صفحه اصلی / مقالات / آق قویونلو /

فهرست مطالب

آق قویونلو


آخرین بروز رسانی : یکشنبه 17 آذر 1398 تاریخچه مقاله

فروپاشی نظام حکومتی

در دوران حکومت واپسین افراد خاندان آق‎قویونلو، یعنی از بایسنقر تا مراد، امپراتوریی که نیای آنان اوزون حسن پدید آورده بود، رو به فروپاشی نهاد. دگرگونی بعدی آن امپراتوری از همان هنگامی که سلطان علی، پسر شیخ حیدر صفوی جانشینی برای رستم فراهم ساخت، قابل پیش‌بینی بود (رویمر، «سلسله‎های ترکمانان»، 183). با پیروزی الوندبیک بر دایی قاسم بن جهانگیر (نویدی شیرازی، 567)، در نزدیکی ماردین و چیرگی وی بر آن نواحی، این سرزمین تا مدتی پیش از 913ق / 1507م هنوز در تصرف آق‎قویونلو بود و با فرارِ تقریباً همزمانِ مراد از بغداد به قلمرو. عثمانی، حکومت ترکمانان آق‎قویونلو به پایان رسید. با انقراض این سلسله، موج مهاجرت ترکمانان از آناتولی به مشرق، آذربایجان و به نواحی کوهستانی ایران، به پایان رسید. حکومت آق‎قویونلو خود یکی از دولتهایی بود که در گرماگرم این مهاجرتها پایه‎گذاری شده بود و در آغاز تشکیل موفقیت‌آمیز می‎نمود، ولی چندان نپایید، زیرا این دولتهای مستعجل بیش از حد وابسته به افراد استثنایی بودند و سازمان سیاسی درست و منظمی برای تأمین دوام آنها در کار نبود. از این‌رو، فرمانروایی آق‎قویونلو زودتر از آنچه گمان می‎رفت، برافتاد. پس از روی کار آمدن صفویان، یکی از بازماندگان این خاندان سلسلۀ قطب شاهیه را در هند پایه‎گذاری کرد.

نظام سیاسی و اقتصادی

سازمان سیاسی آق‎قویونلو همانند نظام سیاسی قراقویونلو از بسیاری جهات مبتنی بر مبانی مغولی بود (رویمر، «سلسله‎های ترکمانان»، 184). اقدامات اوزون حسن ظاهراً به منظور دگرگون ساختن اصول موجود و جلوگیری از نوآوریهای خودسرانۀ مالی و مالیاتی بود. یعقوب در اواخر پادشاهی خویش برای تکمیل اقدامات پدر و ریشه‌کن کردن کامل اصول مالیات‎بندی مغول که با احکام اسلامی در این زمینه ناسازگاری داشت و برای نشاندن این احکام به جای آن اصول، کوششی به عمل آورد. این کوشش بر هدف روشنی دست نیافت و رستم به همان عرف و رسوم کهن روی آورد (همو، «آخرین فرمان رستم بهادر آق‎قویونلو»، 285-301). در دورۀ احمدبیگ که با مقررات مالی عثمانیها آشنا بود، بازهم اقداماتی بی‎ثمر انجام شد (غیاثی، 392؛ رویمر، «سلسله‎های ترکمانان»، 184؛ فنستر 210 به بعد). سازمان سیاسی آق‎قویونلو منسجم نبود. عالی‎ترین مرکز تصمیم‌گیری شورای امیران و رؤسای قبایل بود که در مسائل نظامی و موضوع جانشینی سلطان تصمیم می‎گرفت. کنترل نظامی و سیاسی روستاها و شهرهای مجاور که از لحاظ امنیت چراگاهها ضرورت داشت، به‌عهدۀ نظامیان بود. نیروی رزمی از سربازان اعزامی قبایل تشکیل می‎شد که از اقطاع و غنایم جنگی گذران می‎کردند (دوانی، 46 به بعد؛ مینورسکی، «پژوهشی...»، 141 به بعد، فراگنر، 507 به بعد).
در اوج شکوفایی حکومت آق‎قویونلو، یعنی در عهد اوزون حسن، وضع مالی با مقرراتی تثبیت شد که متن اصلی آن از دست رفته است. دانسته‎های ما دربارۀ این «قانون‌نامه» اشاره‎های کوتاهی است که گه‎گاه مورخان از آن به عنوان «دستور حسن‎بیک» یا «قانون حسن پاشا» یاد کرده‎اند (غیاثی، 392؛ مینورسکی، «آق‌قویونلو و اصلاحات ارضی»، 449). فقراتی از این «قانون‌نامه» در سرزمینهای دیار‌بکر، ماردین، ارگانی، اورفه، ارزنجان، خرپوت، بیرجیک، چرمیک و عرب جیر از روزگاری که این اماکن، غریب‎ترین بخش متصرفات اوزون حسن را تشکیل می‎داد، در دست است (هینتس، 179-180). جای تردید است که اوزون حسن در مدت 12 سال سلطنت خود توانسته باشد چنین طرحهای نظامی ـ مالی و سیاسی منظمی در سرزمینهای امپراتوری جدید خود که از دیار‌بکر تا فارس گسترده بود، برپای دارد. نتیجۀ مستدلی که والتر هینتس گرفته، این است که «قانون‌نامۀ» اوزون حسن عمدتاً رسوم محلی گوناگون را که از روزگاران قدیم به ارث رسیده بود، تثبیت و تأیید کرده است. به نوشتۀ بدلیسی، مقررات این «قانون‌نامه» در فارس، عراق عجم و آذربایجان اجرا می‎شد (2 / 107). غیاثی معنای «قانون‌نامه» را به صورتی نسبتاً متفاوت شرح داده است، ولی نویسنده نکته‎های جالبی دربارۀ اصلاحات کوری به دست داده است. وی اوزون حسن را به عدالت‎خواهی ستوده است. او می‎خواست «تَمغا» یعنی مالیات راهداری و عوارضی را که از کالاهای بازرگانی می‎گرفتند، براندازد، ولی امیران با وی موافق نبودند. پس تمغا را به نیم کاهش داد و کمتر از آنچه شاهان پیشین می‎گرفتند، وصول کرد. اماکن خوش‌گذرانی و قمار و می‎خواری را در سراسر قلمرو خود بست. مالیات اراضی را که در سراسر مملکت گرفته می‎شد، تثبیت کرد و «قانون‌نامه» را برای تعیین تکلیف شکایات مردم و مرافعات آنان و تعیین تعزیر و جرایم و جز آن نوشت و به سراسر قلمرو خود فرستاد تا بدان عمل کنند (غیاثی، 391-392). «قانون‌نامۀ» حسن پاشا تا زمان شاه طهماسب رعایت می‎شد و ترکان عثمانی نیز این قانون را اجرا می‎کردند (مینورسکی، «پژوهشی...»، 742؛ همو، «آق‌قویونلو و اصلاحات ارضی» 451؛ فراگنر، 535-565). بدلیسی می‎گوید: [حسن] قانونی جهت اخذ و جمع مالیات از مردم وضع کرد که هنوز [تا دوران صفویه] در میان ملوک و حکام عراق و فارس و آذربایجان معمول است» (2 / 120؛ غیاثی، 329، حاشیه). فرمانروایان آق‎قویونلو برخلاف امیران قراقویونلو، به‎ویژه در زمان جهانشاه (د 872 ق / 1467م) که بر مالیات ارضی به مقدار زیاد افزوده بودند، کوشیدند در این‌گونه مالیات تعدیلی ایجاد کنند. سلطان خلیل در 883 ق / 1478م از ایالت ثروت‌خیز فارس خواست که مالیات درخور آبادانی و ثروت بپردازد (فضل بن روزبهان، 64)، ولی یعقوب آهنگ آن داشت که از این مالیات بکاهد. وی در 884 ق /  1479م مالیات پرداخت‌نشدۀ عراق عجم را که مستوفیان به 000’70 تومان تخمین زده‎اند، بخشید (همو، 91). همچنین یعقوب به هنگام تعیین مالیات گیلان در 893 ق / 1487م جانب اعتدال را نگه داشت (همو، 126؛ قس: هینتس، 130). در آن دوره افزون بر خراج (مالیات اراضی)، تمغا نیز رواج داشت و این مرده ریگی از زمان تیموریان بود. ابوسعید تیموری (د 873 ق /  1469م) در 865 ق / 1460م تمغا را در سمرقند و بخارا لغو کرد. در ایران در زمان حکومت اوزون حسن و جانشینانش تمغا برقرار بوده، زیرا در نشانی (فرمانی) که به فرمان یعقوب در 891 ق / 1486م (فضل بن روزبهان، 120) جهت استمالت حُجّاج آمِد صادر شده، گفته شده است: «از جهت ایشان در رفتن و آمدن، تمغا و باج و راهداری و سوقاتی و لحته‌باشی و سلامی و غیرذلک مطالبت ننمایند» (همانجا؛ هینتس، 131؛ همو، 177 به بعد، فراگنر، 535-536). درآمد آق‎قویونلو علاوه بر منابع مذکور، از محل مالیات و عوارضی تأمین می‎شد که بر گروهی از ارامنه، اعراب و کردهای اسکان‌یافته بسته بودند. عوارض راههای بازرگانی اصلی در سراسر آناتولی شرقی نیز منبع دیگر درآمد آنان بود (هینتس، 177-201).
یکی دیگر از ابتکارهای برخی فرمانروایان آق‎قویونلو، انجام کاری بود که گونه‎ای اصلاحات ارضی شمرده می‎شد. اصلاحات ارضی در عصر سلطان یعقوب پس از نهضت شیخ حیدر، از رویدادهای مهم دوران فرمانروایی جانشینان اوزون حسن بود. برپایۀ کهن‌ترین اسنادی که در دست داریم، این‌گونه اصلاحات در زمان یعقوب صورت گرفته است (فضل بن روزبهان، 177 به بعد؛ مینورسکی، «ترجمۀ عالم‌آرا»، 90-91). هدف این اصلاحات به تشویق صفی‎الدین عیسیٰ ساوجی (هینتس به اشتباه: مسیح‎الدین عیسیٰ ساوجبلاغی) وزیر و قاضی عصر یعقوب (فضل بن روزبهان، 118) انجام یافت، امکان‌پذیر ساختن حکومتی متمرکز بود، اما او به هدف خود نرسید (عزاوی، 3 / 280-283). قاضی در زمان اوزون حسن به معلمی یعقوب گماشته شده بود (لاری، 229 الف). وی نفوذ بسیاری در قلمرو حکومتی او پیدا کرد. خواندمیر او را فراوان ستوده و دربارۀ او گفته است که هیچ سندی بی مهرا و معتبر نبود (حبیب‎السیر، 4 / 431). یعقوب با اصلاحات ارضی خود به موقعیت درباریان خویش لطمه زد و در میان آنان دشمنانی برای خود پدید آورد (مینورسکی، «آق‌قویونلو و اصلاحات ارضی»، 452). ضعف دیرینۀ حکومت مرکزی، در نظام اعطای زمین بود که از دورۀ سلجوقیان و پیش‌تر از آن معمول شده بود و به سبب آن امیران، به جای دریافت حقوق از پادشاه، بهره‌برداری از زمینهای معینی را به صورت اقطاع موروثی در اختیار می‎گرفتند. این درآمد اعطایی که از ایام جلایریان با واژۀ سیورغال معروف شده بود، در واقع شکل کامل‌تری از سنت دیرینۀ اقطاع بود (همو، همان، 451؛ همو، «سیورغال...»، 928-932) و این نه‌تنها شامل ادارۀ آزادانۀ درآمدهای منطقۀ موردنظر، بلکه شامل مالیات هم بود. سیورغال در حکومتهای قراقویونلو و آق‎قویونلو مرسوم بود و تیموریان هم در مشرق آن را به کار می‎بستند. تفاوت میان اقطاع و سیورغال این بود که گذشته از معافیت مالیاتی، اقطاع‎دار از اجرای قوانین مصون و از حکومت مرکزی مستقل بود. این مصونیت، اقطاع‎دار را ارباب مطلق امور قضایی و نظامی می‎کرد و معافیت از پرداخت مالیات به معنی آن بود که صاحب اقطاع آنچه را درگذشته به خزانۀ حکومت مرکزی می‎ریخت، از رعیت به نفع خویش باز می‎ستاند (پتروشفسکی، 144 به بعد؛ مینورسکی، «آق‌قویونلو و اصلاحات ارضی»، 458 به بعد؛ همو، «سیورغال...»، 928 به بعد؛ هینتس، 128-130؛ همو، 180 به بعد؛ فراگنر، 451). قاضی عیسیٰ ساوجی اصلاحات خود را با لغو سیورغالهای کوچک و متوسط آغاز کرد. او همچنین، به دفاع از ضرورت اعمال شریعت اسلامی به جای یاسای مغولی برخاست و تَمغا را ملغیٰ ساخت (همو، 535، 507 به بعد؛ مینورسکی، «آق‌قویونلوها و اصلاحات ارضی» 458؛ رویمر، «سلسله‎های ترکمانان»، 180-182). فضل‌بن روزبهان خنجی به عکس خواندمیر به فضایل قاضی عیسیٰ اعتقاد ندارد و قاضی را از اینکه در رمضان 893ق / اوت 1488م گزمکان را گفته که باده‌خواران را به سختی تنبیه کنند، سرزنش می‎کند (ص 154؛ مینورسکی، «آق‌قویونلو و اصلاحات ارضی»، 461). جز فضل‎الله بن روزبهان خنجی مورخ دیگری از برنامۀ اصلاحات قاضی عیسیٰ سخنی نگفته است. خواندمیر با اطمینان دربارۀ سیورغالهای اهدایی به قضات، سادات و علما (حبیب السیر، 4 / 431) در دوران سلطان یعقوب، سخن رانده است. از نوشتۀ فضل بن روزبهان چنین برمی‎آید که قاضی در پایان سلطنت یعقوب در اندیشۀ اصلاحات افتاد. توصیف مناسب از رویدادهای دورۀ قاضی صفی‎الدین ساوجی از فضل بن روزبهان خنجی است. روزبهان از لطف قاضی نسبت به خود دادِ سخن می‌دهد. قاضی صفی‎الدین از شاه شرف‎الدین محمود دیلمی که مسائل دیوانی به عهدۀ او بود، خواست تا در این راه یار او باشد. قاضی کار تجدیدنظر در خراج را خود به عهده گرفت. به اعتقاد فضل بن روزبهان لغو سیورغال شرِّ محض بود، و شکوائیه‎ای تند در این زمینه به دست می‎دهد. به گمان او بسیاری از علمای بزرگ شیراز از این موضوع رنجیدند. امام‎الدین شیخ‎علی، معاون قاضی عیسیٰ، از این بیان فضل بن روزبهان سخت برآشفته و یادآور شده است که چون فضل بن روزبهان در فارس خویشاوندانی دارد، در این کار مداخله کرده است. همو از فضل بن روزبهان خواسته است تا نام کسانی را که در اثر این اصلاحات دچار تنگدستی شده‎اند، در اختیار او نهد تا در صورت لزوم از شمول قانون معاف گردند. فضل بن روزبهان نام خواجه نظام‎الدین احمد ساعی را می‎برد که 1,000 بینوا در تکفل دارد و برای سیر کردن آنان افزودن بر منابع مالی شخصی خود، به سیورغال نیز نیاز دارد (مینورسکی، «آق قویونلو و اصلاحات ارضی»، 458 به بعد).  همچنین می‎گوید که مردم فارس از مجتهد زمان خویش جلال‎الدین دوانی درخواست یاری کردند و او نامه‎ای به قاضی عیسیٰ نوشت، لیکن نامۀ او تأثیری در ارادۀ قاضی نگذاشت. فضل بن روزبهان از رویدادهایی که در فارس اتفاق افتاد، پیامدهای دردناکی را برای قاضی پیش‌بینی کرد. به گمان او با اینکه در دوران یعقوب، کشور از ساختار نیرومندی برخوردار بود، طوفانی که کاخ امپراتوری یعقوب را درهم کوبید، از این ساختار نیرومندتر بود. او معتقد است که شاه، کریم و گشاه‌دست بود، اما در زیر پوشش دینداری و پرهیزگاریِ او شیطانی پنهان بود، (لاری، 229؛ مینورسکی، «آق‌قویونلوها و اصلاحات ارضی»، 458). فضل بن روزبهان از دیدار خود با قاضی عیسیٰ شرح گسترده‎ای به دست می‎دهد و نتیجه‎ای که از این گزارش می‎گیرد، بسیار ناگوار است. در خلال گفتارش خشم خود را از اصلاحات قاضی نمایان می‎سازد. فضل بن روزبهان تمایل داشت قاضی را از نارضایتی امیران ترک بترساند (لاری، 229). مرگ نابه‌هنگام سلطان یعقوب وضع را دگرگون ساخت و آرمان قاضی را دربارۀ اصلاحاتی که در نظر داشت، از میان برد. نخست شیخ‌علی را به سبب همکاری با او به بند کشیدند و اموال او را به یغما بردند چنان که حتیٰ لقمه نانی برای سدّ جوع برایش نماند. سرانجام شیخ‌علی در تبریز در معرض شکنجه قرار گرفت و به قتل رسید. پس از آن قاضی عیسیٰ به چنگ درنده‌خویی به نام صوفی خلیل افتاد و به‌گونه‎ای فجیع کشته شد. بر پایۀ نوشتۀ خواندمیر، صوفی خلیل از دیرباز از قاضی عیسیٰ دل‌آزرده بود و از این روی به قتل او دست یازید (حبیب السیر، 4 / 432). فضل بن روزبهان به طور دیگری ماجرای کشته شدن قاضی را به دست داده است (ص 90). در مرآة الادوار ضمن ذکر نام کسانی که همراه قاضی به دار آویخته شده‎اند از خواجه عبدالملک ساوجی نیز یاد شده است (لاری، 229؛ مینورسکی، «آق‌قویونلو و اصلاحات ارضی»، 458).

روابط خارجی

در ربیع‎الثانی 868 ق /  دسامبر 1463م مجلس سنای ونیز برنامۀ پیمان با اوزون حسن را تصویب کرد و کویرینی را به نمایندگی نزد اوزون حسن فرستاد. اوزون حسن که برای جنگ با سلطان محمد فاتح به هم‌پیمانی نیاز داشت، بی‎درنگ آزی مامت (حاجی محمد) را برای بستن پیوند دوستی به سفارت ونیز فرستاد. حاجی محمد در رجب 868 ق /  مارس 1464م به عنوان نخستین سفیر اوزون حسن به ونیز رسید و حدود 6 ماه در آن دیار اقامت گزید (همو، «ایران در سدۀ پانزدهم...»، 173-174). در 869 ق / 1465م دیگر بار قاسم حسن را از جانب خویش به ونیز فرستاد. پس از سفارت او این گونه ارتباطات بریده شد. طی سالهای 873-874 ق /  1469-1470م سپاهیان سلطان عثمانی ایوبیا را که مدت 264 سال در دست ونیزیان بود، به تصرف درآوردند. سنای ونیز که خود را رویاروی خطری جدی می‎دید، کویرینی را برای بار دوم در رمضان 875 ق /  فوریۀ 1471م برای جلب همکاری به ایران فرستاد. افزون بر او، جمهوری ونیز سفیر دیگری به نام کاترینو زنو را که تا حدی با این سرزمینها آشنایی داشت و خواهر‎زادۀ همسر اوزون حسن، دسپینا بود، به ایران گسیل داشت. زنو شرح مسافرت خویش را به صورت نامه نوشته است. اصل نوشته‎های زنو در دست نیست (انجمن هاکلیوت، 213). دانسته‎های ما دربارۀ چگونگی این سفارت و نحوۀ همکاری این دو کشور، یادداشتهایی است که جووانی باتیستا راموزیو از روی نامه‎های زنو فراهم آورده است (همان، 189، 200). از نوشته‎های زنو برمی‎آید که او مأمور بوده در صورت تمایل اوزون حسن به جنگ با سلطان عثمانی، از سوی جمهوری ونیز با 100 کشتی مسلح کوتاه و بسیاری کشتیهای بزرگ و کوچک دیگر او را از راه دریا یاری دهد (همان، 213). اوزون حسن سال بعد زنو را به سفارت نزد شاهان مسیحی از آن میان پادشاهان لهستان و مجارستان فرستاد و از آنان خواست تا وی را در این جنگ یاری کنند (همان، 189؛ باناچوانو، 14 به بعد؛ هالوی، 194 به بعد). بعد از این، بر پایۀ توافق‎نامۀ جمهوری ونیز و اوزون حسن، سنای ونیز جوزافا باربارو و آمروزیو کونتارینی را به جانشینی زنو به ایران فرستاد (انجمن هالکیوت، 189). باربارو همراه خود 6 توپ بزرگ و 600 تفنگ و مقدار زیادی مهمات با 200 سرباز، زیر فرمان 3 سرهنگ و یک فرمانده به نام ایمولا به ایران آورد (همان، 48). گزارشهای باربارو و زنو با یادداشتهای آنجوللو تکمیل می‎شود (همان، 285). با تحلیل این گزارشها به‎ویژه گزارش آنجوللو که خود در این جنگ شرکت داشته است، می‎توان به نتیجۀ روشنی از هم‌پیمانی دولت ونیز و همکاری آنان در جنگ اوزون حسن با عثمانیان دست یافت. از فرمانهای پنهانی که در رمضان 877 ق /  فوریۀ 1473م به باربارو داده شد، این بود که: دولت ونیز هیچ‌گاه صلح با عثمانیان را نمی‎پذیرد، مگر اینکه سلطان عثمانی همۀ خواستهای اوزون حسن را دربارۀ آسیای صغیر تا تنگۀ داردانل گردن نهد. افزون بر این، باربارو در حملۀ ناوگان ونیز زیر فرماندهی پیترو مونچنیکو، (همان، 49) به سلفکه و دو ناحیۀ مرکزی، شرکت داشت. آنجوللو در گزارش خود می‌نویسد هنگامی که اوزون حسن در فکر گردآوری سپاه برای جنگ با عثمانیان بود، باربارو در قبرس در انتظار سپاهیا آق‌قویونلو بود (همان، 292؛ مینورسکی، «ایران در سدۀ پانزدهم میلادی»، 99-117).
آق‌قویونلو با مصر نیز مناسباتی داشت. این مناسبات، ناشناخته‎ترین بخش تاریخ آنان را تشکیل می‎دهد. دانسته‎های ما دربارۀ این روابط منحصر به گزارشهای کوتاهی است که تنها تاریخ‌نگاران مصری به دست داده‎اند (همو، «ایران در سدۀ پانزدهم...»، 186، حاشیۀ 23). از میان مورخان ایرانی فضل بن روزبهان به این روابط اشاره کرده و متن نامه‎ای را که او خود به زبان عربی خطاب به ابونصر قایتبای در 892 ق / 1487م نوشته و نیز پاسخ سلطان مصر خطاب به سلطان یعقوب را آورده است (صص، 121-123). به گفتۀ هینتس مناسبات این دو همسایه سالهای دراز بر پایۀ اطاعت حکمرانان آق‎قویونلو ازسلاطین مصر استوار بود، حتی اوزون حسن نیز این سیاست را اعمال می‎کرد (ص 59)، ولی این فرمانبری همیشه جنبۀ ظاهری داشت. کشاکش میان اوزون حسن و سلطان عثمانی، او را ناگزیر به سازش می‎کرد.او همواره به دنبال جلب دوستی ونزیان و هم‌پیمانی با آنان بود، اما سرزمینهای زیر نفوذ سلطان مصر از این همبستگی جلوگیری می‌کرد. از این‌رو، اوزون حسن آهنگ آن داشت که بر متصرفات مصر دست‎اندازی کند. در 868 ق / 1464م کردها بر نواحی ملطیه دست یافتند و کلیدهای دژ را برای اوزون حسن فرستادند. او آن را در سال بعد به فرمانروای حلب سپرد و به جای آن، دژ مشهور خرپوت را که در دست ارسلان ذوالقدر بود، همراه بسطام بگرفت. روابط اوزون حسن با سلطان مصر تا پیش از تازش او بر عثمانیها دوستانه بود و از آن پس به سردی گرایید (ابن اجا، 163؛ هینتس، 60). اوزون حسن میان سالهای 866-880 ق / 1462-1475م 4 بار بر مصر تاخت. شرح گستردۀ این رویدادها را مورخان مصری به روشنی به دست داده‎اند (ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة، 7 / 704 به بعد، همو، حوادث الدهور، 490-494، 513-515).
اوزون حسن از 863 ق / 1458م به بعد هرچند یک‎بار به عنوان جهاد به جنگ با گرجیان مسیحی می‎پرداخت. او میان سالهای 862-882 ق /  1458-1477م) 5 بار به گرجستان تاخت (هینتس، 180-183). حاصل این جنگها غنایم فراوان بود. منجم‌باشی از 3 جنگ او یاد کرده و آخرین آن را در 877 ق /  1472م دانسته است (3 / 157 به بعد) غفاری به یک لشکرکشی به گرجستان در 881 ق / 1476م اشاره کرده است (ص 253). این روایت با گزارش جوزافا باربارو که در این پیروزی شرکت داشته، راست می‎آید (انجمن هاکلیوت، 100 به بعد). دربارۀ دو جنگ نخستین اوزون حسن با گرجیان دانسته‎های روشنی در دست نیست. تنها مورخان گرجی از این رویدادها یاد کرده‎اند. منابع گرجی در سدۀ 9ق / 15م در این‌باره سخت آشفته است (بروسه، 382، 249، II / 12، I / 688). از آخرین تازش اوزون حسن در 882 ق / 1477م (از آخرین تازش اوزون حسن در 882 ق / 1477م (این آخرین سال حکومت اوزون حسن بوده است) اطلاعاتی در دست است (غفاری، 253؛ هینتس 182). هدف این جنگ به زانو درآوردن فرمانروایان گرجستان بود که پس از شکست اوزون حسن از سلطان عثمانی، سر از اطاعت او باز زده بودند.

صفحه 1 از4

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: