صفحه اصلی / مقالات / فن دریابل /

فهرست مطالب

فن دریابل


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

فُنْ دِرْیابِل، سَفَرْنامۀ، گزارش مأموریت سفیر مجارستان به دربار شاه عباس اول (سل‍ 996- 1038 ق / 1588- 1629 م)، که گوشه‌هایی از فرهنگ مردم ایران در بیش از 4 سدۀ پیش، در آن ثبت شده است. این گزارش را قرار بود اشتوان کاکاس، نخستین سفیر مجارستان در ایران تهیه کند، اما به دنبال مرگ وی در شهر لنگرود، به قلم منشی مخصوص او یعنی گئورگ تکتاندر فن دریابل به رشتۀ تحریر درآمد. 
کاکاس به محض ورود به ایران دچار اسهال عفونی شد و با همۀ همراهانش جز یک تن که همان منشی وی بود، از بین رفت و همو بود که پیام سفیر را به دست شاه عباس رساند. فن دریابل شرح سفر پرمخاطرۀ خود و نیز یادداشتهای کاکاس را در کتابی به چاپ رساند که با عنوان ایترپرسیکوم (سفر به ایران) در سراسر اروپا مشهور شد. 
این کتاب حاوی نکات جالبی از ایران دورۀ شاه عباس اول است (نک‍ : ص 11-20). بیش از نیمی از کتاب، به‌جز نامه‌ها و یادداشتهای کاکاس، به وقایع و حوادثی که در مسیر اروپا از مجارستان به لهستان و روسیه تا هشترخان بر آنها رخ داده، اختصاص یافته است (نک‍ : ص 29-67). در پایان، آنها به منطقۀ گیلان می‌رسند و در آنجا به دلیل نبود آب آشامیدنی سالم دچار بیماری می‌شوند. گئورگ تکتاندر می‌نویسد: ما مدت 10 هفته در اینجا ماندیم و دستخوش محرومیتها و مصائب زیادی بودیم. برای خوراک خود چیزی جز گوشت بی‌مزۀ گوسفند و نانی که از برنج درست می‌کردند، نداشتیم و آب آشامیدنی ما نیز ناسالم بود. بااین‌همه، در این سرزمین انگور و میوه به‌فراوانی یافت می‌شود، اما ایرانیها جرئت ندارند که شراب درست کنند و از آشامیدن شراب خیلی بیم دارند. آنها انگور را خشک می‌کنند و می‌فروشند و یا آن را تازه‌تازه می‌خورند (ص 66). در یادداشتهای نام‌برده از شهرهای لنگرود و لاهیجان به‌ترتیب با عنوان لنگران و لنزان یاد شده است که سهو تلفظ از سوی نویسنده است. 
پس از فوت کاکاس در لنگرود و وصیت او به همراهانش، گئورگ تکتاندر با کمک محمد شفیع، حاکم لاهیجان، همراه با رابرت شرلی معروف که از سوی انگلستان در ایران مأموریت داشت و به استقبال وی آمده بود، عازم قزوین شدند. او قزوین را با شهر آلمانی برسلو، که حصار ندارد و خانه‌هایش از سنگ و آجر و خاک رس ساخته شده‌اند، مقایسه می‌کند (ص 70-71). گئورگ پرستاری و میهمان‌نوازی ایرانیها از همراهان بیمارش را می‌ستاید (ص 71). وی در پایان تنها با یک مترجم محلی زبان روسی به نام مراد رهسپار تبریز می‌گردد و درحالی‌که از تب و بیماری مخملک رنج می‌برد، به حضور شاه عباس می‌رسد. 
شرح ملاقات او با شاه عباس بسیار جالب است، به‌ویژه آنجا که شاه ضمن محبت به وی و اهدای شمشیر مطلا به عنوان پیشکش، با نهایت خون‌سردی جلو چشمان گئورگ، گردن یک اسیر عثمانی را با شمشیری دیگر از سر قطع می‌کند. در ادامه او تبریز را شهری بزرگ با باغها، مسجدها، حمامها و ساختمانهایی زیبا، وصف می‌کند (ص 74). 
فن دریابل دربارۀ حال‌وهوای مردم شهرهای مختلف در مسیر حرکت شاه از آذربایجان و نخجوان تا جلفا در ارمنستان که با شور و ذوق و بی مقاومت تسلیم می‌شدند، می‌نویسد: وقتی شاه از شهر یا دهکده‌ای می‌گذشت، مردم عادی از هر سو می‌دویدند و مردان و زنان و کودکان دایره‌وار جمع می‌شدند، دست یکدیگر را می‌گرفتند و درحالی‌که به رسم خودشان جست می‌زدند، می‌رقصیدند و می‌خواندند. در وسط هر حلقه دو یا 3 نفر بودند که دهل داشتند و آن را به سبکی خاص می‌نواختند ... . برای تجلیل از شاه همه‌جا را چراغانی کرده بودند. خانه‌های این منطقه بام ندارند و بالکنها با 50هزار چراغ کوچک زینت شده، و تا صبح روشن بودند (ص 75-76). 
فن دریابل ایرانیان را مسلمانانی متعصب و متنفر از عثمانیها وصف می‌کند و ضمن اشاره به سنت اذان در مساجد پیش از طلوع آفتاب، هنگام ظهر و موقع غروب می‌نویسد: «در ایران نه ساعتهای بزرگ هست و نه تقویم. یک بار که در مورد وقت اشتباه کردم، دیگر تا مدت 6 ماه نتوانستم وقت صحیح را بفهمم، تا وقتی که به مسکو بازگشتم و در این مدت همیشه روزها و تاریخها را اشتباه می‌کردم» (ص 77- 78). 
برشمردن چندین رسم و آیین و شرح برگزاری آنها از جملۀ مطالبی است که ارزشهای فراوانی در مطالعات فرهنگی دارد؛ مثلاً در این گزارش به مناسک قمه‌زنی و عزاداری محرم اشاره شده است (ص 78- 79). گئورگ تکتاندر مراسم و مناسک تدفین مردگان را به‌دقت شرح می‌دهد و به برخی رسوم مثل گذاردن شمع و چراغ برگور مرده اشاره می‌کند. 
اخلاق و رفتار، ازدواج و شیوۀ غذاخوردن ایرانیان از نکاتی بوده که وی به آنها پرداخته است؛ مثلاً می‌نویسد: «وقتی که هرکس در جایی که برایش مقرر بود، می‌نشست، در مقابل میهمانان سفره‌ای از پارچۀ زیبای ابریشمین ... می‌گستردند. بعد آب را تقریباً به همان صورت که ما عمل می‌کنیم، دوره می‌گرداندند. به‌جای نان و بشقاب در مقابل هرکس یک نان پهن و نازک از برنج که در تنور پخته شده است، می‌گذاشتند ... غذاها را در قابهای نقره یا پولاد صیقلی‌شده می‌آوردند. غذاها اصولاً از برنجی [پلویی] به‌هم‌فشرده تشکیل می‌شد ... این برنجها را به‌صورتهای مختلف با شکر، کشمش، عسل، بادام، ادویه و جز آن ترکیب می‌کردند؛ همۀ غذاها به‌قدری شیرین بود که به‌زحمت می‌شد خورد. در روی قابها گوشتهای مختلف شکار، کبک، قرقاول، گوسفند و گوشت اسب بود که آنها را کباب یا آب‌پز کرده بودند ... غذا را با دست و بدون کارد و چنگال می‌خوردند» (ص 81-82). 
فن دریابل در ادامۀ سفر وارد ایروان می‌شود و از کلیسای اچمیادْزین دیدن می‌کند. او می‌نویسد: «ارمنستان به سرزمین پارتها 
محدود می‌شود و تمام این نواحی تا چند سال پیش قسمتی از قلمرو سلطنت ایران بوده است که عثمانیها از راه خیانت بر آنها تسلط یافتند» (ص 85). 
گئورگ تکتاندر در ادامۀ سفر خود، با مهدیقلی بیگ که به‌عنوان سفیر در دربار تزار روس و امپراتور آلمان تعیین شده بود، عازم گرجستان و سپس روسیه شده و با مصیبتهای جدیدی روبه‌رو می‌شوند که شرح مفصل آن در گزارش آمده است. او در 8 ژانویۀ 1605 م / 27 شعبان 1013 ق، گزارش سفر خود از ایران را به امپراتور رودولف تقدیم کرد. وی این گزارش را شخصاً در 1609 م / 1018 ق در شهر آلتنبورگ آلمان چاپ کرد، زیرا پیش‌تر، به‌سبب اهمیت آن، گزارشی نادرست به نام وی چاپ شده بود و او ناچار آن را تکذیب، و خود، به چاپ اثرش اقدام نمود. در اوایل سدۀ 19 م، متن آن از روی بایگانی اسناد وین در مجموعۀ «نشریۀ جغرافیایی و تاریخی» چاپ شد (1819 م / 1235 ق). قریب 50 سال بعد شارل شفر فرانسوی که مدیر مؤسسۀ زبانهای زندۀ شرقی در پاریس بود، این گزارش را به زبان فرانسوی ترجمه کرد و همراه با یک مقدمه و چند پیوست و شماری یادداشت در 1877 م / 1294 ق در پاریس به چاپ رساند. این اثر را محمود تفضلی در 1351 ش از روی متن فرانسوی به فارسی ترجمه کرد. استنادات این مقاله نیز به همین ترجمه است. پیش‌تر نیز نصرالله فلسفی قسمتهایی از این گزارش را در کتاب زندگانی شاه عباس اول ترجمه و نقل کرده بود (برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : تفضلی، 25، حاشیۀ 1). اصل اثر همراه با ترجمۀ فارسی به‌صورت یکجا در 1388 ش منتشر شده است. 

مآخذ

تفضلی، محمود، مقدمه و حاشیه بر ایترپرسیکوم (نک‍ : هم‍ ، فن دریابل)؛ فن دریابل، گئورگ تکتاندر، ایترپرسیکوم (سفر به ایران)، ترجمۀ محمود تفضلی، تهران، 1388 ش.

پیمان متین
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: