صفحه اصلی / مقالات / سینمای مردم شناسی /

فهرست مطالب

سینمای مردم شناسی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 1 آذر 1400 تاریخچه مقاله

فیلم سفرنامه‌ای

 هر فیلم با سفرنامه‌ای همراه است و اکتشافهای امروزی بیشتر علمی، و یا انسان‌شناختی‌اند؛ زیرا، کمتر پیش می‌آید که دوربین بتواند خطرناک‌ترین لحظه‌های سفر را ثبت کند؛ بنابراین، در فیلمهای سفرنامه‌ای عناصر روان‌شناختی و انسانی اهمیت یافته‌اند (بازن، 1 / 163)؛ نیز گفته شده است که رشته‌های علمی مردم‌شناسی و گردشگری نقاط اشتراک بدیهی‌ای دارند. هر دو در صدد شناخت و معرفی فرهنگ و نیروهای پویای بشر هستند (برنز، 129)؛ همچنین، جست‌وجو به دنبال «دگرِ خود»، «بیگانۀ اصیل» و «خویشتن اصیل» از انگیزه‌های مردم‌شناسان گردشگری تعبیر شده است (نک‍ : همو، 130). 
نخستین فیلمهای سفرنامه‌ای دربارۀ ایران را فیلم‌برداران ماجراجوی خارجی ساخته‌اند که بارزترین آنها فیلم علف (1303-1304 ش / 1924-1925 م) به کارگردانی مشترک مریان س. کوپر و ارنست ب. شودساک است که آن را یکی از فیلمهای مردم‌نگارانۀ کلاسیک به شمار آورده‌اند (هایدر، 63-64؛ نیز نک‍ : ه‍ د، علف، فیلم). 
در فاصلۀ سالهای 1312-1314 ش / 1933-1935 م، ولادیمیر اروف، کارگردان روس، فیلمی با نام کشور شیر و خورشید ساخت. این فیلم برخلاف ساختۀ کوپر و شودساک که جامعۀ ایلی را نشان می‌داد، تصاویر گویایی از شهرهای ایران (تهران، اصفهان و شیراز)، صنایع دستی، کارگاههای قلمکاری، کارخانۀ ریسندگی و بافندگی، قالی‌بافی، کارِ کودکان و زنان اصفهانی، برخی ساختمانهای دولتی، خانمهای چادری و نمازگزاران میدان نقش‌جهان اصفهان را نشان می‌دهد، و به‌عنوان سندی تاریخی و انسان‌شناسیِ تصویری برای پژوهشهای اجتماعی و سیاسی در ایران به کار می‌آید (تهامی‌نژاد، «نظم‌بخشی ... معاصر ایران»، 14-15). 
اما نخستین جهانگردان ایرانی که دو فیلم بلند مستند از سفر خود به دور دنیا تهیه کردند، برادران امیدوار (عیسى و عبدالله) بودند که یکی از فیلمهای آن دو، با نام عجایب مسافرتهای برادران امیدوار در 1343 ش، در تهران نمایش داده شد. این فیلم به قصد تهیۀ یک فیلم مستقل ساخته نشد، بلکه سفرنامه‌ای تصویری است که بیشتر جنبۀ تحقیقاتی دارد و بیانگر حوادثی است که با آن درگیر بوده‌اند ( کاتالوگ نخستین ... فیلمها ... ، 73). 
آلبر لاموریس در «باد صبا» (1348 ش)، چهارگوشۀ ایران را زیر پا می‌گذارد و بیننده همراه او در این سفر، نماهای بکر و اصیلی را از هرجا پیش چشم خود می‌بیند (بهارلو، «تاریخچه»، 38). لاموریس در این فیلم، از عنصر باد استفاده کرد و وظیفۀ راهنمایی تماشاگر را در گشت‌وگذار از ایران، بر عهدۀ باد صبا گذاشت تا پهنۀ ایران را مانند یک چل‌تکه به مخاطبانش عرضه کند. در صحنه‌ای از فیلم، تازه‌عروس‌ودامادی ترکمن نشان داده می‌شوند که طبق سنتی کهن سوار بر اسب، در دشت سرسبز شمال، در حال فرارند؛ مردان خانوادۀ عروس نیز با اسب در تعقیب آنهایند و می‌کوشند راه را بر آنها ببندند و عروس را از چنگ داماد دربیاورند؛ اما، باد صبا / باد عاشقان به کمک آن دو می‌آید و جلو مردان مهاجم خانوادۀ عروس را می‌گیرد و آنها را مجبور به عقب‌نشینی می‌کند تا عاشقان جسته‌ازبند، راه خود را ادامه دهند (نفیسی، 345-350). 
مستند تالش (فرهاد مهران‌فر، 1366 ش) گردشی در قسمتی از گیلان‌زمین است که در آن مردم تالش زندگی می‌کنند. فیلم مهران‌فر تک‌نگاری فشرده‌ای از این منطقه و مقدمه‌ای برای شناخت آن است (مهرابی، 115). 
مصطفى رزاق‌کریمی و فرهاد ورهرام با یاد و یادگار (1379 ش) مستند بلندی دربارۀ شکل‌گیری ایران ساختند، و سعی کردند مخاطب را با طبیعت آشتی دهند و به آیینها، فرهنگها و تاریخ به دیدۀ احترام بنگرند. رزاق‌کریمی دربارۀ این فیلم گفته است که برای آشنایی عمیق با پدیده‌های فرهنگی، سفرهای فراوانی کردیم و از زمان آغاز پژوهش تا پایان فیلم‌برداری، بیش از 000‘200 کمـ راه طی نمودیم (ص 34) تا یاد و یادگار دعوتی به یادآوری روح کهن ایران‌زمین، با نظری بر پیدایش و شکل‌گیری ایران تا دوران معاصر باشد (کلانتری، بیست‌وپنج ... ، 64). 
آب و سازه‌های آبی در تمدن خوزستان (فرشاد فداییان، 1381 ش) نیز فیلمی سفرنامه‌ای است که جریان آب و سفر محملی برای جست‌وجوی بی‌پایان مجموعۀ سازه‌های آبی مربوط به رودهای پنج‌گانۀ جاری در خوزستان بزرگ (= کارون، دز، کرخه، جراحی و زهره)، و به‌ویژه حوضۀ آبریز رودهای کارون و دز است (بهارلو، «آب ... »، 202-203). این مستند فیلمی مردم‌شناختی به مفهوم خاص و رایج آن نیست، اما به‌سبب پرداختن به آثار تمدن گذشتۀ مردمی که در اطراف دز و به‌ویژه کارون زندگی می‌کرده‌اند و نیز تصویر گوشه‌هایی از نحوۀ استفادۀ این اقوام از کارون، نکات مردم‌شناختی فراوانی در آن وجود دارد؛ مثل اشاره به قوم صابئین یا مغتسله که فقط در خوزستان زندگی می‌کنند، یا نشان‌دادن آرامگاه پیر رودبند یا شاه رودبند (ه‍ م) و اعتقادات مردم دربارۀ این پیر که باور داشتند سروصدای رودخانه مانع عبادت پیر می‌شد، ازاین‌رو پیر برای آرام‌گرفتن رودخانه دعا کرد و رود آرام گرفت (جعفری، «آب ... »، 217-221). 
به‌جز اینها، شمار دیگری از فیلمهای سفرنامه‌ای که در آنها سفر به «دیدارگاه فرهنگها» بدل شده، و سفر و حرکت محملی است تا گوشه‌هایی از فرهنگ و تمدن ایران‌زمین به نمایش دربیاید، به این شرح‌اند: ارگ بم (فروزش، 1351 ش)، گشت‌وگذاری در خرابه‌های شهر متروک و تاریخی بم؛ آذرآبادگان (محمدزاده، 1356 ش)، نگاهی به مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آذربایجان غربی و گوشه‌هایی از آداب و رسوم مردم آن خطه؛ هور دورق (تمجیدی، 1363 ش)، دربارۀ تالاب هورِ شادگان در استان خوزستان، و فرهنگ و معیشت مردم ساکن آنجا؛ از اردبیل تا دشت مغان (ژیان، 1364 ش)، گذری بر موقعیت اقلیمی اردبیل و زبان و فرهنگ مردم آن نواحی (امامی، «شهر ... »، 46)؛ چتر سبز، نخل جهرم (ضابطی جهرمی، 1367 ش)، معرفی شهر جهرم و دیدنیهای آن با محمل درخت نخل (کلانتری، بیست‌وپنج، 33)؛ هورامان (پریوش نظریه، 1379 ش)، سفری به منطقۀ اورامانات کردستان که از قدیم‌ترین مناطق ایران است ( کاتالوگ نخستین ... فیلمها، 51؛ برای آگاهی از دیگر فیلمهایی از این دست، نک‍ : امامی، همان، 46). 
به‌جز مستند کلاسیک علف، که به آن اشاره شد، با گذشت هر چند سال، یک یا دو فیلم دربارۀ کوچ سالانۀ عشایر بختیاری ساخته شده است که پاره‌ای از آنها به این شرح‌اند: شقایق سوزان (هوشنگ شفتی، 1342 ش)، قوم باد / «گوسفندها باید زنده بمانند» (آنتونی هاورث، 1976 م)، تاراز (فرهاد ورهرام، 1366 ش)، شیمبار (حجت‌الله قاسمی اشگفتکی، 1386 ش) و ایل‌راه (سعید تارازی، 1387 ش) (بهارلو، تحقیقات). 

روایتهای شفاهی

 یکی از موضوعهای مورد بررسی فولکلور ادبیات و روایتهای شفاهی است که به چند نوع یا گونه (اساطیر، حکایتهای اسطوره‌ای، افسانه‌ها، قصه‌های پهلوانی، حکایتهای واقعی، داستانهای امثال و لطیفه‌ها) تقسیم می‌شوند و هریک ساختار و موضوعی مشخص و متفاوت با دیگری دارند (نک‍ : جعفری، «تعریف ... »، 103). مستندسازان، به‌ویژه در دو دهۀ 1370 و 1380 ش، اعتنای زیادی به این نوع از ادبیات و روایتهای شفاهی داشته، و گوشه‌هایی از اسطوره‌ها، افسانه‌های کهن، امثال و لطیفه‌های ایرانی را در فیلمهایشان بازتاب داده‌اند. شاخص‌ترین این فیلمها به این شرح‌اند: شاهنامه و مردم (نصیب نصیبی، 1354 ش)، بررسی شاهنامۀ فردوسی و پیوند مردم با آن با استناد به مادری که فرزندش را با اشعار شاهنامه می‌خواباند، باستانی‌کارهایی که در زورخانه با اشعار شاهنامه ورزش می‌کنند، نقالی که در قهوه‌خانه روایتی از شاهنامه را نقل می‌کند و نیز خال‌کوبی شخصیتهای اسطوره‌ای شاهنامه بر بدن پهلوانان (مهرابی، 254)؛ فردوسی و مردم (حسین ترابی، 1355 ش)، مستندی که به مناسبت برگزاری جشنوارۀ توس ساخته شد و در آن شاهنامه‌خوانی در ایل بختیاری، اجرای داستان «سهراب‌کشون» در روستاها، خواندن شعرهای شاهنامه توسط چوپان، خشت‌مالی خراسانی و اظهارنظرهای مجتبى مینوی در ردّ افسانه‌های رایج دربارۀ فردوسی ثبت شده است (ترابی، 48-50)؛ فردوسی و ما (شهروز توکلی، 1387 ش)؛ سرزمین ناهید (فرشاد فرشته‌حکمت، 1378 ش)، نشان‌دادن جلوه‌های تاریخی اسطورۀ اناهیتا و معبد ناهید در عصر ساسانیان؛ تاریخ اساطیر (شهرام درخشان، 1381 ش)، مروری بر شکل‌گیری اسطوره‌های تاریخ ایران باستان؛ سوشیوس (حسن نقاشی، 1381 ش)، روایتی از آیین عروسی قنات (ه‍ م) در یک روستای کویری (نک‍ : کاتالوگ پنجمین ... ، 42)؛ آستاره (محمدرضا شریفی، 1380 ش)، روایت محلی و بومی مردم بختیاری از غم‌نامۀ مرگ جریره و فرود (نک‍ : امامی، سینما، 224-225)، که کارگردان با به‌کارگیری نقالی، لحظه‌های حسی این روایت را ترسیم کرده است؛ یکی داستان پر آب چشم (شهرام درخشان، 1381 ش)، حکایتی از داستان رستم و سهراب ( فیلم‌شناخت بیست‌ودومین ... ، 33)؛ مشی و مشیانه (حسن نقاشی، 1383 ش)، روایت اسطورۀ آفرینش از زبان کوبۀ درهای شهر یزد که از نبرد اهوره‌مزدا و اهریمن آغـاز می‌شود و تـا تولد مشی و مشیانه (آدم و حوا) ادامه می‌یابد (نک‍ : کاتالوگ ششمین ... ، 72)؛ نقل گردآفرید (هادی آفریده، 1387 ش)، گزارشی از نقالی و شاهنامه‌خوانی نخستین نقال زن ایرانی به نام فاطمه حبیبی‌زاد، معروف به گردآفرید (آفریده، 10). 
همچنین فیلمهای ملانصرالدین زن می‌گیرد، ملا دیگ خود را قرض می‌دهد و ملا مردم را بیدار می‌کند (دهۀ 1330 ش) در زمرۀ مستندهای مبتنی بر ادبیات شفاهی قرار می‌گیرند (بهارلو، تحقیقات؛ ضمیمه، 32-33؛ فهرست، 57). 
موضوع دیگر ادبیات و روایتهای شفاهی آوازها، ترانه‌ها، تصنیفها، واسونکها، دوبیتیها، نوحه‌ها، اشعار سوگواریها و لالاییها است که ویژگی مشترک همۀ آنها منظوم‌بودنشان است (جعفری، «تعریف»، 103). این ترانه‌ها با نوعی از موسیقی همراه است. محققان 3 ویژگی عمده برای موسیقی محلی برشمرده‌اند: این ترانه‌ها را تودۀ مردم خلق می‌کنند و متعلق به خود آنها ست و خصوصیات زیربنایی طبقه‌شان را بیان می‌کنند (مسعودیه، مبانی ... ، 178؛ نیز نک‍ : ه‍ د، موسیقی). 
ضابطی جهرمی در مجموعۀ چهارقسمتی موسیقی فولکلور شمال ایران (1373 ش)، به این موضوع توجه کرده، و برای نشان‌دادن موقعیت جغرافیایی و محلی، و عوامل اجتماعی در شکل و مختصات ترانه‌های رمه‌گردانها و کشاورزان گیلان و مازندران تلاش کرده است. در قسمت نخست این مجموعه (موسیقی گیلان: تالش)، پاره‌ای از مقامهای باستانی و سنتی موسیقی سازی و آوازی چوپانهای تالش معرفی شده، و به مقامهایی همچون نَرَه الٰهی (مشک‌زنی با کوزۀ بزرگ سفالی)، ریزخوانی گاف‌رو (لالایی تالشی)، غریبی تالشی، لارپرده، شوه‌چره (چرای شبانه)، ورزاپرده و چند مقام کهن دیگر، که همه با معیشت و طبیعت منطقۀ تالش ارتباط دارند، اشاره شده است؛ در قسمت دوم (موسیقی گیلان: دیلمان)، برخی از کهن‌ترین مقامهای موسیقی سازی و آوازی کشاورزان منطقۀ دیلمان، مثل مقامهای گوسفند دوخوان، گَلَن‌کشی، هالانه (لالایی دیلمانی)، زرد ملیجه، شوکتی و سیاه‌ابران اجرا شده است؛ در قسمت سوم (موسیقی مازندران: دودانگه)، به اصلی‌ترین مقامهای موسیقی سازی و آوازی روستایی منطقۀ دودانگه (در جنوب ساری)، مثل مقامهای کوک دری (کبک دری)، روونی و جلوداری (موسیقی کشتی سنتی لوچو)، امیری، کتولی، چاروداری، سوت‌خوانی، گاره‌سری (لالایی مازندرانی)، کیجا کرچال (دختر جاجیم‌باف)، کرزنی (خرمن‌کوبی) و لاک سرسما (ریتم رقص با تشت و لاک) پرداخته شده است؛ و در قسمت چهارم (موسیقی مازندران: ترکمن‌صحرا)، قدیم‌ترین مقامهای سازی و آوازی ترکمنهای ایران، همچون مقامهای آت‌چاپان (چابک‌سوار)، شیرقازی، هورلی (شیردوشی از شتر)، آق‌مایه (شتر سفید نوعروسان)، آواز لاله و قونقورباش (شکوفه‌های بهار) معرفی شده است ( کاتالوگ سومین ... فیلمها ... ، 86-87). 
مقدسیان نیز در مجموعۀ سه‌گانۀ آیینه و آواز، به زندگی و هنر 3 موسیقی‌دان مقامی ایران: عاشیق اصلان طالبی (1373 ش)، خلیفه نظرلی محجوبی (1374 ش) و عاشیق حسن دهقان (1375 ش) پرداخته است (ص 28). 
همچنین فرشاد فداییان در مجموعۀ موسیقی نواحی ایران، مستند آخرین بخشی (1384 ش) را براساس زندگی و موسیقی خنیاگر منطقۀ شمال خراسان، حاج قربان سلیمانی، واپسین بازماندۀ نسل راویان سنت بخشی‌گری، ساخته است (متن گفتار فیلم؛ صدری، 128- 129). فداییان در قسمتهای دیگر مجموعۀ موسیقی نواحی ایران، در فیلمهای درۀ گوران، گهواره‌ای که تکان می‌خورد (موسیقی اهل حق / کردهای منطقۀ گوران)، سرود رسولک (موسیقی بلوچستان و آبادی راسک) و خاک، ساز، نوا (موسیقی کوهستانی و جلگه‌ای کرمان) به موضوع پیوند موسیقی با زندگی و فرهنگ مردم ایران پرداخته است. 
به‌جز اینها، به فیلمهای دیگری نیز می‌توان اشاره کرد: رقص شمشیر (ناصر تقوایی، 1346 ش)، رقص دیلمان و رقص ترکمن (ذکر) (احمد شاملو، 1349 ش)، رقصهای محلی بجنوردی و رقصهای محلی تربت‌جام (سهراب شهیدثالث، 1349 ش)، رقصهای محلی خراسان (هوشنگ شفتی، 1348 ش)، رقصهای محلی شمال (مرتضى سیادتی، 1349 ش)، رقص کردی (هوشنگ شفتی، 1350 ش)، و موسیقیهای محلی بلوچ (سیامک بیات، 1355 ش) (مهرابی، 207- 209، 371-372). 
آنچه در این فیلمها مورد توجه قرار گرفته، استفاده از زبان و نغمه‌های موسیقی برای بیان غمها و شادیها، حماسه‌های درگیری با طبیعت و نیز واکنشهای عاطفی روستاییان و کوه‌نشینان است که در دشتها و کوهساران به گوش می‌رسد. همچنین در این فیلمها، نمونه‌هایی از آلات و ادوات اصیل موسیقی سنتی، مثل دهل، کمانچه، دوتار، کرنا، نی، سرنا، نی‌لبک، تنبور، دایره (ه‍ م‌م) و ضرب، شمشال، چگور، نی هفت‌بند و گوات، که بسیاری از آنها رو به فراموشی رفته‌اند، نشان داده شده است. وجوه فولکلوریک این فیلمها نیز بسیار برجسته است. 

جشنهای باستانی

 ایرانیان جشنهای فراوانی داشته‌اند که امروزه، تنها شمار اندکی از آنها برگزار می‌شود (نک‍ : ه‍ د، جشن). از میان جشنهای باقی‌مانده، نوروز (ه‍ م) در سراسر ایران، برخی مانند سده (ه‍ م) در مناطقی از کشور، و بعضی هم مانند مهرگان و بهمنگان (ه‍ م‌م) فقط از سوی زردشتیان (ه‍ م) برگزار می‌شود. 
مستندسازان به نوروز به‌مثابۀ یکی از بزرگ‌ترین جشنهای ایرانیان، اعتنای چندانی نداشته‌اند و آنچه بیشتر در سالهای دهۀ 1350 ش، در ادارۀ کل امور سینمایی وزارت فرهنگ و هنر ساخته شد، بیشتر به‌عنوان انجام وظیفۀ اداری بود (بهارلو، تحقیقات). گفته می‌شود که در نیمۀ دهۀ 1340 ش، کامران شیردل در همین اداره، فیلمی با نام نوروز ساخت و در آن به مقایسۀ این مراسم در محله‌های فقیرنشین جنوب تهران و شمال شهر و مکانهایی همچون انجمن ایران و آمریکا و کاخ سعدآباد پرداخت که پس از پایان فیلم‌برداری، همۀ مواد تصویری و صوتی آن ضبط شد (مهرابی، 391-392). همچنین در 1342 ش، کارمندان ادارۀ کل امور سینمایی کشور فیلم جشن نوروزی را ساختند و در دهۀ 1350 ش، رادنی چاک، به سفارش وزارت اطلاعات و جهانگردی، فیلمی در قطع 16میلی‌متری از این مراسم تهیه کرد، که هیچ‌یک بازتابی نداشتند (همو، 392). پس از اینها، در 1352 ش، حسین ترابی برای همان اداره، فیلم نوروز را ساخت که در آن چیدن سفرۀ هفت‌سین در خانه‌ها و آداب و رسوم نوروز در خیابانها ثبت شد: «با شتر بوته می‌آوردند که در چهارشنبه‌سوری از رویش بپرند و صحنه‌هایی از چیزهایی که به مناسبت نوروز می‌فروختند و گشت‌وگذار مردم در بازار، درحالی‌که مایحتاجشان را خریداری می‌کردند» (ترابی، 53). یادگار کهن (مهدی بمانی، 1378 ش) نیز مراسم نوروز را در شهر عشق‌آباد به تصویر درآورده است. 
تکم (نعیم بزاز عطایی، 1368 ش) گزارشی است از نمایش‌وارۀ منسوخ‌شدۀ تکم‌گردانی (ه‍ م) که در میان مردم آذربایجان و زنجان هواخواه داشته است (عباسی، 74- 75). 
فرهاد مهران‌فر در صحنه‌هایی از فیلم داستانی موشک کاغذی (1375 ش)، که ساختاری مستندگونه دارد، به ثبت مفصل مراسم عروس‌گوله (ه‍ م) در یکی از روستاهای گیلان پرداخته است (جلالی‌فخر، 64). 
سایاچی (احد عبادی، 1376 ش) برگزاری مراسم سنتی چهارشنبه‌سوری و فرارسیدن فصل بهار در اورمیه را به تصویر می‌کشد. سایاچی به معنی حرمت‌کننده، به افرادی اطلاق می‌شود که با لباسهایی به رنگ طبیعت، در روزهای مانده به سال نو در روستاها می‌چرخند و با دو چوب در دست، شعرهایی در وصف طبیعت می‌خوانند (بهارلو، تحقیقات). 
نقالدی (امیر شمخانی، 1379 ش) بازسازی آیین فراموش‌شدۀ کوسه‌برنشین (ه‍ م) در غرب ایران است (بهارلو، تحقیقات). 
به‌جز اینها، اسحاق عرب در بی‌بی نوروز (1388 ش)، آیین نوروز را در منطقه‌ای از سیستان و بلوچستان به تصویر درآورده است. در این منطقه، زنها تدارک نوروز را بر عهده می‌گیرند، و با بارش باران بهاری اعلان می‌کنند که بی‌بی نوروز خود را برای رسیدن عید آماده می‌کند. همچنین آنها پیش از فرارسیدن بهار، ظرفهای سفالی‌شان را به تصور اینکه شیطان در آنها لانه کرده، می‌شکنند (عرب، 9). 
همچنین، دو فیلمی که منوچهر عسگری‌نسب در سالهای 1346 و 1350 ش، با نام جشن سده دربارۀ جشن بزرگ زردشتیان ساخت، یکی از آیینهای کهن ایرانی را به تصویر درآورده است (امامی، سینما، 97-103). منوچهر طیاب نیز در فیلم وانگه روان جهان گله کرد، گوشه‌هایی از آیینهای زردشتیان ایران را ثبت کرده است (همان، 209- 218). ایرج حائری نیز در 1351 ش، فیلم مهرگان (مهرابی، 373)، و در همان سالها با همکاری مهدی میرصمدزاده، فیلم میترا و میتراییسم را ساخت، که در آنها گوشه‌هایی از جشنهای ملی و باستانی ایرانیان به تصویر کشیده شده است (همانجا). 

صفحه 1 از5

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: