صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / شخصیتها / افسانه ای و اسطوره ای / پهلوان /

فهرست مطالب

پهلوان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 16 دی 1398 تاریخچه مقاله

پَهْلِوان، عنوان مردان دلیر و توانا، سپاهیان جنگاور، یلان کشتی‌گیر و مردان اهل زور بازو. از دیرباز نام‌آورترین پهلوانِ پهلوانان و پرتوان‌ترین رزم‌آوران کارزار را با لقب «جهان‌پهلوان» یا «پهلوان‌جهان» می‌نامیده‌اند. 
واژۀ پهلوان ازدوبخش «پهلو» و« ـ ان» نسبت (pahlaw+-ān) ترکیب یافته و هم خانواده با واژۀ فارسی میانۀ پَهْلَویگ و فارسی میانۀ مانوی phlw'nyg است (مکنزی، 64, 126). پهلوی را منسوب به پهلو، سرزمین پارت دانسته‌اند که مردان آن به توانایی و دلیری شهرت داشتند (کریستن‌سن، 124-125). 
«پارت» اصطلاحی رومی ـ یونانی برای سرزمینی است که در زبان پارسی باستان «پَرْثَوه» نامیده می‌شده‌ است. واژۀ پَرْثَوه ــ که داریوش‌اول درکتیبۀبیستون‌آورده است ــ بعداً به‌پَهلَو تبدیل شد. ارمنیان نیز پارتیان را پَهْلَو می‌خواندند (پیرنیا، 9 / 2611؛ نیز نک‍ : معین، 430؛ نیبرگ، 148).
پهلوها (شعبه‌ای از پارتها) در حوزۀ رود هیرمند و سیستان می‌زیستند و پس از آمدن سکاها به سرزمینشان با آنها درآمیختند و در برابر نفوذ یونانیان در دورۀ سلوکی حافظ و حامی امنیت سرزمین خود بودند (زرین‌کوب، 320؛ مشکور، 1 / 480) و پس از سلوکیان حکومت پارتی یا اشکانی را تشکیل دادند. این حکومت دارای دوایر متعدد قدرت بود که در مرکز اصلی دایرۀ قدرت شاه و مذهب و در مرکز هریک از دایره‌های دیگر فرمانروایی با عنوان «پهلوان» قرار داشتند. این پهلوانان بودند که در مجموع هستۀ اصلی قدرت را شکل می‌دادند (خالقی مطلق، 312). 
جنگ و گریزها و رشادت پهلوها (مردم پرثوه) و پهلوانها سنتی پدید آورد که در ایران به نام آنها «سنت پهلوانی» نام گرفت. این سنت آمیزه‌ای از سلحشوری و جوانمردی بوده، که بر زندگی عامۀ مردم و حماسه‌های ملی ایران تأثیر ژرف گذاشته است (زرین‌کوب، همانجا). 
گوسانها که نقالانی خنیاگر و داستان‌پرداز در دورۀ پارتها یا اشکانیان بودند، افسانه‌های پهلوانی پارتی را با پردازشهای هنرمندانه‌ای با افسانه‌های پهلوانی کیانیان مشرق زمین که نیاکان ویشتاسب (گشتاسب)، پشتیبان زردشت بودند، درآمیختند و سینـه به سینـه به دورۀ ساسانیان رساندند (مشکور، 1 / 487؛ نیز نک‍ ‍: تفضلی، 76؛ دربارۀ نقش گوسانها در حفظ داستانهای پهلوانی و انتقال آنها به خنیاگران دورۀ ساسانی، نک‍ ‌: بویس، 40-45). 
سنت پهلوانی در فرهنگ ایران زمین یک دورۀ تحول و تطور از کهن‌ترین زمان، یعنی دورۀ اساطیری، تا دورۀ حماسی و تاریخی را پیموده است. 

پهلوانان دورۀ اساطیری

 اینان نمونۀ زمینی ایزدان و الٰهگان آسمانی بودند که در جامۀ پهلوانان انسان‌نما آشکار می‌شدند، اما رفتار و کرداری ایزدگونه و اَبَر انسانی داشتند. مثلاً گرشاسب، بزرگْ پهلوان دین زردشتی از گروه ایزدْپهلوانان بود (بهار، مهرداد، 227- 228؛ بلوکباشی، یادداشتها). رستم نیز در آغاز اصل و جوهر ایزدیِ هند و ایرانی داشت و در حماسه‌های سکایی و ایرانی پس از عصر اوستا، و در سیستانِ دور از نفوذ و تعصبات دینی زردشتی به پهلوان بزرگ حماسی شاهنامه تبدیل شد (بهار، مهرداد، 229-230، 236). 

 پهلوانان دورۀ حماسی

 این پهلوانان برخلاف پهلوانان دورۀ اساطیری، انسانهایی بودند که نیرو و رفتاری جادویی افسانه‌آمیز داشتند. دورۀ حماسی ایران با خیزش کاوه و با پادشاهی منوچهر آغاز شد و با کشته شدن رستم و پادشاهی بهمن، پسر اسفندیار پایان یافت. در این دوره پهلوانانی بزرگ مانند کاوه، پسرش کارن یا قارن، گرشاسب و اسفندیار پدید آمدند و هریک پهلوانیها و مردانگیهایی شگفت‌انگیز از خود نشان دادند (صفا، 208- 209، 477). 
رستم که نامش به صورت رُسْتَهْم همراه نام پهلوان دیگر ایران، اسفندیار در متن پهلوی منظومۀ غیردینی درخت آسوریگ (ص 66، بیت 71) آمده، بزرگ‌ترین پهلوان و«جهان پهلوان» ایران: «چو رستم که هست او جهان پهلوان» (فردوسی، 2 / 202، حاشیه، جم‍‌‌‌‌‍‌‌ ) و کیخسرو، بـرتریـن «شاه ـ پهلـوان» دورۀ کیـانی بـوده‌اند (مؤذن جامی، 27). اسفندیار نیز پهلوانی بود که پایگاه دینی داشت و برگزیده و حامی زردشت بود (آموزگار، 181-183). رستم پهلوان سیستانی در کنار دودمان کیانیان و پهلوانان کیانی بخشی از سنت پهلوانی حماسه‌های ملی ایران شد (دیویدسن، 82).
بخشی از قهرمانیهای رستم سیستانی که جنبۀ فوق بشری داشت، محصول و زاییدۀ اندیشۀ اقوام ابتدایی، و بخشی دیگر از دلاوریهای او که برخاسته از مهارتها و هنرهای انسانی بود، از افزوده‌های دوره‌های بعد بوده است (نک‍ ‍‌: قریب، 51). 
پهلوانان دورۀ حماسی و شاهنامه نمونۀ دلاوری، مردانگی و بزرگی روح و اندیشه‌اند. آنها پهلوانانی هستند جنگجو که در میدان رزم پیشگام‌اند و یک‌تنه با سپاه دشمن روبه‌رو می‌شوند و کارزار می‌کنند؛ از دروغ و جادو بیم دارند و با آنها دشمنی می‌ورزند؛ خداپرست‌اند و در کارها از او استعانت می‌کنند (صفا، 234-235؛ بهار، مهرداد، 34). پهلوانان حماسی ایران اهل بزم و رزم‌اند. 
در این دوره پهلوانان پاسدار اقتدار پادشاهی یا فرّ کیانی، و در آن میان رستم، پاسدار فر پادشاهان نیز بودند و حتى فر یا اقتدار را به آنان اعطا می‌کردند (دیویدسن، 114)، یا به تعبیری دیگر «تاج‌بخش» بودند (همو، 111, 115، نیز برای نقش پهلوانان دورۀ کیانی در پاسداری از اقتدار حکومت، نک‍‌ : ص 110-115). 

دورۀ تاریخی پهلوانی

 این دوره پس از دورۀ حماسی فرا می‌رسد. پهلوانان دورۀ تاریخی را می‌توان به ۳ گروه: پهلوانان تاریخـی، پهلوانان دینـی، و پهلوانان برخاستـه از میان تـودۀ مردم تقسیم کرد. پهلوانان تاریخی و دینی پهلوانانی هستند برآمـده از ژرفای واقعیـات زندگی تاریخـی و دینی مردم جامعه و فـرهنگ دورۀ اسلامـی. داستان زندگـی هریک از این پهلوانان موضوع و مضمون منظومه‌هایی از حماسه‌های تاریخی و دینی ایران را شکل داده است. منظومه‌های حماسی اسکندرنامۀ نظامی، دربارۀ داستان اسکندر، یا شهنشاه‌نامۀ تبریزی در شرح زندگـی قهرمان مغول، چنگیـزخان در شمار حماسـه‌‌های تاریخی، و منظومه‌های خاوران‌نامۀ ابن‌حسام‌ دربارۀ قهرمانیهای‌علی(ع)، و صاحبقران‌نامه، در شرح داستان سیدالشهداء حمزه، عموی پیامبر(ص) در شمار حماسه‌های پهلوانی دینی انگاشته می‌شوند (برای مجموعه‌ای از این حماسه‌های تاریخی و دینی، نک‍‌ : صفا، 343-390). 
از آغاز دورۀ اسلامی تاکنون، به‌ویژه از سدۀ 7 ق، یلان و گُردان کشتی‌گیری هم در میان گروههای مختلف مردم بوده‌اند که عنوان پهلوان داشتند و در تمام عرصه‌های زندگی اجتماعی، مانند سپاهیگری و جنگاوری، فرماندهی، حکمرانی، والیگری، کوتوالی یا قلعه‌داری، داروغگی و جز آنها فعالیت می‌کرده‌اند (بلوکباشی، یادداشتها).
تاریخ‌نویسان عرب به 7 خانوادۀ ایرانی از «اهل بیوتات» اشاره می‌کنند که هرکدام ریاست ایالت و یا ولایتی را داشتند و مردان هر خانواده از پهلوانان و جنگاوران و اهل شمشیر بودند. فیروز از مردم سیستان و پهلوان لشکر عبدالرحمان ابن اشعث در سدۀ نخست هجری نیز از اهل بیوتات بود (بهار، محمدتقی، 110). 
تاریخ‌نویسان گه‌گاه در وقایع و رخدادهای مهم دورۀ اسلامی تاریخ ایران به پهلوانان کشتی‌گیر و سپهسالاران بهادر که نقش و تأثیری در جامعه و تاریخ اجتماعی، سیاسی و نظامی ایران داشته‌اند، اشاره می‌کنند. مثلاً، رشیدالدین فضل‌الله به دو تن از پهلوانان بزرگ و نامدار همدان در سدۀ ۶ ق و آوردن آنها به دربار اوگتای قاآن اشاره می‌کند. او واقعۀ کشتی‌گرفتن پهلوان فیلۀ همدانی را با اورغانه بوکه، پهلوانی از قوم جلایر و شرط بستن قاآن با امیر ایلچیدای، امیر جلایر بر سر پیروزی این کشتی‌گیران و سرانجام، پیروزی پهلوان فیلۀ همدانی بر کشتی‌گیر مغولی به تفصیل شرح می‌دهد (1 / 498- 499). خواندمیـر نیز از برخی از پهلوانان حکومتگر سدۀ 8 ق یاد می‌کند که مشهورترین آنان پهلوان اسد، حاکم کرمان در زمان شاه شجاع از آل مظفر و پهلوان مهذب، حاکم ابرقوه در زمان پادشاهـی سلطان زین‌العابدین در شیراز بودند (نک‍ : 3 / 316، 365). 
برخی از پهلوانان در برپا داشتن بلوا و شورش در شهرها نقش مهمی داشتند و از نیروی اجامر و اوباش در کوی و برزن برای درهم پاشیدن نظم جامعه بهره می‌گرفتند. اسکندربیک منشی از شخصی به نام پهلوان باری یاد می‌کند که در دورۀ شاه طهماسب صفوی در شهر تبریز غائله‌ای در برابر داروغۀ شهر به راه انداخت (1 / 118)؛ یا پهلوان حاجی محمد مشهدی که پس از تسلط محمود افغان بر اصفهان در 1134 ق / 1722 م، 300 تن از پهلوانان و لوطیان و اوباش را در مشهد جمع کرد و با کشتن علیقلی‌خان، حاکم مشهد بر مسند حکومت نشست و با ملک محمود سیستانی درافتاد و کشته شد (برای شرح ماجرا، نک‍‌ : محمدکاظم، 1 / 38- 48).
رستم الحکما در زمینۀ فساد دستگاه شاه سلطان حسین به گروهی پهلوان و کشتی‌گیر و شب‌رو و دیگران که شهر را در کف قدرت خود گرفته بودند، اشاره می‌کند و می‌نویسد که این گروه به پهلوانی و شب‌روی آنچه می‌خواستند، می‌ربودند و می‌بردند. بعد در شرح قدرت و زور بازوی برخی از این پهلوانان می‌نویسد که اسب بزرگ‌جثه و یا استر قوی‌هیکل را بر دوش خود می‌گرفتند و تا 10 فرسخ می‌دویدند (ص 103). 
در فتوت‌نامۀ سلطانی در معرفی 8 طایفۀ «اهل زور» که همه را پهلوان می‌نامیدند، مانند کشتی‌گیران، زورگران و جز آنها به کارهای پهلوانی ویژۀ زورگران، مانند مردگیری، سنگ‌شکنی، استخوان‌شکنی، داربازی، سنگ‌افکنی، سنگ آسیا برداشتن و پیل زور‌کردن اشاره و شرح شده است (کاشفی، 330-336). زورگران یا زورآزمایان همان دسته پهلوانانی هستند که تا همین روزگار با انواع نمایشهای پهلوانی در میدانها و سر گذرها مردم را به زور بازوی خود شگفت‌زده می‌کردند (بلوکباشی، یادداشتها). اوژن اوبن که در 1324-1325 ق / 1906-1907 م در ایران به‌سر می‌برده‌است، در شرح وضعیت لوطیان لوطی‌خانۀ‌تهران (نک‍ : ﻫ ‌د، لوطی)، یکی از مهم‌ترین صنفهای لوطی‌خانه را پهلوانان و کشتی‌گیران معرفی می‌کند که در زورخانه (ﻫ م) ورزش می‌کردند (ص 250) و از راه کشتی‌گیری و زورآزمایی نمایشی درآمد کسب می‌کردند (نیز نک‍ : بیضایی، 103-104). 

پهلوانی و عیاری

 در داستان سمک عیار و ابومسلم‌نامه نیز همه‌جا پهلوان و عیار یکی است. در این روزگار نیز منش و روش پهلوانان و لوطیان بازماندۀ مرام و مسلک همان گروه عیاران و جوانمردان است (محجوب، 2 / 989، 991، 995، 1019).
در گذشته، پهلوانان و سپاهیان (چه پیاده، چه سواره) عیارانی بودند که بعدها خود را جوانمرد نامیدند. بعدها جوانمردی و فتوت به میان ورزشکاران و کشتی‌گیران راه یافت و پهلوانان زورخانه‌کار، خصایل این گروه را گرفتند و «جوانمرد قصاب» (ﻫ م) را از پیشروان خود شمردند (نفیسی، 143، 158). 
شمار بزرگی از پهلوانان و کشتی‌گیران نامدار نیز عارف، جوانمرد و اهل شعر و موسیقی بودند. پهلوان محمود خوارزمی، متخلص به قتالی و معروف به‌پوریای‌ولی (ﻫ م) (د 722 ق / 1322 م)، از پهلوانان عارف و شاعر و از مروجان اصول جوانمردی و فتوت و از پهلوانان بی‌همتا و پیر و کمال مطلوب پهلوانان به‌شمار می‌رفته است و هنوز هم پهلوانان و کشتی‌گیران زورخانه‌ها او را پیشرو رفتار و اخلاق پهلوانی می‌دانند و به‌نام او سوگند می‌خورند (نفیسی، 143-144؛ زرین‌کوب، 352؛ برای شرح حال و داستان زندگی و کشتی او، نک‍‍ : بیضایی،111-116؛ زرین‌کوب، 353- 355؛ انصاف‌پور، پوریا ... ، 4-27؛ برای طومار افسانه و فنون کشتی او، نک‍‍ : بیضایی، 350-364). 
در بدایع الوقایع و مجالس النفائس از نوشته‌های سدۀ 10 ق، نام برخی از پهلوانان عارف و شاعر آمده است. پهلوان حسین متخلص به «دیوانه»، پهلوان محمد ابوسعید، پهلوان محمد مالانی و پهلوان درویش محمد از این شمارند. پهلوان محمد ابوسعید در کشتی‌گیری و قدرت و زور بازو در سراسر ملک ایران بی‌همتا بود. وی هنرمندی کامل، و در موسیقی و شعر استاد بود و اشعار و تصانیف خوب می‌سرود و آوازی دلکش داشت و گویند: در فن کشتی نیز کتابی نوشته بود (واصفی، 1 / 489-516؛ علیشیر، 52، 89-90، 264). 
شاهان قاجار سرآمد پهلوانان کشتی‌گیر را به ریاست و رهبری پهلوانان برمی‌گزیدند و لقب «پهلوان باشی» به آنها اعطا می‌کردند. رستم‌الحکما در معرفی «باشیان» دربار قاجار به منصب «پهلوان باشی»، یکی از مناصب دیوانی در رأس پهلوانان اشاره می‌کند (ص 101). پهلوان یزدی بزرگ در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه، صاحب این منصب (پهلوان باشی) بود (بیضایی، 80). 
در دورۀ قاجار، معمولاً رئیس محله را هم از میان پهلوانان جوانمرد و خوش‌نـام ــ که ‌در رأس‌پهلوانان ‌محل ‌بود ــ انتخاب می‌کردند و او را «پهلوان محله» یا «باباشمل محله» می‌خواندند. وظیفۀ باباشمل حفظ امنیت اهل محل و حل و فصل اختلافات و مرافعات میان مردم و گره‌گشایی از کار بستۀ آنان از راه ریش‌ـ سفیدی و کدخدا منشی بود (بلوکباشی، «پدیده‌ای ... »، 103).

جامه و نشان پهلوانی

 از قدیم پهلوانان جامۀ مخصوص، به‌ویژه به هنگام رزم و کارزار و کشتی می‌پوشند (نک‍ : دبا، 14 / 75). سنت حمل تبر یا قمه و یا خنجر نیز از قدیم در میان پهلوانان عیار و جوانمرد معمول بوده است. لوطیان ایران سلاحی برنده و بیشتر قمه به خود می‌بستند (نفیسی، 147). ابومسلم، پهلوان داستان ابومسلم‌نامه، تبری با خود داشت که گویند: پیامبر (ص) در خواب فرمان ساختن آن را به او داده بود. از این‌رو، او را «ابومسلم تبردار» هم می‌نامند (یوسفی، 161). در داستان داش آکل صادق هدایت، پهلوانان جوانمرد و ناجوانمرد همه قمه می‌بندند و در نبرد با یکدیگر قمه می‌کشند. 
مهرداد بهار سنت حمل قمه را در میان پهلوانان قدیم، و کارد و چاقو را در میان لوطیان و جاهلان روزگار اخیر، معرّف «دشنۀ مهری» و نشان پهلوانی می‌انگارد و می‌نویسد: پهلوانان جز با قمه و دشنه با یکدیگر نبرد نمی‌کردند و چاقوکشی نیز گویای همین رسم است (ص 38). 

پهلوانان آرمانی و سنتی

 در تاریخ فرهنگ پهلوانی و پهلوانیگری ایران رستم، پوریای ولی و غلامرضا تختی (1309- 1346 ش)، به ترتیب 3 پهلوان آرمانی دورۀ حماسی و دورۀ تاریخی گذشته و معاصر ایران و مردم ایران بوده‌اند (مختاری، 51). اگر رستم در عرصۀ نقالی شاهنامه جهان‌پهلوان نقالان بود، پوریای ولی در عرصۀ زورخانه «نطعی‌پوش میدان ولایت» و «سرحلقۀ کشتی‌گیران ورزشخانۀ شجاعت» و جهان پهلوان کشتی‌گیـران بـود (نک‍‌ : انصاف‌پور، تاریخ ... ، 77). تختی جهان ـ پهلوان و قهرمان حماسه‌ساز دوران ما، شخصیتی ملی و مردمی بود که در گسترۀ ذهنیت زمان به قهرمانی اسطوره‌ای و اخلاقی تبدیل شد (بلوکباشی، «نقش ... »، 39). 
پهلوان حاج سیدحسن رزاز (د 1325 ش) و پهلوان حاج محمدصادق بلورفروش (د 1324 ش) هم دو تن از پهلوانان و کشتی‌گیران پیش‌کسوت زورخانه‌کار در فرهنگ سنتی پهلوانی بودند. اینان در رفتار، تقوا، اخلاق و قدرت، نمونۀ والا و سرآمد پهلوانان دورۀ خود و پس از خود در ایران به‌شمار می‌آمدند (همانجا؛ برای شرح زندگی پهلوانان و پیش‌کسوتان نامی از سدۀ 7 ق تا امروز، نک‍‍ : بیضایی، 107- 138، 143- 208؛ مختاری، 51 بب‍ ‍). 

پایگاه اجتماعی پهلوانان

 با نگرشی ژرف و تازه به زندگی پهلوانان تاریخ ایران درخواهیم یافت که پهلوانان و «حسب و نسب» ایشان جملگی «مطعون» و بیرون از اصول اخلاق و رفتار و تقوا نبوده‌اند. پهلوانان والامقام عارف‌مسلک جوانمرد که نمونۀ انسان پرهیزگار و ایثارگر به‌شمار می‌رفتند و منش و کردار و خویی نیک، و به واقع پهلوانانه داشتند و مورد احترام و وثوق مردم بودند، در تاریخ ما بسیار فراوان بوده‌اند. پهلوانان آشوبگر فتنه‌جوی قداره‌بند قمه‌کش هم که به سلک مردمان فرودین طبقات شهری درآمده بودند و از ستبری گردن و زور بازوی خود در راه کژ و تباهی بهره می‌بردند، کم نبودند. این گروه با پیوستن به زورمداران و زراندوزان رده‌های بالای اجتماعی از زور بازو و ستبری گردن خود در راه کژ و تباهی برای خود و یا تحقق بخشیدن به مقاصد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مخدومان خود بهره می‌بردند (نک‍ : بلوکباشی، «پدیده‌ای»، 100، 102-103، نیز یادداشتها؛ نیز فلور، 1 / 261-262).

مآخذ

 آموزگار، ژاله و احمد تفضلی، اسطورۀ زندگی زرتشت، تهران، 1372 ش؛ اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، تهران، 1350 ش؛ انصاف‌پور، غلامرضا، پوریای ولی، تهران، 1355 ش؛ همو، تاریخ و فرهنگ زورخانه، تهران، 1353 ش؛ اوبن، اوژن، ایران امروز، ایران و بین‌النهرین، ترجمۀ علی‌اصغر سعیدی، تهران، 1362 ش؛ بلوکباشی، علی، «پدیده‌ای به نام لوطی و لوطیگری در حیات اجتماعی تاریخ ایران»، فرهنگ مردم، تهران، 1383 ش، س 3، شم‍ 8 و 9؛ همو، «نقش و کارکرد اجتماعی زورخانه در جامعۀ سنتی ایران»، حافظ، تهران، 1383 ش، شم‍ ، 9؛ همو، یادداشتها؛ بهار، محمدتقی، «جوانمردی»، آیین جوانمردی هانری کربن، ترجمۀ احسان نراقی، تهران، 1363 ش؛ بهار، مهرداد، از اسطوره تا تاریخ، به کوشش ابوالقاسم اسماعیل‌پور، تهران، 1377 ش؛ بیضایی، حسین، تاریخ ورزش باستانی ایران، تهران، 1337 ش؛ پیرنیا، حسن، ایران باستان، تهران، 1342 ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376 ش؛ خالقی مطلق، جلال، «بیژن و منیژۀ ویس و رامین»، ادب پهلوانی (نک‍ : هم‍ ، مؤذن جامی)؛ خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1362 ش؛ درخت آسوریگ، ترجمۀ یحیى ماهیار نوابی، تهران، 1363 ش؛ رستم الحکما، محمدهاشم، رستم التواریخ، به کوشش محمد مشیری، تهران، 1348 ش؛ رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ، به کوشش بهمن کریمی، تهران، 1362 ش؛ زرین‌کوب، عبدالحسین، جست‌وجو در تصوف ایران، تهران، 1363 ش؛ صفا، ذبیح‌الله، حماسه‌سرایی در ایران، تهران، 1363 ش؛ علیشیر نوایی، مجالس النفائس، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، 1363 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش برتلس و دیگران، مسکو، 1966- 1968؛ فلور، ویلم، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1346 ش؛ قریب، بدرالزمان، «رستم در روایات سغدی»، شاهنامه‌شناسی، تهران، 1357 ش، ج 1؛ کاشفی، حسین، فتوت‌نامۀ سلطانی، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1350 ش؛ کریستن سن، آ.، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، 1367 ش؛ محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1382 ش؛ محمدکاظم، عالم آرای نادری، به کوشش محمد‌امین ریاحی، تهران، 1364 ش؛ مختاری، ابراهیم و مهدی صابر، میراث پهلوانی، تهران، 1381 ش؛ مشکور، محمدجواد، پارتیها یا پهلویان قدیم، تهران، 1350 ش؛ معین، محمد، تعلیقات بر ج 1 برهان قاطع؛ مؤذن جامی، محمدمهدی، ادب پهلوانی، تهران، 1379 ش؛ نفیسی، سعید، سرچشمۀ تصوف در ایران، تهران، 1343 ش؛ واصفی، محمود، بدایع الوقایع، به کوشش الکساندر بالدیرف، تهران، 1349 ش؛ یوسفی، غلامحسین، «فتوت و قیامهای ضد خلافت»، آیین جوانمردی (نک‍ : هم‍ ، بهار، محمد‌تقی)؛ نیز: 

Boyce, M. «The Parthian Gōsān and Iranian Minstrel Tradition», JRAS, 1957; Davidson, O. M., Poet and Hero in the Persian Book of Kings, London, 1994; MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971; Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, Wiesbaden, 1964. 

علی بلوکباشی (تل‍ : دبا)

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: