زکی، محمدامین
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 24 مهر 1404
https://cgie.org.ir/Fa/article/286041/زکی،-محمدامین
یکشنبه 27 مهر 1404
چاپ شده
26
زَکی، محمد امین، سیاستمدار، شاعر، روشنفکر و تاریخنگار معاصر کُرد. محمد امین فرزند عبدالرحمان در سال 1297 ق/ 1880 م، در محلۀ گویژه در شرق سلیمانیه به دنیا آمد. لقب «زکی» بعدها بهسبب هوش و زکاوت فراوانش به او داده شد و تا پایان عمر، به همان لقب شناخته میشد (جمال غفور، 10). زکی پس از فراگیری تحصیلات مقدماتی به سبک سنتی و آموختن زبان فارسی، در ۱۲سالگی وارد مدرسۀ ابتدایی شد و یک سال بعد نیز به مدرسۀ نظامی رشدیه رفت (سجادی، 54). وی پس از اتمام دورۀ مدرسۀ نظامی به بغداد مهاجرت کرد و به مدت ۳ سال، در مدرسۀ عالی نظامی این شهر مشغول تحصیل شد. چندی بعد در 1316 ق/ 1898 م، راهی دانشکدۀ نظامی استانبول شد و درجات نظامی را یکی پس از دیگری کسب کرد و در 1902 م، با درجۀ ممتاز به سپاه ششم عثمانی در بغداد پیوست (همو، 54-55؛ سهرجهمی ... ، 1/ 303). توانایی، درایت و بهویژه آشنایی او با جغرافیای نظامی، سبب شد تا از همان آغاز، جذب مهندسی نظامی ارتش عثمانی شود. او از 1903 م، بهعنوان مهندس در املاک سنیه مشغول کار، و پس از انقلاب مشروطۀ عثمانی در 1908 م، به ادرنه منتقل شد. وی سپس به استانبول رفت و جزو تیم ترسیم نقشۀ این شهر و حومه گردید. در مسئلۀ تعیین حدود میان عثمانی و بلغارستان و نیز عثمانی و روسیه، بهعنوان نمایندۀ عثمانی انتخاب شد. او در 1331 ق/ 1913 م، برای مأموریت اداری به فرانسه و آلمان رفت و یک سال بعد به استانبول برگشت و دوباره به کمیسیون تحدید حدود روسیه و عثمانی در تفلیس پیوست (همانجاها؛ حیلمی، 39). نتیجۀ حضور او در این کمیسیون، نوشتن کتابی دربارۀ توپوگرافی مرزهای عثمانی و روسیه بود که هنوز چاپ نشده است (زکی، رووبهری ... ، سراسر اثر). زکی پس از بازگشت به استانبول در 1914 م، مدتی دورۀ خلبانی دید (سجادی، 59) و اندکی پس از آغاز جنگ جهانی اول در 1915 م، به سپاه عثمانی در عراق پیوست و پس از تصرف بغداد توسط انگلیس در مارس 1917، از راه موصل به استانبول برگشت. در رمضان 1335/ ژوئیۀ 1917، با حکم مصطفى کمال پاشا، فرمانده لشکر هفتم عثمانی، معاون ارکان حرب این لشکر شد و به همراه او به حلب رفت. او پس از آن در جبهههای مختلف جنگ با دشمنان عثمانی در فلسطین، لبنان و قفقاز جنگید و با پایان جنگ و تسلیم عثمانی در 1337 ق/ 1919 م، به استانبول برگشت و در ادارۀ تاریخ جنگ مشغول کار شد (همو، 59-60). حضور مستمر زکی در جبهههای جنگ عثمانی با انگلیس و روسیه، و فداکاریهایش برای این کشور سبب شد که چند مدال تقدیر به او داده شود. این سابقه و آشنایی مستقیم زکی با آتاتورک میتوانست او را در جمهوری ترکیه هم، به شخصیت مورد توجهی تبدیل کند، اما او چند ماه پس از انقراض خلافت عثمانی، و تأسیس جمهوری ترکیه، در ژوئن 1924/ خرداد 1303، این شهر را ترک کرد و به بغداد، مرکز کشور تازهتأسیس عراق، به رهبری ملک فیصل هاشمی برگشت. او در بغداد، استاد دانشکدۀ نظامی، و سپس رئیس آن شد. به نظر میرسد بازگشت وی به عراق در چهارچوب سیاست انگلیس برای تثبیت سلطنت ملک فیصل (1921-1933 م)، از طریق کردهای حامی الحاق به عراق، مانند زکی بیگ، و ممانعت از پیوستن موصل به ترکیۀ آتاتورک بود (جمال غفور، 16، 38-40؛ سهرجهمی، 1/ 304).زکی با آغاز انتخابات نخستین پارلمان عراق در 1925 م، وارد فعالیت سیاسی، و بهعنوان نمایندۀ اول مردم سلیمانیه وارد پارلمان تازهتأسیس عراق گردید و به نایب دوم ریاست مجلس برگزیده شد. همزمان ارتش عراق هم به او درجۀ سرهنگ داد. در دورۀ دوم مجلس نیز که در سال 1928 م آغاز شد، همچنان نمایندۀ سلیمانیه بود و نایب اول مجلس گردید. او در فاصلۀ سالهای 1925-1942 م، در دولتهای مختلف عراق بیش از 10 بار به مقام وزارت رسید و وزارتخانههای مهمی مانند اقتصاد، فرهنگ و جنگ را اداره کرد. سرانجام در سال 1321 ش/ 1942 م، در دولت نوری سعید بهسبب بیماری رماتیسم از وزارت اقتصاد و ارتباطات استعفا داد، اما تا زمان مرگش، در 19 تیر 1327 ش/ 10 ژوئیۀ 1948 م، همچنان عضو مجلس سنای عراق بود. او پس از 68 سال زندگی درگذشت و در قبرستان گردِ سیوان سلیمانیه به خاک سپرده شد (همانجا؛ سجادی، 60-62؛ برای آشنایی بیشتر با اقدامات زکی بیگ در دولت عراق، نک : جمال غفور، سراسر اثر). آلبوم عکس زندگی او از دوران کودکی تا پایان عمرش در کتابی مستقل چاپ و منتشر شده است ( ئهلبوومی ... ، سراسر اثر).
از امین زکی بیگ کتابهای پرشماری در حوزههای نظامی، سیاسی و تاریخی به زبانهای ترکی عثمانی، عربی و کردی منتشر شده است. او از همان دوران جوانی، مشغول نوشتن شد و پیش از انقراض عثمانی، چند کتاب به زبان ترکی عثمانی تألیف کرد که از جملۀ آنها میتوان به عثمانلی اردوسی (بغداد، 1324 ق)، عثمانلی اسفاری حقنده تدقیقات (استانبول، 1336 ق)، عراق نصل غائب ایتدک (استانبول، 1926 ش)، عراق سفری خطالرمزی (استانبول، 1296 ش)، حرب عمومیده عثمانلی جبههلری وقایعی (استانبول، 1337 ق)، سلمان پاک میدان محاربهسی و ذیلی (استانبول، 1339 ق)، عراق تاریخ حرب مختصری (استانبول، 1299 ش) و بغداد وصوک حادثه ضیاعی (استانبول، 1299 ش) اشاره نمود (سهرجهمی، 1/ 305؛ ئهلبوومی، 8- 9). او همچنین در این دوره، بخشی از خاطرات روزانۀ خود را به زبان ترکی عثمانی نوشته است که در 3 جلد، و بهصورت نسخۀ خطی باقی ماندهاند (زکی، حیات ... ، سراسر اثر). زکی بیگ پس از انقراض دولت عثمانی، و رویکارآمدن دولتهای قومی ترکیه، عراق و سوریه و محرومماندن کردهای عثمانی از تشکیل دولت، به نگارش تاریخ کرد و کردستان روی آورد. ازجمله کتابهای او در این حوزه، میتوان از مشاهیر کرد، خلاصۀ تاریخ کرد و کردستان (1310 ش)، و تاریخ سلیمانیه (1318 ش) را نام برد (سهرجهمی، 1/ 306). البته باید گفت که زکی بیگ روزنامهنگاری حرفهای بود و برخی مطالب او پیش از انتشار مستقل، بهشکل کتاب، در روزنامهها و نشریات مختلف چاپ میشد. برای نمونه، آثار او دربارۀ سپاه عثمانی و جنگ در روزنامههای استانبول مانند وقت، طنین و تصویر الافکار منتشر گردید (سجادی، 63). زکی بیگ پس از بازگشت به عراق هم مطالبی را در نشریات کردی ازجمله ژیان، ژین، گلاویژ (صالح، 7- 8)، و نشریات عربی مانند العراق، البلاد، العالم العربی، الوطن و مانند آن به چاپ رساند (مظهر، 317). همچنین تکنگاریهای وی دربارۀ شخصیتهای کرد در روزنامۀ گلاویژ به زبان کردی منتشر شدند. او در نخستین حلقه از این نوشتهها با عنوان «کرد پرآوازه» به صلاحالدین ایوبی پرداخته است (سهرجهمی، 1/ 81- 88، نیز 88-182). شکل تکمیلشدۀ این تکنگاریها بعدها در کتابی با عنوان مشاهیر الکرد و کردستان (نک : سراسر اثر)، به زبانهای کردی و عربی انتشار یافت. یکی دیگر از آثار زکی بیگ مجموعۀ «تاریخ و اشخاص» است که در آن، متن نامههایش را به شاعران و نویسندگان کرد معاصرش آورده است. اولین نامۀ این مجموعه خطاب به توفیق بیگ، مشهور به «پیرمرد» (1867-1950 م)، از روشنفکران سلیمانیه است که به نقد دیدگاه او دربارۀ تبار ساسانیان پرداخته، و در این نقد به ابیاتی از شاهنامۀ فردوسی و تاریخ ایران باستان پیرنیا ارجاع داده که نشاندهندۀ تسلط او بر زبان فارسی است (سهرجهمی، 1/ 183-184). زکی بیگ در نامۀ دیگری به پیرمرد، که هرسال جشن نوروز را در سلیمانیه برگزار میکرد و به همین سبب مورد انتقاد برخی علمای دین قرار گرفته بود، از وی حمایت کرد و نوروز را نه جشن زردشتی، بلکه جشن طبیعی، و مرتبط با آغاز بهار دانست. او با اتکا به شاهنامۀ فردوسی، آتش را ویژگی جشن سده خواند که بعدها به نوروز منتقل شده است (همان، 1/ 254-256). تبارشناسی تاریخی زبان کردی هم از دیگر موضوعات مورد توجه زکی بیگ است که مقالات متعددی را دربارۀ آن در نشریۀ گلاویژ منتشر کرد. او با اشاره به مشترکات زبان کردی و فارسی، نتیجه میگیرد که هر دو آنها ریشه در زبانهای هندواروپایی دارند و از این منظر، شبیه زبانهای فرانسوی و انگلیسیاند که منشأ آنها زبان لاتین است. او حتى تفاوت میان گویشهای مختلف کردی را بسیار کمتر از گویشهای عربی در عراق و مصر و جز آنها میداند (همان، 1/ 195- 196، 207-247). زکی بیگ ریشۀ تفاوت میان لهجههای مختلف کردی را به آمدن مادهای آریایی به کردستان کنونی میرساند که بر اقوام مختلف بومی این سرزمین، مانند گوتیها، کاسیها و لولوبیها تأثیر گذاشتند و پس از آن، مهاجرت و تهاجم دیگر اقوام و گسترش زبان آنان در کردستان، این جدایی را بیشتر کرد. با وجود این، برخی دیدگاههای زکی بیگ در این زمینه که بهشدت تحت تأثیر مستشرقانی مانند مینورسکی است، محل اشکال میباشد؛ ازجمله اینکه هورامی، زازا و گوران را دراصل دیلمیانی میداند که از کوهپایههای دماوند به کردستان آمدهاند (همان، 1/ 200-206، 209).
امین زکی بیگ در مدت اقامتش در استانبول، خود را وفادار به گفتمان عثمانیگرایی میدانست و در راستای تقویت این گفتمان، اقدام به تألیف 8 کتاب نمود. او از فروپاشی و تقسیم امپراتوری عثمانی، آزرده و اندوهناک شد و از اظهار آن در کتابهایش ابایی نداشت (نریمان، 154-166). با وجود باور زکی بیگ به عثمانی، و فعالیت در زیر پرچم آن، او از ضعف عثمانیگرایی و گسترش پانترکیسم، بهویژه پس از تحکیم قدرت حزب اتحاد و ترقی، دلِ خوشی نداشت. زکی بیگ در مقدمۀ جلد نخست کتاب خلاصۀ تاریخ کرد و کردستان مینویسد: از زمانیکه «لفظ ترک و توران» به جای «تعبیر عمومی عثمانی»، گفتمان حاکم بر عثمانی متأخر شد، مانند «دیگر اشخاص ملل جامعۀ عثمانی» اعتمادش به میراثداران ترک عثمانی متزلزل شد و «رگ غیرت» کردیْ وی را ناگزیر کرد هویت غیر ترکی خود را اظهار بدارد، اما در رابطه با تاریخ کرد و هویت ملیاش «کمترین اطلاعاتی» نداشت، زیرا «کلمۀ جامعۀ عثمانلی»، «رگ قومیت دیگر اقوام را شسته»؛ در اینجا بود که پرسش از تبار و تاریخ کرد بـه مسئلۀ اصلی او تبدیل شد (نک : ص 1). او بـرای رسیـدن به پاسخ این پرسش و پرسشهایی از این سنخ، به تاریخ و تألیفات تاریخی مرتبط به کردها مراجعه کرد و از 1323 تا 1337 ق/ 1905 تا 1919 م، بهرغم دلبستگی به گفتمان عثمانی، به دنبال پاسخهایی در رابطه با هویت کردی در منابع تاریخی و ازجمله تألیفات شرقشناسان برآمد، اما در این سال، منزل شخصی وی آتش گرفت و یادداشتهایش از میان رفت (همان، <مقدمۀ ج 1>، 1-2). شاید همین دغدغهها بود که سبب پیوستن او به جمعیت تعالی کردستان در استانبول شد ( ئهلبوومی، 8). پیامدهای جنگ جهانی اول، انقراض عثمانی و تقسیم آن به چند کشور مختلف سبب شد که امین زکی با وجود داشتن مراتب نظامی بالا، ترکیۀ نوین آتاتورکی را رها کند و به دولت تازهتأسیس عراق بپیوندد. در آغاز، اشتغال در مسائل سیاسی کشور، فرصت تمرکز روی تاریخ را از او گرفت، اما از سال 1308 ش/ 1929 م، که فراغت بیشتری یافت، با الهام از مقالۀ کرد مینورسکی در دائرةالمعارف اسلام، نگارش تاریخ کرد را دوباره آغاز کرد و سرانجام پس از دو سال در 1310 ش، کتاب خلاصۀ تاریخ کرد و کردستان را منتشر کرد (نک : زکی، همان، <مقدمۀ ج 1>، 2-6). زکی بیگ در این کتاب با وجود حمایت از حق همۀ ملل جهان، بـرای تعیین سرنوشت و تشکیـل دولت ملی خـود (نک : زبده ... ، 1/ 362)، بهصراحت، تأسیس دولت کردی را زیانبار میداند و با حرکتهای استقلالطلبانۀ کرد، پس از ایجاد دولتهای عراق و ترکیه مخالفت میکند. زکی بیگ در تلاش است تا مخالفتش با ایجاد دولت کردی را به عواملی مانند عدم بلوغ جنبش کردی، نبود علم و سرمایه و زیانباربودن وابستگی به خارج ربط دهد. به باور او، تحقق استقلال با جهالت و فقر، شدنی نیست و به جای رفاه و خوشبختی، موجب استبداد و فلاکت و اسارت به دست بیگانه خواهد شد. پیشنهاد او به مردم کرد تلاش برای گسترش سواد و دانایی، و تقویت بنیۀ اقتصادی، و افزایش رشد سیاسی و اجتماعی است و از دولتمردان عراق و ترکیه هم میخواهد که نقش پدری دلسوز یا وصی قانونی را داشته باشند که حقوق طبیعی کردها را مراعات کنند و دل آنان را جذب نمایند. او حل مشکلات دو طرف را از راه جنگ، سبب نابودی سرمایههای مادی و معنوی آنها میپندارد (همان، 1/ 361-363). نامۀ شکوهآمیز زکی بیگ به ملک فیصل در فوریۀ 1930/ بهمن 1308، نشان میدهد که او خواهان تحقق برادری و برابری کرد و عرب در چهارچوب عراق متحد است. وی از کاهش کارمندان کرد و افزایش کارمندان عرب در کردستان، عدم اجرای قانون آموزش به زبان کردی، محاکمهشدن کردها در دادگاههای کرکوک به زبان ترکی، و در موصل و اربیل و خانقین به زبان عربی، و رسمینشدن زبان کردی در عراق جدید انتقاد میکند و در پایان، خطاب به پادشاه عراق میگوید: «با نگاهی پر عطوفت و مرحمت به این مهم بنگرد تا اختلافات از میان برود و وحدت عراق محفوظ بماند و دچار خدشه نشود و مهمتر از همه، دل کردها را به دست آورد و آنها را به عنصری مخلص و پاسدار صادق آسمان جلالتمآب درگاه پادشاهی تبدیل نماید» (سهرجهمی، 45- ٤٩). زکی بیگ زمانیکه نمایندۀ مجلس یا متصدی وزارت و پستهای مختلف در عراق بود، سعی میکرد از این فرصت برای خدمت به کردها، و تحکیم رابطۀ آنها با دولت مرکزی استفاده کند. او در 1308 ش، گزارشی مبسوط دربارۀ ارتش تازهتأسیس عراق و ضرورت نوسازی و تقویت آن با عنوان «دربارۀ سپاه» منتشر نمود (نک : «تقـریـر ... »، 413- 449). وی در مقـام نمـایندگی مجلـس، واقعگرایانه، و به دور از غوغاسالاری و افراط و تفریط عمل نمود و پس از پایان نمایندگی، گزارش کار خود را با عنوان «محاسبۀ نمایندگی برای موکلان ارجمندم»، در سال 1346 ق منتشر، و از اقدامات خود دفاع کرد. او در این گزارش، از تثبیت نام کردستان به جای مناطق کردنشین عراق در گفتمان رسمی دولت، گسترش آموزشوپرورش رایگان، گسترش زبان کردی، ساخت مدارس نوین، اعزام دانشجویان به خارج، جادهسازی، مکانیزهکردن کشاورزی، ارتقای بهداشت، و نیز مقابله با رویکرد تبعیضآمیز به کردها بهعنوان اهم فعالیتهای خود در پارلمان عراق نام برده است (نک : محاسبه ... ، 1-31). او پیشتر در نـامه به ملک فیصل، که آن را در کتاب دوو تهقهلای بیسوود (دو کوشش بیسرانجام) آورده است، بسیاری از این موارد ازجمله رسمیتیافتن زبان کردی را ذکر کرده، و از پادشاه خواستار اجرای آنها شده بود (نک : ص 62-85). با وجود خدمات بسیار زکی بیگ به دولت عراق در سمتهای متعددی که داشت، تلاشهای او برای پیوستگی کردها به عراق و رعایت حقوق آنان توسط دولت مرکزی به جایی نرسید (حیلمی، 39). این نکته را هم باید یادآور شد که او در دوران خلافت عثمانی، و حتى در سالهای پایانی آن، که گرایشهای نژادپرستانۀ پانترکی چیره شده بود، در درون این دولت فعالیت میکرد و از هیچ حرکت استقلالطلبانۀ کردی در اواخر جنگ جهانی اول حمایت نکـرد (زکی، زبـده، 1/ 193-201). اوج بیعلاقگی او بـه جنبشهای استقلالطلبانۀ کردی زمانی رخ داد که او از حرکت همشهریاش شیخ محمود برزنجی حمایت نکرد و همراهی با دولت عراق را برگزید (همان، 1/ 193، تهئریخی ... ، 122).
زکی بیگ بیش از هرچیز، یک مورخ است، اما در تاریخنگاری او یک ویژگی مهم وجود دارد و آنْ تفکیک زبانی آثارش است. وی کتابهای تاریخی خود را دربارۀ تاریخ عثمانی پیش از سقوط آن به زبان ترکی عثمانی، و کتابهایش دربارۀ عراق پس از تأسیس پادشاهی این کشور را به زبان عربی نوشته است. با وجود این، او آثار خود دربارۀ تاریخ کرد و کردستان مانند زبدۀ تاریخ کرد و کردستان، تاریخ سلیمانیه و مشاهیر کرد را به زبان کردی نگاشته، و البته در مورد اخیر بهسبب خدمت مشاهیر کرد به زبان و فرهنگ عربی و اسلامی با همراهی دخترش، سانحه، آن را به عربی برگردانده، و بر آن مقدمه نوشته است (نک : مشاهیر، 1/ «الف» ـ «و»). ترتیب آوردن نام مشاهیر در کتاب مشاهیر کرد تابع روش خاصی نیست و او ابتدا با امیران و ملوک مستقل کرد، ازجمله ایوبیان و زندیه آغاز میکند و سپس براساس حروف الفبا، سراغ دیگر مشاهیر سیاسی و فرهنگی کرد میرود (سراسر اثر).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید