اتابکان فارس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 2 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/225169/اتابکان-فارس
یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
چاپ شده
6
پادشاهان سلغری نه تنها با دوراندیشی و اتخاذ سیاستی درست توانستند ایالت بزرگ فارس را در مدتی طولانی در برابر تهاجم اقوام سلطهگر محافظت نمایند، بلكه هر یك از آنان كوشیدند تا قلمرو خود و بهویژه شیراز پایتخت خود را آبادان كنند. عمارات تاریخی مهمی چون مدارس، مساجد، كاروانسراها و مقابر در این عصر خاصه به روزگار سعد بن زنگی و پسرش ابوبكر پدید آمد كه بضی از آنها اكنون نیز برجای است (مصطفوی، 10). سنقر نخستین پادشاه این دودمان، مسجد جامع شیراز را بنا كرد و منارۀ بلندی بر آن برافراشت و در اطراف آن چهار بازار پدید آورد و همه را وقف كرد. او همچنین چشمهها وقناتهایی در شیراز به وجود آورد (جنید، 258؛ زركوب، 72). مسجد سنقر ظاهراً در خرگاه سرتراشان قرار داشته (لسترنج، 270). اما امروزه ازمسجد و مدرسه، آب انبار و بازاری كه او ساخته، اثری نیست. مؤلف شدالازار مزار سنقر را در گورستان باغ نو ذكر كرده و این محله را امروزه «بالاكفت» مینامند و میتوان احتمال داد كه بناهای سنقری در همین محله قرار داشته است (نک : افسر، 68).چند بنای تاریخی هم به زنگی بن مودود، دومین اتابك فارس منسوب است. او بر مرقد شیخ ابوعبدالله خفیف شیرازی كه عمارتی محقر داشت، رباطی بنا نهاد و با احداث چند ساختمان در اطراف، آن را پررونق ساخت و چند دیه و مزرعه بر آن وقف كرد (بیضاوی،86-87؛ زركوب، 73؛ نیز نک : افسر، همانجا). اما امروز نشانی از آنها در دست نیست. زنگی بن مودود برای تأمین آب آشامدینی شیراز در 560 ق قناتی در تنگه اللهاكبر شیراز حفر كرد كه آب آن هنوز هم گواراترین آب شیراز است (فسایی، 2 / 903؛ بهروزی، 85؛ امداد، 15). تكلة بن زنگی باروی شیراز را از نو برافراشت. وزیرش امینالدین كازرونی در نزدیكی مسجد جامع عتیق، مدرسه و رباطی احداث كرد كه به نام او به مدرسۀ امینی شهرت یافت (سامی، 482). امیر مقربالدین مسعود وزیر دیگر سلغریان، مدرسه و رباطی بنا كرد و آن را مدرسۀ مقربی نامید. وی همچنین دارالشفا، آب انبار و دارالحدیثی در شیراز ساخت و موقوفاتی برای آنها معین كرد. فخرالدین ابوبكر ــ كه او هم روزگاری وزارت داشت ــ مسجد جامع دیگری همراه با مدرسه و رباط ساخت و نام خود یعنی «فخری» بر آن نهاد. او بین حرم سید میراحمد و سید میرمحمد، بازاری به وجود آورد كه تا چندی پیش به نام «سرحوض بازار آقا» بر جای بود و در نوسازی صحن حرمین از میان رفت (همانجا).مشهورترین بنای عصر سلغریان مسجدنو(ه م) شیراز است كه از آثار اتابك سعد بن زنگی است و بنای آن در 598 ق آغاز شد و در 615 ق به اتمام رسید.سعد بن زنگی غیر از آن، بارویی استوار برگرد شیراز احداث كرد و بازارهایی موسوم به اتابكی در شیراز ساخت و برای هر صنفی رستهای خاص ترتیب داد. وی رباطی بر سر راه عراق ساخت كه آن را رباط شهرالله یا «كرك» میگفتند (وصاف، 90؛ بیضاوی، 88؛ زركوب، 77- 78). از مساجد دیگر عصر اتابكان، مسجد سنگی در نزدیك شیراز است. درچهار جانب آن شاهنشینهایی در دل كوه تراشیدهاند و در وسط ان حوضی چهارگوش قرار دارد. این بنا در اصل مربوط به دورۀ ساسانی بود و نقشۀ آن شبیه تالار بزرگ كاخ شاپور اول است. در كتیبههای این مسجد نام اتابك ابوبكر و تاریخ 652 ق به چشم میخورد و كتیبۀ جداگانهای بر دیوار سمت چپ رواق آن حجاری شده است (مصطفوی، 91-92). محوطۀ آرامگاه كورش در دشت مرغاب در زمان اتابكان آبادتر شد و به مسجد تبدیل گردید. كتبیۀ آن مربوط به رمضان 612 است و در گوشه و كنار محوطه كتیبههای دیگری هم وجود دارد. بر آستانۀ سنگی طرف غرب این مسجد، نوشتۀ مفصلی با تاریخ 620 یا 621 ق دیده میشود (همو، 10).ابوبكر بن سعد در دوران طولانی حكومت خود قدمهای مؤثری در آبادانی شیراز برداشت. او خرابیهای ناشی از جنگهای مداوم با امرای شبانكاره و سلجوقیان و دیگران را ترمیم كرد (بیضاوی، 88- 89). در زمان او دو گنج در شیراز پیدا شد، ولی ابوبكر آنها را درخزانه ننهاد و همه را مصروف ساختن مساجد جدید و تعمیر ابنیۀ ویران شده كرد (شبانكارهای، 184). وی دارالشفایی در شیراز بنا كرد و چند رباط به نام رباط مظفری در بیضا، ابرقوه، بند امیر و جابر و نیز رباطی دیگر بر سر راه سواحل ساخت و بر هر یك موقوفاتی تعیین كرد تا آیندگان خرابیهای آن را تعمیر نمایند (بیضاوی، همانجا؛ زركوب، 85). در دارالشفای شیراز پزشكان حاذقی به كار گمارد و در كنار آن باغستانی ترتیب داد كه در فصل بهار گردشگاه مردم شیراز بود (وصاف، 92-93). از آثار دیگر او پل بند امیر در كنار بند عضدالدوله است (فصیح، 2 / 313).در زمان سلغریان، بنای امامزاده شاه چراغ شیراز به دست امیر مقربالدین وزیر ابوبكر بن سعد ساخته شد و او بقعه و بارگاهی بر آن برافراشت (سامی، 575-576). اتابك ابوبكر هم رواقی بر آن افزود و پس از آن تاكنون چند بار این گنبد تجدید بنا شده است (مصطفوی، 63). از مدرسهای كه تركان خاتون ملكۀ قدرتمندی سلغری در شیراز بنا كرد و به نام مدرسۀ عضدی شهرت داشت، اینك بخشی برجای مانده و نشاندهندۀ عظمت آن در عصر آبادی و شكوه شیراز است (سامی، 181-182). نیز از ابش خاتون آخرین فرمانروای اتابكان در شیراز بنایی به نام رباط ابش به یادگار مانده كه از بقاع مشهور شیراز است و چند تن از فرمانروایان این خاندان در آن مدفونند (قزوینی، محمد، تعلیقات، 217). این بنا امروز در انتهای جنوب شرقی شیراز و مجاور محل معروف به قصاب خانه قرار گرفته و شامل بنای نیمه ویران باشكوهی است كه به سبب استفادۀ بسیار ازچوب در ساختمان آن، استحكام چندانی ندارد. این بنا به شكل مربع و هر ضلع آن 75 / 16 متر و ارتفاع آن 20 متر است. در طبقۀ پایینی معرقهای عالی كار كرده بودند كه قسمت كمی از آن برجای مانده بود و به موزۀ پارس منتقل شده است (سامی، 574؛ مصطفوی، 68- 69). رباط ابش خاتون امروزه به «خاتون قیامت» معروف است (امداد، 147؛ كریمی، 105 به بعد).
ادب و زبان فارسی در دورۀ اتابكان رونق یافت. پادشاهان سلغری حامی و مشوق شاعران و نویسندگان بودند و آنان را در دستگاه خود میپذیرفتند. چند تن از اتابكان خود صاحب ذوق بودند و اشعاری سرودهاند. چنانكه سنقر و سعد بن زنگی شعر میگفتند (نفیسی، 1 / 101) و از چندی تن از آنان چون سلجوق شاه بن سلغر و سلغر شاه بن سعد بن زنگی ابیاتی برجای مانده است (همو، 1 / 179). جنید شیرازی از مشایخ و عرفای متعددی نام برده كه پادشاهان این سلسله به آنان ارادات میورزیدند و در تكریمشان میكوشیدند. در مجالس اتابكان همواره ادیبان و شاعران شركت میكردند، چنانكه سعد بن زنگی یكی از دانشمندان وقت به نام حكیم افضل بامیانی را كه عالم و حكیمی مبرّز بود، به شیراز دعوت كرد و او را جزو معاشران و همنشینان خود قرار داد (قزوینی، زكریا، 154). افضلالدین احمد كرمانی مورخ مشهور و صاحب كتاب بدایع الازمان با سعد انسی داشت و یك بار در محفلی اتابك او را به نظم شعری آزمود و افضل به خوبی از عهده برآمد (محمد بن ابراهیم، 47- 48). از دانشمندان و اولیای بزرگ دیگر این عصر شیخ روزبهان بقلی شیرازی مورد توجه اتابكان بود و تكلة بن زنگی او را از فسا به شیراز فراخواند (نک : آربری، 119). اما ابوبكر بن سعد پادشاه مشهور این سلسله، چنانكه گذشت، با حكیمان نظرخوشی نداشت و ازحكمت و علوم عقلی متنفر بود و گروهی از دانشمندانی را كه اهل این علوم بودند، از شیراز بیرون كرد، ولی به متصوفه و اهل عرفان اقتصادی داشت، چنانكه در 622 ق از زندان نامهای به شیخ عزالدین مودود زركوب شیرازی نوشت و طلب دعا و استمداد كردو شیخ در پاسخ او نامهای نوشت (زركوب، 82-84).عصر اتابكان مزین به نام مشرفالدین مصلح سعدی (د 691 ق / 1292 م)، یكی از پرآوازهترین شاعران ایران است. سعدی در قصاید، مثنویات، غزلیات و گلستان خود بارها نام شماری از پادشاهان این سلسله را به مناسبت آورده، یا به مدح آنان پرداخته و بدینسان نامشان را جاودان كرده است. سعدی پس از سفرهای طولانی به كشورهای مختلف جهان اسلام، سرانجام به شیراز بازگشت و از خاصان سعد بن ابیبكر ولیعهد وقت كه شاهزادهای ادبپرور بود، در آمد (نفیسی، 1 / 167؛ اقبال، 539-540) و تخلص خود را از نام او برگرفت. اینكه برخی چون خواندمیر (حبیب السیر، 2 / 561) و غفاری (ص 126) گفتهاند كه تخلص او مأخود از نام سعد بن زنگی است، درست نمینماید (نک : قزوینی، محمد، «ممدوحین»، 726). سعدی بیشتر آثار خود را به ابوبكر بن سعد اهدا كرده و نام او را با تجلیل در مقدمۀ گلستان و در اواخر باب هفتم آن كتاب و در دیباچۀ بوستان آورده و به ستایش او پرداخته و با انوشروانش مقایسه كرده است (قزوینی، محمد، همان، 724-725). بوستان یا سعدی نامه در 655 ق به اتمام رسید و به ابوبكر اهدا شد، اما شاعر سالها بعد در آن تجدیدنظر كرد و بخشی در ستایش محمد بن سعد بن ابیبكر بر آن افزود. این مطلب از آنجا معلوم میشود كه وی از محمد بن سعد به عنوان حاكمی كه بر سریر قدرت استقرار دارد، یاد كرده است (بوستان، 40-41). او همچنین در بوستان ضمن حكایتی در مدح ابوبكر سخنانی گفته و در آخر اتابك را اندرز داده است كه بیشتر به كارهای نیك بپردازد (ص 92-93، نیز نک : 97، 180-181). در دیباچۀ گلستان هم از ابوبكر و سعد فرزند وی یاد شده است (نک : ص 51، 54، 55). سعدی در مدح و مرثیۀ پادشاهان دیگر سلغری قصاید و غزلیاتی دارد. او همچنین دو قصیده در مدح تركان خاتون زن سعد بن ابیبكر سروده و با اینكه صریحاً نام او را به میان نیاورده است، ولی از سیاق عبارات به خوبی دانسته میشود كه ممدوح، همان تركان خاتون است (قزوینی، محمد، همان، 737- 739). در دوران اتابكان فارس به سبب هجوم مغولان، گروهی از ادیبان و عالمان مشهور از مناطق دیگر به این سرزمین سرازیر شدند و در سایۀ حمایت سلغریان روزگار گذراندند. از جملۀ آنها شمس قیس رازی است كه در دربار خوارزمشاهیان میزیست و پس از شكست قطعی آنان رهسپار فارس شد و در اواخر دورۀ سعد بن زنگی به خدمت او رسید و پس از او نیز نزد ابوبكر بن سعد ماند. او كتاب مشهور المعجم فی معاییر اشعار العجم را در حدود سال 630 ق به نام ابوبكر بن سعد نوشت. این كتاب را مؤلف اصلاً به عربی نوشته بود و خلاصۀ آن را با این نام به فارسی تهیه و تدوین كرد (نک : شمس قیس، 7- 8؛ اقبال، 518- 519). مجد همگر شاعر نامور دیگر این عصر هم در دربار اتابكان میزیست و از خاصان سعد بن ابی بكر ممدوح سعدی بود و لااقل از 647 ق در خدمت او روزگار میگذراند. مجد همگر در 684 ق درگذشت. دیوان او كه مشتمل بر مدایحی دربارۀ اتابكان است، در حدود 7 هزار بیت دارد (نفیسی، 1 / 162). كمالالدین اسماعیل اصفهانی و قاضی نظامالدین قمر اصفهانی دو تن از شاعران سدۀ 7 ق با اینكه در اصفهان میزیستند، اشعاری در مدح سعد بن زنگی و ابوبكر بن سعد سرودهاند (صفا، 2 / 873؛ نفیسی، 1 / 172). شاعر دیگری كه به عربی و فارسی شعر میسرود، عزالدین ابورشاد رشید بن بنجیر شیرازی، مشهور به عزالدین بنجره است كه شرح حال مختصری از او را ابن فوطی در تلخیص مجمع الآداب به دست داده است. عزالدین بنجره اشعاری در مدح اتابكان و از جمله قصیدۀ مفصلی به عربی در مدح تكله سروده است (وصاف، 86؛ قزوینی، محمد، تعلیقات، 533-534). از شاعران دیگر این عصر فریدالدین احوال اصفهانی است كه مدتی در شیراز به سر برد و سعد بن ابی بكر و وزیر نظامالدین را ستایش كرد. او پس از آن به اصفهان رفت و در آنجا اقامت گزید (نفیسی، 1 / 166). از دانشمندان و عالمان دینی عصر اتابكان باید از شهابالدین ابوعبدالله فضلالله بن تاجالدین توران پشتی و ابوالمبارك عبدالعزیز بن محمد آدمی نام برد (جنید، 136). توران پشتی از دانشمندان و فضلای آن عصر بود و كتابهای چندی نوشت كه از جمله المعتمد فی المعتقد در اعتقادات كه به تحفۀ مظفری و تحفۀ سلغری نیز معروف است. او كتابش را به نام ابوبكر بن سعد و ولیعهد وی نوشته است. این كتاب به زبان اردو نیز ترجمه شده است (نفیسی، 1 / 153).
آربری، آرتورجان، شیراز مهد شعر و عرفان، ترجمۀ منوچهر كاشف، تهران، 1353 ش؛ آقسرایی، محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، به كوشش عثمان توران، آنكارا، 1943 م؛ ابن اثیر، الكامل؛ اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمۀ محمود میرآفتاب، تهران، 1351 ش؛ افسر، كرامتالله، تاریخ بافت قدیمی شیراز، تهران، 1353 ش؛ افضلالدین كرمانی، احمد، بدایع الازمان، به كوشش مهدی بیانی، تهران، 1326 ش؛ اقبال، عباس، تاریخ مغول، تهران، 1364 ش؛ امداد، حسن، شیراز در گذشته و حال، شیراز، 1339 ش؛ باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، تعلیقات بر سلجوقیان و غز (نک : هم ، محمد بن ابراهیم)؛ بناكتی، داوود، تاریخ، به كوشش جعفر شعار، تهران، 1348 ش؛ بهروزی، علینقی، بناهای تاریخی و آثار هنری جلگۀ شیراز، شیراز،1354 ش؛ بیضاوی، عبدالله، نظام التواریخ، به كوشش بهمن كریمی، تهران، 1313 ش؛ پتروشفسكی، ای. پ.، كشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمۀ كریم كشاورز، تهران، 1344 ش؛ تاریخ شاهی، به كوشش محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تهران، 1355 ش؛ جنید شیرازی، شدّالازار، به كوشش محمد قزوینی وعباس اقبال، تهران، 1328 ش؛ جوینی، عطاملك، تاریخ جهانگشای، به كوشش محمد قزوینی، لیدن، 1334 ق / 1916 م؛ حسینی، علی، اخبارالدولة السلجوقیة، به كوشش محمد اقبال، بیروت، 1933 م؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362 ش؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به كوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1333 ش؛ همو، دستور الوزراء، به كوشش سعید نفیسی، تهران، 1355 ش؛ راوندی، محمد، راحة الصدور و آیة السرور، به كوشش محمد اقبال، تهران، 1333 ش؛ رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به كوشش بهمن كریمی، تهران، 1362 ش؛ زركوب شیرازی، احمد، شیراز نامه، به كوشش اسماعیل واعظ جوادی، تهران، 1350 ش؛ سامی، علی، شیراز، شهر جاویدان، شیراز، 1363 ش؛ سعدی، بوستان، به كوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1359 ش؛ همو، گلستان، به كوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1368 ش؛ شبانكارهای، محمد، مجمع الانساب، به كوشش هاشم محدث، تهران، 1363 ش؛ شمس قیس رازی، محمد، المعجم، به كوشش محمد قزوینی و مدرس رضوی، تهران، 1314 ش؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1363 ش؛ ظهیرالدین نیشابوری، سلجوقنامه، تهران، 1332 ش؛ عیسی ابن جنید شیرازی، تذكرۀ هزار مزار، به كوشش نورانی وصال، شیراز، 1364 ش؛ غفاری قزوینی، احمد، تاریخ جهان آرا، تهران، 1343 ش؛ فسایی، حسن، فارس نامۀ ناصری، به كوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367 ش؛ فصیح خوافی، محمد، مجمل فصیحی، به كوشش محمود فرخ، مشهد، 1339 ش؛ قزوینی، زكریا، آثار البلاد و اخبار العباد، بیروت، 1380 ق / 1960 م؛ قزوینی، محمد، تعلیقات بر شدالازار (نک : هم ، جنید شیرازی)؛ همو، «ممدوحین شیخ سعدی»، سعدی نامه، تهران، 1316 ش؛ همو، یادداشتها، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1358 ش؛ قزوینی، یحیی، لب التواریخ، تهران، 1363 ش؛ كریمی، بهمن، راهنمای آثار تاریخی شیراز، تهران، 1344 ش؛ لسترنج، گ.، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمۀ محمود عرفان، تهران، 1337 ش؛ محمد بن ابراهیم، سلجوقیان و غز در كرمان، به كوشش محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تهران، 1343 ش؛ مصطفوی، محمدتقی، اقلیم پارس، تهران، 1343 ش؛ منتخب التواریخ معینی، منسوب به معینالدین نطنزی، به كوشش ژان اوین، تهران، 1336 ش؛ منشی كرمانی، ناصرالدین، سمط العلی للحضرة العلیا، به كوشش عباس اقبال، تهران، 1362 ش؛ منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، به كوشش عبدالحی حبیبی، كابل، 1342 ش؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران، 1339 ش؛ نسوی، محمد، سیرت جلالالدین مینكبرنی، به كوشش مجتبی مینوی، تهران، 1365 ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران، تهران، 1344 ش؛ وصاف، تاریخ، تحریر عبدالمحمد آیتی، تهران، 1346 ش.
سیدعلی آل داود
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید