صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / رستم الحکما /

فهرست مطالب

رستم الحکما


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 24 بهمن 1401 تاریخچه مقاله

رُسْتَمُ‌الْحُکَما، محمدهاشم حسینی موسوی صفوی (1180-1264 ق/ 1766- 1848 م)، متخلص به آصف، و مشهور به رستم‌الحکما از منشیان و طغرانویسان اواخر عهد زندیه و اوایل قاجاریه، و نگارندۀ کتاب معروف رستم التواریخ
رستم‌الحکما فرزند امیر محمدحسن خوش‌حکایت و نوادۀ امیر شمس‌الدین محمد کارخانه‌آقاسی سلطانی عهد صفویه (جمال‌زاده، 136)، و مادرش دختر امیر مختار حسینی بوده است (نک‍ : زرگری‌نژاد، «رستم‌الحکما ... »، 76). همچنین محمدتقی دانش‌پژوه (نک‍ : «دستور الملوک ... »، 476)، میرزا سمیعا، مؤلف تذکرة الملوک، را برادر نیای پدری رستم‌الحکما دانسته است. 
از رستم‌الحکما در آثار ادبی و تاریخی عصر زندیه و قاجاریه نامی دیده نمی‌شود و این موضوع، باعث بروز تردیدهایی دربارۀ شخصیت واقعی او شده است؛ اما رستم‌الحکما ضمن رسالات و کتابهایش مکرر از خود و کسانش نام برده، و به بعضی حوادث زندگانی آنان اشاره کرده است. از همین اشاره‌ها برمی‌آید که او متولد شیراز بوده، دوران کودکی‌اش را در آنجا گذرانده، در اوان نوجوانی برای کسب تحصیل به اصفهـان رفته (نک‍ : زرگری‌نـژاد، همانجا)، و سالها در مکتب آخوند ملا اسدالله درس خوانده است. وی در آغاز کتاب رستم التواریخ از این مکتب‌خانه و قوانین سختی که آخوند ملا اسدالله برای تحصیل وضع کرده بود، سخن گفته است (جمال‌زاده، 133، 135). رستم‌الحکما در یکی از رساله‌های خود، موسوم به خمسۀ ضروریه، گفته است که پس از کسب دانشهای مقدماتی، چندی به تعلیم اطفال وقت گذرانده، و از این راه امرار معاش می‌کرده است.
رستم‌الحکمـا چون پدرش درگذشت، مدتی به تجارت پرداخت و در 1203 ق/ 1789 م به قصد بخارا و دیدار خالوی خود، حاجی بابا خان دیوان‌بیگی که اسیر ترکمانان بود، از اصفهان بیرون رفت. در همین سفر، مدتی در یزد، و چند ماه نیز در مشهد مُقام گرفت. در مشهد مدتها با کسانی از خاندان صفویه، ازجمله، نبیرۀ شاه سلطان حسین دیدارها داشت و همان‌جا از رفتن به بخارا منصرف شد (نک‍ : زرگری‌نژاد، همـان، 76-77). سپس به تهران آمد و مقارن با شروع پادشاهی فتحعلی شاه به دربار پیوست و مورد توجه شاه قرار گرفت (سهیلی، 24).
به قراری که خود او در یکی از رسالاتش گفته است، فتحعلی شاه او را برای مأموریت چهل‌روزه‌ به شیراز فرستاد. در آنجا حسینعلی میرزا فرمانفرما، فرزند شاه و حاکم شهر، او را نگه داشت. این مسافرت 8 سال به طول انجامید و سپس به اصفهان، موطن اصلی خود، مراجعت کرد. در آنجا دریافت که همسرش درگذشته است و دو دخترش را به کسان نامناسب به همسری داده‌اند و دو سازی که سابقاً اختراع کرده بود، از میان رفته است (مرکزی، 11-12/ 46-47).
از زندگانی شخصی رستم‌الحکما، به‌رغم آنکه در آثارش مکرر به حوادث زندگی خود اشاره کرده است، بیش از این مطلب قابل اعتنایی به دست نمی‌آید. او خود را بارها ستوده، و به جد یا مزاح، القابی چون حکیم سترگ زمان، فیلسوف بزرگ دوران، شمس‌الوزرا و عین‌الفقها به خود داده است؛ اما لقب رستم‌الحکما را پدرش به او داده بوده است (نک‍ : زرگری‌نژاد، «رستم‌الحکما»، 78؛ سهیلی، 22). به‌هرحال، رستم‌الحکما را می‌توان از منشیان و دبیران و طغرانویسان روزگار خود به شمار آورد. وی در فرهنگ و ادب مقامی یافت و سالها در دستگاه دیوانی و دفترخانۀ دولتی خدمت کرد. انواع خط را به‌خوبی کتابت می‌کرد و مخصوصاً نسخ را عالی می‌نوشت. در تعلیق هم ابداعی کرد و آن را «مسلسل خاقان‌پسند» نامید (همو، 22-23؛ مشیری، 4-5).
رستم‌الحکما به درویشان و فرق صوفیه تعلق خاطر داشت و ظاهراً مدتی به کسوت این گروه درآمد. او عمری طولانی یافت و روزگار 5 پادشاه ایران را دریافت (ناطق، 158).
نوشته‌های سیاسی رستم‌الحکما مملو از انتقاد است. بااینکه از شاهان و گاه دیگر بزرگان تعریف و تمجید می‌کرد، اما از نقد اعمال آنان گریزان نبود. او کریم خان زند را بارها ستوده، اما یک‌بار به‌سبب مسائل شخصی، از او به‌سختی انتقاد کرده و چنین گفته است: کریم خان خانمان دویست‌سالۀ خاندان او را بر باد داده است (جمال‌زاده، 136).
رستم‌الحکما شخصیتی متناقض دارد. پاره‌ای نکات در رستم التواریخ و دیگر نوشته‌هایش به چشم می‌خورد که حاکی از اعتقاد راسخ او به خرافات و پدیده‌های باورنکردنی است. بااین‌همه، در رساله‌هایش اظهارنظرهایی کرده که نشانگر طبع روشن و ذهن انتقادگر او ست. گاه نیز او نکاتی را در باب آداب‌و‌رسوم و شیوۀ مملکت‌داری در فرنگستان بیان کرده، و به‌طور ضمنی به تمجید از آنها پرداخته است. 
از میان آثار رستم‌الحکما بیش از همه، رستم‌ التواریخ مورد انتقاد قرار گرفته است. ممکن است او این اثر را در جوانی نگاشته باشد؛ چنان‌که در رساله‌های بعدی وی، اظهار نظرهای غریب و ناموجه کمتر دیده می‌شود. برخی از نویسندگانْ رستم التواریخ را مورد انتقاد سخت قرار داده، و مطالبی را که نویسنده در باب شاه سلطان حسین به قلم آورده است، مطلقاً دروغ‌پردازی خوانده‌اند؛ اما بعضی دیگر از محققان، رستم‌الحکما را نخستین مورخی خوانده‌اند که اندیشۀ ضد استعماری داشته، مشکلات کشور را می‌شناخته، و راه درمان آنها را به نظر خود معرفی کرده است. نویسنده‌ای نیز او را مورخی هذیان‌گو و پریشان‌گفتار خوانده، و اقوال و نوشته‌هایش، به‌ویژه مندرجات رستم التواریخ را به‌کلی فاقد ارزش و اعتبار دانسته است. از پاره‌ای نوشته‌های رستم‌الحکما برمی‌آید که او شخصی آزاداندیش و معتقد به تفکیک سیاست از دیانت بوده، و گفته است که باید همواره مصلحت کشور و مردم را در نظر داشت (نک‍ : ناطق، همانجـا؛ زرگری‌نژاد، همـان، 76-81؛ ساکی، 2565-2567).
باید گفت مندرجات آثار رستم‌الحکما مملو از مطالبی در باب مردم آن روزگار است و از این حیث، او را باید نویسنده و شاعری شاخص به شمار آورد. بااین‌همه، مطالب متضاد در آثار متنوع و متعدد او چنان است که باید گفت مؤلفْ آنها را در حالاتی متفاوت به رشتۀ نگارش درآورده است. ازآنجاکه او دغدغه‌های فکری بسیار داشته، و از فکر منظم و اندیشۀ تاریخ‌نگاری دقیق و متفکرانه هم بهره‌مند نبوده، ناچار برای اثبات سخنان خود به اقوال رایج و سخنان خرافی تودۀ مردم تکیه می‌کرده است.
در آثار و نوشته‌های رستم‌الحکما مطالب تازۀ فراوان دیده می‌شود. به‌رغم همۀ مورخان معاصر خود، او به اطلاعات اقتصادی، گرایش خاص نشان می‌دهد؛ ازجمله، در رسالۀ مفصل قانون سلطنت، به مقایسۀ قیمت کالاها در دورۀ زندیه و قاجاریه پرداخته، و گزارش هزینه‌های زندگی در آن سالها را به دست داده است. اظهارنظرهای او در باب شیوۀ مقابله با دشمنان ایران، ازجمله روسها، نحوۀ اصلاح امور اداری و دیوانی کشور، مقابله با رجال و شخصیتهای فاسد، و روش اختراعی او برای اقرارگرفتن از سارقان و امثال آن به‌کلی تازه و خواندنی است (نک‍ : زرگری‌نژاد، «شمس الانوار»، 402-407، 423).
در همۀ این نوشته‌ها و در دیگر آثار او نشانه‌های اوضاع ناهنجار اجتماعی ایران آن روزگار انعکاس یافته است. رستم‌الحکما برخاسته از تودۀ مردم بود و مطالبی که در آثارش مندرج ساخته، هم حاکی از تمایلات مردم، و هم از حیث زبان به شیوۀ گفتار مردم آن روزگار نزدیک است.
رستم‌الحکما خود را موسیقی‌دان نیز می‌دانست. او در یکی از رساله‌های خود بیان داشته که رساله‌ای در دانش موسیقی تصنیف کرده است، ولی آن را از همه کس پنهان می‌دارد. وی دو ساز هم اختراع کرده که یکی را «طرب‌بخشا» و دیگری را «نشاط‌انگیز» نام نهاده بود (مرکزی، 11-12/ 46).

آثـار

از رستم‌الحکما کتاب، رساله و منظومه‌های متعدد در دست است که موضوع بیشتر آنها تاریخی و ادبی، و برخی در سیاست و اندرزنامه‌نویسی و شعر و ادب فارسی و عربی است. نوشته‌های او غالباً به زبان فارسی، و شماری نیز به عربی است. از میان آثار متعدد او، تنها رستم التواریخ، قانون سلطنت و ملخص یکی ـ دو رساله و منظومه به چاپ رسیده، و نام و نشان بقیه فقط در فهارس کتب خطی مضبوط است. عنوان آثارش را خود او در یکی از رسالاتش یاد کرده که ممکن است بعضی از آنها به دست نیاید. در اینجا چند اثر او به‌تفصیل، و سایر تألیفاتش به‌اجمال ذکر می‌شود. 

1. رستم التواریخ

مشهورترین اثر رستم‌الحکما آمیخته به جد و طنز در تاریخ ایران، از عصر شاه سلطان حسین صفوی تا دورۀ فتحعلی شاه قاجار است. این اثر را از حیث ترتیب و توالی تاریخی می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: 
بخش اول، که شامل گزارش احوال روزگار شاه سلطان حسین صفوی و اوضاع ایران در اواخر عهد صفویه، حملۀ افاغنه به ایران، و شرح دوران نادر شاه است و مؤلفْ آنها را از قول پدر و جدش روایت کرده، بی‌آنکه به هیچ‌یک از مآخذ متعدد مکتوب این دوره اشاره‌ای کند. 
بخش دوم، شامل وقایع عصر زندیه و اوایل دورۀ قاجار تا دوران فتحعلی شاه است. این قسمت مشتمل بر شنیده‌ها و دیده‌های خود او ست (نک‍ : سهیلی، 21). قسمتی از آنچه در بخش اول ایـن کتاب آمده است، مخصوصاً اطلاعاتی که وی در باب اوضاع و احوال اجتماعی اواخر عصر صفوی آورده، در دیگر منابع وجود ندارد و همین امر باعث شده است که اکثر محققان تاریخ‌شناس در صحت آنها تردید روا دارند. بخش دوم البته حاوی نکاتی دقیق و تازه‌تر است، گو آنکه بسیاری از آنها را نیز به‌آسانی نمی‌توان پذیرفت؛ ازجمله آنکه او قاجارها را سید و از نسل صفویه شمرده، و محمدحسن قاجار، پدر آقا محمد خان، را فرزند شاه سلطان حسین صفوی قلمداد کرده است (همو، 22).
مندرجات رستم التواریخ آمیخته با نکات هجو و هزل است؛ ازاین‌رو، مورخان و نویسندگان عصر قاجار بدان توجه نکرده‌اند و در هیچ اثر دیگر نام آن دیده نمی‌شود. اگر از جنبه‌های اغراق‌آمیز و گفتارهای عوامانۀ آن صرف‌نظر کنیم، این کتاب را باید انتقادی‌ترین متن تاریخی‌ای به شمار آورد که در اوایل عصر قاجار نوشته شده است. هرچند، نویسنده نام شاهان را با احترام و همراه با القاب مناسب به کار می‌برد، اما در قالب طنز و گاه هزل، انتقادات گزنده‌ای بر آنها وارد کرده، کارهای ناروای آنان را به‌صورتی عامه‌پسند برملا ساخته، و به سخره گرفته است. گرچه او از علل ناکامیهای ایران و شکستهایی که از افغان و روس به کشور وارد آمد، اطلاعی دقیق و تفسیری صحیح ندارد، اما خیلی از مطالبی که در رستم التواریخ آمده، هرچند به شوخی و هزل شبیه است و مؤلف هم اصرار دارد که نوشتۀ خود را طنزآمیز نشان دهد، اما واقعیات و اخبار رایج در جامعه بوده، و مشتمل بر سخنانی است که تودۀ مردم در خفا و بیرون از چشم دولت‌مردان بر زبان می‌آورده‌اند (نک‍ : عقیلی، 228- 229). اگر همۀ این قبیل اخبـار مندرج در رستم التواریخ را درست نپنداریم، بخشی از آنها، وصف حقایق زندگی مردم ایران و افکار و ذهنیات آنها در آن دوره‌های نابسامان است.
رستم‌الحکما از تحلیل قضایا عاجز بوده، و تنها به زندگانی مردم عادی و سخنان آنان توجه نشان داده است. ازاین‌رو، کتاب او برخلاف دیگر تواریخ آن ادوار، صرفاً برمبنای مدارک و اسناد مکتوب و رسمی دیوان و دربار نوشته نشده است (نک‍ : شایگـان، 714).
اظهارنظر رستم‌الحکما دربارۀ کریم خان زند خواندنی است؛ وی می‌گوید کریم خان به‌رغم بی‌سوادی، و باآنکه نمایندگان سیاسی دولت انگلستان اصرار می‌ورزیدند، با آنان مذاکرده نکرد و روابط برقرار نساخت. خان زند به نیرنگهای آنان وارد بود و می‌گفت با همین تزویرها کشور پهناور هند را متصرف شده‌اند (نک‍ : همو، 715). رستم‌الحکما ظاهراً نخستین مورخ ایرانی است که به اعمال خارجیان در مشرق‌زمین با دیدۀ تردید نگریسته، عقیده داشته است که باید با درایت در مقابل آنان به مذاکره نشست (نک‍ : حائری، 222-223). او سخنان ثـابت‌نشده‌ای هم دارد؛ ازجمله آنکه به دستور کریم خان، کشتی ایلچی انگلیس در خلیج فارس غرق شد. بااین‌همه، باید گفت که در رستم التواریخ مطالب و اطلاعاتی در باب مشاغل، طبقات اجتماعی، دانشمندان، هنرمندان، پزشکان، پهلوانان، عیاران، مکاران، لولیان و باشیان و نیز دربارۀ قصور شاهی و حرم‌خانه‌های سلطنتی در اصفهان، عجایب‌خانه‌ها، باغهای وحش، اسلحه‌خانه‌ها و نیز در باب نرخ مالیات و خراج شهرها آمده که در هیچ اثر دیگر نیست؛ هرچند برخی باورنکردنی است (مشیری، 3-4؛ نیز نک‍ : شـایگان، 710-711، 716؛ جمـال‌زاده، 137- 138؛ زرگری‌نژاد، «رستم‌الحکما»، 80).
توجه خاصی که رستم‌الحکما در این کتاب به مسائل اقتصادی نشان داده است، تفاوت وی را با همۀ مورخان نشان می‌دهد (حائری، 449؛ جمال‌زاده، 137؛ سلطانی، 414)؛ ازجمله در باب نرخ اجناس، رونق تجارت، هزینه‌های سرسام‌آور اقشار بالای اجتماع در خوش‌گذرانیها که به قول او زمینۀ نارضایی عمومی را در اواخر عصر صفوی پدید آورد و راه حملۀ افاغنه به ایران را هموار ساخت. این نکته‌ها و همچنین دیگر مطالب که دربارۀ کشاورزی، محاسبۀ مالیات و نرخ انواع میوه‌جات آورده، همه برای نگارش تاریخ اقتصادی ایران مفید، و در زمرۀ منابع اساسی است.
رستم‌الحکما پیوسته و برخلاف دیگر مورخان و نویسندگان معاصر خود، به دنبال آشتی‌دادن بین مذاهب شیعه و سنی است. او درگیری بین اصحاب دو مذهب عمدۀ اسلام را سبب عقب‌افتادگی کشورهای اسلامی دانسته، و از نادر شاه، که زمانی در فکر تقریب مذاهب بود، به نیکی یاد کرده است (نک‍ : عقیلی، 23).
نثر رستم التواریخ ساده و بی‌تکلف، اما نسبتاً نازل است (شایگان، 715). مؤلف گزارش وقایع و حوادث را به همان صورت که از راویان شنیده، ضبط کرده است؛ ازاین‌رو، لحن نگارش او گاه عامیانه و حتى سخیف، و در بعضی جاها نیز رعایت قواعد نگارش فارسی در آن نشده است. اشعاری هم از رستم‌الحکما در کتاب درج گردیده که همچون دیگر سروده‌های او چندان ارزش ادبی ندارد (همانجا). البته اشعار او بیشتر متضمن مطالب تاریخی است.
رستم التواریخ مملو از اصطلاحات متنوع است. لغات و اصطلاحات مربوط به انواع اسلحه، جواهرآلات، ادویه‌جات، عطریات و حتى اسباب‌بازیها در آن دیده می‌شود. آگاهیهای ارزنده‌ای هم در باب اسامی پهلوانان، زبردستان،لوطی‌بازها، بزن‌بهادرها، اطبا، شاعران، منجمان، دلقکها و حتى فواحش آن دوره در کتاب آمده است؛ اطلاعاتی که در هیچ اثر دیگری به آن اشاره نشده است (عقیلی، 228- 229).
از رستم التواریخ دو نسخۀ خطی در دست است: 1. نسخۀ شم‍ 820 or دانشگـاه توبینگن آلمـان، که پیش از آن به کتابخـانۀ سلطنتی برلین تعلق داشته است. این نسخهْ کامل و ظاهراً به خط مؤلف است (نجم‌آبادی، 69؛ منزوی، 6/ 4328). 2. نسخۀ شم‍ 808‘ 3 کتابخانۀ ملی ملک به خط نستعلیق، و احتمالاً به خط مؤلف که 243 برگ دارد و صفحات اول و دوم آن ساقط شده است (ملک، 3/ 409؛ سهیلی، 24-25).
رستم التواریخ را محمد مشیری در 1348 ش، براساس نسخۀ خطی دانشگاه توبینگن تصحیح کرده، و انتشارات امیرکبیر آن را به چاپ رسانده است. این چاپ حاوی مقدمۀ مختصر مصحح و تعلیقات و نمونۀ چند صفحه عکس نسخۀ خطی است. پس از آن، همین ویرایش، چند بار تجدید چاپ شد؛ اما مصحح در ویرایش آن دقت کافی مبذول نداشته است. پیش از مشیری، احمد سهیلی خوانساری تصحیح کتاب را آغاز کرده بود؛ اما با انتشار تصحیح مشیری از ادامۀ کار انصراف جست («معرفی ... »، راهنما ... ، 109). قسمتهای کوتاهی از این کتاب را سالها قبل، سلطانعلی سلطانی در روزنامۀ پیک ایران منتشر کرده بود. 
رستم التواریخ را خانم بریگیت هوفمان به زبان آلمانی ترجمه کرده، و در دو مجلد، در شمار «مجموعه‌ترجمه‌های آلمانی متون اسلامی در کتابخانه‌های آلمان»، زیر نظر کلاوس شوارتس در 1986 م/ 1406 ق به چاپ رسانده است. این ترجمه متضمن مقدمۀ مترجم در 100 صفحه، و نیز شامل انواع فهارس است («معرفی ... »، آینده، 522).

2. مجموعة الفضایل

دیوان اشعار رستم‌الحکما ست که گاه، با عنوان شیرین‌مقاله یا رسالۀ شیرین از آن یاد شده، و مشتمل بر قصاید، غزلیات، رباعیات و قطعات او ست. این دیوان را، که محتملاً حاوی همۀ اشعار وی نیست، مصدَّر به نام محمد شاه کرده است. این دیوان را شاعر در سالهای 1260-1261 ق/ 1844-1845 م تدوین کرده، و در انتهای آن، فهرست دیگر مصنفات و رسائل عربی و فارسی خود را به دست داده است. از مجموعة الفضایل تنها یک نسخۀ خطی به شم‍ Mʿ1270 در کتابخانۀ دانشگاه لوس‌آنجلس شناخته شده، و به خط مؤلف است. این نسخه بخش دومی هم دارد و آن موسوم به رساله در باب «منافع انعام و وحوش و معادن» است (مرکزی، 11-12/ 45-46؛ دانش‌پژوه، «رستم‌الحکماء ... »، 36- 37).

3. رسالۀ احکام و جنگ اشعار

این اثر را رستم‌الحکما در 1244 ق/ 1828 م مقارن انعقاد عهدنامۀ ترکمانْ‌چای پدید آورده، و مشتمل بر گفت‌وشنودی فرضی میان مؤلف و فتحعلی شاه است و صورت اندرزنامه‌ای دارد. فتحعلی شاه گرفتاریهای حکومت را بازگو می‌کند و از رستم‌الحکما می‌خواهد علل ناکامیها را توضیح دهد. پاسخهای رستم‌الحکما زاییدۀ دیدگاههای اصلاحی او ست که از تملق نزدیکان شاه ابراز نفرت می‌کند، شاه را از متابعت هوای نفسانی و شهوات بر حذر می‌دارد، سفارش به قانونِ درست می‌کند و دیوانیان را از گرفتن اموال رعایا بازمی‌دارد. به عقیدۀ او، اوضاع کشور در مقایسه با دورۀ حکومتهای پیش راه قهقرا پیموده است. او سپس از جنگهای ایران و روس سخن می‌گوید و علت شکستها را خیانت سرکردگان و حکام محلی می‌داند (نک‍ : آدمیت، 27-32؛ ناطق، 157-161). جالب آنکه در این اثر، رستم‌الحکما ظاهراً واقعۀ قتل گریبایدوف، سفیر روسیه در ایران را نیز پیش‌بینی کرده است (همو، 170-171).

4. قانون سلطنت یا شمس الانوار

این رساله چکیدۀ عقاید پراکندۀ سیاسی رستم‌الحکما ست. وی آن را در 1251 ق/ 1835 م نوشته است. او در این اثر، شاه را سایۀ خدا خوانده است که باید به خصلت عدل متصف باشد وگرنه دودمانش بر باد خواهد رفت. به عقیدۀ او، ارکان سلطنت 4 چیز است: عدل، احسان، حساب و احتساب. ادارۀ امور کشور هم به دست 3 گروه باید سپرده شود: دانشمندان کارآگاه، ارباب سیف، و قلم‌زنان. کشور باید 7 وزیر داشته باشد و در رأس آنها اعتمادالدوله یا صدراعظم باشد. به نظر او، حکومت هر شهر هم متشکل از عمال سبعه، و در اختیار شاه است. اگر شاه فاقد سلامت عقل باشد، باید وزیرانْ کشور را اداره کنند. هریک از وزرا و حکام و اصناف مردم دارای لباسی خاص‌اند که درخور صنف آنان است (آدمیت، 47-50، 53). از رسالۀ قانون سلطنت، دو نسخه در دست است: 1. نسخۀ شم‍ 394‘15 کتابخـانۀ مجلس، و نسخۀ کتابخانۀ ملی ایران. این رساله را زرگری‌نژاد بـراسـاس نسخـۀ کتـابخـانه ملـی بـه چـاپ رسـانده اسـت (نک‍ : «شمس الانوار»، 377 بب‍‌ ).

5. دستوری نامۀ فیروزی علامه

رساله‌ای است منظوم و منثور در مباحث گوناگون سیاسی و اقتصادی. از مندرجات این اثر برمی‌آید که مؤلف آن را در سالهای مختلف نگاشته است. برطبق مطالب این رساله، رستم‌الحکما در سال 1999 ق/ 1785 م در اصفهان می‌زیسته، و آن وقت 19ساله بوده است. 
رستم‌الحکما در سال 1241 ق/ 1826 م در تهران، و در 1243 ق در اصفهان به سر می‌برده، و در همین‌جا بوده که خبر کشته‌شدن خوانین زند را شنیده است. او سال بعد، یعنی در 1244 ق به تهران آمده، و در آن سال، واقعۀ صلح ایران با روس اتفاق افتاده است. در این رساله، به حوادث سال 1264 ق/ 1848 م در تهران اشاره شده، و معلوم می‌شود که او تـا این هنگـام زنده بوده اسـت (نک‍ : دانش‌پژوه، همان، 39-40). نسخه‌ای از این اثر به خط رستم‌الحکما به شم‍ 317‘9 در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران در دست است (همو، 39؛ مرکزی، 11-12/ 47).

6. رسالۀ قیمت اجناس زمان خان زند وکیل

که نسخه‌ای از آن به شم‍ 792‘5 در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران موجود است. در این رساله، بهای اجناس در اصفهان، در سالهای 1190 و 1203 ق/ 1776 م و 1789 م آمده، و با قیمتهای سال 1225 ق مقایسه شده است (نک‍ : دانش‌پژوه، همان، 36؛ مرکزی، 16/ 92).

7. شرح اللمعة لماعة

این رساله متضمن دو مقاله است و رستم‌الحکما آن را در 1257 ق/ 1841 م نوشته است. او در این اثر، نخست به انتقاد از روش آموزش علوم دینی پرداخته، و این روش را، ازآن‌رو که متضمن نظریات گوناگون علما ست، برای تودۀ مردم بی‌فایده خوانده است. در مقالۀ دوم، او به دولتیان و اصحاب شریعت حمله برده است (آدمیت، 55-56).

8. مرآة الحقایق و خیر المناهح

این رساله در موضوع معرفت و عرفان است و آن را در مدت یک هفته، در 1257 ق به الهام الٰهی تألیف کرده است. رستم‌الحکما در این رساله به تبیین بینش فلسفی خود پرداخته، و نام پادشاهان جهان را در آن به‌مناسبت ذکر کرده است و در مقدمه از فتحعلی شاه، عباس میرزا، محمد شاه، حاج میرزا آقاسی و چند تن دیگر از رجال وقت نام برده است. این رساله را ایرج افشار دیده، و آن را معرفی کرده، اما محل نگهداری‌اش را ذکر نکرده است (ص 622-623).
دیگر آثار رستم‌الحکما اینهاست: 9. ترجیع‌بند خروج‌نامۀ آقا محمد خان (500 بیت)؛ 10. ترجیع‌بند مدح حضرت امیر (ع) (600 بیت)؛ 11. ترجیع‌بند مدح حضرت صاحب‌الامر (500 بیت)؛ 12. ترجیع‌بند توحید و مناجات (000‘1 بیت)؛ 13. بشارت‌نامۀ نظمی در خروج آقا محمد خان (000‘1 بیت)؛ 14. بشارت‌نامۀ نثری در خروج آقا محمد خان (000‘1 بیت)؛ 15. جلوس‌نامۀ فیروزی علامۀ خاقان صاحبقران یوز اغلان فتحعلی شاه (000‘2 بیت)؛ 16. معمانامه به اسم سلطان محمد پادشاه غازی؛ 17. معنی رب الارباب (000‘1 بیت)؛ 18. فتح‌نامۀ غوریان و مملکت هرات (000‘1 بیت)؛ 19. طب العوام؛ 20. خلاصۀ علم الٰهی (000‘1 بیت)؛ 21. رؤیای صادقه و مناهج تسعه (عربی، 000‘2 بیت)؛ 22. گلزار حکمت (نثر و نظم، 000‘5 بیت)؛ 23. کنز الاحکام؛ 24. پادری‌نامه (همو، 624- 625؛ سهیلی، 23)؛ 25. شرح الفیۀ شیخ شهید [در زمان وکیل‌الدوله علیمراد خان زند]؛ 26. چهار خطبه (عربی)؛ 27. علم متشابهات حروف (عربی و فارسی)؛ 28. مختصر التواریخ؛ 29. رسالۀ حرف و صنایع و کارها و کسبها (مشتمل بر 366 حرفه)؛ 30. خلاصۀ زند و پازند؛ 31. خلاصۀ صحف مطهرۀ ابراهیم؛ 32. خلاصۀ تورات؛ 33. خلاصۀ انجیل جلیل؛ 34. خلاصۀ زبور؛ 35. خلاصۀ قرآن مجید؛ 36. رساله در باب مساحت سیزده (کذا) کرۀ تودرتوی؛ 37. رد و بطلان دعوی کسانی که می‌گویند ما نایب صاحب‌الزمانیم (افشار، 625)؛ 38. رساله در تأویل؛ 39. رساله در علم موسیقی؛ 40. رسالۀ نغز در بیان آداب و اخلاق و افعال و اعمال پسندیده که به کار شاه و گدا آید؛ 41. رساله در علم هندسه و سیاق و بیان مداخل و مخارج ایران؛ 42. رساله در بیان علوم سته ضروریۀ خیریۀ کثیریه؛ 43. رسالة البلاغة؛ 44. رسالۀ شرح خط میمون و خط فرخنده و خط خجسته و خط همایون قجر [خود او ادعا کرده که این خط را اختراع کرده است]؛ 45. مجموعة الصحف (نامه‌های ملوک و خواقین)؛ 46. هزاروپانصد طغرای غرای پادشاهی؛ 47. نثر المراجین با ثمرات الحکمه؛ 48. آلاف و الوف؛ 49. شرح بازهای بزم خاقان، عالم مثال، هفت کوکب که همه از اختراعات مؤلف است؛ 50. جنگ شم‍ 770 کتابخانۀ ملی ایران؛ 51. دیوان رستم‌الحکما، نسخۀ کتابخانۀ ملـی (ملـی، 1/ 475)؛ 52. فرهنـگ‌نـامه، نسخـۀ خطـی شم‍ 030‘1 مسجد جامع گوهرشاد مشهد؛ 53. کنز النوامیس، در پزشکی، نسخۀ خطی شم‍ 411‘4 کتابخانۀ ملی ملک (ملک، 4/ 689-690) کـه از آثار جدی طبی رستم‌الحکما ست و به عربی و فارسی نگاشته است؛ 54. گلشن، منظومه‌ای به بحر متقارب که یادداشتی در باب تذکرة الملوک میرزا سمیعا در سرآغاز آن نوشته شده است (دانش‌پژوه، «دستور الملوک»، 477)؛ 55. رسالۀ فقهیه (واجبات شمس‌الملوکی)؛ 56. مثنوی دلگشا؛ 57. مثنوی روح‌افزا؛ 58. ذخائر الاسرار؛ 59. قانون صغیر در علم ریاست؛ 60. خلاصۀ خمسۀ ضروریه؛ 61. ثمرات الحکمة؛ 62. مشرق الانوار؛ 63. صور الطغرا (سهیلی، همانجا).

مآخذ

آدمیت، فریدون و هما ناطق، افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشرنشدۀ دوران قاجار، تهران، 1356 ش؛ افشار، ایرج، «فهرست اجمالی چهل مجموعه»، فرهنگ ایران‌زمین، به کوشش همو، تهران، 1384 ش، ج 30؛ جمال‌زاده، محمدعلی، «رستم التواریخ و مؤلف آن رستم‌الحکما»، وحید، تهران، 1350 ش، س 9، شم‍ 1؛ حـائری، عبدالهادی، نخستین رویـاروییهای اندیشه‌گران بـا دو رویۀ تمـدن بورژوازی غرب، تهران، 1367 ش؛ دانش‌پژوه، محمدتقی، «دستور الملوک میرزا رفیعا و تذکرة الملوک میرزا سمیعا»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تهـران، 1347 ش، س 15، شم‍ 5-6؛ همو، «رستم‌الحکمـاء و شمس‌الوزراء»، همـان، تهران، 1358 ش، س 24، شم‍ 3-4؛ زرگری‌نژاد، غلامحسین، «رستم‌الحکمـا، هذیـان به جای تاریخ»، کتاب مـاه تاریخ و جغرافیا، تهران، 1379 ش، س 4، شم‍ 1-2؛ همو، شمس الانوار»، سیاست‌نامه‌های قاجاری، تهران، 1386 ش، ج 1؛ ساکی، علی‌محمد، «دروغها و سهوهای رستم التواریخ رستم‌الحکما»، ناموارۀ دکتر محمود افشار، به کوشش ایرج افشار و کریم اصفهانیان، تهران، 1368 ش، ج 5؛ سلطانی، سلطانعلی، بیست‌وهشت گفتار در باب فرهنگ و مردم ایران، تهران، 1381 ش؛ سهیلی خوانساری، احمد، «رستم التواریخ»، وحید، تهران، 1342 ش، س 1، شم‍ 1؛ شایگان، حسن، «نگاهی به وضع ایران به قلم رستم‌الحکما»، آینده، تهران، 1363 ش، س 10، شم‍ 10-11؛ عقیلـی، عبدالله، «مـروری بـر رستـم التواریـخ»، ره‌آورد، لس‌آنجلـس، 1367 ش، شم‍ 18- 19؛ مرکـزی، خطـی؛ مشیـری، محمد، مقدمه بر رستم التواریـخ رستم‌الحکما، تهران، 1357 ش؛ «معرفی کتابهای تازه»، آینده، تهران، 1366 ش، س 13، شم‍ 6-7؛ «معرفی کتابهـای تازه»، راهنمای کتاب، تهران، 1349 ش، س 13، شم‍ 1-2؛ ملک، خطی؛ منزوی، خطی؛ ناطق، هما، مصیبت وبا و بلای حکومت، تهران، 1358 ش؛ نجم‌آبادی، سیف‌الدین، «دست‌نویسهای فارسی در کتابخانۀ سلطنتی سابق برلین»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، تهران، س 7، شم‍ 3.

علی آل‌داود

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: