صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / مردم شناسی / پری خوانی /

فهرست مطالب

پری خوانی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 21 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

پَریْ خوانی‌، یا پری‌ داری‌، كار كسی‌ كه‌ با افسون‌ و وِرد پری‌ (ه‍ م) را فرا خواند و رام‌ و تسخیر خود كند و در بر آوردن‌ خواسته‌هایش‌ او را به‌ كار گیرد. افسونگر یا مُعَزّمی‌ كه‌ به‌ پری‌خوانی‌ می‌پردازد، در گذشته‌ اصطلاحاً پری‌خوان‌، پری‌دار، پری‌بند ( فرهنگ ‌جهانگیری‌، 3(2) / 125-126)، پری‌ افسای‌ و پری‌ سای‌ خوانده‌ می‌شد ( برهان ‌قاطع‌، آنندراج‌، ذیل‌ واژه‌ها) و امروزه‌ جن‌گیر نامند (نفیسی‌، 1 / 454). 
پری‌ را با جانّ یا جن‌ برابر و هم‌معنا گرفته‌اند و در برخی‌ ترجمه‌های‌ كهن‌ فارسی‌ از قرآن‌ مانند ترجمان‌ القرآن‌، برابر كلمۀ جن‌ و جنّه‌، كلمۀ فارسی‌پری‌ و پریان ‌آورده‌اند (مثلاً نک‍ : جرجانی‌، 34؛نیزنک‍ : فرهنگنامه‌...، 2 / 622). در شعر و ادب‌ فارسی‌ نیز آدمی‌ و پری‌ معادل‌ انسان‌ و جان‌ عربی‌ به‌ كار رفته‌ است‌. احمد جام‌ در انس‌ التائبین‌ می‌گوید: «ملك‌ سبحانه‌ و تعالی‌... آدمیان‌ و پریان‌... بیافرید» (ص‌ 188-189). سوزنی‌ گوید: «... / تا به‌ تازی‌ هست‌ انسان‌ آدمی‌ و جان‌ پری‌» (ص‌ 286؛ نیز قس‌: بنوالجانّ و بنی‌ آدم‌ با آدمیان‌ و پریان‌: زنگی‌ بخاری‌، 69، 75). 
در اوستا جادو به‌ صورت «یاتو»، و به‌ معنای‌ سحر و ساحری‌، و پیوسته‌ به‌ همراه‌ واژۀ «پئیریكا» آمده‌ است‌. این‌ واژه‌ در زبان‌ پهلوی «پریگ‌»، یعنی‌ پری‌ شده‌ است‌ كه‌ جنس‌ مؤنث‌ جادو به‌ شمار می‌رود ( یشتها، 1 / 13-14؛ تفضلی‌، 102). 
پری‌ نیز مانند جن‌ و بادجن‌ (دربارۀ انواع‌ بادها و بادجنها و نقش‌ آنها، نک‍ : بلوكباشی‌، 33-43؛ نیز ه‍ د، اهل‌ هوا) اشخاص‌ را می‌زند و به‌ درون‌ او راه‌ می‌یابد و بیمارش‌ می‌كند. كسی‌ را كه‌ پری‌ در او راه‌ یافته‌، و در اختیار خود گرفته‌، و بیمار كرده‌ است‌، اصطلاحاً «پری‌زده‌» (قس‌: جن‌ زده‌، دیوزده‌ و بادزده‌) و «پری‌ گرفته‌» و «پری‌ دیده‌» می‌نامیدند (سوزنی‌، 240؛ فرهنگ‌ جهانگیری‌، نفیسی‌، همانجاها؛ لغت‌نامه‌...، ذیل‌ پری‌زده‌). پری‌ گرفته‌ را به‌ درستی‌ معادل‌ پری‌زده‌ و به‌ معنای‌ جن‌زده‌ و مصروع‌ به‌ كار برده‌اند. خاقانی‌ می‌گوید: «خُم‌ چو پری‌ گرفته‌ای‌ یافته‌ صرع‌ و كرده‌ كف‌ / ...» (ص‌ 430؛ نیز نک‍ : فرهنگ‌ بزرگ‌...، ذیل‌ پری‌ گرفته‌). برخی‌ هم‌ آن‌ را به‌ معنای‌ پری‌ خوان‌ كه‌ از مغیبات‌ خبر دهد، دانسته‌اند (نک‍ : برهان‌ قاطع‌، آنندراج‌، ذیل‌ پری‌ گرفته‌). بلعمی‌ در شرح‌ كاهنان‌ ــ كه‌ اسرار غیب‌ را دانند ــ می‌نویسد: «این‌ كاهنان‌ كه‌ گفتندی‌ ما را پری‌ آید و از چیزها آگاه‌ كند، همچنان‌ كه‌ این‌ مردمان‌ پری‌ گرفتگان‌اند از زن‌ و مرد، چنین‌ گویند كه‌ پری‌ ما را خبر دهد تا مردمان‌ را بگوییم‌» (2 / 694). 
پری‌ خوانان‌ جملگی‌ مدعی‌ بودند كه‌ پریان‌ آنها را یاری‌ می‌دهند و از اسرار پنهان‌ آگاه‌ می‌كنند و آنان‌ با كمك‌ پریان‌ به‌ نیروی‌ غیب‌بینی‌ دست‌ یابند و از احوال‌ مردم‌ و غیبیات‌ و گم‌شده‌ها و خیر و شر مطلع‌ گردند و با كارهای‌ ناباورانۀ خود بیماریهای‌ پری‌زدگی‌ یا جن‌زدگی‌ را درمان‌ كنند؛ از این‌رو، پری‌خوانان‌ را كاهن‌ نیز خوانده‌اند (جوینی‌، 1 / 85؛ فرهنگ‌ جهانگیری‌، 3(2) / 126؛ آنندراج‌، 2 / 914- 915). 


پری‌ درمانی‌

 

در جامعه‌های‌ كهن‌ سنتی‌ پری‌خوانان‌ بسیاری‌ بودند كه‌ دعوی‌ پری‌داری‌ و ارتباط با پریان‌ و جنیان‌ می‌كردند. پری‌خوانان‌ بیشتر از جامعۀ زنان‌ و غالباً از شهرهای‌ ماوراءالنهر ایران‌ و تركستان‌ بودند. كار پری‌خوانی‌ و تسخیر پریان‌ برای‌ درمان‌ پری‌ زدگان‌، به‌ ویژه‌ درمان‌ دیوانگی‌ و جنون‌ بسیار رونق‌ داشت‌ و در هر شهر و آبادی‌ چند پری‌خوان‌ به‌ درمان‌ مبتلایان‌ مشغول‌ بودند. بلعمی‌ از شمار بسیار زیاد پری‌ گرفتگان‌ (= پری‌خوانان‌) سرزمین‌ یمن‌ نیز یاد می‌كند و از دو استاد ایشان‌ به‌ نامهای‌ سَطیح‌ و شِق‌ّ نام‌ می‌برد كه «هر دو پری‌ گرفته‌ و كاهنان‌ بودند» (همانجا). همو در داستان «بهرام‌ شوبینه‌ با دختر پری‌» نقل‌ می‌كند كه‌ یزدان‌بخشش‌، وزیر هرمز برای‌ آگاهی‌ از سرنوشت‌ آن‌ دو سراغ‌ كاهنه‌ یا پری‌ گرفته‌ای‌ می‌رود (2 / 779). 
پری‌خوانان‌ نقش‌ طبیبان‌ یا شمنهای‌ بومی‌ و قبیله‌ای‌ را در جامعه‌های‌ سنتی‌ گذشته‌ ایفا می‌كردند و كارشان‌ درمان‌ بیماران‌ پری‌زده‌ و دور كردن‌ هر نوع‌ گزند و رنج‌ و بلا از آنان‌ بود. آنان‌ شیوه‌های‌ گوناگونی‌ را در احضار پریان‌ و جن‌ زُدایی‌ به‌ كار می‌بردند. مؤلف‌ تحفة الغرائب‌، از نوشته‌های‌ سدۀ 5 ق‌، «در شناختن‌ حیله‌ها كه‌ مردم‌ پری‌دار را به‌ كار آید»، انواع‌ ترفندهایی‌ كه‌ پری‌داران‌ به‌ قصد احضار پریها و نمودن‌ آنها به‌ مردم‌ به‌ كار می‌بردند، توضیح‌ می‌دهد. از جملۀ حیله‌ها به‌ زندانی‌ كردن‌ پریان‌ در كوزۀ سفالین‌ اشاره‌ می‌كند و می‌نویسد: كوزه‌ای‌ از گل‌ و سنگ‌ آهك‌ آب‌ ندیده‌ بسازند و در آن‌ آب‌ ریزند و ورد و افسون‌ خوانند و بر آن‌ دمند تا صداهایی‌ از كوزه‌ برآید و در پی‌ آن‌ شكند و آن‌ را نشانۀ حضور پریان‌ در كوزه‌ اعلام‌ دارند (نک‍ : حاسب‌، 78-80). 
یكی‌ از شگردهای‌ پری‌خوانان‌ و معزّمان‌ داشتن‌ شیشه‌های‌ جادویی‌ بود كه‌ ادعای‌ محبوس‌ كردن‌ پریان‌ را در آنها داشتند. از این‌روی‌، اصطلاح «در شیشه‌ كردن‌ پری‌» و «در شیشه‌ نگه‌ داشتن‌ پری‌» در ادبیات‌ فارسی‌ راه‌ یافت‌. مثلاً سلمان‌ ساوجی‌ می‌گوید: درون‌ شیشۀ می‌، آتشی‌ است‌ همچو پری‌ / سمن‌ رخان‌ چمن‌ را مگر پری‌ خوان‌ است‌ (ص‌ 51)؛ نیز مولوی‌ می‌گوید: «هركس‌ كه‌ پری‌ خوتر،درشیشه‌ كنم‌ زوتر / ...» (3 / 220). مؤلف‌ مرزبان‌نامه‌ نیز در وصف‌ دیوی‌ گرفتار در بن‌ غاری‌، او را «چون‌ پری‌ در شیشۀ معزمان‌» تشبیه‌ می‌كند (مرزبان‌ بن‌ رستم‌، 1 / 99). 
برای‌ درمان‌ رنجوران‌ پری‌زده‌، پری‌خوانان‌ مجلسی‌ برپا می‌كردند و در آن‌ با رقص‌ و كارهای‌ شگفت‌انگیز پریها را احضار می‌كردند و از آنها رهایی‌ و بهبود بیمار را می‌خواستند 
(جوینی‌، همانجا؛ بارتولد، 2 / 985؛ نفیسی‌، 1 / 454). یكی‌ دیگر از راههای‌ پری‌زُدایی‌ و دور نگه‌ داشتن‌ پری‌ زدگان‌ از آزار و زیان‌ جن‌ و پری‌ همراه‌ كردن‌ پاره‌ای‌ آهن‌ با آنان‌ بود. در فرهنگ‌ عامه‌، آهن‌ از رماننده‌های‌ ارواح‌ خبیث‌ زیان‌كار از وجود انسان‌ و حیوان‌ و زیستگاههای‌ آنها انگاشته‌ می‌شده‌ است‌ (یادداشت‌ مؤلف‌). سوزنی‌ می‌گوید: «به‌ من‌ نمای‌ رخ‌ و اندكی‌ به‌ من‌ ده‌ دل‌ / كه‌ با پری‌زده‌ دارند اندكی‌ آهن‌» (همانجا). 
جوینی‌ خواهر محمود تارابی‌ غربال‌ساز را كه‌ در نیمۀ نخست‌ سدۀ 7ق‌ از روستای‌ تاراب‌ بخارا بر مغولان‌ شورید، از پری‌خوانان‌ مشهور آن‌ دیار معرفی‌ می‌كند كه‌ افسونگری‌ و پری‌داری‌ را به‌ برادرش‌ آموخت‌. محمود غربال‌ساز كه‌ بارتولد او را «شمن‌ بزرگ‌» و نفیسی «غربال‌بند غیور» می‌خواند، به‌ نیروی‌ جادوانه‌ و افسونگرانۀ شمنی‌ خود چند بیمار پری‌زده‌ را شفا بخشید و در نتیجه‌، تودۀ مردم‌ منطقه‌ همچون‌ معتقدانی‌ استوار بر وی‌ گرد آمدند و او به‌یاری‌ آنان‌، شورشی‌ بزرگ‌ برضد مغولان‌ برپا كرد (دربارۀ داستان‌ پری‌خوانی‌ محمود تارابی‌ و شورش‌ او، نک‍ : جوینی‌، 1 / 85-90؛ بارتولد، 2 / 984-989؛ نیز نک‍ : نفیسی‌، 1 / 453- 458؛ آژند، 17-20؛ رازپوش‌، 59، 66). 

 

پُرخوانی‌

درمانگرانی‌ بومی‌ در میان‌ برخی‌ از قومها و جامعه‌های‌ ایلی‌ ایران‌، مانند تركمنها، بلوچها و مردم‌ سواحل‌نشین‌ خلیج‌ فارس‌ و دریای‌ عمان‌ هستند كه‌ بیماران‌ جن‌زده‌ را با رقص‌ و موسیقی‌ درمان‌ می‌كنند. مثلاً باباها و ماماها (درمانگران‌ باد زُدا)ی‌ سواحل‌ و جزایر خلیج‌ فارس‌ و بلوچستان‌ به‌ شیوۀ موسیقی‌ درمانی‌ و نواختن‌ تمبیره‌ یا تنبیره‌ (سازی‌ سیم‌دار شبیه‌ تار)، سارنگی‌ (سازی‌ زهی‌ چوبی‌ شبیه‌ قِیچَك‌) یا نی‌، زَمَری‌ (ساز بادی‌ به‌ شكل‌ كَرنا) و انواع‌ دهلها، بادها (= جن‌ بادها)، از جمله «باد زار» را از درون‌ بیماران‌ باد زده‌ (= پری‌زده‌) بیرون‌، و آنها را از چنگ‌ این‌ ارواح‌ زیان‌كار آزاد می‌كنند (بلوكباشی‌ و شهیدی‌، 60؛ نیز نک‍ : ه‍ د، اهل‌ هوا). 
پُرخوانی‌ كه‌ ظاهراً دگرگون‌ شدۀ پَری‌خوانی‌ است‌، از آیینهای‌ پری‌ درمانی‌ با رقص‌ و موسیقی‌ است‌ كه‌ پیش‌ از گرویدن‌ تركمنها به‌ اسلام‌ در میان‌ آنان‌ متداول‌ بوده‌، و هنوز هم‌ در میان‌ تركمنهای‌ كوكلان‌ معمول‌ است‌ (اشتری‌، 18). در مراسم‌ پری‌خوانی‌ یا پرخوانی‌، نوازندۀ تركمن‌ ــ كه‌ او را «بخشی‌» می‌نامند ــ ساز می‌نوازد و پُرخوان‌ با اجرای‌ حركات‌ رقص‌ و فرو كردن‌ نوك‌ خنجر یا شمشیر در برخی‌ جاهای‌ حساس‌ بدن‌ بیمار و ایجاد شوك‌ بر او، بیمار را مجذوب‌ و تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد و به‌ گفتۀ خود با یاری‌ پریها ارواح‌ زیان‌كار را از تن‌ و روان‌ آشفتۀ بیمار دور می‌سازد و به‌ او آرامش‌ می‌بخشد (همو، 14، 16-17؛ نیز نک‍ : گلی‌، 288). 

مآخذ

آژند، یعقوب‌، «قیام‌ تارابی‌»، كیهان‌ فرهنگی‌، تهران‌، 1365ش‌، س‌ 3، شم‍ 1؛ آنندراج‌، محمد پادشاه‌، تهران‌، 1335ش‌؛ احمدجام‌، انس‌ التائبین‌، به‌ كوشش‌ علی‌ فاضل‌، تهران‌، 1368ش‌؛ اشتری‌، بهروز، «موسیقی‌ و تركمن‌»، مجموعۀ مقالات‌ اولین‌ گرد هم‌آیی‌ مردم‌شناسی‌، تهران‌، 1369ش‌؛ بارتولد، و. و.، تركستان‌ نامه‌، ترجمۀ كریم‌ كشاورز، تهران‌، 1366ش‌؛ برهان‌ قاطع‌، محمدحسین‌ بن‌ خلف‌ تبریزی‌، به‌ كوشش‌ محمدمعین‌، تهران‌، 1375ش‌؛ بلعمی‌، محمد، تاریخ‌نامۀ طبری‌، به‌ كوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، 1374ش‌؛ بلوكباشی‌، علی‌، «هویت‌سازی‌ اجتماعی‌ از راه‌ بادزُدایی‌ گشتاری‌»، نامۀ انسان‌شناسی‌، تهران‌، 1381ش‌، س‌ 1، شم‍ 1؛ بلوكباشی‌، علی‌ و یحیی‌ شهیدی‌، پژوهشی‌ در موسیقی‌ و سازهای‌ موسیقی‌ نظامی‌ دورۀ قاجار، تهران‌، 1381ش‌؛ تفضلی‌، احمد، واژه‌نامۀ مینوی‌ خرد، تهران‌، 1348ش‌؛ جرجانی‌، علی‌، ترجمان‌ القرآن‌، به‌ كوشش‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران‌، 1333ش‌؛ جوینی‌، عطاملك‌، تاریخ‌ جهانگشای‌، به‌ كوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، 1329ق‌ / 1911م‌؛ حاسب‌، محمد، تحفةالغرائب‌، به‌ كوشش‌ جلال‌ متینی‌، تهران‌، 1371ش‌؛ خاقانی‌ شروانی‌، دیوان‌، به‌ كوشش‌ ضیاءالدین‌ سجادی‌، تهران‌، 1357ش‌؛ رازپوش‌، شهناز، «قیام‌ محمود تارابی‌»، تحقیقات‌ اسلامی‌، تهران‌، 1375، س‌ 11، شم‍ 1 و 2؛ زنگی‌ بخاری‌، محمد، بستان‌ العقول‌، به‌ كوشش‌ محمدتقی‌ دانش‌ پژوه‌ و ایرج‌ افشار، تهران‌، 1374ش‌؛ سلمان‌ ساوجی‌، جمال‌الدین‌، كلیات‌، به‌ كوشش‌ عباسعلی‌ وفایی‌، تهران‌، 1376ش‌؛ سوزنی‌ سمرقندی‌، محمد، دیوان‌، به‌ كوشش‌ ناصرالدین‌ شاه‌ حسینی‌، تهران‌، 1338ش‌؛ فرهنگ‌ بزرگ‌ سخن‌، به‌ كوشش‌ حسن‌ انوری‌، تهران‌، 1381ش‌؛ فرهنگ‌ جهانگیری‌، حسین‌ بن‌ حسن‌ انجو شیرازی‌، به‌ كوشش‌ رحیم‌ عفیفی‌، مشهد، 1351ش‌؛ فرهنگنامۀ قرآنی‌، مشهد، 1372ش‌؛ گلی‌، امین‌ الله‌، تاریخ‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ تركمنها، تهران‌، 1366ش‌؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مرزبان‌ بن‌ رستم‌، مرزبان‌ نامه‌، تحریر سعدالدین‌ وراوینی‌، به‌ كوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، 1367ش‌؛ مولوی‌، كلیات‌ شمس‌، به‌ كوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، 1336- 1346ش‌؛ نفیسی‌، سعید، «غربال‌بند غیور»، نمونه‌هایی‌ از نثر فصیح‌ فارسی‌ معاصر، به‌ كوشش‌ جلال‌ متینی‌، تهران‌، 1338ش‌؛ یشتها، ترجمۀ ابراهیم‌ پورداود، به‌ كوشش‌ بهرام‌ فره‌وشی‌، تهران‌، 1356ش‌؛ یادداشتهای‌ مؤلف‌.

علی‌ بلوكباشی‌

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: