صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / دانش عامه / علوم غریبه / بخت گشایی /

فهرست مطالب

بخت گشایی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : جمعه 6 دی 1398 تاریخچه مقاله

بَخْتْ‌گُشایی، مجموعۀ اعمال و رفتارهایی که همراه با برخی آداب خاص برای گشایش بخت بستۀ دختران «دم بخت» و شوهرنرفتۀ در خانه مانده صورت می‌گرفت که برخی از آنها هنوز هم رواج دارد. 

اوقات بخت‌گشایی

 بخت‌گشایی معمولاً در اوقات و یا ایام معینی و غالباً مقارن با جشنهای قومی ـ ملی و مذهبی صورت می‌گرفت. در بیشتر نقاط ایران، بخت‌گشایی در شب چهارشنبه‌سوری، روز سیزده‌به‌در، ایام نوروز (به‌خصوص روزهای اول سال نو)، شبهای احیا (19، 21 و 23 رمضان)، شب 27 رمضان (شب مرگ ابن‌ملجم)، شبهای جمعه، هنگام نمازگزاردن و مراسم عقد و عروسی و ختنه کردن پسران برگزار می‌شد. 

مکانهای بخت‌گشایی

 اعمال بخت‌گشایی را معمولاً در مکانهای خاص و معینی انجام می‌دادند. پای منار مساجد، درون شبستان مساجد، امامزاده‌ها، اماکن مقدس مسیحیان و یهودیان، میادین بزرگ شهر، معابر پر رفت‌وآمد، کنار رودخانه‌ها، سبزه‌زارها، گرمابه‌های یهودیان، دباغ خانه‌ها و آرامگاهها ازجمله مکانهای اجرای اعمال بخت‌گشایی بودند. 

آداب بخت‌گشایی

 برخی از آداب بخت‌گشایی در نقاط مختلف ایران معمولاً با مجموعه‌ای رفتار و اعمال مذهبی مانند خواندن دعا و آیات قرآنی، گرفتن روزه، روضه‌خوانی و نذر و نیاز همراه بوده است. مثلاً در شب احیا هنگام خواندن دعای جوشن کبیر، زنان یزدی 100 گره به طنابی می‌زدند و آن را به گردن دختر دم‌بخت می‌آویختند تا بختش باز شود (وکیلیان، 1 / 111-112). تهرانیها برای گشایش بخت و کار نخستین آیات سوره‌های فتح (48)، نصر (110)، کوثر (108) و آیۀ 19 سورۀ شورى (42) را بر روی کاسه‌ای می‌نوشتند و با آب آن کاسه غسل می‌کردند و یا آب کاسه را در خانه و دکان می‌پاشیدند (شهری، طهران ... ، 4 / 519). همچنین آیات 96 تا 99 سورۀ بقره (2) را روی رقعه‌هایی می‌نوشتند و دختران دم‌بخت آنها را به خود می‌آویختند؛ یا نام پسر مورد نظر برای ازدواج را همراه نام مادرش با آیۀ 10 سورۀ مائده (5) روی رقعه یا پارچه‌ای می‌نوشتند و مقداری از خاک گذرگاه پسر را بر آن می‌پاشیدند و به لباس دختر می‌آویختند («آداب ... »، 1 / 179). 
در بعضی از بخت‌گشاییهای همراه با اعمال مذهبی، عدد 7 نقش مهمی داشت و هر یک از اعمال را 7 بار تکرار می‌کردند، مانند نوشتن 7 بار سورۀ حمد روی 7 تکه از لباس و دفن کردن آن در 7 قبر یا قبرستان (شهری، همان، 4 / 518)؛ گرفتن روزۀ مرتضى علی و گشودن آن با آب 7 چاه از 7 خانه (آقاجمال، 7)؛ شستن رقعۀ دعا در آب و نوشیدن آن در 7 روز (کتیرایی، 91)؛ تهیۀ آب از 7 گَری (یعنی از 7 شغلی که نام آن پسوندگری داشت، مانند مسگری، زرگری و جز آنها). این آب را در روز جمعه، پس از غسل جمعه و خواندن دو رکعت نماز حاجت، با جام «باطل سحر» روی سر دخترِ در خانه مانده که رو به قبله می‌ایستاد، می‌ریختند (همو، 97). 
از آداب دیگر بخت‌گشایی خواندن سورۀ یس (ه‍ م) بر خرما و خیرات آن در شب جمعه بود. در این بخت‌گشایی برای هر سال از عمر دختر 12 دانه خرما برمی‌داشتند و یک بار سورۀ یس را می‌خواندند و بر آنها می‌دمیدند (شهری، همانجا). 
بخت‌گشایی با آب قرآن نیز معمول بود. مثلاً در روز جمعۀ آخر ماه رمضان از آبی که در برابر قرآن وزن کرده بودند، به صورت و بدن دختر شوهر نرفته می‌زدند (کتیرایی، 94). وارونه سر کردن چادر نماز به هنگام خواندن نماز، نذر خواندن مولودی و بستن حنای «سی‌تبارک» از آداب دیگر بخت‌گشایی بودند. حنای «سی‌تبارک» حنایی بود که در طول ماه رمضان هر روز یک‌بار سورۀ تبارک (67) را به آن خوانده و دمیده باشند. این حنا را در شب عید فطر بر سر دختر دم بخت می‌مالیدند و معتقد بودند که تا عید دیگر بختش باز می‌شود (کتیرایی، 95-96، 98). 
در برخی از گورستانها و زیارتگاهها، مانند «عباسیه» (زیارتگاه علی بن مهزیار) در اهواز و بقعۀ «خضر» در آمل اعمال بخت‌گشایی را همـراه مراسم مذهبی خاصی انجام می‌دادند (نک‍ : شکورزاده، 90-91). رفتن به مسجد فتح شیراز در محلۀ یهودیان و روشن کردن شمع در آن در روز جمعۀ آخر ماه رمضان (وکیلیان، 153-154)؛ قرار دادن شمع روشن در آخرین پلۀ منبر مسجد جامع شیراز و پختن حلوا در زیر آن منبر توسط دختر دم بخت؛ دست گذاشتن روی سنگ سیاه مسجد با این باور که اگر دست عرق کند، حاجت برآورده می‌شود (نک‍ : فقیری، 137)؛ گرفتن پارچه از 7 زن فاطمه نام و دوختن پیراهن مراد از پارچه‌ها به کمک 7 دختر نابالغ (مولانا، 112-113)؛ و توسل به اماکن مقدس مسیحیان (کتیرایی، 96) نیز از آداب دیگر در بخت‌گشاییها بوده‌اند. 
برخی از آداب بخت‌گشایی این آداب ریشه در باورهای عامه و فرهنگهای کهن و سنتی مردم داشته، و عمدتاً در روز سیزده‌به‌در (ه‍ م)، شب چهارشنبه‌سوری (ه‍ م) و شب 27 رمضان انجام می‌گرفته است. در این نوع بخت‌گشاییها اشیاء و وسایلی به کار می‌بردند که برخی از آنها جنبۀ نمادین داشتند؛ مثلاً توپ‌مروارید در میدان ارگ تهران یکی از وسایل بخت‌گشایی زنان تهرانی بود. در شبهای چهارشنبه‌سوری (ه‍ م)، زنان تیره‌بخت و دختران بی‌شوهر یا دم‌بخت به نیت بازشدن بختشان روی لولۀ توپ سوار می‌شدند و از روی آن سُر می‌خوردند و یا از زیر آن عبور می‌کردند و به آن دخیل می‌بستند (هدایت، 150؛ شهری، طهران، 3 / 364؛ نفیسی، 853، 854؛ بلوکباشی، 5؛ پورکریم، 16، 21). نشستن دختران روی مالبند آسیابی که به کمک اسب حرکت می‌کرد و دو بار چرخیدن به دور محور آسیاب (پولاک، 156)؛ گشتن به دور جوغن (هاون سنگی) در خاتون قیامت شیراز؛ سوار شدن روی شیر سنگی همدان؛ و 3 بار عبور کردن از سوراخ تخته‌سنگی به نام «سنگ سوراخی» در قریۀ مورگان اصفهان در شبهای جمعه نیز از جملۀ اعمال جادویی بخت‌گشایی بودند (هدایت، 158- 159؛ شکورزاده، 89-90؛ پورکریم، 16). 
بخت‌گشایی با باز کردن نخ یا گشودن قفل نیز متداول بود. برخی باور داشتند که گشوده شدن هر چیز بسته به گشایش بخت بسته و نیک‌بختی انسان کمک می‌کند. مثلاً زنان خراسانی نخ سفیدی به دو انگشت شست خود می‌بستند و در چهارشنبه‌سوری کنار جوی آبی می‌نشستند تا عابری بیاید و این نخ را باز کند (همو، 21؛ شکورزاده، 85)؛ یا پیردختران اصفهانی در شب چهارشنبه‌سوری، 4 طرف یک چهارراه را نخ می‌بستند تا عابری نخ را پاره کند و با پاره شدن نخ بختشان گشوده شود و در آن سال به خانۀ شوهر بروند (پورکریم، همانجا). گاهی بخت بسته را با بازکردن قفل بسته می‌گشودند، مثلاً در شب چهارشنبه‌سوری یا شب 27 رمضان، دختران دم‌بخت مشهدی و تهرانی قفلی را به گوشۀ چادر خود می‌بستند، یا به گردن می‌آویختند و در پای منار مساجد، یا در گذرگاهها منتظر می‌ماندند تا رهگذری قفل را از چادر یا گردن آنها بگشاید (نفیسی، 849؛ کتیرایی، همانجا؛ شکورزاده، 86؛ بلوکباشی، همانجا؛ ماسه، III / 307؛ پورکریم، 21-22). 
گاهی با شکستن، یا پاره کردن چیزی یا روشن کردن شمع بخت‌گشایی می‌کردند و معتقد بودند که با این عمل، طلسم بخت بسته‌شان شکسته و گشوده خواهد شد. شکستن گردو با پا؛ روشن کردن شمع سر چاههای دباغ خانه در مشهد (شکورزاده، همانجا؛ پورکریم، 22؛ بلوکباشی، همانجا)؛ شکستن گردو با باسن روی پله‌های راهرو منارجنبان اصفهان، همراه با خواندن شعری با این مضمون که ای منار از حرف من نرنج و به من ]دختر دم بخت[ کمک کن تا شوهردار شوم (آقاجمال، 7؛ شاردن، VII / 446-447؛ هدایت، 158)؛ عبور دادن دختران دم بخت از میان کمان پنبه‌زنی، با این باور که وقتی زه کمان پاره شود، بخت دختران نیز باز می‌شود (ذاکرزاده، 281)؛ بستن و گره زدن سبزه به یکدیگر در روز سیزده‌به‌در؛ بستن نخ ابریشم سبز به سر (این نخ را به سوزن می‌کشند و هنگام عقد بستن عروس به چادر او فرومی‌کنند و بعد بر سر می‌زنند)؛ بستن مقداری از حنای سر عروس بر سر دختر دمِ بخت؛ و بستن حبه‌ای قند به شاخه‌ای از «نوند» (بوتۀ اسفند) ازجمله اعمالی بودند که در بخت‌گشاییها رواج داشتند (کتیرایی، 95؛ آقاجمال، 9؛ صفی‌نژاد، 437؛ هدایت، 154؛ ماسه، I / 159؛ همایونی، 457). 
گرمابه نیز نقش مهمی در بخت‌گشایی داشت. در اصفهان مردم در شب چهارشنبه به حمام شیخ بهایی می‌رفتند و با جام مرسوم به «جام چهل کلید» آب بر سر و روی خود می‌ریختند (هدایت، 159). همچنین به حمام یهودیها می‌رفتند و در 4 گوشۀ حمام به سر و رویشان آب می‌زدند (کتیرایی، 91؛ شهری، همان، 4 / 519). شیرازیها نیز به سعدیه می‌رفتند و با جام چهل کلید از آب سعدیه روی خود می‌ریختند، یا در حوض سعدیه آب‌تنی می‌کردند (همایونی، 18؛ پورکریم، 28). 
با آب دباغ‌خانه نیز بخت‌گشایی می‌کردند. در تهران و رشت شب چهارشنبه‌سوری، زنان و دختران به دباغ‌خانه‌ها می‌رفتند و با عبور از روی چاههای هفت‌گانۀ دباغ‌خانه، از هر چاه مقداری آب به سر و صورتشان می‌زدند و یا مقداری از آن را برای غسل کردن، به همراه می‌بردند (شهری، تاریخ ... ، 2 / 44؛ بلوکباشی، 5؛ هدایت، 158؛ نفیسی، 851). 
دوختن و پوشیدن پیراهن مراد (ه‍ م) با آدابی خاص و به سر کردن چادر مراد نیز از اعمال دیگر بخت‌گشایی بود (نک‍ : کتیرایی، 91-93). مثلاً در لاریجان دختران دم بخت و زنان حاجتمند در شب چهارشنبه‌سوری کیسه‌ای می‌دوختند و به مسجد می‌رفتند و از مردم پول جمع‌آوری می‌کردند و در کیسه می‌ریختند؛ از آن پول پارچه می‌خریدند و از پارچه پیراهن مراد می‌دوختند و می‌پوشیدند (پورکریم، 21؛ برای آداب مخصوص دوختن و پوشیدن پیراهن مراد، نک‍ : کتیرایی، همانجا). این گونه اعمال معمولاً در شبهای 27 رمضان و با اندکی تفاوت در تهران، بروجرد و کرج نیز رایج بوده است (شهری، طهران، 3 / 370؛ ذاکرزاده، 282؛ مولانا، 112-113؛ وکیلیان، 126). 
گاهی اعمال بخت‌گشایی را با تکرار عملی در 3 مرتبه، یا در 3 مکان مختلف انجام می‌دادند. اعتقاد عامه بر این بود که انجام دادن 3 بار کاری بخت را می‌گشاید، مثلاً دختران شیرازی در جمعۀ «اَلْوِدُی» یا «الوداعی» (جمعۀ آخر ماه رمضان) به مسجد جامع شیراز رفته، 3 بار از منبر بالا می‌رفتند و اعتقاد داشتند که پس از 3 روز، یا 3 هفته، یا 3 ماه بختشان باز می‌شود (وکیلیان، 152-153). دختران یا زنان حاجتمند تهرانی برای خریدن کندر، وشا و اسپند در شب چهارشنبه‌سوری به 3 دکان رو به قبله می‌رفتند، از دو دکان جویا می‌شدند، ولی از دکان سوم آنها را می‌خریدند و به خانه می‌بردند و برای گشودن بخت و کار خود دود می‌کردند (بلوکباشی، 6)، یا 3 بار روزهای شنبه به حمام یهودیها می‌رفتند (کتیرایی، 91). 
گاهی با 7 بار تکرار اعمال بخت‌گشایی دیو شر را از بخت ـ بستگان دور می‌کردند. تکرار اعمال در 7 بار احتمالاً متأثر است از اعتقاد ایرانیان باستان به قوای هفت‌گانۀ شر و تباهی که اهریمن سردستۀ آنها بود (نک‍ : معین، 244-245). زدن 7 گره به دو ساقۀ سبزه در روز سیزده‌به‌در (شهری، همان، 4 / 139)، 7 بار چرخش به دور حیاط خانه و 7 بار گفتن «بختم وا شد» (شکورزاده، 85)، بردن دختران به آب انبار و زدن 7 گره بر لباسشان و گشودن گرهها توسط پسران نابالغ (نفیسی، 854)، شکستن 7 گردو در سر چاه دباغ‌خانه و روشن کردن 7 شمع روی هر چاه (پورکریم، 22)، تهیۀ آجیل هفت‌مغز (آجیل چهارشنبه‌سوری) از دکانهای رو به قبله و تقسیم آن میان خویشان و آشنایان (بلوکباشی، همانجا) از اعمال بخت‌گشایی بوده‌اند. 

آداب دیگر

در اردکان در شب 27 رمضان با «کَمْچَلی (ملاقه) زدن»، و در رفسنجان با «کلید زنی» به نیت بخت‌گشایی خوراکیهـایی جمـع‌آوری می‌کردند و می‌خوردند (نک‍ : وکیلیان، 123)؛ شبیه این اعمال را دختران شوهر نرفتۀ تهرانی در شب چهارشنبه‌سوری با قاشق چوبی و الک آردی انجام می‌دادند (نک‍ : کتیرایی، 95-96؛ نیز نک‍ : ه‍ د، قاشق‌زنی). بیرون راندن دختران دم بخت در شب چهارشنبه‌سوری از خانه و دنبال کردن آنها با چوب نیم‌سوز زیر دیگ در تهران (بلوکباشی، 5؛ کتیرایی، 98)؛ خاک کردن دل گوسفندِ سر سیاه در زیر منبر مسجد، با این باور که با پوسیدن دل، بخت دختر نیز باز می‌شود (شهری، همان، 4 / 519)؛ به سر کردن چادری که آن را از میان رودۀ گوسفند قربانی، یا نذری گذرانده‌اند (کتیرایی، 91؛ ذاکرزاده، 281)؛ عبور از روی جسد مردۀ حیوان، یا انسان، یا تابوت خالی (مولانا، 112)؛ پوشیدن لباس نو و به هم زدن «آش بی‌بی سه‌شنبه» با کفگیر مسی سوراخ‌دار (وکیلیان، 180)؛ پرتاب سنگ‌ریزه به بالای آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی در شاهرود، با این باور که اگر سنگ‌ریزه به پایین نیفتد، بختشان در سال نو باز خواهد شد (شریعت‌زاده، 466)؛ تکان دادن سفرۀ عقد روی سر دختران شوهر نرفته (کتیرایی، همانجا)؛ پختن قیمه پلو و مخلوط کردن آن با باقی‌ماندۀ پلو عروسی، و خیرات آن توسط دختران شوهر نرفته؛ انداختن چادر سیاه دختر دم بخت از بالای منار مسجد به پایین هم‌زمان با وضو گرفتن مردان در ظهر روز 27 رمضان با این باور که اگر چادر روی سر مردی بیفتد، همان سال دختر به شوهر می‌رود (همو، 95، 99)؛ پریدن از روی آتش چهارشنبه‌سوری و گفتن «بختم را باز کن چهارشنبه» (پورکریم، 19)؛ دعا کردن دختران بی‌شوهر برای باز شدن بخت در وقت ختنه‌کردن پسران (آقاجمال، 31)؛ قاپیدن حنای عروسی از دست عروس توسط دختران در کردستان (افندی، 186)؛ نشستن روی چرخ کوزه‌گری و شکستن 7 گردو (شکورزاده، 83)؛ خریدن «وشای عاطل و باطل» (سرگین الاغ ماده) از عطار رو به قبله و مالیدن آن در غروب چهارشنبۀ آخر سال به صورت دختران بی‌شوهر (همو، 84)؛ آتش افروختن با «سرچینه» (کاه ساقۀ برنج) و پریدن دختران از روی آن؛ و یا رفتن به «چلاخانه» (سلاخ‌خانه) و گشودن‌ بندی از لباس دختران توسط پسران نابالغ در رشت (نفیسی، همانجا) ازجمله آداب بخت‌گشایی بودند. رمالان نیز عموماً با طلسم بخت‌گشایی می‌کردند، مثلاً در تهران و ممسنی با ساختن طلسمی و ترسیم و نوشتن خطوط و اعداد روی تکه‌هایی از کاغذ بخت دختران و زنان را می‌گشودند (مجیدی، 484-485). 

مآخذ

 «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ایرانشهر، تهران، 1342 ش / 1963 م، ج 1؛ آقاجمال خوانساری، محمد، عقاید النساء و مرآت البلهاء، به کوشش محمود کتیرایی، تهران، 1349 ش؛ افندی بایزیدی، محمود، آداب و رسوم کردان، به کوشش الکساندر ژابا، تهران، 1369 ش؛ بلوکباشی، علی، «چهارشنبه‌سوری»، هنر و مردم، تهران، 1346 ش، شم‍ 53 و 54؛ پورکریم، هوشنگ، «آیین جشن چهارشنبه‌سوری در ایران»، همان، 1348 ش، شم‍ 77 و 78؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ ذاکرزاده، امیرحسین، سرگذشت تهران، تهران، 1373 ش؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1367 ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1371 ش؛ صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، تهران، 1355 ش؛ فقیری، ابوالقاسم، ترانه‌های محلی، شیراز، 1342 ش؛ قرآن کریم؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1378 ش؛ مجیدی کرایی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای ممسنی، تهران، 1371 ش؛ معین، محمد، مزدیسنا و ادب پارسی، تهران، 1338 ش؛ مولانا، غلامرضا، تاریخ بروجرد، کتابخانۀ صدر، 1353 ش؛ نفیسی، سعید، «چهارشنبه‌سوری»، مهر، تهران، 1313 ش، س 1، شم‍ 11؛ وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، 1370 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1311 ش؛ همایونی، صادق، آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش؛ نیز: 

Chardin, J., Voyages, Paris, 1811; Iranica ; Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938. 

جعفر اسحاقی تیموری (تل‍ : دبا)

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: