صفحه اصلی / مقالات / اباظه، عزیز /

فهرست مطالب

اباظه، عزیز

اباظه، عزیز

نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 4 بهمن 1400 تاریخچه مقاله

اَباظه، عزیز بن محمد بن عثمان (25 ربیع‌الاول 1316-1393 ق/ 13 اوت 1898-1973 م)، نمایشنامه‌نویس، شاعر، ادیب و حقوق‌دان مصری.

اباظه در روستای ربعمایه، مرکز منیا القمح، در استان شرقیه زاده شد (علام، 192؛ حوفی، 205؛ زرکلی، 4/ 232). او تعلیمات ابتدایی خود را در مدرسۀ ناصریه به پایان رساند و پس از گذراندن دورۀ متوسطه در مدارس توفیقیه و سعیدیه در 1918 م به دانشگاه راه یافت (علام، حوفی، همانجاها). وی در 1341 ق/ 1302 ش تحصیلات خود را در رشتۀ حقوق به پایان رسانید و به وکالت دادگستری پرداخت. پس از چندی «عضو دادستانی» گردید و سپس به نمایندگی مجلس شورا برگزیده شد. اباظه در 1933 م در وزارت کشور به کار پرداخت و پس از مدتی «کفیل فرمانداری» بحیره و جیزه شد (علام، زرکلی، حوفی، همانجاها). وی در 1941 م به مقام استانداری و فرمانداری نظامی کانال سوئز رسید (حوفی، 206؛ علام، همانجا) و چند سال بعد فرمانداری جیزه و اسیوط را به عهده گرفت (حوفی، علام، همانجاها).

اباظه پس از آنکه به عضویت مجلس سنا درآمد، اسیوط و امور حکومتی را رها کرد و به کسب‌و‌کار خصوصی پرداخت (اباظه، 42؛ علام، حوفی، همانجاها)، اما هرگز از فعالیت ادبی روی نگرداند و به‌رغم اشتغالات دولتی متعدد، از نگارش دست نکشید؛ نیز در همین دوره بر ‌اثر شهرت و اعتباری که در ‌زمینۀ ادب کسب کرده بود، به عضویت فرهنگستان زبان عربی برگزیده شد، اما پیش از ‌آن نیز در شورای عالی ادب و هنر و علوم اجتماعی عضو پیوسته، و در فرهنگستان علمی عراق عضو وابسته بود (علام، 193؛ حوفی، زرکلی، همانجاها). وی ضمناً در 3 کمیسیون شرکت داشت: کمیسیون قانون و اقتصاد، کمیسیون واژگان تمدن جدید و کمیسیون ادبیات (علام، حوفی، همانجاها).

عزیز اباظه در 1965 م پس از پیروزی انقلاب مصر، موفق به دریافت تقدیرنامۀ‌ دولتی شد. طبق گزارش شورای عالی، این تقدیرنامه به‌‌سبب آفرینشهای معنوی در شعر غنایی و نمایشی ــ به‌‌خصوص نمایشنامۀ قیس و لبنى ــ به وی داده شده است (علام، 192؛ حوفی، همانجا). او در سخنرانی‌ای که به همین مناسبت ایراد کرد، در مقابل برخی از نویسندگان معاصر به دفاع از زبان قرآن پرداخت (اباظه، 62). وی در اواخر عمر بیمار شد و در 10 ژوئیۀ 1973 م/ 20 خرداد 1352 ش در قاهره، چشم از جهان فرو‌بست (حوفی، زرکلی، همانجاها).

عزیز اباظه زمانی به نوشتن پرداخت که دنیای عرب پس از دوران معروف به «نهضت» و سپس در مقابل سیل مفاهیم و واژگان غربی، در پی آن بود که برای بیان اغراض فرهنگی و علمی و ادبی خویش، راههای تازه‌ای برگزیند. در‌واقع اباظه در قلب این مناقشات و مشاجرات فرهنگی می‌زیسته است. به همین جهت، وی حتى یک بار به زبان عامیانه روی آورد، اما از آن چشم پوشید و بیشتر زبانی استوار، پرمایه و تا‌ حدی متأثر از زبان فصیح گذشتگان را برای بیان نمایشنامه‌های خود برگزید، چندان‌که وی حتى از برخی ‌اجـازات شعری نیز پرهیز می‌کرد (نک‍ : حوفی، 208-209، جم‍ ‌). تمایل گاه‌گاه او به زبان عامیانه نیز گویا چنین توجیه می‌شود که وی می‌خواسته است برخی الفاظ را که در زبان مردم رواج داشته، و از پشتوانۀ استوار و کهنی نیز برخوردار بوده است، به زبان فصیح زمان خود بازگرداند (همو، 210).

ذوق شدید، عشق به زبان، غیرت نسبت به زبان‌ فصیح و اطلاع کامل از زبان کهن در اسلوب اباظه آشکار است (همو، 217). وی در گزینش‌‌کلمه و ترکیب‌ جمله پیوسته سر ‌آن دارد که از سستی و کژروی به دور ماند و هیچ‌‌گاه زبان عامیانۀ سست را به گفتار خویش درنیامیزد. این امر خود موجب شده است که وی در بیشتر آثارش در پی کلمات غریب عرب در فرهنگهای لغت برآید (همو، 217- 218). به‌هر‌حال، شیوه‌ای که وی برای بیان احساسات خویش برگزید، به نمایشنامه و آن هم نمایشنامۀ منظوم منحصر گردیده است و همۀ نمایشنامه‌های او از قیس و لبنى گرفته تا قیصر که آخرین آنها ست، گویای مهارت وی در این فن است و از‌این‌رو، باید او را پس از احمد شوقی صدرنشین این مکتب به شمار آورد (عقار، 295؛ دسوقی، 2/ 305؛ احمد، سراسر مقدمه). وی در آثار خویش با ‌وجود تأثیراتی که از بیگانگان پذیرفته بود، هیچ‌گاه نتوانست از نفوذ و تأثیر اسلاف خود رهایی یابد.

احساس عرب‌‌‌گرایی در آثار اباظه کاملاً مشهود است. شاید یکی از قصاید او به نام «وقفة علێ قرطبة» و زاری بر آنچه از چنگ عربها به ‌در شده، مثال بارزی در‌این‌باره باشد. برچیده‌شدن بساط اعراب از اندلس و پراکندگی اقوام عرب، او را سخت متأثر و نگران کرده است (حوفی، 210). وی در ‌نمایشنامۀ غروب اندلس‌گویی همۀ هم‌نژادان خویش را به وحدت و یکپارچگی و تدارک قدرت معنوی و نظامی فرامی‌خواند و در نمایشنامۀ العباسة از زبان زبیده، عربها را از پراکندگی بر حذر می‌دارد (همو، 211). اباظه با‌آنکه در قالب نمایشنامه به سبک اروپایی محدود مانده، هرگز از سنتهای کهن شرقی و آیین مقدس اسلام چشم نپوشیده، و اعتقاد استوار وی در برخی از آثارش جلوه‌گر است؛ از ‌آن جمله می‌توان به بخشهایی از اوراق الخریف و العباسة مراجعه کرد (نک‍ : همو، 214-217).

 

آثـار

آثار اباظه را می‌توان به نمایشنامه‌های منظوم، دیوان شعر و سخنرانیهای ادبی تقسیم کرد:

نمایشنامه‌های منظوم وی شامل قصاید و قطعه‌هایی است که در قالب اشعار توصیفی، حماسی، خطابی یا غزل سروده شده است:

1. العباسة (چ قاهره، دار المعارف): اجرای این نمایشنامه در اپرای قاهره عنوان پاشایی را برای وی به ارمغان آورد (اباظه، 38)؛ 2. النصار (چ قاهره، 1949 م): این اثر در 1948 م توسط زکی طلیمات بر صحنه آمد (همو، 60؛ دلیل ... ، 730)؛ 3. قیس و لبنى (چ قاهره، دار المعارف): اباظه با این نمایشنامه در ‌میان شعرای طراز اول جای گرفت (عقاد، همانجا). این اثر، که ظاهراً به تشویق احمد شوقی نوشته شده، سرشار از احساسات لطیف عاشقانه است (اباظه، 18-20)؛ 4. غروب الاندلس، به کارگردانی فتوح نشاطی (همو، 60)؛ 5. شهریار (چ قاهره، 1960 م)، به کارگردانی فتوح نشاطی (همانجا). وی در این اثر خواسته است میان واقع‌گرایی و قالب و نیز میان کار فنی هنر و تجریدگرایی، توازنی ایجاد کند (حوفی، 208)؛ 6. قیصر (چ قاهره، 1960 م). شهریار و قیصر، آثاری اسطوره‌ای‌اند؛ 7. زهرة (چ قاهره، 1968 م)؛ 8. قافلة النور (چ قاهره، 1969 م): وی در آن به تاریخ اسلام می‌پردازد؛ 9. اوراق الخریف، اثری شخصی و وابسته به زندگی خود او ست؛ 10. شجرة الدر (چ قاهره، 1951 م)، به کارگردانی فتوح نشاطی (اباظه، همانجا). در این اثر، احساس میهن‌دوستی وی مشهود است.

بخشی از اشعار وی در دیوان أنات حائرة (چ قاهره، دار المعارف) گرد آمده است. این اشعار همراه با مقدمه‌ای از طٰه‌‌ حسین در 1943 م به چاپ رسید. اباظه سراسر این دیوان را در سوگ همسر خویش سروده است. افزون‌بر‌این، انور احمد با موافقت شاعر به گردآوری دیگر اشعار او پرداخت. بنابر گفتۀ وی، مجموعۀ این آثار به 5 مجلد می‌رسد (احمد، همانجا) که جلد اول آن فقط شامل 34 قصیدۀ رمانتیک و تغزلی است.

از دیگر آثار وی می‌توان من اشراقات السیرة الزکیة (چ قاهره، 1972 م) را نـام برد (نک‍ : زرکلی، همانجـا). ابـاظه این منظومه را که شامل سیرۀ پیامبر اکرم (ص) است، به پیشنهاد عبدالحمید جودت سحار، رمان‌نویس مصری (د 1393 ق/ 1974 م)، به‌عنوان متن منظوم یک فیلم سینمایی نوشت (اباظه، 66). این اثر آخرین نوشتۀ او ست که اندکی پیش از مرگ تألیف کرد. وی علاوه‌بر خلق آثار هنری، به بحثهای علمی متعددی نیز پرداخته است.

اباظه سخنرانیهایی نیز در ‌زمینۀ نمایشنامۀ منظوم، زبان شعر، زبان فصیح و عامیانه، و همچنین انبوهی قصیده در رثای بزرگان ادب (از‌جمله محمود عقاد) داشته است (علام، 193-194؛ حوفی، 206-207).

 

مآخذ

اباظه، عفاف عزیز، ابی عزیز اباظه، قاهره، 1974 م؛ احمد، انور، مقدمه بر تسابیح قلب (مجموعۀ اشعار عزیز اباظه)، بیروت، 1974 م؛ حوفی، احمد، «الاستاذ عزیز اباظة»، مجلة مجمع اللغة العربیة، قاهره، 1394 ق/ 1974 م، شم‍ 33؛ دسوقی، عمر، فی الادب الحدیث، قاهره، دار الفکر العربی؛ دلیل الکتاب المصری، قاهره، 1973 م؛ زرکلی، اعلام؛ عقاد، عباس محمود، «الاستاذ عزیز اباظه»، مجلة مجمع اللغة العربیة، قاهره، 1962 م، شم‍ 14؛ علام، محمد مهدی، المجمعیون فی خمسین عاماً، قاهره، 1406 ق/ 1986 م.

رضوان مساح

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: