صفحه اصلی / مقالات / عیدی /

فهرست مطالب

عیدی


آخرین بروز رسانی : شنبه 13 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

عِیْدی، عیدانه یا نوروزی، هدیه و پیشکش مردم به یکدیگر به مناسبت عید. 
در لغت‌نامه‌ها و فرهنگها در توضیح عیدی آمده است: خلعت یا پول و بخشش و دست‌لافی از زر و سیم و جز آن که در عید نوروز و نیز در اعیاد ملی و مذهبی چون مهرگان، عید فطر و عید قربان و جز اینها از جانب بزرگان به زیردستان و گاهی از سوی زیردستان به بزرگان داده می‌شود. در مفهوم اخیر بیشتر با عنوان پیشکش و تحفه و نوروزی شناخته می‌شود (نـک‍ : آنندراج؛ لغت‌نامه ... ؛ معین؛ نفیسی، علی‌اکبر؛ نجفی، ذیل عیدانه).
عیدی‌دادن به‌ویژه در جشن نوروز (ه‍ م) و در لحظۀ تحویل سال از رسوم باستانی ایران است که از گذشته تاکنون در سراسر ایران مرسوم بوده است. پس از عید نوروز، مهرگان (ه‍ م) از مهم‌ترین جشنهای ایران باستان بوده که هم‌سنگ نوروز برگزار می‌شده است و در آن مردم هدایایی به‌عنوان عیدی به یکدیگر پیشکش ‌می‌کرده‌اند. در این دو جشن، پادشاهان نیز در دربار بار عام می‌دادند، اما رسم اهدای پیشکش اهمیت بسیاری داشت و با تشریفات فراوانی انجام می‌شد (رضی، 214).
ابوریحان بیرونی دربارۀ پیدایش عیدی‌دادن در نوروز روایتهای مختلفی نقل می‌کند؛ در روایتی از قول آذرباد موبد بغداد می‌نویسد که در زمان جمشید (ه‍ م)، نیشکر در روز نوروز یافت شد و به دستور جمشید از آن شکر ساختند؛ بدین‌سبب مردم از راه تبرک، برای یکدیگر شکر هدیه فرستادند و این کار را در مهرگان نیز تکرار کردند (ص 326-327). اما به اعتقاد برخی پژوهشگران، رسم هدیه‌دادن شکر به یکدیگر در نوروز و مهرگان از رسومی است که احتمالاً از دورۀ ساسانیان تجاوز نمی‌کند (امیری، 688). بیرونی در روایتی دیگر سبب برگزاری نوروز را پیداشدن انگشتر سلیمان نقل می‌کند و می‌نویسد که در این روز سلیمان (ه‍ م) به خواهش پرستویی، مسیر حرکت خود را به همراه باد تغییر می‌دهد تا آشیانۀ پرستو در امان بماند. پرستو نیز برای قدردانی، یک ران ملخ به سلیمان پیشکش می‌کند و ازهمین‌رو مردم در نوروز برای یکدیگر پیشکش می‌فرستند (ص 325-326). این داستان در المحاسن و الاضداد نیز آمده است (نک‍ : ص 281). 
در برخی از داستانهای ایرانی که ریشه در فرهنگ پیش از اسلام دارند نیز می‌توان رسم عیدی‌دادن را پی گرفت. برای نمونه در سمک عیار (ه‍ م) که داستانی بازمانده از دورۀ اشکانی است، دختر شاه چین، مه‌پری، به همراه روح‌افزایِ مطرب هنگام نوروز به باغ نوروزی می‌روند. مه‌پری از روح‌افزای طلب نوروزی می‌کند و روح‌افزای می‌گوید که نوروزی برای تو کنیزکی خریده‌ام (ارجانی، 1 / 30).

عیدی در دربار شاهان و بزرگان

یکی از انواع عیدی در ایران، پیشکش‌دادن و نوروزی‌دادن به بزرگان بوده است؛ چنان‌که به‌هنگام جشنهای نوروز و مهرگان و در دوره‌های اسلامی و گاه در اعیاد مذهبی، کدخدایان، والیان و صاحب‌منصبان، به‌صورت سلسله‌مراتب، برای بزرگان و پادشاهان پیشکشهایی به‌عنوان عیدی می‌فرستادند. این رسم در برخی دوره‌ها اجباری بود و به‌گونه‌ای مالیات محسوب می‌شد. بدین‌ترتیب اگر کسی از پرداخت آن سر باز می‌زد، مورد خشم قرار می‌گرفت (صفی‌نژاد،560). بزرگان و پادشاهان نیز در عوض، به زیردستان و درباریان عیدی می‌دادند؛ این عیدی سکه‌های ضرب‌شدۀ مخصوص عید، خلعتهای خاص و گاهی اقلام مورد نیاز مردم بود.
قدیم‌ترین اشاره به این رسم را می‌توان در شاهنامۀ فردوسی دید که هنگام پایه‌گذاری جشن نوروز، مردم هدایایی به جمشید نثار می‌کنند: به جمشید بر گوهر افشاندند / مر آن روز را روز نو خواندند (1 / 44). در نقش‌برجسته‌های تخت‌جمشید تصویری از درباریان وجود دارد که برای شاه پیشکش نوروزی می‌آورند. افزون بر این، نقش‌برجسته‌ای از 23 گروه از نمایندگان کشورهای زیردست وجود دارد که برای تقدیم پیشکش سالیانه پیش شاه می‌روند؛ این پیشکش‌دهندگان مرغوب‌ترین و بنام‌ترین فراورده‌های کشور خود را همچون بافته‌ها، اجسام فلزی، گلدانها و حیوانات برای هدیه‌دادن به شاه آورده‌اند (امستد، 375-376؛ نیز نک‍ : والزر، 21-26).
قراین مذهبی و تاریخی دورۀ هخامنشی و نوشته‌های مورخین یونانی پیش از میلاد نشانگر این است که اعتقاد پادشاهان هخامنشی به‌ویژه کورش به مهرگان نیز زیاد بوده است؛ ازهمین‌روی تقدیم تحفه و هدیه و خلعت به درباریان و خواص و ارسال هدایا از کشورهای دیگر به‌طور قطعی در جشن مهرگان نیز مرسوم بوده است (ایزدی، 73، 74-75؛ نیز نک‍ : نیکزاد، 211). در این جشن والیان ایالات و ولایات و پادشاهان دست‌نشانده و مطیع، هدایایی لایق را به دست نمایندگان خود برای پادشاهان هخامنشی می‌فرستادند (صفا، گاه‌شماری ... ، 43). استرابن، جغرافی‌دان یونانی، دراین‌باره می‌نویسد که ساتراپ ارمنیه هر سال 20هزار کره‌اسب به هنگام جشن مهرگان برای شاه پارس می‌فرستاد (ص 58). این رسم تا دورۀ ساسانی نیز استمرار یافت (نک‍ : ایزدی، 58). 
در دورۀ اشکانی نیز رسم پیشکش‌دادن به بزرگان مرسوم بوده است. ثعالبی مرغنی حکایتی از خسرو، فرزند فیروز اشکانی، نقل می‌کند که براساس آن در جشن مهرگان شاه بار داده است و بزرگان برای او پیشکش می‌برند. در این حکایت، موبد موبدان به‌عنوان نخستین شخص، طبقی از طلا برای شاه می‌فرستد (ص 220-221). این روایت به‌صورتی دیگر دربارۀ پادشاهان ساسانی نیز ذکر شده است. در دورۀ ساسانیان نیز هنگام بامداد موبدان‌موبد به پیشگاه شاهنشاه بار می‌یافت و نوروزی می‌آورد و آفرین نوروزی می‌خواند. در نوروزنامه نیز از آیین هدیه‌دادن به پادشاهان در نوروز با عنوان «نوروزی آوردن» یاد شده و آمده است که آیین پادشاهان ایرانی از کیخسرو تا به روزگار یزدگرد سوم چنان بود که روز نخست سال، موبد موبدان با جامی زرین پر می و «انگشتری و درمی و دیناری خسروانی و یک دسته خوید سبز رسته و شمشیری و تیر و کمان و دوات و قلم و استر و بازی و غلامی خوب‌روی» پیش پادشاه می‌آمد و او را ستایش و نیایش می‌کرد. پس از او بزرگان دولت هدیه‌های خود را می‌آوردند (ص 27). 
بیرونی به پیشکش و عیدی‌دادن ایرانیان به یکدیگر در جشنها و عیدهای مختلف اشاره کرده است و می‌نویسد که پادشاهان ساسانی در ایام نوروز، در روزهای پیاپی و براساس سلسله‌مراتب، با مردم عادی تا درباریان و نزدیکان خود دیدار می‌کردند و همه برای پادشاه هدایایی می‌آوردند. پادشاه نیز در روز چهارم تا ششم نوروز، ضمن بازدید هدایا، بخشی را به خانواده و خدم خود بخشش می‌کرد و آنچه را که ارزش اندوختن داشت، نگه می‌داشت (ص 339-340؛ نیز نک‍ : کریستن‌سن، 197). در این دوره در جشن نوروز و مهرگان از سوی پادشاهان ممالک مجاور و متعاهد و والیان ایالات و ولایات و امرای دست‌نشاندۀ شاهان ساسانی و نیز خواص و اطرافیان و اقربای شاه و دیگر مردم هدایایی به شاه تقدیم می‌شد (صفا، «جشن ... »، 796).
در التاج به رسم هدیه‌دادن خواص و صاحب‌منصبان به پادشاه در عید نوروز و جشن مهرگان اشاره، و ارمغان بردن برای شاهنشاه در این جشنها جزو آیین ایرانیان شمرده شده است. مؤلف توضیح می‌دهد که هرکسی بر حسب پایگاه اجتماعی و نیز متناسب با شغل و دارایی خود، ارمغانی به پادشاه تقدیم می‌کرد و این ارمغان «گران‌بهاترین خواسته و مطلوب» آن شخص بوده است؛ برای نمونه، اگر کسی مشک دوست می‌داشت، قدحی مشک؛ اگر از افسران بود، اسب و شمشیر و نیزه؛ و اگر از گروه تیربازان بود، چوبه‌ای تیر آبداده به شاه تقدیم می‌کرد. توانگران سیم و زر، و فرماندهانِ پایگاههای مختلف، باقی‌ماندۀ خراج را در کیسه‌های ابریشمی و بافته‌های چینی، بسته‌شده با رشته‌هایی از سیم و ابریشم و گلابتون و ممهور با عنبر به دربار پادشاه می‌فرستادند. حتى شاعران شعرهای خود را هدیه می‌کردند. ندیمان پادشاه نیز تحفه‌ای زیبا با سبزه‌های نورس و گلهای نرگس تزیین‌شده به پادشاه تقدیم می‌کردند. زنان حرم‌سرا و کنیزکان خاص شاه نیز تلاش می‌کردند که ارمغانی برتر از دیگر زنان به پادشاه هدیه کنند. اگر همسری از همسران خاص شاه، کنیزکی خوب‌روی داشت، آن را به پادشاه پیشکش می‌کرد. شاه نیز به پاداش این خدمت، آن زن را بر دیگر زنان حرم مقدم می‌داشت و بر جـاه و منزلت او می‌افزود. مرسوم بود که نام هدیه‌کنندگان و بهای ارمغان آنها را در دیوان ثبت می‌کردند. بدین‌ترتیب اگر روزی هدیه‌کننده در گذران زندگی دچار زیان یا نقصانی می‌شد، رئیس دیوان، متناسب با میزان پیشکشهای تقدیمی آن شخص و به دستور پادشاه، مبلغ هدیه را دو برابر کرده و به شخص متضرر می‌داد تا صرف روزگار کند (ص 184-190؛ برای آگاهی از بزرگداشت مهرگان و نوروز و تقدیم اشعار شاعران، نک‍ : صفا، همانجا؛ فره‌وشی، «جشن ... »، 18).
کریستن‌سن معتقد است که این هدایا تحت عنوان «آیین» به‌جبر از مردم اخذ می‌شد (ص 145)؛ اما رضی باتوجه‌به گفتۀ التاج و استنادات تاریخی نتیجه می‌گیرد که هیچ اجبار و ظلمی در رسم پیشکش‌بردن برای شاهان در کار نبوده است و افراد با رضا و رغبت و حتى آینده‌نگری این کار را انجام می‌دادند (ص 217). والزر نیز با بررسی نوع و ویژگیهای هدایای تقدیمی در نقش‌برجسته‌های تخت‌جمشید، می‌نویسد که این هدایا باج به معنی اخص نیست، که پیشکشهای افتخاری از سوی ملتهای شاهنشاهی، به شاه بزرگ، به مناسبت نوروز است که قسمت عمده‌ای از این هدایا را پادشاه بعداً به‌عنوان خلعت به درباریان و نزدیکانش می‌بخشید (ص 27-30). 
سعید نفیسی پیشکش فرستادن ایرانیان را در زمان ساسانیان نوعی شگون دانسته، می‌گوید: چون پادشاه ایران از نژاد مردم کشور بود، در فرستادن این هدایا احساسات مردم نیز دخالت داشته است. اما هنگامی‌که اعراب بر ایران چیره شدند، این هدایا جزو خراج سالیانه و وسیلۀ بهره‌جویی از مردم شد. امویان و پس از آنها عباسیان، اهالی هر ناحیه‌ای را مجبور می‌کردند که در سال مقداری هدایای نوروزی بدهند که گاهی بسیار گزاف و تحمل‌ناپذیر و اندازۀ همان خراج سالیانه بود. بدین ترتیب خلفا که با این جشنها هیچ پیوند تاریخی و فرهنگی نداشتند، از این راه سود می‌بردند (ص 158- 159؛ نیز نک‍ : رضی، همانجا؛ آریاپاد، 104؛ فکوهی، 152). سبب دیگر ماندگاری این رسم می‌تواند این باشد که موعد آن سر سال و درست زمان خراج‌دادن بود (شعبانی، 113-114؛ برای آگاهی بیشتر دربارۀ نحوۀ برگزاری نوروز و مهرگان در دورۀ خلفای اسلامی، نک‍ : خاکرند، نیز محمودآبادی، سراسر مقاله‌ها). 
به هر ترتیب در دورۀ اسلامی نیز نوروز و مهرگان، که جشن آغاز زمستان برشمرده می‌شد، از بزرگ‌ترین اعیاد بودند و رعایا نیز برای سلطان هدیه می‌بردند و به درباریان خلعت و نشان داده می‌شد (نک‍ : متز، 467). اگرچه برخی اشارات تاریخی بیانگر این است که اعراب با رسم نوروز و مهرگان بیگانه نبوده‌اند. ابن‌زبیر نقل می‌کند که هرسال دهقانان عراق برای ملوک فارس هدیه می‌بردند. این پیشکش در نوروز ده هزار هزار و در مهرگان صد هزار هزار بود. سپس در دورۀ اسلامی این هدایا به خلفای اسلامی تقدیم شد (1 / 5).
ابن‌عبدالبر معاویـه را نخستین‌کسی می‌داند که امر به دریافت هدایای نوروز و مهرگان کرد (3 / 1420). این خلیفه بـرای افزایش درآمدهای خود در نوروز هدایایی بر عهدۀ مردم گذاشت که به ده‌میلیون درهم می‌رسید (صفا، گاه‌شماری، 52). صولی دربارۀ پیشکشهای نوروز و مهرگان در سواد (عراق) که در آن زمان از موصل تا آبادان را شامل می‌شد، می‌نویسد که در زمان معاویه هدایای نوروز و مهرگان به پنجاه هزار هزار رسید و سپس در فتنۀ ابن‌زبیر نزدیک به بیست هزار هزار بود و چون حجاج بن یوسف به حکمرانی رسید، چهل هزار هزار شد. صولی همچنین نخستین کسی را که در دورۀ اسلامی رسم پیشکش‌دادن در نوروز و مهرگان را برقرار کرد، ولید بن عقبة بن ابومعیط و پس از او سعد ابن عاص می‌داند و می‌گوید که مردم به عثمان شکایت کردند. عثمان نامه نوشت و او را از این کار نهی کرد. پس از آن در زمان عمر بن عبدالعزیز خراج به شصت‌هزار رسید ( ادب‌ ... ، 219-220؛ نیز نک‍ : مسجدجامعی، 5). این پیشکش‌ به‌جز خلفا، شامل حال درباریان نیز می‌شد؛ در تجارب ‌الامم در سیاهۀ درآمدهای علی ا‌بن محمد بن روح، صاحب دیوان بازرسی، در خراج دههای اهواز و سواد و جز اینها، به پیشکشهای نوروز و مهرگان نیز اشاره شده است (ابن‌مسکویه، 5 / 224).
عمر بن ‌عبدالعزیز تنها خلیفه‌ای بود که هدیه‌های نوروز و مهرگان را نپذیرفت و این رسم را کنار گذاشت. اما یزید بن عبدالملک در زمان خلافت خود، دوباره این رسم را برقرار کرد (یعقوبی، 2 / 280).
خلفای عباسی نیز به تقلید از ساسانیان در جشن نوروز از بزرگان و امرای اسلامی هدایای گران‌بها دریافت می‌کردند. آنها همانند شاهان ایرانی با جامه‌های فاخر در تالارهایی می‌نشستند و آمادۀ پذیرفتن پیشکشهای نوروزی می‌شدند. مردم همۀ طبقات پیشکشی به خلیفه می‌دادند و دیدار خلیفه در ایام نوروزی بی‌تقدیم پیشکش نامیمون بود (شعبانی، 115-116). اشاره‌های مؤلفان کتابهای تاریخی در این زمینه نشانگر رواج این رسم در دوره‌های مختلف حکومت عباسیان است. در تاریخ فخری آمده است که خالد بن ‌برمک، وزیر منصور دوانقی، در عید نوروز از مردم هدایایی چون جامهای زرین و سیمین دریافت کرده بود و در برابر شعر شاعری که از او تقاضای بخشش و نوال کرد، همه را به او بخشید (ابن‌طقطقى، 135؛ نیز نک‍ : هندوشاه، 102). 
ابوالفرج اصفهانی اشاره می‌کند که در روز مهرگان برای محمد بن یحیى برمکی، پیشکشهای ارزشمندی آورده بودند و او آنها را به ابراهیم موصلی، شاعر بزرگ عصر عباسی بخشید (5 / 217؛ نیز نک‍ : ابن‌حمدون، 2 / 55). ابن‌عساکر اشاره می‌کند که احمد بن ‌یوسف، صاحب دیوان رسائل، در روز نوروز یا مهرگان، به مأمون هدیه‌ای همراه با شعر پیشکش می‌کند (6 / 116؛ نیز نک‍ : صولی، الاوراق، 212؛ خالدیین، 41). متوکل نیز با همۀ بدبینی‌ای که به ایرانیان داشت، دستور داد تا رسم پیشکش‌آوردن در جشن نوروز برای دربار احیا گردد (شریعتی، 39). در اخبار بحتری اشاره شده است که فتح ‌بن خاقان در نوروز به متوکل شعری پیشکش می‌کند و متوکل به او سکه‌ای نقره عیدی می‌دهد (صولی، 95-96). در المحاسن و ‌الاضداد آمده است که حسن بن وهب در روز مهرگان جام طلایی دارای هزار مثقال عنبر برای متوکل فرستاد و همراه با آن شعری را که با مضمون دعا برای طول عمر وی سروده بود، ارسال کرد (ص 284؛ تنوخی، 246-247). ابن‌عبدربه در کتاب خویش، به اشعاری که شاعران و دبیران در جشنهای نوروز و مهرگان برای خلفا و بزرگان دربار فرستاده‌اند، اشاره کرده است (7 / 311-316؛ نیز نک‍ : خالدیین، 33، 36، 41).
برخی اشارات تاریخی بیانگر این است که احتمالاً ایرانیان خود در آغاز به پیشکش فرستادن برای بزرگان دینی و خلفا مبادرت ورزیدند و سپس خلفا از این رسم سوء‌استفاده کردند. برای نمونه، نقل شده است که جنید بن عبدالرحمان، سردار عرب در 113 ق / 731 م، در روز مهرگان هنگام ورود به بخارا هدایای مردم را می‌پذیرد و نیز به مردم بخارا بخشش می‌کند (ابن‌اثیر، 7 / 2009). بیرونی اشاره می‌کند که به مناسبت نوروز برای پیغمبر اسلام (ص) جامی سیمین پر از حلوا هدیه می‌برند. پیغمبر (ص) نیز چون مناسبت هدیه را درمی‌یابد، آن را گرامی می‌دارد و سپس جام را میان اصحاب خود قسمت می‌کند (ص 325). ابن‌ابی‌الحدید نیز در شرح خصایص حضرت علی (ع) نقل می‌کند که یکی از یاران به مناسبت نوروز ایشان را به خوردن حلوا / سمنو مهمان می‌کنـد (5 / 186؛ نیـز نک‍ : طباطبایی، 410؛ پـاکدامن، 97؛ نیکزاد، 210). در التاج روایت شده است که در عهد حضرت علی (ع) عده‌ای از دهقانان در نوروز هدایایی برای ایشان بردند. چون حضرت از مناسبت هدایا باخبر شدند، گفتند: هر روز ما نوروز باد (ص 280-281؛ نیز نک‍ : سمعانی، 6 / 64). ابن‌عساکر روایتی دیگرگونه نقل می‌کند که براساس آن در زمان خلافت حضرت علی (ع) در روز نوروز یا مهرگان برای ایشان هدایایی از زر و سیم می‌آورند. قنبر، غلام ایشان، هدایا را به منزل می‌برد، اما حضرت آنها را در بین مردم تقسیم می‌کند (42 / 477- 478).
 

صفحه 1 از4

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: