پاکستان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 12 مهر 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229364/پاکستان
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
13
در این مقاله منظور از «ادبیات پاكستان» ادبیاتی است كه به زبان ملی و رسمی پاكستان (اردو) از 1947م به بعد در این كشور پدید آمده، و از ادبیات زبانهای محلی، مانند براهویی، بلوچی، پشتو، پنجابی و سندی صرف نظر شده است. چون تاریخ و فرهنگ پاكستان با زبان و ادب فارسی پیوند بسیار استوار دارد، و بسیاری از دانشمندان و عارفان و شاعران پاكستانی از دیرباز تا عصر حاضر به زبان فارسی كتاب مینوشته، و شعر میسروده، و دربارۀ جنبههای مختلف زبان تحقیق و تفحص میكردهاند، از این روی، بخشی از این مقاله به آثاری كه در این كشور به زبان فارسی پدید آمده است، پرداخته، و از فعالیتهایی كه در این راستا در مراكز فرهنگی پاكستان صورت میگیرد، گفت و گو خواهد كرد. اصطلاح ادبیات پاكستان را نخستینبار محمد حسن عسكری (د1357ش / 1978م)مطرحكردو درتوضیحآن مقالاتمتعددینوشت. منظور از ادبیات پاكستان ادبیاتی است كه ترجمان احوال دلخواه یك پاكستانی باشد، روحیۀ وطن دوستی را برانگیزد، در كالبد آن روح آرمانهای پاكستان دمیده باشد، و به سوی اهداف و مرامهایی سوق دهد كه در هنگام نهضت آزادی خواهی پاكستان در نظر بود (سیدعبدالله، 217). برای تثبیت فكر «ادبیات پاكستان» مسئلۀ «فرهنگ پاكستانی» نیز مطرح شد و دانشمندان پاكستانی به یك هویت مستقل تاریخی و فرهنگی پاكستان ــ در برابر هویت مشترك تـاریخی و فرهنگی با هندوستان ــ معتقد شدند. ادیبان هندوستانی با اصطلاح ادبیات پاكستان موافق نیستند و تفكیك ادبیات زبان اردو را به «ادبیات هندوستانی» و «ادبیات پاكستانی» درست نمیدانند، زیرا ادبیاتی كه به زبان اردو در این دو كشور پدید میآید، نه تنها در گذشته یكی بوده، بلكه در حال نیز از لحاظ بسیاری از موضوعات و مفاهیم همگون است (شمیم حنفی، 16)؛ اما دانشمندان پاكستانی با توجه به مغایرت اوضاع سیاسی و اجتماعی و نظام اقتصادی و سیاسی دو كشور، و تفاوت در سرچشمههای تفكر و الهام، و نیز نوع اغراض و چگونگی بیان در دو كشور پاكستان و هند، بر این نظرند كه ادبیات اردوی هر دو كشور را باید مانند ادبیات زبان انگلیسی در انگلستان و آمریكا دو واحد جداگانه بهشمار آورد (منظر، 291). امروزه اصطلاح «ادبیات پاكستانی» در پاكستان كاملاً رایج است و نه تنها ادبیات اردو، بلكه ادبیات زبانهای محلی را نیز شامل میگردد (قس: احسن، سراسر مقاله). ادبیات پاكستان را میتوان به دو دوره تقسیم كرد: دورۀ اول از 1326 تا 1339ش / 1947 تا 1960م؛ و دورۀ دوم از 1960م تا امروز: در دورۀ اول دو جریان فكری و ادبی، یكی با عنوان «ترقی پسند مصنفین» (نویسندگان تجدد پسند) و دیگری با عنوان «حلقۀ ارباب ذوق» (نویسندگان سنت پسند) با هم نزاع داشتند. نویسندگان تجدد پسند در آن سالها با نوعی عدم ثبات فكری و ابهام و سرگشتگی مواجه بودند، در صورتی كه نویسندگان سنتگرا به روشهای شناخته شدۀ پیشین پای بند بودند و به این شیوه ادامه میدادند. در این میان، رماننویسی در كنار «افسانه» (داستان كوتاه) نویسی مورد پسند عامه واقع شد و با ظهور شعر نو و آزاد، غزلسرایی نیز دچار تحول گردید و با توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی جدید، مضامین و آثار نو در شعر و ادبیات وارد شد. در دورۀ دوم برخورد نویسندگان با مسائل زندگی و موضوعات اجتماعی چندان روشن و آشكار نبوده است. تا پیش از 1960م مضامین ادبی صریح و روشن بود، ولی پس از آن، ابهام و ناهمگونی فكری بر ادبیات سایه افكند و تجربههای جدید نسل جوان نویسندگان و شاعران را از شیوههای ادبی نسل گذشته دور و جدا كرد. در سبك جدید نوعی اعتراض به عقلگرایی دیده میشد، و ادراك حسی و عاطفی بر دریافتهای منطقی و عقلانی غلبه داشت، و در زبان و بیان نیز تركیبات و الفاظ نو و اشكال دستوری تازه مطرح شد. در ساختار جدید اردو تأثیر زبان فارسی كم رنگ گردید، و دوری از تركیبات و تعبیرات فارسی و تعمد در اجتناب از اشكال و سنن قدیم زبان شعر را تغییر داد. در زمرۀ شاعرانی كه با این خصوصیات شهرت یافتند، میتوان از كسانی چون جیلانی كامران (ز 1926م)، منیر نیازی (ز 1928م)، افتخار جالب و انیس ناگی نام برد. در رمان نویسی انتظار حسین (ز 1922م) و انورسجاد (ز 1934م) آثاری پدید آوردند. در دورۀ دوم داستانهای كوتاه با توجه به اساطیر و با مایههای غریب و خارق العاده نوشته شد كه البته در فضای آن زمان پاكستان چندان مورد توجه نبود (قریشی، 53-56). پس از استقلال پاكستان در ادبیات این كشور 4 موضوع مشخص مورد نظر قرار گرفت: یكی فجایع كشتارهای مردم در موقع تجزیۀ هند و مهاجرت؛ دیگری اندوه مهاجرت و یاد سرزمین نیاكان كه نوعی جدید از تنهایی و حرمان را در ادب به وجود آورد؛ سوم شكسته شدن رؤیاها و آرمانهایی كه به استقلال كشور نوپای پاكستان وابسته بود و دیری نگذشت مردم دریافتند كه رسیدن به اهدافی كه آن همه قربانیها برای آن داده شد، هنوز دور از دسترس است و فساد و اختلاس موجب تباه شدن سرمایههای ملی شده است؛ چهارم برخی خوشبینیهایی كه عمل مهاجرت و جدا شدن از هند را توجیه میكرد (امجد، 19). ماجرای مصیبتهای آشوب تجزیۀ هند و تقسیم شدن خانوادهها و بزرگترین مهاجرت تاریخ موضوع چند اثر بسیار عالی در ادبیات پاكستان شد كه میتوان از آن جمله به داستانهای كوتاهی مانند سنگهـ نوشتۀ سعادت حسن منتو (1912-1955 م)، (چوپان) نوشتۀ اشفاق احمد (1927-2004م)، پرمیشرسنگهـ نوشتۀ احمدندیم قاسمی، ثمینه نوشتۀ ممتاز مفتی، و به رمانهای بلندی چون مجاهد نوشتۀ رئیس احمد جعفری (1908- 1968م)، خون نوشتۀ قیسی رام پوری (د 1974م)، خاك و خون نوشتۀ نسیم حجازی، رقص ابلیس نوشتۀ ایم اسلم (1885-1983م) و 3 رمان به نام یا خدا، را مانند ساگر و اورانسان مرگیا (و انسان مُرد) به قلم قدرتالله شهاب (1920-1986م) اشاره كرد. موضوع آشوبهای تجزیۀ هند و مهاجرت، در ادب پاكستانی پس از 1960م جای خود را به احساس هویت ملی و وطن دوستی داد، و جنگهای پاكستان و هند در 1965 و 1971م و جدایی پاكستان شرقی احساس وطن دوستی را قویتر كرد. چندین رمان در زمینۀ سقوط پاكستان شرقی نوشته شد؛ مانند تنها از سلمی اعوان، صد یون كیزنجیر (زنجیر قرنها) از رضیه فصیح احمد، چلتا مسافر (مسافر راهرو) از الطاف فاطمه، ماتم شهر آرزو از روز ظفر، الله میگهـ (ای خدا باران بفرست) از طارق محمود (منظر، 295، 317). اوضاع سیاسی دهههای اخیر پاكستان برخی گرایشهای تازه در ادبیات پاكستان به وجود آورده است و نویسندگان و شاعران پاكستان باتوجه به هر یك از این احوال، آثاری ماندگار به وجود آوردهاند. حكومتهای پی در پی نظامی در پاكستان موجب پیدایش «ادبیات مقاومت» شده است. شاعران طراز اول مانند فیض احمد فیض (د 1363ش / 1984م)، حبیب جالب، احمد فراز و فارغ بخاری در منظومههای بسیار عالی، جبر و فشار نظامی را مورد اعتراض و انتقاد قرار دادند (قاسم، 364- 368). «اقبال شناسی»، یعنی پژوهش در احوال و افكار علامه محمد اقبال لاهوری (1294-1357ق / 1877- 1938م)، یكی از پردامنهترین فعالیتهای ادبی در پاكستان است. از 1326ش / 1947م به بعد صدها كتاب، مقاله، پایان نامۀ دانشگاهی و مجموعه و ویژهنامه به زبان اردو و زبانهای محلی در این باب تألیف و چاپ شده است. اقبال پژوهان معروف پاكستان ایناناند: یوسف سلیم چشتی، محمد ریاض خان (د 1373ش / 1994م)، جاوید اقبال، رفیعالدین هاشمی، محمداكرم (اكرام) و صابركلوروی.
پیوستگی ادبیات فارسی با ادبیات و فرهنگ پاكستان به حدی عمیق و سابقهدار است كه دو تحول بزرگ سیاسی و اجتماعی در منطقه، یعنی حكومت 200 سالۀ انگلیس در شبه قاره، و سپس هجوم فرهنگ غربی و سیطرۀ زبان انگلیسی در پاكستان هم نتوانست این پیوستگی را محو و زائل كند. شك نیست كه همسایگی با دو كشور فارسی زبان ایران و افغانستان و رفت و آمد میان مردم این كشورها در استوار ساختن این پیوند مؤثر بوده است. شعر و ادب فارسی و مطالعات ایران شناسی در پاكستان در سطوح مختلف وجود دارد. از 1947م تا به حال 3 نسل به فارسی نویسی، فارسی گویی و فارسی پژوهی مشغول بودهاند. نسل اول كه در موقع استقلال پاكستان جوان بوده، و از پیش در عرصۀ ادبیات فارسی و اردو حضور داشته است. بسیاری از اینان فارغ التحصیل مدارس سنتی بودند و از محضر علمای دین استفاده كرده، و به سبك و شیوۀ سنتی تعلیم یافته بودند. نسل دوم به دوران آغاز استقلال پاكستان تعلق داشته، و زبان و ادبیات فارسی را به عنوان موضوع تحصیل خود انتخاب كرده، و از 1960م به بعد به تحقیقات و مطالعات فارسی مشغول بودهاند. نسل سوم ادامۀ نسل دوم است، و كسانیاند كه منحصراً رشتۀ فارسی را به عنوان موضوع تخصصی تحصیلات دانشگاهی خود انتخاب كرده، و امروزه مصدر و منشأ خدمات فرهنگی و مطالعات ایرانی در مراكز دانشگاهی و مؤسسات پژوهشیاند. با ورود دانشجویان پاكستانی در 1334ش / 1955م به دانشگاه تهران و تحصیل در رشتۀ ادبیات فارسی، دوران جدید پژوهشهای ادبی و فرهنگی فارسی در پاكستان آغاز شد. در 50 سال گذشته نزدیك به 72 دانشجوی پاكستانی در دورۀ دكترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدهاند كه بیشترین عدۀ فارغالتحصیلان خارجی از این دانشگاه است (نک : آزادی، 466). نسل دوم و سوم، با محققان و ادیبان و شاعران معاصر ایرانی و ادبیات معاصر فارسی و تاریخ و فرهنگ ایرانی تعامل و ارتباط بیشتری دارند و آثار و مقالات تحقیقی بسیاری از فارسی نویسان پاكستانی در مجلات معتبر ایرانی مانند آینده، سخن، تحقیقات اسلامی، راهنمای كتاب، معارف، معارف اسلامی، نامۀ بهارستان، هنر و مردم، وحید، و یغما به چاپ رسیده است. برخی از پایاننامههای تحصیلی دانشجویان پاكستانی از سوی ناشران ایرانی منتشر شده، و در ایران جایزههای تحقیقی نیز گرفتهاند، مانند تذكرهنویسی فارسی در هند و پاكستان تألیف علیرضا نقوی و احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار تألیف عارف نوشاهی. رشتههای شاخص تحقیقات و مطالعات فارسی و ایرانشناسی در پاكستان را میتوان به 4 گروه تقسیم كرد: شعر گویی فارسی، تألیف و نقد و تحلیل، تصحیح متون نظم و نثر، و ترجمۀ متون فارسی. شعر گویی فارسی در پاكستان سنت كهن و دامنه دار دارد. شاعرانی كه شهرت اصلی آنان در شعر اردوست، طبق سنت ادبی شبه قاره به فارسی نیز شعر میسرایند و بسیاری از آنها صاحب دو دیوان اردو و فارسیاند. شاعران پاكستانی از لحاظ انواع شعر بیشتر غزل، قصیده، قطعه و رباعی میسرایند و سبك تازهای ابداع كردهاند كه میتوان آن را «سبك پاكستانی» نامید. بنیانگذار این سبك محمد اقبال لاهوری است (رضوی، 652-653). از قدیم بیشتر قطعات تاریخ وفات به فارسی سروده میشود و بر سنگ قبرها حك میگردد (برای نمونه، نک : شریف احمد شرافت نوشاهی، منتخب اعجاز التواریخ، ساهن پال (گجرات)، 1976م؛ كمال حاج سید جوادی، میراث جاودان: سنگ نبشتهها و كتیبههای فارسی در پاكستان، اسلامآباد، 1370-1371ش، دو جلد؛ محمداسلم، خفتگان كراچی، لاهور، 1991م؛ همو، خفتگان خاك لاهور، لاهور، 1993م؛ محمد منیر احمد سلیج، خفتگان خاك گجرات، لوران (گجرات )، 1996م).از نسل جدید فارسی گویان پاكستان الیاس عشقی، زبیده صدیقی، معین نظامی، محمدسرفراز ظفر و رضیه اكبر به شعر نو هم پرداختهاند. نام برخی شاعران معروف فارسیگوی پاكستان كه مجموعۀ اشعار فارسی آنان جداگانه چاپ شده است، بر حسب تخلص بدین قرار است: محمد اكرم «اكرام» (ز 1932م)، پروانۀ پندار، تهران، 1342ش، سكۀ عشق، لاهور، 1974م، محرابِ محبت، لاهور، 1981م، سفینۀ سخن، اسلام آباد، 1992م؛ امین حزین سیالكوتی «امین» (1884- 1968م)، نوای دل، لاهور، 1973 م؛ شیخ محمد ایوب «ایوب» (ز 1909 م)، نوای فردا، راولپندی، 1956م، آب حیوان، لاهور، 1978م، انوار جمال، لاهور، 1979م؛ محمدشاه كوهانی «برق» (1897-1980م)، فروغ جاودان، پیشاور، 1972م؛ محمد رمضان قریشی «تبسم» (1899-1973 م)، خمخانۀ دل، لاهور، 1973م؛ غلام النصیر «بابا چلاسی» (ز ح 1938 م)، اسرار المحبت، كراچی 1991 م، فیوضات ربانیه، راولپندی، 1416ق، معارف لدنیه، راولپندی، 1419ق؛ محمدطاسین «ذهین شاه تاجی» (1907- 1978م)، جمال آیات، كراچی، بدون تاریخ؛ نثار قطب شیرازی علی پوری «رضی»، سیاه بر سفید، سیالكوت، 1991م؛ رفیق خاور (1908-1990م)، حرف نشاط آور بر لب كوثر، كراچی، 1979م؛ زبیده صدیقی (1943-1993م)، یتفجر من الانهار، ملتان، 1976م؛ محمد نعمان پسروری «ساجد»، قندپارسی، لاهور، 1992م؛ حسنین كاظمی «شاد» (1925-1999م)، چنگ عشق، اسلامآباد، 1992م؛ الهام، اسلامآباد، 1999م؛ آغاحسین ارسطو جاهی ملتانی «شاعر» (ز 1904 م)، دیوان پهلوی، یا كوهساران، ملتان، 1974 م؛ شریف احمد نوشاهی «شرافت» (1907-1983م)، منتخب اعجاز التواریخ، ساهن پال، 1976م؛ محمد شریف خان كنجاهی «شریف» (ز 1915م)، دودل، گجرات، 1997م؛ احمدالدین آفاقی «صابر» (ز 1933م)، گلهای كشمیر، مظفرآباد، 1974م، در جستوجوی سیارهای دیگر، مظفرآباد، 1988م؛ صادق حسین نقوی «صادق» (1909-1977م)، شاخ طوبی، كویته، 1952م؛ ضیا محمد پسروری «ضیا» (ز 1928م)، ارمغان عشق، لاهور، 1970م، نوای شوق، سیالكوت، 1977م؛ عنایت علی شاه جعفری «ضیا» (1905-1970م)، چمن چمن، پیشاور، 1973م؛ ظفر علی خان «ظفر» (1873-1956م)، نشید شیراز، لاهور، 1997م؛ محمد سرفراز «ظفر» (ز 1947م)، سوز و ساز، ساهن پال، 1985م؛ محمد ظهور الحق «ظهور» (ز 1923م)، حرف محبت، اسلامآباد، 1972م، نقش خیال، اسلامآباد، 1976م؛ ظهیر احمد صدیقی (ز 1934م)، بوی خوش آشنایی، لاهور، 1994م؛ محمد حسین امریتسری «عرشی» (1896-1985م)، نقشهای رنگارنگ، راولپندی، 1975م؛ عبدالحمید «عرفانی» (1907-1990م)، آهنگ عشق، لاهور، بیتاریخ، شهر آشوب سیالكوت، سیالكوت، 1977م؛ اكرام حسین «عشرت»، رزم خیر و شر، اسلامآباد، 1994م؛ محمد عصام عظیمآبادی، از حرف تا به حرف، كراچی، 1986م؛ عطاالله خان «عطا» (1898-1991م)، كلیات عطا، 3 جلد، پیشاور، 1982-1985م؛ عزیزالدین احمد «عظامی» (1898- 1957م)، كلیات عظامی، لاهور، 1985م؛ ماهرعلی «ماهر»، برگ سبز، كویته، 1973م؛ مقصود جعفری (ز 1947م)، بادۀ نو، راولپندی، 1972م، حلقۀ زنجیر، راولپندی، 1989م، آتش غزل، اسلام آباد، 1999م؛ ناز سیتهی، گلشن فارسی، پیشاور، 2000 م؛ نازش رضوی (1900-1973 م)، گل نخستین، لاهور، 1955 و 1972م؛ غلام دستگیر القادری «ناشاد»، پیرمغان، كویته، 1979م؛ غلام نصیرالدین «نصیر» (ز 1949م)، آغوش حیرت، كراچی، 1982م.تألیف و تحقیق در ادبیات فارسی هم به صورت انفرادی وجود دارد، و هم در دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی و مدارس دینی و یا به كوشش كسانی كه وابسته به این مراكزند. نسل اول ادیبان و محققان پاكستان، كارهای خود را به صورت انفرادی انجام میدادهاند، مانند شریف احمد شرافت نوشاهی كه مؤلف و گردآورندۀ 220 عنوان كتاب عربی، فارسی، اردو و پنجابی در تاریخ و ادبیات طریقۀ نوشاهیه است (برای شرح حال او، نک : محمد اقبال مجددی، «شریف احمد شرافت نوشاهی»، شریف التواریخ، 2/1827- 1895؛ عارف نوشاهی، به یاد شرافت نوشاهی، اسلامآباد، 1984م). پیر حسامالدین راشدی (1911-1982م) یكی از پركارترین محققان، و از كسانی بود كه به صورت انفرادی كار میكرد. او به تاریخ و ادبیات فارسی و فرهنگ سند و روابط ایران و كشمیر و سند توجه داشت، و با نبوغ علمی و موقعیت اجتماعی خود توانست كه در مجامع علمی ایران، تاجیكستان، افغانستان و هند احترام و اعتبار به دست آورد. از كارهای او در تصحیح متون تذكرۀ مقالات الشعرا، تألیف علی شیر قانع تتوی (1957م)، تكملۀ مقالات الشعرا، تألیف خلیل تتوی (1958م)، تذكرۀ روضة السلاطین و جواهر العجائب، تألیف فخری هروی (1958م) شایسته ذكر است، و از كارهای تألیفی او تذكرۀ شعرای كشمیر در 4 جلد (1967-1969م) جامعترین مأخذ در تاریخ ادبی فارسی كشمیر است. گرایش راشدی در تحقیق متون بیشتر به افزودن حواشی و تعلیقات بر كتابها بود و سعی داشت كه تمامی اطلاعات در یك موضوع را با شرح و بسط تمام در یك جا ارائه دهد (تسبیحی، 1/200-202، 2/395-401؛ رضوی، 678؛ ریاض، 354؛ نوشاهی، «كارنامه...»، 843- 849).
دانشكدۀ خاورشناسی دانشگاه پنجاب لاهور از پیش از استقلال پاكستان مركز مطالعات فارسی و ایرانشناسی بوده، و این ویژگی خود را تا كنون حفظ كرده است. حضور دانشمندانی مانند حافظ محمودخان شیرانی، محقق نكته سنج و ژرف بین فرهنگ و ادب پارسی (1880-1946م)، شیخ محمداقبال (1894-1948م) مصحح راحة الصدور راوندی و مؤلف ایران به عهد ساسانیان، و مولوی محمد شفیع (1883-1963 م) توجه محققان ایرانی و اروپایی را به خود جلب كرده بود. شیرانی اگر چه یك سال پیش از استقلال پاكستان درگذشته بود، اما سنت و شیوۀ تحقیق او در متون فارسی و مطالعات ایرانی برای استادان بعدی سرمشق قرار گرفته است. مولوی محمد شفیع با تصحیح و تعلیقات عالمانۀ خود چند متن بسیار مهم فارسی مانند تذكرۀ میخانه تألیف عبداللهی قزوینی (لاهور، 1953م)، تاریخ الحكما موسوم به درة الاخبار و لمعة الانوار كه ترجمۀ فارسی تتمة صوان الحكمۀ علی بن زید بیهقی (لاهور، 1951م) است نامههای رشیدالدین فضلالله همدانی (لاهور، 1953م)، به نام مكاتبات رشیدی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، تألیف عبدالرزاق سمرقندی (لاهور، 1952م) و وامق و عذرای عنصری (لاهور، 1967م) را تصحیح و طبع كرد (راشدی، 340؛ رضوی، 675؛ ریاض، 344-345).
محمدباقر (1910-1993م) رئیس دانشكدۀ خاورشناسی دانشگاه پنجاب و مدیر گروه ادبیات و زبان فارسی، خود به تصحیح متون فارسی پرداخت و در میان دانشجویان خود نیز آن را رواج داد. از كارهای تحقیقی اوست: تصحیح كلیات جویا تبریزی (لاهور، 1959م)، مدار الافاضل تألیف الله داد فیضی سرهندی (لاهور، 1959-1970م، در 4 جلد) و تذكرۀ مخزن الغرایب تألیف احمدعلیخان سندیلوی (لاهور/ اسلامآباد، 1968- 1995م، در 5 جلد). او برای انتشار آثار در زمینۀ تاریخ و ادبیات منطقۀ پنجاب، «آكادمی ادبی پنجابی» را در لاهور بنیاد گذارد و چندین كتاب فارسی نوشته شده در این ناحیه را از سوی آكادمی منتشر كرد (رضوی، 679؛ ریاض، 349-350).
محمد اكرم «اكرام»، مدیر پیشین گروه فارسی دانشگاه پنجاب به سنت نقد ادبی فارسی در شبه قاره تعلق و دلبستگی دارد و در این زمینه چندین متن فارسی مانند داد سخن (راولپندی، 1974م)، سراج منیر (اسلامآباد، 1977م) و تنبیه الغافلین (لاهور، 1981م) هر 3 از تألیفات سراج الدین خان آرزو، و كارنامه تألیف ابوالبركات لاهوری را منتشر كرد. او در اقبالشناسی نیز صاحب نظر است و رسالۀ دكتری وی با عنوان اقبال در راه مولوی (لاهور، 1349ش)، بارها چاپ شده است (تسبیحی، 1/189-194،197-200 ،2/125-127؛ریاض، 351-352).
ظهورالدین احمد استاد فارسی دانشكدۀ دولتی لاهور، نخستین محقق پاكستانی است كه تاریخ ادبیات فارسی در پاكستان( پاكستان مین فارسی ادب كی تاریخ، لاهور، 1964-1990م) را به تفصیل به زبان اردو نوشته است و 5 جلد آن طبع و نشر شده است (همو، 350-351).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید