آق قویونلو
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 17 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240390/آق-قویونلو
یکشنبه 21 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
در دوران حکومت واپسین افراد خاندان آققویونلو، یعنی از بایسنقر تا مراد، امپراتوریی که نیای آنان اوزون حسن پدید آورده بود، رو به فروپاشی نهاد. دگرگونی بعدی آن امپراتوری از همان هنگامی که سلطان علی، پسر شیخ حیدر صفوی جانشینی برای رستم فراهم ساخت، قابل پیشبینی بود (رویمر، «سلسلههای ترکمانان»، 183). با پیروزی الوندبیک بر دایی قاسم بن جهانگیر (نویدی شیرازی، 567)، در نزدیکی ماردین و چیرگی وی بر آن نواحی، این سرزمین تا مدتی پیش از 913ق / 1507م هنوز در تصرف آققویونلو بود و با فرارِ تقریباً همزمانِ مراد از بغداد به قلمرو. عثمانی، حکومت ترکمانان آققویونلو به پایان رسید. با انقراض این سلسله، موج مهاجرت ترکمانان از آناتولی به مشرق، آذربایجان و به نواحی کوهستانی ایران، به پایان رسید. حکومت آققویونلو خود یکی از دولتهایی بود که در گرماگرم این مهاجرتها پایهگذاری شده بود و در آغاز تشکیل موفقیتآمیز مینمود، ولی چندان نپایید، زیرا این دولتهای مستعجل بیش از حد وابسته به افراد استثنایی بودند و سازمان سیاسی درست و منظمی برای تأمین دوام آنها در کار نبود. از اینرو، فرمانروایی آققویونلو زودتر از آنچه گمان میرفت، برافتاد. پس از روی کار آمدن صفویان، یکی از بازماندگان این خاندان سلسلۀ قطب شاهیه را در هند پایهگذاری کرد.
سازمان سیاسی آققویونلو همانند نظام سیاسی قراقویونلو از بسیاری جهات مبتنی بر مبانی مغولی بود (رویمر، «سلسلههای ترکمانان»، 184). اقدامات اوزون حسن ظاهراً به منظور دگرگون ساختن اصول موجود و جلوگیری از نوآوریهای خودسرانۀ مالی و مالیاتی بود. یعقوب در اواخر پادشاهی خویش برای تکمیل اقدامات پدر و ریشهکن کردن کامل اصول مالیاتبندی مغول که با احکام اسلامی در این زمینه ناسازگاری داشت و برای نشاندن این احکام به جای آن اصول، کوششی به عمل آورد. این کوشش بر هدف روشنی دست نیافت و رستم به همان عرف و رسوم کهن روی آورد (همو، «آخرین فرمان رستم بهادر آققویونلو»، 285-301). در دورۀ احمدبیگ که با مقررات مالی عثمانیها آشنا بود، بازهم اقداماتی بیثمر انجام شد (غیاثی، 392؛ رویمر، «سلسلههای ترکمانان»، 184؛ فنستر 210 به بعد). سازمان سیاسی آققویونلو منسجم نبود. عالیترین مرکز تصمیمگیری شورای امیران و رؤسای قبایل بود که در مسائل نظامی و موضوع جانشینی سلطان تصمیم میگرفت. کنترل نظامی و سیاسی روستاها و شهرهای مجاور که از لحاظ امنیت چراگاهها ضرورت داشت، بهعهدۀ نظامیان بود. نیروی رزمی از سربازان اعزامی قبایل تشکیل میشد که از اقطاع و غنایم جنگی گذران میکردند (دوانی، 46 به بعد؛ مینورسکی، «پژوهشی...»، 141 به بعد، فراگنر، 507 به بعد).در اوج شکوفایی حکومت آققویونلو، یعنی در عهد اوزون حسن، وضع مالی با مقرراتی تثبیت شد که متن اصلی آن از دست رفته است. دانستههای ما دربارۀ این «قانوننامه» اشارههای کوتاهی است که گهگاه مورخان از آن به عنوان «دستور حسنبیک» یا «قانون حسن پاشا» یاد کردهاند (غیاثی، 392؛ مینورسکی، «آققویونلو و اصلاحات ارضی»، 449). فقراتی از این «قانوننامه» در سرزمینهای دیاربکر، ماردین، ارگانی، اورفه، ارزنجان، خرپوت، بیرجیک، چرمیک و عرب جیر از روزگاری که این اماکن، غریبترین بخش متصرفات اوزون حسن را تشکیل میداد، در دست است (هینتس، 179-180). جای تردید است که اوزون حسن در مدت 12 سال سلطنت خود توانسته باشد چنین طرحهای نظامی ـ مالی و سیاسی منظمی در سرزمینهای امپراتوری جدید خود که از دیاربکر تا فارس گسترده بود، برپای دارد. نتیجۀ مستدلی که والتر هینتس گرفته، این است که «قانوننامۀ» اوزون حسن عمدتاً رسوم محلی گوناگون را که از روزگاران قدیم به ارث رسیده بود، تثبیت و تأیید کرده است. به نوشتۀ بدلیسی، مقررات این «قانوننامه» در فارس، عراق عجم و آذربایجان اجرا میشد (2 / 107). غیاثی معنای «قانوننامه» را به صورتی نسبتاً متفاوت شرح داده است، ولی نویسنده نکتههای جالبی دربارۀ اصلاحات کوری به دست داده است. وی اوزون حسن را به عدالتخواهی ستوده است. او میخواست «تَمغا» یعنی مالیات راهداری و عوارضی را که از کالاهای بازرگانی میگرفتند، براندازد، ولی امیران با وی موافق نبودند. پس تمغا را به نیم کاهش داد و کمتر از آنچه شاهان پیشین میگرفتند، وصول کرد. اماکن خوشگذرانی و قمار و میخواری را در سراسر قلمرو خود بست. مالیات اراضی را که در سراسر مملکت گرفته میشد، تثبیت کرد و «قانوننامه» را برای تعیین تکلیف شکایات مردم و مرافعات آنان و تعیین تعزیر و جرایم و جز آن نوشت و به سراسر قلمرو خود فرستاد تا بدان عمل کنند (غیاثی، 391-392). «قانوننامۀ» حسن پاشا تا زمان شاه طهماسب رعایت میشد و ترکان عثمانی نیز این قانون را اجرا میکردند (مینورسکی، «پژوهشی...»، 742؛ همو، «آققویونلو و اصلاحات ارضی» 451؛ فراگنر، 535-565). بدلیسی میگوید: [حسن] قانونی جهت اخذ و جمع مالیات از مردم وضع کرد که هنوز [تا دوران صفویه] در میان ملوک و حکام عراق و فارس و آذربایجان معمول است» (2 / 120؛ غیاثی، 329، حاشیه). فرمانروایان آققویونلو برخلاف امیران قراقویونلو، بهویژه در زمان جهانشاه (د 872 ق / 1467م) که بر مالیات ارضی به مقدار زیاد افزوده بودند، کوشیدند در اینگونه مالیات تعدیلی ایجاد کنند. سلطان خلیل در 883 ق / 1478م از ایالت ثروتخیز فارس خواست که مالیات درخور آبادانی و ثروت بپردازد (فضل بن روزبهان، 64)، ولی یعقوب آهنگ آن داشت که از این مالیات بکاهد. وی در 884 ق / 1479م مالیات پرداختنشدۀ عراق عجم را که مستوفیان به 000’70 تومان تخمین زدهاند، بخشید (همو، 91). همچنین یعقوب به هنگام تعیین مالیات گیلان در 893 ق / 1487م جانب اعتدال را نگه داشت (همو، 126؛ قس: هینتس، 130). در آن دوره افزون بر خراج (مالیات اراضی)، تمغا نیز رواج داشت و این مرده ریگی از زمان تیموریان بود. ابوسعید تیموری (د 873 ق / 1469م) در 865 ق / 1460م تمغا را در سمرقند و بخارا لغو کرد. در ایران در زمان حکومت اوزون حسن و جانشینانش تمغا برقرار بوده، زیرا در نشانی (فرمانی) که به فرمان یعقوب در 891 ق / 1486م (فضل بن روزبهان، 120) جهت استمالت حُجّاج آمِد صادر شده، گفته شده است: «از جهت ایشان در رفتن و آمدن، تمغا و باج و راهداری و سوقاتی و لحتهباشی و سلامی و غیرذلک مطالبت ننمایند» (همانجا؛ هینتس، 131؛ همو، 177 به بعد، فراگنر، 535-536). درآمد آققویونلو علاوه بر منابع مذکور، از محل مالیات و عوارضی تأمین میشد که بر گروهی از ارامنه، اعراب و کردهای اسکانیافته بسته بودند. عوارض راههای بازرگانی اصلی در سراسر آناتولی شرقی نیز منبع دیگر درآمد آنان بود (هینتس، 177-201).یکی دیگر از ابتکارهای برخی فرمانروایان آققویونلو، انجام کاری بود که گونهای اصلاحات ارضی شمرده میشد. اصلاحات ارضی در عصر سلطان یعقوب پس از نهضت شیخ حیدر، از رویدادهای مهم دوران فرمانروایی جانشینان اوزون حسن بود. برپایۀ کهنترین اسنادی که در دست داریم، اینگونه اصلاحات در زمان یعقوب صورت گرفته است (فضل بن روزبهان، 177 به بعد؛ مینورسکی، «ترجمۀ عالمآرا»، 90-91). هدف این اصلاحات به تشویق صفیالدین عیسیٰ ساوجی (هینتس به اشتباه: مسیحالدین عیسیٰ ساوجبلاغی) وزیر و قاضی عصر یعقوب (فضل بن روزبهان، 118) انجام یافت، امکانپذیر ساختن حکومتی متمرکز بود، اما او به هدف خود نرسید (عزاوی، 3 / 280-283). قاضی در زمان اوزون حسن به معلمی یعقوب گماشته شده بود (لاری، 229 الف). وی نفوذ بسیاری در قلمرو حکومتی او پیدا کرد. خواندمیر او را فراوان ستوده و دربارۀ او گفته است که هیچ سندی بی مهرا و معتبر نبود (حبیبالسیر، 4 / 431). یعقوب با اصلاحات ارضی خود به موقعیت درباریان خویش لطمه زد و در میان آنان دشمنانی برای خود پدید آورد (مینورسکی، «آققویونلو و اصلاحات ارضی»، 452). ضعف دیرینۀ حکومت مرکزی، در نظام اعطای زمین بود که از دورۀ سلجوقیان و پیشتر از آن معمول شده بود و به سبب آن امیران، به جای دریافت حقوق از پادشاه، بهرهبرداری از زمینهای معینی را به صورت اقطاع موروثی در اختیار میگرفتند. این درآمد اعطایی که از ایام جلایریان با واژۀ سیورغال معروف شده بود، در واقع شکل کاملتری از سنت دیرینۀ اقطاع بود (همو، همان، 451؛ همو، «سیورغال...»، 928-932) و این نهتنها شامل ادارۀ آزادانۀ درآمدهای منطقۀ موردنظر، بلکه شامل مالیات هم بود. سیورغال در حکومتهای قراقویونلو و آققویونلو مرسوم بود و تیموریان هم در مشرق آن را به کار میبستند. تفاوت میان اقطاع و سیورغال این بود که گذشته از معافیت مالیاتی، اقطاعدار از اجرای قوانین مصون و از حکومت مرکزی مستقل بود. این مصونیت، اقطاعدار را ارباب مطلق امور قضایی و نظامی میکرد و معافیت از پرداخت مالیات به معنی آن بود که صاحب اقطاع آنچه را درگذشته به خزانۀ حکومت مرکزی میریخت، از رعیت به نفع خویش باز میستاند (پتروشفسکی، 144 به بعد؛ مینورسکی، «آققویونلو و اصلاحات ارضی»، 458 به بعد؛ همو، «سیورغال...»، 928 به بعد؛ هینتس، 128-130؛ همو، 180 به بعد؛ فراگنر، 451). قاضی عیسیٰ ساوجی اصلاحات خود را با لغو سیورغالهای کوچک و متوسط آغاز کرد. او همچنین، به دفاع از ضرورت اعمال شریعت اسلامی به جای یاسای مغولی برخاست و تَمغا را ملغیٰ ساخت (همو، 535، 507 به بعد؛ مینورسکی، «آققویونلوها و اصلاحات ارضی» 458؛ رویمر، «سلسلههای ترکمانان»، 180-182). فضلبن روزبهان خنجی به عکس خواندمیر به فضایل قاضی عیسیٰ اعتقاد ندارد و قاضی را از اینکه در رمضان 893ق / اوت 1488م گزمکان را گفته که بادهخواران را به سختی تنبیه کنند، سرزنش میکند (ص 154؛ مینورسکی، «آققویونلو و اصلاحات ارضی»، 461). جز فضلالله بن روزبهان خنجی مورخ دیگری از برنامۀ اصلاحات قاضی عیسیٰ سخنی نگفته است. خواندمیر با اطمینان دربارۀ سیورغالهای اهدایی به قضات، سادات و علما (حبیب السیر، 4 / 431) در دوران سلطان یعقوب، سخن رانده است. از نوشتۀ فضل بن روزبهان چنین برمیآید که قاضی در پایان سلطنت یعقوب در اندیشۀ اصلاحات افتاد. توصیف مناسب از رویدادهای دورۀ قاضی صفیالدین ساوجی از فضل بن روزبهان خنجی است. روزبهان از لطف قاضی نسبت به خود دادِ سخن میدهد. قاضی صفیالدین از شاه شرفالدین محمود دیلمی که مسائل دیوانی به عهدۀ او بود، خواست تا در این راه یار او باشد. قاضی کار تجدیدنظر در خراج را خود به عهده گرفت. به اعتقاد فضل بن روزبهان لغو سیورغال شرِّ محض بود، و شکوائیهای تند در این زمینه به دست میدهد. به گمان او بسیاری از علمای بزرگ شیراز از این موضوع رنجیدند. امامالدین شیخعلی، معاون قاضی عیسیٰ، از این بیان فضل بن روزبهان سخت برآشفته و یادآور شده است که چون فضل بن روزبهان در فارس خویشاوندانی دارد، در این کار مداخله کرده است. همو از فضل بن روزبهان خواسته است تا نام کسانی را که در اثر این اصلاحات دچار تنگدستی شدهاند، در اختیار او نهد تا در صورت لزوم از شمول قانون معاف گردند. فضل بن روزبهان نام خواجه نظامالدین احمد ساعی را میبرد که 1,000 بینوا در تکفل دارد و برای سیر کردن آنان افزودن بر منابع مالی شخصی خود، به سیورغال نیز نیاز دارد (مینورسکی، «آق قویونلو و اصلاحات ارضی»، 458 به بعد). همچنین میگوید که مردم فارس از مجتهد زمان خویش جلالالدین دوانی درخواست یاری کردند و او نامهای به قاضی عیسیٰ نوشت، لیکن نامۀ او تأثیری در ارادۀ قاضی نگذاشت. فضل بن روزبهان از رویدادهایی که در فارس اتفاق افتاد، پیامدهای دردناکی را برای قاضی پیشبینی کرد. به گمان او با اینکه در دوران یعقوب، کشور از ساختار نیرومندی برخوردار بود، طوفانی که کاخ امپراتوری یعقوب را درهم کوبید، از این ساختار نیرومندتر بود. او معتقد است که شاه، کریم و گشاهدست بود، اما در زیر پوشش دینداری و پرهیزگاریِ او شیطانی پنهان بود، (لاری، 229؛ مینورسکی، «آققویونلوها و اصلاحات ارضی»، 458). فضل بن روزبهان از دیدار خود با قاضی عیسیٰ شرح گستردهای به دست میدهد و نتیجهای که از این گزارش میگیرد، بسیار ناگوار است. در خلال گفتارش خشم خود را از اصلاحات قاضی نمایان میسازد. فضل بن روزبهان تمایل داشت قاضی را از نارضایتی امیران ترک بترساند (لاری، 229). مرگ نابههنگام سلطان یعقوب وضع را دگرگون ساخت و آرمان قاضی را دربارۀ اصلاحاتی که در نظر داشت، از میان برد. نخست شیخعلی را به سبب همکاری با او به بند کشیدند و اموال او را به یغما بردند چنان که حتیٰ لقمه نانی برای سدّ جوع برایش نماند. سرانجام شیخعلی در تبریز در معرض شکنجه قرار گرفت و به قتل رسید. پس از آن قاضی عیسیٰ به چنگ درندهخویی به نام صوفی خلیل افتاد و بهگونهای فجیع کشته شد. بر پایۀ نوشتۀ خواندمیر، صوفی خلیل از دیرباز از قاضی عیسیٰ دلآزرده بود و از این روی به قتل او دست یازید (حبیب السیر، 4 / 432). فضل بن روزبهان به طور دیگری ماجرای کشته شدن قاضی را به دست داده است (ص 90). در مرآة الادوار ضمن ذکر نام کسانی که همراه قاضی به دار آویخته شدهاند از خواجه عبدالملک ساوجی نیز یاد شده است (لاری، 229؛ مینورسکی، «آققویونلو و اصلاحات ارضی»، 458).
در ربیعالثانی 868 ق / دسامبر 1463م مجلس سنای ونیز برنامۀ پیمان با اوزون حسن را تصویب کرد و کویرینی را به نمایندگی نزد اوزون حسن فرستاد. اوزون حسن که برای جنگ با سلطان محمد فاتح به همپیمانی نیاز داشت، بیدرنگ آزی مامت (حاجی محمد) را برای بستن پیوند دوستی به سفارت ونیز فرستاد. حاجی محمد در رجب 868 ق / مارس 1464م به عنوان نخستین سفیر اوزون حسن به ونیز رسید و حدود 6 ماه در آن دیار اقامت گزید (همو، «ایران در سدۀ پانزدهم...»، 173-174). در 869 ق / 1465م دیگر بار قاسم حسن را از جانب خویش به ونیز فرستاد. پس از سفارت او این گونه ارتباطات بریده شد. طی سالهای 873-874 ق / 1469-1470م سپاهیان سلطان عثمانی ایوبیا را که مدت 264 سال در دست ونیزیان بود، به تصرف درآوردند. سنای ونیز که خود را رویاروی خطری جدی میدید، کویرینی را برای بار دوم در رمضان 875 ق / فوریۀ 1471م برای جلب همکاری به ایران فرستاد. افزون بر او، جمهوری ونیز سفیر دیگری به نام کاترینو زنو را که تا حدی با این سرزمینها آشنایی داشت و خواهرزادۀ همسر اوزون حسن، دسپینا بود، به ایران گسیل داشت. زنو شرح مسافرت خویش را به صورت نامه نوشته است. اصل نوشتههای زنو در دست نیست (انجمن هاکلیوت، 213). دانستههای ما دربارۀ چگونگی این سفارت و نحوۀ همکاری این دو کشور، یادداشتهایی است که جووانی باتیستا راموزیو از روی نامههای زنو فراهم آورده است (همان، 189، 200). از نوشتههای زنو برمیآید که او مأمور بوده در صورت تمایل اوزون حسن به جنگ با سلطان عثمانی، از سوی جمهوری ونیز با 100 کشتی مسلح کوتاه و بسیاری کشتیهای بزرگ و کوچک دیگر او را از راه دریا یاری دهد (همان، 213). اوزون حسن سال بعد زنو را به سفارت نزد شاهان مسیحی از آن میان پادشاهان لهستان و مجارستان فرستاد و از آنان خواست تا وی را در این جنگ یاری کنند (همان، 189؛ باناچوانو، 14 به بعد؛ هالوی، 194 به بعد). بعد از این، بر پایۀ توافقنامۀ جمهوری ونیز و اوزون حسن، سنای ونیز جوزافا باربارو و آمروزیو کونتارینی را به جانشینی زنو به ایران فرستاد (انجمن هالکیوت، 189). باربارو همراه خود 6 توپ بزرگ و 600 تفنگ و مقدار زیادی مهمات با 200 سرباز، زیر فرمان 3 سرهنگ و یک فرمانده به نام ایمولا به ایران آورد (همان، 48). گزارشهای باربارو و زنو با یادداشتهای آنجوللو تکمیل میشود (همان، 285). با تحلیل این گزارشها بهویژه گزارش آنجوللو که خود در این جنگ شرکت داشته است، میتوان به نتیجۀ روشنی از همپیمانی دولت ونیز و همکاری آنان در جنگ اوزون حسن با عثمانیان دست یافت. از فرمانهای پنهانی که در رمضان 877 ق / فوریۀ 1473م به باربارو داده شد، این بود که: دولت ونیز هیچگاه صلح با عثمانیان را نمیپذیرد، مگر اینکه سلطان عثمانی همۀ خواستهای اوزون حسن را دربارۀ آسیای صغیر تا تنگۀ داردانل گردن نهد. افزون بر این، باربارو در حملۀ ناوگان ونیز زیر فرماندهی پیترو مونچنیکو، (همان، 49) به سلفکه و دو ناحیۀ مرکزی، شرکت داشت. آنجوللو در گزارش خود مینویسد هنگامی که اوزون حسن در فکر گردآوری سپاه برای جنگ با عثمانیان بود، باربارو در قبرس در انتظار سپاهیا آققویونلو بود (همان، 292؛ مینورسکی، «ایران در سدۀ پانزدهم میلادی»، 99-117).آققویونلو با مصر نیز مناسباتی داشت. این مناسبات، ناشناختهترین بخش تاریخ آنان را تشکیل میدهد. دانستههای ما دربارۀ این روابط منحصر به گزارشهای کوتاهی است که تنها تاریخنگاران مصری به دست دادهاند (همو، «ایران در سدۀ پانزدهم...»، 186، حاشیۀ 23). از میان مورخان ایرانی فضل بن روزبهان به این روابط اشاره کرده و متن نامهای را که او خود به زبان عربی خطاب به ابونصر قایتبای در 892 ق / 1487م نوشته و نیز پاسخ سلطان مصر خطاب به سلطان یعقوب را آورده است (صص، 121-123). به گفتۀ هینتس مناسبات این دو همسایه سالهای دراز بر پایۀ اطاعت حکمرانان آققویونلو ازسلاطین مصر استوار بود، حتی اوزون حسن نیز این سیاست را اعمال میکرد (ص 59)، ولی این فرمانبری همیشه جنبۀ ظاهری داشت. کشاکش میان اوزون حسن و سلطان عثمانی، او را ناگزیر به سازش میکرد.او همواره به دنبال جلب دوستی ونزیان و همپیمانی با آنان بود، اما سرزمینهای زیر نفوذ سلطان مصر از این همبستگی جلوگیری میکرد. از اینرو، اوزون حسن آهنگ آن داشت که بر متصرفات مصر دستاندازی کند. در 868 ق / 1464م کردها بر نواحی ملطیه دست یافتند و کلیدهای دژ را برای اوزون حسن فرستادند. او آن را در سال بعد به فرمانروای حلب سپرد و به جای آن، دژ مشهور خرپوت را که در دست ارسلان ذوالقدر بود، همراه بسطام بگرفت. روابط اوزون حسن با سلطان مصر تا پیش از تازش او بر عثمانیها دوستانه بود و از آن پس به سردی گرایید (ابن اجا، 163؛ هینتس، 60). اوزون حسن میان سالهای 866-880 ق / 1462-1475م 4 بار بر مصر تاخت. شرح گستردۀ این رویدادها را مورخان مصری به روشنی به دست دادهاند (ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة، 7 / 704 به بعد، همو، حوادث الدهور، 490-494، 513-515).اوزون حسن از 863 ق / 1458م به بعد هرچند یکبار به عنوان جهاد به جنگ با گرجیان مسیحی میپرداخت. او میان سالهای 862-882 ق / 1458-1477م) 5 بار به گرجستان تاخت (هینتس، 180-183). حاصل این جنگها غنایم فراوان بود. منجمباشی از 3 جنگ او یاد کرده و آخرین آن را در 877 ق / 1472م دانسته است (3 / 157 به بعد) غفاری به یک لشکرکشی به گرجستان در 881 ق / 1476م اشاره کرده است (ص 253). این روایت با گزارش جوزافا باربارو که در این پیروزی شرکت داشته، راست میآید (انجمن هاکلیوت، 100 به بعد). دربارۀ دو جنگ نخستین اوزون حسن با گرجیان دانستههای روشنی در دست نیست. تنها مورخان گرجی از این رویدادها یاد کردهاند. منابع گرجی در سدۀ 9ق / 15م در اینباره سخت آشفته است (بروسه، 382، 249، II / 12، I / 688). از آخرین تازش اوزون حسن در 882 ق / 1477م (از آخرین تازش اوزون حسن در 882 ق / 1477م (این آخرین سال حکومت اوزون حسن بوده است) اطلاعاتی در دست است (غفاری، 253؛ هینتس 182). هدف این جنگ به زانو درآوردن فرمانروایان گرجستان بود که پس از شکست اوزون حسن از سلطان عثمانی، سر از اطاعت او باز زده بودند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید