1394/12/8 ۱۰:۰۵
پنجم اسفند همایش «بزرگداشت روز حکیم خواجه نصیرالدین طوسی» با موضوع «شهود اندیشه در نزد خواجه نصیر» در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه برگزار شد. در این همایش غلامحسین ابراهیمیدینانی استاد فلسفه دانشگاه تهران، عبدالحسین خسروپناه رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه و محمدحسین حشمتیپور و شهین اعوانی، عضو هیاتعلمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه حضور داشتند که در ادامه خلاصهای از سخنانشان ارائه میشود.
گزارش همایش بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی
خواجهنصیر؛ تجسم عقلانیت غلامحسین دینانی : خواجه نصیرالدین طوسی همه علوم زمان خود را میدانست، چنانکه خیلی از علمای دیگر آن زمان اینگونه بودند اما امروز اینگونه نیست، چون تنوع و تعداد علوم آنقدر زیاد شده است که کسی نمیتواند همه علوم زمان خود را فرابگیرد. در دنیای امروز به ضرورت همهچیز تخصصی شده است. خواجه نصیرالدین طوسی به تشیع خیلی خدمت کرده است، تا قبل از او بیشتر علما اهل سنت بودند یا اینکه معلوم نبود شیعهاند یا سنی اما خواجه تنها عالمی است که یقینا شیعه است و در اینکه او به همه علوم احاطه و تسلط دارد، شکی نیست، به همین دلیل هم او را عقل حادیعشر یا عقل یازدهم مینامند. این حکیم بزرگ که اهل خراسان و ایرانی است، درباره علوم زمان خودش کتابهای بسیاری نوشته ضمن اینکه گفتوگوهای مفصلی هم با عالمان زمان خود داشته است، به این صورت که یا با آنها رودررو گفتوگو یا با آنها نامهنگاری و مکاتبه میکرده است. او تعدادی از آثارش را به زبان فارسی نوشته و نشان داده ایرانی است؛ البته غیرت ایرانی او را از وقتی حکومت عباسی را سرنگون کرد نیز میتوان فهمید. عقل چیست؟ عقل همهجا هست ولی نمیتوان آن را دید یا آن را پیدا کرد، به بیان دیگر عقل همهجا هست و هیچجا نیست. همین عقلی که ما نمیبینیم در سه مرحله ظهور و تجلی پیدا میکند؛ دین، هنر و فلسفه به عبارت دیگر با دیانت، هنر و فلسفه میتوانیم معرفت را پیدا کنیم. دین درهایی را گشوده که تمام عقلانیت در آن دیده میشود؛ هنر و در راس آن شعر یکیدیگر از مظاهر تجلی عقل است. به نظر من شعر و نثر اوج هنر است. نثر یا کلام همان چیزی است که معجزه پیامبر اکرم(ص) هم هست. قرآن کلام او و معجزه پیامبر است. این کلام خودش یک نوع هنر است. درمورد فلسفه هم باید بگویم که فلسفه خودش تجلی عقل است ولی من کاری با فیلسوف و زندگی او ندارم. حواسمان باشد وقتی میخواهیم درباره یک فیلسوف حرف بزنیم به زندگی او کاری نداشته باشیم، نپرسیم فلانی کی میخوابیده؟ چی میپوشیده و... بلکه بپرسیم فکر او چه بوده است. حدود دو، سه هزار سال پیش فیثاغورث اصل عالم را در عدد میدانست و معتقد بود اگر اعداد را از عالم بگیریم دیگر چیزی باقی نمیماند. به عقیده او خدا عالم را به زبان ریاضیات نوشته است. حالا حرف من این است که یکسری چیزها مثل شهود در ریاضیات نمیگنجد، با آنها باید چه کنیم؟ عقل قابل محاسبه و دارای میزان است ولی شهود اینگونه نیست، چون قابل بیان نیست و هر زمانی که لب باز کنی تا از شهود بگویی، دیگر شهود نیست، چون میزان و محاسبه پیدا میکند نتیجه اینکه زبان شهود وحی است. عقل میزان دارد و قابلسنجش است ولی شهود اینگونه نیست. اگر کسی میخواهد شهودش را برای من بگوید یا خل و چل است یا میخواهد من را خل کند یا شهود گفتنی نیست.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید