صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / دانش عامه / باورهای عامه / توپ مروارید /

فهرست مطالب

توپ مروارید


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 23 دی 1398 تاریخچه مقاله

توپِ مُرْوارید، توپ نظامی بزرگی که در میدان ارگ تهران بود و مردم آن را عامل سعادت و خوشبختی می‌دانستند و برای بخت‌گشایی بدان متوسل می‌شدند.
این توپ که توپ مرواری نیز خوانده‌شده‌است (ماسه، I / 148)، یکی از مظاهر قدیم دارالخلافۀ تهران محسوب می‌شد (نجمی، 24). در گلوگاه لولۀ آن دانه‌های درشتی به شکل مروارید از جنس خود توپ (مفرغ) به شکل گردن‌بند وجود دارد. گویا سبب نام‌گذاری آن به توپ مروارید همین گردن‌بند مروارید‌گونه است (شهری، طهران ... ، 4 / 74؛ جکسن، 421؛ کتیرایی، 321). طول این توپ مفرغی سر‌پُر دو ذرع و نیم، و قطر دهانه‌اش یک وجب است. دو چرخ قطور شبیه به چرخ گاری دارد (شهری، همان، 4 / 72). این توپ در تهران قدیم، در وسط میدان ارگ، که میدان نقاره‌خانه نیز نامیده می‌شد، روبه‌روی نقاره‌خانه، روی زمین گذاشته شده بود و جوانان با آن زورآزمایی می‌کردند؛ اما بعد سکویی به ارتفاع یک ذرع در آنجا ساختند و توپ را روی آن گذاشته و دور آن را نرده‌کشی کردند و چرخهایش را با زنجیر بستند و برایش نگهبان گذاشتند (همان، 4 / 74- 75، تاریخ ... ، 1 / 356). این فضای محصور، دری آهنی داشت و شبانه‌روز از آن مراقبت می‌کردند (معیرالممالک، 61؛ کتیرایی، همانجا). این توپ در زمان رضاشاه، به اشارۀ یکی از شهردارهای سابق، به باغ باشگاه افسران ــ ورودی ساختمان شمارۀ 7 وزارت امور خارجه ــ برده شده است (مقدم، 156) و اکنون نیز برخی منابع نظامی خواستار انتقال آن به موزۀ نظامی‌اند (جواهر‌کلام، 147؛ مجلسی، 16).
روی لولۀ این توپ شعرهایی از فتحعلی خان صبا (1238 ق / 1823 م)، ملک‌الشعرای دربار فتحعلی ‌شاه قاجار (سل‍ 1212-1250 ق / 1797-1834 م) کنده شده بود، اما چون روی بدنۀ توپ و دو چرخ آن را رنگ زده‌اند، دیگر این اشعار دیده نمی‌شود. از دیگر تزیینات روی این توپ تصویر یک جفت شیر کوچک‌اندام است که برخلاف شیرهای ایرانی یال ندارند (کتیرایی، 322؛ نیز نک‍ : نفیسی، 845).
به عقیدۀ برخی، این توپ را شاه عباس صفوی در 1032 ق / 1622 م، از پرتغالیها به غنیمت گرفت (کرزن، 1 / 23؛ آلمانی، III / 218) و شاردن این توپ را در اصفهان دیده است (کرزن، همانجا). به نظر عده‌ای نادر شاه افشار (سل‍‍ 1148-1160 ق / 1735-1747 م) آن را از هندوستان به ایران آورد و برخی نیز ساخت آن را به دستور کریم ‌خان زند (سل‍ ؟-1193 ق / ؟- 1779 م) در شیراز می‌دانند. گفته‌اند که این توپ، در کنار امامزاده شاه چراغ قرار داده شده بود، اما بعدها، آقا محمد خان قاجار (سل‍ 1210-1211 ق / 1795-1796 م) آن را به تهران آورد (همانجا؛ کتیرایی، 321). برخی نیز توپ مروارید را یادگار جنگهای 11‌سالۀ ایران و روسیه دانسته‌اند (نجمی، همانجا). بعضی نیز آن را از هدایای کاترین دوم، ملکۀ روسیه به فتحعلی ‌شاه می‌دانند (نفیسی، 846).
با این همه، با توجه به حک شدن نام فتحعلی‌شاه بر مخزن باروت توپ و قطعه شعر روی آن که به تاریخ ساخت توپ اشاره دارد، ساخت آن را باید به فرمان فتحعلی ‌شاه قاجار در 1233 ق / 1817 م، و به دست شخصی به نام اسماعیل اصفهانی دانست (همو، 844-845؛ کتیرایی، 322).
روایات شایع دربارۀ این توپ، حکایت از آن دارد که مردم از همان آغاز برای آن خواص شگفت‌انگیزی قائل بودند. مردم تهران باور داشتند که این توپ بدون آنکه کسی آن را بکشد، از بوشهر ــ یا به روایت دیگری از شیراز با اذن شاه چراغ ــ به تهران آمده است (شهری، طهران، 4 / 74؛ جکسن، 422؛ هدایت، نیرنگستان، 158)، و اگر این توپ را از جایش تکان دهند، زمین و زمان به هم می‌خورد. همچنین گفته‌اند که یک‌ بار در زمان ناصرالدین شاه (1264-1313 ق / 1847-1895 م)، این توپ از فسق مردم تهران به ستوه آمد و به سوی مشهد روانه شد، اما دعا و توبۀ مردم آن را دوباره به میدان ارگ بازگرداند (کتیرایی، 323).
مردم برای مقاصدی چون بخت‌گشایی دختران و بیوه زنان، بچه‌دارشدن زنان، و درمان بیماریهای گوناگون به توپ مروارید متوسل می‌شدند (جکسن، همانجا؛ کتیرایی، 322)؛ از این‌رو، معمولاً در شبهای جمعه و اعیاد (شهری، همانجا) و اغلب در چهارشنبۀ آخر سال (چهارشنبه‌سوری) و شبهای قدر به‌ویژه 27 ماه رمضان دور توپ جمع می‌شدند؛ زنان و دختران به سربازان محافظ این توپ، پول و شیرینی و کله‌قند می‌دادند تا اجازه بگیرند به توپ نزدیک شوند (کتیرایی، همانجا؛ شهری، تاریخ، 1 / 356).
دختران به کمک همراهشان سوار بر توپ می‌شدند و 3 بار می‌گفتند « یا قریب الفرج» و پس از پیاده شدن از توپ، با نوار باریکی از گوشۀ چهارقدشان، یا پارچه‌ای دیگر، یا قفلی بر چرخ توپ دخیل می‌بستند (شهری، همانجا؛ کتیرایی، 322-323)؛ همچنین برای بخت‌گشایی، دختران از زیر این توپ رد می‌شدند (هدایت، همانجا، فرهنگ ... ، 124)، یا روی لوله‌اش سُر می‌خوردند (شهری، طهران، 4 / 75). رسم بود که اگر کسی تا یک سال بعد، حاجتش برآورده شود، دور تا دور توپ شمع روشن کند (کتیرایی، 323). جوانان متلک‌پران آن زمان نیز اشعاری را از زبان این دختران نقل می‌کردند (شهری، همانجا).
افزون بر این، توپ مروارید محل بست‌نشستن بود و برای بست‌نشینان حکم دیگر بستها مثل بقاع مذهبی، مساجد و اصطبل شاهی و جز آن را داشت (ماسه، I / 149؛ فووریه، 109؛ نیز نک‍ : خوش‌افتخار، 40-41). مردم گاه برای فرار از کیفر سیاسی و جرایـم عمـومی ــ مانند تـوسل چند تن از خانهای یزد در زمان مظفرالدین شاه (1313-1324 ق / 1895-1906 م) ــ و گاهی برخی زنان بـرای دادخواهی از آزار شوهر یا مادر شوهر در کنار این توپ بست می‌نشستند (سرسی، 145؛ نک‍ : حسن‌بیگی، 69؛ کتیرایی، همانجا؛ شهبازی، 86).
غیر از تهران در شیراز و تبریز نیز توپی شبیه توپ مروارید و باورهای مشابه وجود داشت، و مردم برای آنها اعمال مشابهی انجام می‌دادند («چهارشنبه‌سوری»، 88).
باورهای مردم دربارۀ این توپ، منبع الهام صادق هدایت برای نوشتن داستانی به نام توپ مرواری (ه‍ م) یا قضیۀ توپ مرواری شد. هدایت داستانش را با سخن گفتن از توپ مروارید در تهران دورۀ قاجاریه شروع کرده، و در آخر به کشف آمریکا و انتقاد از سیاستهای آن پرداخته است (کتیـرایـی، همانجا؛ آرین‌پـور، 226، 231؛ نـیز نک‍ : «نـقد ... »، 58-61).

مآخذ

آرین‌پور، یحیى، زندگی و آثار هدایت، تهران، 1380 ش؛ جواهرکلام، عبدالعزیز، تاریخ‌تهران، تهران، 1357 ش؛ «چهارشنبه‌سوری»، فردوسی، تهران، 1386-1387 ش، شم‍ 62-63؛ حسن‌بیگی، محمدرضا، تهران قدیم، تهران، 1366 ش؛ خوش‌افتخار، هادی، «بست و بست‌نشینی در دورۀ قاجار»، تاریـخ‌پژوهی، مشهـد، 1384 ش، س 7، شم‍‍ 22-23؛ سرسی، لوران دو، ایران در 1839-1840 م، ترجمۀ احسان اشراقی، تهران، 1362 ش؛ شهبازی، داریوش، برگهایی از تاریخ تهران، تهران، 1390 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378 ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ فووریه، ژان بـاتیست، سه سال در دربار ایران، ترجمۀ عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1326 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1378 ش؛ کرزن، جرج. ن.، ایران، ترجمۀ علی جواهر‌کلام، تهران، 1330 ش؛ مجلسی، فریدون، «توپ مرواریـد، دست از سر این توپ بردارند»، اعتماد، تهران، 14 / 11 / 1391 ش، شم‍ 607‘2؛ معیـرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانـی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، انتشارات علمی؛ مقدم، محسن، «مبانی اعتقادات عامه در ایران»، ترجمۀ پورحسینی، مردم‌شناسی، تهران، 1337 ش، دورۀ دوم؛ نجمی، ناصر، دارالخلافۀ تهران، تهران، 1348 ش؛ نفیسی، سعید، «چهارشنبه‌سوری»، مهر، تهران، 1313 ش، س 1، شم‍ 11؛ «نقد توپ مرواری»، ادبیات داستانی، تهران، 1383 ش، س 12، شم‍ 87؛ هدایت، صادق، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، تهران، 1381 ش؛ همو، نیرنگستان، تهران، 1334 ش؛ نیز:

Allemagne, H. René d’, Du Khorassan au Pays des Backhtiaris, Paris, 1911; Jackson, A. V. W., Persia Past and Present, London, 1906; Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938.

مروارید رفوگران

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: