صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / مردم شناسی / پنجۀ مریم /

فهرست مطالب

پنجۀ مریم


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : جمعه 23 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

پَنْجۀ مَرْیم‌، نام‌ فارسی‌ گیاه‌ خودرو و پایدار بخور مریم‌ در طب‌ سنتی‌. در سبب‌ نام‌گذاری‌ این‌ گیاه‌ و انتساب‌ آن‌ به‌ مریم‌ گفته‌اند كه‌ چون‌ در بیابان‌ حضرت‌ مریم‌ را درد زایمان‌ گرفت‌، در زیر درخت‌ خرمایی‌ گیاه‌ خودرویی‌ را چنگ‌ زد و در پنجۀ خود گرفت‌ و فشرد تا حضرت‌ عیسی‌(ع‌) را به‌ دنیا آورد. از آن‌ رو، این‌ گیاه‌ به‌ نام‌ او شهرت‌ یافته‌ است‌ (دانلدسن‌، 27؛ برهان‌...، ذیل‌ بخور مریم‌، نیز پنجۀ مریم‌؛ آنندراج‌؛ نیز نك‍ : شكورزاده‌، 134، حاشیۀ 2). 
در فرهنگ‌ پزشكی‌ اسلامی‌ و فرهنگ‌ و ادب‌ فارسی‌ گیاهانی‌ چند از نوع‌ سیكلامِن‌ (در زبان‌ عامه‌ سیكلَمه‌) و پارثنیوم‌ به‌ پنجۀ مریم‌ یا شجرۀ مریم‌ معروف‌اند (زریاب‌، 368؛ شلیمر، 175). آن‌ را چنگ‌ مریم‌ هم‌ نامیده‌اند ( فرهنگ‌ جهانگیری‌، 3(2) / 507؛ فرهنگ‌ رشیدی‌؛ نیز نك‍ : كتیرایی‌، 267؛ شكورزاده‌، همانجا). در متون‌ دارو پزشكی‌ اسلامی‌ كهن‌ گیاهانی‌ مانند بَنْجَنْگُشْت‌ [= پنج‌ انگشت‌، صورت‌ عربی‌ آن‌ فنجنكشت‌ و بنجنكشت‌]، شجرۀ مریم‌، كَفّ مریم‌ [دست‌ مریم]، كَفّ العَذراء [دست دوشیزه‌، كنایه‌ از مریم‌ عذرا یا مریم‌ باكره]، كف‌ عائشه‌، كف‌ الكلب‌، كف‌ الاسد، كف‌ السَبُع‌ و... را نیز به‌ گیاه‌ بخور مریم‌ اطلاق كرده‌اند (انطاكی‌، 273؛ ابن‌ بیطار، 3 / 55، 4 / 74؛ حكیم‌ مؤمن‌، 44؛ نیز نك‍ : غسانی‌، 200). برخی‌ از این‌ گیاهان‌، به‌ ویژه‌ پنجنگشت‌ را گیاهانی‌ جدا از بخور مریم‌ یا پنجۀ مریم‌ باید دانست‌ (نك‍ : ابن‌سینا، الرسالة...، 141؛ ابن‌ بیطار، 1 / 115). اعلم‌ (ص‌ 118) پنجۀ مریم‌ را ترجمۀ كف‌ مریم‌ عربی‌ و غیر از بخور مریم‌ می‌داند. 

خانواده

پنجۀ مریم‌ یا بخور مریم‌ گیاهی‌ است‌ علفی‌ به‌ نام‌ سیكلامن‌ از خانوادۀ پریمولاسه‌ و از تیرۀ پامچال‌ (عماد،6 / 33؛ دائرةالمعارف‌...، 1 / 1411). این‌ گیاه‌ ساقه‌ای‌ غده‌ای‌ و زیرزمینی‌ و برگهایی‌ پهن‌ و قلبی‌ شكل‌ یا كنارۀ دندانه‌دار به‌ رنگهای‌ سبز روشن‌ یا نقره‌ای‌، و گلهایی‌ سرخ‌ و سرنگون‌ در میان‌ برگها دارد و ازاین‌رو، در فارسی‌ به‌ گل‌ نگونسار هم‌ معروف‌ است‌ (زرگری‌، 2 / 283؛ آمریكانا، VIII / 361؛ برای‌ شرح‌ این‌ گیاه‌، نك‍ : ابوالخیر، 1 / 82). 
از این‌ گیاه‌ 12 نوع‌ شناخته‌ شده‌ است‌ ( آمریكانا،همانجا). مایرهوف‌ براساس‌ نوشتۀ گیاه‌ ـ داروشناسان‌ اسلامی‌ بخور مریم‌ و شجرۀ مریم‌ را به‌ 10 نوع‌ گیاه‌ مختلف‌ مانند آذریون‌، كف‌ الاسد، عرطنیثا و... اطلاق‌ كرده‌ است‌ (نك‍ : امیری‌، 52؛ اعلم‌، 117). مشهورترین‌ نوع‌ این‌ گیاه‌ در آمریكا می‌روید كه‌ به‌ آن‌ سیكلامن‌ پرسیكوم‌ (پارسی‌) می‌گویند ( آمریكانا،همانجا). 
پنجۀ مریم‌ یا بخور مریم‌ در انگلستان‌ به‌ «نان‌ خوك‌» معروف‌ است‌ (شلیمر، دانلدسن‌، همانجاها؛ قس‌: «خُبزالخنزیر» [نان‌ خوك‌] «خبز القرود» [نان‌ بوزینگان‌] در شام‌، «خبز المشایخ‌» [نان‌ پیران] در افریقا، مثلاً نك‍ : انطاكی‌، 69، 137؛ دیسقوریدس‌،79 ؛ ابن‌‌بیطار، 1 / 84؛ میرحیدر، 208). 
مردم‌ جزیرۀ ابن‌ عمر در عراق‌ آن‌ را عرطنیثا (بیرونی‌، 117؛ ابوالخیر،1 / 82، 2 / 425؛نیز نك‍ : ابن‌میمون‌، 32، كه‌ عرطنیثا را همان‌ خبز القرود دانسته‌ است‌)، مردم‌ اندلس‌ جرجریتیه‌ (همو، 9)، مردم‌ مصر حب‌ الغول‌، و اهل‌ مغرب‌ كافوریه‌ می‌نامیده‌اند (ابن‌ بیطار، 3 / 55). نام‌ بخور مریم‌ را دیسقوریدس‌ (همانجا) به‌ زبان‌ یونانی‌ ققلامینوس‌، و ابن‌ میمون‌ (همانجا) قوقلامیتوس‌ آورده‌اند و با شجرۀ مریم‌ كه‌ آن‌ را نیز فقلامینوس‌ خوانده‌اند (ابوالخیر، همانجا) متفاوت‌ دانسته‌ و گفته‌اند كه‌ چون‌ برگ‌ آن‌ به‌ شكل‌ پنجه‌ است‌، آن‌ را «كف‌ الاسد» هم‌ خوانده‌اند. ابن‌ میمون‌ (ص‌ 33) و انطاكی‌ (ص‌ 273) كف‌ الجذماء [دست‌ جذام‌دار] را گیاه‌ پنجنگشت‌ دانسته‌اند و ابن‌ بیطار (4 / 74) پنجنگشت‌ را نام‌ فارسی‌ كف‌ مریم‌ یا اصابع‌ صفر شناخته‌ است‌. برخی‌ پنجنگشت‌ را همان‌ بِنْطافلون‌ (به‌ معنای‌ 5 برگ‌) دانسته‌اند (نك‍ : ابن‌ میمون‌، همانجا). شماری‌ از قدما گیاه‌ اسفند یا حرمل‌ را نیز بخور مریم‌ یا پنجۀ مریم‌ پنداشته‌اند، در صورتی‌ كه‌ بیرونی‌ در الصیدنه‌ این‌ انتساب‌ را نادرست‌ می‌داند (همانجا؛ نیز نك‍ : ه‍ د، اسفند). 

گسترۀ رویش‌

این‌ گیاه‌ را از گیاهان‌ بومی‌ منطقۀ قفقاز و مدیترانه‌ دانسته‌اند ( آمریكانا، همانجا). در ایران‌ بیشتر در نواحی‌ كوهستانی‌ (زرگری‌، 2 / 284) شمال‌ كشور مانند گرگان‌، گیلان‌، مازندران‌، و نواحی‌ غرب‌ مانند كردستان‌ می‌روید (برای‌ اطلاع‌ تفصیلی‌ از پراكندگی‌ این‌ گیاه‌ در شمال‌ و غرب‌ ایران‌، نك‍ : عماد، 6 / 33-34). بیابانها و تپه‌های سرزمین‌ عربستان‌ را نیز از رویشگاههای این‌ گیاه‌ نام‌ برده‌اند (دانلدسن‌، همانجا). پلینی‌ جاهای‌ سایه‌دار را محل‌ رویش‌ سیكلمان‌ می‌داند (VII / 221).

خواص‌ دارویی

از دیرباز پنجۀ مریم‌ در زمرۀ گیاهان‌ دارویی‌ شناخته‌ شده ‌بوده ‌است‌. گیاه‌ ـ دارو پزشكان‌ جهان‌ باستان‌ و جامعه‌های‌ ایرانی ـ اسلامی‌ با این‌ گیاه‌ آشنایی‌ داشتند و به‌ تجربه‌ به‌ خواص‌ سودمند و زیان‌‌رسان‌ اجزاء آن‌ مانند ساقه‌، ریشه‌، برگ‌ و گل‌ در كاربردهای‌ پزشكی‌ پی‌ برده‌ بودند. با نگاهی‌ گذرا به‌ متون‌ گیاه‌ ـ دارونامه‌ها و پزشكی‌نامه‌ها می‌توان‌ با خواص‌ دارویی ـ درمانی‌ و چگونگی‌ كاربرد این‌ گیاه‌ آشنا شد. 
پلینی‌ طبیعی‌دان‌ رومی‌ سدۀ نخست‌ میلادی‌ به‌ سودمندی‌ ریشۀ سیكلمان‌ در رفع‌ گزیدگیهای‌ هر نوع‌ ماری‌ اشاره‌ دارد و می‌نویسد كه‌ ریشۀ گیاه‌ كیفیت‌ سمی‌ دارد و اگر زن‌ آبستن‌ پا روی‌ آن‌ بگذارد، سقط جنین‌ خواهد كرد (همانجا). پزشكان‌ جهان‌ اسلام‌ نیز كاربرد اجزاء مختلف‌ این‌ گیاه‌ را در درمان‌ برخی‌ بیماریها سودمند می‌دانستند. ابومنصور هروی‌ (ص‌ 59) خواص‌ درمانی‌ آن‌ را چنین‌ آورده‌ است‌: از میان‌ بردن‌ جراحتها و گشودن‌ خوك‌ [واژۀ فارسی‌ خنزیر یا خنازیر: غده‌های‌ چركین‌ زیر گلو]، نرم‌ كردن‌ اندام‌ و گشودن‌ عصبِ بر یكدیگر افتاده‌، كاستن‌ و دفع‌ آب‌ جمع‌ شده‌ در چشم‌ و از میان‌ بردن‌ تاریكی‌ چشم‌ با كشیدن‌ بخور مریم‌ آمیخته‌ با انگبین‌ اندر چشم‌، پاك‌ كردن‌ مغز با چكاندن‌ آن‌ در بینی‌، از میان‌ بردن‌ صُداع‌ (سردرد) كه‌ از سردی‌ بُوَد، گشودن‌ حیض‌ و افكندن‌ كودك‌ از راه‌ كاربرد شیاف‌ آن‌، بیرون‌ كردن‌ یرقان‌ همراه‌ عرق‌ از بدن‌ و زدودن‌ كَلَف‌ [ظاهراً كَك‌ و مَك‌] و نَمَش‌ (لكه‌های‌ سرخ‌ و سیاهی‌ كه‌ روی‌ پوست‌ ظاهر گردد و آن‌ را كنجده‌ خوانند، نك‍ : امیری‌، 507) و درمان‌ داء الثعلب‌ (بیماری‌ ریزش‌ موی‌ سر و ابرو و ریش و برهنه‌شدن پوست‌ آنها). 
از خواص‌ درمانی‌ دیگر گیاه‌ پنجۀ مریم‌ می‌توان‌ به‌ درمان‌ زكام‌ با بوییدن‌ بخور آن‌ (اسحاق‌، 431)، آسان‌ كردن‌ درد زایش‌ با برداشتن‌ فرزجۀ [= پرزجه‌: شیاف] آن‌ (ابن‌سینا، القانون‌، 3(3) / 584)، افزودن‌ بول‌ و گشودن‌ طمث‌، قطع‌ جریان‌ خون‌ بواسیر با گذاشتن‌ ضماد گیاه‌ بر آن‌، رفع‌ اورام‌ مقعد، زخمها، غدد و ورمهای‌ دیگر، تسكین‌ درد نیش‌ حشرات‌ (غسانی‌، 344) و دفع‌ قولنج‌ با حقنه‌ [= اماله] كردن‌ (اخوینی‌، 434؛ برای‌ اطلاعات‌ بیشتر دربارۀ خواص‌ درمانی‌ و كاربرد این‌ گیاه‌ در متون‌ گیاه‌ ـ دارویی‌ قدیم‌، نك‍ : ابن‌ بیطار، 1 / 84-85، جم‍ ؛ غسانی‌، 201؛ انطاكی‌، 1 / 69؛ حكیم‌ مؤمن‌، 44). نویسندگان‌ گیاه‌ ـ دارو پزشكی‌ معاصر نیز به‌ خواص‌ درمانی‌ و كاربردهای‌ طبی‌ این‌ گیاه‌ در درمان‌ برخی‌ بیماریها اشاره‌ كرده‌اند (برای‌ آگاهی‌ بیشتر، نك‍ : زرگری‌، همانجا؛ عماد، 6 / 34). 

قداست‌

در فرهنگ‌ عامه‌ هر گیاه‌ به‌ ذات‌ خود مقدس‌ و از لحاظ معنوی‌ ارزشمند و معتبر نیست‌. ارزش‌ قدسیانۀ گیاهان‌ به‌ رابطه‌ و پیوند آنها به‌ شخصی‌ مقدس‌، به‌ یك‌ نمونۀ مثالی‌ و یا مجموعه‌ای‌ از اعمال‌ آیینی‌ و تكرار عباراتی‌ كه‌ می‌پندارند گیاهان‌ را از عالم‌ مادی‌ غیرمقدس‌ جدا می‌كند، وابسته‌ است‌ (برای‌ موضوع‌، نك‍ : الیاده‌، 296). گیاهانی‌ كه‌ مردم‌ آنها را دارای‌ نیروی‌ ورای‌ طبیعی‌ و خاصیتهای‌ جادویی ـ درمانی‌ می‌پندارند، به‌ قدیسان‌ پیوند می‌دهند (یادداشتهای‌ مؤلف‌). به‌ نظر وسترمارك‌ نیروی‌ سودرسان‌ گیاه‌ زمانی‌ مقدس‌ و بركت‌زا به‌ شمار می‌آید كه‌ به‌ آن‌ همچون‌ نیرویی‌ كم‌ و بیش‌ رازآمیز، حیرت‌انگیز و اعجازآور و «ورای‌ طبیعی‌» نگریسته‌ شود و نه‌ همچون‌ نیرویی‌ عادی‌، متعارف‌ و «خاكی‌» (ص‌ 119).
در جهان‌ اسلام‌ حضرت‌ مریم‌(ع‌) را مانند حضرت‌ فاطمه‌(ع‌) پاك‌ و مقدس‌ و بركت‌زا می‌انگارند و زنان‌ هنگامی‌ كه‌ مشكل‌ و نیازی‌ دارند، معمولاً به‌ او نیز همچون‌ حضرت‌ فاطمه‌(ع‌) متوسل‌ می‌شوند. مثلاً زنان‌ مسلمان‌ و مسیحی‌ سترون‌ برای‌ از میان‌ بردن‌ بیماری‌ نازایی‌ خود به‌ «حمام‌ سِتّی‌ مریم‌» (حمام‌ مریم‌ بانو) در قدس‌، نزدیك‌ دروازۀ استفن‌ مقدس‌ می‌روند، به‌ این‌ باور كه‌ حضرت‌ مریم‌ در آن‌ حمام‌ خود را شسته‌ است‌ ( VI / 631,EI2).
ارزش‌ و اعتبار قدسیانه‌ و پیشگیرانۀ گیاه‌ پنجۀ مریم‌، هم‌ به‌ سبب‌ ارتباط این‌ گیاه‌ با عدد 5 و هم‌ به‌‌سبب‌ پیوندش‌ با دست‌ یا پنجۀ حضرت‌ مریم‌(ع‌)، عذرای‌ مقدس‌ است‌. 5 در میان‌ مردم‌ برخی‌ سرزمینهای‌ مسلمان‌نشین‌، همچون‌ دورۀ باستان‌ با توجه‌ به‌ آنكه‌ پنجۀ دست‌ همچون‌ عامل‌ دفاعی‌ در برابر چشم‌ زخم‌ به‌ كار می‌رفته‌، ارزش‌ جادویی‌ داشته‌ است‌. یكی‌ از روشهای‌ كارآمد برای‌ دفاع‌ در برابر چشم‌ بد میان‌ مردم‌، به‌ ویژه‌ میان‌ مردم‌ افریقای‌ شمالی‌ و برخی‌ بخشهای‌ خاورمیانه‌، دراز كردن‌ دست‌ راست‌ با پنجه‌های‌ گشوده‌ به‌ سوی‌ كسی‌ است‌ كه‌ احتمال‌ می‌رود آسیبی‌ از نگاهش‌ برسد ( IV / 1009,EI2؛ وسترمارك‌، 27؛ نیز نك‍ : ه‍ د، پنجه‌). 
هر چند تصور می‌رود كه‌ به‌ كار بردن‌ پنجۀ مریم‌ برای‌ دور كردن‌ چشم‌ بد پیشینۀ خیلی‌ درازی‌ نداشته‌ باشد، اما استفاده‌ از آن‌ همچون‌ تعویذ یا افسونِ زایش‌ به‌ هنگام‌ زایمان‌ زن‌ به‌ كار می‌رفته‌ است‌ ( VI / 631,EI2). در خواص‌ جادویی‌ تعویذ پنجۀ مریم‌ نوشته‌اند كه‌ برای‌ آسان‌زایی‌ زن‌ آبستن‌ پنجۀ مریم‌ را در پیش‌ روی‌ او در آب‌ اندازند و بخیسانند (همانجا؛ آنندراج‌ ) و یا آب‌ آن‌ را به‌ زن‌ بنوشانند (EI2، همانجا؛ گلریز، 1 / 403)، یا آن‌ را در دست‌ زن‌ بگذارند (دانلدسن‌، 27) و یا هنگام‌ خیساندن‌ اذان‌ گویند (هدایت‌، 35). همان‌طور كه‌ گیاه‌ پنجنگشت‌ را نماد «كاهش‌ شهوت‌» دانسته‌ و نوشته‌اند كه‌ زاهدان‌ ترسا بر فرشی‌ كه‌ از گیاه‌ پنجنگشت‌ سازند، نشینند و در سفر نیز عصایی‌ از چوب‌ آن‌ در دست‌ گیرند، به‌ این‌ باور كه‌ از «قوت‌ شهوات‌» آنها بكاهد (بیرونی‌، 154)؛ پنجۀ مریم‌ (سیكلامن‌) را نماد شهوت‌ دانسته‌اند و گفته‌اند كه‌ در قدیم‌ از ریشۀ آن‌ آشام‌ عشق‌ می‌ساختند (هال‌، 282).
همانندها: گیاهان‌ دیگری‌ نیز هستند كه‌ به‌ حضرت‌ مریم‌ مقدس‌ منتسب‌اند و به‌ نام‌ او نامیده‌ می‌شوند. در میان‌ این‌ گیاهان‌ این‌ نمونه‌ها را كه‌ پیش‌تر به‌ برخی‌ از آنها اشاره‌ شد، می‌توان‌ یاد كرد: 
كف‌ مریم‌ [دست‌ مریم]، یكی‌ از انواع‌ ویتكس‌ (زریاب‌، 368، حاشیۀ 1) كه‌ در میان‌ مسلمانان‌ به‌ كف‌ فاطمه‌ شهرت‌ دارد. این‌ گیاه‌ را در مصر به‌ نام‌ كف‌ مریم‌ و یا كف‌ فاطمه‌ بنت‌ النبی‌(ص‌) می‌فروشند. هنوز هم‌ این‌ گیاه‌ را در مصر می‌توان‌ یافت‌، لیكن‌ كاربرد عمومی‌ آن‌ ظاهراً منسوخ‌ شده‌ است‌ (EI2، همانجا). 
كف‌ العَذراء، دانه‌های‌ خشكی‌ كه‌ در صحراها پراكنده‌ است‌ و سالها دوام‌ می‌یابد. این‌ دانه‌ها به‌ مشت‌ دست‌ شباهت‌ دارند و همچون‌ تعویذ در برابر چشم‌ بد به‌ كار می‌رفته‌ است‌. این‌ گیاه‌ را كنده‌كاری‌ و نقاشی‌ می‌كنند یا همچون‌ طلسم‌ به‌ كار می‌برند و در جهان‌ اسلام‌ به‌ كف‌ فاطمه‌ معروف است‌ (EI2, IV / 1009, VI / 631).
نِوَند یا نیوند، گیاهی‌ از انواع‌ حرمل‌ یا اسفند كه‌ به‌ عربی‌ حب‌ المِحلب‌ خوانده‌ می‌شود. این‌ گیاه‌ نیز به‌ حضرت‌ مریم‌ (ع‌) منتسب‌ است‌ و به‌ «نیوند مریم‌» شهرت‌ دارد ( برهان‌،4 / 2240؛ نیز نك‍ : ه‍ د، اسفند). 
مریمیه‌ یا مِرامیه‌، گیاهی‌ خوشبو كه‌ گفته‌اند رایحۀ خود را از حضرت‌ مریم‌ به‌ هنگامی‌ كه‌ پیشانی‌ را با برگهای‌ آن‌ پاك‌ كرد، گرفته‌ است‌ (EI2, VI / 631).

مآخذ

 آنندراج‌، محمد پادشاه‌، به‌ كوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، 1336ش‌؛ ابن‌‌بیطار، عبدالله‌، الجامع‌ لمفردات‌ الادویة و الاغذیة، قاهره‌، 1291ق‌؛ ابن‌سینا، الرسالة الالواحیة، به‌ كوشش‌ یسری‌ عبدالغنی‌ عبدالله‌، بیروت‌، 1411ق‌ / 1991م‌؛ همو، القانون‌، بیروت‌، 1403ق‌؛ ابن‌ میمون‌، موسی‌، شرح‌ اسماء العقار، به‌ كوشش‌ ماكس‌ مایرهوف‌، قاهره‌، 1420ق‌ / 2000م‌؛ ابوالخیر اشبیلی‌، عمدة الطبیب‌ فی‌ معرفة النبات‌، به‌ كوشش‌ محمد عربی‌ خطابی‌، بیروت‌، 1995م‌؛ ابومنصور موفق‌ هروی‌، الابنیة عن‌ حقائق‌ الادویة، به‌ كوشش‌ احمد بهمنیار، تهران‌، 1346ش‌؛ اخوینی‌، ربیع‌، هدایة المتعلمین‌، به‌ كوشش‌ جلال‌ متینی‌، مشهد، 1344ش‌؛ اسحاق‌ بن‌ سلیمان‌، الاغذیة و الادویة، به‌ كوشش‌ محمد صباح‌، بیروت‌، 1412ق‌ / 1992م‌؛ اعلم‌، هوشنگ‌، جستارهایی‌ در تاریخ‌ علوم‌ دورۀ اسلامی‌، تهران‌، 1381ش‌؛ امیری‌، منوچهر، فرهنگ‌ داروها و واژه‌های‌ دشوار، تهران‌، 1353ش‌؛ انطاكی‌، داوود، تذكرة اولی‌ الالباب‌، قاهره‌، 1302ق‌؛ برهان‌ قاطع‌، محمدحسین‌ بن‌ خلف‌ تبریزی‌، به‌ كوشش‌ محمد معین‌، تهران‌، 1330ش‌؛ بیرونی‌، ابوریحان‌، صیدنه‌، ترجمۀ كهن‌ فارسی‌ از ابوبكر كاسانی‌، به‌ كوشش‌ منوچهر ستوده‌ و ایرج‌ افشار، تهران‌، 1352ش‌؛ حكیم‌ مؤمن‌، محمد، تحفه‌، تهران‌، 1402ق‌؛ دائرةالمعارف‌ فارسی‌؛ زرگری‌، علی‌، گیاهان‌ دارویی، تهران‌، 1347ش‌؛ زریاب‌، عباس‌، تعلیقات‌ بر الصیدنة ابوریحان‌ بیرونی‌، تهران‌، 1370ش‌؛ شكورزاده‌، ابراهیم‌، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، تهران‌، 1363ش‌؛ عماد، مهدی‌، شناسایی‌ گیاهان‌ دارویی‌ و صنعتی‌ جنگلی‌ و مرتعی‌ و موارد مصرف‌ آنها، تهران‌، 1379ش‌؛ غسانی‌، ابوالقاسم‌، حدیقة الازهار فی‌ ماهیة العشب‌ و العقار، به‌ كوشش‌ محمد عربی‌ خطابی‌، بیروت‌، 1405ق‌ / 1985م‌؛ فرهنگ‌ جهانگیری‌، حسین‌ بن‌ حسن‌ انجو شیرازی‌، به‌ كوشش‌ رحیم‌ عفیفی‌، مشهد، 1351ش‌؛ فرهنگ‌ رشیدی‌، عبدالرشید تتوی‌، به‌ كوشش‌ محمد عباسی‌، تهران‌، 1337ش‌؛ قرآن‌ مجید؛ كتیرایی‌، محمود، از خشت‌ تا خشت‌، تهران‌، 1348ش‌؛ گلریز، محمدعلی‌، مینودر، قزوین‌، 1368ش‌؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ میرحیدر، حسین‌، معارف‌ گیاهی‌، تهران‌، 1373ش‌؛ هال‌، جیمز، فرهنگ‌ نگاره‌ای‌ نمادها در هنر شرق‌ و غرب‌، ترجمۀ رقیه‌ بهزادی‌، تهران‌، 1380ش‌؛ هدایت‌، صادق‌، نیرنگستان‌، تهران‌، 1334ش‌؛ یادداشتهای‌ مؤلف‌؛ نیز:

Americana; Dioscorides, C., Materia Medica..., ed., M. Nazir Sankary, Aleppo, 1989; Donaldson, B. A., The Wild Rue, London, 1938; EI2; Eliade, M., Patterns in Comparative Religion, tr. R. Sheed, London, 1971; Pliny, Natural History, tr. W. H. S. Jones, London, 1956; Schlimmer, L., Terminologie médico-pharmaceutique, Tehran, 1970; Westermarck, E., Pagan Survivals in Mohammedan Civilisation, Amsterdam, 1973.

علی‌ بلوكباشی‌

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: