ارمنستان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 31 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229881/ارمنستان
جمعه 12 اردیبهشت 1404
چاپ شده
7
ارمنستان دارای معادن مس، مولیبدن، آهن، طلا، بازالت، نمك، مرمر، منیزیوم، مواد خام نسوز، توف و جز آنهاست و آبهای معدنی بسیار از جمله آبهای نوشیدنی گوارا و آبهای درمانی در آنجا وجود دارد (BSE3, II/ 217, 218).
طبق آمار اول ژانویۀ 1976 جمعیت جمهوری ارمنستان 000‘834‘2 نفر بوده است (همان، XXIV(2)/ 537). در 1989م جمعیت این جمهوری به 000‘305‘3 نفر افزایش یافت ( آرمنیا، 27). در 1970م شمار ارمنیان ساكن این جمهوری 000‘208‘2، تركیزبانان 148 هزار، روسها 66 هزار و كردان 37 هزار نفر برآورد شده است (همانجا). پس از تحولات منطقۀ قراباغ علیا، گروه كثیری از تركیزبانان تابع جمهوری آذربایجان، خاك ارمنستان را ترك گفتند، چنانكه شمار آنان در جمهوری ارمنستان به حدود 8 هزار نفر تقلیل یافت (روشندل، 4). ارامنۀ ساكن جمهوری آذربایجان نیز در پی این حوادث محل اقامت خود را ترك گفتند. بنابر آمار سال 1991م جمعیت جمهوری ارمنستان به 000‘574‘3 نفر («رفراندم...»، 49) و در 1993م به 000‘632‘3 نفر رسید (روشندل، همانجا). نسبت رشد جمعیت این جمهوری طی سالهای 1960-1992م حدود ½٪ بوده است («گزارش...»، 201). ارمنستان در میان جمهوریهای عضو كشورهای مستقل مشتركالمنافع از دیدگاه نسبت شمار اهالی بومی بر غیربومی از همه یك دستتر است. در سرشماری 1979م ارمنیان 7/ 89٪ اهالی جمهوری ارمنستان را تشكیل میدادند (روشندل، همانجا)، اما این رقم باتوجه به تحولات جمعیتی سالهای گذشته در آغاز سال 1989م به 66/ 95٪ رسید ( آرمنیا، 85). از مجموع جمعیت ارمنستان 69/ 1٪ كُرد، 56/ 1٪ روس و 09/ 1٪ از دیگر ملیتها هستند (همانجا). طبق محاسبه در اول ژانویۀ 1976م تراكم جمعیت ارمنستان 1/ 95 نفر در هر كمـ2 بوده است (BSE3، همانجا). گمان میرود اكنون تراكم جمعیت در ارمنستان حدود 122 نفر در هر كمـ2 باشد. در سراسر اتحاد شوروی سابق، شمار ارمنیان را در 1979م 000‘151‘4 نفر نوشتهاند. گذشته از كشورهای مستقل مشتركالمنافع، گروههایی از ارمنیان در 60 كشور جهان، از جمله بلغارستان، مجارستان، انگلستان، یونان، ایتالیا، قبرس، سویس، سوئد، فرانسه، فلسطین، هند، جمهوری اسلامی ایران، سوریه، لبنان، مصر، استرالیا، ایالات متحدۀ آمریكا، كانادا، آرژانتین، برزیل، اروگوئه و دیگر كشورها اقامت دارند (نك : آرمنیا، 27, 76-84). شمار ارمنیان در قارۀ اروپا 409 هزار نفر، در آسیا 553 هزار نفر، در افریقا 14 هزار نفر، در استرالیا 25 هزار نفر و در قارۀ آمریكا 000‘021‘1 نفر گزارش شده است (همان، 76-84). بالاترین رقم ارمنیان مقیم خارج از كشورهای مستقل مشتركالمنافع، در ایالات متحدۀ آمریكا ثبت شده است كه شمار آنان را حدود 800 هزار نفر در 1986م ذكر كردهاند (همان، 82). شمار ارمنیان ایران را در 1977م حدود 270 هزار نفر ( ایرانیكا، II/ 478) و در 1986م 180 هزار نفر ( آرمنیا، 80) نوشتهاند. شمار ارمنیان در سراسر جهان به رقمی بیش از 000‘173‘6 نفر میرسد. ارمنستان بجزایروان (ه م) كه تختگاه این جمهوری است، به 5 آشخار (شهرستان) تقسیم شده است كه عبارتند از شهرستانهای آرارات، سوان، سیونیك، گوگارْك و شیراك.
دربارۀ خاستگاه قوم ارمنی اسناد روشنی در دست نیست. گروهی از محققان، ارمنیان را از اقوام آریایی و هند و اروپایی دانستهاند (نیمان، 6؛ نرسسیان، 15؛ پاسدرماجیان، 21). به گفتۀ برخی، قوم ارمنی در سدۀ 12قم از اروپا به آسیای صغیر آمدند و به همراه اقوام تراكی - فریگی، خویشاوندان خود، در سرزمین تراكیه و آسیای صغیر سكنى گزیدند و حدود سدۀ 6قم به همراه حتیان در این نواحی مستقر شدند و سپس به سوی شرق و نواحی غربی و جنوب غربی فلات ارمنستان روی آوردند ( آرمنیا، 29). نظر دیگر، حاكی از ظهور اتحاد قومی ارمنی در فلات ارمنستان است كه آن را مربوط به هزارۀ چهارم و سوم قم دانستهاند. پیروان این نظریه، آسیای صغیر، فلات ارمنستان و بخش غربی فلات ایران را جایگاه كهن هند و اروپاییان دانسته، برآنند كه اقوام تراكی ـ فریگی در سدۀ 7قم به اراضی جنوب غرب فلات ارمنستان كوچ كردند و به همراه دیگر اقوام و قبایل در این منطقه سكنى گزیدند (همانجا). گفته شده است كه در ایلیاد هُمر نام قوم ارمنی به صورت اَریمام (اریمامی) ذكر شده است و گویا قوم مزبور در دوران پدید آمدن این منظومه، به سرزمینهای همجوار با كیلیكیه و توروس كوچ كرده بودند (همانجا). به گفتۀ برخی محققان نام «های» كه ارمنیان خود را بدان مینامند، از نام قوم هایاسی (هایاسا) و سرزمینی به همین نام اقتباس شده است. این نام در لوحۀ گلی حِتّی متعلق به سدۀ 14قم كه در كشفیات باستانشناسی منطقۀ هتوشش، تختگاه كهن حتیان به دست آمده، خوانده شده است (همانجا؛ پیوتروفسكی، 129). هنگامی كه متن كتیبۀ حتى خوانده شد، گروهی از محققان پس از آگاهی دربارۀ نام هایاسا، فارغ از ارتباط با یكدیگر اعلام داشتند كه نام قومی «های» با نام سرزمین هایاسا مرتبط است (همانجا). در شمال شرقی سرزمین حتیان در مسیر علیای رود چوروخ و مسیر علیای فرات، اتحاد قومی نیرومند هایاسا وجود داشت. بعضی محققان، زبان ساكنان این اتحاد قومی را هوری، حتی، و یا لووی دانستهاند (سركیسیان، بخشهایی از، 17).هستۀ اصلی قوم ارمنی در سدههای 15-16قم در نواحی شمال غربی آسیا در سرزمین حتیان سكنى گزیدند. در كتیبههای آن روزگار نام این قوم به صورت آرماتانا و در سدههای 14-13قم بهصورت هایاسا آمده است. در اوایل سدۀ 12قم گروهی از اقوام ارمنی زبان هندواروپایی به سوی فلات ارمنستان روی آوردند و در اراضی هوریان، حتیان و لوویان سكنى گزیدند. در اواسط سدۀ 8قم سرزمینهای آنان با نام اورمه و یا آرمه ضمیمۀ اورارتو شد. زبان مردم هایاسا و آرمه از زبانهای هند و اروپایی بود. در منابع یونانی از این گروه با نام آرمِن و در كتیبههای میخی با نام موشكو و اورومه یاد شده است (همان، 17-18؛ BSE3, II/ 215). در تشكل قوم ارمنی دو اتحاد قومی بهویژه از اهمیت فراوان برخوردار بوده است: یكی اتحاد قومی ارمینا در جنوب غرب فلات ارمنستان (ارمنستان شرقی) و دیگری اتحاد قومی هایاسا در شمال غرب ارمنستان (ارمنستان غربی) (پیوتروفسكی، همانجا). موسى خورنی دربارۀ آرام فرمانروای ارمنستان مینویسد كه وی مرزهای ارمنستان را از همه سو وسعت بخشید. از این رو اقوام همجوار، كشور ما را به نام او مینامند (ص 25, 28). نكتۀ درخور توجه آن است كه وی شرح تحقیق پیرامون این مطلب را به زمان اشك (ارشك) بزرگ پادشاه اشكانی ایران مربوط دانسته است. او مینویسد: ارشك كبیر پادشاه ایرانیان و پارتها سراسر شرق و آشور را زیر فرمان آورد و آنتیوخوس را در نینوا مغلوب و همۀ جهان را مطیع و منقاد كرد و برادر خود ولارشك (بلاش) را در ارمنستان به شاهی گمارد. ولارشك طی نامهای به برادر خود نوشت: اكنون كه به فرمان تو كشور را به نظم آوردهام، خواستم بدانم پیش از من چه كسانی بر ارمنستان فرمان راندند، زیرا در اینجا همه چیز آشفته و نامشخص است؛ لذا شخصی را به دربار تو میفرستم تا درهای دیوان شاهی را بر او بگشایی. این شخص مارآباسكاتینا بود. وی در جریان جستوجو، كتابی به زبان یونانی یافت كه به فرمان اسكندرمقدونی از كلدانی ترجمه شده بود. در این كتاب قیام هایك و پادشاهی آرام و نامهای دوگانۀ این قوم و سرزمین به شرح آمده است (همو، 16, 17).وقایعنگاران ارمنی ورود هایك و قوم وی به ارمنستان را حدود 2200قم دانسته، و از گروهی فرمانروایان ارمنی نام بردهاند كه تا 800قم بر این خطه فرمانروایی داشتند. ولی اینها مردود شناخته شده، و صورت افسانه به خود گرفته است. پاسدرماجیان ورود ارمنیان هند و اروپایی به رهبری هایك به ارمنستان را ظاهراً حدود سدههای 7 و 6قم دانسته است. وی مینویسد: این ارمنیان هند و اروپایی سرزمین را فتح كردند و زبان خود را بر آن تحمیل نمودند (ص 22). قوم ارمنی از اختلاط ساكنان بومی یا نخستین ساكنان سرزمین ارمنستان با اقوام هند و اروپایی پدید آمد (همو، 23). در اواخر سدۀ 4قم پس از مرگ اسكندر مقدونی، 4 اتحاد قومی بزرگ ارمنی پدید آمد: ارمنستان شرقی، شامل سرزمینهای جنوبی فلات ارمنستان كه منطقۀ وان نیز بخشی از آن بود؛ ارمنستان غربی (سوفنه) كه بهصورت ساتراپنشین جداگانه، از دولت سلوكیان تبعیت میكرد؛ ارمنستان كوچك كه مركز آن آنی كاماخ در كنار فرات بود؛ و سرزمین آیرارات در قفقاز كه مركز آن آرماویر بود. این دولت تابعیت سلوكیان را گردن ننهاد. در سدۀ 2قم این 4 بخش متحد شدند و دولت واحدی تشكیل دادند. بدینسان جریان متمادی تشكل قوم ارمنی به انجام رسید (پیوتروفسكی، 129). در این تشكل گروه قومی آسیای صغیر و اقوام دارای منشأ اسكوتی (سكایی) نیز شركت داشتند (BSE3, III/47).
در جریان كشفیات باستانشناسان طی سالهای 1945- 1949م وجود انسان در فلات ارمنستان به نیمۀ نخست هزارۀ چهارم قم تخمینزده شده است. در ارمنستان نمونهها و شواهدی از ادوار میانسنگی، نوسنگی و عهد مفرغ وجود دارد. فرهنگ و تمدن عصر آهن در ارمنستان را مربوط به آغاز هزارۀ نخست قم تا روزگار پیشرفت دولت اورارتو دانستهاند (همان، III/ 55-56). تمدن و فرهنگ قفقاز در این دوره با تمدن و فرهنگ ایران مرتبط بوده است (پاگربووا، 3). در سدههای 15-14قم درگیریهای میان حتیان و گروه قومی هایاسا روی داد (سركیسیان، بخشهایی از، 17). قوم اورارتو نخستین قوم از اقوام ساكن شمال ایران و فلات ارمنستان بودند كه دولت مقتدری را نخست در منطقۀ میان دریاچۀ وان و ارتفاعات سهند و سپس در قفقاز پدید آوردند (همان، 19,18؛ پیوتروفسكی، 5). بعضی محققان تأثیر اقوام هوری - اورارتویی را در تشكل قوم ارمنی اندك دانستهاند (سركیسیان، همان، 27).چنین به نظر میرسد كه دولت ماد فلات ارمنستان را در سالهای پایانی سدۀ 7قم طی جنگ با آشور فتح كرده باشد. گرچه در آن زمان دولت اورارتو ساقط شده بود، با این وصف در 593قم مآخذ موجود از دولتی به نام اورارتو یا آرارات یاد كردهاند. دیاكونوف با تكیه به نوشتۀ گزنفون متذكر شده است كه ارمنستان در عهد ماد مستقل، ولی تابع ماد بود (ص 350). وی در ادامۀ مطلب متذكر شده كه توضیح گزنفون در اینباره آشفته و مشوش است. گزنفون در «كوروش نامه» از امتناع شاه ارمنستان در پرداخت خراج به پادشاه ماد یاد كرده است. وی نامی از شاه ارمنستان نبرده، ولی شاه ماد را كیاكسار نامیده است (V/ 201, 269-270؛ دیاكونوف، 351). حال آنكه به نوشتۀ دیاكونوف، شاه مزبور كیاكسار نبوده، بلكه آستیاگ بوده است (همانجا). كوروش كه یكی از سرداران شاه ماد بود، به ارمنستان رفت و خواستار تسلیم شاه آن سرزمین شد. پس از تسلیم شاه ارمنستان، كوروش درصدد مجازات وی برآمد، ولی فرزند وی تیگران كه دوست كوروش بود، واسطه شد و كار با مصالحه پایان پذیرفت. كوروش چند دژ را به عنوان پایگاه نظامی به تصرف آورد و سپس در پیكار میان كلدانیان و ارمنیان، اینان را یاری كرد و میان آن دو قوم صلح برقرار نمود. شاهزاده تیگران و جنگاوران ارمنی، بعدها در لشكركشیهای كوروش به سود پادشاهی ماد شركت جستند (همانجا). موسی خورنی همۀ مطالب مربوط به اورارتو را به سمیرامید (سمیرامیس - شمیرم) نسبت داده است كه ظاهراً اقتباسی است از نوشتۀ كتسیاس. وی ضمن بحث دربارۀ وارباكیس (بهنوشتۀ كتسیاس، آرباكِس) مطالب این مورخ را نقل كرده است (همانجا). در نوشتۀ موسى خورنی (ص 38) آنچه جلب نظر میكند، فهرست شاهان ارمنی است كه برخی از آنها همچون پَرنواز (فرنواز)، یرواند (هاروانتا) و تیگران (تیگرا) نامهای ایرانی هستند (نك : دیاكونوف، 352-353). به نوشتۀ دیاكونوف، داستان موسى خورنی بجز مطالب مربوط به تیگران و دوستی وی با كوروش (كه «از كوروشنامۀ» گزنفون نقل شده است)، باقی مطالب مربوط به اژدهاك از اساطیر زرتشتی است (همانجا). چنین به نظر میرسد كه در عهد ماد، ارمنستان ساتراپنشین نبوده، بلكه از خود پادشاهی داشته كه تابع ماد بوده است. موسی خورنی از شاهی به نام پارویر فرزند سكائوردی یاد كرده كه ظاهراً با وارباكیس برای جنگ با آشور و درهم شكستن سارداناپال (آشوربانیپال) متحد شد كه به تصرف نینوا تختگاه آشور انجامید (ص 36-37).در كتاب مقدس (كتاب ارمیا، 51: 11، 27- 29) آمده است كه خداوند روح پادشاهان ماد را بر ضد بابل برانگیخت. در همین كتاب از شاهان ماد، حاكمان و والیان آنان و نیز از ممالك آراراط (آرارات)، منی (مانا) و اشكناز (سكا) یاد شده كه بر ضد بابل برخاستهاند. گمان میرود كه مقصود از آرارات در كتاب مزبور، ارمنستان باشد. دیاكونوف مطالب مندرج در كتاب ارمیای نبی را به سال 593قم مربوط دانسته است (ص 354). گزنفون در «كوروش نامه» مینویسد كه كوروش پسر خود تانااوكسار (= بردیا) را به ساتراپی ارمنستان، ماد و كادوسیا منصوب كرد (VI/ 429).در عهد داریوش اول شاه هخامنشی ارمنستان از تابعیت وی روی برتافت. شورش ارمنستان دشواریهای بسیار برای داریوش به بار آورد. در 31 دسامبر 522قم در ناحیۀ ایزالا از اراضی سابق آشور پیكار بزرگی میان سپاه داریوش و شورشیان درگرفت. برتری در پیكار با شورشیان بود. گرچه در سنگ نوشتۀ بیستون از سركوب شورشیان یاد شده است، با این وصف به نظر میرسد كه سپاه داریوش توفیقی در این پیكار كسب نكرد. داریوش سرانجام در 21 ژوئن 521قم نیروی تازهای فرستاد و ارمنیان پس از 7 ماه مقاومت، تسلیم شدند (استرووه، 7, 8؛ داندامایف، «تاریخ»، 92، ایران، 265-264؛ اومستد، 156؛ شارپ، 45- 49). دیاكونوف معتقد است كه ارمنستان پیش از آغاز پادشاهی داریوش سر به شورش برداشته بود (ص 437). در سنگ نوشتۀ بیستون، تنها از یك ساتراپنشین ارمنستان یاد شده است، ولی هرودت از وجود دو ساتراپنشین ارمنستان یاد كرده است. در فاصلۀ سدههای 5 و 4 قم در ارمنستان دو ساتراپنشین یكی در ارمنستان غربی به حاكمیت تیزیباز و دیگری در ارمنستان شرقی به ریاست اُرونت (یونانی: اورونتس) یرواند وجود داشت. با اینهمه، هر دو ساتراپنشین اجزاء یك كشور واحد محسوب میشدند (دیاكونوف، 355-354، 346). از 5 كتیبۀ بیستون (ستون اول سطر 10 و 11)، تخت جمشید (سطر 3 و 8)، شوش، نقش رستم الف (سطر 2 و 20) و كتیبۀ خشایارشا دربارۀ «دیوان» (سطر 2 و 5) كه برجا مانده، معلوم شده است كه ارمنستان نیز همانند ماد، ساتراپنشینی مستقل به شمار میرفت (استرووه، 9). در 401قم كوروش كوچك در شورشی كه بر ضد برادر خود خشایارشای دوم كرده بود، كشته شد. سپاه 10 هزار نفری یونانی او تا دریای سیاه عقب نشستند و از جنوب تا شمال غرب ارمنستان را طی كردند. حاكم ارمنستان در این هنگام ارونت (یرواند)، فرزند آرتاسورا و داماد شاه هخامنشی بود. در این زمان مرزهای ارمنستان گسترده شده بود (سركیسیان، بخشهایی از، 31, 32). در روزگار اردشیر سوم، كادوشان (كادوسان) سر به شورش برداشتند. ارسام (ارشام) كودومان كه از دودمان هخامنشی بود، شورش را فرو نشاند و به پاس این پیروزی به ساتراپی ارمنستان منصوب شد و تا 336قم در این سمت باقی بود. این شخص همان است كه با عنوان داریوش سوم به پادشاهی رسید (داندامایف، همان، 249, 254؛ سركیسیان، همانجا). پس از مرگ اسكندر (323قم) در ارمنستان صغیر و جلگۀ آرارات سلسلۀ جدید یرواندیان كه هرانت (ارونت ـ یرواند) در رأس آن قرار داشت، اعلام استقلال كرد، ولی هنوز جنوب غرب (سوفنه) و جنوب ارمنستان تابع دولت سلوكیان بود. یرواندیان جلگۀ آرارات را مركز حكومت خود قرار دادند و شهر آرماویر را بر ویرانههای شهر اورارتوییِ آرگیشتی هینیلی بنا كردند و آن را تختگاه خود نامیدند (همان، 34, 35؛ BSE2, III/ 56). بخش جنوبی ارمنستان تابع دولت سلوكیان باقی ماند. در حدود سال 220قم اتحادی میان ارمنستان جنوبی و منطقۀ آرارات صورت گرفت و ارمنستان بزرگ پدید آمد (همانجا). پس از انقراض دولت سلوكیان در پیكار با رومیان (190قم)، آرتاشس (آرتاكسیاس) و زاره (زاریادر) سر به شورش برداشتند و استقلال ارمنستان كبیر و سوفنه را اعلام نمودند (همانجا؛ سركیسیان، همان، 36). آرتاشس كه در تاریخ با عنوان آرتاشس اول شناخته شده است (189-160قم)، خود را مستقل و شاه ارمنستان بزرگ نامید. وی اراضی ارمنستان صغیر را نیز ضمیمۀ قلمرو خویش كرد و با اعلام نام دودمانی ارونتیان (یرواندیان) نسبت خود را با شاهان پیشین ایران و دودمان هخامنشی مورد تأكید قرار داد و این خود عاملی برای تسجیل حكومت وی بود (همان، 36-37).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید