گذری بر پدیده جوانمردی در جامعه و فرهنگ ایران عصر صفوی

1394/12/10 ۰۸:۵۳

گذری بر پدیده جوانمردی در جامعه و فرهنگ ایران عصر صفوی

گستره تاریخ اجتماعی ایران، بستری درهم‌پیچیده و گوناگون از پدیداری نهادهای مختلف است که نهاد فتوت (جوانمردی) از آن جمله به شمار می‌آید. شکل‌گیری این نهاد با توجه به بن‌مایه‌های کهن فرهنگی ایران و واکنش مردم نسبت به جور فرمانروایان، صورتی یاریگرانه و رهایی‌بخش داشته است، چنانکه جوانمردان، جز در برخی انحرافات، همواره به عنوان چهره‌هایی یاریگر و همراه به مردم ستم‌کشیده یاری رسانده‌اند. نهاد فتوت، واکنش صورت‌بندی شده ایرانیان در برابر فشارهای زمانه برشمرده می‌شود که به منظور انسجام و پایداری بیشتر، صورت سازمانی هم بر خود گرفته است؛ تشکیلاتی که هر گوشه آن، در خود، باری سنگین از اعتقادات، باورهای مذهبی و معنوی را نهفته دارد. آگاهی از دگرگونی‌های نهاد فتوت در دوره‌های گوناگون، به کنکاش و وارسی دقیق نیاز دارد.

 

در قلمرو جوانمردان

جوانمردی و راستی پیشه کن/ همه نیکوئی اندر اندیشه کن

(فردوسی)

آمنه ابراهیمی: گستره تاریخ اجتماعی ایران، بستری درهم‌پیچیده و گوناگون از پدیداری نهادهای مختلف است که نهاد فتوت (جوانمردی) از آن جمله به شمار می‌آید. شکل‌گیری این نهاد با توجه به بن‌مایه‌های کهن فرهنگی ایران و واکنش مردم نسبت به جور فرمانروایان، صورتی یاریگرانه و رهایی‌بخش داشته است، چنانکه جوانمردان، جز در برخی انحرافات، همواره به عنوان چهره‌هایی یاریگر و همراه به مردم ستم‌کشیده یاری رسانده‌اند. نهاد فتوت، واکنش صورت‌بندی شده ایرانیان در برابر فشارهای زمانه برشمرده می‌شود که به منظور انسجام و پایداری بیشتر، صورت سازمانی هم بر خود گرفته است؛ تشکیلاتی که هر گوشه آن، در خود، باری سنگین از اعتقادات، باورهای مذهبی و معنوی را نهفته دارد. آگاهی از دگرگونی‌های نهاد فتوت در دوره‌های گوناگون، به کنکاش و وارسی دقیق نیاز دارد.

نهاد فتوت در دوران صفویه گسترشی فزاینده یافت. این مهم، از یک‌سو از مدعیات جوانمردانه فرمانروایان صفوی و توجه‌شان به جوانمردان برمی‌خیزد و از سوی دیگر به زمینه مهیای اجتماعی آن بازمی‌گردد. سه سده تلاش نیاکان فرمانروایان صفوی برای نفوذ در میان عامه، همواره با نمود چهره جوانمردانه آنان گره خورده است؛ آنچنان که روی کارآمدن صفویان چونان آرمانی دیرین بود.

مردمانی که سال‌ها پس از یورش مغولان، در پی قهرمانی اسطوره‌ای و نجات‌بخشی جوانمرد می‌گشتند، اینک آرمان‌هایشان را در وجود شاه اسماعیل صفوی، بنیان‌گذار حکومت صفوی متجلی می‌دیدند و خود را پیروز و کامروا می‌دانستند. پس از شاه اسماعیل، دیگر شاهان صفوی تا زمان شاه عباس دوم، می‌کوشیدند تصویری جوانمردانه از خود نشان دهند، به ویژه شاه عباس یکم که از شیوه‌های عیارانه برای آگاهی از چگونگی وضعیت اجتماعی و نیز معیشت مردم بهره می‌برد. ژان تاورنیه در سفرنامه خود در این‌باره می‌نویسد «یکی از زرنگی‌های همین شاه عباس این بود که برای کسب اطلاع از آنچه در مملکتش میگذرد، آن هم با اقدام شخصی خودش و نه با اعتماد به گزارش وزیرانش، اغلب با لباس مبدل مانند یک شهروند ساده به بهانه‌ی خرید و فروش در شهر میرفت و میکوشید تا اگر فروشنده‌ای در وزن و کیل خطا کند از آن اطلاع یابد».

افزون بر این، گرایش روزافزون توده مردم به جوانمردی در سایه آرمان‌های دیرین، با در نظرگرفتن برساخته شدن داستان‌هایی عیارانه با رویکرد عامیانه همچون حسین کرد شبستری و اسکندرنامه عصر صفوی و نیز دگرگونی شخصیت ابومسلم به شخصی کاملا شیعی در ابومسلم‌نامه و برخواندن این داستان‌ها در قهوه‌خانه‌ها و سرگذرها در این دوره دیده می‌شود. همچنین تمایل اصناف به تشکل و نظام‌یافتگی و امنیت، آنان را برمی‌انگیخت به فتیان (جوانمردان) بپیوندند. فتوت‌نامه‌هایی که از اصناف در دوره صفوی بر جای مانده است به روشنی چنین وضعیتی را بیان می‌کند.

پیوند جوانمردی و اصناف بازار

با نگاهی گذرا به فتوت‌نامه‌های برجای مانده از عصر صفوی می‌توان دریافت نهاد فتوت در این روزگار به گونه‌ای فراگیر و همگانی عمل كرده است. زمینه این عام‌گرایی را باید در دوران پیش از برآمدن صوفیان صفوی جست؛ روزگاری كه عبدالرحمان جامی، شاعر و عارف سده نهم هجری آن را در شعرهای خود به نقد كشیده و از تنزل اخلاقی اصناف گوناگون به عنوان مهم‌ترین بخش نهاد فتوت سخن رانده است. این اصناف که سپس در پیوند با جنبش‌هایی اجتماعی چون سربداران آرمان‌های دیرین و والای خود را یافتند و در راه دستیابی به آن‌ها کوشیدند، چهره جوانمردانه صفویان را اینك همانند تصویر رهبران سربداری می‌دیدند. بدین‌سان رویارویی بداخلاقی‌های پیشین و ناامنی ویژه آن فضا، اینك با آرمانِ رسیدن به وضعیت مطلوب، به مسیری كشانده شد كه می‌توان از آن به عنوان خیزشی مداوم و پیوستاری آرام در دل جامعه عصر صفوی نام برد؛ خیزشی که در دل جامعه آرمان‌گرای این روزگار، طنینی پرکشش و خوش‌آهنگ نواخت که بخشی گسترده از جامعه را به سوی خود کشاند؛ تا بدانجا که شاه عباس یکم صفوی در رویکردهای سیاسی- اجتماعی خود برای پرورش عیاران کوشید و حتی خود با چهره‌ای عیارپیشه در اذهان عامه شناخته شد. این مهم با به کارگیری ترفندهای عیارانه او همچون پوشیدن لباس مبدل برای آگاهی از وضعیت معیشتی مردم در میان جامعه پدید آمده بود.

پیشینه پیوند اصناف و جوانمردان و حضور اصناف جوانمرد در تاریخ ایران به زمانی پیش از این بازمی‌گردد؛ آنجا که عنصرالمعالی در «قابوس‌نامه» می‌نویسد «از هر پیشه‌ای که باشی زودکار و استوده‌کار باش تا حریفانت بسیار باشند و به وقت کار به از آن کن که هم‌پیشگان تو کنند و به کم مایه سود قناعت کن که تا به یک بار ده یازده کنی دوازده ده نیم توان کرد پس حریف را مگریزان به مکاس [بخیلی] و لجاج بسیار تا در پیشه‌وری مزروق باشی و مردم بیشتر با تو ستد و داد کنند، تا چیزی همی فروشی با خریدار به دست و به جان برادر و بار خدای گفتن و تواضع نمودن تقصیر مکن تا از تلطف تو خریدار مکاس کردن شرم دارد و مقصود تو حاصل شود و چون چنین کنی بسیار حریف باشید اما عادت کن راست گفتن، و از بخل پرهیز کن ولکن تصرف را کاربند و بر فروتر خود ببخشای و بدان کس که برتر از تو باشد نیازمند باش و زبون‌گیر مباش و با زنان و کودکان در معامله فزونی مجوی و از غریبان بیشی مخواه».

اصناف در دوره‌های گوناگون تاریخ ایران، آنگونه که می‌دانیم، در زمان تنگ‌دستی، بیماری و تنگناهای مالی، به یاری یکدیگر دست می‌گشودند. این مهم بر اساس وظیفه انسانی و اخلاقی انجام می‌گرفت و الزامی دیگر در میان نبود. مهدی کیوانی در کتاب «پیشه‌وران، زندگی صنفی آنها در عصر صفوی» از «تذکره نصرآبادی» نقل کرده است که حاجی باقر شَعرباف، بخشی از درآمد خود را برای کمک به افراد تنگدست و آسیب‌دیده خرج می‌کرد و اگر یکی از اعضای صنف با تنگدستی از دنیا می‌رفت، مخارج کفن و دفن‌اش را می‌پرداخت. همچنین اشاره می‌کند «در اوایل دوره‌ی صفوی در شهرهای ایران خاوری در صورت اسارت اعضای صنف به دست ازبکان، ترکمانان یا مهاجمان افغان دیگر اعضای صنف فدیه و بهای آزادی همکار خود را پرداخت می‌کردند». به تصریح کیوانی، از این دوران است که اصناف فرزندان درگذشتگان صنف خود را پس از سه روز به مکان کسب می‌برند؛ رسمی که امروزه نیز همچنان گرامی داشته می‌شود و در میان اصناف رواج دارد. با توجه به این که حکومت‌ها نهادهایی ویژه در زمان‌های اضطرار و پریشانی نداشتند، از این‌رو همبستگی‌های اجتماعی در زمان‌های یادشده اینچنین می‌توانست به کار آید. در واقع همبستگی و یاری اعضای صنف از روی وجدان انسانی و توصیه‌های مذهبی برای ماندگاری صنف و نگاهداری موقعیت آن در بدنه جامعه مهم می‌نمود.در کتاب «شهرآشوب» رضوان درباره صفت صراف و ارتباط آن‌ها با مردم آمده است «به صراف شد صرف عمرم تمام/ ازو گشت چون نقره‌ام کار خام ... سیه شد ز رویش مرا روزگار/ چو از سیم خالص کف زرشمار ... ورق‌های او تا که گردان بود/ کتاب جهان زو گلستان بود ... دل خلق را حلقه اوست دام/ که گیرند مردم به این دام کام.

شاطران طیفی از جوانمردان

شاطران در طیف عیاران دوره صفوی جایگاهی ویژه داشتند. شاطری به معنای بی‌باکی و دلاوری است و در واقع رده‌ای در میان جوانمردان پهلوانی به شمار می‌آید که از سده دوم هجری در ایران پدید آمده بودند. آن‌ها قاصدانی بودند که توانایی‌های عیارانه داشتند. قدرت بدنی، دوندگی و شناخت راه‌ها، گذر از مسیرهای سخت‌گذر کوهستان و آزمودگی در این کار از ویژگی‌های آنان بود. آن‌ها استادکارانی داشتند که شاگردان‌شان را از میان عیاران قوی‌بینه برمی‌گزیدند. آموزش‌هایی که برای شاطران در نظر گرفته می‌شد دویدن، کوه‌نوردی، مخفی شدن و ورود به اردوگاه دشمن، گردآوری و دریافت خبرها، ایستادگی در برابر خواب و ستاره‌شناسی بود.

انگلبرت كمپفر، جهانگرد آلمانی در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی در سفرنامه‌اش «در دربار شاهنشاه ایران» در توصیف مکان ییلاقی تخت سلیمان در باغ هزار جریب، به برج یا میل شاطردوانی در این مکان توجه کرده است «کمی آنطرف‌تر برج دیگری دیده میشود كه در حدود یك ساعت راه (یك فرسنگ كه معادل است با شش كیلومتر) از حوزه دربار فاصله دارد. به این برج «میل شاطردوانی» میگویند. اصل مطلب از این قرار است: اگر كسی تقاضا كند كه جزو شاطران شاه پذیرفته شود، باید از عهده امتحانی برآید و آن چنین است كه وی باید فاصله بین میدان شاه تا میل شاطردوانی را دوازده بار طی كند و برای اثبات درست از عهده امتحان برآمده است هر بار نیزه‌ای با خود برمیدارد و آنرا در مقصد میگذارد و باز از مقصد نیزه دیگری با خود برمیگرداند. یك چنین واقعه ورزشی در حضور درباریان و اهل شهر كه به شوق آمده‌اند انجام میگیرد. اصفهانی‌ها در دو طرف مسیر دونده می‌ایستند و با نواختن موسیقی و فریادهای هلهله دونده را تشویق میكنند. دونده هیچ حق ندارد كه در اثنای راه استراحت كند، ادرار كند یا چیزی بیاشامد. هرگاه وی در فاصله بین طلوع و غروب آفتاب مسافت مقرر را دوازده بار طی كرد (كه مسافتی در حدود ٧٢ كیلومتر میشود) دیگر وی در مسلك شاطران شاه درآمده و مزد خوبی از دربار میگیرد».

منبع: روزنامه شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: