مروری بر اظهارات اخیر سید حسن خمینی در مورد دغدغه‌های سال پایانی عمر امام(ره)

1394/3/12 ۱۰:۵۳

مروری بر اظهارات اخیر سید حسن خمینی در مورد دغدغه‌های سال پایانی عمر امام(ره)

سید حسن خمینی اخیرا طی سخنانی از توجه به ضرورت نواندیشی دینی سخن گفت. یادگار امام(ره) پیش از این هم در خلال برخی مباحث خود به اهمیت این موضوع اشاره كرده بود. اما این‌بار با صراحت بیشتری این مساله را مستند به مواضع سلف صالح خود و بنیانگذار جمهوری اسلامی كرد. او با اشاره به یك سال پایانی عمر امام گفت: «ایشان در آن سال سد‌های بزرگی را شكستند كه بعضا اكنون هم بحث از آنها غیرممكن است.» اینكه آن «سدها» چه بود و چگونه توسط معمار كبیر انقلاب اسلامی شكسته شد را ظاهرا باید به دورانی دیگر موكول كنیم. اما در این ایام سالروز رحلت امام راحل می‌توانیم با مروری مجدد بر اظهارات اخیر سید حسن خمینی از سویی و برخی سخنان و مواضع جدش در آخرین ماه‌های حیات‌شان از سوی دیگر، تا حدی به پروژه فكری سال پایانی امام خمینی پی برد؛ پروژه‌ای كه نواده ایشان آن را «ناتمام» می‌خواند و ‌ای بسا دنبال كردن و انجام و فرجام رساندش برای او و نزدیكان فكری‌اش مهم‌ترین دغدغه این روزهای‌شان باشد.

 

سد‌های بزرگ و دغدغه‌های نا تمام

 سید حسن خمینی اخیرا طی سخنانی از توجه به ضرورت نواندیشی دینی سخن گفت. یادگار امام(ره) پیش از این هم در خلال برخی مباحث خود به اهمیت این موضوع اشاره كرده بود. اما این‌بار با صراحت بیشتری این مساله را مستند به مواضع سلف صالح خود و بنیانگذار جمهوری اسلامی كرد. او با اشاره به یك سال پایانی عمر امام گفت: «ایشان در آن سال سد‌های بزرگی را شكستند كه بعضا اكنون هم بحث از آنها غیرممكن است.» اینكه آن «سدها» چه بود و چگونه توسط معمار كبیر انقلاب اسلامی شكسته شد را ظاهرا باید به دورانی دیگر موكول كنیم. اما در این ایام سالروز رحلت امام راحل می‌توانیم با مروری مجدد بر اظهارات اخیر سید حسن خمینی از سویی و برخی سخنان و مواضع جدش در آخرین ماه‌های حیات‌شان از سوی دیگر، تا حدی به پروژه فكری سال پایانی امام خمینی پی برد؛ پروژه‌ای كه نواده ایشان آن را «ناتمام» می‌خواند و ‌ای بسا دنبال كردن و انجام و فرجام رساندش برای او و نزدیكان فكری‌اش مهم‌ترین دغدغه این روزهای‌شان باشد.

لازم به ذكر است كه اینجا منظور از نو اندیشی دینی به هیچ وجه مسائل مطرح شده در خط و خطوط فكری مباحث سیاسی و جریان‌های روشنفكری نیست بلكه مراد از این مفهوم تنها توجه به اسلام اصیل و فقه جواهری از طرفی و همچنین توجه به مقتضیات زمان و مكان از طرف دیگر است كه از پایه‌‌های اندیشه بنیان‌گذار جمهوری اسلامی است.

 

بازخوانی اظهارات امام(ره) در مذمت نگاه ارتجاعی به دین

 پرونده تفكر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس‏مآبی و دین‌فروشی عوض شده است.

 شكست‌خوردگان دیروز، سیاست‌بازان امروز شده‏اند.

 كسانی كه عنوان ولایت برای‌شان جز تكسب و تعیش نبوده است.

امام خمینی(ره) روز سوم اسفندماه سال ١٣٦٧ طی دیداری كه با روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات داشتند به بیان مسائلی پرداختند كه بعدها به «منشور روحانیت» مشهور شد. بنیانگذار جمهوری اسلامی در این سخنان خود با یادآوری رنج‌هایی كه از ناحیه روحانیت غیرانقلابی در سال‌های مبارزه متحمل شدند به خطر تحجرگرایان دینی اشاره كردند و حتی خطر آنها را بیش از كسانی دانستند كه طرفدار جدایی دین از سیاست هستند. بخش‌هایی از این پیام مفصل حضرت امام خمینی(ره) را به نقل از صحیفه نور، جلد بیست و یكم - صفحه ٢٧٣ - پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات «منشور روحانیت» به شرح زیر است.

  روحانیون وابسته و مقدس‏نما و تحجرگرا هم كم نبودند و نیستند. در حوزه‌های علمیه هستند افرادی كه علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عده‏ای با ژست تقدس‌مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می‏زنند كه گویی وظیفه‏ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس‌نمایان احمق در حوزه‌های علمیه كم نیست. طلاب عزیز لحظه‏ای از فكر این مارهای خوش خط و خال كوتاهی نكنند، اینها مروّج اسلام امریكایی‏اند و دشمن رسول‌الله‏. آیا در مقابل این افعی‌ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟

  استكبار وقتی كه از نابودی مطلق روحانیت و حوزه‌ها مایوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب كرد؛ یكی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان كارگر نشد، راه‌های نفوذ تقویت شد. اولین و مهم‌ترین حركت، القای شعار جدایی دین از سیاست است كه متاسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه‏ای كارگر شده است تا جایی كه دخالت در سیاست دون ‏شأن فقیه و ورود در معركه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه می‏آورد؛ یقینا روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم برداشته‏اند. گمان نكنید كه تهمت وابستگی و افترای بی‏دینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هرگز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب كاری‌تر از اغیار بوده و هست.

  در شروع مبارزات اسلامی اگر می‏خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می‏شنیدی كه شاه شیعه است! عده‏ای مقدس‌نمای واپسگرا همه‌چیز را حرام می‏دانستند و هیچ‏كس قدرت این را نداشت كه در مقابل آنها قد علم كند. خون دلی كه پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احكام فردی و عبادی شد و قهرا فقیه هم مجاز نبود كه از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست[و]حكومت دخالت كند، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعضی افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تكریم بود كه حماقت از سراپای وجودش ببارد و الا عالم سیاس و روحانی كاردان و زیرك، كاسه‏ای زیرنیم‌كاسه داشت و این از مسائل رایج حوزه‌ها بود كه هر كس كج راه می‏رفت متدین‌تر بود. یاد گرفتن زبان خارجی، كفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرك به شمار می‏رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از كوزه‏ای آب نوشید، كوزه را آب كشیدند، چرا كه من فلسفه می‏گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‏یافت، وضع روحانیت و حوزه‌ها، وضع كلیساهای قرون وسطی می‏شد كه خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و كیان و مجد واقعی حوزه‌ها را حفظ كرد.

  ترویج تفكر «شاه سایه خداست» یا با گوشت و پوست نمی‏توان در مقابل توپ و تانك ایستاد و اینكه ما مكلف به جهاد و مبارزه نیستیم یا جواب خون مقتولان را چه كسی می‌دهد و از همه شكننده‏تر، شعار گمراه‌كننده حكومت قبل از ظهور امام زمان  علیه‌السلام  باطل است و هزاران «إن قُلت» دیگر، مشكلات بزرگ و جانفرسایی بودند كه نمی‏شد با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات جلوی آنها را گرفت؛ تنها راه‌حل، مبارزه و ایثار خون بود كه خداوند وسیله‏اش را آماده كرد. علما و روحانیت متعهد سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی كه به طرف اسلام شلیك می‏شد آماده كردند و به مسلخ عشق آمدند. اولین و مهم‌ترین فصل خونین مبارزه در عاشورای ١٥ خرداد رقم خورد. در ١٥ خرداد ٤٢ مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها این بود مقابله را آسان می‏كرد. بلكه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدس مآبی و تحجر بود؛ گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود كه هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می‏سوخت و می‏درید. در آن زمان روزی نبود كه حادثه‏ای نباشد، ایادی پنهان و آشكار امریكا و شاه به شایعات و تهمت‌ها متوسل شدند حتی نسبت تارك الصلوه و كمونیست و عامل انگلیس به افرادی كه هدایت مبارزه را به عهده داشتند، می‏دادند. واقعا روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می‏گریست كه چگونه امریكا و نوكرش پهلوی می‏خواهند ریشه دیانت و اسلام را بركنند و عده‏ای روحانی مقدس‌نمای ناآگاه یا بازی خورده و عده‏ای وابسته كه چهره‏شان بعد از پیروزی روشن شد، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می‏كردند.

  آنقدر كه اسلام از این مقدسین روحانی‏نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمومنین علیه‌السلام كه در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذایقه‌ها را بیش از این تلخ نكنم ولی طلاب جوان باید بدانند كه پرونده تفكر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس‏مآبی و دین فروشی عوض شده است. شكست‌خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده‏اند.

 دسته‏ای دیگر از روحانی‌نماهایی كه قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می‏دانستند و سر به آستانه دربار می‏ساییدند، یك‌مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی كه برای اسلام آن همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید كشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس‌نماهای بی‌شعور می‏گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می‏گویند مسوولان نظام كمونیست شده‏اند! تا دیروز مشروب‏فروشی و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان برای ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ را مفید و راهگشا می‏دانستند، امروز از اینكه در گوشه‏ای خلاف شرعی كه هرگز خواست مسوولان نیست رخ می‌دهد، فریاد «وا اسلاما» سر می‌دهند! دیروز «حجتیه‏ای»ها مبارزه را حرام كرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را كردند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشكنند، امروز انقلابی‌تر از انقلابیون شده‏اند! «ولایتی»های دیروز كه در سكوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‏اند و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شكسته‏اند و عنوان ولایت برای‌شان جز تكسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت كرده و حسرت ولایت دوران شاه را می‏خورند! راستی اتهام امریكایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال كردن حرام‌ها و حرام كردن حلال‌ها، اتهام كشتن زنان آبستن و حِلیت قمار و موسیقی از چه كسانی صادر می‏شود؟ از آدم‌های لامذهب یا از مقدس نماهای متحجر و بی‌شعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعن‌ها و كنایه‌ها نسبت به مشروعیت نظام كار كیست؟ كار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم كه حرف بسیار است.

  مردم عزیز ایران باید مواظب باشند كه دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوءاستفاده نكنند و با موج‏آفرینی و تبلیغات اذهان را نسبت به روحانیون متعهد بدبین نكنند و این را دلیل عدالت نظام بدانند كه امتیازی برای هیچ‏كس قایل نیست و خدا می‏داند كه شخصا برای خود ذره‏ای مصونیت و حق و امتیاز قایل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زند مهیای مواخذه‏ام.

 من به طلاب عزیز هشدار می‏دهم كه علاوه بر اینكه باید مواظب القائات روحانی نماها و مقدس‏مآب‌ها باشند، از تجربه تلخ روی كار آمدن انقلابی نماها و به ظاهر عقلای قوم كه هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نكرده‏اند عبرت بگیرند كه مبادا گذشته تفكر و خیانت آنان فراموش و دلسوزی‌های بی‌مورد و ساده‏اندیشی‌ها سبب مراجعت آنان به پست‌های كلیدی و سرنوشت‏ساز نظام شود.

  مساله دیگر اینكه امروز مقابله و تجزیه روحانیت انقلابی به سود كیست؟ دشمنان از دیرباز برای اختلاف‌افكنی میان روحانیون آماده شده‏اند. غفلت از آن، همه‌چیز را برباد می‌دهد. حال اختلاف به هر شكلی باشد، بدبینی شدید نسبت به مسوولان بالا باشد یا مرزبندی فقه سنتی و پویا و امثال آن. اگر طلاب و مدرسین حوزه علمیه با یكدیگر هماهنگ نباشند، نمی‏توان پیش‏بینی كرد كه موفقیت از آن كیست و اگر بر فرض محال حاكمیت فكری از آن روحانی‏نماها و متحجرین شود روحانیت انقلابی جواب خدا و مردم را چه می‌دهد.

  ان‏شاءالله‏ در بین جامعه مدرسین و طلاب انقلابی اختلافی نیست، اگر باشد بر سر چیست؟ بر سر اصول یا بر سر سلیقه‌ها؟

  وقتی نیروهای مومن به انقلاب حتی به اسم فقه سنتی و فقه پویا به مرز جبهه‏بندی برسند، آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود. جبهه‌بندی نهایتا معارضه پیش می‏آورد. هر جناح برای حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعاری انتخاب می‌كند، یكی متهم به طرفداری از سرمایه‏داری و دیگری متهم به التقاطی می‏شود كه من برای حفظ اعتدال جناح‌ها همیشه تذكرات تلخ و شیرینی داده‏ام، چرا كه همه را فرزندان و عزیزان خود می‌دانم البته هیچگاه نگران مباحثات تند طلبگی در فروع و اصول فقه نبوده‏ام ولی نگران تقابل و تعارض جناح‌های مومن به انقلابم كه مبادا منتهی به تقویت جناح رفاه طلب بی‏درد و نق‏بزن شود.

  اما در مورد دروس تحصیل و تحقیق حوزه‌ها، اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی‌دانم. اجتهاد به همان سبك صحیح است ولی این به آن معنا نیست كه فقه اسلام پویا نیست، زمان و مكان دو عنصر تعیین كننده در اجتهادند؛ مساله‏ای كه در قدیم دارای حكمی بوده است به ظاهر همان مساله در روابط حاكم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یك نظام ممكن است حكم جدیدی پیدا كند، به آن معنا كه با شناخت دقیق روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول كه از نظر ظاهر با قدیم فرقی نكرده است، واقعا موضوع جدیدی شده كه قهرا حكم جدیدی می‏طلبد.

  حكومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است، حكومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی است، فقه، تئوری واقعی و كامل اداره انسان از گهواره تا گور است.

 

مروری بر تازه‌ترین اظهارات سید حسن خمینی در مورد ضرورت نواندیشی دینی:

  اغلب انقلابیون مسلمانی كه وارد مبارزه شدند، از طیف سنتی نبودند

حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی در٢٦ اردیبهشت ماه در دیدار با جمعی از فعالان سیاسی استان خوزستان گفت: یكی از بحث‌های بسیار مهم امام در سال پایانی عمر شریف‌شان مبارزه با تحجر است كه متاسفانه با رحلت ایشان روی زمین ماند. اساسا اغلب انقلابیون مسلمانی كه وارد مبارزه شدند، از طیف سنتی نبودند، بلكه نوعی نواندیشی و پویایی فقهی در نگاه‌شان بود و با همین نگاه وارد جهاد شدند و ساختار انقلاب را نیز همین جریان نواندیشی دینی شكل داد و تا آخر نیز امام روی این جریان فكری تاكید داشتند. یادگار امام به یك سال پایانی عمر امام اشاره كرده و یادآور شد: ایشان در آن سال سد‌های بزرگی را شكستند كه بعضا اكنون هم بحث از آنها غیرممكن است. سید حسن خمینی همچنین در بخش دیگری از اظهاراتش به آسیب‌شناسی جریان فكری نواندیشی دینی پرداخت و گفت: نواندیشی به معنای آن نیست كه هیچ اصولی وجود ندارد بلكه اصول باید تعریف شود و شاید یكی از دلایل بارور نشدن بحث نواندیشی دینی این بود كه عمر امام كفاف نداد و چارچوب اصلی و اصول ثابت آن با وجود مشخص شدن، تبیین نشد. لذا این عرصه رشد ناهمگونی پیدا كرد و عده‌ای آن را به سمتی بردند كه از بین برود؛ طبیعتا در چنین شرایطی طرف مقابل به خوبی سوءاستفاده می‌كند و ایرادات جزیی در این طرف را به كل آن تعمیم می‌دهد؛ لذا موضوع نواندیشی را در چارچوب دینی باید دنبال كنیم.

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: