قمر در عقرب
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 6 تیر 1403
https://cgie.org.ir/Fa/article/273074
چهارشنبه 26 دی 1403
چاپ شده
7
قَمَرْدَرْعَقْرَب، مدت زمان گذر ماه در گردش ماهیانهاش به دور زمین از صورت فلکی عقرب، که در باور مردم نحس و شوم تلقی میشود.در علم نجوم، عقرب یا کژدم نام یکی از صورتهای فلکی مشهور در منطقةالبروج است. صورت فلکی عقرب از ستارگان مختلفی تشکیل شده است که مهمترین آنها عبارت است از: زبانی، اکلیـل و شولـه. قمـردرعقـرب روزهـای 16ام تـا 20ام هـر مـاه، هنگامیکه ماه در این منازل سیر میکند، اتفاق میافتد. در بندهش، منازل قمر 27 منزل برشمرده شده است (ص 43)؛ اما در کتب پهلوی، از پدیدۀ نجومی قمردرعقرب و باورهای مربوط به آن سخنی به میان نیامده است. ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه (ص 555)، محمد طبری در معرفت اسطرلاب (ص 82) و عبدالرحمان صوفی در صور الکواکب (ص 189-193)، بهتفصیل به تقسیمبندی منطقةالبروج و وصف صورت فلکی عقرب (ه م) پرداختهاند. همچنین، برخی محققان تقویم نجومی و باور به قمردرعقرب و ورود آن را به فرهنگ ایران به دورۀ مغول مربوط میدانند (نبئی، 393-394؛ صفا، 1/ 82). بسیاری از کنایات و اصطلاحات مربوط به احکام نجومی، ازجمله قمردرعقرب، در ادبیات و شعر شاعران دورۀ مغول هم رواج داشته است (شیمل، 171).اهمیت صورتهای فلکی بهطور کلی و بهویژه برج عقرب نزد منجمان و دانشمندان، و دلالتها و تعابیر این صورتها بر امور و پدیدههای جهان هستی سبب پیدایش باورهای گوناگونی دربارۀ وقوع امری یا پیشبینی رویدادی در این صورت فلکی شده است؛ ازاینرو، از دیرباز همواره، باورهای متعددی مبنیبر دلالتکردن برج عقرب بر امور مختلف وجود داشته است که بنمایۀ این باورها اغلب براساس صفات و ویژگیهای خاص برج عقرب است. بیرونی در التفهیم، دلالتهای این برج را در امور مختلف تقسیمبندی کرده، و در هر مورد، احکام نجومی گوناگونی را بیان داشته است که عبارتاند از: دلالت برج عقرب بر فرزندان و زادن، بر عقد نکاح و ازدواج، بر تاریکی و غم و اندوه، بر خو و خصلتها، بر سویها و جهات جهان (ص 320-325) و همچنین مشاغل، گیاهان، کانیها، جواهرات، مرغان و پرندگان و جز اینها (همان، 325-343). از نظر او، تقارن حرکات این اجرام با برخی از رخدادهای زمینی، همچون جنگها و شورشها، شیوع قحطی و بیماری، شکلگیری مذهبها، خوشیها و ناخوشیها، این فکر را به وجود آورد که این ستارگان حاکم بر سرنوشت انسانهایند (همان، 511). شهمردان بن ابیالخیر در نزهتنامۀ علایی (تألیف: سدۀ 5-6 ق) میگوید: «قمر در برج عقرب، سفر را نشاید، از بهر آنچه بهیکبارگی سوی جنوب گردانیده است که همه ویرانی باشد و معمور و مسکون نیست و برجی است دراز مطالع و ثابت، خانۀ مریخ خداوند بیم و ترس و فتنه. و من چندی آزمودهام که چون قمردرعقرب بوده است و کسی را از جایگاهی انتقال افتاده، از آنجا بازگشتن نبوده است، یا بعد از مدتی دراز، بیشتر از آنچه اندیشیده کردهاند، باز رسیده. لیکن از بهر آنچه عقرب برجی است آبی، سفر دریا را بشاید» (ص 35). همچنین در کتاب دیگرش، روضة المنجمین (مقالۀ هفتم)، دربارۀ اختیارات قمر در بروج مختلف و احکام خاص قمر در هر برجی، و شایدها و نشایدهای آن آورده است: سفررفتن، به گرمابه رفتن، جامۀ نو بریدن و پوشیدن، نامهنوشتن، انبازیکردن، خریدوفروش، اجارهکردن، طلب فرزند، شیردادن و از شیر گرفتن، رگزدن و حجامت و معالجۀ چشم به آهن، ازدواج و قبالهکردن، چوگانزدن، پوشیدن و پیداکردن کارها، تحویل و انتقال، بنانهادن، کاشتن درخت و تخمها، به جنگ رفتن و جز اینها در برجهای منقلب (که برج عقرب از آن جمله است) مکروه است (ص 149-162).در زین الاخبار آمده است که در موقع قمردرعقرب، قیمتها ارزان، و دنیا از آشوب و نابسامانیها آسوده، ولی امراض بسیار میشود (گردیزی، 343). از دیرباز این باور رایج بوده است که هنگام عبور ماه از برج عقرب، خوردن مسهل شایسته است (نصیرالدین، 86). ابنطاووس نیز گفته است: «هرکه طالعش قمردرعقرب باشد، مبتلا به صرع میگردد» (ص 163). قزوینی آورده است که چون قمر در قلب العقرب باشد، در نوء او (غروبکردن ستارهای یا غروب هریک از منازل قمر) سرما سخت شود و بادهای سخت وزد و آبها در عروق درختان قرار گیرد (ص 150). تیفاشی نوشته است اگر حکیمی سنگ پادزهر را بهجای نگین در انگشتر زرینی بگذارد و زمانی که قمر در برج عقرب باشد، تصویر عقربی را بر آن نگین بکشد و نگین منقوش را به حالت مُهر بر قرصهایی زند که از کندر جویدهشده ساخته است، بلع یکی از این قرصها مانع زیان نیش کژدم میشود و کژدمزده درمان مییابد (ص 127- 128؛ منذری، 2/ 192). در جای دیگر آمده است که اگر کسی زراعت یا غرس اشجار کند و قمر در برج عقرب باشد، آن درخت نمو نکند و آن تخم سبز نشود (محمد عثمان، 11)؛ همچنین گفته شده است که اگر قمردرعقرب بود، در بعضی مواقع وبا و طاعون اتفاق افتد و زنان پیر و حیوانات موذی بسیار هلاک شوند (فاضل، 74). فتحعلی شاه بسیار به سعد و نحس و احکام نجومی باور داشت (نفیسی، 1/ 106). نوشتهاند که در جنگ ایران و روس، فتحعلی شاه یک ماه موعد حمله را به تعویق انداخت، تنها به این دلیل که منجم گفته بود قمردرعقرب است (متحدین، 336)؛ اما در اشرف التواریخ آمده است کـه شهرعلی میـرزا، پسر فتحعلی شاه، در زمان حاکمیت خراسان (1218-1231 ق/ 1803-1816 م)، هر روز به سیر و سواری میپرداخت. روزی قمردرعقرب بود و به دلایل نجومی، انواع ناخوشیها در پی داشت. منجمان و هواخواهان این موضوع را به او گوشزد کردند تا شاید از سواری منصرف شود؛ حتى یک روز قبل از آن، ملا باقر ملاباشی، از فضلای ممتاز زمان، براساس علم نجوم حکم کرده بود که روز دوشنبه هرکس سواری کند، از اسب خواهد افتاد؛ اما شاهزاده به سواری رفت، بهسبب اینکه مردم نگویند که شاهزاده از منجمان پیروی میکند (نوری، 306).مونسالدوله در خاطراتش آورده است که در زمان فتحعلی شاه، میخواستند سفیری را با کشتی به لندن بفرستند؛ اما منجمان پیش از حرکت او متوجه شدند که تا 3 روز قمردرعقرب و بدیهی است که در این روزها از در خانه بیرونآمدن و حرکتکردن خطرناک است. سرانجام، برای اینکه سفیر از در خانه بیرون نیاید، دیوار منزل سکونتگاه او را خراب کردند؛ و برای اینکه سفیر حرکت نکند، او را کول گرفتند و بردند و درون کشتی انداختند تا گرفتار نحسی قمردرعقرب نشود (ص 342).سیاحان خارجی نیز دربارۀ وجود این باور و همچنین اعتقاد به سعد و نحس در میان ایرانیها بسیار نوشتهاند. شاردن (ح 1074-1088 ق/ 1664-1677 م) نوشته است که چند کشتی در دریای خزر برای مقابله با قزاقانی که در سواحل دریا پیاده شدند و به غارتگری پرداختند تجهیز و آماده بود؛ اما چون منجمان گفته بودند قمردرعقرب است و حرکت نشاید، کشتیها همچنان بـه جا ماندند و استغاثۀ مردمانی که گرفتار شکنجه و نهب و تاراج قزاقان شده بودند اثـر نداشت (3/ 1037- 1038؛ نیـز نک : پولاک، 199؛ آلمانی، 259).مردم اصطلاح «قمردرعقرب» را در معنای میمنت و شگوننداشتن به کار میبرند، و قمـردرعقـرب شـدن در مفهـوم به هم ریختـن، وخیمشدن، دگرگونهشدن، ناگهان ورق برگشتن و دعوا بر پا شدن به کار میرود (امینی، 598؛ نجفی، 2/ 1100). مثلِ «قمر غیر از دو شب در خانۀ عقرب نمیماند» به معنای گذرابودن ایام بد به کار میرود (اویسی، 2/ 896؛ انوری، ذیل قمر). مردم لرستان به افراد عصبیمزاج، بهانهجو و کجخلق به کنایه میگویند: نمیشود به او نزدیک شد، اوضاعش قمردرعقرب است (عسکریعالم، 2/ 147). در فرهنگ عامۀ مردم ایران هم این پدیده بیشتر بر نحوست و بدیمنی دلالت دارد: در تهران، بستگان زائو برای حفظ و نگهداری نوزاد در هنگام زایمان، عقرب زندهای را در شیشه قرار میدادند و آن را در کنار زائو میگذاشتند. به باور آنها، با این کار نحوست و شومی قمردرعقرب دفع میشد (شهری، 3/ 154)؛ همچنین عقیده داشتند که مجامعت در زمان قمردرعقرب، فرزند را ساقط، دیوانه، مصروع، مبتلا به خوره، پیسی و امثال آن میکند (همو، 4/ 20).مردم اراک عقیده دارند که روز عقد نباید قمردرعقرب باشد (محتاط، 2/ 294)؛ ایزدخواستیها هم برای عقد، عروسی، نامزدی و نقل مکان روز و ساعت را میپرسند که خوب باشد و قمردرعقرب نباشد (رنجبر، 494). مردم مازندران و گیلان نیز از برگزاری بسیاری از مراسم ازجمله عقد و عروسی در روزهای قمردرعقرب خودداری میکردند (علینژاد). مردم ایلام و لرستان بر این باورند که هنگام قرارگرفتن ماه در برج عقرب، کارهایی چون ازدواج، ختنهسوران، سفر و تغییر منزل شگون ندارد؛ اما خرمن را در موقع قمردرعقرب برداشت میکنند، زیرا عقیده دارند که سبب برکت میشود و اگر موقع برداشت خرمن، قمر در برج عقرب نباشد، گردۀ نانی را با رازیانه و ازبوه میپزند و پس از مالیدن روغن و عسل، آن را در جهت غرب خرمن بر چوبی قرار میدهند تا برکت خرمن بیشتر شود (اسدیان، 125). مردم سیرجان در روز مَجُم یا مَجُنب (پنجم هر ماه) و روز کُشُم یا میکشم (ششم هر ماه) جا و مکان خود را تغییر نمیدهند و میگویند نحس و قمردرعقرب است (بختیاری، 330). قالیبافان همدان اعتقاد داشتند که نباید در هنگام قمردرعقرب و ایام نحس بافت فرش را آغاز کرد (محمدی، 111). در بوشهر و برخی نقاط دیگر، روزی را برای دوختودوز انتخاب میکنند که قمردرعقرب نباشد (نظری، 14). مردم طایفۀ ارشلو از ایل بچاقچی کرمان نیز هنگام قمردرعقرب، از انجام هرکاری پرهیز میکنند. به باور آنها، طی 4 روز این پدیدۀ نحس و شوم ظاهر میشود و در این روزها اقدام به کاری نمیکنند. آنها بر این باورند که در روز نخست، ماه به شاخ (شاخک) عقرب میگیرد و روز دوم، به دلش و روز سوم، به دمش و سپس در روز چهارم، به نیش عقرب برخورد میکند. این 4 روز را «طریقه» میخوانند و میگویند: «طریقه گرفته است» (بهنیا، 142). عشایر سلیمانی در جنوب کرمان برای تصمیمگیری دربارۀ حرکت از گرمسیر به سردسیر و اینکه قمردرعقرب نباشد، با بزرگتران و ریشسفیدان مشورت میکنند (عبداللٰه، 97). دامداران قوچهای مست را اول چله، مشروط بر آنکه قمردرعقرب نباشد، در گله رها میکنند (جانباللٰهی، 321).در شعر برخی شاعران هم به این پدیدۀ نجومی یا احکام مربوط به آن اشاره شده است: مه در عقرب، نکو ست داروخوردن/ با دشمن خویش جنگ و دستان کردن/ / خانه بنشین، سفر مکن، جامه مپوش/ نیکو باشد درخت نو بنشاندن (جاجرمی، 2/ 1220)؛ هر ماه که مه شود به عقرب/ مسهلخور او ست چرخ و کوکب (خاقانی، 225)؛ ماه به عقرب از آنکه نیک نباشد/ ماه بقای عدوت باد به عقرب (سوزنی، 19).
آلمانی، هانری رنه د.، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علیمحمد فرهوشی، تهران، 1335 ش؛ ابنطاووس، علی، فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم، قم، 1368 ق؛ اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، 1358 ش؛ امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام، اصفهان، 1353 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1381 ش؛ اویسی، فضلاللٰه، گنج بیرنج، بیجا، 1372 ش؛ بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1369 ش؛ بهنیا، علاءالدین، بررسی مردمشناسی طایفۀ ارشلو از ایل بچاقچی، کرمان، [1373 ش]؛ بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمۀ اکبر داناسرشت، تهران، 1363 ش؛ همو، التفهیم، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، 1362 ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه ( ایران و ایرانیان)، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ تیفاشی، احمد، ازهار الافکار فی جواهر الاحجار، به کوشش محمد یوسف حسن و محمود بسیونی خفاجی، قاهره، 1977 م؛ جاجرمی، محمد، مونس الاحرار، به کوشش صالح طبیبی، تهران، 1350 ش؛ جانباللٰهی، محمدسعید، پزشکی سنتی و عامیانۀ مردم ایران، تهران، 1390 ش؛ خاقانی شروانی، تحفة العراقین، به کوشش یحیى قریب، تهران، 1333 ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، اهواز، 1373 ش؛ سوزنی سمرقندی، محمد، دیوان، به کوشش ناصرالدین شاهحسینی، تهران، 1338 ش؛ شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ اقبال یغمایی، تهران، 1372 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، ج 4، 1371 ش، ج 3، 1383 ش؛ شهمردان بن ابیالخیر، روضة المنجمین، چ تصویری، به کوشش جلیل اخوان زنجانی، تهران، 1382 ش؛ همو، نزهتنامۀ علایی، به کوشش فرهنگ جهانپور، تهران، 1362 ش؛ شیمل، آ.، در قلمرو خانان مغول، ترجمۀ فرامرز نجد سمیعی، تهران، 1386 ش؛ صفا، ذبیحاللٰه، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1378 ش؛ صوفی، عبدالرحمان، صور الکواکب، ترجمۀ فارسی نصیرالدین طوسی، به کوشش معزالدین مهدوی، تهران، 1351 ش؛ طبری، محمد، معرفت الاسطرلاب، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، 1371 ش؛ عبدالله گروسی، عباس، «آیینهای زایش و رویش در جنوب کرمان، سرزمین عشایر سلیمانی»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، 1369 ش، س 1، شم 1؛ عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرمآباد، 1387 ش؛ علینژاد، ملیحه، تحقیقات میدانی؛ فاضل هروی، ارشاد الزراعة، به کوشش محمد مشیری، تهران، 1346 ش؛ قزوینی، زکریا، عجایب المخلوقات، به کوشش مسعود غلامیه و یوسف بیگباباپور، قم، 1390 ش؛ گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار، به کوشش رحیم رضازادۀ ملک، تهران، 1384 ش؛ متحدین، ژاله، دانشنامۀ کوچک ایران، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1381 ش؛ محتاط، محمدرضا، سیمای اراک، اراک، چاپخانۀ هما؛ محمد عثمان، مجموعۀ طلسم اسکندر ذوالقرنین، چ سنگی، بیجا، بیتا؛ محمدی، مهدی، «فرش همدان، نگاهی مردمشناختی»، فرهنگ مردم، تهران، 1387 ش، س 7، شم 26؛ منذری، عمر، کشف الاسرار الحقیه، بیروت، 1423 ق؛ مونسالدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ نبئی، ابوالفضل، «تقویم دوازدهحیوانی»، آینده، تهران، 1361 ش، س 8، شم 7؛ نجفی، ابوالحسن، فرهنگ فارسی عامیانه، تهران، 1378 ش؛ نصیرالدین طوسی، شرح ثمرۀ بطلمیوس، به کوشش جلیل اخوان زنجانی، تهران، 1378 ش؛ نظری داشلیبرون، ذلیخا و ذلیخا قرنجیک، «پوشاک در باورهای عامیانه»، کتاب ماه هنر، تهران، 1378 ش، شم 17- 18؛ نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورۀ معاصر، به کوشش عبدالکریم جربزهدار، تهران، 1383 ش؛ نوری، محمدتقی، اشرف التواریخ، به کوشش سوسن اصیلی، تهران، 1386 ش.
ملیحه علینژاد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید