صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / ارمنستان /

فهرست مطالب

ارمنستان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 31 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

پس‌ از مرگ‌ صلاح‌الدین‌ در 589 ق‌/ 1193م‌، زنگیان‌ بار دیگر بیشتر شهرها و قلاع‌ جزیره‌ را متصرف‌ شدند (بازورث‌، همانجا). دولت سلجوقیان‌ آناتولی‌ در 603ق‌/ 1206م‌ موفق‌ شدند انطالیه‌ را به‌ تصرف آورند و به‌ یك‌ شهر تجاری‌ در حوالی‌ دریای‌ مرمره‌ دست یابند. نیروهای‌ سلجوقی‌ در 605ق‌/ 1208م‌ با یاری‌ ملك‌ ظاهر پادشاه‌ حلب از دودمان‌ ایوبی‌ دست‌ به‌ جنگ‌ مشتركی‌ بر ضد ارمنیان كیلیكیه‌ زدند و حاكم‌ ارمنی‌ را سركوب‌ كردند (اوزون‌ چارشیلی‌، I/ 4). از اواسط سدۀ 5 ق‌ در منطقۀ آنی ارمنستان‌ گروهی‌ از شدادیان‌ فرمانروایی‌ داشتند و تا اواخر سدۀ 6ق‌ بر این‌ سرزمین‌ حكومت‌ كردند (كسروی‌، 316-327). 
در روزگاری‌ كه‌ مغولان به ایران تاخته بودند، جلال‌الدین خوارزمشاه‌ در 622ق‌/ 1225م‌ به‌ ارمنستان‌ لشكر كشید. پیش‌ از این تاریخ‌ در 617ق‌/ 1220م‌ طلایه‌داران‌ مغول‌ تا ارمنستان‌ آمدند. 
سباستاتسی رویدادنامه‌ نویس‌، آورده‌ است‌ كه‌ در تاریخ‌ یاد شده‌ 20 هزار تن‌ از لشكریان‌ تاتار كه‌ از «چین‌ و ماچین‌» بیرون‌ شده‌ بودند، ضمن گذر از جلگه‌های‌ آغوان‌ (اران‌) تا گوگارْك‌ (نویمبریان‌ كنونی‌) در ارمنستان‌ پیش‌ تاختند و به‌ تبخیس‌ (تفلیس‌) رسیدند، ولی‌ سپس‌ بازگشتند (ص‌ 23؛ گالستیان‌، 107، حاشیۀ 5, 6). در 622ق‌ جلال‌الدین‌ خوارزمشاه‌ ناحیۀ دوین‌ ارمنستان‌، گرجستان‌، گنجه‌ و تفلیس‌ را تصرف‌ كرد و آنگاه‌ در 624ق‌ به‌ خلاط لشكر كشید و این‌ شهر را مدتی‌ به‌ محاصره‌ گرفت‌ و سرانجام‌ آن‌ را گشود (نسوی‌، 145، 148، 150، 151، 196، 197، 211-215؛ گاندزاکتسی، 149-150؛ استپانوس، 33). اسقف‌ استپانوس‌ در رویداد نامۀ خود، مدت‌ محاصرۀ شهر تا تصرف‌ آن‌ را 40 روز ذكر كرده‌ است‌ (ص‌ 34). جلال‌الدین در 623ق‌ یرزنیك و كمخ‌ و سال‌ بعد كارین‌ را تصرف كرد (سباستاتسی‌، 24). در 625ق‌ سپاه‌ خوارزمشاه‌ شهرهای مك‌، توگوتاپ و خاربِرت‌ (خاربرد ـ خرپوت‌) را ویران‌ كردند. در سال‌ بعد لشكر بی‌شماری از مغول‌ به‌ گنجه‌ حمله‌ بردند، گروه‌ كثیری‌ را كشتند و زنان‌ و كودكان را به‌ اسارت‌ بردند و پس‌ از گذشت‌ دو سال‌ در 628ق‌ به‌ خلاط و آمد حمله‌ بردند و غنایم‌ فراوان‌ به‌ چنگ آوردند (همو، نیز استپانوس‌، همانجاها). متعاقب‌ آن‌ مغولان‌ شهرهای آنی‌، قارص‌، لوری‌ و دژ كاین‌ را تصرف‌ كردند (همانجا). در 633ق‌ لشكریان‌ مغول‌ به‌ اران‌، گرجستان‌ و ارمنستان‌ حمله‌ بردند و سرزمینهای سیونیك‌ و آغستو (آقسطو) را متصرف‌ شدند، سپس‌ ضربۀ اصلی خود را متوجه‌ شهر آنی‌ كردند و پس‌ از تصرف‌ شهر، بسیاری‌ از مردم‌ را به‌ قتل‌ رسانیدند. در اواخر همان‌ سال‌ ارمنستان‌ شمالی‌ زیر سلطۀ مغولان‌ قرار گرفت‌ (هاكوپیان‌، 143-144). در 641ق‌/ 1243م‌ مغولان‌ شهرهای‌ سباستیا (سیواس‌) و قیساریه‌ را تصرف‌ كردند (ابن‌ عبری‌، 285؛ استپانوس‌، 35).
در سالهای‌ 639 -643ق‌/ 1242- 1245م‌ استانهای‌ جنوبی‌ و غربی‌ ارمنستان‌ نیز به‌ تصرف‌ مغولان‌ درآمدند. در روزگار سلطۀ مغولان‌ تنی‌ چند از ایشخانان‌ (فرمانروایان‌ محلی‌) ارمنی‌ از جمله‌ در ولایتهای‌ سیونیك‌، ساسون‌، وان‌، تابعیت‌ مغولان‌ را پذیرفتند و باقی‌ ماندند، ولی‌ در بسیاری‌ از نواحی‌ دیگر ارمنستان‌، ایشخانان‌ قدرت‌ خود را از دست‌ دادند. گاندزاكتسی‌ مورخ‌ ارمنی‌ سدۀ 13م‌ این ماجرا را با تفصیل‌ بیان كرده‌ است‌ (ص‌ 170-152؛ هاكوپیان‌، 144).
منكوقاآن‌ ادارۀ اراضی‌متصرفی‌ خود در شرق‌ را به‌ یكی‌ از برادرانش‌ قوبیلای‌ قاآن‌ و سرزمینهای غربی‌ یعنی‌ ایران‌، شام‌، مصر، روم‌ و ارمنستان را به برادر دیگر خود هلاگو سپرد (رشیدالدین‌، 2/ 685). 

ارمنستان تا سدۀ 8ق‌ گاه‌ زیر سلطۀ مغولان‌ و گاه‌ در تصرف‌ تركان‌ باقی‌ ماند. در 802ق‌/ 1400م‌ تیمور به‌ ارمنستان‌ و آسیای‌ صغیر لشكر كشید و در سیواس‌ كشتاری‌ دهشتبار به‌ راه‌ انداخت‌ و حتى‌ نوشته‌اند كه‌ در وان‌ مدافعان‌ شهر را وامی‌داشت‌ تا از فراز برج‌ و بارو خود را به‌ زیر افكنند. سرانجام‌، پس‌ از مرگ‌ تیمور ارمنستان به‌ تصرف تركمانان‌ قراقویونلو و سپس‌ آق‌قویونلو درآمد. امواج‌ متعدد ایلغارها، كشتارها و غارتگریها موجب ضعف‌ ارمنستان‌ و مهاجرت ارمنیان‌ به‌ دیگر سرزمینها شد. تنها حدود 200 هزار ارمنی به‌ شبه‌جزیرۀ كریمه و مولداوی‌ مهاجرت كردند (پاسدرماجیان‌، 282-284). در عهد تیمور سرزمین‌ پرجمعیت‌ ارمنستان‌ دستخوش‌ قحط و گرسنگی‌ و ویرانی‌ شد. باگرات‌ یكی‌ از فرمانروایان‌ ارمنستان‌ كه‌ به‌ گرجستان‌ گریخته‌ بود، از دین‌ مسیح‌ برگشت‌ (متسوپی‌، 14، 15). در عهد دولت‌ قراقویونلو مالیاتهای گزافی‌ بر مردم‌ ارمنستان‌ تحمیل‌ شد (همو، 36). در عهد آق‌قویونلوها مدتی‌ شهر ماردین‌ تختگاه‌ جهانگیر (ح‌ 820-874ق‌/ 1417- 1469م‌) بود كه‌ بعدها به‌ تصرف‌ اوزون‌ حسن‌ درآمد (نك‍ : ه‍ د، آق‌قویونلو). سلطان‌ محمد دوم‌، ملقب به‌ فاتح‌ پس‌ از فتح‌ طرابوزان‌ در 865ق‌/ 1461م‌ و از میان‌ برداشتن‌ دولتهای‌ محلی‌ كوچك‌ و ضمیمه‌ كردن‌ آنها به‌ قلمرو امپراتوری‌ عثمانی‌ در مرز ارمنستان با تركمانان‌ مواجه‌ گردید. وی‌ تا هنگام‌ مرگ‌، امپراتوری خود را درشرق‌ تا ارزروم‌ گسترش‌ داد. بدین‌سان‌ تنها سرزمین‌ اصلی‌ ارمنستان در تصرف‌ تركمانان‌ آق‌قویونلو باقی‌ ماند (پاسدرماجیان‌، 289). اوزون حسن‌ تا دم‌ مرگ‌ بر مناطق‌ پهناوری‌ كه‌ ارمنستان‌ جزو آن‌ بود، فرمانروایی‌ داشت‌ (هینتس‌، 71). چندی‌ بعد شاه‌ اسماعیل‌ صفوی‌ تركمانان‌ را در ایران‌ و ارمنستان‌ مغلوب‌ كرد و از ارمنستان‌ بیرون‌ راند. 
از اوایل سدۀ 10ق‌ جانشینان‌ سلطان محمدفاتح‌ كار توسعۀ امپراتوری‌ عثمانی به‌ سوی‌ شرق‌ را از سرگرفتند. سلطان‌ سلیم‌ اول‌ به‌ ایران‌ حمله‌ برد و با پیروزی در جنگ‌ سالهای‌ 920-922ق‌/ 1514-1516م‌ بخش اعظم‌ ارمنستان‌ را به‌ چنگ آورد (پاسدرماجیان‌، همانجا). از همان‌ اوایل‌ سدۀ 10ق‌ میان‌ دولتهای‌ ایران‌ و عثمانی‌ به‌ منظور تصرف‌ ارمنستان‌ جنگهای طولانی‌ آغاز شد كه‌ به‌ ویرانی مجدد این‌ سرزمین‌ انجامید. به‌ویژه‌ قشون‌ عثمانی‌ خرابیهای‌ فراوان‌ به‌ بار آورد (نرسسیان‌، 160-161). ابراهیم‌ پچوی‌ كه‌ شخصاً در چند جنگ شركت‌ داشته‌، از ویرانگری‌ قشون‌ عثمانی‌ در شورهكل (شیراك‌) در 961ق‌/ 1553م‌ خبر داده‌ است‌. وی‌ دربارۀ كشتار بی‌امان‌ اهالی‌ و غارت‌ آنان‌ توسط لشكریان‌ عثمانی‌ نوشته‌ است‌ كه‌ منطقه‌ چنان‌ ویران‌ شد كه‌ هیچ‌ نشانه‌ای‌ از آبادی‌ برجا نماند (1/ 312-314). 
به‌ نوشتۀ هدایت‌ در 959ق‌/ 1552م‌ شاه‌ طهماسب‌ صفوی‌ عازم‌ تسخیر ارمینیۀ صغری‌ شد، دژ خلاط را محاصره‌ و فتح‌ كرد و متعاقب آن‌ عازم‌ فتح‌ قلعۀ ارجیش‌ شد و آن‌ را گشود، تا اینكه‌ حوالی ارزروم‌ میان‌ دو سپاه‌ پیكار درگرفت‌ (8/ 97-100). در 29 مۀ 1555م‌/ 8 رجب‌ 962ق‌ میان‌ ایران‌ و عثمانی‌ پیمان‌ صلحی‌ منعقد شد كه به‌ پیمان‌ آماسیه‌ معروف‌ است‌. طبق‌ این‌ پیمان‌ ارمنستان‌ غربی‌ (آناتولی‌ شرقی‌) تحت‌ سلطۀ دولت‌ عثمانی‌ قرار گرفت‌ و ارمنستان‌ شرقی‌ تابع‌ ایران‌ شد (نرسسیان‌، 161؛ اوزون‌ چارشیلی‌، II/ 361). این‌ پیمان‌ كه‌ نخستین‌بار میان‌ صفویان‌ و عثمانیان‌ منعقد شده‌ بود، تا درگذشت‌ شاه‌ طهماسب‌ (984ق‌/ 1576م‌) دوام‌ یافت‌ (همانجا؛ هدایت‌، 8/ 150). در 986ق‌/ 1578م‌ سپاهیان‌ عثمانی بار دیگر جنگ‌ با ایران‌ را آغاز، و به قفقاز حمله‌ كردند و بخش‌ بزرگی‌ از آن‌ سرزمین‌ را متصرف‌ شدند (نرسسیان‌، همانجا). جنگ‌ تا 997ق‌/ 1589م‌ حدود 12 سال‌ به درازا كشید (اوزون‌ چارشیلی‌، III/ 58). پیش‌ از سلطنت‌ شاه‌ عباس‌، در دوران‌ فترت‌ و آشفتگی‌ در ایران، دولت‌ عثمانی‌ اراضی‌ وسیعی‌ از ارمنستان‌ را در اختیار داشت‌. 
در 991ق‌/ 1583م‌ سندی‌ ارائه‌ شد كه‌ هم‌اكنون‌ در مركز اسناد و نسخه‌های‌ خطی‌ ماتناداران‌ ارمنستان موجود است‌. این‌ سند گرچه‌ اصیل‌ نمی‌نماید، به‌ هر تقدیر نشانۀ فشار شدیدی‌ است‌ كه‌ در ادوار مختلف‌ از عهد عباسیان‌ تا آن‌ روزگار بر مردم‌ ارمنستان‌ وارد می‌شده‌ است‌. در عهد خلافت‌ عباسیان‌ بار مالیاتها سنگین‌ شد و تجمل‌ دربار عباسی‌ موجب‌ افزایش‌ میزان‌ خراج‌ و جزیه‌ از سرزمینهای تابع‌ گردید. در اواخر سدۀ 8م‌، به‌ویژه‌ در دوران‌ خلافت‌ هارون‌الرشید فشار مالیاتی‌ سنگینی بر اهالی‌ ارمنستان‌ وارد آمد و به‌ نوشتۀ مورخان‌ ارمن شكل‌ غارت‌ آشكار به‌ خود گرفت‌، چنانكه مردگان نیز مشمول‌ پرداخت‌ جزیه‌ بودند (هاكوپیان‌، 111).
در دورانهای‌ بعد سختگیری‌ بر مردم‌ ارمنستان‌ شدیدتر شد و چه‌بسا سبب‌ ارائۀ سندی‌ گردید تا شاید فرمانروایان‌ دولت‌ عثمانی‌ را به‌ ملاحظه‌ وادارد. در مركز اسناد ماتناداران نسخه‌ای‌ خطی‌ با عنوان «عهدنامۀ محمد پیغمبر(ص‌) با جماعت‌ ارامنه‌» وجود دارد كه‌ ادعا شده‌ در سال‌ چهارم‌ بعثت‌ به‌ خط معاویة بن‌ ابی‌سفیان‌ نوشته‌ شده‌ است‌. طبق‌ این‌ معاهده‌ جماعت‌ ارامنه‌، كشیشان‌ و رئیسان‌ قبول‌ جزیه‌ كردند و مقرر شد كه‌ هر فرد ارمنی‌ بالغ‌ بر یك‌ مثقال‌ نقره‌ به‌ عنوان‌ جزیه‌ بپردازد. تعهدات‌ دیگری‌ نیز در عهدنامۀ مزبور قید شده‌ است‌ كه‌ از آن‌ جمله‌ اطاعت‌ ارامنه‌ از مسلمانان‌ است‌. این‌ عهدنامه‌ ظاهراً با شركت‌ هرواند بن‌ ضحاك‌ ارمنی‌ و حضور چند شاهد، از جمله‌ ابوبكر، عمر، عثمان‌، علی‌(ع‌)، جعفر بن‌ ابی‌طالب‌، عبدالله‌ بن‌ عمر و چند تن‌ دیگر تدوین‌ شده‌ است‌ («اسناد فارسی‌ ...»، 1/ 288-290). این‌ سند درست‌ به‌ نظر نمی‌رسد، زیرا: 1. ارمنیان‌ چگونه‌ می‌توانستند در سال‌ چهارم‌ بعثت‌ پیامبر(ص‌) به‌ چنین‌ تعهدی‌ تن‌ درداده‌ باشند؟ 2. عبدالله‌ بن‌ عمر كه‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از شهود از وی‌ یاد شده‌ است‌، در سال‌ چهارم‌ بعثت‌ هنوز تولد نیافته‌ بود. گمان‌ می‌رود كه‌ فشار مالیاتی‌ شدید بر مردم‌ ارمنستان‌ موجب‌ بر ساختن‌ چنین‌ سندی‌ شده‌ باشد. اینكه‌ شاه‌ اسماعیل‌ صفوی‌ طبق‌ فرمان‌، داروغگان‌ و عمال‌ خویش‌ در قفقاز را از اجحاف‌ نسبت‌ به‌ عیسویان‌ آن‌ دیار برحذر داشته‌، خود نشانه‌ای‌ از سابقۀ فشار مالیاتی‌ بر مردم‌ ارمنستان‌ بوده‌ است‌ («اسناد فارسی‌»، 1/ 258- 259). 
شاه‌ عباس پس‌ از جلوس‌ بر تخت‌ شاهی‌ ناگزیر از پذیرفتن‌ صلح‌ دشواری شد كه‌ طبق‌ آن‌ ارمنستان‌ زیر سلطۀ دولت‌ عثمانی‌ قرار گرفت‌ (فلسفی‌، 1/ 149؛ نرسسیان‌، 161). در 991ق‌/ 1583م‌ پیش از پادشاهی شاه‌ عباس‌، فرهاد پاشا پس از تصرف‌ ارزروم‌ از راه‌ قارص به‌ ولایت‌ چخور سعد (ارمنستان‌) تاخت‌ و آنجا را به‌ همراه ایروان‌ متصرف‌ شد و كلیسای‌ اچمیادزین‌ و چند كلیسای‌ دیگر را ویران‌ كرد (فلسفی‌، 1/ 79). از 999ق‌/ 1590م‌ بنابر پیمانی‌ كه‌ میان‌ نمایندگان‌ شاه‌ عباس‌ و سلطان‌ مراد سوم‌ در استانبول‌ به‌ امضا رسید، ارمنستان‌ به‌ ضمیمۀ شروان‌، گرجستان‌، قراباغ‌ و چند ناحیۀ دیگر به‌ دولت‌ عثمانی‌ واگذار شد (همو، 3/ 201). این‌ نواحی‌ تا 1012ق‌/ 1603م‌ در تصرف‌ دولت عثمانی‌ بود (همانجا). تا آغاز 1013ق‌ ارمنستان‌، قراباغ‌ و دژهای بزرگ‌ ایروان‌ و نخجوان‌ از تصرف‌ تركان‌ به‌ درآمد (همو، 3/ 201- 202). 
در عهد شاه‌ عباس‌ 13 ولایت‌ از توابع‌ ایران‌ از جمله‌ چخورسعد (ارمنستان‌) توسط بیگلربیگی‌ اداره‌ می‌شد (همو، 2/ 397). هنگامی‌ كه‌ سلطان‌ عثمانی‌ سردار بزرگ‌ خود سنان‌ پاشا را با سپاهی‌گران‌ روانۀ ایران‌ كرد، شاه‌ عباس‌ به‌ منظور درهم‌ شكستن‌ دشمن‌ فرمان‌ داد تا شهرهای ارمنستان‌ را ویران‌ كنند و از غلات‌ و آزوقه‌ چیزی‌ بر جای‌ نگذارند و تمامی‌ مردم‌ آن‌ نواحی‌ را به‌ داخل‌ ایران‌ كوچ‌ دهند تا كمیِ آب‌ و آزوقه‌ مانع‌ پیشرفت‌ سپاه‌ دشمن‌ گردد (همو، 3/ 202). به‌ نوشتۀ اسكندربیك‌ منشی‌، در این‌ ماجرا قریب‌ 20 هزار «غیرملت‌» در میانۀ قزلباش‌ مسلمان‌ شدند (2/ 666). ارامنۀ جلفا به‌ اصفهان كوچ‌ داده‌ شدند (همو، 3/ 205) و اراضی‌ كنار زاینده‌رود میان‌ آنان تقسیم‌ شد تا موافق‌ میل‌ خود خانه‌ و كلیسا بسازند و آنجا را جلفا بنامند (همانجا). حدود 24 هزار و به قولی‌ 27 هزار خانوار ارمنی‌ به‌ گیلان‌ و مازندران‌ كوچانده‌ شدند، ولی گویا به‌سبب بیماری‌ مالاریا اغلب‌ تلف‌ شدند و بیش‌ از 5 یا 6 هزار خانوار از آنان باقی‌ نماند (همو، 3/ 206؛ تاورنیه‌، 400). سرانجام‌ در 1030ق‌/ 1620م‌ دولت عثمانی‌ به‌ مصالحه‌ با ایران تن‌ در داد (فلسفی‌، 5/ 104-107). به موجب این‌ مصالحه‌ بخش‌ شرقی‌ ارمنستان‌ (چخورسعد) شامل‌ مناطق‌ ایروان‌، نخجوان‌ و قراباغ‌ در تصرف‌ ایران باقی‌ ماند. این‌ منطقه‌ شامل‌ شهر اچمیادزین‌ مقر جاثلیق‌ سراسر ارمنستان‌ نیز بود. مؤلفان‌ ارمنی‌ متذكر شده‌اند كه‌ آن‌ بخش‌ از ارمنستان كه‌ تابع‌ ایران‌ بود، در مقایسه‌ با بخش‌ زیر سلطۀ تركان عثمانی‌، از نظام‌ آزادتری‌ برخوردار بود، ولی‌ بعدها به‌سبب‌ انحطاط ایران در سدۀ 18م‌ اوضاع‌ رو به‌ وخامت‌ نهاد (پاسدرماجیان‌، 293، 294). 
پس از روی‌ كار آمدن‌ نادر، جنگی‌ میان‌ لشكریان‌ او و قوای‌ عثمانی به‌ فرماندهی‌ توپال‌ پاشا در 1142ق‌/ 1729م‌ درگرفت‌ كه‌ به‌ شكست نادر انجامید (مروی‌، 1/ 285-295؛ ریاحی‌، 1/ 19)، ولی‌ در 1146ق‌ وی‌ توانست‌ توپال‌ پاشا را مغلوب‌ نماید. متعاقب‌ آن‌ نادر به‌ قفقاز لشكر كشید و داغستان‌، گنجه‌، قراباغ‌ و ایروان‌ را تصرف‌ كرد (مروی‌، 1/ 371، 379، 407). سپس‌ در 1148ق‌/ 1735م‌ از طریق‌ سرزمینهای لوری‌ و كازاخ‌ تا مرز قارص‌ ارمنستان‌ پیش‌ رفت و در همین سال‌ تركان‌ عثمانی‌ را از قفقاز بیرون‌ راند. آنگاه از طریق‌ آرارات به‌ اچمیادزین‌ رفت‌ (كرتاتسی‌، 197, 198). كرتاتسی‌ مورخ‌ ارمنی كه‌ با نادر دیدار داشته‌، شرح‌ مبسوطی دربارۀ تاریخ‌ ارمنستان‌ در روزگار وی‌ نگاشته‌ است‌. 
در اواخر سدۀ 12ق‌ به‌ سبب‌ جنگهای‌ متمادی‌، ارمنستان‌ دستخوش‌ ویرانی‌ گشت‌. روسیه‌ كه‌ در این‌ زمان‌ دولتی‌ نیرومند بود، به‌ سوی‌ مناطق‌ جنوب‌ روی‌ آورد و توجه‌ ارامنه‌ را به‌ خود معطوف كرد (پاسدرماجیان‌، 295). در اواخر سدۀ 18م‌ در ارمنستان‌ همانند دیگر نواحی‌ قفقاز، خان‌نشینهایی‌ چون‌ ایروان‌، نخجوان‌، قراباغ‌ و جز آنها پدید آمد. بخش مركزی‌ و منطقۀ بزرگی‌ از بخش‌ شرقی ارمنستان‌ تابع‌ خان‌نشین‌ ایروان‌ بود كه‌ به‌ 15 ناحیه‌ تقسیم‌ می‌شد (نرسسیان‌، 183)، ولی ارمنستان‌ غربی‌ و جنوب شرقی‌ ازجمله‌ واسپوراگان‌، تارون‌، ساسون‌، قارص‌، كارین و جز آنها تحت سلطۀ دولت عثمانی‌ قرار داشت كه‌ پاشاهای‌ ترك‌ بر آن‌ فرمان‌ می‌راندند و به‌ تقریب‌ نیمه‌ مستقل‌ بودند (همو، 183, 184). الكساندر اول امپراتور روسیه‌ (1801-1825م‌) پس‌ از الحاق‌ گرجستان غربی‌ به‌ روسیه‌ (1803-1810م‌)، سرزمینهایی‌ از ارمنستان‌ را نیز كه‌ تابع‌ گرجستان‌ بودند، به‌ چنگ‌ آورد. در 1219ق‌/ 1804م‌ میان‌ روسیه‌ و ایران‌ جنگ‌ در گرفت‌ و در 1220ق‌ بخش‌ شرقی‌ شیراك‌، ساحل‌ چپ‌ آخوریان‌ (آرپاچای‌) ضمیمۀ روسیه‌ شد و خان‌ قراباغ‌ تابعیت‌ روسیه‌ را پذیرفت‌. 
پس‌ از انعقاد عهدنامۀ گلستان‌ در 1228ق‌/ 1813م‌ خان‌نشینهای‌ قراباغ‌، شیراك‌، لوری‌، شمشاط، زانگزور و چند منطقۀ دیگر ضمیمۀ امپراتوری‌ روسیه‌ شد (همو، 189-190). در سالهای‌ 1219- 1228ق‌ سپاهیان‌ روسیه‌ دوبار كوشیدند تا ایروان‌ را به‌ چنگ‌ آورند. در پاییز 1223ق‌ دومین‌ محاصرۀ ایروان‌ كه‌ توسط خانهای‌ دست‌نشاندۀ فتحعلی‌ شاه قاجار اداره‌ می‌شد، از سوی سپاهیان‌ روس آغاز شد. مهاجمان‌ روس‌ از دومین‌ محاصرۀ شهر ایروان نیز طرفی نبستند (همو، 183,190). تصرف‌ ایروان‌ بعدها پس‌ از انعقاد پیمان گلستان‌ در دورۀ دوم‌ جنگهای‌ ایران و روس صورت‌ پذیرفت (همو، 193). طبق‌ عهدنامۀ تركمانچای‌ كه‌ در 5 شعبان‌ 1243ق‌/ 22 فوریۀ 1828م‌ منعقد گردید، خان‌نشینهای‌ ایروان‌ و نخجوان به‌ دولت‌ روسیه‌ واگذار شد (نك‍ : تاج‌بخش‌، 76، 77). 
جنگ ایران‌ و روس‌ تازه‌ به‌ پایان‌ رسیده‌ بود كه‌ جنگ‌ میان‌ روسیه‌ و عثمانی آغاز شد (نیمان‌، 18). سپاهیان‌ روس‌ شهر قارص‌ را محاصره‌، و آن‌ را تصرف‌ كردند. متعاقب‌ آن‌ حمله‌ به‌ ارزروم‌ آغاز شد. ارتش‌ عثمانی‌ در 1245ق‌/ 1829م‌ شكستهای‌ متعددی‌ را متحمل‌ شد و در نتیجه‌ به‌ پیمان‌ مشهور آدریانوپل‌ (ادرنه‌) تن‌ در داد. بخشهای بزرگی‌ از قفقاز را سپاهیان‌ عثمانی‌ ترك‌ گفتند، ولی‌ ارمنستان غربی‌ همچنان در دست پاشاهای ترك باقی‌ ماند (نرسسیان‌، 194, 195) با باقی‌ ماندن‌ ارمنستان‌ غربی‌ تحت‌ سلطۀ دولت‌ عثمانی‌، مهاجرت‌ ارامنه‌ از آن‌ سرزمین‌ آغاز شد و حدود 90 هزار نفر از قارص‌، ارزروم‌ و دیگر نواحی‌ ارمنستان‌ غربی‌ به‌ ارمنستان‌ شرقی‌ مهاجرت‌ كردند. در نتیجۀ این‌ مهاجرتها جمعیت‌ ارمنستان‌ شرقی‌ فزونی‌ یافت‌ و وضع‌ اقتصادی‌ آن‌ بهتر شد (همو، 196). فشار اقتصادی‌ بر مردم‌ ارمنستان‌ پس‌ از الحاق‌ به‌ روسیه‌ نیز كاستی‌ نپذیرفت‌. درنتیجه مردم‌ این سرزمین‌ تا 1885م‌ چندین‌بار به شورشهایی دست‌ زدند. در 1860م‌ پیشه‌وران‌ ارمنستان‌ سر به‌ شورش‌ برداشتند (همو، 203, 204) در نیمۀ دوم‌ سدۀ 19م‌ حدود 3 میلیون‌ نفر در ارمنستان‌ غربی‌ سكنی‌ داشتند. در سالهای‌ 1862م‌، 1863م‌ و 1872م‌ چند شورش برضد دولت‌ عثمانی در ارمنستان غربی‌ روی‌ داد ( آرمنیا، 37). در تابستان‌ 1875م‌ در بُسنی و هرزه‌گوین‌، و در 1876م‌ در بلغارستان‌ شورشهایی‌ برضد دولت‌ عثمانی‌ روی‌ داد. الكساندر دوم‌ امپراتور روسیه‌ با استفاده‌ از فرصت به‌ حمایت از شورشیان‌ برخاست‌. سلطان عثمانی‌ عبدالحمید كه‌ در 1293ق‌/ 1876م‌ زمام‌ امور را در دست گرفته‌ بود، به‌ روسیه‌ اعلان‌ جنگ‌ داد. در جریان‌ جنگ‌، فرماندهی ارتش‌ روسیه‌ به‌ ژنرال‌ لوریس‌ ملیكوف‌ كه‌ ارمنی‌ تبار بود، سپرده‌ شد. وی‌ در 1877م‌ شهرهای‌ قارص‌، اردهان‌، آلاشگرد، بایزید، باطوم‌ و در 8 فوریۀ 1878 ارزروم‌ را متصرف شد (نرسسیان‌، 214). قرارداد مشهور سن‌ استفانو در 1878م‌ و متعاقب‌ آن پیمان برلن در همان سال، مشكل ارمنستان‌ را حل‌ نكرد. ارزروم‌، بایزید و آلاشگرد از سوی روسیه به‌ دولت عثمانی‌ بازگردانده شد (همو، 217, 218؛ كارزو، 70- 78). در 1894م‌ سپاهیان‌ عثمانی در جریان‌ سركوب‌ شورش‌ ساسون‌ حدود 10 هزار تن از مردم آن ناحیه‌ را قتل‌ عام‌ كردند. در پاییز 1895م‌ ارمنیان‌ ساكن‌ طرابوزان‌، ارزروم‌، سیواس‌، وان‌، بایزید و دیگر نواحی‌ موردستم‌ و آزار قرار گرفتند. در سالهای‌ 1894-1896م‌ حدود 300 هزار نفر از ارمنیان كشته‌ شدند (آرمنیا، 38). در بهار 1904م‌ روستاییان ارمنی‌ ناحیۀ ساسون‌ به‌ قیام‌ مسلحانه‌ دست‌ زدند كه‌ به‌ فرمان‌ سلطان‌ عبدالحمید سركوب‌ شدند. 
 

صفحه 1 از10

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: