مهم وقف به شمار می‌آمدند. این پدیده در دوره صفویان خود را بهتر می‌نمایاند. مصارفی گوناگون مانند اطعام زائران، تامين روشنايي مکان‌های متبرکه، تجهيز دارالشفا، یاری‌رساني به زائران، برپايي مجلس‌های جشن، سوگواري و عزاداري امامان شیعه علیهم‌السلام، ساخت و تجهيز کتابخانه‌ها و احداث دارالقرآن از دیگر اوقافی بود که بیشتر در شهرهایی چون مشهد و قم صورت می‌گرفت و جامعه هدف آن‌ها را زیارت‌کنندگان و مجاوران بقعه‌های متبرکه تشکیل می‌دادند.

وقف و مراکز علمی

وقف اما در دایره تامین نیاز درماندگان محدود نمی‌ماند. یکی از گونه‌های مهم وقف در این میانه وقف در راه گسترش علم و فضاهای علمی بود که در ایران نیز همچون دیگر کشورها وجود داشت و بسیاری از دانش‌پژوهان به ویژه فراگیران دانش‌های دینی را در زیر چتر حمایتی خود پروراند. مدرسه‌ها و کتابخانه‌های بسیاری در شهرهای گوناگون از محل درآمد اوقاف ساخته و گردانده شده که تحصیل و علم‌آموزی طلاب و دانش‌آموزانی فراوان دستاورد آن بوده است. این سنت در ایران از دیرباز برقرار بود، به ویژه در نخستین سده‌های اسلامی یکی از برهه‌های تاثیرگذار خود را ازسرگذرانده است. مردم از زمان عباسیان بیشتر به سنت وقف توجه نشان می‌دادند «موقوفات سالانه بر صدها هزار دینار طلا می‌رسید و نظامیه‌های بغداد و نیشابور که خواجه نظام‌الملک آن‌ها را تاسیس کرده بود، از این طریق اداره می‌شد».

موقوفات برای تاسیس مدرسه‌ها، کتابخانه‌ها و مصارف همگانی در سده‌های ششم و هفتم هجری گسترش یافت. رشیدالدین فضل‌الله همدانی در همین دوره موقوفه ربع رشیدی را بنا نهاد که به موجب آن مجموعه سازمان‌یافته علمی با منابع بی‌شمار میزبان دانشمندان و دانش‌پژوهانی بسیار در تبریز بود. ربع رشيدي که از آن می‌توان به عنوان شهرکی علمی در عصر ایلخانی یاد کرد، داراي سي هزار خانه، هزار و پانصد دکان، بيست و چهار کاروانسرا، تعدادي مسجد، مدرسه، حمام، باغ و چند کارخانه شعربافي، کاغذسازي، رنگرزخانه و دارالضرب بود.  وقف بر علم و دانش به عنوان ماندگارترین شکل وقف، سرمنشأ شکل‌گیری مراکز فراوان علمی در گذر سده‌های گوناگون در سرزمین‌های اسلامی به ویژه ایران بوده است. وقف کتابخانه شابور ابن اردشیر از سوی وزیر بهاءالدوله در سال ۳۸۱ هجری با بیش از ده هزار جلد کتاب در کنار مدرسه‌های نظاميه در بغداد، مدرسه‌های بيهقيه و سعيديه در نيشابور، مدرسه‌های دو در و پریزاد در مشهد در روزگار تیموری با هدف گسترش معارف دینی، از مهم‌ترین آن‌ها به شمار می‌آیند. از نمونه‌های متاخرتر این موقوفات، حوزه علميه معصوميه در بيرجند است که امیر معصوم خان در حدود سه سده پیش بنا نهاد.  واقفانی از این‌دست معمولا مکان‌هایی به منظور حمایت از علم و دانش در امور گوناگون وقف می‌کردند تا از محل درآمد آن‌ها مراکز علمی توسعه یابند و نیاز جویندگان علم برآورده شود. از جمله این واقفان می‌توان به شاه سليمان صفوى اشاره کرد که از محل درآمد موقوفه حمام نقش جهان اصفهان به استنساخ و تكثير نسخه‌هاى خطى می‌پرداخت. مریم بیگم، دختر شاه صفی نیز در دوره سلطنت شاه سلطان حسین صفوی مدرسه مریم بیگم را بر طلاب علوم دینی وقف کرد. در بخشی از وقف‌نامه مدرسه چنین آمده است

«... علوم دینیه به شروطی چند که در وقفنامه چه به تفصیل مذکور و مسطور است و از جمله آن شروط این است که باید سکنه مدرسه مذکوره مشغول تحصیل علوم دینی که فقه و حدیث و تفسیر و مقدمات آنهاست و صالح و متقی و پرهیزگار و از اهل قناعت باشند و از زمره ارباب بطالت و کسالت و شرارت نبوده، حجره خود را معطل و مقفل نگذارند بلکه شب و روز در حجره خود به مباحثه و مطالعه و عبادت مشغول باشند ... و باید که کتاب‌های علوم وهمیه، یعنی علوم شکوک و شبهات که به علوم عقلیه و حکمت مشهور و معروف است مثل شفا و اشارات و حکمت العین و شرح هدایت و امثال ذلک به شبهه دخول در مقدمات علوم دینی نخوانند».  در گستره موقوفه‌هایی با موضوعیت علوم و معارف، نمونه‌هایی متنوع وجود دارد که از آن جمله به موارد زیر می‌توان اشاره کرد. فردی به نام بهرام بيك در سده سيزدهم دو مزرعه به نام موران و طهرانچى (طيرانچى) را به منظور خريد كتاب وقف کرده است. همچنین دو تن به نام‌های حاج رمضان كرمانى و ميرزا محمد مشهور به طبسى، بخشى از املاك خود را به همین منظور وقف کرده‌اند. شخصی به نام حاج محمد بن على محمودآبادى يزدى در همین دوره نیز بخشى از درآمد آب و املاك موقوفه خود در روستاى محمودآباد يزد را برای استنساخ و خريد كتاب اختصاص داده است.

وقف در روزگار صفویه

وقف به ویژه در زمینه مذهبی (وقف به اماکن متبرکه) در دوره صفویه به دلیل خواستگاه دینی حکومت رونق بسیار یافت. شاه عباس یکم، از واقفان مهم این دوره به شمار می‌آید که املاک و رقباتی زیاد در اصفهان و مناطق دیگر وقف کرده است. شاه صفوی کاروانسراهایی بسیار در مناطق کویری ایران ساخت که در آن‌ها مسافران گرد راه از تن می‌زدودند و خستگی از تن بیرون می‌راندند. رباط‌های شاه عباس در مناطقی خشک و کم‌آب، پناهگاه امن مسافران بود و پیش‌بینی تامین آب مسافران نیز در آن‌ها شده بود «در دوره صفویه در نوع مصارف وقف نیز تحولی پیدا شد. در این دوره ساختن پل بر روی رودخانه‌ها و رباط‌ها و کاروانسراها برای مسافران و تکیه امام‌زاده‌ها برای تعزیه‌داری رواج پیدا کرد».

عبدالحسین سپنتا در کتاب «تاریخچه اوقاف اصفهان» می‌نویسد «در اواخر دورة حکومت صفویه، املاک و باغ‏ها و اراضی اصفهان به حدی وقف شده بود که برای موقوفات جدید، زمین طِلق در اصفهان پیدا نمی‏شد. مردم اصفهان برای وقف ناچار از اراضی اطراف کاشان و جاهای دیگر استفاده می‌کردند؛ و هم‏اکنون بسیاری از املاک اطراف کاشان، وقف مدرسة سلطانی اصفهان است». جدا از سنجش درستی این مدعا، غیر قابل انکار است که در دوره رونق اصفهان، واقفانی بسیار در این شهر املاک و اموال خود را در حوزه‌های گوناگون وقف می‌کردند.

در کنار این جنس از موقوفات، شاهان، درباریان و دیگر مردمانِ برخوردار وقف‌هایی با هدف گسترش معارف نیز در گستره‌ای بزرگ انجام می‌دادند که سودمندی آن‌ها فقیران و تهیدستان جامعه را هدف می‌گرفت. ناگفته آشکار است اینگونه وقف از رونقی بیشتر در شهرهای مذهبی به ویژه مشهد برخوردار بود. این جنس از وقف در روزگار صفویان بیشتر هویت گرفت که دوره طلایی وقف برشمرده می‌شود «در اين دوره به ويژه شاهان صفوي، خود امور موقوفه را تقويت مي‏کردند و املاک و اموال زيادي را به اماکن مورد احترام مانند آستانه مبارکه مشهد، قم و نيز اردبيل که آرامگاه شيخ صفي‏الدين اردبيلي است، وقف کردند. دو بناي موقوفه در اصفهان وجود دارد که در زمان شاه عباس در کنار بازار شهر وقف شد. اين دو عمارت يکي دارالشفاء و ديگري کاروانسراي مسگران است». ویژگی موقوفات مذهبی شاید این نکته است که افرادی فراوان از طبقات گوناگون اجتماعی در دسته واقفان آن می‌توان دید. چه بسیار افراد تهیدست که در امور مذهبی پیشگام وقف شده‌اند و گامی هر چند کوچک، در این راه برداشته‌اند. تامین نفت، شمع و مُهر نماز برای مکان‌های متبرکه از جمله این وقف‌ها در شمار می‌آید.

وقف در دوره‌های بعد

پدیده وقف آنگونه که بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد در دوره افشاریه تا اندازه‌ای معطل و مهجور ماند. حرکت‌هایی موثر اما در دوره زندیه برای باززنده‌سازی این فرهنگ انجام شد. کریم خان زند برای گسترش دوباره موقوفات، وزیری در  امور وقف برگزید. مسجد بازار وکیل شیراز یکی از موقوفات مهم این دوره به شمار می‌آید. سنت وقف در روزگار قاجار نیز همچون همیشه تاریخ و جامعه ایران تداوم یافت اما هیچگاه به شکوه دوره صفوی نرسید. در این روزگار توانگران به ویژه شاهان، شاهزادگان و رجال همچنان به امور وقف مشغول بودند. مسجدهای سپهسالار و شاه در تهران از موقوفات مهم این دوره به شمار می‌رفت؛ همچنین مدرسه شیخ عبدالحسین که از موقوفات امیرکبیر بود.

منبع: روزنامه شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: