صفحه اصلی / مقالات / ابن رافع سلامی /

فهرست مطالب

ابن رافع سلامی

ابن رافع سلامی

نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 16 بهمن 1400 تاریخچه مقاله

اِبْنِ‌رافِعِ سَلّامی، ابوالمعالی تقی‌الدین محمد (ذیقعدۀ 704- 18 جمادی‌الاول 774/ ژوئن 1305-15 نوامبر 1372)، محدث و رجالی شافعی.

نسبت او به قبیلۀ بنی‌سلّام می‌رسد. خانوادۀ وی در اصل اهل شام بودند و در صُمَید، روستایی در اطراف حوران دمشق، سکنا داشتند و نسبت صمیدی یا حورانی او از اینجا ‌ست. خانوادۀ ابن‌رافع بعدها به مصر مهاجرت کردند و وی در همان‌جا به ‌دنیا آمد (ابن‌عراقی، 2/ 352-353؛ ابن‌جزری، 3/ 139؛ ابن‌حجر، انباء ... ، 1/ 47). ابن‌رافع‌ در خانواده‌ای بالید که همگی اهل علم و حدیث بودند. پدرش خود اهل تحدیث و تدریس بود (همو، الدرر ... ، 2/ 198- 199) و مادرش از محدثان به‌ شمار می‌رفت (همان، 5/ 164). عمو و عمو‌زادگان او نیز همگی از محدثان مشهور روزگار خود بودند (نک‍ : معـروف، 1/ 20-21). ابن‌رافع تحـت توجـه پـدرش، از همـان کودکی محضر شیوخ بزرگ روزگار خود را درک کرد و از کسانی چون بهاء‌الدین ابوالحسن ‌بن قیّم، ابوالحسن ثعلبی دمشقی، ابن‌صوّاف و حسن ‌بن ‌سبط زیاده حدیث شنید (صفدی، 3/ 68؛ ابن‌عراقی، همانجا؛ ابن‌حجر، همـان، 5/ 180؛ نیز نک‍ : معروف، 1/ 21-22). در 714 ق/ 1314 م، پدرش او را به شام برد و او توانست در محضر شیوخ بزرگ آن دیار استماع حدیث کند. مهم‌ترین شیخ او در این سفر، یوسف مزّی بود که همۀ کتاب او تهذیب الکمال را از وی استماع کرد (صفدی، 3/ 68- 69). از دیگر شیوخ او در آن دیار می‌توان از ابن‌معلم، تقی‌الدین ابوالفضل ابن‌ابی‌قدامه، و ابن‌مکتوم یاد کرد (نک‍ : معروف، 1/ 23). ابن‌رافع آنگاه همراه پدرش به مصر بازگشت. او در دوران پس از مرگ پدرش در 718 ق، در مجالس حدیث محدثان و عالمان دیگری چون ابن‌منیر حلبی و ابن‌سیدالناس حاضر می‌شد (ابن‌حجر، انباء، 1/ 47- 48).

ابن‌رافع اندکی بعد، برای درک شیوخ به سفر پرداخت. پس از انجام فریضۀ حج و استماع از شیوخ حجاز، در 723 ق، بار دیگر به شام رفت و این‌بار موفق شد از ابن‌هبةالله شیرازی، ابن‌صائغ و ابن‌شحنه حدیث بشنود. سپس به مصر بازگشت (معروف، 1/ 25-26)، اما پس از اندکی در 724 ق بار دیگر به دمشق سفر کرد و از شیوخ بزرگی همچون برزالی و شمس‌الدین محمد ذهبی حدیث شنید (نک‍ : حسینی، 53؛ ابن‌عراقی، 2/ 353؛ ابن‌حجر، همان، 1/ 48). ذهبی که خود از شیوخ او بود، این سفر وی را پربار خوانده است (نک‍ : معروف، 1/ 27).

ابن‌رافع برای کسب امتیازِ علوّ در اِسناد، بسیار سفر می‌کرد، چنان‌که در 729 ق/ 1329 م بار دیگر در شهرهای شام، گذشته از دمشق، حلب و حماه، به سفر پرداخت. در 739 ق به همراه تقی‌الدین سبکی ــ که در مقـام قاضی‌القضاتی راهی دمشق بود ــ به شـام رفت (صفدی، ابن‌حجر، الدرر، همانجاها؛ ابن‌قاضی شهبه، 123-125؛ معروف، 1/ 28) و هم در این سفر مجدد به دمشق، در دارالحدیث نوریه و فاضلیه و چند دارالحدیث دیگر به نقل حدیث پرداخت. گفته‌اند که سبکی به او لطفی تمام داشت، چنان‌که پس از مرگ مزّی، مشیخۀ دارالحدیث نوریه را به او سپرد و پس از کناره‌گرفتن ذهبی از مشیخۀ فاضلیه نیز ابن‌رافع را برای احراز مشیخۀ آنجا از هر محدث دیگر صالح‌تر می‌شمرد (صفدی، حسینی، ابن‌عراقی، ابن‌قاضی شهبه، همانجاها؛ مقریزی، 5/ 654؛ معروف، 1/ 33-34). ابن‌رافع تا پایان عمر دست از تدریس و تحدیث نکشید و سرانجام در دمشق درگذشت و پیکر او را پس از تشییع با‌شکوه، در گورستان صوفیه به خاک سپردند (ابن‌عراقی، 2/ 352؛ ابن‌جزری، 2/ 140؛ ابن‌قاضی شهبه، مقریزی، همانجاها). از ابن‌رافع دو پسر و یک دختر بر جـای مـاند که همگی محدث بودند (نک‍ : معروف، 1/ 29-30).

مقام شامخ ابن‌رافع مرهون شیوخ بسیاری است که او درک کرد، چندان‌که شمار آنان در معجم فراهم‌آمده به دست خود وی به هزار تن می‌رسد. مقام او در این باب تا بدانجا بود که محدث بزرگی چون شمس‌الدین محمد ذهبی زمانی که ابن‌رافع هنوز بیشتر از 30 سال نداشت، به او لقب «حافظ» داده، و از وی سماع حدیث کرده است. از دیگر کسانی که از او حدیث شنیدند، حینی دمشقی، ابن‌بنّا، ابن‌شامی، ابن‌عراقی، شهاب‌الدین سلّاوی، ابن‌حُسبانی، و شمس‌الدین ابن‌جزری، از مؤلفان و شیوخ بزرگ سدۀ 8 و 9 ق، را می‌توان یاد کرد (ابن‌عراقی، 2/ 354؛ مقریزی، همانجا؛ معروف، 1/ 37-41).

اغلب مآخذ ابن‌رافع را به‌دقت و اتقان در ضبط اسامی و معرفت بر رجال و نیز خوش‌خطی ستوده، و در نقل حدیث توثیق کرده، و همچنین نیکوکاری و بی‌اعتنایی او به امور دنیا را ستایش کرده‌اند (ابن‌عراقی، 2/ 355؛ ابن‌جزری، مقریزی، همانجاها).

 

آثـار چاپی

1. ذیل مشتبه النسبة، ذیلی است بر المشتبه فی الرجالِ شمس‌الدین محمد ذهبی و چنان‌که ابن‌رافع خود در مقدمۀ آن یادآور شده، در این کتاب نامهایی را که ذهبی در کتاب خود نیاورده، گرد آورده است (نک‍ : معروف، 1/ 48). این کتـاب را صلاح‌الدین منجد در بیروت (1974 م) منتشر کرده است.

2. الذیل على ذیل تاریخ بغداد ابن‌نجار. این کتاب که ابن‌حجر (نک‍ : الـدرر، 5/ 180) اجزائی از آن را بـه خط مؤلـف دیده بـوده، ذیلی است بر ذیل تاریخ بغدادِ ابن‌نجار (دبا)، و ابن‌رافع در آن، شرح احوال کسانی را که خطیب بغدادی و ابن‌نجار نیاورده‌اند، نقل کرده است. از ‌این ذیل، مجموعۀ گزیده‌ای شامل 201 شرح‌حال به انتخـاب تقی‌الدین فـارسی مؤلف العقد الثمین موجود اسـت که به کوشش عباس عزاوی در بغداد (1938 م) منتشر شده است.

3. الوفیات، مشهورترین اثر ابن‌رافع است و ذیلی است بر کتاب المقتفى لتاریخ ابی شامة اثر برزالی (د 739 ق). این اثر از وفیات سال 737 ق آغاز می‌شود و تا 774 ق، یعنی سال وفات مؤلف، ادامه می‌یابد. در این کتاب، مؤلف به ذکر وفیات و شرح حال کوتاهی از غالب اشخاص مشهور در سدۀ 8 ق، از محدث و فقیه و گاه رجال صوفیه و شعرا و جز آنها می‌پردازد. این کتاب نخستین‌بار به کوشش صالح مهدی عباس و زیر نظر بشار عواد معروف در بیروت (1402 ق/ 1982 م) منتشر شده، و بشار عواد معروف مقدمه‌ای مفصل در شرح حال ابن‌رافع و آثار او بر آن نوشته است. الوفیات بار دیگر نیز به کوشش عبدالجبار زکّار در دمشق (1985 م) منتشر شده است.

 

دیگر آثـار

ترجمة ابی القاسم الرافعی، رسالۀ کوچکی است در چند برگ در شرح حال رافعی، مؤلف التدوین فی اخبار قزوین که نسخه‌ای از آن در برلیـن موجود است ( آلوارت، شم‍ 10124؛ نیز نک‍ : زکـار، 11)؛ معجم الشیوخ، معجمی اسـت که ابن‌رافـع از شیوخ خود فراهم آورده بوده و در برخی مآخذ از آن نام برده شده (مثلاً نک‍ : حسینی، 53؛ ابن‌عراقی، 2/ 354)، و به‌ویژه ابن‌حجر در مـوارد متعددی در الـدرر الکـامنة از آن یـاد کرده است (نک‍ : معروف، 1/ 44)؛ جز اینها ابن‌رافع برای تنی چند از محدثان بزرگ چندیـن مشیخه و اجـزاء حدیثی تخریج کرده اسـت (نک‍ : ظاهریه، 1/ 310؛ حاجی‌خلیفه، 2/ 1696؛ نیز معروف، 1/ 49-51)؛ همچنین حاجی‌خلیفه (1/ 10) از اثری یاد کرده که ابن‌رافع در آن نمونه‌هایی از «اجازات عامۀ» عالمان حدیث را گرد آورده بوده است.

 

مآخذ

ابن‌جزری، محمد، غایة النهایة، به کوشش برگشترسر، قاهره، 1352 ق/ 1933 م؛ ابن‌حجر عسقلانی، احمد، انباء الغمر، حیدر‌آباد دکن، 1387 ق/ 1976 م؛ همو، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن، 1392 ق/ 1972 م؛ ابن‌عراقی، احمد، الذیل علی العبر، به کوشش صالح مهدی عباس، بیروت، 1409 ق/ 1989 م؛ ابن‌قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، بیروت، 1398 ق/ 1987 م؛ حاجی‌خلیفه، کشف؛ حسینی، محمد، ذیل تذکرة الحفاظ، دمشق، 1347 ق؛ دبا؛ زکّار، عبدالجبار، مقدمه بر الوفیات ابن‌رافع، دمشق، 1985 م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش س. ددرینگ، بیروت، 1394 ق/ 1974 م؛ ظاهریه، خطی (مجامیع)؛ معروف، بشار عواد، مقدمه بر الوفیات ابن‌رافع، بیروت، 1402 ق/ 1982 م؛ مقریزی، احمد، المقفی الکبیر، به کوشش محمد یعلاوی، بیروت، 1411 ق/ 1991 م؛ نیز:

Ahlwardt.

علی بهرامیان

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: