حماسهای که در دهم محرم الحرام سال 61 هجرى قمرى بوقوع پیوست، تأثیرات عمیقى از زمان خود تا عصر حاضر بجای گذاشته و نظرات مختلفى پیرامون آن نیز بیان شده است. درحالی که شیعه براساس مبانى، منابع و ملاکهای موجود در کلام اهل بیت(ع) این قیام را مشروع، بلکه الگوى تمامى آزادگان فرض کرده است. افرادی مانند ابن تیمیه ضمن چشم فرو بستن از مفاسد بىشمار یزید، این قیام را خروج علیه سلطان و موجب ایجاد شر در جامعه دانستهاند حتی وى بدون عنایت به انحرافات بسیارى که به واسطه امویان در دین اسلام پدید آمد قیام حسینی را موجب پیدایش قیام هاى متعدد علیه آنان دانسته و لذا این قیام را نامطلوب و نامشروع عنوان کرده است
اگر به عنوان یک شاعر آیینی و عاشورایی، جانی بصیر، فطرتی بیدار و گوشی شنوا داشته باشیم، امروز نیز ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین(ع) را بلندتر و رساتر از مُحرم سال ۶۱ خواهیم شنید و امروز نیز توفیق همراهی و همرکابی با حضرتش را خواهیم داشت؛ چرا که شعار هنوز و همیشه حسینی شعاران چیزی جز این نیست که در راه پر افتخار آن امام همام به فیض شهادت نائل گردند: «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیما»
در سالهای 62 و 63 دو کامیون کتاب از مرکز تحقیقات فارسی پاکستان برای فروش توسط بابک افشار که کتابفروشی تاریخ را داشت، فرستاده شده بود. مدیر بین الملل وقت وزارت ارشاد گفته بود که چون ایرج افشار فراماسون بوده ما نمی توانیم اجازه ترخیص این کتابها را بدهیم. بابک افشار خاطره جالبی را برای آقای آل داوود نقل می کنند. بابک افشار نقل می کرد که پدرم به من گفته بود که وقتی من بعد از ظهر دارم استراحت می کنم اگر کسی زنگ زد مرا بیدار نکن مگر تقی زاده.
این مقاله تلاشی است برای بررسی دیدگاه فلسفۀ وجودی یا مکتب اگزیستانسیالیسم دربارۀ یکی از موضوعات فلسفۀ متعارف در عرصۀ وجود شناسی. این مسأله بویژه از این جهت اهمیت دارد که پیروان این مکتب، بجای پرداختن به مفاهیم کلی و انتزاعی، می کوشند به شناخت وجود انسان اصیل که در متن زندگی با مسایل گوناگون درگیر است بپردازند؛از این رو بازخوانی آرای ایشان در مباحث هستی شناختی با ارزرش می نماید. در این مقاله برای پرهیز از پراکنده گویی به سراغ کارل یاسپرس روانشناس و فیلسوف آلمانی (1883-1969) رفته ایم که پس از کرکگارد مهم ترین شخصیت در میان فیلسوفان اگزیستانسیالیسم الهی است.
از منابع تاریخی و جغرافیایی چنین بر میآیدکه درایران قدیم، دو ناحیه به نام «تهران» وجود داشته است؛یکی تهران کنونی و دیگری جایی در نزدیکی اصفهان. و با آنکه بنا به گفته ابن قیسرانی (متوفای 507 ه-ق) و سمعانی (متوفای 562 ه-ق) در طول تاریخ، تهران ری همواره از تهران اصفهان مشهور تر بوده، اما گویا در قرون نخستین اسلام، تنها یک عالم، به نام محمد بن حماد تهرانی، از تهران ری برخاسته است؛ و ما در اینجا می کوشیم تا شمه ای از زندگی و فعالیت های علمی او را باز گوییم.
اگر بپذیریم که شعر و ادبیات هر قوم یا مکتب و آیین، آیینه افکار و باورها و گرایش های آن است، درباره «شعر شیعی» نیز می توان گفت که نماد تفکّر و اعتقادات و فرهنگ مکتبی شیعه در آیینه ادبیات آیینی شاعران ولایی و شیعی متجلّی است
با این همه کتاب و مقاله ای که تاکنون در زبان های فارسی و عربی درباره تاریخ فقه شیعه امامیه نوشته شده باید بی گفتگو اذعان کنیم که با چند استثنا تقریباً هچ کار مفیدی درباره تاریخ فقه شیعه نوشته نشده است. کتاب آقای دکتر مدرسی تنها موردی است که باید به عنوان اثری ارزشمند اینجا از آن یاد کرد اما همان هم به اقتضای ماهیت کتاب نمی توانست تاریخ جامع فقه شیعه باشد.
به بهانه تبعید سیدحسن مدرس به خوافرضاشاه پهلوی در تاریخ معاصر ایران، از جمله اشخاصی است که دیدگاههای مختلف و بعضاً متضادی نسبت به وی و اقداماتش وجود دارد. برخی با نگاه به اقداماتی از قبیل ایجاد دولتی مدرن و تأسیس نهادهایی از قبیل آموزشوپرورش، دانشگاهها، بیمارستانها، فرودگاهها و ...، وی را رهبری ترقیخواه و مدرن میدانند که میخواست ایران را از کشوری سنتی و عقبمانده به کشوری پیشرفته و مدرن تبدیل کند.
ما چند گزاره را باید بپذیریم تا بتوانیم این بحث را ادامه بدهیم؛ اول اینکه ما بر این باور هستیم که نوع نگاه به دانشها و نوع صورتبندی دانشها به چگونگی مواجهۀ نشانهشناسی با موضوعاتش تأثیر میگذارد؛ بهبیاندیگر، نشانهشناسی در حال تغییر است و یک حوزۀ ایستا نیست. نشانهشناسی که ما امروز میشناسیم با آنچه که ما ۱۰۰ سال پیش میشناختیم کاملاً متفاوت است، هم موضوع آن فرق کرده و هم روش، آنچه تغییری نکرده هدف آن است که آن هم مطالعۀ دلالتپردازی است؛ به همین دلیل هم است که کماکان نشانهشناسی نشانهشناسی محسوب شود. یکی از دگرگونیهایی که باعث میشود نشانهشناسی تغییر بکند بحثهای در زمانی است؛ و نیازی نیست که بگویم ما در آغاز اسم آن را گذاشتیم نشانهشناسی، چون مطالعۀ نشانه میکردیم، اما الآن نشانه را مطالعه نمیکنیم، متن و فراتر از متن و گفتمان را مطالعه میکنیم.
مقاله پیش رو، حاوی نکاتی پیرامون فریدون بن احمد اسفهسالار (سپه سالار) و رساله مشهور او پیرامون زندگی و شرح احوال مولانا جلال الدین محمد بلخی است. سپه سالار تنها شرح حال نویسی است که به گفته خود چهل سال سر بر آستان مولانا داشته است و از میان معاصران تنها او به شرح و تقریر رویدادهای زندگی مولانا اقدام کرده است
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید