صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / منابع فرهنگ مردم ایران / منابع معاصر / پژوهشهای ایران‌شناسان / چرندپرند /

فهرست مطالب

چرندپرند


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 13 بهمن 1398 تاریخچه مقاله

چَرَنْدْپَرَنْد، اثری خلاقانه از علی‌اکبر دهخدا (1258- 1334 ش / 1880-1956 م)، که از حیث ساختار، محتوا، زبان و بیان از فرهنگ عامه الهام یافته، و بسیاری از عناصر آن، ازجمله عنوان کتاب ــ که به معنای «پرت‌وپلا، چرت‌وپرت، هذیان، سخن مهمل و بیهوده، و حرف مفت» ( لغت‌نامه ... ) است ــ نیز برگرفته از فرهنگ مردم است و کاملاً با محتوای نوشته‌ها، مخاطبان آنها و اهداف نویسنده تناسب دارد. 
چرندپرند شامل مجموعه نوشته‌های طنزآمیزی است در نقد اجتماع و سیاست، به‌صورت روایات کوتاه، اعلانات مختصر، تلگرامها، گزارشهای خبری و جز اینها (یوسفی، یادداشتها ... ، 216-217) که در روزنامۀ صور اسرافیل (ه‍ م) به چاپ می‌رسید (نک‍ : دبیرسیاقی، خاطراتی ... ، 5؛ صدرهاشمی، 3 / 131؛ براون، تاریخ مطبوعات ... ، 2 / 498). از نظر منتقدان، صور اسرافیل «از بهترین جراید داخلی، از نقطه نظر ادبی» (همو، تاریخ ادبیات ... ، 334)، «مهم‌ترین روزنامۀ صدر مشروطیت» (دبیرسیاقی، همان، 27) و «رادیکال‌ترین و مشهورترین روزنامۀ دوران مشروطیت صغیر» (مؤمنی، 9) خوانده شده، که در کوی و برزن به فروش می‌رسیده است و بیشتر، اطفالْ فروشندۀ آن بوده‌اند (دبیرسیاقی، مقدمـه بر ... ، 9). در تـأیید شیفتگی مردم بـه این نشریـه ــ که بی‌شک نوشته‌های چرندپرند در ایجاد آن نقش اصلی داشته است ــ همین بس که گفته‌اند: هر شمارۀ آن در 000‘24 نسخه چاپ و منتشر می‌شده است (همانجا؛ نیز نک‍ : پزشک‌زاد، 104؛ یعقوبی، 40) و حتى باسوادان جامعه آن را در مکانهای عمومی برای بی‌سوادان می‌خوانده‌اند (یزدانی، 208؛ نیز نک‍ : یعقوبی، 55). 
این نوشته‌ها از منظر ادبی، آثاری است میانۀ قصه یا حکایت فارسی و داستان کوتاه غربی (نک‍ : بالایی، 78)، و از حیث محتوا، هر بخشی از آن «بیانیه‌ای [است] جاندار و پرتوان در دفاع از آزادی، قانونمندی، مدنیت، حق‌طلبی، و انکار خودکامگی» (سیف، 95). 
دهخدا در چرندپرندهای خود، با نامهای مستعاری مطلب نوشته است که مستقیماً برگرفته از فرهنگ عامه‌اند، یا به مدد شگردهای هنری نویسنده، به قیاس اسامی عامیانه و با طنزی ظریف، ساخته شده‌اند. اسمهایی چون: دخو، اویارقلی، برهنۀ خوشحال، جغد، جناب ملا اَینَکعلی، خرمگس، دخوعلی‌شاه، دمدمی، روزنومه‌چی، رئیس انجمن لات‌ولوتها، سگ حسن دَله، غلام‌گدا، فضول‌باشی، نخود همه آش و جز اینها، نمونه‌هایی از این اسامی‌اند (دانشنامه ... ). واژۀ «دَخُو» (دبیرسیاقی، همان، 14؛ دانشنامه؛ براون، 264)، یا «دِخَو» (یوسفی، دیداری ... ، 2 / 151، 444) نیز ــ که مکررترین نام مستعار به کار رفته در چرند پرند است ــ از لحاظ لغوی به معنای دهخدا و کدخدا، و در عرف نام ابلهی قزوینی است که ایرانیان داستانهای سفیهانه و خنده‌داری به او نسبت می‌دهند؛ نظیر جحا در زبان عربی و ملانصرالدین (یوسفی، یادداشتها، 218). 
برای چرندپرندهای دهخدا که با عناوین مختلفی چون فکاهی و فکاهه (همو، دیداری، 2 / 151؛ استعلامی، 89؛ صدرهاشمی، همانجا)، مقالۀ فکاهی (براون، تاریخ مطبوعات، 2 / 499)، نوشتۀ طنزآمیز (یوسفی، یادداشتها، همانجا)، مقالۀ طنز (پزشک‌زاد، 103)، مقالۀ انتقادی (خانلری، 170؛ یعقوبی، 40) و مقالۀ کوتاه (آرین‌پور، 2 / 78) خوانده شده‌اند، از نظر ابداع، تخیل و تفکرِ درخشان و حتى هذیانهای آن، هیچ‌گونه پیشینه‌ای در ادبیات فارسی وجود ندارد (بالایی، 70). وجود همین خصلتها ست که منتقدان چرندپرند را نوعی تجدد در هجو و انتقاد فارسی (براون، تاریخ ادبیات، 337)، و نثر آن را مبدع مکتبی خاص در سبک نثرنویسی فارسی (خانلری، 138) و میانۀ نثرِ قصه‌نویسی و روزنامه‌نویسی خوانده‌اند که از طریق تصویرهای طنزآمیز در پی سرگرمی خواننده است (براهنی، 536). 
بااین‌همه، برجسته‌ترین وجه زیبایی‌شناختی چرندپرند را باید در آمیزش آن با جوهر زندگی مردم، آمال و آرزوها، دغدغه‌ها و مصائب ایشان دانست که چون با بیانی طنزآمیز نیز همراه می‌شود، به اوج زیبایی و تأثیر دست می‌یابد و تصویری روشن از اوضاع و احوال جامعۀ ایرانی، به‌خصوص از فرهنگ عامه در سطوح معنوی و مادی آن به دست می‌دهد. یکی از جنبه‌های فولکلوریک چرندپرند، گرته‌برداریِ موفقی است که دهخدا در داستانهایش از نقلها و خاطره‌گوییهای شفاهی عرضه می‌کند؛ مثلاً آنجا که در گزارش احوال لشکر ایران و وطن‌فروشی خیانت‌پیشگان می‌نویسد: « ... همین‌که لشکر ایران پشت دیوار رسید، دید این یونانیهای بدذاتِ هفت‌خط با قشون جلوِ راه را گرفته‌اند. خوب حالا ایران چه خاک به سرش کند؟ برود! چه‌طور برود؟ برگردد! چطور برگردد؟ ماند سفیل‌وسرگردان ... » (ص 7، 14-15، 24-25، 58). این‌گونه روایتگری، یادآور آغاز و انجام نقلهای شفاهی پرده‌خوانان، نقالان و قصه‌گویان قدیم است. 
خصیصۀ دیگر چرندپرند استفاده از قالبهایی است که دهخدا برای بیان ایده‌های خود برگزیده است. این قالبها عموماً امروزی و رایج، و در عرصۀ زندگی و فرهنگ مردم پرکاربردند، قالبهایی چون: مکتوب، مناظره، قصه و حکایت و نقل، اعلان، اخبار، خاطره و نظایر اینها. 
حضور و نقش‌آفرینی تیپهای عامی از سنخ اویارقلی، خرمگس، دخوعلی، دخوعلی‌شاه، دمدمی، سگ حسن دله، غلام‌گدا آزادخان، نخودِ همه آش و جز اینها با خصلتهای اخلاقی و رفتاری ویژه‌ای که دارند، قهرمانان افسانه‌ها و لطیفه‌های شفاهی را به یاد می‌آورند و از منظر خاستگاه طبقاتی، بیشتر از لایه‌های فرودین جامعه برآمده‌اند و همگی آفریدۀ ذوق نویسنده‌اند (یوسفی، همان، 216، 221). 
کاربرد زبان طبقات مختلف مردم کوچه و بازار در چرندپرند، یکی دیگر از نشانه‌های حضور این طبقات در این اثر، و ارتباط کتاب با فرهنگ مردم است. بر این اساس است که برخی گفته‌اند: «دهخدا از نظر زبان، از تمام نویسندگان پیش از خودش، به زبان مردم نزدیک‌تر است» (براهنی، 544). بهره‌مندی دهخدا از ظرفیتهای زبان محاوره، نه‌تنها شگردی روایی برای نوآیین‌کردن داستان است، بلکه تصویری است از گره‌خوردگی این نوشته‌ها با بطن و متن زندگی مردم. «دهخدا برای آنکه با مردم سخن گوید، زبان مردم را برگزید» (یوسفی، همان، 219). حضور پربسامد کلمات محاوره‌ای و تعبیرات عامیانه، تکیه‌کلامها، کنایات، مثلها، حکمتها، شعرها و ترانه‌ها، لطیفه‌ها و شوخیها در چرندپرند، و تفوّه راوی و اشخاص فرودست قصه‌ها بدانها، لحظه‌ای مهلت نمی‌دهد که خواننده از زندگی و فرهنگ مردم فاصله بگیرد و احیاناً از غمها و نگرانیهای ایشان برکنار باشد. از این حیث نیز زبان چرندپرند «زبانی بسیار غنی و شیوا و پرکنایه است که با مهارت بسیار از هر قید و بندِ فاضلانه می‌گریزد و با به کار گرفتن زبان پرانعطاف عوام، و مثلها و کنایه‌هایشان، ولتروار به ستیزه برمی‌خیزد» (آشوری، 103). 
از دیگر جلوه‌های زندگی مردم در چرندپرند، اشارات فراوانی است که دهخدا به دانشهای عامه، اعتقادات، آداب و رسوم و آیینهای مردم دارد؛ از آن جمله‌اند: اشاره به دانشهایی چون کیمیا، لیمیا و سیمیا (نک‍ : ص 3، 6)؛ کاربرد مومیایی و نمک برای دفع ترس (ص 19)؛ ریختن تربت در حلق بیمار مشرف به موت برای نجات وی (ص 107)؛ شیوۀ رمالی (نک‍ : ص 21، 44، 85)؛ نحوۀ چله‌نشینی و طلسم و نیرنج (ص 21)؛ جن‌گیری (ص 23)؛ شیوۀ مداوای دردِ چشم (ص 30-31)؛ دعانویسی، مارگیری، افسونگری، جام‌زنی، حسابگری و طالع‌بینی (ص 44-45)؛ عشرخوانی و جزوه‌کشی (ص 85)؛ همچنین باور به شیوع وبا به‌سبب اینکه مرده کفن خود را می‌جویده (ص 41-42)؛ نحس دانستن عدد 13 (ص 45)؛ انداختن شپش در کفش مهمان برای تسریع در رفتن او (ص 103)؛ باور به روا نبودن دوخت‌ودوز در ایام سوگواری (همانجا)؛ ریختن آب توبه بر روی کسی (ص 112)؛ میان انگشت شست و سبابه را گاز گرفتن، به نشانۀ پشیمانی از خیالات و تصورات ناروا (ص 114)؛ تف کردن بر زمین، به نشانۀ انصراف و پشیمانی از تصوری نادرست (همانجا)؛ دستمال نان و پنیر بستن به کمر عروس، به نشانۀ انتقال برکت به خانۀ همسر (ص 122)؛ خضاب کردن ریش در روز شنبه برای دور ماندن از بیماری (ص 130)؛ حق نمک را رعایت کردن (نک‍ : ص 11، 19)؛ باور به اینکه در عصر ظهور، خرید و فروش با صلوات صورت می‌گیرد (ص 33)؛ باور به وقوع مرگ بر اثر افتادن بختک بر روی کسی (ص 35)؛ باور به مفید بودن لعن چهارضرب در توقف مرگ‌ومیر (نک‍ : ص 41-42)؛ و موارد بسیار دیگر از این دست. 
القاب، عناوین و نامهایی که دهخدا برای اشخاص داستانهای خود برگزیده، اگرچه بعضاً «تقلید طنزآمیزی از لقبهای دربار قاجار است» (استعلامی، 91، نیز حاشیۀ 3)، بخشی از فرهنگ مردم و زیبایی‌شناسیِ حاکم بر آن را به نمایش می‌گذارد و به نوعی، نقد فرهنگ عامه در نام‌گذاری و لقب‌دهی به افراد جامعه نیز هست. از این دسته‌اند نامهایی چون: سیدجلال شهرآشوب (ص 94)، جناب خروسعلی (ص 106)، طاوسعلی (همانجا)، عباس‌کچل، علی‌چراغ، اکبربلند (ص 71)، مشهدی ماشاءالله، میرزا ماندگار (ص 30)، ملا اینکعلی (ص 6)، هفت‌خط (ص 7)، خرمگس (ص 9)، علی‌تیزه (ص 80)، و جز اینها. 
افزون بر این، زبان دهخدا لبریز است از تکیه‌کلامها، اتباع، جملات دعایی، نفرینها، ناسزاها، عبارات تهدید، تصدیق و تأکید، سوگندها و نظایر اینها، که به‌طور معمول بر زبان مردم کوچه و بازار جاری است و ضمن به دوش کشیدن بار عاطفی و صمیمیت متن، از نقد زبان و فرهنگ جامعه نیز خالی نیست. 
مثلها و حکمتهای بی‌شمار چرندپرند نیز غالباً برگرفته از زبان و فرهنگ عوام‌اند؛ مثلهایی مانند لولهنگش خیلی آب می‌گرفت (ص 6)، نشخوار آدمیزاد حرف است (ص 11)، و چی خوردی؟ نخود اَو، بخور و بدو (ص 24). دهخدا گاهی مثلهای گفتاری را با مثلهایی برخاسته از فرهنگ مکتوب نیز ترکیب می‌کند، مثلهایی که برخی عبارتی حکیمانه یا مصراع و بیت مشهوری است که از رهگذر متون ادبی یا دیوانهای شاعران در فرهنگ مردم رسوخ کرده، جزئی از آن شده، و هم‌اکنون بر زبان مردم جاری است؛ نظیر عقل و دولت قرین یکدگرند (ص 4)، صلاح مملکت خویش خسروان دانند (ص 11)، ده مرو، ده مرد را احمق کند (ص 22)، این جهان کوه است و فعل ما ندا (ص 40)، این قافله تا به حشر لنگ است (ص 48)، و امثال بی‌شمار دیگری از این دست. حتى برخی از مثلها، ساختار مقالاتی با عنوان «مجمع‌الامثال دخو» را شکل می‌دهند؛ بدین‌صورت که دهخدا «آغاز هر مثلی را که مطلوب بوده، نقل کرده و دنبالۀ آن را به عباراتی طنزآمیز، متضمن نقد اعمال ناروای زورمندان و بازگفتن رنجهای دردمندان و رسوا کردن غاصبان و بیدار ساختن محرومان مبدل گردانیده است» (دبیرسیاقی، مقدمه بر، 14). 
همچنین‌اند کنایه‌های بسیاری که در متن چرندپرند حضور دارند و افزون بر آنکه به گیرایی و زیبایی متن کمک می‌کنند، از منش فارسی‌زبانان در دوپهلوگویی و پرهیز از تصریح در کلام، و دشواری شناخت منش ایرانیان نیز پرده برمی‌گیرد. شمار این موارد چندان است که به‌طور میانگین در هر صفحه، 2 تا 4 مورد از آنها دیده می‌شود: کبادۀ ملک‌الملوکی را کشیدن (ص 6)؛ الم سرات راه انداختن (ص 9)؛ در انشر و منشر گیرکردن (همانجا)؛ بریدن پای کسی (ص 10)؛ سر سلامت به گور نبردن (همانجا)؛ موی دماغ کسی شدن (ص 11)؛ و ... . 
دهخدا در چرندپرند، با اینکه بر فرهنگ غیرمادی مردم تمرکز دارد، هرگز از فرهنگ مادی آنان غافل نیست؛ به همین سبب، خواننده در کنار مقاصد اصلی متن، با شیوه‌های معاش مردم، خوراک، پوشاک، نوشیدنیها، سرگرمیها، ابزار و آلات لهو و لعب، مکانها، و بیشتر از همه، با مشاغل و پیشه‌های مردم روزگار آشنا می‌شود. 
طنز دهخدا نیز مایه‌هایی از فرهنگ عامه را با خود دارد. وی در کنار به‌کارگیری شیوه‌های رایج طنزآفرینی، نظیر بزرگ‌نمایی و غافلگیری، بیشتر از فن تجاهل‌العارف، نقیضه‌سازی، خلق شخصیتها و موقعیتهای کمیک، ترکیب زبان رسمی با زبان محاوره، و کاربرد کنایه، آن هم «کنایه‌هایی بلیغ‌تر از تصریح» (یوسفی، یادداشتها، 222)، به طنزی خاص دست می‌یابد که نمونۀ آن را در ادبیات مکتوب و رسمی فارسی کمتر سراغ داریم. این ازآن‌رو ست که هدف دهخدا از ساختن چنین طنزهایی، نه‌فقط نشان دادن عمق فجایع سیاسی و اجتماعی بوده، بلکه وی از طریق تصویرهای طنزآمیز انتقادی، به دنبال سرگرمی نیز می‌گردد (براهنی، 536)؛ ایجاد سرگرمی برای عموم مردمی که مخاطبان و مشتریان هرروزۀ کالای او بوده‌اند. 

مآخذ

 آرین‌پور، یحیى، از صبا تا نیما، تهران، 1372 ش؛ آشوری، داریوش، «چرندپرند دهخدا و مکان آن در طنزنویسی فارسی»، دخوی نابغه، به کوشش ولی‌الله درودیان، تهران، 1378 ش؛ استعلامی، محمد، ادبیات دورۀ بیداری و معاصر، تهران، 1355 ش؛ بالایی، ک. و م. کوییپرس، سرچشمه‌های داستان کوتاه فارسی، ترجمۀ احمد کریمی حکاک، تهران، 1366 ش؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران، ترجمۀ غلامرضا رشیدیاسمی، تهران، 1329 ش؛ همو، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورۀ مشروطیت، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1337 ش؛ براهنی، رضا، قصه‌نویسی، تهران، 1362 ش؛ پزشک‌زاد، ایرج، طنز فاخر سعدی، تهران، 1381 ش؛ خانلری، پرویز، «نثر فارسی در دورۀ اخیر»، نخستین کنگرۀ نویسندگان ایران، تهران، 1326 ش؛ دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1386 ش؛ دبیرسیاقی، محمد، خـاطراتی از دهخدا و از زبـان دهخدا، تهـران، 1359 ش؛ همـو، مقدمه بر مقـالات دهخدا، به کوشش همو، تهران، 1358 ش؛ دهخدا، علی‌اکبر، چرندپرند، تهران، 1341 ش؛ سیف، احمد، در انکار خودکامگی، تهران، 1382 ش؛ صدرهاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان، 1332 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مؤمنی، باقر، صور اسرافیل، تهران، 1357 ش؛ یزدانی، سهراب، «سیاست در چرندپرند دهخدا»، مجلۀ تخصصی گروه تاریخ دانشگاه تهران، تهران، 1382 ش، س 4، شم‍ 4؛ یعقوبی، رضا، بررسی زندگی‌نامۀ علامه علی‌اکبر دهخدا با تأکید بر جنبۀ سیاسی آن، تهران، 1377 ش؛ یوسفی، غلامحسین، دیداری با اهل قلم، مشهد، 1357- 1358 ش؛ همو، یادداشتهایی در زمینۀ فرهنگ و تاریخ، تهران، 1371 ش؛ نیز: 

Browne, E. G., The Persian Revolution of 1905-1909, London, 1966. 
محمد پارسانسب
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: