انتشار کتاب «تحرير توحيد»؛ اثر جديد حاج سيد حسن خميني

1394/11/24 ۰۷:۵۱

انتشار کتاب «تحرير توحيد»؛ اثر جديد حاج سيد حسن خميني

انتشار کتاب «تحرير توحيد»؛ اثر جديد حاج سيد حسن خميني عرفان را ملکه علوم خوانده‌اند، چراکه شرافت موضوع و علوّ مباحث و مسائل هر علم، جايگاه، ارزش و اعتبار آن را در انديشه آدمي‌مشخص مي‌كند و علم عرفان هم تنها دانشي است که همه وجوه آن را خداي بي‌همتا فرا گرفته است؛ موضوع عرفان توحيد ذات لم‌يزلي است و مسائل آن اسماء و صفات جلال و جمال او و مباحث مطرح در آن علم و عين نامحدود اوست. گستره مباحث آن در هيچ دانشي نمي‌گنجد و هيچ علمي‌بار گران مفاهيم آن را تحمّل ندارد؛ انگبين شيرين مفاهيم آن، شاهدان شريعه شهود را واله و شيداي خود مي‌كند و صعوبت فهم قله‌هاي آن، پاي چوبين عادت کردگان به طريقت استدلال را در هم مي‌شکند. جامه الفاظ بر قامت بلند آموزه‌هاي اين علم شريف راست نمي‌آيد، چرا که عرفان «بود» را «نمود» مي‌كند و بر حقايق لباس ظهور مي‌پوشاند و سيرت سراب گون خلايق را ظاهر مي‌كند: «وَ سُيرِّتِ الجبَالُ فَکاَنَتْ سَرَابًا» (سوره نبأ، آيه20) گرچه آنکه از دايره تنگ الفاظ پر مي‌کشد و در کهکشان حقايق بال مي‌گستراند؛ از علم مي‌گذرد و عين را در مشهد آغوش در بر مي‌گيرد؛ عاشقانه چنين مي‌سرايد: از «فتوحاتم» نشد فتحي و از «مصباح» نوري هر چه خواهم در درون جامه آن دل‌فريب است گفته‌هاي فيلسوف و صوفي و درويش و شيخ درخور وصف جمال دلبر فرزانه نيست (ديوان امام، ص51) بنا بر اين عرفان، سلطان و ملکه علوم بشري است و علت رفعت رتبه اين دانش هم، افزون بر موضوع متعالي، «شهود» مصداق در آن است، چراکه دانش‌هاي ديگر، همه تلاش خود را در «فهم» حقيقت منحصر کرده‌اند و اين در حالي است که عرفان مي‌کوشد، شکوه و جلالت کبريايي حق مطلق را، از پنجره رؤيت و شهود، تصوير کند: «إِلَهِي هَبْ لِي کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ» (اقبال الاعمال ص 687 مناجات شعبانيه) گرچه اکتناه ذات مقدس حق مقدور احدي نيست؛ ليکن هر کس به‌اندازه وسعت وجودي خود از سفره معرفت و شناخت آن وجود بي‌همتا بهره و توشه بر مي‌گيرد و به مقدار تشنگي از درياي بي‌کرانه هستي او نوش مي‌کند. با اين همه عارف سالک نيک مي‌داند که حرم امن ذات، که مقام «عنقاي مُغرب» است، نه مطاف اهل استدلال است؛ نه مجال شهود اهل بصر؛ «فانّ الحقّ بمقامه الغيبى غير معبود فانّه غير مشهود و لا معروف و المعبود لا بدّ و ان يکون مشهودا او معروفا» (تعليقات على شرح «فصوص الحکم» و «مصباح الأنس»، ص117). با توجه به آنچه گذشت مي‌توان گفت که تجربه‌هاي عارفانه، مهم‌ترين يا يکي از با اهميت‌ترين دست آوردهاي بشر محسوب مي‌شود. يافته‌هاي اين تجربه اگرچه گفتني نبوده‌اند؛ ليکن انسانيت انسان را ساخته‌اند، و از اين رو شايد بتوان گفت که يکي از فصول مميز آدمي، همين ارتباط وي با حوزه‌اي فراتر از ماده است. عارفان که بانيان اين تجربه سترگ بوده‌اند، اين تجربه بي‌بديل را در قالب تنگ الفاظ آورده و با بهره گيري از زبان علمي‌رايج عصر خود آن را نگاشته اند و البته بعدها محي‌الدين ابن عربي با استفاده از مشاهدات عارفانه خود و همچنين بهره‌گيري از تجربه‌هاي عارفانه محققان پيش از خود، علم عرفان نظري را در صورتي نظام مند بنيان گذاشته است. کتاب فصوص الحکم ابن عربي را بايد دائره المعارف علم عرفان نظري خواند که بسياري محققان و عارفان پس از ابن عربي به شرح و تبيين آن پرداخته‌اند و هر يک از ايشان در شرح خود بابي نو از ابواب عرفان را گشوده‌اند. بي شک نام داود بن محمود قيصري را بايد در زمره بهترين و برترين شاگردان مکتب عرفاني ابن عربي جاي داد. تبحر خارق العاده قيصري در حکمت و تسلط کم نظير او بر مباني انديشه ابن عربي موجب گرديد که شرح وي بر فصوص الحکم ابن عربي، مبناي تحقيقات عارفان پس از وي قرار گيرد و البته اساتيد عرفان، آن را به عنوان کتابي شايسته براي تدريس بيابند. بايد به اين نکته اعتراف کرد که علت اصلي اين انتخاب (تبديل شدن به کتاب درسي) مقدمه محققانه و استادانه قيصري بر اين کتاب است. اين مقدمه به اعتقاد بسياري محققان، از بهترين و کامل‌ترين تلاش‌ها در جهت انسجام منطقي و عقلي مباحث عرفاني است. اساتيد عرفان مقدمه قيصري بر فصوص الحکم را در کنار تمهيد القواعد ابن الترکه و‌... بهترين کتاب، براي آموزش عرفان به طالبان آن، به خصوص مبتديان معرفي کرده اند. يادگار گرانقدر امام راحل، آيت‌الله سيد حسن خميني هم در سلسله دروس خود، تدريس عرفان را آغاز کرد و از آذر ماه سال 91 تا اسفند ماه سال 1392 اين کتاب را براي جمعي از طلاب تدريس کرد. همزمان با تدريس کتاب، کار نگارش و تدوين اين دروس نيز، به همت يکي از شاگردان ايشان آغاز شد. کتاب «تحرير توحيد» در حقيقت نگارش، تحقيق، و تنظيم اين درسها است که چنان که نويسنده آن آورده است، در زماني قريب به چهارساله تدوين يافته است. کتاب افزون بر شرح و توضيح عبارات محقق قيصري، ترجمه‌اي نيکو از آن ارائه کرده و البته مباحث کتاب را با حواشي ارزشمند بسياري از محققان و اساتيد گذشته اين دانش همراه ساخته است. حواشي مرحوم استاد آقا محمد‌رضا قمشه‌اي، ميرزا غلامعلي شيرازي و نيز تعليقات ارزشمند امام خميني بر اين مقدمه، با کتاب همراه گشته و بر وزانت آن افزوده است. «تحرير توحيد» بر سياق مقدمه محقق قيصري، بر دوازده فصل سامان يافته است؛ ليکن سيد محمود صادقي که وظيفه تقرير اين مباحث را بر عهده داشته، پيشگفتاري را در سه فصل بر فصول دوازده گانه کتاب افزوده است که در فصل نخست، با عنوان «نگاهي گذرا به تحولات تاريخي عرفان نظري» به تاريخ تدوين عرفان نظري مي‌پردازد، و در فصل دوم با عنوان «تأملي در فصوص‌الحکم و شروح آن» در نگاهي محققانه، شروحي که بر کتاب فصوص نوشته شده را بررسي کرده و در ميان آن جايگاه شرح فصوص الحکم قيصري و مقدمه وي را آشکار ساخته است. فصل سوم اين پيشگفتار نيز «عرفان نظري از نگاه محقق قيصري» نام دارد که در آن مسائل، موضوعات و مباني اين دانش را تحليل کرده است. توجه به اين نکته لازم است که پس از کتاب شرح مقدمه قيصري استاد فقيد، مرحوم آيت‌الله سيد‌جلال‌الدين آشتياني، کتابي در اين سطح نگارش نيافته است و البته همين مسئله بر ارزش و اعتبار، و اهميت جايگاه کتاب مزبور مي‌افزايد. اين کتاب به تازگي و به همت انجمن علمي‌عرفان اسلامي‌در دو جلد انتشار يافته است و در پي آن است که پنجره اي نو به روي طالبان و دانش‌پژوهان حوزه عرفان بگشايد.


عرفان را ملکه علوم خوانده‌اند، چراکه شرافت موضوع و علوّ مباحث و مسائل هر علم، جايگاه، ارزش و اعتبار آن را در انديشه آدمي‌مشخص مي‌كند و علم عرفان هم تنها دانشي است که همه وجوه آن را خداي بي‌همتا فرا گرفته است؛ موضوع عرفان توحيد ذات لم‌يزلي است و مسائل آن اسماء و صفات جلال و جمال او و مباحث مطرح در آن علم و عين نامحدود اوست.

گستره مباحث آن در هيچ دانشي نمي‌گنجد و هيچ علمي‌بار گران مفاهيم آن را تحمّل ندارد؛ انگبين شيرين مفاهيم آن، شاهدان شريعه شهود را واله و شيداي خود مي‌كند و صعوبت فهم قله‌هاي آن، پاي چوبين عادت کردگان به طريقت استدلال را در هم مي‌شکند.

جامه الفاظ بر قامت بلند آموزه‌هاي اين علم شريف راست نمي‌آيد، چرا که عرفان «بود» را «نمود» مي‌كند و بر حقايق لباس ظهور مي‌پوشاند و سيرت سراب گون خلايق را ظاهر مي‌كند: «وَ سُيرِّتِ الجبَالُ فَکاَنَتْ سَرَابًا» (سوره نبأ، آيه20)

گرچه آنکه از دايره تنگ الفاظ پر مي‌کشد و در کهکشان حقايق بال مي‌گستراند؛ از علم مي‌گذرد و عين را در مشهد آغوش در بر مي‌گيرد؛ عاشقانه چنين مي‌سرايد:

از «فتوحاتم» نشد فتحي و از «مصباح» نوري

هر چه خواهم در درون جامه آن دل‌فريب است

گفته‌هاي فيلسوف و صوفي و درويش و شيخ

درخور وصف جمال دلبر فرزانه نيست

(ديوان امام، ص51)

بنا بر اين عرفان، سلطان و ملکه علوم بشري است و علت رفعت رتبه اين دانش هم، افزون بر موضوع متعالي، «شهود» مصداق در آن است، چراکه دانش‌هاي ديگر، همه تلاش خود را در «فهم» حقيقت منحصر کرده‌اند و اين در حالي است که عرفان مي‌کوشد، شکوه و جلالت کبريايي حق مطلق را، از پنجره رؤيت و شهود، تصوير کند: «إِلَهِي هَبْ لِي کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ» (اقبال الاعمال ص 687 مناجات شعبانيه)

گرچه اکتناه ذات مقدس حق مقدور احدي نيست؛ ليکن هر کس به‌اندازه وسعت وجودي خود از سفره معرفت و شناخت آن وجود بي‌همتا بهره و توشه بر مي‌گيرد و به مقدار تشنگي از درياي بي‌کرانه هستي او نوش مي‌کند.

با اين همه عارف سالک نيک مي‌داند که حرم امن ذات، که مقام «عنقاي مُغرب» است، نه مطاف اهل استدلال است؛ نه مجال شهود اهل بصر؛ «فانّ الحقّ بمقامه الغيبى غير معبود فانّه غير مشهود و لا معروف و المعبود

لا بدّ و ان يکون مشهودا او معروفا» (تعليقات على شرح «فصوص الحکم» و «مصباح الأنس»، ص117).

با توجه به آنچه گذشت مي‌توان گفت که تجربه‌هاي عارفانه، مهم‌ترين يا يکي از با اهميت‌ترين دست آوردهاي بشر محسوب مي‌شود. يافته‌هاي اين تجربه اگرچه گفتني نبوده‌اند؛ ليکن انسانيت انسان را ساخته‌اند، و از اين رو شايد بتوان گفت که يکي از فصول مميز آدمي، همين ارتباط وي با حوزه‌اي فراتر از ماده است. عارفان که بانيان اين تجربه سترگ بوده‌اند، اين تجربه بي‌بديل را در قالب تنگ الفاظ آورده و با بهره گيري از زبان علمي‌رايج عصر خود آن را نگاشته اند و البته بعدها محي‌الدين ابن عربي با استفاده از مشاهدات عارفانه خود و همچنين بهره‌گيري از تجربه‌هاي عارفانه محققان پيش از خود، علم عرفان نظري را در صورتي نظام مند بنيان گذاشته است.

کتاب فصوص الحکم ابن عربي را بايد دائره المعارف علم عرفان نظري خواند که بسياري محققان و عارفان پس از ابن عربي به شرح و تبيين آن پرداخته‌اند و هر يک از ايشان در شرح خود بابي نو از ابواب عرفان را گشوده‌اند. بي شک نام داود بن محمود قيصري را بايد در زمره بهترين و برترين شاگردان مکتب عرفاني ابن عربي جاي داد. تبحر خارق العاده قيصري در حکمت و تسلط کم نظير او بر مباني انديشه ابن عربي موجب گرديد که شرح وي بر فصوص الحکم ابن عربي، مبناي تحقيقات عارفان پس از وي قرار گيرد و البته اساتيد عرفان، آن را به عنوان کتابي شايسته براي تدريس بيابند. بايد به اين نکته اعتراف کرد که علت اصلي اين انتخاب (تبديل شدن به کتاب درسي) مقدمه محققانه و استادانه قيصري بر اين کتاب است. اين مقدمه به اعتقاد بسياري محققان، از بهترين و کامل‌ترين تلاش‌ها در جهت انسجام منطقي و عقلي مباحث عرفاني است. اساتيد عرفان مقدمه قيصري بر فصوص الحکم را در کنار تمهيد القواعد ابن الترکه و‌... بهترين کتاب، براي آموزش عرفان به طالبان آن، به خصوص مبتديان معرفي کرده اند.

يادگار گرانقدر امام راحل، آيت‌الله سيد حسن خميني هم در سلسله دروس خود، تدريس عرفان را آغاز کرد و از آذر ماه سال 91 تا اسفند ماه سال 1392 اين کتاب را براي جمعي از طلاب تدريس کرد. همزمان با تدريس کتاب، کار نگارش و تدوين اين دروس نيز، به همت يکي از شاگردان ايشان آغاز شد.

کتاب «تحرير توحيد» در حقيقت نگارش، تحقيق، و تنظيم اين درسها است که چنان که نويسنده آن آورده است، در زماني قريب به چهارساله تدوين يافته است.

کتاب افزون بر شرح و توضيح عبارات محقق قيصري، ترجمه‌اي نيکو از آن ارائه کرده و البته مباحث کتاب را با حواشي ارزشمند بسياري از محققان و اساتيد گذشته اين دانش همراه ساخته است. حواشي مرحوم استاد آقا محمد‌رضا قمشه‌اي، ميرزا غلامعلي شيرازي و نيز تعليقات ارزشمند امام خميني بر اين مقدمه، با کتاب همراه گشته و بر وزانت آن افزوده است.

«تحرير توحيد» بر سياق مقدمه محقق قيصري، بر دوازده فصل سامان يافته است؛ ليکن سيد محمود صادقي که وظيفه تقرير اين مباحث را بر عهده داشته، پيشگفتاري را در سه فصل بر فصول دوازده گانه کتاب افزوده است که در فصل نخست، با عنوان «نگاهي گذرا به تحولات تاريخي عرفان نظري» به تاريخ تدوين عرفان نظري مي‌پردازد، و در فصل دوم با عنوان «تأملي در فصوص‌الحکم و شروح آن» در نگاهي محققانه، شروحي که بر کتاب فصوص نوشته شده را بررسي کرده و در ميان آن جايگاه شرح فصوص الحکم قيصري و مقدمه وي را آشکار ساخته است. فصل سوم اين پيشگفتار نيز «عرفان نظري از نگاه محقق قيصري» نام دارد که در آن مسائل، موضوعات و مباني اين دانش را تحليل کرده است.

توجه به اين نکته لازم است که پس از کتاب شرح مقدمه قيصري استاد فقيد، مرحوم آيت‌الله سيد‌جلال‌الدين آشتياني، کتابي در اين سطح نگارش نيافته است و البته همين مسئله بر ارزش و اعتبار، و اهميت جايگاه کتاب مزبور مي‌افزايد.

اين کتاب به تازگي و به همت انجمن علمي‌عرفان اسلامي‌در دو جلد انتشار يافته است و در پي آن است که پنجره اي نو به روي طالبان و دانش‌پژوهان حوزه عرفان بگشايد.

منبع: اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: