صفحه اصلی / مقالات / شالی کاری /

فهرست مطالب

شالی کاری


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 1 آذر 1400 تاریخچه مقاله

خزانه‌گیری

 بذر برنج را در محدودۀ کوچکی از بهترین نقطۀ شالیزار پرورش می‌دهند. خزانه را معمولاً در فروردین‌ماه آماده می‌کنند، اما هرچه از محیط جلگه به سمت کوهپایه پیش برویم، این زمان به تأخیر می‌افتد. مثلاً در روستای نومَل گرگان، اوایل اردیبهشت‌ماه این کار صورت می‌گیرد که به آن «پیسو»، و در بندپی بابل، «پی‌سو بَیّـتِن» می‌گویند (سادات‌، پژوهش، 96؛ الٰهی، 553). برای آماده‌کردن خزانه یا «چنگال‌اِچین»کردن (خمامی‌زاده، 154)، خزانه را به قطعات کوچک با مرزهای ظریف تقسیم ‌می‌کنند و آب می‌بندند. سپس لایه‌ای از گل خزانه را بر‌می‌دارند و با افزودن و لگدکوب‌کردن کودهای حیوانی، مرغی، گیاهی و فضلۀ کرم ابریشم، دوباره گل جمع‌شده را روی آن پهن، و سپس تسطیح می‌کنند. پس از یک تا دو روز، خزانه را آب‌ می‌بندند، به‌گونه‌ای‌که به اندازۀ یک بند انگشت، آب از سطح خاک بالا بیاید؛ آنگاه آب را خارج می‌کنند تا خاک خزانه قابل بذرپاشی شود. در رضوان‌شهر و پره‌سر گیلان، پیش از پاشیدن بذر برنج در خزانه، سطح آن را به‌طور مختصر با بیل می‌تراشند و صاف می‌کنند که «شیرین‌تاش» و در تالشی «شیرا اُتاری» می‌گویند (لطفی، 36). 
شمار و مساحت هر خزانه، که به هر‌کدام از آنها «اولی»، «کِلِه»، «لِکَه»، و در لنجان اصفهان، «تُخ‌دون»، و در کامفیروز فارس «تُخم‌دون» می‌گویند، بسته به وسعت شالیزار کم و زیاد می‌شود. 
تهیۀ بذر برنج: هم‌زمان با آماده‌سازی خزانۀ برنج، به عمل آوردن بذر برنج نیز پرداخته ‌می‌شود. در گیلان و مازندران، شالی‌کاران به هنگام درو، خوشه‌های پربار و مرغوب را انتخاب می‌کنند و بذر به‌دست‌آمده را برای کشت سال آینده نگه ‌می‌دارند. در بعضی از روستاها، این مهم به عهدۀ معمرین و ریش‌سفیدان محل بود. آنها درحالی‌که قرآن در دست داشتند، در میان خوشه‌ها، به «به‌گزینی» می‌پرداختند (کتابی، «پژوهشی در اسامی ... »، 33). اما هر‌چه نوع بـذر مرغوب‌تـر باشد، رشد آن کندتر و بـه قول شالـی‌کارها، آن شالی تنبل است. پس شالی‌کاران برای بذرپاشی، چند نوع بذر را انتخاب می‌کنند تا یک رقم بذر کم‌کیفیت، اما پرمحصول، ضامن برداشت اندک محصول پرکیفیت به حساب ‌آید و سبب تعادل در تقویم زراعی ‌گردد (بازن، 189-191). 
پس از بذرپاشی، تا زمان رشد بذرها، چندین‌بار خزانه را آب می‌بندند و سپس آب آن را می‌کشند تا خاک و محیط خزانه همیشه مرطوب بماند. مهم‌ترین مرحلۀ خروج آب، سومین روز پس از بذرپاشی است، اما اندکی از آب را در سطح خزانه باقی می‌گذارند. در شرق گیلان، شبها خزانه را آب می‌بندند و روزها خالی می‌کنند (پاینده‌، «برنج‌کاری ... »، 433). بذر پخش‌شده پس از یک ماه، حدود 25 سانتی‌متر قد می‌کشد که برای نشا‌کردن آماده است. در گیلان، پس از اینکه اندازۀ گیاه تازه‌رسته (= توم، تیم) به حدود 10 سانتی‌متر رسید (سادات، «گذری»، 41)، آن را به شالیزار انتقال می‌دهند.

نشاکاری

 رایج‌ترین روش کاشت شالی است که مسبب نیکویی، قوت و بسیاریِ محصول برنج است («علم»، 87- 88). شالی‌کاری در شمال ایران، کامفیروز فارس و لنجان اصفهان به‌صورت نشا، و در خوزستان و دیگر مناطق، به‌صورت بذرپاش است (لمتن، 627؛ خمامی‌زاده، 157؛ رمضانعلی‌پور، 77). در این روش، پس از آماده‌شدن بذر در خزانه و انتقال آن به شالیزار، پیش از نشا‌کردن، صاحب شالیزار ساعت سعد را مشخص می‌کند؛ سپس پیش از حضور کارگران، چند دسته از بذر نشا را در محدوده‌ای کوچک از شالیزار نشا می‌کند تا خود آغازگر این مرحله باشد. کارگران نشاکار در گیلان و مازندران، زنان‌اند. نشاکاری در مناطق جلگه‌ای و کوهپایه‌ای از اواخر فروردین تا اوایل خرداد‌ماه صورت می‌گیرد. 

آبیاری

 این مرحله از شخم دوم تا دانه‌بندی شالی ادامه دارد و سپس آب ‌را از شالیزار خارج می‌کنند تا در هنگام برداشت محصول، زمین خشک باشد. رساندن و تنظیم حقابه بر عهدۀ میراب، آب‌یار یا آب‌سَرمَج است؛ اما ممکن است افراد دیگری همچون ناظم‌الانهار، پاکار، جوب‌سالار، آب‌سوار، بالاآب‌سوار و زابید به او کمک رسانند (رابینو، کشت، 72؛ شهاب‌، شالی ... ، 21-24؛ سادات، همان، 44؛ نیز نک‍ : ه‍ ‍‌د، میراب). 

مراحل برداشت شالی

درو

 بوتۀ شالی شامل ریشه، ساقه، برگ و خوشه است و دورۀ رشد آن به 3 مرحلۀ رشد سبز، باردهی و رسیدن تقسیم می‌شود. مراحل باردهی و رسیدن، تقریباً برای بیشتر ارقام ثابت است، ولی طول مدت مرحلۀ رشد سبز، با‌توجه‌به نوع شالی، فرق دارد (معین، محمدجواد، 3-4). برای نمونه، در گیلان «موسى ‌طارم گرم» را اول شهریور، و «موسى ‌طارم سرد» را 15 شهریور درو می‌کنند (سادات، همان، 41). در لنجان اصفهان و کامفیروز فارس، مردم معتقدند وقتی شالی یکی‌دو‌بار آب پاییز را بخورد، زمان درو فرامی‌رسد. مراحل رشد شالی نیز در میان شالی‌کاران هر منطقه، نامهای محلی و متفاوتی دارد.
عمل درو، با داس (ه‍ ‌م) صورت می‌گیرد. دروگران هر دسته خوشۀ درو‌شده را بر روی ساقۀ شالیهای بریده‌شده می‌گذارند. به این دسته‌های شالی «کَسو»، «مُشته» یا «ژَمَه» می‌گویند. شالیزار درو‌شده را در مازندران «آلم‌جار» و در اینچه‌برون «سِفال» می‌نامند (آذرلی، 17؛ پورکریم، «ترکمنها»، 60). دسته‌های درو‌شدۀ شالی یک تا دو روز در آفتاب می‌مانند تا خشک شوند. هنگام جمع‌‌آوری نیز در تنکابن و گیلان، تا 24 مشته را یکجا می‌بندند و در خانه یا کَندوج انبار می‌کنند (سادات، همان، 42). اما در مازندران، با هر 7 تا 12‌ دسته، یک دستۀ بزرگ‌تر یا «کَر» تشکیل می‌دهند و هر 10 تا 20 دستۀ اخیر را به‌صورت 3 + 3 + 3 + ... + 1 کوله یا بار می‌کنند و در شالیزار یا روی مرز شالیزار قرار می‌دهند. سپس با ابزارهای ویژه و به کمک گاو یا اسب، کوله‌ها را به محل خرمن‌کوبی منتقل می‌کنند که امروزه با ماشینهای کشنده انجام می‌گیرد. در تنکابن به کسی که شالیها را حمل می‌کند، «خَرمَن‌شَر» می‌گویند. در گیلان، شالی را به شیوه‌های سنتی حمل با پشت، چانچو، لوپایه، کولازن و کولاکت حمل می‌کنند (دانای ‌علمی، «دستمزد ... »، 33، فرهنگ ... ، 76؛ طاهری، 44؛ افشاریان، 113-114؛ رابینو، همان، 80-82؛ ادیم، 25). کوله‌ها را در محل خرمن‌کوبی، روی هم می‌چینند که به آن «کوفا»، «کِپا» یا «تایه» می‌گویند. این عمل امروزه در زمینهای جلگه‌ای، با‌وجود ماشینهای برداشت برنج، معمول نیست. 
در جلگۀ مرکزی گیلان، شالی را در انبارهای پست و کشیده به نام «کوروج»، و در تالش «کیریج» نگه می‌دارند. به نوع دیگر انبارهای شلتـوک ــ که بامی کله‌قندی دارد ــ کندوج، کوندَج و کندیج می‌گویند که در غرب مازندران نیز رایج است. 

خرمن‌کوبی

 پس از خرمن‌کردن، مرحلۀ خرمن‌کوبی است که طی آن شلتوک به دست می‌آید. شلتوکها را دو روز در آفتاب نگه ‌می‌دارند تا خشک شوند. سپس طی مراسمی که با یاد پیامبر اسلام (ص) و امامان شیعه (ع) همراه است، آنها را کیل یا کیله می‌کنند (نک‍ : انصاری، 143؛ کشاورز، 35-36؛ ادیـم، 84؛ الٰهـی، 557؛ نیز ه‍ د، خرمن و خرمن‌کوبی). 
شلتوک حاصل‌شده، به نسبت مقرر، میان شرکا قسمت می‌‌شود. البته قبلاً سهم ارباب، کدخدا، مال خدا، حق میرابی و مزد کارگرها را جدا می‌کردند (کشاورز، 35). عمل خشک‌کردن و کیله‌کردن شلتوک، امروزه با بودن کمباین و کارخانه‌های شالی‌کوبی، دیگر صورت نمی‌گیرد. 

محافظت از شالیزار

 در کلیۀ مراحل یاد‌شده محافظت از شالیزار اهمیت بسیار دارد. محافظت بر دو نوع است: نخست، جلوگیری از صدمۀ جانوری، مانند گنجشک، شغال، لاک‌پشت، جوجه‌تیغی، موش آبی، آب‌دزدک و مهم‌تر از همه گُراز (ه‍ ‌م)؛ دوم، مبارزه با علفهای هرز و آفات شالی.
برای محافظت نوع اول، نگهبانی، شب‌پایی و پرچین شالیزار چارۀ کار است. رسم شب‌پایی مسبب سرودن شعر «شب‌پا» از نیمایوشیج، و خلق آهنگ و ترانۀ «شوپه» شده است: شب شد، باید به دشت و صحرا بروم؛ سر‌و‌صدا کنم، داد‌و‌بیداد کنم تا خوکها را از مزرعه دور کنم. در فصل روییدن شلتوک و زمان برداشت شالی، گنجشکها از جملۀ آفات مهم شالیزارند، به‌ویژه اگر شالی کاشته‌شده از نوع پوست‌نازک به نام «مَلجَه‌خُر [خور]» یا «رضاجو» باشد. در این شرایط، دختران و پسران خردسال مأمور رانـدن گنجشکها می‌شونـد. آنهـا در آلاچیقـی به نـام «کوتـوم» می‌نشینند و با کوبیدن روی قوطی حلبی یا با استخوان سر گاو و ساخت انواع آدمک، گنجشکها را دور می‌کنند که به آن، «گنجشک‌رانی»، یا در گیلان «مَلجه حیا کونی [کنی]»، و در آمل «میچکا‌زنی» می‌گویند (بشرا، افسانه‌ها ... ، 42؛ شهاب‌، شالی، 61؛ عباسی‌ لاهیجی، 109؛ رابینو، کشت، 66؛ کشاورز، 34). در اینچه‌برون استان گلستان نیز نوجوانان را مأمور راندن گنجشکها می‌کردند و در برابر این کار به آنها 15 تا 20 پوت (هر پوت 16 کیلوگرم) شلتوک، مزد می‌دادند (پورکریم، «ترکمنها»، 60). 
محافظت نوع دوم، با وجین و سم‌پاشی صورت می‌گیرد. اما در شالیزارها، انبوهی از حشرات و عنکبوتهای مفید و عوامل بیماری‌زا، وجود دارند که می‌توانند آفات را کنترل کنند (برای تفصیل، نک‍ : شپارد، 7 بب‍‌ ). تا پیش از دهۀ 1350 ش، برنج آفت بخصوصی نداشت، اما از این دهه به بعد آفات در شالیزارهای مازندران و سپس گیلان مشاهده شد (رهنمایی، 135). مهم‌ترین آفات شالی کرم ساقه‌خوار، کرم سبز برگ‌خوار، سرخرطومی، رنجره، آب‌دزدک، مگس خزانه، پروانه یا شب‌پرۀ تک‌نقطه، شپشک، خَرِک و بید هستند. مهم‌ترین بیماریهای شالی نیز بلاست، شیت‌بلایت یا سوختگی غلاف برنج، زیبرلا (پوسیدگی طوقه و ریشه)، پوسیدگی غلاف، لکۀ قهوه‌ای باریک، سیاهک دروغین و پنهان برنج و آگاره یا زوال ساقه نام دارند (اخوت، 106-156؛ شناسی، 139؛ رابینو، همان، 93؛ خمامی‌زاده، 203؛ انوری، بهرام، 445). نامساعد‌بودن آب‌و‌هـوا، یعنـی بادهای شدیـد، بـارانهای بی‌مـوقع و خشکیهای طولانی‌مدت نیز از آفات طبیعی شالی‌اند (رابینو، همان، 91-92).

شالی‌کوبی

این عمل در گذشته در محل دَنگ‌سر و به‌وسیلۀ دنگ صورت می‌گرفت که مسئول آن را دنگ‌چی می‌گفتند (نک‍ : ه‍ د، دنگ). 

دودی‌کردن برنج

در گیلان برای جلوگیری از خرد‌شدن شلتوک هنگام تبدیل‌شدن به برنج سفید، آنها را خشک و دودی می‌کردند. در این روش شلتوکها را درون تشتکهای ساخته‌شده از خمیر گِل و پهن گاو (= کالِبی) می‌ریختند و تشتکها را روی هم در قفسه‌های مشبک، روی دیوارهای گرم‌خانه می‌چیدند تا خشک شود. بعضی نیز شالی را در سطحی خشک و پوشیده با کاهگل در گرم‌خانه خشک می‌کردند. برای دودی‌کردن، دسته‌های شلتوک را از تیرکهای جاسازی‌شده بر سقف اتاق (= خَرَک) می‌آویختند و با دودی که از سوزاندن چوب و پوسته‌های شلتوک حاصل می‌شد، آن را دودی یا خرکی می‌کردند. کار خشک‌کردن شالی معمولاً بر عهدۀ زنان بود که به آنها «بِنج‌کِتِن» می‌گفتند (بازن و دیگران، 49-50؛ پاینده، «برنج ... »، 32؛ طاهری، 48- 49؛ سجادی، 409؛ حسینی، 87).

جوانۀ مجدد (رَتون)

 پس از درو شالیزار، باقی‌ماندۀ ساقه‌های شالی در مدت دو تا 3 هفته سبز می‌شود. شالیهای سبز‌شده که مفید و مقوی ‌برای احشام است، حق‌الزحمۀ گاو نر (= ورزا) است؛ ازاین‌رو به «وَرزاکی» معروف شده است (شهاب، همان، 67؛ عسگری، 61؛ عباسی‌ لاهیجی، 110). اما در صورت مساعد‌بودن وضعیت اقلیم، دوباره از آن مراقبت می‌کنند و با کود و سَم‌، به رویش دوبارۀ برنج پس از درو می‌پردازند که در مازندران شرقی و مرکزی «بینج‌نوج»، و در مازندران غربی و گیلان «زاک» نامیده می‌شود (نصری‌، 1 / 368). 

آداب‌و‌رسوم شالی‌کاری در گیلان و مازندران

 بسیاری از آداب‌و‌رسوم، رقصها، ترانه‌ها، زبانزدها و جز اینها از گذشته‌های دور در شمال ایران متأثر از فرهنگ شالی‌کاری و مراحل مختلف آن است. در گیلان و مازندران، به کسانی که شالی‌کارند و تمام طول سال جلگه‌نشین هستند، «گیلونَج»، «گیل و گیلَک» و «مازرونی» می‌گویند که معرف بخش‌بندی دوگانۀ جامعه به جلگه‌نشین (شالی‌کار) و کوه‌نشین (دامدار) است. این مهم در اشعار فولکلور مردم منطقه نیز دیده می‌شود (نک‍ : محب‌حسینی، «بررسی»، 124-125، 129؛ برای اشعار، نک‍ : بشرا، «بجار ... »، 19). 
یکی از موضوعات فرهنگ شالی‌کاری ترانه‌های شالیزار است. این ترانه‌ها در منطقۀ تالش در استان گیلان به 4 گروه: ترانه‌های آغاز تا پایان کار، ترانه‌های وجین، ترانه‌های پایان کار، و ترانه‌های ویژه تقسیم می‌شوند (عبدلی، 96-97). در گیلان پس از مضمون عشق و عاطفه، شالی‌کاری مهم‌ترین مضمون شعر بومی است (پرچمی، 32؛ پاینده‌، «برنج‌کاری»، 444- 445؛ سادات‌، پژوهش، 23). موسیقی مردم جلگۀ گیلان، ورای موسیقی مردم کوهستان، مملو از نشاط، طنز، شادی و زندگی است که اشاره به سرزمینی حاصل‌خیز و مردمانی شالی‌کار دارد (مؤمنی، 165). همچنین یکی از بخشهای اصلی موسیقی ‌آوازی مازندران آواز کتولی و طبری (امیری) است که مردان و زنان در شالیزارها می‌خوانند (انصاری، 157، 160). حاج سیاح نیز از نغمۀ گیلکی در هنگام شالی‌کاری زنان یاد کرده است (ص 210). 
در گذشته در مراسمی که به مناسبت کارهای دسته‌جمعی برگزار می‌شد، نقاره‌زن و ساز‌زن نیز حضور داشتند، اما در مرحلۀ نشاکاری آوازخوانی نمی‌کردند، زیرا معتقد بودند که این کار باعث تقویت علفهای هرز می‌شود (خوشدل، 34؛ عباسی، «یاوری ... »، 25). کار دسته‌جمعی و هم‌سرایی زنان کشت‌کار، به‌ویژه در روزهای یاوردهی، سبب پدیدآمدن نوعی موسیقی، دوبیتی و سرود در میان شالی‌کاران شده است که به مجموعۀ این اشعار و ترانه‌ها «یاوری‌شعر» و «ترانه‌های بیجارکاری» می‌گویند (همان، 25، 28، «آیینها ... »، 44؛ جلیل‌پور، 209-214؛ برای تفصیل، نک‍ : صفری، 335- 398؛ بشرا، همان، 13- 29؛ نیز نک‍ : ه‍‌ د، ترانه‌های کار). هجو و طنز نیز در اشعار و موسیقی شالیزار دیده می‌شود. در دیناچال تالش، اگر میراب در توزیع آب به شالی‌کاران اجحاف نماید، زنان و مردان ترانۀ «میرآو»، و در تنکابن، شعر «اشکانی میراب» را در شکایت از او می‌خوانند (عبدلی، 102-103؛ دانای‌ علمی، «ترانه‌ها ... »، 51-52). 
دو شاعر سده‌های 8 و 9 ق / 14 و 15 م در گیلان و مازندران، یعنی شرفشاه دولائی (ص26، 307) و امیر پازواری (1 / 130) نیز اشعاری دربارۀ شالی‌کاری دارند. همچنین سرودۀ «غزل برنج» از شیون فومنی و «آی‌ بجار» از علی زیباکناری، و ترانۀ شالیزار با صدای محمد نوری نشانۀ تأثیر فرهنگ شالی‌کاری در شعر و موسیقی معاصر است. 
رقص قاسم‌آبادی مظهر تأثیر ژرف فرهنگ شالی‌کاری در شمال ایران، و بیانگر مراحل مختلف کار در شالیزار، از کاشت، داشت و برداشت است. این فرهنگ مفاهیم دیگری همچون عشق، شوخی و ریشخند به ارباب و خان را که در شرایط عادی کمتر می‌توان از آنها سخن گفت، به همراه دارد (مؤمنی، 165-166). 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: