صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / زبان و ادبیات / داستان / ادبیات داستانی عامیانه /

فهرست مطالب

ادبیات داستانی عامیانه


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 13 آذر 1398 تاریخچه مقاله

6. طبقه‌بندی داستانهای عامیانۀ فارسی

اگرچه قصه و قصه‌پردازی در ایران دیرپا ست، در میان قصه‌پردازان گذشته اشاره‌ای مبنی بر طبقه‌بندی انواع داستان نمی‌یابیم. تنها از روی شیوۀ تبویب آثارشان می‌توان به دیدگاه نظری آنان پی‌برد؛ چنان‌که کتاب جوامع‌الحکایات و لوامع‌الروایات (نگارش: ح 630 ق/1233م) اثر محمد عوفی (د پس از 630 ق/1233م) شامل 113‘2 حکایت تاریخی، ادبی در احوال شعرا، اولیا و طبقات مختلف است که شامل 4 قسم و 100 باب (هر قسم، 25 باب) است. روش عوفی در طبقه‌بندی داستانها بر دو اساس تیپ‌شناسی قهرمانان و موضوعی است.   کتاب به شیوۀ پرداخت طبقاتی است و   بقیه، شکل موضوعی دارد. در قسم اول، داستانهای 15 تیپ اجتماعی بیان می‌شود و در قسمهای دوم و سوم به ترتیب دربارۀ 25 خُلق ستوده و 25 خلق ناستوده، داستانهایی می‌آید. در قسم چهارم نیز روش مختلط است که باز بیشتر تکیه بر موضوعات است. کتاب لطایف‌الطوایف (نگارش: 938ق/1532م) اثر فخرالدین علی‌صفی (د 939ق)، شامل 14 باب، 110 فصل و 453 حکایت از نوادر و وقایع 50 گروه از طبقات و اصناف مختلف را با دقت و تیزبینی به روش محمد عوفی جمع‌ آورده است (نک‍ : یوسفی، 1/315 بب‍‌ ). روش کتاب بر محور شخصیتها و گروههای اجتماعی است. محمد مجدالدین مجدی حسینی، کتاب زینت‌المجالس (نگارش: 1004ق/1596م) را در 9 جزء و 90 فصل (هر جزء، 10 فصل) و 050‘1 داستان براساس موضوعات مختلف و احوال طبقات فراهم آورده است. 
محمدجعفر محجوب قصه‌های عامیانه را به 8 دسته تقسیم می‌کند: 1. تخیلی، مثل امیر ارسلان و بدیع‌الملک؛ 2. با ریشۀ تاریخی و حماسی که کم‌کم، رنگ تاریخی خود را از دست داده‌اند، مثل رستم‌نامه و حسین کرد؛ 3. قصۀ بزرگان دین و سرگذشت آنان مثل خاورنامه و ابومسلم‌نامه؛ 4. قصه‌های تاریخی که به مقتضای تعصبات دینی قهرمان، بزرگ جلوه می‌کند مثل مختارنامه؛ 5. داستانهایی بر محور عشق با زمینه‌های اخلاقی، اجتماعی مثل سندبادنامه و الف لیل و لیلة؛ 6. قصه‌های حیوانات، مانند چهل طوطی و خاله سوسکه؛ 7. قصه‌های ساخته‌شده بر مبنای حدیث یا روایت، مثل عاق والدین؛ 8. آثار بزرگان ادبی که جنبۀ عامیانه یافته‌اند، مثل نان و حلوا و شیر و شکر (نک‍ : ص 117- 119). وی در جای دیگر داستانها را به چند اعتبار دیگر تقسیم می‌کند: به اعتبار چاپ: ملفوظ، مکتوب؛ به اعتبار حوصلۀ شنونده: کوتاه، بلند؛ و به اعتبار گوینده: زنان، مردان (نقالی، تعزیه) (ص 54-55).

محجوب چند اعتبار دیگر را برای تقسیم قصه‌های عامیانه برمی‌شمارد: به اعتبار سبک نثر: ادبی، مثل بهار دانش و هزارویک شب، و عامیانه، مثل رستم‌نامه (ص 126-127)؛ به اعتبار منشأ: ایرانی، هندی، حماسه‌های ملی و باستانی، دینی و مذهبی، و اخلاقی. در این نوع تقسیم‌بندی، شمارۀ 5 (نوع اخلاقی)، بیانگر منشأ داستان نیست. همچنین به اعتبار نظم یا نثر بودن: منظوم، مثل خرم و زیبا، و منثور مثل خاور و باختر.
محجوب ضمن تأکید بر طبقه‌بندی داستانهای عامیانه، منطقی‌ترین روش را، روش موضوعی می‌داند و از این حیث داستانها را چنین تقسیم می‌کند: 1. عشقی؛ 2. دینی و ملی؛ 3. تاریخی؛ 4. تخیلی؛ 5. اعجاب‌انگیز و خنده‌آور (ص 174-175). اما این طبقه‌بندی صرفاً موضوعی نیست؛ تخیلی یا اعجاب‌انگیز و خنده‌آور بودن به موضوع ارتباط ندارد، بلکه به نوع حوادث داستان مرتبط است. 
میرصادقی قصه‌ها را شامل اسطوره، حکایت اخلاقی، افسانۀ تمثیلی، افسانۀ پریان، افسانۀ پهلوانان، و رمانسها را شامل رمانس روستایی، شهسواری و عاشقانه می‌داند (عناصر ... ، 22-23). همو قصه‌های منثور متون ادبی پیش از مشروطه را با توجه به جنبۀ غالب آن به شیوۀ محتوایی چون قصه‌هایی در فنون و رسوم کشورداری، قصه‌های اولیا، قصه‌های عرفانی، فلسفی و دینی، تمثیلی، قصه‌های واقعی ـ تاریخی و اخلاقی، قصه‌های تاریخی، قصه‌های حیوانات، سرگذشت‌نامه‌ها و قصه‌هایی با محتوای گوناگون تقسیم می‌کند ( ادبیات ... ، 24 بب‍ ). وی قصه‌های عامیانه را به دو گروه کوتاه و بلند تقسیم می‌کند و قصه‌های بلند عامیانه را با توجه به زمینه‌های آن و بن‌مایه‌هایشان شامل انواع عاشقانه، عاطفی و عدالت‌خواهانه مثل سمک‌عیار؛ دینی و مذهبی مثل اسکندرنامه، ابومسلم‌نامه و حسین کرد؛ متنوع با منشأ هندی مثل طوطی‌نامه، کلیله و دمنه و داستان هزارویک شب می‌داند (همان، 120 بب‍‌ ). 
آنتی آرنه پژوهشگر مشهور فنلاندی در 1910م براساس تیپها، فهرستی به نام «فهرست تیپهای قصه» تهیه کرد. این فهرست براساس روش ده دهی دیویی  عمل می‌کند؛ چنان‌که برای هر تیپ یک شمارۀ اصلی درنظر می‌گیرد که این شماره خود زیر مجموعه‌هایی را دربر دارد. 
فهرست آرنه تا 500‘2 رقم است که برای تیپهای جدید جای خالی وجود دارد. بعدها استیث تامپسون، افسانه‌شناس آمریکایی، در 1961م طبقه‌بندی تیپهای افسانه‌ای را به انگلیسی ترجمه، و ویرایش جدید آن را منتشر کرد. وی تمامی قصه‌ها را ذیل 5 طبقه قرار می‌دهد: 1 تا 299، قصه‌های حیوانات؛ 300 تا 199‘1، قصه‌های به معنی اخص؛ 200‘1 تا 999‘1، قصه‌های شوخی و لطیفه‌ها؛ 000‘2 تا 399‘2، قصه‌های زنجیره‌ای؛ و 400‘2 تا 499‘2، قصه‌های طبقه‌بندی‌نشده. هریک از این گروهها به گروههای ریزتری تقسیم می‌شوند؛ مثلاً قصه‌های به معنی اخص به زیرگروههایی تقسیم می‌شود: 300 تا 749 قصه‌های سحر و جادو؛ 750 تا 849 قصه‌های اولیا و شخصیتهای تاریخی؛ 850 تا 999 قصه‌هایی مانند داستان کوتاه؛ 000‘1 تا 199‘1 قصۀ دیو ابله
این مقوله‌های فرعی باز هم جزئی‌تر می‌شوند؛ تا آنجا که بر شمار معدودی دلالت کند؛ چنان‌که داستان گرگ و بزغاله شمارۀ 123 دارد؛ یعنی در گروه فرعی حیوانات وحشی و خانگی می‌آید. 
ویرایش تامپسون را یکی از قصه‌شناسان آلمانی، اوتر، با ویرایشی مجدد در 2004م منتشر کرد. در این ویرایش جای بعضی از تیپها عوض شده است. مثلاً سنگ صبور که در ویرایش تامپسون با کد 437 مشخص شده بود، در این ویرایش ذیل کد 894 آمده است. در ویرایش اخیر برخلاف ویرایش تامپسون به شماری از قصه‌های ایرانی نیز اشاره شده است. 
صرف‌نظر از شیوۀ مؤثر این تقسیم‌بندی، مبنای تقسیم‌بندی آرنه ـ تامپسون چندان روشن و منطقی نیست. قصه‌‌‌های حیوانات یا مسلسل نیز ممکن است لطیفه‌وار باشند. قصه به معنی اخص چه نوع قصه‌ای است که زیرمجموعۀ آن قصه‌های سحر و جادو و اولیا و شخصیتهای تاریخی قرار می‌گیرند؟ اگر مبنای تقسیم‌بندی، تیپها ست، چرا قصه‌های مسلسل که به نوع روایت بازمی‌گردد، و قصه‌های شوخی که لحن آنها را نشان می‌دهد، در این تقسیم‌بندی جزو گروههای اصلی هستند؟ ممکن است در قصۀ دیو ابله، عناصر سحر و جادو هم باشد (که به فراوانی هست) در این صورت در کدام گونه جای می‌گیرد؟ 
بعدها اولریش مارتسلف، قصه‌شناس آلمانی در 1984م کتابی به زبان آلمانی منتشر کرد که در 1371ش به فارسی و با عنوان طبقه‌بندی قصه‌های ایرانی ترجمه شد. مارتسلف 300‘1 قصۀ ایرانی را براساس روش آرنه ـ تامپسون بررسی می‌کند و 351 تیپ را ذیل 4 گروه پیشنهادی وی جای می‌دهد. کار مهم مارتسلف، جای دادن شمار محدودی از انبوه قصه‌های ایرانی در تیپ‌شناسی آرنه ـ تامپسون و یافتن کد جهانی آنها ست. 
اکنون با توجه به مکاتب، روشها و انواع دسته‌بندیهای یادشده، قصه‌ها را به 16 اعتبار تقسیم و زیرمجموعه‌های هر یک را بیان می‌کنیم. مبنای تقسیم‌بندی ما چنین است که هرگروه داستانی بنابر ساختار، محتوا، تیپها، منشأ، سبک و سطح ادبی تفکیک می‌شوند؛ به طوری که نتوان یک گروه را زیرمجموعۀ گروه دیگری قرار داد. طبقه‌بندی داستانها از زوایای مختلف، قابلیت بررسی منشوری و چندضلعی آنها را فراهم می‌آورد؛ به گونه‌ای که با قرار دادن داستانی ذیل یک طبقه، مانع از مطالعۀ آن در گروه دیگر نمی‌شود؛ مثلاً وقتی داستان موش و گربۀ عبید زاکانی را ذیل داستان حیوانات می‌آوریم، از جهات و ابعاد دیگر، ازجمله محتوای آن ــ که اخلاقی و اجتماعی است ــ و نیز سطح آن ــ که ادبی و منظوم است ــ بازنمی‌مانیم. همچنان که تمامی تقسیم‌بندیها اعتباری است، این تقسیم‌بندی نیز به چند اعتبار وابسته است و دایرۀ اعتبارات چنان وسیع است که می‌تواند همۀ دیدگاهها دربارۀ طبقه‌بندی داستان اعم از مضمون‌گرایان و ساخت‌گرایان را دربرگیرد. 
اصلی‌ترین دسته‌بندی داستان، بررسی و تعیین نوع آن از نظر قالب است. بقیۀ دسته‌بندیها ذیل آن قرار می‌گیرند. بیشتر قصه‌شناسان نیز از این نظر به تفکیک انواع قصه پرداخته‌اند. رضا براهنی داستان را برای سنتهای روایی وابسته به دربار، و آثار فخیم ادبی و قصه را برای روایتهای تودۀ مردم به‌کار می‌برد (ص 16 بب‍‌ ). قالبهای جدید را با عنوان داستان می‌شناسیم. داستانها انواعی دارند: داستان کوتاه (نوول)، داستان بلند، رمان، رمانس، نمایش‌نامه / فیلم‌نامه و داستانک. 

6-1. انواع قصه‌ها از نظر قالب: افسانه، اسطوره، حکایت، متل، مثل و تمثیل

الف ـ افسانه،   قصه‌ای است حاوی سرگذشت یا رویدادی خیالی از زندگی انسانها، حیوانات، پرندگان یا موجودات وهمی چون دیو، پری، غول و اژدها که با رمز و رازها و گاه مقاصدی اخلاقی و آموزشی توأم است و نگارش آن بیشتر برای سرگرمی و تفریح خوانندگان صورت می‌گیرد. وجه ممیز افسانه‌ها، قوی بودن تخیل در آنها و اغراق‌آمیز بودن آنها ست (برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : ه‍ د، افسانه). 
افسانه‌ها نیز انواعی دارند: تمثیلی، پریان، پهلوانی، و عاشقانه: 
در افسانه‌های تمثیلی، شخصیتها حیوانات، انسانها و گاه اشیاء هستند. افسانۀ تمثیلی دو سطح دارد: سطحی حقیقی و سطحی مجازی. تمامی داستانهای رمزی ادب فارسی چون منطق‌الطیر عطار، آواز پر جبرئیل و عقل سرخ سهروردی در این گروه قرار می‌گیرند. افسانۀ تمثیلی براساس شخصیت انواعی دارد: نخست افسانۀ تمثیلی انسانی که اشخاص آن از آدمیان هستند؛ مثل برهان‌‌العاشقین یا قصۀ چهار برادر مشهور به شکارنامه، تألیف محمد حسینی ملقب به گیسودراز (د 825 ق/1422م). دیگر افسانۀ تمثیلی غیرانسانی که اشخاص آن بیشتر حیوانات هستند، مانند شنگول و منگول و خاله سوسکه؛ گاه اشیاء و گیاهان شخصیتهای اصلی این داستانها هستند، مثل مو و میش که مناظرۀ مفاخره‌آمیز و طنزگونه میان مو و میش است و هریک از آن دو مزایا و کارآیی خود را برمی‌شمرند و سرانجام با میانجیگری جوزق (غوزۀ‌پنبه) به تفاهم می‌انجامد. امور انتزاعی مثل حُسن و دل، قصۀ شاهزاده حُسن و شاهزاده دل، سرودۀ فتاحی نیشابوری (د 852 ق/ 1448م)، داستان عشق شاهزاده دل فرزند عقل به شاهزاده حسن فرزند عشق است که سرانجام پس از طی مهالک فراوان و جنگهای بسیار و مصائب گوناگون به حسن می‌رسد. قهرمانان این داستان همگی از اعضا و جوارح بدن انسان هستند (نک‍ : ذوالفقاری، «حسن ... »، 11 بب‍‌ ). 
گروه دوم، افسانه‌های پریان است که قصه‌هایی دربارۀ پریان، دیوها، جن، غول، اژدها و دیگر موجودات مافوق طبیعی، جادو و طلسم و طلسم‌گشایی است و حوادثی شگفت‌آور و خارق‌العاده را می‌آفرینند. بیشترین افسانه‌های فارسی از این نوع‌اند. برخی از معروف‌ترین افسانه‌های این گروه اینها ست: ماه‌پیشانی، نارنج و ترنج، نوش‌آفرین‌نامه، بوستان خیال، زردپری سرخ پری، و دختر شاه پریان
گروه سوم، افسانه‌های پهلوانی هستند که سراسر نبرد اغراق‌آمیز پهلوانان و قهرمانان واقعی و تاریخی یا خیالی را به تصویر می‌کشند. این نوع افسانه‌ها میان اسطوره و واقعیت معلق‌اند؛ مثل شاهنامۀ فردوسی، سمک عیار، اسکندرنامه، ابومسلم‌نامه، امیرارسلان نامدار، حسین کرد شبستری، حمزه‌نامه، و حملۀ حیدری. 
گروه چهارم، افسانه‌های عاشقانه است و قهرمانان این نوع افسانه‌ها عشاق هستند. عاشق که تولدی غیرمعمول دارد، با دیدن معشوق در خواب یا بیداری و یا دیدن تصویر او، شیفته‌وار با گذر از خطرهای فراوان به معشوق می‌رسد یا ناکام از دنیا می‌رود؛ مثل بدیع‌الملک و بدیع‌الجمال، و بهرام وگلندام
ب ـ اسطوره،   قصه‌ای است دربارۀ خدایان، رمز و راز آفرینش، خاستگاه و آغاز زندگی که ریشۀ اصلی آنها اعتقادات دینی مـردم روزگاران کهـن اسـت (بـرای اطلاعـات بیشتـر، نک‍ : ه‍ د، اسطوره). اسطوره برخلاف افسانه کمتر جنبۀ اخلاقی دارد. در اسطوره مظاهر طبیعت، رویدادها و حوادث طبیعی معمولاً شخصیت انسانی پیدا می‌کنند و برای آنها ماجراهایی آفریده می‌شود؛ مثلاً در اساطیر ایرانی، اناهیتا، ایزدبانوی جنگ و نگهدار آب، و ایزد‌تشتر نگهبان باران است. اسطوره‌ها یا علت شناختی‌اند، مثل مشی و مشیانه، و یا شخصیت‌ساز هستند، مانند اسطورۀ زال؛ برخی دیگر نیز به جهان پس از مرگ می‌پردازند، مثل ارداویـراف‌نامه (نک‍ : بهـار، 31 بب‍ ؛ چنـاری، 91-92؛ داد، 26؛ نیز ه‍ د، ارداویراف‌نامه). 
ج ـ حکایت / لطیفه،   قصه یا سرگذشت کوتاه، ساده، اخلاقی وگاه طنزآمیز منظوم ومنثور است که حوادث پیچیده و خارق عادت ندارد. حکایتها خلاف رمانس و افسانه بر حوادث شگفت‌انگیز تأکید ندارند، بلکه ماجرایی ساده را بیان می‌کنند که در جهت مقصود نویسنده است (میرصادقی، ادبیات، 220-221؛ نیز برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : ه‍ د، حکایت). حکایت اخلاقی که برای ترویج اصول مذهبی و درسهای اخلاقی نوشته می‌شود، حقیقتهای کلی و عام را تصویر می‌کند و ساختار آن نه به مقتضیات عناصر درونی خود، بلکه برای تحکیم و تأیید مقاصد اخلاقی گسترش می‌یابد و این قصد و غرض معمولاً صریح و آشکار است؛ مثل جوامع‌‌الحکایات محمد عوفی و لطایف عبید زاکانی (برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : ه‍ د، لطیفه). 
د ـ مَتَل،   قصه‌ای موزون، کوتاه و گاه مقفى، ساده و دنباله‌دار و گاه بی‌معنی است که هنگام بازیهای کودکانه یا نقل ماجرایی سرگرم‌کننده و آموزشی به‌کار می‌رود؛ مثل متل کک به تنور، دویدم و دویدم، موش دم بریده، بزک‌چینی و گنجشکک اشی‌مشی (برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : ه‍ د، متل). 
ه‍ ـ مثل، تمثیل و داستان مثل.   مثلها بی‌آنکه داستانی داشته باشند، خود شبیه قصه‌ای کوتاه هستند؛ برای نمونه: «به روباه گفتند: شاهدت کو؟ گفت: دمم»، «مردی را به دار می‌بردند، زنش گفت: برگشتنی یک شلیتۀ گُلی برایم بخر». داستانهای امثال داستانهای مشهوری می‌شود که در پسِ امثال نهفته است و به مناسبت نقل می‌شود؛ چنان‌که بخشی از آن (بیشتر جملۀ پایانی) به صورت مثل برجای مانده و بیان این جزء، کل داستان را به یاد می‌آورد؛ مانند مَثَلِ «دوستی‌اش به دوستی خاله خرسه می‌ماند» که یادآور داستان مشهور آن است. به این گونه مثلها، «تمثیل» نیز می‌گویند. 
تمثیل قصۀ کوتاهی است که برای تأیید منظور و بیان مقصود آورده می‌شود و درواقع تشبیهی گسترده است که معمولاً یک طرف آن (مشبه) حکایت و یا داستانی است و طرف دوم، ممثول یا مورد نظر است. در گذشته داستان و مثل را مترادف هم به‌کار می‌برده‌اند (برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : ه‍ د، مثل). 

6-2. انواع داستان از نظر ساختار روایی

ساختار روایی داستانها یا خطی است که روایت طبق معمول و به شیوۀ عادی پیش می‌رود؛ مثل بیشتر افسانه‌ها که از یک‌نقطه آغاز و به نقطه‌ای ختم می‌شوند، یا زنجیر‌ه‌ای و پلکانی که هر بار روایت پیشین تکرار و افزایش می‌یابد. در این نوع، شخصیتها پی‌در‌پی از یکدیگر پرسش می‌کنند تا سرانجام به جواب اصلی برسند. متلها ساختاری پلکانی دارند؛ مثل متل خاله سوسکه که خاله سوسکه هربار به صورت زنجیره‌ای به خواستگاران خود پاسخهای موزون می‌دهد. 
ساختار روایی برخی از قصه‌ها داستان در داستان است؛ شیوه‌ای که نویسنده در سیر روایت اصلی، داستان دیگری را به قصد تعلیق، تأخیر انداختن کاری یا بیان نتایج اخلاقی نقل می‌کند و درون داستان فرعی داستان سومی را بازمی‌گوید؛ مثل اعجوبه و محجوبه که نام دو کنیز مصری است. این دو برای انبساط خاطر سلطان دربارۀ مسائل مختلف اخلاقی داستان می‌سرایند. طی این داستان‌سرایی 10 روزه، هرکنیز 10 داستان، و در جمع 20 داستان نقل می‌کنند. در کلیله و دمنه رای هند از برهمن دربارۀ «مخالفت شریر فَتّان و مُضَرِّب نمّام» یا «داستان یاران یک‌دل» و نظایر آن سؤال می‌کند و برهمن نیز حکایتی مناسب می‌پردازد. در بختیارنامه جوانی به نام بختیار، متهم به مخالفت با سلطان و سوء‌قصد به او ست و هر روز برای به تأخیر افکندن عقوبت خویش داستانی می‌سراید. هزارویک ‌شب و طوطی‌نامه و سندبادنامه و بسیاری از افسانه‌ها چنین ساختی دارند. 
ساختار روایی برخی دیگر از قصه‌ها سرگذشت‌نامه است. بدین‌سان که سیر روایت در قالب بیان سرگذشت واقعی یا تخیلی قهرمان پیش می‌رود؛ مثل افسانۀ چهار درویش مشتمل بر 5 قصه دربارۀ آزادبخت، شاه روم و 4 درویش جهانگرد؛ فرزندان ملک‌التجار یمن، شاهزادۀ فارس، شاهزادۀ عجم و پادشاه چین است که داستانهای خود را برای هم بازگو می‌کنند. قصۀ حسین کرد تماماً در سفر شکل می‌گیرد. گویا این قصه‌ها برساختۀ درویشان دوره‌گرد بوده است. 

6-3. انواع داستانها از نظر مضمون و درون‌مایه   

مضمون و درون‌مایۀ برخی داستانها رزمی و پهلوانی است. اساس این داستانها بر نبرد، و وصف دلاوریها ست. ممکن است محور این‌گونه داستانها یک قهرمان ملی باشد؛ مثل رستم در رستم‌نامه، یا قهرمان دینی مثل علی(ع) در خاوران‌نامه، یا قهرمان تاریخی مثل اسکندر مقدونی در اسکندرنامه. بخشی دیگر از افسانه‌های عامیانه، عیاری و شهسواری‌اند؛ مثل سمک‌عیار، داراب‌نامه و امیرارسلان. مضمون و درون‌مایۀ برخی دیگر از داستانها عاشقانه است؛ مثل بدیع‌الملک و بدیع‌الجمال و بهرام وگلندام
گروهی دیگر از داستانها، درون‌مایه‌ای اخلاقی، آموزشی و اندرزی دارند. این دسته شامل تمامی آثار حکایتی و قصه‌های اندرزی دینی و مذهبی می‌شود؛ مثل داستان موسى و سنگ‌تراش، که مناجات عامیانۀ سنگ‌تراشی عامی با خدا و برگرفته از داستان «موسى و شبان» مثنوی مولانا ست. 

6-4. انواع داستانها از نظر پایان

پایان گروهی از داستانها غم‌نامه (تراژدی / مرگ‌نامه) است که با مرگ نابهنگام و دلخراش قهرمان به پایان می‌رسد؛ مثل افسانۀ محلی عزیز و نگار که در برخی از روایتها عشاق در آب شاهرود غرق یا غیب می‌شوند. پایان بیشتر افسانه‌های عاشقانۀ محلی چنین است. در مقابل در بخش شادی‌نامه که شمار فراوانی از داستانها پایانی خوش دارند و قهرمانان به مقصود خود که وصال، سلطنت یا ثروت است، می‌رسند؛ مثل منظومۀ خرم و زیبا. خرم بازرگان‌زاده‌ای ایرانی ساکن روم است که زیبا، دختر پادشاه سراندیب را به خواب می‌بیند و عاشق او می‌شود و پس از جنگهای بسیار با وی ازدواج می‌کند.
پایان بخشی از داستانها عبرت‌نامه است. در پایان چنین داستانهایی خائن و ضد قهرمان به مجازات می‌رسد و مایۀ عبرت دیگران می‌شود؛ مثل داستان عاق والدین که ازجمله آثار ادبیات مکتب‌خانه‌ای و داستان پیرزنی است که با شفاعت امام حسین(ع) از گناه فرزند درمی‌گذرد و این مایۀ عبرت دیگران می‌شود، یا داستان عامیانۀ مرد شکاک که معراج حضرت رسول(ص) را انکار کرد و به زن بدل شد. 

6-5. انواع داستانها از نظر چگونگی بیان

بیان داستانها گاه معمولی و عادی است؛ مثل سمک‌عیار که هدف قصه‌گو بیان داستانی عادی و سرگرم‌کننده است، اما در داستانهای تمثیلی و رمزی مثل حُسن و دل فتاحی، بیان تمام داستان جنبۀ استعاری دارد و در برخی دیگر تنها اسامی و مکانها نمادین هستند. لحن داستانها طنزآمیز و بیان آنها شوخی و لطیفه‌وار است؛ مثل حکایات لطایف‌الطوایف. ممکن است داستان در قالب مناظره باشد و لحن گفت‌وگویی به خود گیرد، مثل داستان مو و میش، موش و گربۀ شیخ‌بهایی یا قصۀ دزد و قاضی بغداد؛ داستان دزدی که اموال قاضی را به سرقت می‌برد و همسر قاضی با حیله، اموال دزدی را برمی‌گرداند. در تمام داستانهای این گروه، جریان داستان را گفت‌وگوی طرفین و ارائۀ دلایل عقلی و نقلی و به کمک اشعار، آیات، احادیث، قصص و مشهورات پیش می‌برد. 

صفحه 1 از8

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: