صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / رسول، بنی /

فهرست مطالب

رسول، بنی

رسول، بنی

نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 25 بهمن 1401 تاریخچه مقاله

رَسول، بَنی، از خاندانهای حکومتگر یمن (626- 858 ق / 1229-1454 م). مورخان با اختلاف اندکی، جد این خاندان را محمد بن هارون بن ابی‌الفتح بن یوحی / نوحی / نوح بن رستم، و لقب او را رسول دانسته‌اند (اشرف رسولی، 89؛ خزرجی، العقود ... ، 1 / 36؛ مقریزی، درر ... ، 1 / 331؛ سخاوی، الضوء ... ، 2 / 299).

بنابر مشهور، محمد بن هارون نزد یکی از خلفای عباسی، که منابع تاریخی نامش را نبرده‌اند، جایگاه رفیعی یافت و چنان مورد اطمینان خلیفه شد که مأمور حمل نامه‌های محرمانۀ وی به مصر و شام گردید و ازاین‌رو به رسول مشهور شد (خزرجی، همان، 1 / 37؛ فاسی، 6 / 339؛ ابن‌ایاس، 2 / 336). برخی از محققان معاصر در این روایت تشکیک کرده‌اند و معتقدند محمد بن هارون مورد اعتماد ایوبیان بوده، و نه عباسیان، و لقب رسول اعطایی بنی‌ایوب است (فیفی، 29؛ احمد، 51).

مورخان دربارۀ خاستگاه رسولیان نظرهای متفاوت و بعضاً ضدونقیضی ارائه داده‌ند (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : عبدالمنعم، 51؛ احمد، 46- 59؛ فیفی، 30-32). برخی بی‌آنکه دلایل روشنی ارائه دهند، برآن‌اند که رسول از عربهای اصیل قبیلۀ یمنی غسان و از نسل جَبَلة بن ایهم بود که در دوران خلافت عمر (13-23 ق) اسلام آورد و آنگاه مرتد شد و به روم فرار کرد (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : ابن‌عبدربه، 1 / 310-313؛ خزرجی، همان، 1 / 36-37)؛ اما برخی دیگر، رسولیان را از ترکمانها به شمار آورده‌اند (ذهبی، تاریخ ... ، 38؛ ابن‌فرات، 8 / 202؛ ابن‌خلدون، 5 / 576).

مورخان به سرنوشت محمد بن هارون (رسول) و تاریخ وفات وی اشاره‌ای نکرده‌اند و از اینکه او در مصر یا یمن وفات یافته است، اطلاعی در دست نیست (اسمیث، 177). این اندازه دانسته است که پسرش شمس‌الدین ابوالحسن علی بن رسول با 4 فرزندش بدرالدین حسن، شرف‌الدین موسى، فخرالدین ابوبکر و نورالدین عمر که همگی مردانی جسور، جنگجو و بسیار شجاع بودند، با لشکر ایوبیان به فرماندهی تورانشاه ایوبی در 569 ق / 1174 م، یا لشکر سیف‌الاسلام طغتکین بن ایوب در 577 یا 579 ق به یمن آمدند و در این سرزمین استقرار یافتند (ابن‌خلکان، 2 / 523؛ ذهبی، سیر ... ، 21 / 333؛ خزرجی، همان، 1 / 37- 38). بنی‌رسول در یمن متصدی مقامهای مهمی در دوران حکومت ایوبیان شدند که باعث رشد تدریجی آنان در صحنۀ سیاسی یمن شد (فیفی، 33).

شمس‌الدین ابوالحسن علی بن رسول که مردی شجاع بود، در 590 ق / 1194 م، از سوی طغتکین بن ایوب کارگزار اقلیم وَصاب و نیز شهر حَیس (برای اطلاع از این دو ناحیه، نک‍ : یاقوت، 4 / 931، نیز 2 / 380؛ خزرجی، العقد ... ، 3 / 1422-1423) شد و پسرانش نیز در نواحی اطراف وصاب فرمان راندند (حبیشی، 142).

ظاهراً اسماعیل، فرزند طغتکین بن ایوب (حک‍ 593- 599 ق / 1197-1203 م)، برخلاف پدر از تواناییهای علی بن رسول بیمناک بود؛ ازاین‌رو، در 594 ق پسر او بدرالدین حسن را تا آخر حکومت خود گروگان نگه داشت (ابن‌حاتم، 50).

در دوران ایوب بن طغتکین (حک‍ 599-611 ق / 1203-1214 م) که کودکی بیش نبود و امور یمن را اتابکش سنقر بن عبدالله اداره می‌کرد، دژ مستحکم حب در 599 ق به ابوالحسن علی بن رسول واگذار شد و او در آنجا فرمانروایی کرد تا اینکه در صفر 614 وفات یافت (ابن‌حاتم، 105؛ خزرجی، العقود، 1 / 40، 134). همچنین حکومت نواحی رَیمه و حَرَض به بدرالدین حسن ابن علی بن رسول، و شهر وصاب به فخرالدین ابوبکر بن علی ابن رسول سپرده شد (ابن‌حاتم، همانجا، نیز 148).

وقتی‌که ایوب در محرم 611 / مۀ 1214 مسموم و کشته شد، جانشینی نداشت؛ ازاین‌رو، بنی‌رسول نقش بزرگی در شناسایی و به‌تخت‌نشاندن سلیمان بن سعدالدین بن تقی‌الدین عمر ایوبی ایفا کردند. این اقدام، جایگاه بنی‌رسول را در یمن دوچندان تقویت کرد (ابن‌واصل، 3 / 139؛ خزرجی، همان، 1 / 39).

هنگامی‌که ملک مسعود ایوبی (حک‍ 612-626 ق / 1215- 1229 م) در 12 محرم 612 وارد حومۀ شهر زبید شد، شمس‌الدین علی بن رسول و 4 فرزندش به استقبال او شتافتند و اعلام حمایت کامل کردند. این امر باعث شد که ایوبیان به خاندان بنی‌رسول تکیه کنند (خزرجی، همانجا؛ ابن‌تغری‌بردی، النجوم، 6 / 234).

ملک مسعود ضمن استقبال از بنی‌رسول، بدرالدین حسن را حاکم شهر قحمه، و برادرش نورالدین عمر را کارگزار صهبان، تعیین کرد (ابن‌حاتم، 167؛ ابن‌قاسم، 1 / 404). وقتی بدرالدین حسن رسولی مطلع شد که ملک مسعود قصد تقسیم یمن با ملک معظم و سلیمان ایوبی دارد، به نزدش شتافت و او را از این تصمیم منصرف کرد و نامۀ تهدیدآمیزی به سپاهیان سلیمان ایوبی نوشت و سپس او را دستگیر کرد و به مصر فرستاد (خزرجی، همان، 1 / 39-40).

هنگامی‌که ملک مسعود ایوبی در رمضان 620 قصد سفر به مصر کرد، به روایتی نورالدین عمر بن علی بن رسول را به جانشینی خود در یمن تعیین کرد (نویری، 33 / 129-130؛ ابن‌تغری‌بردی، المنهل ... ، 1 / 246).

بنی‌رسول در غیاب ملک مسعود ایوبی قدرت خود را در ادارۀ یمن نشان دادند و قیام مِرغُم بن منیف / مرغم صوفی را سرکوب کردند (نویری، 33 / 130؛ خزرجی، العقد، 4 / 2326؛ ابن‌تغری‌بردی، همانجا؛ ابن‌دیبع، قرة ... ، 294-295)؛ حملۀ زیدیان را برای تصرف صنعا دفع کردند و در نبرد مشهور عَصِر در 26 رجب 623 سپاه زیدیان را به‌شدت شکست دادند (خزرجی، همان، 3 / 1599، 4 / 2326؛ ابن‌تغری‌بردی، همانجا؛ ابن‌دیبع، همان، 295).

وقتی اخبار پیروزیهای بنی‌رسول و ستایش مردم یمن از آنان به گوش ملک مسعود در قاهره رسید، نگران و شتابان به یمن بازگشت، و در صفر 624 وارد تعز شد، و پس از تسلط مجدد بر اوضاع، در رجب همان سال فرزندان علی بن رسول به جز نورالدین عمر را دستگیر، و به مصر تبعیدشان کرد (ابوالفدا، چ دارالمعارف، 3 / 164؛ نویری، نیز ابن‌تغری‌بردی، همانجاها؛ ابن‌دیبع، همان، 298؛ بامخرمه، قلادة ... ، 5 / 209-210).

اغلب مورخان تأکید دارند که با رفتن ملک مسعود ایوبی و واگذاری حکومت یمن به امیر نورالدین در 626 ق، عملاً فرمانروایی خاندان رسولیان آغاز شد که 232 سال طول کشید (لین‌پول، 97- 99؛ زامباور، 184-185).

ملک منصور نورالدین عمر بن علی بن رسول (حک‍ 626-647 ق / 1229-1250 م)، مردی عاقل، جنگجو، شجاع و دوراندیش و بخشنده بود (خزرجی، العقود، 1 / 52-53). او ابتدا سکه و خطبه را تغییر نداد و سپس برای جلوگیری از نفوذ مجدد ایوبیان و بازگشت آنها به قدرت و کسب حمایت مردم یمن، فرستادگانی را به مصر نزد ملک کامل محمد ایوبی (حک‍ 615-635 ق / 1218- 1238 م) جهت عرض تسلیت و اعلام فرمانبرداری به‌عنوان کارگزار ایوبیان در یمن اعزام کرد. این اقدام زیرکانه باعث شد ملک کامل به او اطمینان کند و کارگزاری یمن را به وی بسپارد (نویری، 29 / 159؛ جندی، 2 / 541؛ خزرجی، همان، 1 / 52؛ مقریزی، الذهب ... ، 109).

نورالدین رسولی پس از تسلط بر اوضاع و بسط نفوذش در یمن و اطمینان از قدرت خویش، در اواخر سال 628 ق / 1231 م اعلام استقلال کرد و خود را به ملک منصور ملقب ساخت و شهر زبید را پایتخت حکومتش قرار داد (خزرجی، العقد، 3 / 1599؛ بازورث، 125؛ ابن‌تغری‌بردی، النجوم، 8 / 73). او در 629 ق سپاهی برای تصرف مکه فرستاد و آنجا را از دست ایوبیان خارج ساخت (خزرجی، همان، 3 / 1600).

نورالدین عمر در 630 ق / 1233 م سکه زد و در یمن خطبه به نامش خوانده شد (جندی، خزرجی، همانجا، 3 / 1601؛ ابن‌دیبع، الفضل ... ، 89)؛ آنگاه در 631 ق، برای مشروعیت بخشیدن به حکومتش فرستاده‌ای با نامه و هدایای نفیس برای خلیفۀ عباسی المستنصر باللٰه (حک‍ 623-640 ق) به بغداد گسیل داشت و از خلیفه خواست منشور حکومت او را به‌عنوان کارگزار عباسیان در یمن صادر کند. این امر در 632 ق محقق شد (نویری، همانجا؛ خزرجی، العقود، 1 / 58- 59؛ ابن‌دیبع، قرة، 303).

ملک منصور طی 20 سال فرمانروایی که بیشتر آن در جنگ سپری شد، توانست اکثر نواحی کشور را زیر سلطۀ خود درآورد (خزرجی، همان، 1 / 70-80؛ بازورث، همانجا). در زمان او قلمرو حکومت و سلطۀ رسولیان چنان وسعت یافت که شامل یمن و بخشهایی از مکه و حضرموت نیز شد (ابن‌دیبع، الفضل، همانجا؛ لین‌پول، 97؛ سلیمان، 206)؛ ازاین‌رو، می‌توان حکومت بنی‌رسول را بزرگ‌ترین دولت متحد یمن پس از سقوط حمیریان به شمار آورد (شماحی، 145). فرمانروایی این خاندان چنان اهمیتی یافت که سفیران هند و چین به دربار آنان رفت‌وآمد می‌کردند (خزرجی، العقد، 3 / 1606؛ بازورث، همانجا).

نورالدین عمر، بنیان‌گذار این حکومت، به‌دست گروهی از نوکرانش در 9 ذیقعدۀ 647 ق / 13 فوریۀ 1250 م در کاخ شهر جَنَد به قتل رسید. برخی احتمال می‌دهند که این کار به‌تحریک برادرزاده‌اش اسدالدین محمد بن علی بن رسول، حاکم صنعا بوده است (حبیشی، 147؛ خزرجی، همان، 3 / 1607؛ مقریزی، همانجا؛ ابن‌دیبع، قرة، 311).

دوران جانشین او، شمس‌الدین یوسف که به ملک مظفر شهرت داشت و قریب نیم قرن حکومت کرد، به‌رغم کشمکشهای خاندانی و درگیریهای متعدد با امامان زیدی، مورد حمایت خلیفۀ عباسی بود (مقریزی، الذهب، 114-115؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : ابن‌دیبع، همان، 314-334). او قلمرو بنی‌رسول را متحد و یکپارچه کرد و نفوذش را بر سراسر یمن گسترش داد (حبیشی، 150)؛ ازاین‌رو، برخی مورخان یمنی او را تُبَّع اکبر نامیده‌اند (ابن‌دیبع، همان، 335).

این فرمانروای توانا که بزرگ‌ترین حاکم بنی‌رسول محسوب می‌شود (شماحی، همانجا)، علاوه‌بر فتوحاتش، دست به ساخت‌وساز دهها مسجد، کاخ و دژ در یمن و مکه زد و به آبادانی قلمرو خود پرداخت (خزرجی، العقود، 1 / 232-233؛ ابن‌دیبع، همانجا) و چون خود دانشمند بود و تصانیف بسیاری در علوم مختلف داشت، به تشویق علما و دانشمندان می‌پرداخت و مقامشان را ارج می‌نهاد (یافعی، 4 / 169). او پس از حدود 47 سال فرمانروایی، سرانجام در 13رمضان 694 ق / 27 ژوئیۀ 1295 م در شهر تعز وفات یافت (همانجا؛ ابن‌وردی، 2 / 233؛ ابن‌تغری‌بردی، النجوم، 8 / 71، 73).

فرزند ملک مظفر، ملک اشرف نیز کمتر از دو سال حکومت کرد. وی از علم و دانش بسیار برخوردار بود و آثار علمی زیادی در پزشکی، داروسازی، کشاورزی، تاریخ، نجوم و انساب ــ مثل طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب ــ داشت (حبیشی، 151؛ خزرجی، همان، 1 / 239؛ سید، 131-132). ملک اشرف در 23 محرم 969 ق / 21 نوامبر 1296 م، در تعز وفات یافت (خزرجی، همان، 1 / 249؛ ابن‌دیبع، الفضل، 93-94).

پس از ملک اشرف، برادرش ملک مؤید رسولی در دهۀ نخست سدۀ 8 ق / 14 م با قیامهای سادات مخلاف سلیمانی در شمال تهامه، قبایل جحافل و عجالم (خزرجی، همان، 1 / 275)، قبایل کرد (همان، 1 / 317- 318؛ ابن‌دیبع، قرة، 347)، و سرانجام قیام ناصر محمد فرزند ملک اشرف در 716 ق (همان، 1 / 341-342) روبه‌رو شد و با درایت سیاسی خود توانست همه را سرکوب کند.

ملک مؤید با سرکوب مخالفان و شورشها، امنیت و ثبات را در یمن برقرار کرد و آثار تمدنی خوبی چون کاخها، مدارس و مساجد متعدد به جا گذاشت (همان، 1 / 329، 358- 359؛ ابن‌دیبع، الفضل، 94-95). او از بسیاری از دانشها بهره برد و کتابهایی نوشت و 000‘100 جلد کتاب نیز جمع‌آوری کرد (خزرجی، همان، 1 / 359؛ قلقشندی، صبح ... ، 5 / 31؛ ابن‌دیبع، قرة، 349، الفضل، 95). او پس از حدود 25 سال فرمانروایی، سرانجام در اول ذیحجۀ 721 ق / 22 دسامبر 1321 م، وفات یافت (خزرجی، همان، 1 / 358؛ قلقشندی، مآثر ... ، 2 / 138؛ ابن‌دیبع، همانجا).

پس از مرگ ملک مؤید، اعیان دربار بنی‌رسول، فرزندش سیف‌الدین علی را که تنها 15 سال داشت، به جانشینی برگزیدند (نویری، 33 / 164؛ ابن‌قاسم، 1 / 494). او به‌علت جوانی و خامی، ابتدا از ادارۀ امور یمن عاجز ماند و تحت‌تأثیر درباریان قرار گرفت و همین امر باعث وخیم‌شدن اوضاع یمن و بروز فتنه‌ها و آشوبها شد (خزرجی، همان، 2 / 15؛ ابن‌دیبع، همانجا). در اثر برخی سیاستها و اقدامات ناپسند، بزرگان دربار از او بیمناک شدند و در 8 جمادی‌الآخر 722 وی را عزل و زندانی کردند و عمویش ملک منصور ایوب را به فرمانروایی برگزیدند (خزرجی، ابن‌دیبع، همانجاها؛ ابن‌قاسم، 1 / 495-496).

کمتر از 3 ماه بعد، هواداران سیف‌الدین و مادرش طی توطئه‌ای توانستند در رمضان 722 / سپتامبر 1322، ایوب را دستگیر کنند و سیف‌الدین را مجدداً به قدرت بازگردانند (خزرجی، همان، 2 / 16-17؛ ابن‌دیبع، همان، 95- 98، قرة، 350-351؛ بامخرمه، تاریخ ... ، 1 / 113-114).

پس از دستگیری ایوب، پسرش عبدالله در فاصلۀ سالهای 722-730 ق قیام، و بیشتر نواحی یمن را تصرف کرد و خطبه و سکه به نام خود زد (نویری، 33 / 167- 168؛ خزرجی، همان، 2 / 17، 21-23).

سیف‌الدین علی که از وضعیت دشوار خود آگاه بود، از امامان زیدی و سادات مخلاف سلیمانی و برخی قبایل و حتى از سلطان مملوکی محمد بن قلاوون (د 742 ق) ــ که سپاهش وارد یمن شد و در شعبان 725 به مصر بازگشت ــ درخواست کمک کرد (نویری، 33 / 172-173، 181؛ ابوالفدا، چ المطبعة ... ، 4 / 94؛ مقریزی، السلوک ... ، 3 / 79، 82-85). او در ذیحجۀ 724 با عبدالله بن ایوب در وادی جاحف مصاف، و وی را شکست داد (خزرجی، العقد، 3 / 1395؛ ابن‌قاسم، 1 / 500-501؛ ابن‌دیبع، همان، 353). آن دو ناگزیر در محرم 730 مصالحه کردند (خزرجی، العقود، 2 / 54؛ ابن‌دیبع، همان، 359). با وفات عبدالله در 734 ق (خزرجی، همان، 2 / 58- 59)، سیف‌الدین پس از انجام مراسم حج در 742 ق / 1341 م (خزرجی، همان، 2 / 65- 69) روشهایی خشن در برابر مخالفانش در پیش گرفت (همان، 2 / 71-73). او پس از 43 سال فرمانروایی سرانجام در 25 جمادی‌الاول 764 ق / 8 مارس 1362 م، در عدن وفات یافت (همان، 2 / 105؛ مقریزی، درر، 2 / 497؛ ابن‌قاسم، 2 / 518).

سیف‌الدین علی فرمانروایی باهمت، ادیب، شاعر و دانشمند بود، تاجایی‌که برخی او را عالم‌ترین فرمانروای بنی‌رسول شمرده‌اند (مقریزی، همانجا؛ ابن‌دیبع، همان، 367؛ کحاله، 7 / 91). او همچنین مدارس، مساجد و کاخهایی بسیار در یمن و مکه ساخت و کارهای خیریۀ زیادی انجام داد (خزرجی، همان، 2 / 106-107؛ مقریزی، همانجا).

یکی از پسران سیف‌الدین علی، به نام ضرغام‌الدین عباس برخلاف دیگر برادران که برضد پدرشان قیام کرده بودند، در کنار پدر باقی ماند و در 25 جمادی‌الاول 764 درباریان او را جانشین پدر کردند (خزرجی، همان، 2 / 102، 105، 111؛ ابن‌دیبع، الفضل، 100). بزرگ‌ترین دشواری این فرمانروا یورش زیدیان در هر فرصتی برای تصرف بخشهایی از یمن بود تاجایی‌که نزدیک بود شهر زبید را نیز پس از محاصرۀ شدید به تصرف خود دربیاورند، و تنها مقاومت سرسختانۀ مردمانش مانع سقوط شهر شد (خزرجی، همان، 2 / 117، 121-122؛ ابن‌قاسم، 2 / 520-521).

با وجود کشمکشها و جنگهای فراوان، دوران فرمانروایی ضرغام‌الدین تاحدودی آرام بود و وی توانست به ساخت‌وساز مدارس، مساجد و تأسیسات عمرانی زیادی دست بزند (خزرجی، همان، 2 / 135-136؛ سخاوی، وجیز ... ، 1 / 228). او نیز مانند نیاکانش دانشمندی فاضل و آگاه در طب، انساب، ادبیات و تاریخ بود و در این زمینه‌ها آثاری به رشتۀ تحریر درآورد (خزرجی، همان، 2 / 135؛ مقریزی، همان، 1 / 334؛ سخاوی، همانجا؛ سید، 148- 149).

پس از این دوره، یعنی از 778 تا 858 ق / 1376-1454 م، که 9 تن دیگر از این سلسله حکومت کردند، شاهد بحرانها و مخالفتهای منجر به شورش حاکمان با قبایل یمنی، یا امامان زیدی هستیم (نک‍ : خزرجی، همانجا؛ ابن‌دیبع، قرة، 37 بب‍‌ ).

بنی‌طاهر که در شهر لحج اقامت داشتند و از رقیبان اصلی بنی‌رسول بودند، در محرم 858 ق / 1454 م، برای تصاحب قدرت به عدن حمله کردند و با پانزدهمین و آخرین فرمانروای بنی‌رسول، یعنی ملک مسعود صلاح‌الدین ابوالقاسم (حک‍ 847- 858 ق)، چندین‌بار مصاف دادند و قدرت او را به‌شدت تضعیف کردند، چنان‌که او در جمادی‌الآخر 858 مجبور به کناره‌گیری از حکومت شد (ابن‌دیبع، همان، 404؛ الفضل، 119-120؛ بامخرمه، قلادة، 6 / 425- 428؛ ابن‌قاسم، 2 / 585؛ عرشی، 48؛ بازورث، 124-125).

سرانجام در 23 رجب 858 بنی‌طاهر بر عدن چیره شدند، اما به واپسین حاکم بنی‌رسول امان دادند تا راهی مکه شود و بدین‌ترتیب، دولت بنی‌رسول پس از 232 سال منقرض شد (ابن‌ایاس، 2 / 336؛ ابن‌دیبع، همان، 404-405).

مآخذ

ابن‌ایاس، محمد، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفى، قاهره، 1404 ق / 1984 م؛ ابن‌تغری‌بردی، المنهل الصافی، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، 1405 ق / 1984 م؛ همو، النجوم؛ ابن‌حاتم، محمد، السمط الغالی الثمن فی اخبار الملوک من الغز بالیمن، به کوشش ر. اسمیث، کیمبریج، 1974 م؛ ابن‌خلدون، العبر؛ ابن‌خلکان، وفیات؛ ابن‌دیبع، عبدالرحمان، الفضل المزید على بغیة المستفید فی اخبار زبید، بیروت، 1983 م؛ همو، قرة العیون باخبار الیمن المیمون، قاهره، 1409 ق / 1988 م؛ ابن‌عبدربه، احمد، العقد الفرید، بیروت، 1404 ق؛ ابن‌فرات، محمد، تاریخ، بیروت، 1939 م؛ ابن‌قاسم، یحیى، غایة الامانی، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، 1388 ق / 1968 م؛ ابن‌واصل، محمد، مفرج الکروب، به کوشش جمال‌الدین شیال، قاهره، 1953 م؛ ابن‌وردی، زین‌الدین، تاریخ، بیروت، 1417 ق / 1996 م؛ ابوالفدا، المختصر فی اخبار البشر، قاهره، دارالمعارف؛ همو، همان، المطبعة الحسینیة المصریه؛ احمد، محمد عبدالعال، بنورسول و بنوطاهر و علاقات الیمن الخارجیة فی عهدهما، اسکندریه، 1989 م؛ اشرف رسولی، عمر، طرفة الاصحاب، به کوشش سترستن، بیروت، 1991 م؛ بازورث، ک. ا.، سلسله‌های اسلامی، ترجمۀ فریدون بدره‌ای، تهران، 1349 ش؛ بامخرمه، عبدالله، تاریخ ثغرعدن، به کوشش ا. لوفگرن، لیدن، 1936 م؛ همو، قلادة النحر، بیروت، 1428 ق؛ جندی، محمد، السلوک، به کوشش محمد بن علی اکوع حوالی، صنعا، 1416 ق / 1995 م؛ حبیشی، عبدالرحمان، تاریخ وصاب المسمی الاعتبار فی التواریخ و الآثار، صنعا، 1427 ق / 2006 م؛ خزرجی، علی، العقد الفاخر، به کوشش مبارک بن محمد دوسری و دیگران، صنعا، 1430 ق؛ همو، العقود اللؤلؤیة، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، بیروت، 1418 ق / 1998 م؛ همو، سیر اعلام النبلاء، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ زامباور، معجم الانساب، ترجمۀ زکی محمد حسن و حسن احمد محمود، بیروت، 1400 ق / 1980 م؛ سخاوی، محمد، الضوء اللامع، بیروت، دار مکتبۀ الحیاة؛ همو، وجیز، الکلام فی الذیل على دول الاسلامی، بیروت، 1416 ق / 1995 م؛ سلیمان، احمد سعید، تاریخ دول اسلامیة، قاهره، 1969 م؛ سید، ایمن فؤاد، مصادر تاریخ الیمن، قاهره، 1972 م؛ شماحی، عبدالله، الیمن، الانسان و الحضارة، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ عبدالمنعم، شاکر محمود، مقدمه بر العسجد المسبوک اسماعیل اشرف رسولی، به کوشش همو، بیروت / بغداد، 1395 ق / 1975 م؛ عرشی، حسین، بلوغ المرام فی شرح مسک الختام، به کوشش انستاس ماری کرملی، بیروت، مکتبة الثقافة الدینیه؛ فاسی، محمد، العقد الثیمن، به کوشش سید فؤاد، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ فیفی، محمد، الدولة الرسولیة فی الیمن، بیروت، 1425 ق / 2005 م؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشى، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ همو، مآثر الانافة فی معالم الخلافة، به کوشش عبدالستار احمد فراج، بیروت، 1985 م؛ کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، دارالحیاء التراث العربی؛ لین‌پول، استنلی، طبقات سلاطین الاسلام، قاهره، 1406 ق / 1986 م؛ مقریزی، احمد، السلوک، به کوشش محمد عبدالقادر، عطا، بیروت، 1418 ق / 1997 م؛ همو، درر العقود، به کوشش محمود جلیلی، بیروت، 1423 ق؛ همو، الذهب المسبوک، به کوشش جمال‌الدین شیال، قاهره، 1420 ق / 2000 م؛ نویری، احمد، نهایة الارب، قاهره، 1992 م؛ یافعی، عبدالله، مرآة الجنان، بیروت، 1417 ق / 1997 م؛ یاقوت، بلدان، نیز:

Smith, G. R., «The Ayyubids and Rasulids: The Transfer of Power in 7th / 13th Century Yemen», Islamic Culture, Hyderabad, 1969, vol. XLIII, no. 3.

ستار عودی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: