صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / فولکلور مراسمی / فولکلور تقویمی / براساس گاه شماری قمری / تعزیه خوانی /

فهرست مطالب

تعزیه خوانی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 23 اسفند 1401 تاریخچه مقاله

تَعْزیه‌خوانی، یا شبیه‌خوانی، شکلی سنتی از مجموعۀ نمایشهـای آیینـی ـ مذهبی برگرفته از رویدادهای تاریخی و حماسی حزن‌انگیز واقعۀ تاریخی کربلا و شهادت امام سوم شیعیان، حسین بن علی (ع) و بستگان و یاران او و مصائب خاندان پیامبر (ص) و برخی موضوعهای الحاقی انتقادی، هجوآمیز، شاد و گزنده.

خاستگاه و پیش‌زمینه

عاشورا و واقعۀ کربــلا خاستگاه زیباییها و الهامات برای ایرانیان شیعـه در آفرینش هنرهای تجسمی و نمایشی بوده است. تأثیر فرهنـگ عاشورا را می‌توان در همۀ زوایای رفتارهای زندگیِ ادبـی، هنری، اجتماعی و سیـاسـی مردم ایـران و همـۀ حـوزه‌های تفکرات علمـی‌ ـ هنــری، علمی ‌ـ فرهنگی و دانشی ـ فناوری این جامعه مشاهده کرد. مجموعه‌ای مراسم آیینی بر محور واقعۀ عاشورا پدید آمده که تاریخ فرهنگ مذهبی شیعیان ایران و جهان را با ارزشهایی معنوی انسجام بخشیده است.
روح تراژدی در ادبیات مذهبی ایران بر بنیاد فرهنگ عاشورا و وقایع تاریخی کربلا در 61 ق / 680 م، و نبرد دلیرانه و شهادت مظلومانۀ امام حسین (ع) نهاده شده، و به صورت تعزیه‌خوانی یا شبیه‌خوانی، شکلی ویژه از نمایش یا درام مذهبی، تجلی کرده است (بلوکباشی، تعزیه‌خوانی ... ، 17).
در ساخت و ترکیب اجرایی نمایش آیینی تعزیه‌خوانی و صورت بیانی و داستان‌گزاری وقایع تعزیه، عاملهای فرهنگی دیگری نیز تأثیر داشته‌اند. سنت نمایش واقعۀ «مصائب میترا» در میان ایرانیان مهرپرست، سرگذشت غم‌افزای زریر در حماسۀ «یادگار زریران»، و برگزاری آیین «سیاوشان» یا مراسم سوگواری سال‌مرگ سیاوش در جامعۀ بخارا (برای تفصیل موضوع، نک‍ : رضوانی، 167؛ یارشاطر، 89؛ نیز نک‍ : بلوکباشی، «فراز ... »، 5، تعزیه‌خوانی، 42) و مراسم عزاداری هرسالۀ مردم در سالگرد واقعۀ کشته‌شدن رهبر مذهبی مغان، اسمردیس (بردیای دروغین) به دست داریوش هخامنشی (بنجامین، 376)، به احتمال فراوان، از رفتارها و آیینهای قدسیانه‌ای بوده‌اند که در شکل‌دادن و اجرای نمایش آیینی تعزیه‌خوانی و نشان‌دادن مصائب قدیسان شیعه نقش مهم داشته‌اند.
همان‌گونه که یونانیان از نمایش آیینی نیایش و بزرگداشت دیونیوس یاباکوس، خدای تاکستانها و باروری و شور و جذبۀ عارفانه، در ساختن نمایشهای کلاسیک تراژدی و کمدی خود بهره بردند، ایرانیان شیعه نیز در پدید‌آوردن شبیه‌خوانی و نمایش واقعه‌های مذهبی و حدیث مصائب رهبران دینی، به سنت نمایشهای آیینی نیاکان خود چشم داشته، و از شیوۀ اجرای مناسک و آیینهای کهن و پاره‌ای از عناصر اسطوره‌ای و حماسی سازندۀ نمایشهای آیینی استفاده کرده‌اند (بلوکباشی، «فراز»، همانجا).

تعزیه‌خوانی، رفتاری آیینی ـ مذهبی

رفتارهای آیینی مردم پدیدۀ فرهنگی کهن‌سالی است که عموماً با اسطوره‌ها و شعائر مقدس دینی پیوند دارند. این‌گونه رفتارها هرچه بیشتر به گذشته بازمی‌گردند، جوهر دینی ـ تقدسی و بن‌مایۀ اسطوره‌ای ـ شعیره‌ای آنها نیرومندتر و پررنگ‌تر می‌شوند. نمایشهای سنتی مبتنی بر واقعه‌های تاریخی ـ حماسی از نوع رفتارهایی است که در بیرون از ذهن و پندار مردم و در حیات اجتماعی ـ تاریخی جامعه رخ داده‌اند و مردم جامعه در آن رویدادها یا شرکت داشته‌اند، یا شاهد آنها بوده‌اند. به‌تدریج در طول حیات نسلها، طبع ازلی‌گرای عامۀ مردم، این رویدادهای تاریخی را با مجموعه‌ای از افسانه‌ها، قصه‌ها و بـاورها آمیختـه، و بـه صورت سنتـی آیینی ـ نمایشی درآورده است.
در میان سنتهای ایرانی، تعزیه‌خوانی از این‌گونه رفتارهای آیینی ـ نمایشی است که با ساخت و پرداختـی تـاریخی ـ دینـی ریشه در مناسک آیین کهن دوانده، و مایه از اسطوره‌ها و داستانهای ایرانی گرفته است. داستان واقعه‌های تاریخی ـ مذهبی هریک از مجالس تعزیه به صورتی خاص با اسطوره‌ها و قصه‌ها درمی‌آمیزد. اگر کسی از چگونگی واقعه‌های تاریخی مذهب تشیع آگاهی نداشته باشد، تمایز میان تاریخ و افسانه یا اسطوره در تعزیه‌خوانیها برای او دشوار خواهد بود؛ ازاین‌رو ست که وقایع، داستانها و رخدادهای تاریخی تعزیه‌ها برای عامۀ مردم گیرایی ویژه و اثری دل‌انگیز دارد (بلوکباشی، تعزیه‌خوانی، 47- 48).
برخی تعزیه‌خوانی را دنبالۀ سنت شاهنامه‌خوانی در جامعۀ ایران و متأثر از آن دانسته، و گفته‌اند که نظم دراماتیک شاهنامه در دوره‌های بعد، جایش را به درام مذهبی داد و شبیه‌خوانی جای آن را گرفت (شیروانی، 63). گرچه تعزیه‌خوانی برخی وقایع اسلامی و تاریخ برهه‌ای از حیات اجتماعی عرب را باز می‌نماید، اما نکات بسیاری از زمینه‌های ملی ایرانیان در آن گنجانده شده است؛ مثلاً لباس تعزیه‌خوانان مانند خود، زره و چکمه، که پوشاک رزمی سپاهیان دورۀ صفوی را می‌نمایانند، حال آنکه اعراب قبای بلند می‌پوشیدند و پاپوشی به‌جز چکمه به پا می‌کردند و به جای کمربند، شال می‌بستند. تعزیه‌خوانان را هم معمولاً از میان کسانی برمی‌گزیدند که چهره‌هایی روشن و تابناک و ابروانی پیوسته داشتند، نه همچون عربها چهره‌ای سوخته و قهوه‌ای (همو، 64).

شکل‌گیری و سیر تحول

دربارۀ شکل‌گیری و پیشینۀ تعزیه‌خوانی دیدگاههای متفاوت و متناقضی داده شده است. نصرت‌الله باستان پیشینه و شکل‌گیری تعزیه‌خوانی را به زمان دیلمیان می‌رساند و می‌گوید: پس از دیلمیان تعزیه‌خوانی از رونق افتاد و در زمان صفویان دوباره برقرار شد. وی همچنین مدعی است که نسخه‌هایی از تعزیه که در زمان عضدالدولۀ دیلمی نوشته شده بود، در کتابخانۀ مادرید نگهداری می‌شود (شم‍ 8، ص 13-14). نصری اشرفی اولین اَشکال تعزیه و شبیه‌خوانی در نواحی شمال ایران را به زمان دیلمیان باز می‌گرداند و بر آن است که این شکل نمایشی از طریق موزیکانچیان سپاه دیلمی، سربازان، بازرگانان و زائران عتبات عالیات به این دیار آمد و گسترش یافت (ص 106). هیچ‌یک از منابع تاریخی معتبر به چنین نمایشهایی از واقعۀ کربلا در دورۀ آل بویه یا دیلمیان (حک‍ 320- 448 ق) اشاره نمی‌کنند. ابن‌جوزی (د 597 ق) و ابن‌اثیر (د 630 ق) نخستین تاریخ‌نگارانی‌اند که گزارشهایی از تجمعات مذهبی شیعیان و دسته‌گردانی و عزاداری مردم برای امام حسین (ع) در بغداد و بستن بازارها و تعطیل‌کردن خرید و فروش و نوحه‌خوانی و بر سر و سینه زدن زنان در روز عاشورای سال 352 ق / 962 م می‌دهند (ابن‌جوزی، 14 / 150؛ ابن‌اثیر، 8 / 632). تنها ابن‌اثیر در شرح وقایع سال 363 ق / 974 م اشاره‌ای کوتاه به نوعی شبیه‌سازی میان اهل تسنن محلۀ سوق‌الطعام بغداد می‌کند و می‌نویسد که سنیان زنی را شبیه عایشه بر شتر سوار کرده بودند و دو تن دیگر را شبیه طلحه و زبیر ساخته، و جنگی تمثیلی راه انداخته بودند که گویی با یاران علی (ع) می‌جنگند (همانجا). به گمان علی‌اصغر فقیهی، احیاناً شیعیان کرخ بغداد نیز شبیه واقعۀ کربلا را می‌ساخته، و نشان می‌داده‌اند که سنیان در مقابله با آنان چنین شبیه‌سازیهایی را می‌کرده‌اند (ص 468). به‌هرروی، اسناد و مدارک صریح و معتبری در برپایی تعزیه‌خوانی به صورت نمایش واقعۀ کربلا در آن دوره به دست ما نرسیده است که استواری این نظریات را اثبات کند.
آنچه به تحقیق روشن است، این است که تعزیه‌خوانی از درون مراسم دسته‌گردانیهای مذهبی محرم و نوحه‌سراییهایی که پیشینه‌اش به دورۀ آل بویه می‌رسد، پدید آمده، و پاره‌ای از اندام مناسک عزاداری عامۀ مردم شیعه شده است. در آغاز و پیش از آنکه تعزیه‌خوانی صورت نمایش مذهبی مستقل به خود بگیـرد و در میدانها و روی سوی تکیه‌‌ها عرضه شود، نشان دادن واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین (ع) به صورت شبیه‌گردانی در دسته‌های عزادار آشکار شد. بنابر رسم سنتی، کسانی را شبیه امامان (ع) و شهیدان درمی‌آوردند و سوار بر اسب و ارابه و چهارچرخه می‌کردند و در گذرها و محله‌های شهر می‌گرداندند. شبیه‌ها گاهی زبان حال شهیدان را بیان می‌کردند و صحنه‌هایی از وقایع کربلا و مصائب شهیدان را با حرکات و رفتارهای نمادین خود می‌نمایاندند (بلوکباشی، نخل‌گردانی، 103). تاورنیه به شبیه‌سازی شخصیتهای وقایع کربلا و نمایش برخی صحنه‌ها در دسته‌های عزاداری در حضور شاه صفی (سل‍ 1038-1052 ق / 1726- 1739 م) در میدان نقش جهان اصفهان اشاره دارد و اسبهای زین و یراق‌شدۀ شهیدان و شبیه نعش کودکان در تابوتهایی بر روی عماری را وصف کرده است (ص 412-414).
سالامون انگلیسی و وان گوک هلندی در 1152 ق / 1739 م در دورۀ شاه سلطان حسین، یا دورۀ سلطنت بسیار کوتاه طهماسب دوم، به نمایش واقعۀ کربلا بر روی ارابه‌هایی در حال حرکت اشاره دارند. گزارش این دو سیاح در کتابی به زبان آلمانی با عنوان «تاریخ و جغرافیای امروز ایران و یا کشور شاهنشاهی ایران در عهد معاصر»، کهن‌ترین سند شرح واقعۀ کربلا را به صورت نمایش بر روی ارابه تأیید می‌کند. به نوشتۀ این کتاب، زندگی امام حسین (ع)، اعمال، جنگها و شهادتش روی ارابه‌هایی که به شکل صحنۀ تئاتر آرایش شده بودند، قسمت به قسمت در مراسم عزاداری پرشکوه و پرتماشاگر عاشورا به نمایش درمی‌آمد. مثلاً روی ارابه‌ای که شهادت امام حسین (ع) را نشان می‌دادند، قسمت فوقانی ارابه را پوشانده، و روی آن شن ریخته بودند تا میدان جنگ در دشتی بی‌آب و علف را نشان دهند. در زیر پوشش، مردانی پنهان شده بودند و سر و دست و بازوان خود را ــ که مظهری از سرها و دستهای بریده و خونین شهیدان بود ــ از سوراخهای پوشش بیرون آورده بودند (ممنون، «نخستین ... »، 23، «پیدایش ... »، 11).
رفته‌رفته این‌گونه شبیه‌سازیها و شبیه‌گردانیها که صورت اولیۀ شکل‌گیری شبیه‌خوانی امروزی بوده است، تحول یافت و به صورت نمایشی آیینی ـ مذهبیِ تعزیه‌خوانی درآمد؛ بدین‌‌گونه، شبیه‌خوانی از اواخر دورۀ صفوی شکل نمایشی کنونی خود را گرفت و در دوره‌های بعد توسعه و تکامل یافت. بیضایی پس از ترسیم خط تحول عزاداری از دورۀ آل‌بویه تا شکل نمایشی کنونی بر مبنای گزارش سفرنامه‌نویسان، سرانجام می‌نویسد: تعزیه در آخرین نیم قرن دورۀ صفویه، تحول نهایی خود را پیمود و به آن شکلی درآمد که امروز رایج است ( نمایش ... ، 120).
بنابر نظر ملک‌پور، نطفۀ نمایشی تعزیه در دورۀ صفوی در آیینهای عزاداری بسته شد، زیرا اشعاری روایی که دربارۀ واقعۀ کربلا در دست بود، زمینۀ دراماتیک را از لحاظ ادبی برای نمایش تعزیه در سدۀ 10 ق فراهم ساخت و جریان گرایش به سوی نقش‌سازی در روضه‌خوانی به کمک آن شتافت و یک نمونۀ کامل نمایش دینی ـ آیینی را پدید آورد (1 / 213). بنابر نظر ممنون (همانجا) نیز تعزیه‌خوانی محققاً در دورۀ صفوی پدید آمده است.
کارستن نیبور، خاورشناس دانمارکی، که شاهد شبیه‌خوانی شیعیان ایران در زمان کریم‌خان زند (سل‍ 1163-1193 ق / 1750- 1779 م) در روز عاشورا در میدان بزرگ جزیرۀ خارک بوده، وصفی از آن را در سفرنامه‌‌اش آورده است (برای تفصیل، نک‍ : ص 189-191). ساموئل هملین که در سالهای 1184-1186 ق / 1770-1772 م در ایران به سر می‌برد، از اجرای نوعی نمایش مذهبی و پرده‌هایی زنده از واقعۀ کربلا (تعزیه‌خوانی) در ایام عزاداری محرم در تکیۀ رشت و تکیه‌های آبادیهای دیگر یاد می‌کند (نک‍ : چلکوفسکی، «کتاب‌شناسی ... »، 258). ویلیام فرانکلین از نمایش وقایع کربلا در 10 روز اول محرم 1201 ق / 1787 م در شیراز گزارش می‌دهد و می‌نویسد که هر روز گروهی، بخشی از وقایع کربلا را با زبان شعر و آوازی محزون نمایش می‌دادند. او به بخشهایی از چند تعزیه مانند بارگاه یزید که بر تخت نشسته است و در کنارش سفیر اروپایی با چند محافظ ایستاده‌اند، اشاره می‌کند و از تعزیۀ «عروسی حضرت قاسم (ع)» صریحاً یاد می‌کند و وصفی کوتاه از آن را می‌آورد (نک‍ : ص 248-249).
سندی چند از نوشته‌های ایرانیان در دست است که با اشارات ضمنی از سنت تعزیه‌خوانی ثابت در سالهای اواخر دورۀ صفوی حکایت دارد. نخست، نقل خواب آقا محمدباقر بهبهانی (1116-1205 ق)، یکی از عالمان و فقیهان بزرگ شیعه، در کتاب التحفة الحسینیه از فاضل بسطامی است که بنابر آن، بهبهانی مردی تنبورنواز و مزمارزن را که عمری در مجالس لهو و لعب گذرانیده بود، در خواب با «هیئت نیکو و لباسهای فاخر» می‌بیند. از احوال او می‌پرسد. او این احوال خوش را به سبب مزمارزدن در تعزیه‌داری شب عاشورا که تشبیهات امام حسین (ع) را در میدان شهید بهبهان مجسم می‌کردند، بیان می‌دارد (برای نقل قول، نک‍ : شهیدی، 81). این رؤیا نشان می‌دهد که مقارن با زمانی که سالامون و وان‌گوک به شبیه درآوردن روی ارابۀ در حال حرکت اشاره می‌کنند، تعزیه‌خوانی به صورت ثابت میدانی نیز در برخی شهرهای ایران رواج داشته است.
سند دیگر اشارۀ ملاآقای دربندی از عالمان دورۀ ناصرالدین شاه در کتاب اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات به برپا کردن مجلس شبیه‌خوانی مجللی در حضور آصف‌الدوله (د 1204 ق)، فرمانروای لکهنو، توسط یکی از ایرانیان آگاه و ماهر به فن و هنر شبیه‌سازی است (همو، 82). این گزارش ضمن اشاره به راه یافتن سنت تعزیه‌خوانی به بیرون از مرزهای ایران‌زمین در سالهای نیمۀ دوم سدۀ 12 ق / 18 م، این حقیقت را نیز آشکار می‌کند که مدتها باید بگذرد تا شخصی در کار و فن تعزیه‌گردانی و ترتیب مجلس تعزیه مهارت یابد و پرورده شود.
سرانجام متن استفتای مردم از آقامحمدعلی کرمانشاهی (1114-1216 ق) در کتاب مقامع الفضل (تألیف: 1192 ق / 1778 م) است که حدود 10 سال پیش از گزارش فرانکلین از تعزیه‌خوانی در شیراز، نوشته شده است. این استفتا دربارۀ مشروعیت شبیه‌خوانی در برخی شهرهای ایران و مجاز دانستن آن از نظر شرع با رعایت برخی شرایط است (همو، 83-84).
رواج این سنت بدیع نمایشی در دورۀ صفوی را برخی دیوارنگاره‌ها نیز تأیید می‌کنند. بر روی دیوار رواقها و ایوانهای برخی از امامزادگان و مزار شخصیتهای دینی ـ مذهبی پراکنده در شهرها و روستاهای ایران نقاشیهایی از تصویرگران و شمایل‌سازان دورۀ صفوی بازمانده است که پیکره‌هایی از قدیسان و معصومان و صحنه‌هایی از وقایع مصیبت‌بار امام حسین (ع) و یاران و اهل بیت او را در کربلا نشان می‌دهند. نمونه‌ای از این دیوارنگاره‌ها مجموعۀ نقاشیهایی از صحنه‌های گوناگون واقعۀ کربلا در شبستان امامزاده زید در اصفهان است که به نظر گُدار ظاهراً در 1097 ق / 1686 م، زمان شاه سلیمان صفوی (سل‍‍ 1077-1105ق / 1666-1694 م) ترسیم شده است (ص 343-348). اگر این تاریخ دقیق‌باشد، می‌توان ادعا کرد که تصویرگران دورۀ صفوی با مشاهدۀ صحنه‌های نمایش تعزیه‌خوانی دربارۀ رویدادهای کربلا، این دیوارنگاره‌ها را با الگوبرداری از آنها پدید آورده‌اند (برای شرح مجالس تعزیه‌ها و بازتاب و اثرهای تعزیه‌خوانی بر دیوارنگاره‌ها، نک‍ : بلوکباشی، «شمایل‌نگاری ... »، 3-7، نیز تعزیه‌خوانی، 30- 38).
باتوجه به اطلاعات مستند از منابع یاد‌شده، بی‌تردید تعزیه‌خوانی راهی نسبتاً دراز پیموده تا به شکل یک نمایش کاملاً نظام‌یافته در دورۀ زندیان درآمده است. ممنون به درستی می‌گوید که تعزیه‌خوانی «عروسی حضرت قاسم (ع)»، که با مکالمات و شعرخوانی بسیار ظریف همراه است و در میان مجالس تعزیه از مجالس فرعی و گوشه به‌شمار می‌آید، باید بنابر شواهد و قراین از مجموعۀ نمایشهای متأخرتر از نمایشهای اصلی، مانند تعزیۀ «شهادت حضرت امام حسین(ع)» ساخته شده باشد؛ از این‌رو، تعزیه‌خوانی باید دورۀ تکوین و تحولی را در ‌دورۀ صفوی و پس از آن پیموده باشد تا در دورۀ زندیان تعزیۀ «عروسی حضرت قاسم (ع)» را به نمایش گذارد (ص11؛ نیز بلوکباشی، همان، 24).

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: