محیط زندگانی بشر در هر قسمت از کرۀ زمین در نتیجۀ پاره ای عوامل جغرافیایی به وجود می آید که هر یک به نوبۀ خود در شئون اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و بالاخره تمدن ساکنین ان محیط تأثیر دارد و از این جهت است که علمای اجتماع مراحل تمدن اقوام مختلف جهان را با در نظر گرفتن این عوامل مطالعه می کنند و همواره سعی دارندعلل جغرافیایی پیشرفت یا عقب افتادگی آنها را جستجو کنند و نسبت به قسمت دوم در صدد چاره جویی آن برآیند.
اصطلاح «هورقلیا» توسط شیخ احمد احسائی رواج یافته و در آثار شیخیه و حکمای دو قرن اخیر مکرر آمده است.
دربارۀ پسران بهار مطلب را ناتمام نگذارم که هوشنگ پسر بزرگ بهار بعد از تحصیلات عالیه در هندوستان، به آمریکا رفت و در آن جا زن گرفت و بکلی ایران را ترک گفت. مهرداد بهار، پسر دیگرش، که در دانشکدۀ ادبیات درس می خواند چندی گرفتاری هایی پیدا کرد و اکنون برای تکمیل معلومات خود به اروپا رفته است.
مراد از فارسیّات ابو نواس آن قصاید و قطعاتیست که این شاعر در آنها کلمات و تعبیرات فارسی به کار برده است، و چون ابو نواس سه چهار سالی قبل از دویست هجری در گذشته است این کلمات فارسی نزدیک به هزار و دویست سال پیش ازین به خط عربی کتابت شده است
لابد با نظریۀ یاکوبسن، به خصوص این چند ماهۀ اخیر که یکی دو کتاب و مقاله درباره اش نوشته شد، آشنایید و درباره اش شنیده اید. دربارۀ نظریۀ یاکوبسن کتابی هم در آمد « نقد ادبی و نظریۀ یاکوبسن». خوب خیلی صحبت ها شده است. این نظریه در حدود سال های - اگر اشتباه نکنم – کمی قبل از 1960، یعنی در حدود سی سال پیش عرضه شد.
زمانی که شاه اسماعیل اول صفوی در سال 907 هجری قمری، الوند بیگ بایندری آق قویونلو را، در محل شرور نزدیک قلعۀ نخجوان، شکست داد و شهر تبریز پایتخت امیران ترکمان آق قویونلو را گرفت، و در آنجا رسماً بر تخت پادشاهی ایران نشست (دوم ماه رمضان907)، سلطان بایزید خان دوم، پسر سلطان محمدخان دوم فاتح قسطنطنیه، سلطان عثمانی بود.
چنانکه می دانیم حکمای پیشین قوای باطنۀ نفس را مانند حواس ظاهره پنج قوه ذکر می کردند و نخستین آنها را چه از حیث نوع کاری که برای آن قائل بودند و چه از نظر جائیکه برای آن در دماغ معین می کردند «حس مشترک» می خواندند.
در نظم و نثر پارسی «آیینۀ سکندر» و «آیینۀ اسکندر» و «آیینۀ اسکندری» - و در هر یک از اینها «آئینه» و «آینه» بجای «آیینه» - بسیار آمده است و تعبیرهای گوناگون برای آن آورده اند. درین مقالت اقوال مختلف را درین موضوع نقل می کنیم و تحقیقات دانشمندان معاصر را در پایان می آوریم تا این «آیینه» شناخته شود.
در شمال غربی شهر تهران در 1312 صحرای شنزاری بود که از جنوب به خندق(شهر طهران) و از شمال به تپّه های قریۀ امیرآباد تا فرحزاد منتهی می شد. در این دشت تنها آبادی که به چشم می خوردباغ بسیار وسیعی بود که عمارت مختصری در جنوب آن در دو طبقه ساخته و به درخت های کاج احاطه می شد و در تمام آن باغ اشجار میوه بسیار کاشته بودند.
خون است دلم برای ایران جان و تن من فدای ایران بهتر ز هزارگونه آوای در گوش دلم نوای ایران
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید