صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / منابع فرهنگ مردم ایران / منابع تاریخی / منابع علمی / جوامع احکام النجوم /

فهرست مطالب

جوامع احکام النجوم


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 9 دی 1398 تاریخچه مقاله

جَوامِعُ اَحْکامِ النُّجوم، کتابی به زبان فارسی در زایچه و احکام نجوم از ظهیرالدین ابوالحسن علی بن زید بن محمد بیهقی (490-565 ق / 1097-1170 م)، مشهور به ابن‌فُندُق و فرید خراسان، ادیب، مورخ، فیلسوف، منجم، متکلم و فقیه سدۀ 6 ق / 12 م (نک‍ : دبا، 13 / 482). 
این اثر که از نظر ادبی و تاریخی اطلاعات ارزشمندی دارد (نفیسی، 336)، افزون بر آنکه از تسلط بیهقی در زمینۀ نجوم خبر می‌دهد، ازجمله منابعی است که در بررسی زندگی اجتماعی عصر مؤلف سودمند است؛ به‌ویژه که مؤلف دربارۀ صنایع، حِرَف، آداب و رسوم اجتماعی، اصطلاحات رایج زبانی و دیگر مسائل مردم‌شناختی مباحث ارزنده‌ای را مطرح می‌کند و در پی نشان دادن ارتباط این مسائل با احکام نجوم متداول در روزگار خود است (نوشاهی، 52). این کتاب با آنچه یاقوت حموی با عنوان جوامع الاحکام در 3 جلد از بیهقی یاد کرده (13 / 227)، متفاوت است (نوشاهی، همانجا). 
بیهقی دربارۀ احکام نجوم، افزون بر کتاب جوامع احکام النجوم، آثار متعددی با این عنوانها نگاشته است: احکام القرانات، امثلة الاعمال النجومیة، خلاصة الزیجات، ذخائر الحکم، عرائس النفائس، الکرة و الاسطرلاب، مؤامرات الاعمال النجومیة، و معرفة ذات الحلق (بیهقی، جوامع ... ، گ 1 پ ـ 2 رو؛ یاقوت، 13 / 225-229؛ نفیسی، 346)، که از میان این آثار، ذخائر الحکم و عرائس النفائس در ابطال و رد احکام نجوم بوده است (نک‍ : بیهقی، همان، گ 2 رو). با این حال، به جز متن جوامع احکام النجوم از دیگر آثار او در این زمینه تاکنون نشانی یافت نشده است و تنها فوایدی از ذخائر الحکم او را در اختیار داریم که در 512 یزدگردی تألیف شده (همو، ذخائر ... ، گ 151 رو؛ برگهای 150 رو ـ 152 رو این نسخه در کتابخانۀ سلیمانیه موجود است). موضوع این رساله، اختیار طالع مناسب برای استجابت دعا ست و در آن از آراء یونانیان و طایفه‌ای از یهودیان و نصارای بغداد یاد شده است. 
بیهقی کتاب جوامع احکام النجوم را در 10 فصل به این شرح نگاشته است: فصل اول در دانستن آنچه مولود از کدام نوع است، از حیوانات و انسان یا غیر او، و از انواع آنچه که در تحت حیوان باشد؛ فصل دوم در مَسقط نطفه و احکام ماههای آن؛ فصل سوم در آنکه مولود سالم است یا ناقص، و در دلایل تربیت کودک؛ فصل چهارم در احکام هیلاج و کدخدای و قانون عمر؛ فصل پنجم در احکام 12 خانه از طالع؛ فصل ششم در احکام بودن کواکب در بیوت، حدود، وجوه و مثلثات؛ فصل هفتم در احکام سهام طالع و دلایل ولادت آن؛ فصل هشتم در احکام اثناعشریات و آثار بروج و احکام نظر کواکب به یکدیگر در وقت ولادت و احکام رأس و ذَنَب؛ فصل نهم در احکام تحویل و انتهای صاحب طالع و باقی دلایل تحویل؛ و فصل دهم در احکام سالهای عالم بر طریق جُمله و بر اختیارات کلی و جزئی کارها و جز آنها. 
بیهقی در مقدمۀ جوامع (گ 1 پ ـ 2 رو) ضمن یادآوری نکاتی دربارۀ شرح حال خود، از برخی آثارش نیز نام می‌برد. او تصریح می‌کند که کتاب جوامع را در عین انکار احکام نجوم، از آنجا که ملوک و سلاطین روزگارش را «بدان تقربی هست و فکرتها و رأیهای خویش را بر محک آن می‌زنند»، به خواهش دوستان خود و با مراجعه به 257 عنوان کتاب در موضوع احکام نجوم نگاشته است؛ آن هم بر اساس آنچه که از میان مطالب آنها معتمدتر می‌یافته است (همان، گ 2 رو ـ 2 پ؛ مرعشی، 16 / 210). با این حال، در فراز دیگری از همین مقدمه (گ 2 پ)، به «احکامیان» (= اهل نجوم دربار) توصیه می‌کند که دربارۀ آینده تا آنجا که میسر است، از ممکن‌بودن رخدادها سخن گویند، نه از قطعی‌بودن آنها، و دعوی دانستن «اسباب» نکنند و آن هنگام حکم کنند که بیش از یک دلیل و اَمارت بینند. 
بیهقی بر توجه منجمان به وقت حکم‌کردن بر نحسی عطارد و موقعیت منازل نجومی مریخ و قمر برای جلوگیری از خطای فاحش ایشان تأکید می‌کند (همانجا) و شوخی درباریان یکی از امیران روزگار خود با یک منجم را نقل می‌کند که به وقت زادن کره‌اسب امیر، «ارتفاع وقت زادن» او را گرفتند و بر منجم عرضه کردند و گفتند که امیر را پسری آمده است و آن بیچاره مدتها دربارۀ اعمال و احکام در آن طالع بررسی می‌کرد و سرانجام کره‌اسب را به صفاتی مانند عقل، دین‌داری، وفا، سخا و جز آنها حکم کرد و خود را مضحکه نمود (همان، گ 3 رو، نیز 4 رو). بدین‌سان، تأکید بیهقی بر دقت منجمان و تکیۀ آنها بر تمام جوانب دانش احکام نجوم و بر فیض الٰهی به جای حدس، به روشنی برمی‌نماید که خود او هم به رغم انکار فلسفی این مباحث، به آنها رغبت و حتى می‌توان گفت که باور داشته است؛ چنان‌که در تاریخ حکماء الاسلام (ص 65-66) نیز در شرح حال ابن‌سینا، به دقت از طالع او یاد می‌کند. 
بیهقی در جوامع به آنچه که به اعمال نجومی تعلق دارد، نپرداخته است و علت این رویکرد را بیان چنین اعمالی در دو کتاب خلاصة الزیجات و امثلة الاعمال النجومیۀ خود ذکر می‌کند (گ 3 رو). 
او از همان نخستین فصول کتاب، از نقش احکام نجوم در باورهای مردم روزگار خود سخن می‌گوید و با اشاره به کاربردهای گوناگون این فن در زندگی روزمرۀ آنها، تصویر جالبی در اختیار ما می‌نهد؛ چنان‌که اگر در نخستین فصل از شادی مردان از دوقلو بودن پسران و از غم مادران از دوقلو بودن دختران خود یاد می‌کند (گ 5 رو)، در فصل دوم از باوری سخن می‌گوید که ویژگیهای جسمی، رفتاری و باطنی مردمان را در نسبت منازل بروج با انعقاد نطفه باز می‌جوید (برای نمونه، نک‍ : گ 5 پ ـ 6 رو) و حتـى تشخیص صحت نسبـت فـرزند را بـر طالع نجومی او بنیاد می‌نهد (گ 7 پ). 
بیهقی در فصل سوم جوامع (گ 7 پ ـ 14 رو) نیز در ادامۀ سنتهای زردشتی ( گزیده‌ها ... ، فصل 30، بند 1-12، ص 44-45) و هرمسی (بلیناس، 515-521)، از مناسبات کواکب با اعضای بدن و از نسبت شکل، رنگ چهره، پوست و طبیعت آدمی (= دموی، صفراوی، سوداوی و بلغمی) با طالع او سخن می‌گوید. 
فصل پنجم کتاب، از منظر مطالعات مردم‌شناختی اهمیت فراوان دارد؛ چراکه بیهقی در پوشش احکام نجوم، از بافت جامعه و نحوۀ برخورد و رفتار اجتماعی مردم ایران در سدۀ 6 ق سخن می‌گوید و با پیش‌بینی نسبتِ پیشه و حرفۀ مولود هر طالع، درواقع، از باورهای هر صنف و پیشه‌ای در روزگار خود یاد می‌کند (نوشاهی، 54) و برای اثبات سخن خود، از درجۀ طالع برخی بزرگان روزگارش مانند شرف‌الزمان ایلاقی و سلطان سنجر سلجوقی بهره می‌گیرد (گ 36 پ، 38 پ). در این فصل، او در بحث از احکام برج دهم به دسته‌بندی پیشه‌وران روزگار خود می‌پردازد؛ پس نخست، پیشه‌های اصلی و آن‌گاه پیشه‌های فرعی را یاد می‌کند (گ 83 رو ـ 88 پ). پیشه‌های یادکردۀ او عبارت‌اند از: پیکها و مسافران؛ سرکه‌فروشان، نفت‌فروشان و روغن‌فروشان؛ قِرّادان، کناسان (= رفتگران)، نی‌فروشان، نیزه‌تراشان و خَزران‌فروشان؛ خرمافروشان، زیتون‌فروشان، کاریزه‌فروشان و پنیرفروشان؛ دبّاسان، حلوافروشان و نرّادان؛ قصابان، فصادان (= رگ‌زنان)، خبازان و طباخان؛ صیرفان، زرگران، سیم‌کوبان و مرجان و مرواریدفروشان؛ آبگینه‌گران، سفال‌فروشان و فخاران؛ گُلْخَن‌تابان؛ صیادان ماهی، مُرغ‌فروشان، نخّاسان (= ستور، شتر و گوسفندفروشان)، بنده‌فروشان، دباغان و پوست‌فروشان؛ وراقان، صحافان و خیاطان؛ گلیم، صوف، پلاس و نمدفروشان؛ دهقانان و برزگران؛ ریحان‌فروشان، تره‌فروشان و میوه‌فروشان؛ نیلوَران (= داروفروشان) و عطاران؛ رسن‌تابان؛ صیادان؛ اطبا؛ بازیگران و رسن‌بازان؛ آهنگران؛ کشتی‌بانان؛ کاریزکَنان؛ رنگرزان و نقاشان؛ خرازان و کفشگران؛ درودگران، جولاهان و درزیان (موی‌دوزان) (نیز نک‍ : نوشاهی، 54-56). 
او در فصل پنجم ذیل عنوان «مرگ فجأ» (گ 78 رو ـ 80 پ) از انواع مردن در روزگار خود یاد می‌کند که عبارت‌اند از: غرق شدن در آب، سوختن به آتش، افتادن از بلندی، آبله، خوردن زَهر، دار زدن و جزاینها. همچنین با ذکر مسئلۀ خودکشی به عنوان یکی از انواع چنین مرگهایی، برای نمونه از خودکشی حکیم محمود خوارزمی با کارد (قلم‌تراشی) در مدرسۀ نظامیۀ مرو در 520 ق / 1126 م سخن می‌گوید (گ 80 رو، نیز نک‍ : تاریخ، 180). 
بیهقی با یادکرد پیشه‌هایی مانند حمالی، سقایی، صاحب‌برید بودن، کاردکنی و جزاینها، در فصلهای بعد نیز به شمار دیگری از پیشه‌ها می‌پردازد و از برخی پیشه‌های زنان مانند مشاطه‌گری و معلمی یاد می‌کند (نوشاهی، 56). او که پیش‌تر در جوامع از تفاوت نام‌گذاری مردان و زنان در عراق و خراسان سخن گفته است (گ 29 پ)، در فصل ششم (گ 92 رو ـ 125 پ) اخلاقیات را از منظر احکام نجوم بنابر رأی حکیمان یونانی، بابلی و هندی مانند افلاطون و تنگلوشا برمی‌رسد و این مباحث را در فصلهای هفتم تا نهم نیز از منظر دیگر مباحث احکام نجوم پی می‌گیرد و در پایان فصل نهم (گ 151 رو ـ 158 پ) خلاصۀ مباحث خود را در جدولهایی تنظیم می‌کند. 
گفتنی است که بیهقی در جای‌جای نوشتۀ خود به آثار بزرگانی مانند ابومعشر بلخی، احمد بن عبدالجلیل سجزی، ابوریحان بیرونی، ابن‌فرخان طبری و کوشیار گیلی ارجاع می‌دهد و در فصل پایانی اثر خود در بازنمود احکام تحویل سال و زیجها، به کتابهای موجود در این موضوع به تفصیل می‌پردازد (نیز نک‍ : نفیسی، 336). 
جوامع احکام النجوم در روزگار پس از بیهقی مورد توجه فراوان بوده است و فراوانی نسخه‌های آن (نک‍ : منزوی، 1 / 284؛ مرعشی، 16 / 210-211؛ طباطبایی، 172-173) دلیل خوبی بر این ادعا ست. البته، در این نسخه‌ها، بسته به گرایش مذهبی کاتبان، در ذکر القاب برخی صحابۀ رسول اسلام (ص) تصحیفهایی صورت گرفته است (نک‍ : نوشاهی، 53؛ قس: نفیسی، 338، 343). همچنین می‌دانیم که در سده‌های میانه، از این کتاب، نسخۀ خلاصه‌شده‌ای نیز وجود داشته است (نک‍ : EI2, I / 1132) که اکنون نشانی از آن در دست نیست. 

مآخذ

بلیناس، سر الخلیفة وضعة الطبیعة، به کوشش اورزولا وایسر، حلب، 1979 م؛ بیهقی، علی، تاریخ حکماء الاسلام، به کوشش ممدوح حسن محمد، قاهره، 1996 م؛ همو، جوامع احکام النجوم، نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ آستان قدس رضوی، شم‍ 264‘12؛ همو، فوایدی از ذخائر الحکم، نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ سلیمانیه، شم‍ 452‘1؛ دبا؛ طباطبایی، عبدالعزیز، « نهج‌البلاغة عبر القرون»، تراثنا، قم، 1414 ق، س 9، شم‍ 37؛ گزیده‌های زادسپرم، ترجمۀ محمدتقی راشدمحصل، تهران، 1366 ش؛ مرعشی، خطی؛ منزوی، خطی؛ نفیسی، سعید، «امام ابوالحسن بیهقی و مؤلفات او»، مهر، تهران، 1313 ش، س 2، شم‍ 4؛ نوشاهی، عارف، «جوامع احکام النجوم بیهقی، کتابی مهم در احکام نجوم و جامعه‌شناسی ایران»، نامۀ بهارستان، تهران، 1379 ش، س 1، شم‍ 1؛ یاقوت، ادبا؛ نیز:

EI2.
محمد کریمی زنجانی اصل
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: