1404/5/14 ۰۹:۳۷
«سازمان پرورش افکار و هنرستان هنرپیشگی» نمونهای بارز از دغدغههای ستاری برای ریشهیابی شکلگیری نهادهای فرهنگی و هنری در دوره پهلوی است که در آن، دولت با ابزارهای مدرن، در پی مهندسی فرهنگی و تربیت هنرمند به سبک اروپایی بود.
رضا دستجردی: امروز چهاردهم مردادماه، سالروز تولد جلال ستاری، اسطورهشناس، نویسنده و مترجم است. ستاری از آن دسته متفکرانی بود که همزمان در چند قلمروی فرهنگی و فکری میزیست و مینوشت. آثارش هم در دانشگاه محل رجوع بود و هم در محافل روشنفکری. آنچه ستاری را از بسیاری از همنسلانش متمایز میکرد، توانایی او در تلفیق سه حوزه متفاوت اسطورهشناسی به سبک یونگ و الیاده، شناخت فرهنگی جامعه ایران، و درک نهادهای مدرن فرهنگی بود.
ستاری برخلاف بسیاری از متفکران معاصر که یا شیفته غرب بودند یا خواهان بازگشت به گذشته، راهی میان این دو برگزید. او فرهنگ را پدیدهای زنده و پیچیده میدانست که میبایست با تفسیر اسطورهها، فهم نهادهای تاریخی، و تحلیل زبان هنر فهمیده شود. در نگاه او، اسطوره متعلق به گذشته نبود، بلکه از آن ساختار ناخودآگاه فرهنگ امروز ماست. این نگاه در تمامی آثار او، از ترجمههای گسترده تا تحلیلهای دقیق در حوزه تئاتر، نمایش، اسطوره و سینما دیده میشود. از ستاری آثار بسیاری بر جای مانده است که از آن میان میتوان به ترجمه آثاری چون «اسطورههای عشق»، مجموعه «جهان اسطورهشناسی»، «فرهنگ دولتمدار»، «سیمای زن در فرهنگ ایران» و نظایر آن اشاره کرد.
از میان خیل گسترده آثار تألیفی و ترجمه این شخصیت پرکار، کتاب «سازمان پرورش افکار و هنرستان هنرپیشگی» از جمله آثاریست که بههمت نشر مرکز در سال ۱۳۹۵ منتشر شده و ستاری در آن به تحلیل تاریخی نهادسازی فرهنگی در دوران پهلوی اول و دوم میپردازد. این کتاب، گزارش صرف تأسیس دو نهاد مهم در عرصه فرهنگ و هنر نیست، بلکه میکوشد پیوند میان سیاست، ایدئولوژی و نهادهای هنری را به تصویر بکشد.
سازمان پرورش افکار نهادی بود که در سالهای آغازین سلطنت رضاشاه با هدف هدایت افکار عمومی، تبلیغ مدرنیزاسیون، و ترویج سبک زندگی جدید تأسیس شد. این سازمان از طریق ابزارهایی چون رادیو، تئاتر، سینما و مطبوعات سعی میکرد تا نوعی «فرهنگ ملی مدرن» بسازد. فرهنگ در این قالب، نه اسلامی، نه سنتی، و نه کاملاً غربی بود. ستاری در این کتاب نشان میدهد که چگونه این سازمان، اگرچه در ظاهر ابزاری برای کنترل فرهنگی بود، اما در عمل به توسعه نهادهای هنری نیز کمک کرد.
بخش دوم کتاب به بررسی هنرستان هنرپیشگی و نخستین تلاش دولت برای ایجاد یک نهاد آموزشی رسمی در زمینه بازیگری و تئاتر میپردازد. این هنرستان که تحت تأثیر مستقیم مدرسههای هنرپیشگی فرانسه و روسیه تأسیس شده بود، محلی برای پرورش بازیگرانی با آموزش کلاسیک و اصولی بود. ستاری با تحلیل اسناد، سخنرانیها، و برنامههای درسی این هنرستان، نشان میدهد که چگونه آموزش هنر در ایران از قالب سنتی تعزیه و نقالی فاصله گرفت و وارد چارچوب آموزشی مدرن شد.
یکی از نقاط قوت این کتاب، تبیین رابطهایست که ستاری میان نهادهای حکومتی و شکلگیری هنر تئاتر در ایران مدرن ترسیم میکند. او تئاتر را صرفاً عرصهای هنری نمیدانست، بلکه آن را میدان تقابل گفتمانها مینگریست که در آن تقابل سنت و مدرنیته، قدرت و خلاقیت، زبان رسمی و بیان رمزی در صدر بود. از اینرو، تحلیل ستاری از هنرستان هنرپیشگی تنها نگاهی نهادی نیست، بلکه نوعی خوانش گفتمانی از آن نیز ارائه میدهد. بهویژه در تحلیل «سازمان پرورش افکار»، ستاری بهوضوح نشان میدهد که حکومت چگونه میکوشد با استفاده از هنر، افکار عمومی را هدایت کند، و در عین حال، چگونه خود این هنر از کنترل کامل حکومت میگریزد و به فضایی برای گفتوگوی اجتماعی بدل میشود.
یکی دیگر از ویژگیهای مثبت این کتاب، زبان تحلیلی ولی در عین حال روایی آن است. ستاری در عین تبحر در تحلیل نظری، میکوشد متنی بنویسد که برای خواننده غیرمتخصص نیز قابلفهم باشد. او با ذکر نقلقولهایی از اسناد، خاطرات هنرمندان، برنامههای آموزشی و خاطرات شاگردان هنرستان، فضایی زنده از تاریخ نهادهای فرهنگی ایجاد میکند. این سبک نگارش باعث شده تا کتاب نهفقط برای پژوهشگران، بلکه برای علاقهمندان به تاریخ فرهنگ و هنر ایران نیز منبعی جذاب باشد.
به نظر میرسد در شرایط کنونی که مسأله رابطه دولت با فرهنگ و هنر همچنان موضوعی زنده و بحثبرانگیز است، بازخوانی اثری چون «سازمان پرورش افکار و هنرستان هنرپیشگی» ضرورتی دوچندان دارد. این کتاب نشان میدهد که نهادهای فرهنگی مدرن در ایران نه صرفاً حاصل خواست هنرمندان، بلکه محصول پروژهای دولتی و هدایتشده نیز بودهاند که در عین مهندسی فرهنگی، به شکوفایی هنر نیز کمک کرد. ستاری در این کتاب با دقت و انصاف نشان میدهد که هیچکدام از این نهادها یکدست و مطلقاً مثبت یا منفی نیستند، بلکه محل تضاد، خلاقیت و مصالحه بودهاند. امروز نیز در بررسی نهادهای فرهنگی معاصر، نگاه تحلیلی و چندجانبه ستاری میتواند راهگشا باشد.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید