صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / اماکن / مسکونی / حمام /

فهرست مطالب

حمام


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 2 بهمن 1398 تاریخچه مقاله

در اطراف گرم‌خانۀ حمامهای قدیمی كه محل كیسه‌كشی و صابون‌زدن و سایر امور مربوط به نظافت بدن بود، چند طاق‌نمای نسبتاً عمیق و غرفه‌مانند مجهز به سكو به نام شاه‌نشین، و یکی دو اتاقک کوچک به نام خلوت و حوض کوچکی در میان آن، مختص اشخاص متعین وجود داشت (همو، ایران، 435). 
آش سماق، انار و هندوانه از خوردنیهای رایج در حمام بود که خانمها علاقۀ زیادی به آن نشان می‌دادند (همان، 438). به صدا درآوردن بوق حمام در سحرگاه برای این بود كه بازشدن حمام را به اطلاع مردم برسانند (همانجا). کارگرانی مثل كیسه‌كش یا دلاك،‌ سرتراش، آبگیر، مشت‌ومالچی و کارگر سربینه خدمات لازم را به مشتریان ارائه می‌دادند (همان، 439). 
حمامیهای تهرانی كه بعدها حمامیهای دیگر شهرها و قصبات نیز از آنها پیروی كردند، برای اینکه از پرداخت تاوان دزدیهایی كه در حمام می‌شود، در امان باشند، تابلوهایی را با این مضامین می‌نوشتند و در ورودی حمام یا بر بالای دخل حمامی می‌آویختند: هرکه دارد امانتی موجود / بسپارد به بنده وقت ورود / / نسپارد اگر شود مفقود / بنده مسئول آن نخواهم بود؛ یا قطعۀ دیگری همراه با این تذکر: امانت را بده اول، که آخر / نباشد جای حرف و جر و منجر / / که غیر از این، نباشد دستگیرت / نه از من چیزی و نه از کمیسر (شهری، گوشه ... ، 1 / 262). به نوشتۀ ابن‌اخوه در سدۀ 7 ق، جامه‌دار باید جامه‌های مردم را نگاه می‌داشت و اگر چیزی گم می‌شد، ضامن آنْ جامه‌دار بود (ص 196). او همچنین وظایف محتسب نسبت به حمام، وظایف حمامی، و آداب حمام‌رفتن را به‌تفصیل بیان کرده است (ص 194-197). 
تا همین اواخر، حمام به‌عنوان یكی از بناهای عمومی و عام‌المنفعه مثل مسجد و جز اینها به شمار می‌آمد و همۀ مردم از هر قشر و طبقه‌ای به حمام عمومی می‌رفتند. بسیاری از بزرگان دورۀ قاجار در تهران، در خانه‌های خودشان حمام سرخانه نداشته‌اند؛ مثلاً عبدالعلی ادیب‌الملک نوشته است: هفدهم روز حمام بود. چون حمام باغ صفا خوابیده بود، به حمام میرزا باقر مهندس که نزدیک سید حمزه بود، رفتم (ص 280). به‌طوركلی، یكی از نشانه‌های حمام در همۀ شهرها و روستاهای ایران، آویختن لنگهای قرمز دست‌باف بر بام یا جلوِ در حمامها ست كه باد آنها را به هر سو تکان می‌دهد. رهگذران با دیدن این لنگها می‌فهمند که آنجا حمام است و در آن روز باز است (ترز، 30). 

حمامهای سنتی و قدیمی و معروف ایران 

1. حمام گنجعلی‌خان

 معروف به حمام خان در مجموعۀ گنجعلی‌خان كرمان یکی از حمامهای معروف است که از شاهکارهای معماری ایران، بلکه شرق به شمار می‌آید. تاریخ ساخت آن را 830 ق می‌دانند (باستانی، 60). کرمانیها می‌گویند دلاکهای حمام خان وقتی مشتری پیدا نکنند، از بیکاری سر همدیگر را می‌تراشند (همو، 61، حاشیۀ 1).

2-3. حمام امیر چخماق و حمام امیر غیاث‌الدین

بی‌بی خاتون، همسر امیر جلال‌الدین چخماق، فرمانروای یزد، دستور ساختن مسجد میر چخماق را داد و به دستور امیر چخماق در 830 ق، حمام، کاروان‌سرا، میدان و تکیه‌ای در کنار آن ساخته شد (تاج‌بخش، 296) و مجموعه کامل گردید. حمام امیر غیاث‌الدین لطف‌الله هم از حمامهای قدیمی و مشهور یزد است. جعفری در سدۀ 9 ق، این دو حمام را وصف کرده و اشعاری دربارۀ آنها سروده است (نك‍ : ص 65، 69-70). 

4. حمام نو

 در یزد، که در 1055 ق در زمان شاه عباس دوم بنیاد گذاشته شده است (افشار، 1 / 37). 

5. حمام پنجه‌علی

 در یزد، که می‌گویند حضرت علی (ع) دستش حنایی بود و می‌خواسته به حمام برود، دستش را به جرز پهلوی این حمام زده و جای پنجه‌اش باقی مانده است. پنجه‌ای از سنگ بر در یا دیوار گذاشته‌اند که پنجۀ علی است. می‌گویند این حمام احتیاج به سوخت ندارد (هدایت، 159). 

6. حمام وزیر

 در یزد، از سدۀ 8 ق، مربوط به زمان آل‌مظفر. 

7. حمام معیدالدین معلم

 در یزد نزدیک به مسجد جامع مربوط به زمان آل‌مظفر. 

8. حمام خان

 در یزد، که در زمان خواجه نصیرالدین طوسی برای هلاگو ساخته شد (پیرنیا، 198). 

9-10. حمام علیقلی آغا و حمام خسرو آغا

 که دو حمام معروف اصفهان، مربوط به دورۀ شاه سلیمان صفوی (سل‍ 1078-1105 ق) هستند (جابری، 273). 

11. حمام شیخ بهایی

 در اصفهان که معروف است این حمام را شیخ بهایی (953-1030 ق) ساخته بود و با شعلۀ یک شمع گرم می‌شد (نفیسی، سعید، 52؛ غفاری، 84). 

12. حمام نریز بریز، در نیریز

 براساس حکایتی، شاگردان افلاطون از او می‌پرسند که آیا دارویی برای زنده‌کردن انسان وجود دارد؟ افلاطون دستور ساخت دارویی را به آنها می‌دهد و سفارش می‌کند که پس از مرگش، روغن آن دارو را بگیرند و در حمامی بر نعش او بریزند و بمالند تا زنده شود. شاگردان همین کار را می‌کنند. در لحظه‌ای كه افلاطون جان تازه‌ای می‌گرفته است، ندایی از غیب می‌آید که نریز، ولی افلاطون می‌گفته بریز. در این میان، طاق حمام پایین می‌آید. سالی یک‌بار از خرابۀ آن حمام صدای «نریز بریز» می‌آید (هدایت، 165-166). 

13. حمام آبگرم محلات

كه محمد شاه قاجار (سل‍ 1250-1264 ق) بر روی چشمۀ آبگرم محلات در دلیجان آن را ساخته است (پیرزاده، 1 / 8). 

14. حمام وكیل، در شیراز

این حمام بزرگ در جنب مسجد وکیل کریم‌خان ساخته شده است و هزاران نفر می‌توانند در رخت‌کن آن بنشینند. خزینۀ حمام بسیار بزرگ است و دو خزینۀ دیگر در دو طرف آن ساخته‌اند (همو، 1 / 69-70). 

15. حمام علیشاه، در اصفهان

كه به دستور علیشاه فرزند تكش، سلطان خوارزم، در سدۀ 6 ق، هنگامی كه والی اصفهان بود، ساخته شد (رفیعی، ‌406). 

16. حمام اوچ‌دكان، در زنجان

تاریخ شروع ساخت این حمام «ارغوان»، و سال اتمام آن «ارغوانا» است که به حساب ابجد، ارغوان = 1258 و ارغوانا = 1259 می‌شود. در تاریخ زنجان، شرحی دربارۀ معماری، نقاشیها و سایر جاذبه‌های این حمام داده شده، و اشاره‌ای نیز به چاله‌حوض بزرگ و زیبای آن شده که با احداث خیابانی خراب گشته است (نک‍ : موسوی، 67-73). 

17. حمام بزرگ و قدیمی سولده (شهر نور)

 که آن را میرزا نصرالله خان اعتمادالدوله صدراعظم نوری (1222-1281 ق) بنا گذاشت (مجتهدزاده، 71، 77). 

18. حمام پهنۀ سمنان

که در 856 ق بنا گذاشته شد و در 1312 ق بازسازی گردید. بر روی بیرونیِ دیوارهای دو طرف ورودی این حمام، نقش دو صاحب‌منصب نظامی شمشیربه‌دست قاجار، و در بالای در بر روی دو ردیف کاشی مربع لاجوردی، دو مصرع یک بیت شعر دیده می‌شود. در کتیبۀ بالای این دو ردیف کاشی نیز نقش دو شیر و خورشید روبه‌روی هم، و در اطراف آنها نقشهای فراوان گل‌وبوته به چشم می‌خورد (بلوکباشی، 384). 

19. حمام میمند

 این حمام نیز مثل خانه‌های آن در دل کوه کنده شده است؛ کوچه‌ای کنده‌شده در دل کوه که به دالانی ختم می‌شود. در وسط دالان، دری است که متصل به رخت‌کن حمام است. رخت‌کن حوضی در وسط و 3 سکو در اطراف دارد، و درِ دیگری نیز آن را به گرم‌خانۀ حمام وصل می‌کند. در پایین صحن گرم‌خانه، خزینۀ کنده‌شده‌ای در سنگ و منفذی برای برداشتن آب تعبیه شده است. دیگ مسی حمام را درون گودالی در کف خزینه قرار داده‌اند. در پایین و زیر این گودال، دالانی است که در آن، درِ بیرون حمام قرار دارد. از این دالان برای آتش‌افروختن و گرم‌کردن دیگ استفاده می‌شود و کانالی دود را به زیر صحن هدایت می‌كند و کف آن را گرم می‌نماید (عزیزی، 308- 309). 

20. حمام اوچ‌دكان، در اردبیل

این حمام بزرگ و قدیمی منسوب به دورۀ قاجار، و نقاشیهای آن قابل توجه است (ترابی، 2 / 65). 

21. حمام تبریز

 که در زمان محمد شاه قاجار ساخته شده است. این حمام 60 نفر ظرفیت داشته و خزینۀ آن به قدری بزرگ بوده است که 20 تن را در خود جای می‌داده است (بن‌تان، 72-73). 

22. حمام باقرآباد

 در میدان شاه شیراز، که از بناهای كریم‌خان است (فرصت، 504، نیز برای دیگر حمامها، نک‍ : 505). 
افزون بر آنچه گفته شد، در منابع مختلف به دهها حمام دیگر نیز اشاره شده است که طی سده‌های پیش ساخته شده‌اند (نک‍ : کریمیان، 130-134). 

باورها دربارۀ حمام

استفاده از حمام و باورها و اعتقادات مردم دربارۀ آن، در هریک از مراحل گذار، مثل عروسی (ه‍ م)، حمام زایمان (نک‍ : ه‍ د، زایمان)، حمام نوزاد (نک‍ : ه‍ د، سیسمونی)، حمام ختنه‌سوران، و سرانجام آخرین حمام در مورد کفن‌ودفن (ه‍ م)، و از عزا درآوردن سوگواران از طریق به حمام بردن آنها، در مدخلهای مربوط به خود آمده‌اند. در هرجا که مراسم عروسی برپا باشد، حتماً مسائل مربوط به حمام رفتن عروس و داماد هم مطرح می‌شود و هرجا که موضوع زایمان در میان باشد، رسم حمام زایمان نیز اجرا می‌گردد و هرکجا که موضوع حنابندان مطرح باشد، باز هم موضوع حمام پیش می‌آید. نیز هرجا كه موضوع موجودات وهمی مثل جن در میان باشد، رابطه‌ای هم با حمام پیدا می‌كند. 
در ارسنجان، در روز هفتم عزای کسی، خانوادۀ آن شخص مردم را از عزا درمی‌آورند؛ زنها را به حمام می‌فرستند و حنا بر سر آنها می‌گذارند که به آن حمام عزا می‌گویند (اسکندری، 100). 
زنها برای آبستن‌شدن، آب از 4 گوشۀ حمام می‌گرفتند و در پوست تخم‌مرغ می‌کردند و به سرشان می‌ریختند (هدایت، 32؛ شهری، شکر ... ، 303). روز یکشنبه حمام‌رفتن را بد می‌دانستند (هدایت، 85). باور داشتند كه اگر 40 سه‌شنبه به حمام بروند، دیوانه خواهند شد (همو، 87). نیز باور داشتند هركسی كه از حمام بیرون می‌آید، باید به او گفت: صحت آب گرم (که شنیده می‌شود ساعت آب گرم)، و در جواب می‌شنود: سلامت باشید (همو، 100). اعتقاد داشتند كه اگر كسی در حمام بشاشد، کور می‌شود (همو، 112). 
به باور قزوینیها کسی که صورتش کک‌ومک دارد، اگر در گرمابه آب در دهان بگیرد و به صورت دیگری بپاشد، کک‌ومک او به صورت طرف مقابل منتقل خواهد شد (گلریز، 363). این باور در میان بیشتر خرده‌فرهنگها وجود دارد كه آب خوردن در حمام خوب نیست و عوارضی را در پی دارد. قزوینیها وقتی می‌خواهند در حمام آب بنوشند، کف دستشان را روی سرشان می‌گذارند (همو، 367). گیلانیها نیز معتقدند اگر کسی بخواهد در حمام رفع عطش کند، باید در موقع نوشیدن آب، دست چپش را روی سرش بگذارد (فخرایی، 313). 
آملیها مثل مردمان همه‌جا، به وجود جن در حمام باور دارند. آنها می‌گویند فردی به حمام رفت و هرکس را كه می‌دید، قد او به‌تدریج بلندتر می‌شد. وی از ترس به حمامی پناه برد و موضوع را تعریف کرد. حمامی نیز برخاست و قد او هم مثل بقیه به‌تدریج درازتر شد. مرد از ترس از حمام گریخت و غش کرد (علامه، 116؛ نیز نک‍ : ه‍ د، جن). براساس افسانه‌ای دیگر، فردی قوزدار به حمام می‌رود و می‌بیند همه در حال رقصیدن هستند و او هم به جمع آنها می‌پیوندد؛ جنیان و پریان از اینکه او نیز در جمع آنها شرکت کرده است، قوز او را برمی‌دارند. وی این قضیه را برای دوستی تعریف می‌کند که او هم قوز دارد. این فرد نیز به حمام می‌رود و تا چشمش به جنیان و پریان می‌افتد، شروع به رقصیدن می‌کند، غافل از آنکه اینها عزادار هستند؛ در نتیجه قوز نفر اول را روی قوز او می‌گذارند (انجوی، تمثیل ... ، 136-137؛ مریت، 122-123). 
آملیها باور دارند كه باید دو نفر مداح در روزی که عروس و داماد را به حمام می‌برند، از خانه تا حمام و از حمام تا خانه، در حال مداحی، آنها را همراهی کنند (همو، 129). در آمل، روزی که زائو به حمام می‌رود، مقراضی را که ناف بچه را با آن بریده‌اند، و همچنین سیخی را كه از میان پیازی گذرانده و بالای سر زائو گذاشته بودند، با او به حمام می‌برند. در مدخل حمام، پیاز را از سیخ جدا می‌کنند و زیر پای زائو می‌گذارند تا زائو آن را با لگد خرد کند (همو، 114). 
آنچه در اراک به‌طور مفصل برگزار می‌شود، مراسم حمام ده‌روزه است؛ ده‌روزه یعنی 10 روز از زایمان گذشته باشد. برای روز دهم، زنان بستگان نزدیک و همسایگان را دعوت می‌کنند. عصر روز نهم، دعوت‌شدگان وسایل حمام خود را که عبارت است از یک بغچۀ ترمه، یک بغچۀ سفید گل‌دوزی‌شده (سوزنی)، سرخشک‌کن، پاخشک‌کن، حولۀ بزرگ و کوچک، لنگ و چارقد، یک لگن بزرگ مسی، آب‌گردان، و پیه‌دان، به خانۀ زائو می‌فرستند. صبح زود روز بعد که روز دهم است، کارگر حمام به کمک دو تن دیگر، تمام بغچه‌ها را به حمام می‌برند. زن زائو با قابله و مهمانان راهی حمام می‌شوند. برای خانواده‌های سرشناس حمام را قرق می‌کنند. وقتی به حمام می‌رسند، در پلۀ دوم یا سوم یک گردو یا پیاز در زیر پای زائو می‌گذارند تا آن را له کند. به سربینه که می‌رسند، زن‌اوستا با یک منقل اسپند جلو می‌آید و کارکنان حمام، دلاکها و کارگران با دایره‌زدن و خواندن و کف‌زدن جلو می‌آیند. آنگاه همه لخت می‌شوند و به گرم‌خانه می‌روند (محتاط، 2 / 287- 288؛ برای تشریفات این حمام در سروستان، نک‍ : همایونی، فرهنگ ... ، 464- 465). 
سفیدبختی زنها نیز با حمام رفتنشان پیوند داشته است. زنها باور داشتند كه یكی از نشانه‌های سفیدبختی، به حمام رفتن زنان در صبح زود و آویختن قطیفۀ حمام بر روی بند برای خشک‌شدن است، بدین معنا که آنها با شوهرشان هیچ مشكلی ندارند و سفیدبخت‌اند (شهری، شکر، 283). دخترهای اصفهانی برای بازشدن بختشان، شب چهارشنبه با جام چهل‌کلید (ه‍ م) متعلق به حمام شیخ بهایی، آب بر سرشان می‌ریزند (هدایت، 159؛ نفیسی، سعید، 52). 
در آیین مزدیسنا نیز آمده است که هنگام گرمابه رفتن و تن شستن، باید کُستی (كمربند خاص زردشتیان) را نو کنند (معین، 386). روز یکشنبه به حمام رفتن شگون ندارد (ماسه، 2 / 16). اگر زنی 3-4 بار پشت سر هم روزهای چهارشنبه به حمام برود، شوهرش خواهد مرد (همانجا؛ نیز نک‍ : مشایخی، 158). در حمام نباید حوله را تا کرد (ماسه، 2 / 33). برای گشوده‌شدن بخت دختر، باید او را به حمام یهودیان برد (همو، 2 / 82). 
هر طور شده، باید از تنهابودن در حمام، به‌ویژه شب‌هنگام، خودداری ورزید (همو، 2 / 189). اگر زن آبستن به محض غروب آفتاب به درون گرمابه رود، با بزرگ‌ترین خطرها روبه‌رو خواهد شد (همانجا). عصر و شب نباید بغچۀ حمام فردا را بست، وگرنه جنها همان شب فرد را به حمام خواهند برد (همانجا). 
در فراشبند، جوانی نظافتچی حمام کهنۀ آنجا بوده است. شبی، هنگام سحر به‌منظور پاکیزه و آماده‌کردن حمام به آنجا می‌رود. وقتی مشتریان هنگام صبح به حمام می‌روند، وی را بی‌هوش نقش زمین می‌بینند؛ او را به منزل می‌آورند و جای کف دست اجنه را بر پشت او می‌بینند. جوان کمی پس از آن می‌میرد (امیری، 74). اگر در خواب ببینند که به حمام می‌روند، به زیارت خواهند رفت (هدایت، 66؛ کرزبر، 238). به باور لرهای لرستان و ایلام، اگر کسی در خواب به حمام برود و خود را بشوید، خبر از این دارد كه مردن آن شخص نزدیك است (اسدیان، 185). در لرستان، زنی که بارور نمی‌شود، برای چله‌بری و بارورشدن، با زائویی به حمام می‌رود و از آبی که از تن زائو هنگام شست‌وشو سرازیر می‌شود، برمی‌دارد و آن آب را درحالی‌که رو به قبله ایستاده است، به سر و سینۀ خود می‌ریزد (همو، 176). به باور بختیاریها، شب چهارشنبه نباید حمام رفت، زیرا در این شب حمام جن دارد (خسروی، 128). تایبادیها روز چهارشنبه به حمام رفتن را مکروه (مشایخی، همانجا)، و اهل سقز شوم می‌دانند (فاروقی، 42) و مردم میغان شاهرود نیز باور دارند که این کار باعث ضرر و زیان شخص می‌شود (نادری، 235). 
مشهدیها و تایبادیها بر این باورند که هرکس روز یکشنبه به حمام برود، دیوانه می‌شود (میرنیا، 236؛ مشایخی، 160). از نظر تویسرکانیها، اگر کسی شب در حمام بخوابد، سنگین است (برای او ضرر روحی و جسمی دارد)، یا اگر کسی در خزینۀ حمام بشاشد، دچار فراموشی می‌شود؛ تویسرکانیها از کسی که بریده‌بریده حرف بزند، می‌پرسند: میان خزینۀ حمام شاشیدی؟ (مرادی، 1 / 48). تهرانیهای قدیم باور داشتند که اگر موقع تحویل سال، در حال شست‌وشو در حمام باشند، بی‌آنکه خیال حمام‌رفتن داشته‌اند، سالشان در شست‌وشو می‌گذشت و غم و غصه و گرفتاری از آنها دور می‌شد (شهری، طهران ... ، 4 / 105). به باور آشتیانیها، لاك‌پشت عروسی بوده است كه در حمام بین او و مادرشوهرش بگوومگو می‌شود. مادرشوهر عروس را نفرین می‌كند. عروس شرمنده می‌شود و طاس حمام را بر روی سر می‌گذارد و به‌صورت لاک‌پشت درمی‌آید (نجفی، 86). 
زنهای اهل کومله در شرق گیلان وقتی به هم می‌رسیدند و از هم سؤال می‌کردند کجا می‌روی، اگر قصد حمام داشتند و مرد یا پسر بالغی در جمعشان بود، می‌گفتند: به شهسوار می‌روم (شهاب، 100). به باور تایبادیها، خوردن آب سرد در حمام خوب نیست. همچنین آنها باور دارند هرکس روز عاشورا به حمام رود، سرلرزا می‌گیرد (مشایخی، 158) و نیز دیدن حمام را در خواب، نشان پیشامد ناگوار می‌دانند (همو، 160). 

صفحه 1 از4

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: