صفحه اصلی / مقالات / اخوان ثالث، مهدی /

فهرست مطالب

اخوان ثالث، مهدی

اخوان ثالث، مهدی

آخرین بروز رسانی : یکشنبه 17 بهمن 1400 تاریخچه مقاله

اَخَوانِ ثالِث، مهدی‌ (1306- 1369 ش‌/ 1928-1990 م‌)، متخلص‌ به‌ م‌. امید، شاعر معاصر. وی‌ در طوس‌ مشهد زاده‌ شد. تاریخ‌ ولادت‌ او را 1307 ش‌ ذكر كرده‌اند و این‌ تاریخ‌ از شناسنامۀ او گرفته‌ شده‌ است‌، ولی‌ به‌ گفتۀ خود او تولدش‌ در 26 اسفند 1306 بوده‌ است‌ (نك‍ : كاخی‌، 27). پدرش در طوس‌ بـه‌ عطاری‌ و فروش‌ گیاهان‌ دارویی‌ اشتغال‌ داشت‌ (اخوان‌، «یادی‌ ... »، 54).

اخوان‌ در اوایل‌ عمر و در ضمن‌ تحصیلات‌ دورۀ ابتدایی‌ نخست‌ به‌ فراگرفتن‌ موسیقی‌ پرداخت‌ و با مقدمات‌ و مبادی‌ این‌ هنر آشنا شد (همان‌، 54-57)، ولی‌ پس‌ از چندی‌ آن‌ را رها كرد و به‌‌سبب‌ شوق‌ و دل‌بستگی‌ خاصی‌ كه‌ به‌ شعر و شاعری‌ در او پدید آمده‌ بود، به‌ انجمن‌ ادبی‌ خراسان‌، به‌ سرپرستی‌ نصرت‌ منشی‌‌باشی‌ اصفهانی‌، راه‌ یافت‌ و در مجالس‌ شعرخوانی‌ انجمن‌ شركت‌ جست‌. منشی‌‌باشی‌ چون‌ ذوق‌ و استعداد وی‌ را دید، تخلص‌ «امید» را برای‌ او برگزید (همو، صدای‌ ... ، 155).

اخوان‌ در 1326 ش‌، پس‌ از پایان‌ دورۀ هنرستان‌، به‌ تهران‌ آمد و در كنار كارِ معلمی‌ به‌ همكاری‌ با مطبوعات‌ پرداخت‌ و در 1327 ش‌ به‌ استخدام‌ وزارت‌ فرهنگ‌ درآمد (همان‌، 487؛ شكیبا، 427؛ كاخی‌، همانجا)، در 1329 ش‌ تأهل‌ اختیار كرد (همانجا؛ قس‌: قرایی‌، 41-42)، و یك‌ سال‌ بعد نخستین‌ مجموعۀ شعرش با عنوان‌ ارغنون‌ منتشر شد (كاخی‌، همانجا).

در سالهایی‌ كه‌ مبارزات‌ ملی‌ و نیز گرایشهای‌ چپ‌ در میان‌ گروهی‌ از جوانان‌، رواج‌ و گسترش‌ یافته‌ بود، اخوان‌ نیز كه‌ از پیش‌ در این‌ زمینه‌ فعالیتهایی‌ داشت‌ (اخوان‌، همان‌، 230)، رسماً به‌ جرگۀ چپ‌‌گرایان‌ پیوست‌. در 1332 ش‌ برگزاركنندگان‌ فستیوال‌ شعر جوانان‌ دموكرات‌، موضوع «صلح‌» را به‌ اقتراح‌ گذاشتند و از میان‌ سروده‌ها، شعر اخوان‌ با عنوان «دعوت‌» به‌ تشخیص‌ گروه‌ داوران‌، ازجمله‌ سعید نفیسی‌ و نیما یوشیج‌، برندۀ جایزه‌ شناخته‌ شد و از او برای‌ شركت‌ در فستیوال‌ جهانی‌ صلح‌ دعوت‌ به‌ عمل‌ آمد، اما اخوان‌ در این‌ فستیوال‌ شركت‌ نكرد (همان‌، 328- 329؛ بهبهانی‌، «راوی ... »، 51؛ قرایی‌، 39).

در پی‌ كودتای‌ 28 مرداد 1332، اخوان‌ به‌‌سبب‌ پناه‌‌دادن‌ به‌ یك‌ فراری‌ سیاسی‌ و نیز هواداری‌ از سازمانهای‌ وابسته‌ به‌ حزب‌ توده‌ دستگیر شد و حدود یك‌ سال‌ را در زندان‌ سپری‌ كرد (اخوان‌، همان‌، 229؛ شمس‌، 90). پس‌ از رهایی‌ از زندان‌، چندی‌ از خدمت‌ معلمی‌ محروم‌ گشت‌ و سپس‌ به‌ كاشان‌ منتقل‌ شد. این‌ انتقال‌ كه‌ بیشتر نوعی‌ تبعید بود، منجر به‌ كناره‌گیری‌ او از وزارت‌ فرهنگ‌، و بازگشت‌ وی‌ به‌ تهران‌ شد (قرایی‌، 55-56). در تهران‌ مدتی‌ با نامهای‌ مستعار «توران‌»، «پردیس‌»، «قلندر» و جز اینها مقالاتی‌ اجتماعی‌ و انتقادی‌ و نیز داستانهایی‌ برای‌ انتشار در مطبوعات‌ می‌نوشت‌ (اخوان‌، همان‌، 407، 489). چندی‌ بعد در كنار همكاری‌ با مطبوعات‌ و مؤسسه‌های‌ فرهنگی‌، در «سازمان‌ فیلم‌» ابراهیم‌ گلستان‌ مشغول‌ به‌ كار شد (گلستان‌، 48؛ قرایی‌، همانجا؛ اخوان‌، همان‌، 488- 489). در همین‌ سالها، 3 مجموعۀ دیگر از اشعارش به‌ نامهای‌ زمستان‌ (1335 ش‌)، آخر شاهنامه‌ (1338 ش‌) و از این‌ اوستا (1344 ش‌) منتشر شد.

در 1345 ش‌، در پی‌ اتهامی‌ غیرسیاسی‌ 6 ماه‌ در زندان‌ به‌ سر برد. انعكاس‌ تأثیرات‌ این‌ ایام‌ از زندگی‌ او در كتابهای‌ پاییز در زندان‌ و زندگی‌ می‌گوید ... دیده‌ می‌شود (همانجا؛ نك‍ : گلستان‌، 48، 49).

در 1348 ش‌، اخوان‌ به‌ دعوت‌ تلویزیون‌ خوزستان‌ به‌ جنوب‌ كشور رفت‌ و ادارۀ برنامه‌های‌ ادبی‌ تلویزیون‌ را در آبادان‌ عهده‌دار شد. 3 سال‌ بعد، به‌ تهران‌ بازگشت‌ و در «بنیاد فرهنگ‌ ایران‌» و نیز در تلویزیون‌ ملی‌ ایران‌ به‌ كار پرداخت‌ (اخوان‌، همان‌، 122-123؛ كاخی‌، 29؛ حسن‌‌بیگی‌، 53). در 1356 ش‌، تدریس‌ ادبیات‌ دورۀ سامانی‌ و نیز دوران‌ معاصر را در دانشگاههای‌ ملی‌، تهران‌ و تربیت‌ معلم‌ بر عهده‌ گرفت‌. در 1358 ش‌، در سازمان‌ انتشارات‌ و آموزش‌ انقلاب‌ اسلامی‌ آغاز به‌ كار كرد و سرانجام‌ در 1360 ش‌ از مشاغل‌ دولتی‌ كناره‌ گرفت‌ و بازنشسته‌ شد (كاخی‌، همانجا).

اخوان در فروردین‌ 1369 به‌ دعوت «خانۀ فرهنگ‌ آلمان‌» برای‌ شركت‌ در شب‌ شعر برای‌ نخستین‌ و آخرین‌‌بار به‌ خارج‌ از كشور مسافرت‌ كرد و از برخی‌ كشورهای‌ اروپایی‌ دیدن‌ نمود (اخوان‌، همان‌، 507- 508؛ كاخی‌، همانجا). وی سرانجام‌ در شهریور 1369 در تهران‌ چشم‌ از جهان‌ فروبست‌. پیكر او را در جوار آرامگاه‌ فردوسی‌ در شهر طوس‌ به‌ خاك‌ سپردند (همو، 30).

 

شعر اخوان‌

دوران‌ شاعری‌ اخوان‌ را می‌توان‌ به‌ 3 دوره‌ تقسیم‌ كرد (خویی‌، «یادواره ... »، 501):

1. دوره‌ای‌ كه‌ از نوجوانی‌ آغاز می‌شود و با انتشار ارغنون‌ پایان‌ می‌پذیرد. در این‌ دوره‌ اخوان‌ زیر تأثیر شاعران‌ مكتب‌ خراسانی‌ است‌ و توانایی‌ خود را در سرودن‌ شعر به‌ شیوه‌های‌ كهن‌ می‌آزماید. غزلهای‌ نخستین‌ اخوان‌ متأثر از شعر شهریار، و سرشار از شور و احساس‌ است‌ (شفیعی‌، «تحلیلی ... »، 40؛ اخوان‌، همان‌، 62-63). بااین‌همه‌، چون‌ ابتدا توفیق‌ چندانی‌ در غزل‌سرایی‌ نیافت‌، به‌ قصیده‌پردازی‌ روی‌ آورد (طاهباز، 57). نظر منتقدان‌ دربارۀ این‌ قصاید متفاوت‌ است‌. برخی‌ بر آن‌اند كه‌ این‌ قصاید در عین‌ تقلید از گذشتگان‌، نشان‌ از استقلال‌ و قدرت‌ خلاقیت‌ وی‌ دارد (نك‍ : شفیعی‌، همانجا) و برخی‌ دیگر ابیـات‌ این‌ قصاید را دارای «مضامینی‌ معمولی‌ و سطحی» و فاقد «استواری‌ و سنگینی‌ قصاید خوب‌ فارسی» دانسته‌اند (خائفی‌، 8-11). همچنین‌ اخوان‌ در این‌ دوره‌، چنان‌كه‌ خود نیز می‌گوید، با مكتب‌ نیمایی‌ مخالف‌ بود، اما اندك‌‌اندك‌ شناخت‌ او نسبت‌ به‌ شیوۀ نیمایی‌ بیشتر شد و آن‌ مخالفتها به‌ طرف‌داری‌ و پیروی‌ از این‌ روش‌ انجامید (اخوان‌، صدای‌، 216-217). اخوان‌ خود از این‌ تحول‌ به‌‌كنایه‌ چنین‌ یاد كرده‌ است‌: «من‌ كوشیده‌ام‌ از راه‌ میان‌‌بری‌ از خراسان‌ به‌ مازندران‌ بروم‌» (زمستان‌، مقدمه‌، 3).

2. دورۀ دوم‌ كه‌ دورۀ اصلی‌ شعر اخوان‌ است‌ و اوج‌ آن‌ را در كتاب‌ زمستان‌ می‌بینیم‌،‌ با طبع‌‌آزماییهایی‌ در قالب‌ چارپاره‌ آغاز می‌شود و تا كتابهای‌ دوزخ‌ اما سرد، و زندگی‌ می‌گوید ... ادامه‌ می‌یابد. اخوان‌ پس‌ از شناخت‌ شیوۀ نیمایی‌، ابتدا به‌ شكستن‌ اوزان‌ عروضی‌ و طرح‌ مضامین‌ و موضوعهای‌ نو پرداخت‌ و سپس‌ با حفظ صلابت‌ و استواری‌ زبان‌ شعر قدیم‌ خراسانی‌ و درآمیختن‌ آن‌ با تحولاتی‌ كه‌ مكتب‌ نیمایی‌ پدید آورده‌ بود، شعر جدید فارسی‌ را متحول‌ ساخت‌ و سبكی‌ خاص‌ خویش‌ ایجاد كرد.

3. دورۀ سوم‌،‌ دورۀ بازگشت‌ به‌ گذشته‌ است‌. اخوان‌ با انتشار ترا ای‌ كهن‌‌بوم‌وبر دوست‌ دارم‌، گرایش‌ دوبارۀ خود را به‌ قالبهای‌ سنتی‌ شعر فارسی‌ نشان‌ داد. این‌ كتاب‌ را می‌توان‌ ادامۀ ارغنون‌ به‌ شمار آورد (خویی، همانجا). در این‌ مجموعه‌ ناهماهنگیهای‌ آشكاری‌ دیده‌ می‌شود. شاعر گاه‌ به‌ زبان‌ ساده‌ و روانِ ایرج‌ میرزا نزدیك‌ می‌شود و گاه‌ به‌ شیوۀ پرصلابت‌ شاعران‌ خراسان‌ روی‌ می‌آورد. استعمال‌ واژه‌های‌ مهجور و اسامی‌ خاص‌ در این‌ اشعار آن‌‌قدر فراوان‌ است‌ كه‌ شاعر ذیل‌ بسیاری‌ از صفحات‌ را به‌ توضیح‌ آنها اختصاص‌ داده‌ است‌.

بااین‌‌همه‌، بیتهای‌ زیبایی‌ نیز در مجموعۀ این‌ اشعار به‌ چشم‌ می‌خورد (نك‍ : بهبهانی‌، «شبی ... »، 163-166).

 

سبك‌ و سیاق‌

اخوان‌ را نباید تنها شاگردی‌ از مكتب‌ نیما به‌ شمار آورد، زیرا او طرحهای‌ استاد را گاه‌ دقیق‌تر و انعطاف‌‌پذیرتر از خود او به‌ عمل‌ درآورده‌ است‌. اخوان‌ در شعرهای‌ نیمایی‌ خود در كاربرد اوزان‌ دقت‌ و احتیاط بیشتری‌ داشت‌ و گاه‌ ریتمهای‌ جدیدی‌ بر اوزان‌ نیمایی‌ می‌افزود (همو، 155-156). وی‌ برخلاف‌ نیما، اعتقاد داشت‌ همچنان‌كه‌ شروع‌ مصرعها باید در یك‌ بحر باشد، پایان‌بندی‌ آنهـا نیز بـاید یك‌آهنگ‌ و هم‌نوا باشد (نك‍ : بدایع‌ ... ، 161، 164؛ موحد، 223-224). سبب‌ این‌ اعتقاد وی‌ را می‌توان‌ در انس‌ و عادت‌ او به‌ شعر كهن‌، و شاید آشنایی‌اش‌ با موسیقی‌ یافت‌ (پورنامداریان‌، 191). اخوان‌ در پیروی‌ از نیما به‌ قالبها و اسلوب‌ كار او نظر دارد، نه‌ به‌ زبان‌ و شیوۀ بیان‌ او؛ خود می‌گوید: «پس‌ تأمل‌ كن‌. زبان‌ نیما سرمشق‌ نیست‌. قوالب‌ و اسالیب‌ او سرمشق‌ است‌» (صدای‌، 63).

از ویژگیهای‌ شعر اخوان‌ می‌توان‌ به‌ این‌ نكات‌ اشاره‌ كرد:

1. به‌‌كارگیری‌ سبك‌ و ساختار زبانی‌ شعر خراسانی‌ در قالب‌ نیمایی‌: شعر اخوان‌ هم‌ ازلحاظ مفردات‌ و تركیبات‌ و هم‌ در بافت‌ و ساخت‌ كلام‌، بسیاری‌ از ویژگیهای‌ سبك‌ خراسانی‌ را دارا ست‌ (همانجا؛ شفیعی‌، «از این‌ اوستا»، 309؛ پورنامداریان‌، 192).

2. بیان‌ روایی‌: این‌ نوع‌ بیان‌ از ویژگیهای‌ برجستۀ شعر اخوان‌ است‌ (شفیعی‌، همان‌، 312)، ازآن‌‌روی‌ كه‌ شعر او بیشتر تحت‌ تأثیر وقایع‌ اجتماعی‌ است‌ و واقعه‌ را جز به‌ طریق‌ روایی‌ نمی‌توان‌ گزارش‌ كرد (همو، «دیدار ... »، 107). توصیف‌ و صحنه‌پردازی‌ از لوازم‌ خاص‌ شعر روایی‌ است‌ و اخوان‌ در این‌ كار توانایی‌ نمایانی‌ دارد و در پشت‌ صحنه‌ها و نقل‌ روایتهای‌ او معمولاً معنی‌ و مقصودی‌ رمزی‌ و كنایی‌ نهفته‌ است‌. او خود می‌گوید: من‌ روایت‌ را به‌ حد شعر اوج‌ داده‌ام‌، اما شعر را به‌ حد روایت‌ تنزل‌ نداده‌ام‌ (صدای، 200).

3. لحن‌ حماسی‌ و پرصلابت‌: اخوان‌ در بسیاری‌ از موارد از واژگان‌ خاص‌ شاهنامه‌ بهره‌ گرفته‌ است‌ و هرچند كه‌ این‌ خاصیت‌ در اشعار آخر شاهنامه‌ آشكارتر است‌، ولی‌ در سراسر اشعار او تأثیر لحن‌ و طرز كلام‌ فردوسی‌ را می‌توان‌ بازشناخت‌.

4. گرایش‌ به‌ طنز: اخوان‌ در گفتار و نیز در نوشته‌های‌ منثور خود غالباً طنزی‌ نزدیك‌ به‌ هزل‌ به‌ كار می‌بَرد، اما در اشعار او طنز و هزل‌ به‌‌گونۀ دیگری‌ به‌ چشم‌ می‌خورد. او‌ در نهایت‌ نومیدی‌، همۀ كوششها، امیدها و ناامیدیها را با بیان‌ طنزآمیز خویش‌ به‌ استهزا می‌گیرد (شفیعی‌، «تحلیلی»، 65). این‌ طنز تلخ‌ در «كتیبه‌»، «قصۀ شهر سنگستان‌»، «هنگام‌» و «نوحه‌» به‌ چشم‌ می‌خورد. اخوان‌ در این‌ نوع‌ شعرها بیشتر به‌ زبان‌ طنز ایرج‌ میرزا توجه‌ داشته‌ است‌. بیشترین‌ نمونه‌های‌ این‌ نوع‌ شعر او را در مجموعۀ ترا ای‌ كهن‌‌بوم‌‌وبر دوست‌ دارم‌، می‌توان‌ یافت‌ (دستغیب‌، نگاهی‌ ... ، 152). اما ویژگیهای‌ زبان‌ مكتب‌ خراسانی‌ و به‌‌كارگیری‌ كلمات‌ سنگین‌ و فخیم‌، مانع‌ از كامیابی‌ كامل‌ او در این‌ زمینه‌ شده‌ است‌ (بهبهانی‌، «شبی»، 156-157).

 

اسلوب‌ و ساختار شعری‌

اخوان‌ وزن‌ را لازمۀ شعر می‌داند و آن‌ را در تنظیم‌ و ترتیب‌ مصراعها و پاره‌های‌ كوتاه‌ و بلند شعر خود مراعات‌ می‌كند، اما در باب‌ قافیه‌ تا این‌ اندازه‌ اصرار و تأكید ندارد، هرچند كه‌ در شعر او قافیه‌ دارای‌ محل‌ و اهمیت‌ خاص‌ است‌. وی‌ در به‌كارگیری‌ صنایع‌ بدیعی‌ گاهی‌ نوآوریهایی‌ دارد، همچون‌ تشبیه‌ مشبه‌ به‌ همان‌ مشبه‌، مانند «خوابیده‌ مخمل‌ شب‌ تاریك‌ مثل‌ شب‌» و نیز نوعی‌ تشبیه‌ محسوس‌ به‌ معقول‌، همچون «گرچه‌ بیرون‌ تیره‌ بود و سرد، همچون‌ ترس‌» (نك‍ : حقوقی‌، مهدی‌ ... ، 36) و نیز آوردن‌ وصفهایی‌ مشتق‌ از موصوف‌ برای‌ همان‌ موصوف‌، چون «سكوت‌ ساكت‌» و «عدل‌ عادل‌». اینها از جملۀ تعبیراتی‌ است‌ كه‌ شاید كمتر بتوان‌ نظیر آنها را در آثار شعرای‌ پیش‌ از وی‌ یافت‌ (شفیعی‌، همان‌، 249).

اخوان‌ گاه‌ در توصیف‌ زمان‌ و مكانِ رویدادها و ویژگیهای‌ قهرمانان‌ اشعار روایی‌ خود، به‌ نوعی‌ فضاسازی‌ و صحنه‌‌پردازی‌ كه‌ لازمۀ منظومه‌های‌ نمایشی‌ است‌، می‌پردازد و بدین‌سان‌، شعر را به‌ سینما نزدیك‌ می‌كند؛ چنان‌كه‌ در «كتیبه‌» و «مرد و مركب‌» با كلمات‌ و صورِ خیال‌ صحنه‌هایی‌ تصویر كرده‌ است‌ كه‌ كارگردان‌ سینما بدون‌ كلام‌ و به‌ یـاری‌ تصاویر آنها را عرضه‌ می‌كند (نك‍ : حقوقی‌، شعر ... ، 151-152). این‌گونه‌ اشعار را بیشتر در مجموعه‌های‌ از این‌ اوستا و آخر شاهنامه‌ می‌بینیم‌ كه‌ پس‌ از ارتباط اخوان‌ با سینما تدوین‌ یافته‌ (همان‌، 158)، و ظاهراً تجربه‌های‌ او در كار فیلم‌ و سینما در این‌ جریان‌ مؤثر بوده‌ است‌.

 

مضامین‌ اشعار

اگرچه‌ ویژگی‌ برجستۀ اشعار اخوان‌، اجتماعی‌‌بودن‌ آنها ست‌، تغزلهای‌ زیبا و سوك‌نامه‌های‌ درخشان‌ وی‌ را نمی‌توان‌ از نظر دور داشت‌. وی‌ در اشعار خود از جنبه‌های‌ فردی‌ و عاشقانه‌ به‌ جنبه‌های اجتماعی‌ و حماسی‌ و تا حدی‌ فلسفی‌ گراییده‌ است‌. شعرهای‌ تغزلی‌ اخوان‌ را به‌ دو دسته‌ می‌توان‌ تقسیم‌ كرد:

یك‌ دسته‌ اشعاری‌ كه‌ در قالبهای‌ كهن‌ سروده‌ شده‌، و بیشتر غزلهایی‌ است‌ به‌ شیوۀ شاعران‌ سبك‌ عراقی‌ و متأثر از شعر شهریار. اغلب‌ این‌گونه‌ غزلهای‌ اخوان‌ كه‌ در مجموعۀ ارغنون‌ گرد آورده‌ شده‌ است‌، رنگ‌‌وبوی‌ تغزل‌ و شور و احساس‌ خاص‌ دارد و در میان‌ آنها ابیات‌ شیرین‌ و زیبا كم‌ نیست‌ (شفیعی‌، «تحلیلی»، 40). برخی‌ غزلهای‌ اخوان‌ در زمستان‌ نیز آمده‌ است‌، اما این‌ سروده‌ها با غزلهای‌ ارغنون‌ تفاوت‌ دارد و بیشتر به‌ جای‌ نغمه‌خوانیهای‌ عاشقانه‌، در قالب‌ غزل‌، نكته‌های‌ اجتماعی‌ و مضامینی‌ جز آنچه‌ در غزل‌ معمول‌ است‌، آورده‌ كه‌ البته‌ در جای‌ خود تازگی‌ دارد (همان‌، 41).

دستۀ دوم‌ اشعار غنایی‌ اخوان‌ است‌ كه‌ در قالبهای‌ نو و به‌‌اصطلاح «نیمایی» سروده‌ شده‌، و در آنها گاهی‌ احساسات‌ و دریافتهای ‌شاعرانه‌ با نوعی‌ تفكرات‌ فلسفی‌ درآمیخته‌ است‌ (همان‌، 69-70؛ زرین‌كوب‌، 118). نمونه‌های‌ این‌ نوع‌ اشعار را در «لحظۀ دیدار» از مجموعۀ زمستان‌؛ «چون‌ سبوی‌ تشنه‌»، «دریچه‌ها» و «غزل‌ شمارۀ 3» از مجموعۀ آخر شاهنامه‌؛ و «سبز» و «نماز» از مجموعۀ از این‌ اوستا می‌توان‌ دید. حقوقی بیشتر این‌گونه اشعار را در مجموعۀ مهدی اخوان ثالث به چاپ رسانده است (مثلاً نك‍ : 84، 121، 125، 137- 139، 192-196).

اخوان‌ از حدود سال‌ 1327 ش‌ به‌ سرودن‌ اشعار اجتماعی‌ و سیاسی‌ روی‌ آورد. شور و هیجان‌ مردم‌ در سالهای‌ پیش‌ از 28 مرداد 1332 و ناامیدی‌ فراگیر سالهای‌ پس‌ از آن‌، در اشعار این‌ دورۀ او انعكاس‌ روشن‌ دارد (بهبهانی‌، «شبی»، 153-154). وی‌ در منظومۀ «قصۀ شهر سنگستان‌» به‌ قیام‌ مردمی‌ پیش‌ از 28 مرداد توجه‌ داشته‌ (اخوان‌، همان‌، 392)، و قصیدۀ «نوحه‌» یا «تسلی‌ و سلام‌» را به‌ پیر محمد احمدآبادی‌ (دكتر محمد مصدق‌) تقدیم‌ كرده‌ است‌ (همان‌، 354). شعر «خوان‌ هشتم‌» را نیز در سوك‌ غلامرضا تختی‌ سرود، و در «مرد و مركب‌» به «انقلاب سفید و فریبی‌ كه‌ در پشت‌ آن‌ بود»، نظر داشته‌ است‌ (همان، 242).

به‌‌طور كلی‌ گرایش‌ غالب‌ اشعار او پس‌ از کودتای 28 مرداد، شِكوه‌ و مرثیه‌‌خوانی‌ است‌ و بیان‌ تباهیها، بی‌عدالتیها، شكستها و ناامیدیها؛ ازاین‌رو، برخی‌ او را شاعر شكستها نامیده‌اند. شعر «زمستان‌» به‌خوبی‌ از این‌ شكست‌ و نومیدی‌ حكایت‌ می‌كند (شكیبا، 430؛ براهنی‌، 142). بااین‌حال، برخی برآن‌اند كه‌ شاعر در «زمستان‌» نیز نومید محض‌ نیست (نک‍ : شفیعی‌، «تحلیلی»، 54؛ قرایی‌، 156).

اخوان‌ پس‌ از كودتای‌ 28 مرداد و یأس‌ از ابرقدرت شرق، بازگشت‌ به‌ فرهنگ‌ ایران‌ باستان‌ و توجه‌ به‌ حماسه‌های‌ ملی را گریزگاه‌ خوبی‌ برای‌ خویش‌ یافت‌، چندان‌كه‌ در «قصۀ شهر سنگستان‌» ایران‌ قدیم‌ را سراپا پاك‌ و بی‌عیب‌ دانسته‌، و تمامی كژیها و كاستیها و نادرستیها را زادۀ تهاجم‌ ترك‌ و تازی و فرنگ‌ شمرده‌ است‌ (براهنی‌، 132-133). بدین‌‌سان‌، رنگ‌ شدید نوعی‌ تعصب‌ ملی‌ در اشعار این‌ دورۀ او نمایان‌ است‌ و بی‌سبب نیست که برخی او را شاعری ملی و بومی، نه جهانی، دانسته‌اند (خویی‌، «یادواره‌»، 501-502، «پیشگفتاری ... »، 207؛ دستغیب، «حماسه ... »، 33).

اخوان‌ كمال‌ مطلوب‌ و آرمان‌شهر خویش‌ را، به‌ تعبیر خود در جمع‌ میان‌ مزدك‌ و زردشت‌ می‌دانست‌ ( از این‌ اوستا، 150). مزدك‌ برای‌ او رمز برابری‌، و زردشت‌ مظهر نیكی‌ است و «مَزدُشتی» نشان‌ اختصاری‌ تركیب‌ و تلفیق‌ این‌ دو.

 

نثر اخوان‌

نثر او به‌‌سبب‌ درخشش‌ شعرش‌ کمتر مورد توجه‌ قرار گرفته‌ است‌. وی‌ در نثر نیز چون‌ شعر میان‌ کهن و نو پیوند برقرار ساخته‌ بود. در نثر او، رگه‌هایی‌ از نثر بیهقی، سعدی و قائم‌‌مقام‌ فراهانی‌، آمیخته‌ به‌ ویژگیهایی‌ از نثر هدایت و دهخدا (در چرند و پرند) و همراه‌ با مایه‌هایی‌ از طرز بیان نقالان‌ وجود دارد. واژه‌های‌ نثر كهن‌ در كنار كلمات‌ و اصطلاحات‌ عامیانه‌ قرار می‌گیرد و حاصل‌ این‌ تناقض همچون طنزی‌ گسترده‌ در نثر او جاری‌ می‌شود. افزون‌براین‌، حالت‌آفرینیهای‌ توأم‌ با نقالی‌، به‌‌ویژه‌ در مؤخـرۀ از ایـن‌ اوستـا بـر جـاذبۀ نثـر او می‌افزایـد (مثلاً نك‍ : ص‌ 132). آنچه‌ در سراسر آثار منثور اخوان‌ به‌وضوح‌ مشهود است‌، چنان‌كه‌ گفته‌ شد، زبان‌ پر از طنز او ست‌. این‌ طنز كه‌ از ویژگیهای‌ روحی‌ و اخلاقی‌ او بود، حتى در مواردی‌ كه‌ دربارۀ مطلبی‌ به‌جد سخن‌ می‌گفت‌، نیز آشکارا ظاهر می‌شد. نمونۀ این‌ جدِ آمیخته‌ به‌ طنز در نقدی‌ که بر اشعار سهراب‌ سپهری‌ نوشت‌، دیده‌ می‌شود (نك‍ : حریم‌ ... ، 2/ 115).

 

آثـار

الف‌ ـ مجموعۀ اشعار

1. ارغنون‌، تهران‌، 1330 ش‌؛ 2. زمستان، تهران‌، 1335 ش‌؛ 3. آخر شاهنامه‌، تهران‌، 1338 ش‌؛ 4. از این اوستا، تهران‌، 1344 ش‌؛ 5. شكار، تهران‌، 1345 ش‌؛ 6. پاییز در زندان‌، تهران‌، 1348 ش‌؛ 7. عاشقانه‌ها و كبود، تهران‌، 1348 ش‌؛ 8. بهترین‌ امید (برگزیدۀ اشعار و مقالات‌)، تهران‌، 1348 ش‌؛ 9. در حیاط كوچك‌ پاییز در زندان‌ (چاپ‌ دوم‌ با عنوان‌ پاییز در زندان‌، به‌ انضمام‌ چند شعر دیگر)، تهران‌، 1355 ش‌؛ 10. زندگی‌ می‌گوید: اما باید زیست‌، تهران‌، 1357 ش‌؛ 11. دوزخ‌ اما سرد، تهران‌، 1357 ش‌؛ 12. ترا ای‌ كهن‌‌بوم‌وبر دوست‌ دارم‌، تهران‌، 1368 ش‌؛ 13. اینك‌ بهار دیگر (زیر چاپ‌).

 

ب‌ ـ نقد ادبی‌

1. مقالات‌ (ج‌ 1)، تهران‌، 1350 ش‌، چاپ‌ دوم‌ با نام‌ حریم‌ سایه‌های‌ سبز، تهران‌، 1372 ش‌؛ 2. حریم‌ سایه‌های‌ سبز (مجموعه‌‌مقالات‌، ج‌ 2)، به كوشش‌ مرتضى كاخی‌، تهران‌، 1373 ش‌؛ 3. بدعتها و بدایع‌ نیما یوشیج‌، تهران‌، 1357 ش‌؛ 4. عطا و لقای‌ نیما یوشیج‌، تهران‌، 1361 ش‌؛ 5. نقیضه‌ و نقیضه‌‌سازان‌ (1390 ش).

 

ج‌ ـ قصه‌ و داستان‌

1. مرد جن‌زده‌ (مجموعۀ 4 داستان‌)، تهران‌، 1354 ش‌؛ 2. درخت‌ پیر و جنگل‌، تهران‌، 1355 ش‌.

 

د ـ ترجمه‌

ادب‌ الرفیع‌، در عروض‌ قدیم‌ عرب‌، تألیف‌ معروف‌ رصافی‌، با ذیلی‌ در عروض‌ جدید (زیر چاپ‌).

 

ه‍ ـ گفت‌‌وگو

1. صدای‌ حیـرت‌ بیـدار (مجموعۀ گفت‌وگوهـا و مصاحبه‌ها)، به‌ كوشش‌ مرتضى‌ كاخی‌، تهران‌، 1371 ش‌؛ 2. گفت‌‌وشنودی‌ با مهدی‌ اخوان‌ ثالث‌، تهران‌، 1368 ش‌؛ 3. گفت‌‌وگو با احمد شاملو، محمود دولت‌آبادی‌، مهدی‌ اخوان‌ ثالث‌، به‌ كوشش‌ محمد محمدعلی‌، تهران‌، 1372 ش‌.

برخی‌ از اشعار اخوان‌ به‌ انگلیسی‌ ترجمه‌ شده‌ (اخوان‌، صدای‌، 386، 387) و گزیده‌هایی‌ از اشعار وی‌ انتشار یافته‌ است‌. همچنین‌ برخی‌ از آثار او در چاپهای‌ بعدی‌ گردآوری‌ شده‌، و در مجموعه‌هایی‌ مفصل‌تر منتشر گردیده‌، و دگرگونیهایی‌ نیز در محتوای‌ برخی‌ از آنها راه‌ یافته‌ است‌.

 

مآخذ

اخوان‌ ثالث‌، مهدی‌، از این‌ اوستا، تهران‌، 1369 ش‌؛ همو، بدایع‌ و بدعتها و عطا و لقای‌ نیما یوشیج‌، تهران‌، 1369 ش‌؛ همو، حریم‌ سایه‌های‌ سبز، به‌ كوشش‌ مرتضى‌ كاخی‌، تهران‌، 1373 ش‌؛ همو، زمستان‌، تهران‌، 1335 ش‌؛ همو، صدای‌ حیرت‌ بیدار، گفت‌وگوهای‌ مهدی‌ اخوان‌ ثالث‌ (م‌. امید)، به‌ كوشش‌ مرتضى‌ كاخی‌، تهران‌، 1371 ش‌؛ همو، «یـادی‌ از گذشته‌»، كلك‌، تهران‌، 1369 ش‌، شم‍ 6؛ بـاغ‌ بی‌برگی‌، به‌ كوشش‌ مرتضى‌ كاخی‌، تهران‌، 1370 ش؛ براهنی، رضا، «اخوان، شاعر بزرگ سرزنش جهان»، بـاغ بی‌برگی (هم‍ )؛ بهبهانی‌، سیمین‌، «راوی‌ وضع‌ زمـانه‌ گـاه‌ بـا ناله‌، گاه‌ با فریاد»، دنیای‌ سخن‌، تهران‌، 1369 ش‌، شم‍ 34؛ همو، «شبی‌ كه‌ آینه‌ تب‌ كرد»، بـاغ‌ بی‌‌برگی‌ (هم‍ )؛ پورنـامداریان‌، تقی‌، «در برزخ‌ شعـر گذشته‌ و امروز»، بـاغ‌ بی‌‌برگی‌ (هم‍ )؛ حسـن‌‌بیگی‌، م‌.، «اخوان‌ مـردی‌ از خطۀ كلام‌»، بنیـاد، تهـران‌، 1356 ش‌، س‌ 1، شم‍ 5؛ حقوقـی‌، محمد، شعـر و شـاعران‌، تهران‌، 1368 ش‌؛ همـو، مهدی‌ اخوان‌ ثالث‌، تهران‌، 1371 ش‌؛ خائفی‌، پرویز، «بررسی‌ كتاب‌ ارغنون‌ مهدی‌ اخوان‌ ثالث‌»، بنیاد، تهران‌، 1356 ش‌، س‌ 1، شم‍ 5؛ خویی‌، اسماعیل‌، «پیشگفتـاری‌ به‌ شعر آخر شاهنامه‌»، دفترهای‌ زمانه‌، تهران‌، 1347 ش‌، شم‍ 2؛ همو، «یـادوارۀ امید»، صـدای‌ ... (نك‍ : هم‍ ، اخـوان‌ ثـالث‌)؛ دستغیب‌، عبدالعلی‌، «حمـاسه‌ و سوگ‌ در شعر م‌. امید»، نگین‌، تهران‌، 1345 ش‌، شم‍ 19؛ همو، نگاهی‌ به‌ مهدی‌ اخوان‌ ثالث‌، تهران‌، 1373 ش‌؛ زرین‌كوب‌، حمید، «اخوان‌ ثـالث‌ م‌. امید»، نـاگه‌ غروب‌ ... (هم‍ )؛ شفیعی‌ كدكنی‌، محمدرضـا، «از این‌ اوستـا»، نـاگه‌ غروب‌ ... (هم‍ )؛ همو، «تحلیلی‌ از شعر امید»، هیرمند، مشهد، زمستان‌ 1342 ش‌؛ همو، «دیدار و شناخت‌ م‌. امید»، صدای‌ ... (نك‍ : هم‍ ، اخوان‌ ثـالث‌)؛ شكیبـا، پروین‌، شعر فـارسی‌ از آغـاز تـا امروز، تهـران‌، 1370 ش‌؛ شمس‌ لنگرودی‌، محمد، «اخوان‌ ثالث‌، ملك‌الشعرای‌ ملت‌»، آدینه‌، تهران‌، 1369 ش‌، شم‍ 50-51؛ طاهباز، سیروس‌، «دیدار و شناخت‌ م‌. امید»، صدای ... (نك‍ : هم‍ ، اخوان‌ ثالث‌)؛ قرایی‌، یدالله‌، چهل‌ و چند سال‌ با امید، تهران‌، 1370 ش‌؛ كاخی‌، مرتضى، «سالشمار زندگی‌ اخوان‌»، باغ‌ بی‌برگی‌ (هم‍ )؛ گلستان‌، ابراهیم‌، «آن‌ جوری‌ كه‌ او می‌گفت‌ عروض‌ كافی‌ نیست‌، شرف‌ باید»، دنیای‌ سخن‌، تهران‌، 1369 ش‌، شم‍ 34؛ موحد، ضیـاء، «نقش‌ اخوان‌ در تثبیت‌ شعر نیمایی»، نـاگه‌ غروب‌ ... (هم‍ )؛ ناگه‌ غروب‌ كدامین‌ ستاره‌، به‌ كوشش‌ محمد قاسم‌زاده‌ و سحر دریایی‌، تهران‌، 1370 ش‌.

قنبرعلی‌ رودگر ـ یدالله‌ جلالی‌ پندری‌

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: