صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات فارسی / روکرت /

فهرست مطالب

روکرت


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 22 اسفند 1401 تاریخچه مقاله

روکِرت، فریدریش، شاعر و خاورشناس آلمانی.
یوهان میشائل فریدریش روکرت در 16 مۀ 1788 م/ 10 شعبان 1202 ق در شواینفورت به دنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی، در 1805 م/ 1220 ق، برای تحصیل در رشتۀ حقوق به دانشگاه ورتسبورگ رفت. ازآنجاکه علاقۀ اصلی او فلسفه و زبانشناسی بود، به آموختن آنها نیز پرداخت؛ سپس در دانشگاه هایدلبرگ در رشتۀ زبان‌شناسی ادامۀ تحصیل داد (شیمل، 45؛ عقیقی، 2/ 699؛ راعی، 134). پس از مدتی تحصیل در دانشگاه گوتینگن، به دانشگاه ینا رفت و در آنجا رسالۀ دکتری خود را در فلسفۀ زبان‌شناسی نوشت و در 1811 م، از آن دفاع کرد (همانجا). 
او استعداد شگرفی در آموختن زبان داشت. زبان عبری را در جوانی فراگرفته بود و در سفری از رُم به وین و درپی دیدار با یوزف فن هامر پورگشتال، خاورشناس مشهور، با ترجمۀ او از اشعار حافظ آشنا شد و تحت‌تأثیر ترجمۀ او، به آموختن زبانهای عربی و فارسی روی آورد (پرانگ، 16-37؛ مارچند، 138).
او تا پایان دورۀ تحصیلش، حدود 15 زبان آموخت که تا پایان عمر، تعداد آنها به بیش از 50 زبان رسید (همو، 83، 73؛ والتر، 209).
دانش گستردۀ او در زبانهای شرقی سبب شد که در 1826 م/ 1242 ق، به سمت استادی کرسی زبانهای شرقی دانشگاه اِرلانگن انتخاب شود؛ اما چون در آنجا تنها به زبان عبری اهمیت می‌دادند، چند سال بعد، به دانشگاه فریدریش ویلهلم در برلین رفت که زبانهای مورد علاقۀ او، یعنی عربی و فارسی، جایگاه برتری داشت و به تدریس این دو زبان پرداخت (مارچند، 96, 138؛ شیمل، همانجا؛ ویلهلم، 398). ازآنجاکه علاقۀ اصلی او ترجمه بود، در 1849 م دانشگاه را رها، و تمام ‌وقت خود را صرف ترجمۀ متنهای عربی و فارسی کرد (زولبریگ، «فریدریش روکرت: تصویر زندگی ... »، 706؛ مارچند، 96).
نخستین ترجمۀ روکرت از آثار شرقی، ترجمۀ 42 غزل از مولانا بود که آنها را از روی ترجمۀ یوزف هامرپورگشتال به نظم آلمانی درآورد و در 1821 م، در نشریۀ «کتاب جیبی بانوان» منتشر کرد. در این ترجمه، نخستین‌بار قالب غزل را در زبان آلمانی به کار گرفت و آن را به شاعران آلمانی‌زبان معرفی کرد. استقبال از این کار، سبب شد که او در ترجمه‌های بعدی‌اش نیز همین شیوه را ادامه دهد (شیمل، 47؛ رِمی، 38-39؛ راعی، 136). به این ترتیب، او چند غزل از حافظ را به آلمانی برگرداند که با عنوان «گلهای شرقی» در 1822 م انتشار یافت (رمی، 39 -42) و در سالهای بعد نیز مجموعۀ دیگری از غزلیات و رباعیات او را ترجمه و منتشر کرد. اشعار و قطعات بسیاری از آثار ادبی فارسی را نیز به آلمانی برگرداند؛ ازجمله، از گلستان و بوستان سعدی، بهارستان جامی، منطق ‌الطیر عطار، مخزن‌ الاسرار نظامی، مناقب ‌العارفین افلاکی، هفت قلزم، تاریخ روضة الصفا و تاریخ یمینی (همو، 43-48). او همچنین با آثار دیگر شاعران چون خیام، انوری و خاقانی آشنا بود و در نوشته‌هایش، ازجمله در کتاب «دستور زبان، شاعری و بلاغت ایرانیان» (1874 م/ 1291 ق)، به آنها پرداخت (راعی، 138؛ نیز نک‍ : پرچ، 5-6).
روکرت در سال 1838 م، ترجمه‌ای منظوم از داستان «رستم و سهراب» شاهنامه را منتشر کرد و یادداشتهایی هم بر جلد نخست ترجمۀ فرانسوی ژول مول از شاهنامۀ فردوسی نوشت که در «نشریۀ انجمن خاورشناسی آلمان» (ج 8، 1854 م، ج 10، 1856 م) به چاپ رسید. او آنگاه به ترجمۀ منظوم دیگر بخشهای شاهنامه در بحر متقارب پرداخت. ترجمۀ او از این اثر، در 3 جلد (1890-1895 م/ 1307-1313 ق) در برلین منتشر شد (مارچند، 140؛ فکری‌ارشاد، 1020؛ راعی، 137- 138).
روکرت چند متن مهم سنسکریت را نیز به سبک، و در وزن اصلی به آلمانی ترجمه کرد که از بهترین نمونه‌های موجود در زبان آلمانی به شمار می‌روند؛ از آن جمله است: سرودۀ «نله و دمینتی» و «گیتاگویندا» (ویلهلم، همانجا؛ برای برخی از ویژگیهای ترجمۀ این متون، نک‍ : ماکه، 238 -245).
روکرت مجموعه‌ای از روایتها و حکایتهای پندآمیز داستانی و تاریخی هندی را نیز به آلمانی ترجمه کرد و در مجموعه‌هایی چون «حکمت برهمنان» (1837 م) و «داستانهای برهمنان» (1839 م) منتشر ساخت (رمی، 42, 53-54). 
روکرت چند متن منظوم عربی، ازجمله الحماسۀ ابوتمام (1846 م)، معلقات (1837 م) و دیوان امرؤالقیس (1843 م) را هم در قالب و بحر اصلی آنها، به آلمانی ترجمه کرد (ماکه، 251-253؛ کرینبورگ، 270-271؛ عقیقی، 2/ 699). ترجمۀ او از مقامات حریری (1829 م) نیز که با رعایت سجع و وزن و حفظ صنایع ادبی آن صورت گرفته است، به نظر برخی، از اصل عربی آن هم زیباتر است (نک‍ : ماکه، 257-258؛ شیمل، 46؛ راعی، 139). 
از مهم‌ترین کارهای روکرت، ترجمۀ او از قرآن کریم است. او از 1823 م این ترجمه را آغاز، و یک سال بعد، بخشی از کارش را در نشریه‌ای منتشر کرد و گویا به‌سبب گرفتاری، کار را رها ساخت؛ ولی از 1841 م، بار دیگر به ترجمۀ قرآن پرداخت و تا پایان عمر، حدود سه‌چهارم کل قرآن را به نظم آلمانی برگرداند. ویلهلم مولر خاورشناس این ترجمه را 10 سال پس از درگذشت روکرت، با عنوان «قرآن روکرت» (1888 م) منتشر کرد (حسینات، 71). ترجمۀ قرآن روکرت، که بارها تجدید‌چاپ شده، و همچنان از محبوبیت زیادی برخوردار است، در 1995 م/ 1374 ش، به کوشش هارتموت بوبزین و با مقدمه و نوشته‌هایی از او و ولف‌دیتریش فیشر، ازجمله «فریدریش روکرت و قرآن» (از بوبزین) و «ملاحظاتی در درک بهتر قرآن روکرت» (از فیشر) بازچاپ شده است (نک‍ : هوفمان، 144؛ والتر، 210).
روکرت در ترجمۀ قرآن کوشید تا با بهره‌گرفتن از اصطلاحات و تشبیهات متعدد، به شیوۀ بلاغی قرآن نزدیک شود. او که به‌جای ترجمه‌ای دقیق، درپی ارائۀ اثری ادبی به خوانندۀ آلمانی‌زبان بوده است، با جابه‌جاکردن کلمات و ساختن قافیه و عبارات مسجع و آهنگین، بر بلاغت اثر خویش افزوده است (حسینات، 71، 73).
در این اثر، ترجمۀ برخی از سوره‌ها و نیز شماری از آیات دیده نمی‌شود و مترجم نام عربی سوره‌ها، حتێ بسم‌الله الرحمٰن الرحیم را هم نیاورده، و در برگردان برخی کلمات نیز، دچار خطا شده است؛ بااین‌همه، این اثر را تا آن زمان، بهترین ترجمۀ قرآن شمرده‌اند و آن را نشانگر میزان تسلط مترجم بر زبان عربی دانسته‌اند (نک‍ : همو، 71، 75؛ درخشان‌مقدم، 68- 69، 78-82).
علاوه‌بر آثاری از روکرت که در دورۀ حیات و پس از مرگ او منتشر شد، در میان دست‌نوشته‌های او، آثار دیگری هم به جا مانده است که «دستور زبان سامی»، ترجمۀ اسکندرنامۀ فارسی، و نیز قطعاتی از اشعار هندی، حماسۀ فنلاندی، حکایتهای عامیانۀ آلبانیایی، و متونی به لیتوانیایی، قبطی، اردو، و تامیل از آن جمله‌اند (مارچند، 140).
روکرت در دوران حیاتش شهرت بسیار به دست آورد؛ بااین‌حال، کسانی، او و دستاوردهایش را نادیده گرفتند یا کم‌رنگ جلوه دادند. همچنین، این پرسش را مطرح کردند که آیا او شاعر بوده است یا پژوهشگر یا نویسنده یا مترجم؟ و حتێ معلوم نیست که ملی‌گرا بوده است یا جهان‌وطن، و نیز مسیحی ارتدکس یا کافر؟ ظاهراً او همۀ اینها بود. او را نمونۀ بارز نسلی دانسته‌اند که میان رمانتی‌سیسم و تاریخی‌نگری، نیز میان رؤیاهای بزرگ سیاسی و زیباشناختی و میل به علمی‌محسوب‌شدن، سرگردان مانده بود (همو، 138). اینکه برخی جریانها، روکرت را نادیده گرفتند، دست‌کم یک دلیل آن، رویکرد متفاوت وی نسبت به شرق بود. روکرت در جوانی، یونان باستان و آلمانِ سده‌های میانه را می‌ستود؛ حتێ نخستین اشعارش چنان شور ملی‌گرایانه‌ای داشتند که سبب شهرت او شدند؛ اما گرایشهای زبان‌شناختی دهه‌های 1810 و 1820 م که یونانی را کمال مطلق زبان و شعر می‌انگاشت، او را قانع نساخت و حتێ به مخالفت با آنهـا برخاست و در رساله‌اش ــ که به سـال 1811 م در دانشگاه ینا نوشت ــ دربارۀ خاستگاههای شرقی فرهنگ یونانی استدلالهایی را مطرح ساخت (همانجا). 
پس از درگذشت روکرت، چند مجموعه از آثار وی، و نیز نوشته‌هایی دربارۀ شخصیت و آثارش انتشار یافت؛ اما در بیشتر سالهای سدۀ بیستم، از روکرت چندان یادی نمی‌شد. بااین‌حال، به مناسبت 200‌اُمین سال تولد او، و تجدید چاپ برخی آثارش، بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. دربارۀ توجه دوباره به روکرت، به‌ویژه باید از نقش آن ماری شیمل یاد کرد که در 1987 م/ 1366 ش، زندگی‌نامۀ او را به چاپ رساند و یک سال بعد نیز به مناسبت 200اُمین سال تولد روکرت، گزیده‌ای از سروده‌ها و ترجمه‌های او را همراه یادداشتهایی در معرفی آنها، در دو جلد (جلد اول: اشعار، جلد دوم: ترجمه‌ها) منتشر کرد (نک‍ : زولبریگ، «فریدریش روکرت: آثار ... »، 527، «فریدریش روکرت: تصویر زندگی»، 706؛ بوبزین، 293). 
هرچند روکرت با ترجمۀ آثار متعددی از زبانهای شرقی گوناگون، تأثیری چشمگیر بر ادبیات، به‌ویژه شعر آلمان نهاد، اما آنچه بیش از همه سبب شهرت او در آلمان و جهان شد، ترجمه‌هایش از زبان فارسی و بهره‌گیری وی از محتوا و قالبهای مختلف ادبی فارسی بود. او در سرودن شعر، گذشته از قالب غزل، از اشعار و حکایتهای ادبیات فارسی و حتێ تاریخ ایران بهرۀ بسیار برد (رمی، 38-39, 43-44, 45-48). 
او در 31 ژانویۀ 1866 م درگذشت (شیمل، 45). 

مآخذ

حسینات، محمود العلی، «ترجمۀ شاعر آلمانی: فریدریش روکرت»، ترجمان وحی، تهران، 1379 ش؛ س ۴، شم‍ ۱؛ درخشان‌مقدم، پریسا و فرح نارنجی، «بررسی ترجمه‌های مختلف قرآن به زبان آلمانی»، پژوهش زبانهای خارجی، تهران، 1388 ش، شم‍ 52؛ راعی، شـاهرخ، «فریدریش روکرت و ادبیـات مشرق‌زمین»، نـامۀ پارسی، تهـران، 1383 ش، س 9، شم‍ 3؛ شیمـل، آ. ، «فریـدریش روکـرت»، آینـده، تهران، 1358 ش، س 5، شم‍ 1-3؛ عقیقی، نجیب، المستشرقون، قاهره، 1965 م؛ فکری‌ارشاد، جهانگیر، «روکرت و شاعران ایرانی»، وحید، تهران، 1351 ش، دورۀ 10، شم‍ 9؛ نیز؛

Bobzin, H., «Friedrich Rückert: Lebensbild und Einführung in sein Werk by Annemarie Schimmel», Die Welt des Islams, New Series, 1991, vol. XXXI, no. 2; Hofmann, M. W., «Germany and the Qur'an», Journal of Qur'anic Studies, Edinburgh, 2000, vol. II, no. 1; Kreyenborg, H., «Friedrich Rückert als Interpret orientalischer Dichtungen», Friedrich Rückert im Spiegel seiner Zeitgenossen und der Nachwelt, Wiessbaden, 1988; Macke, K., «Friedrich Rückert als Übersetzer», Friedrich ... (vide: Kreyenborg); Marchand, S. L., German Orientalism in the age of Empire (Relegion, Race, and Scholarship), Cambridge, 2009; Pertsch, W., introd. Grammatik ... (vide: Rückert); Prang, H., «Friedrich Rückert in Italien», Friedrich ... (vide: Kreyenborg); Remy, A. F. J., The Influence of India and Persia on the Poetry of Germany, New York, 1901; Rückert, F., Grammatik, Poetik und Rhetorik der Perser (Nach dem Siebenten Bande des Heft Kolzum), Gotha, [1874]; Solbrig, I. H., «Friedrich Rückert: Lebensbild und Einführung in sein Werk by Annemarie Schimmel», Journal of the American Oriental Society, New Haven, 1989, vol. CIX, no. 4; id., «Friedrich Rückert: Werke by Annemarie Schimmel and Friedrich Rückert», ibid., 1990, vol. CX, no. 3; Walther, W., «Der Koran in der Übersetzung von Friedrich Rückert by Hartmut Bobzin and Wolfdietrich Fischer», Die Welt des Orients, Göttingen, 1998, vol. XXIX; Wilhelm, F., «The German Response to Indian Culture», Journal of the American Oriental Society, New Haven, 1961, Vol. LXXXI, no. 4.
عسکر بهرامی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: