صفحه اصلی / مقالات / عیدی /

فهرست مطالب

عیدی


آخرین بروز رسانی : شنبه 13 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

در دورۀ سامانی، هدیه‌دادن به امیران و بخشش به امرا از رسوم نوروز و مهرگان بود. ابوغسان تمیمی در این روز کتاب خود، ادب ‌النفس را به امیر نصر احمد بن اسماعیل سامانی تقدیم داشت (ثعالبی، ثمار ... ، 658). ابن‌مطران، شاعر دورۀ سامانی، در قصیده‌ای به نام نیروزیه که در وصف نوروز سروده، به هدایای خویش و دیگر مردمان اشاره کرده است (نک‍ : همو، یتیمة ... ، 4 / 134). ابوصالح سهل بن احمد مستوفی نیشابوری، شاعر دورۀ سامانی، قصیده‌ای موسوم به مهرجانیه در وصف این روز سروده، و در آداب این روز به هدیه‌دادن اشاره کرده است (همان، 2 / 332). 
در دورۀ غزنویان، سلاطین غزنوی نوروز و مهرگان را با شکوه تمام جشن می‌گرفتند. در این جشن هدایای بسیاری به دربار فرستاده می‌شد. بیهقی در تاریخ خود به هدیه‌آوردن درباریان برای امیرمسعود در جشن نوروز اشاره می‌کند. همچنین در چندین جای به برپایی جشن مهرگان و هدیه‌آوردن بزرگان و صاحب‌منصبان برای پادشاه می‌پردازد و در جایی می‌نویسد: «چندان نثارها و هدیه‌ها و طرف و ستور آورده بودند که از حد و اندازه بگذشت» (بیهقی، 273).
در زمان سلاجقه و خوارزمشاهیان و ایلخانان نیز با اینکه عصر غلبۀ ترکان و مغولان بود، آیینهای هدیه‌دادن و هدیه‌پذیرفتن در عیدها همچنان رایج بود. در تاریخ جهانگشای اشاره شده است که منکوقاآن در عید فطر به زیردستان، زر و نقره و جامه‌های گران‌مایه عیدی می‌داده است (جوینی، 3 / 80؛ شعبانی، 120-121).
در دورۀ صفوی، در عید نوروز وزیران و حکام بزرگ به شاه‌عباس پیشکشهای گران‌بها تقدیم می‌کردند و شاه نیز به کسانی که خدمات شایسته کرده بودند، خلعت و منصب تازه عطا می‌کرد. آنچه حکام ولایات برای شاه می‌فرستادند، از رعایا و کاسبان و مردم محل می‌گرفتند و هرکه پیشکشهای گران‌بهاتر تقدیم می‌کرد، عزیزتر می‌شد.
تاورنیه نیز در شرح مراسم نوروز ایرانیان در زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان اشاره می‌کند که بزرگانی که برای تبریک عید به دربار پادشاه می‌روند، به فراخور وضع خود، پیشکشی همچون طلا به شاه تقدیم می‌کنند. وی اضافه می‌کند که افرادی مانند خانها و حکام محلی نیز که از دربار غایب بودند، هدایایی برای شاه می‌فرستادند و شاه در آن روز ثروت هنگفتی به دست می‌آورد (ص 635).
شاردن نیز اشاره می‌کند که اعیان و اشراف در عید نوروز، بر حسب مقام و مقدور خویش هریک هدیه‌ای از جواهرات گران‌بها و منسوجات نفیس و عطریات عالی تا اسب و نقدینه و جز اینها به حضور پادشاه تقدیم می‌کردند. به گفتۀ وی، بیشتر بزرگان به شاه سلیمان صفوی طلا پیشکش می‌کرده‌اند و استدلال می‌کردند که تحفه‌ای مناسب‌تر از این برای پادشاه نیست. این هدیه به‌طور معمول از 500 تا 4‌هزار دوکای طلا بوده است. رسم پیشکش‌دادن به شاه را بزرگان و رجالی که در ولایات بودند نیز رعایت می‌کردند و هیچ‌کس از انجام این مراسم معاف نبوده است. حتى هدایای مختلف هر شخص در سالهای متمادی در ارزش و جایگاه وی تأثیرگذار بوده است. شاه نیز بخشی از این هدایا را به‌عنوان عیدی به درباریان بخشش می‌کرده است. وی تأکید می‌کند که در ایران یک رسم قانون‌مانند است که در نوروز نمی‌توان بدون تقدیم تحفه‌ای به حضور بزرگان راه یافت. او اضافه می‌کند که این رسم به‌صورت سلسله‌مراتب ادامه دارد و رجال و بزرگان نیز هریک به نوبۀ خویش در ایام عید هدایایی از زیردستان دریافت می‌دارند (1 / 452-453).
کمپفر هدایای فراوانی را که هرساله در عید نوروز از سوی قدرتمندان و حکام برای پادشاه فرستاده می‌شد، سومین رقم بودجۀ دربار می‌داند. او همچنین ذکر می‌کند که بخشی از هدایا به‌صورت اجناسی هستند که باید درخور شأن شاه و درباریان باشد و به‌طور معمول اجناسی است که اهالی یک ولایت در ساخت و تولید آن به کمال رسیده‌اند (ص 116).
آیین پیشکش‌کردن به شاهان به مناسبت عید در دورۀ قاجار نیز مرسوم بود. دروویل که در زمان فتحعلی شاه قاجار در ایران حضور داشته است، به رسم هدیه‌دادن به شاه و شاهزادگان قاجار در عید نوروز از سوی زیردستان اشاره می‌کند و می‌نویسد که این هدایا به‌طور معمول عبارت است از: اسبهای اصیل، سلاحهای زیبا، پارچه‌های زربفت، انواع پارچه‌های گران‌بها، شال کشمیر، پوستهای اعلا، قند، قهوه، چای، مربا، شربت و جز اینها. وی تصریح می‌کند که هدایایی که شاهزادگان دریافت می‌دارند، متناسب با قدرت و جلال آنها ست. دروویل ارزش مجموع هدایایی که به مناسبت نوروز به پادشاهان پیشکش می‌شود، در حدود دو میلیون فرانک تخمین می‌زند و می‌گوید همۀ هدایا پیش از تقدیم به پادشاه از سوی «پیشکش‌نوی» یا بازرس هدایا بررسی می‌شود تا شایستگی آنها برای پیشکش‌کردن سنجیده شود. هنگام پیشکش‌کردن هدیه نیز چون با اشارۀ شاه یا شاهزاده، پذیرفتن هدیه تأیید می‌شود، تقدیم‌کننده 3‌ بار تعظیم می‌کند و از دربار بیرون می‌رود (ص 154- 156).
تانکوانی گزارشی از یکی از این جشنها ارائه می‌دهد و پیشکشهای تقدیمی فرزندان فتحعلی شاه را برمی‌شمرد؛ برای نمونه، شاهزاده محمدولی میرزا، والی خراسان، 50 رأس اسب عالی و به همین تعداد قاطر و شتر، چند قطعه شال کشمیری و چند کیسه فیروزه تقدیم شاه کرده است؛ او همچنین از هدایای دیگری چون نیزه و تفنگ و تپانچه، قالی و نمدهای ظریف، قاشقهای چوبی کنده‌کاری‌شده، قند و شربت، قهوه و تنباکو و توتون شیراز در ردیف پیشکشها نام می‌برد (ص 251-253؛ نیز نک‍ : پولاک، 253).
کارلا سرنا تقدیم عیدی و نوروزی به شاهان را فرصتی مغتنم برای داوطلبان جاه و مقام برمی‌شمرد؛ زیرا یادآوریِ خواسته به هنگام تقدیم پیشکش، تأثیر شگرفی در برآورده‌شدن آن داشت (ص 218- 219؛ نیز نک‍ : دیولافوا، 387). در دورۀ ناصرالدین شاه افزون بر نوروزیهایی که به او تقدیم می‌شد، در ایام نوروز زنان سرشناس نیز به دیدار انیس‌الدوله، سوگلی شاه، می‌رفتند و ضمن پیشکش‌کردن جواهرات گران‌بها که با مهارت خاصی در میان شیرینی و مربا و نقل و نبات تعبیه شده بود، درخواستهای خود را مطرح می‌کردند (سرنا، 220). در دربار مظفرالدین شاه، در روز چهاردهم عید، شاهزادگان با شاه غذا صرف می‌کردند و از شاه عیدی و دست‌لاف می‌گرفتند (افضل‌الملک، 265).
هدایای نوروزی در عصر قاجار نیز یکی از منابع مالی دربار بوده است؛ در میان اسناد تاریخی باقی‌مانده از دورۀ قاجار، نامه‌هایی وجود دارند که در آن شاهزادگان و نایبان سلطنت، برای رتق‌وفتق امور خود، خواهان خلعتهای نوروزی‌ای هستند که از حکام ولایات به پادشاه رسیده است (نک‍ : اسناد ... ، 21).
گذشته از دربار، رسم تقدیم نوروزی و عیدی به بزرگان در شهرها و ولایات مختلف ایران نیز به‌صورت سلسله‌مراتب رایج بود. بدین‌ترتیب که هنگام نوروز، رعایا به خان، کدخدا یا اربابان خویش پیشکشهای نقدی و غیرنقدی تقدیم می‌کردند و اربابان و کدخدایان نیز بخشی از پیشکشهای جمع‌آوری‌شده را برای شاه به پایتخت می‌فرستادند. این رسم به گونه‌ای بود که در ولایات ایران، هنگام دید و بازدید عید، والی به هرکس که پیشکش لایق‌تری تقدیم کرده بود، توجه بیشتری می‌کرد و سکه‌ای طلا عیدی می‌داد (انجوی، «تاریخ ... »، 8).
در ممسنی، هرسال هنگام نوروز هر خانواده‌ای موظف بود یک گوسفند به خان عیدی بدهد. مردم روستا پیشکش را به کدخدای دهشان می‌دادند و هر چند نفر کدخدا در روز معینی عیدیهای جمع‌شده را به حضور خان می‌بردند (مسلمی، 210-211). در داریون، کشاورزان پیش از نوروز پولی جمع می‌کردند و برای ارباب گوسفندی عیدی می‌خریدند و به خانۀ او می‌بردند. ارباب نیز برای آنها مقداری برنج و روغن می‌فرستاد (بذرافکن، 314). قشقاییهای شیراز در نوروز نخست به منزل خان یا کدخدا می‌رفتند و بره یا بزغاله یا جاجیمی برای او عیدی می‌بردند (درداری، 161؛ نیز نک‍ : انصاری، 92؛ کیانی، 250). روستاییان بیرجند پیش از عید هدایایی برای ارباب خود به شهر می‌بردند و اربابان در مقابل، هدایایی چون برنج، روغن، چای، قند و جز اینها به آنها می‌داد تا شبِ عید پلو بخورند (رضایی، 455).
در دهدشت از شهرهای کهگیلویه و بویراحمد، در آغاز سال نو بزرگان هر طایفه به خانۀ خان می‌رفتند و ضمن تبریک سال نو به او هدایایی چون گوسفند و روغن و فراورده‌های دیگر دامی پیشکش می‌کردند (مجیدی، 736). در لرستان همۀ رعایا در عید نوروز به حضور خان می‌رسیدند و عیدی خود را به‌صورت نقدی به او پیشکش می‌کردند (عسکری‌عالم، 2 / 74).

عیدی‌دادن پادشاهان و بزرگان به زیردستان

چنان‌که پیش‌تر ذکر شد، پادشاهان و بزرگان و خوانین در مقابل نوروزیها و پیشکشهایی که از زیردستان دریافت می‌کردند، به درباریان و خویشان و زیردستان خود چیزی به‌عنوان عیدی می‌دادند. این عیدیها ارتباط مستقیمی با پیشکشهای دریافتی داشت و به گونه‌ای تأیید هدایا و شخص هدیه‌کننده محسوب می‌شد. 
در دورۀ ساسانی، پادشاهان در نوروز سکۀ نو می‌زدند، بار عام می‌دادند و به درباریان و نجبا و خاندان خود عیدی می‌دادند (کریستن‌سن، 197). رسم شاهان ساسانی این بود که به سرداران لباسهای بهاری و تابستانی عیدی می‌دادند. در دورۀ خلفای اسلامی، از طرف خلیفه اشیائی ساخته‌شده از عنبر در طرحهایی چون گل سرخ توزیع می‌کردند. خلفای فاطمی پوشاک و خوراکی به مردم بخشش می‌کردند. متوکل، خلیفۀ عباسی نیز در نوروز بر سر دریوزه‌گرانِ صورتک‌زده دِرهم می‌پاشید (متز، 465). در تاریخ بیهقی به رسم صله‌دادن امیرمسعود به شاعران و مطربان و مسخرگان در عید نوروز و نیز عید فطر و عید قربان و جشن مهرگان اشاره شده است (نک‍ : ص 273-274).
شاردن نیز درخصوص هدایا و تحفه‌های نوروزی ایرانیان به تخم‌مرغهایی اشاره می‌کند که پوشیده از طلا و مزین به 4 صورت یا مینیاتور بسیار نفیس بود و بعضی از آنها تا 3 دوکای طلا ارزش داشت. به گفتۀ وی، شاه سلیمان صفوی، در مراسم نوروز، 500 تخم‌مرغ مطلا و منقش در بشقابهای نفیس، میان سوگلیهای خود بخشش می‌کرد (1 / 452). در جهانگشای نادری نیز بارها اشاره شده است که نادرشاه به سران لشکر و چاکران و امرا و درباریان در عید نوروز خلعتهای زربافت و اثواب ارزنده و زر و سیم عیدی می‌داد (استرابادی، 178، 202، 274-275، جم‍‌ ).
گاسپار دروویل نیز توضیح می‌دهد که فتحعلی شاه و شاهزادگان ازجمله عباس میرزا، در مراسم نوروز، سکه‌های طلا و نقره‌ای را که به‌تازگی و برای سال نو ضرب شده بود، به دست خودشان به درباریان و بزرگان هدیه می‌دادند. دریافت‌کننده به هنگام دریافت عیدی زانو می‌زد، سکه را دودستی بر پیشانی خود می‌گذاشت و سپس بلند شده و تعظیم‌کنـان دور می‌شد. این عیدی برای افسران و کسانی که در مأموریت بودند نیز کنار گذاشته می‌شد. همچنین پادشاه برای فرزندان خود و حاکمانی که از عملکرد آنها راضی بود، خلعت می‌فرستاد که معمولاً زربفت یا نقره‌باف بود. دریافت و پوشیدن این خلعت نیز تشریفات خاص خود را داشت (ص 154-156). این خلعت با تحفه‌های دیگری چون کله‌قند و میوه همراه بود و دریافت‌کننده نیز موظف بود با همان خلعت دریافتی در مراسم نوروز حاضر شود (تانکوانی، 247). تانکوانی که خود در دربار فتحعلی شاه سکه‌های عیدی را دریافت کرده است، می‌نویسد که توزیع و بخشش سکه میان درباریان حرکتی نمادین و بدین مفهوم است که همه بدانند تنها توزیع‌کنندۀ ثروت در این سرزمین شاه است؛ به هرکه بخواهد، می‌بخشد و از هرکس بخواهد، پس می‌گیرد (ص 250).
پولاک، طبیب ناصرالدین شاه، می‌نویسد که شاه در عوض نوروزیهایی که دریافت می‌کند، باید به همۀ اهل حرم به‌علاوۀ خدمۀ بی‌حدوحصر خود و همچنین به همۀ حکام و دولت‌مردان خلعت ببخشد. سپس اضافه می‌کند که تا حدود 10 سال پیش هرکسی از افسران قشون قطعه شالی به قیمت 8 تا 100 تومان و صاحب‌منصبان جبه‌هایی به قیمت 400 تومان دریافت می‌کردند؛ اما به‌سبب مخارج سنگینی که این هدایا برای دولت داشت، این رسم کنار گذاشته شد. پولاک دریافت خلعت شاهانه را نوعی انتصاب و تأیید مقام حکام می‌داند و می‌گوید: «هرگاه خلعتی دریافت نکنند، به معنای آن است که قریباً از شغل خود عزل می‌شوند» (ص 253-254). در این دوره، هنگام نوروز جلو شاه مجموعۀ بزرگی از شاهی سفید به مقدار زیاد و کمی دوهزاری و پنج‌هزاری طلا در هم ریخته می‌شد. شاه در پشت این هرم طلا و نقره می‌نشست و هرکس جلو می‌آمد، مشتی از سکه‌ها به او می‌داد. عدۀ کسانی که در این ساعت عیدی می‌گرفتند، 200-300 نفری می‌شد (مستوفی، 1 / 363؛ نیز نک‍ : پولاک، 257-262؛ سپهر، 306). سرنا نیز شاهد چنین مراسمی در دربار ناصرالدین شاه بوده و تأکید می‌کند که سکه‌های اهدایی نقره و ارزش چند شاهی داشت؛ با وجود این، حاضران تلاش می‌کردند سکه‌های بیشتری به دست آورند، زیرا معتقد بودند آنچه از شاه به آنها برسد، سبب خیر و برکت است. شاه به رسم تبریک این عیدی را برای کارکنان و وزیران دربار نیز می‌فرستاد (ص 217؛ نیز نک‍ : بنجامین، 255؛ فووریه، 146، 249؛ معیرالممالک، 71؛ فرمانفرما، 80).
به گزارش معیرالممالک، مراسم عیدی‌دادن در دربار به‌صورت نوبتی و طبقاتی برگزار می‌شد. ناصرالدین ‌شاه در روز اول عید ابتدا آب متبرکی از دست علما می‌نوشید و در ازای آن به علما و فرزندانشان عیدی می‌داد. پس از آن، نخست به پسرهای فتحعلی شاه و برادرهای خود، سپس به نایب‌السلطنه و رؤسای لشکری و مستوفیان و دیگر شهزادگان و بزرگان عیدی می‌داد. در روز دوم عید نیز سفیران کشورهای مختلف که در ایران حضور داشتند، به دیدار شاه می‌آمدند و شاه به آنها عیدی می‌داد. در این روز میان اصحاب شمشیر و قلم نیز سینیهای پر از شاهی سفید و مسکوک زر می‌گرداندند و هریک از آنها مشتی از سکه‌ها را به‌عنوان عیدی برمی‌داشت. در روز سوم، شاه به حرم‌سرا می‌رفت و در میان بزمی که انیس‌الدوله با زنان اعیان و اشراف و سفیران و دیگر زنان اروپایی مقیم تهران برگزار کرده بود، به آنها عیدی می‌داد. سپس ناهار را با شاهزادگان صرف می‌کرد و به آنان نیز بر سر خوان، عیدی می‌داد. همچنین بندبازان و کشتی‌گیران و دلقکان و جز اینها با اجرای نمایشهای خود از شاه خلعت و انعام می‌گرفتند (ص 72- 79؛ نیز نک‍ : مستوفی، 1 / 362؛ نجمی، 267؛ دربارۀ عیدی ناصرالدین شاه به زنان حرم‌سرا و خانوادۀ سلطنتی، نک‍ : مونس‌الدوله، 213؛ گوبینو، 26؛ نیز فووریه، 145-146، که طبیب ناصرالدین شاه بود و از شاه عیدی می‌گرفت). در دورۀ پهلوی نیز رضا شاه به هنگام نوروز به هریک از صاحب‌منصبان و اعیان، با دست خود سکۀ طلای تازه ضرب‌شده عیدی می‌داد که تصویر خودش بر آن نقش بسته بود (کازاما، 64).
در دورۀ حاضر رسم عیدی‌دادن بزرگان به صاحب‌منصبان و رعایا به‌صورت دیگری در فرهنگ ایران باقی مانده است؛ امروزه دولت هنگام نوروز به کارکنان و کارمندان خود، باتوجه‌به حقوق دریافتی، مبلغی عیدی می‌دهد. این عیدی حتى برای کارگران نیز هرساله از سوی دولت تعیین می‌شود و ادارات و صاحبان بنگاههای اقتصادی و کارخانه‌داران موظف به پرداخت آن هستند. بر همین اساس، باستانی پاریزی در یکی از سخنرانیهای خود از یکی از صاحبان کارخانه‌های قالی‌بافی کرمان یاد می‌کند که پنهان از سایر کارخانه‌داران، به هر کارگری سالی 100 من گندم عیدی می‌داد (ص 79).

عیدی‌ در مناطق مختلف ایران

برخلاف امروز در گذشته و در مناطق مختلف ایران، عیدی تنها پول و سکه و مبالغ نقد نبود؛ چه در شهرها و چه در روستاها، عیدیها از تخم‌مرغ آب‌پز و رنگ‌کرده تا آجیل و میوۀ خشک و حلوا و لباس و روسری و شیرینی و فراورده‌های دامی و جز اینها ست. آنچه که تقریباً در همۀ دوره‌ها و در اعیاد مختلف به‌ویژه در نوروز دیده می‌شود، عیدی‌دادن تخم‌مرغ است که نشان «پیدایی و تکوین حیات و موجودات» است (شاردن، همانجا).

عیدی پیکهای نوروزی

نوروز برخلاف دیگر جشنها شامل مجموعه‌ای از آداب و آیینها ست که از پیش از تحویل سال نو شروع می‌شود و تا روز 13 فروردین ادامه می‌یابد. در سراسر ایران، در این ایـام عیـدی‌دادن نیـز رایـج است (نک‍ : ه‍ د، نوروز). دراین‌باره می‌توان به پیکهای نوروزی اشاره کرد که پیش از نوروز یا هنگام نوروز در کوچه‌ها و محله‌ها می‌چرخند، به درِ خانه‌ها و مغازه‌ها می‌روند و با خواندن اشعاری آمدن عید را مژده می‌دهند و طلب عیدی می‌کنند. مردم آمدن این گروهها را خجسته می‌دانند و به آنها پول، آجیل، میوه، نان و شیرینیهای محلی، تخم‌مرغ، برنج و حبوبات، گندم بوداده و شاهدانه و جز اینها عیدی می‌دهند (دربـارۀ پیکهای نـوروزی، نک‍ : جعفری <قنواتی>، درآمدی ... ، 29 بب‍‌ ). از جملۀ گروههایی که مردم در مناطق مختلف به آنها عیدی می‌دهند، می‌توان به این موارد اشاره کرد:
کوسه یا کوسا گلین یا کوسۀ چوپانان در آذربایجان و زنجان و تکاب و قزوین (نک‍ : ه‍ د، کوسه‌برنشین)؛ دسته‌های ناقالی و رشکی و ماسّی در اراک (انجوی، جشنها ... ، 1 / 61-71، 74-75)؛ تکمچیها و درویشان و مداحان در اردبیل (صفری، 2 / 98، 113)؛ عروس‌گولی در گیل و دیلم (پاینده، آیینها ... ، 120)؛ نوروزی سلطان و عروس بابو در طالقان (فلاحی، 649)؛ تکه‌گردانها در فرهنگ تاتهای گیلان (سبزعلیپور، 47) و خرقان قزوین (امیرحسینی، 229)؛ لوطیهای رقصنده در کازرون (حاتمی، 172) و شیراز (فقیری، 55)؛ بره‌گردانی در رودبار (جعفری دوآبسری، 63)؛ دستۀ آتش‌بازها در گیلان (میرشکرایی، «فرهنگ ... »، 455)، مازندران (ماسه، 1 / 255) و تهران (مستوفی، 1 / 355)؛ غولک‌بنما و آتش‌افروزها در کرمانشاه (مرادی، 51)؛ دستۀ غول بیابانی و دستۀ حاجی‌فیروز در سراسر ایران در دوره‌های مختلف صفویه و افشاریه و قاجاریه (میرنیا، 27- 28؛ خوروش، 19-24)؛ دستۀ نوبهار و حاجی‌فیروز در گرگان (معطوفی، 191) و درگز در خراسان رضوی (عناصری، 564)؛ جوانـان رقصنده در اصفهـان (والـه، 87؛ نیز نک‍ : فلسفـی، 2 / 320)؛ درویشان در قوچان، قزوین (شاکری، 264؛ ورجاوند، 2 / 904)، کازرون (حاتمی، 171-172)، شیراز (فقیری، 48) و تالش (عبدلی، 87؛ دربارۀ ریشۀ این گروه، نک‍ : انجوی، «تاریخ»، 7)؛ شال‌اندازان (نک‍ : ه‍ د، شال‌اندازی)؛ دستۀ نوروز و نوسال در گیلان، مازندران (خوروش، 26-27) و رامیان گلستان (فروتن، رامیان ... ، 373)؛ دستۀ نوروزخوانها در بیشتر شهرها (طاهرخانی، 69؛ ورجاوند، 2 / 909؛ نیز نک‍ : ه‍ د، نوروزخوانی).

 

صفحه 1 از4

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: