صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / منابع فرهنگ مردم ایران / منابع تاریخی / منابع ادبی / بانو گشسب نامه /

فهرست مطالب

بانو گشسب نامه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : جمعه 6 دی 1398 تاریخچه مقاله

بانوگُشَسْبْ‌نامه، منظومه‌ای پهلوانی در بحر متقارب مثمن، مشتمل بر حدود 000‘1 بیت، در شرح برخی از نبردهای بانوگشسب، مشهور به «سوار»، یکی از دختران رستم، همسر گیو و مادر بیژن. 
تاریخ سرایش و سرایندۀ کتاب معلوم نیست. اصل داستان که به دورۀ ساسانیان تعلق دارد، در اواخر سدۀ 5 ق / 11 م سروده شده است. بانوگشسب / گشنسب (بانو + گشن + اسب) به معنی «بانوی دارندۀ اسب نر» است. واژۀ گشنسب بیشتر به اسقاط نون به کار رفته است (معین، 198- 199). مادر بانوگشسب خالۀ کیقباد است و در روایات شفاهی نام مادر بانوگشسب، گلندام (گل‌اندام) یا گل‌بانو آمده که خواهر کیقباد است (انجوی، چ 1355 ش، 165، چ 1363 ش، 75؛ هفت لشکر، 176). «رستم را از خالۀ شاه کیقباد، فرامرز بزاد و بانوگشسب و زربانو، و ایشان سخت دلاور و مبارز بودند» (مجمل ... ، 25، نیز 54، 92). بانوگشسب خود به این گوهر و تبار والا سخت می‌نازید (بانوگشسپ‌نامه، 69-70). او چهره‌ای دل‌انگیز داشت و با زیبایی خویش بسیاری را واله و شیفتۀ خود ساخته بود (همان، 59-60)؛ با این‌همه، در جنگاوری و شکار نیز بی‌نظیر بود. وی از جانب رستم، مأمور حمایت و همراهی فرامرز می‌شود و به او شکار و سواری می‌آموزد (همان، 62). افزون بر رزم‌آوری در هنر بافندگی نیز شهرت دارد؛ بانوگشسب سوزن‌دوزی می‌کند و این هنر یادگار او ست: ز بانو بمانده است آن یادگار / که از سوزن آرند نقش و نگار (همان، 59). 
او را ژول مل (ص 49) با برونهیلد، ملکۀ مغرور ایسلند، و موسایی (ص 108 بب‍‌ ) با اسطورۀ آرتمیس، خدابانوی یونانی، مقایسه کرده است. 
ماجرای بانوگشسب و دلاوریهای او جز در منظومۀ بانوگشسب‌نامه، در منظومه‌های پهلوانی بهمن‌نامه، برزونامه و شهریارنامه (کراچی، 19-20) نیز آمده است. به روایت بهمن‌نامه دختران رستم به همراه دلاوران سیستان چون زال، فرامرز و سام به مقابلۀ بهمن می‌روند و موفق می‌شوند که او را تا بلخ عقب برانند، اما بهمن به‌زودی بر آنان پیروز می‌شود و برخی از آنان را به اسارت می‌گیرد؛ این دو خواهر به کشمیر می‌گریزند، ولی سرانجام به چنگ بهمن می‌افتند و بار دیگر راهی سیستان می‌شوند (ایرانشاه، 400-406). نه‌تنها در این منظومه، بلکه در هیچ‌یک از روایات حماسی دیگر از پایان زندگی بانوگشسب سخنی به میان نیامده است. 
بانوگشسب‌نامه شامل 4 داستان است که ارتباط کامل با هم ندارند: «رزم بانوگشسب و فرامرز با رستم» (ص 72-77) که به‌صورت ناشناس به نبرد آمده است؛ «به شکار رفتن بانوگشسب و فرامرز» (ص 86-90)؛ «جنگ بانوگشسب با خواستگاران هندی» (ص 111-114)؛ و «جنگ پهلوانان ایران با یکدیگر بر سر خواستگاری از بانوگشسب» (ص 116- 119). این داستانها دربردارندۀ پاره‌ای از روایات زندگی بانوگشسب پیش از مرگ رستم‌اند. همین امر، این نظر را قوت بخشیده است که داستان بانوگشسب‌نامه از روایتی مفصل‌تر سرچشمه گرفته است (مل، 50-51). 
در ادبیات عامه نیز نبردهای بانوگشسب انعکاس یافته است. نام وی در این‌گونه روایات متفاوت است؛ ازجمله: گل‌نسا، گرشصت، گشسب، گل‌بانو و بانوخانم (انجوی، چ 1355 ش، 165، 174، چ 1363 ش، 74). برخی از این روایات تکراری و برخی تازه‌اند؛ ازجمله در جنگ رستم و سهراب، بانوگشسبْ ناشناس به جنگ سهراب می‌رود و او را زخمی می‌کند و به زابل بازمی‌گردد (همان چ، 70). 
همچنین در هفت لشکر (ص 366-379) داستان برزو را می‌خوانیم که برای نجات بیژن و بانوگشسب، راهی کوه و دشت می‌شود و پس از گذر از مهالک، به گنج فریدونی دست می‌یابد. از دیگر داستانهای هفت لشکر دربارۀ بانوگشسب، داستان نبرد پیل‌گوش با بانوگشسب و کوهکش، و نیز جنگ کوهکش و برادرش جهانگیر است (ص 391-401). 
کراچی (ص 18- 19) با توجه به چاپ این منظومه همراه با فرامرزنامه، احتمال می‌دهد سرایندۀ هر دو اثر یک تن، و به استناد ابیاتی از منظومه، سرایندۀ آن باید از مردم کورۀ اردشیر (فیروزآباد فارس) باشد؛ اما خالقی مطلق (ص 98) سرایندۀ فرامرزنامه را اهل فرس‌آباد مرو دانسته است. از برخی بیتهای متن منظومۀ بانوگشسب‌نامه چنین برمی‌آید که سرایندۀ آن مسلمان، و بر مذهب شیعۀ دوازده‌امامی بوده است (ص 114، 129). تاریخ دقیق سرایش آن نیز دانسته نیست؛ به گفتۀ مل (ص 45)، این منظومه در سدۀ 5 ق، و به گفتۀ صفا ( تاریخ ... ، 2 / 364) در اواخر این سده سروده شده است؛ اما از آنجا که در بانوگشسب‌نامه ــ در مقایسه با منظومه‌های پهلوانی سدۀ 5 ق مانند گرشاسب‌نامه و بهمن‌نامه ــ واژه‌های عربی بیشتری به کار رفته است، احتمالاً آن را باید متعلق به سدۀ 6 ق دانست. بانوگشسب‌نامه مانند دیگر منظومه‌های حماسی فارسی، براساس منبعی مکتوب، مدون و منثور به نظم درآمده است (همو، حماسه‌سرایی ... ، 108). 
اخباری دربارۀ بانوگشسب در برخی از چاپهای شاهنامه، مانند شاهنامۀ تصحیح ژول مُل (نک‍ : فردوسی، 2 / 240، 255، 265) و شاهنامۀ تصحیح فلرس (نک‍ : همو، 2 / 712، 723، 745) آمده است، اما این روایات در هیچ‌یک از نسخه‌های کهن و معتبر شاهنامه نیست و طبعاً در چاپهای انتقادی شاهنامه مانند چاپ مسکو (به کوشش اسمیرنوا) (نک‍ : همو، 3 / 232، 258) و چاپ جلال خالقی مطلق (نک‍ : همو، 2 / 415) در زمرۀ بیتهای الحاقی است (نیز نک‍ : صفا، همان، 210). 
از بانوگشسب‌نامه چند نسخۀ خطی در دست است (نک‍ : منزوی، 4 / 2655). نخستین چاپ آن در بمبئی در 1324 ق، همراه فرامرزنامه، به کوشش یکی از پارسیان هند به نام رستم بن بهرام بن سروش، و آخرین آن به کوشش روح‌انگیز کراچی در 1382 ش در تهران به چاپ رسید. 
این منظومه از لحاظ زبانی و ادبی متأثر از شاهنامه است. زبان بانوگشسب‌نامه ساده و روان است. عناصر سامی در این داستان وجود ندارد و نشانه‌های کهنگی در زبان شعر این منظومه فراوان دیده می‌شود (کراچی، 27- 29). جنبه‌های توصیفی آن بسیار است و سراینده در وصف مجالس بزم و یا صحنه‌های رزم از تمثیل نیز بهره می‌گیرد (نک‍ : بانوگشسپ‌نامه، 57- 58). 
برخی از بن‌مایه‌های داستان اینها ست: عاشق‌شدن با یک‌بار دیدن، عاشق‌شدن با شنیدن اوصاف و زیباییها، زورآزمایی، رزم و جنگاوری، بزم، شکار، مجازات، ناشناس‌ماندن، آزمایش، رقابت، شجاعت، یاری، غیرت، قتل، کینه، واسطه، خیانت، تهدید، شرط‌بندی و جز آنها. 
بانوگشسب‌نامه تنها منظومۀ حماسی فارسی است که قهرمان آن زن است. بن‌مایۀ اصلی داستانها و دلاوریهای بانوگشسب شاید به فرهنگ کهن اقوام ایرانی بازگردد. نکتۀ قابل توجه در این منظومه دوگانگی شخصیت بانوگشسب است؛ از یک‌سو، زنی است زیبا، قدرتمند و سرکش که با مردان حتى شیفتگان خود مبارزه می‌کند، و از دیگر سو دختری است مطیع پدر (شکوهی، 1027). این منظومه در زمرۀ ادبیات حماسی سکایی است که مانند روایات دیگر اعضای خاندان رستم با روایات کیانی درمی‌آمیزد. همان‌گونه که سام، زال و رستم به خدمت کیقباد، کیخسرو و کیکاووس، از پادشاهان کیانی درمی‌آیند، به روایت بهمن‌نامه، بانوگشسب و خواهرش زربانو نیز به مقام پیشروی و رایزنی همای می‌رسند (نک‍ : دانشنامه ... ، 1 / 693). 

مآخذ

 انجوی شیرازی، ابوالقاسم، فردوسی‌نامه (مردم و فردوسی)، تهران، 1355-1363 ش؛ ایرانشاه بن ابی‌الخیر، بهمن‌نامه، به کوشش رحیم عفیفی، تهران، 1370 ش؛ بانوگشسپ‌نامه، به کوشش روح‌انگیز کراچی، تهران، 1382 ش؛ خالقی مطلق، جلال، «مطالعات حماسی»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، تبریز، 1362 ش، س 31، شم‍ 128 و 139؛ دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، به کوشش اسماعیل سعادت، تهران، 1384 ش؛ شکوهی، فریبا، «بانوگشسب‌نامه»، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تهران، 1390 ش؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1378 ش؛ همو، حماسه‌سرایی در ایران، تهران، 1352 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش اسمیرنوا، مسکو، 1965 م؛ همان، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1370 ش؛ همان، به کوشش ژول مل، تهران، 1370 ش؛ همان، به کوشش فلرس، لیدن، 1295 ق / 1878 م؛ کراچی، روح‌انگیز، مقدمه و حاشیه بر بانوگشسپ‌نامه (هم‍‌ )؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318 ش؛ معین، محمد، مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی، تهران، 1326 ش؛ مل، ژول، دیباچۀ شاهنامه، ترجمۀ جهانگیر افکاری، تهران، 1363 ش؛ منـزوی، خطی؛ مـوسایی، معصومه، «بانوگشسب‌نامه و اسطورۀ آرتمیس»، فصلنامۀ زبان و ادب تهران، دانشکدۀ ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، 1386 ش، شم‍ 31؛ هفت لشکر، به کوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، 1377 ش. 

حسن ذوالفقاری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: