صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / علوم / بیمارستان /

فهرست مطالب

بیمارستان


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

در میانۀ سدۀ 4ق‌ باید از بیمارستانی‌ یاد كرد كه‌ كافور اخشیدی‌ در مصر بنا كرد و اوقاف‌ بسیار برای‌ آن‌ قرار داد. این‌ بیمارستان‌ را بیمارستان‌ اسفل‌ می‌نامیدند (ابن‌ دقماق‌، همانجا؛ عیسى بك‌، 74). بزرگ‌ترین‌ و معتبرترین‌ بیمارستان‌ در قلمرو خلافت‌ عباسی‌ را به‌ دستور عضدالدولۀ بویهی‌ در بخش‌ غربی‌ بغداد ساختند و در صفر یا ربیع‌ الاول‌ 372 آن‌ را افتتاح‌ كردند و بزرگ‌ترین‌ پزشكان‌ عصر را در آنجا به‌ كار گماشتند (ابن‌ جوزی‌، المنتظم‌، 7 / 112؛ ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 1 / 238-239، 254، 310؛ قس‌: ابن‌ كثیر، 11 / 200، كه‌ اشاره‌ كرده‌ است‌، بنیان‌ این‌ بیمارستان‌ را بجكم‌، سردار و امیر الامرای‌ ترك‌ بغداد ریخته‌ بود، نیز نک‍ : 11 / 299). 
در سدۀ 4ق‌ در اصفهان‌ بیمارستانی‌ مشهور وجود داشت‌ كه‌ ظاهراً ابن‌ مندویۀ اصفهانی‌ در آنجا طبابت‌ می‌كرد (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 2 / 21- 22). گفته‌اند ممكن‌ است‌ این‌ بیمارستان‌ از آثار دورۀ بویهیان‌ بوده‌ باشد (نجم‌آبادی‌، 768). در همین‌ سده‌، در ترمذ نیز بیمارستانی‌ با اوقاف‌ مخصوص‌ توسط ابوالحسن‌ محمد بن‌ حسن‌ ماه‌ بناشد (ابن‌ حوقل‌، 2 / 454-455) و در فیروزآباد فارس‌ نیز بیمارستانی‌ معتبر وجود داشت‌ كه‌ ابن‌ بلخی‌ (ص‌ 139) از آن‌ یاد كرده‌ است‌. 
از بیمارستانهای‌ متعدد سدۀ5ق‌ / 11م‌ هم‌ اطلاعاتی‌ در دست‌ است‌، مانند بیمارستان‌ مؤیدی‌ در واسط، ساختۀ مؤید الملك‌ ابوعلی‌ رخجی‌، وزیر مشرف‌ الدولۀ بویهی‌ كه‌ در 413ق‌ افتتاح‌ شد و پزشكان‌ و خازنان‌ و وكیلان‌ برآن‌ گماردند و اوقاف‌ بسیار برایش‌ تعیین‌ كردند و علاوه‌ بر آن‌، مقرری‌ مخصوصی‌ نیز از معاملات‌ سلطانی‌ برای‌ آن‌ برقرار ساختند (ابن‌جوزی‌، همان‌، 8 / 8). دیگر، بیمارستانی‌ در میافارقین‌ كه‌ در آغاز این‌ سده‌ توسط زاهد العلما و با حمایت‌ امیر نصرالدوله‌ احمد بن‌ مروان‌ ساخته‌ شد (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 1 / 253) و بیمارستانی‌ در نیشابور كه‌ در همین‌ ایام‌ توسط ابوسعید نیشابوری‌، معروف‌ به‌ خرگوشی‌، از فقیهان‌ این‌ دوره‌، بنا گردید و ممكن‌ است‌ همان‌ بیمارستانی‌ باشد كه‌ خطیب‌ سمرقندی‌ در 409ق‌ مدتی‌ در باغ‌ آن‌ سكنا گزید (اسنوی‌، 1 / 477؛ صریفینی‌، 214). در همین‌ شهر بیمارستان‌ دیگری‌ هم‌ بعدها به‌ فرمان‌ خواجه‌ نظام‌الملك‌ ساخته‌ شد (سبكی‌، 4 / 314). بیمارستان‌ خوارزم‌ كه‌ ابن‌ بطوطه‌ در 733 ق‌ آن‌ را دیده‌ بوده‌ (1 / 400)، و بیمارستانی‌ در مرو كه‌ ابن‌ بیطار از آن‌ یاد كرده‌ (1(2) / 15)، ممكن‌ است‌ مربوط به‌ همین‌ دوره‌ باشند. 
بیمارستانها به‌ هنگام‌ شیوع‌ بیماریهای‌ همه‌گیر می‌توانستند نقش‌ مهمی‌ در ارائه‌ خدمات‌ پزشكی‌ به‌ مردم‌ ایفا كنند؛ چنان‌ كه‌ در ایام‌ خلافت‌ المقتدی‌ كه‌ منطقۀ وسیعی‌ از ایران‌ و دیگر بلاد را طاعون‌ فرا گرفت‌، خلیفه‌ نوعی‌ حالت‌ فوق‌العاده‌ برای‌ بیمارستانها برقرار كرد و پزشكان‌ را به‌ توجه‌ و مراقبت‌ بیشتر فرمان‌ داد (ابن‌ جوزی‌، همان‌، 9 / 15). 
یكی‌ از مهم‌ترین‌ بیمارستانهای‌ سدۀ 6ق‌، بیمارستان‌ كبیر نوری‌ دمشق‌ بود كه‌ به‌ دستور نورالدین‌ زنگی‌، با اموالی‌ كه‌ از فدیۀ اسیران‌ صلیبی‌ به‌ دست‌ آورد، ساخته‌ شد و نورالدین‌ خود در آنجا كتابخانه‌ای‌ برآورد و كتب‌ طبی‌ فراوان‌ به‌ آن‌ اهدا كرد و اطبای‌ بزرگ‌ را به‌ كار در آنجا برگمارد (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 2 / 155؛ ابن‌ عماد، 2 / 230؛ ذهبی‌، 20 / 536؛ نیز نک‍ : ابن‌بطوطه‌، 1 / 83). همو در حلب‌ نیز بیمارستان‌ كهن‌ ابن‌ بطلان‌ را كه‌ به‌ بیمارستان‌ صغیر یا عتیق‌ معروف‌ بود، تجدید عمارت‌ كرد (قفطی‌، 296، 297؛ عیسى بك‌، 224). بیمارستانی‌ هم‌ بعداً در حلب‌ ساخته‌ شد كه‌ بیمارستان‌ جدید نام‌ گرفت‌ (قلقشندی‌، 4 / 220). صلاح‌الدین‌ ایوبی‌ چون‌ به‌ قدرت‌ رسید، بیمارستان‌ مهمی‌ در قاهره‌، ظاهراً در داخل‌ كاخ‌ خلفا ایجاد كرد كه‌ ناصری‌ یا صلاحی‌ نام‌ گرفت‌ و بعداً به‌ بیمارستان‌ عتیق‌ نیز مشهور شد. این‌ بیمارستان‌ دارای‌ بخش‌ بیماران‌ روانی‌ هم‌ بود (همو، 3 / 365؛ ابن‌ جبیر، 51-52؛ بدلیسی‌، 98). وی‌ همچنین‌ پس‌ از تصرف‌ عكا، بیمارستانی‌ در آنجا ساخت‌ و یكی‌ از قاضیان‌ را ناظر آنجا كرد (عیسى بك‌، 233؛ قس‌: ابن‌ كثیر، 12 / 327)؛ ساخت‌ بیمارستانی‌ در اسكندریه‌ نیز به‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی‌ منسوب‌ است‌ (عیسى بك‌، 82). در همین‌ سده‌ در قزوین‌ نیز بیمارستانی‌ مهم‌ فعالیت‌ می‌كرد (رافعی‌، 1 / 416). 
در سده‌های‌ 6 تا 8ق‌ در شرق‌ و غرب‌ جهان‌ اسلام‌ بیمارستانهای‌ معتبر بسیار وجود داشت‌، همچون‌ بیمارستان‌ مستنصری‌ بغداد كه‌ ظاهراً جزئی‌ از مدرسۀ بزرگ‌ مستنصریه‌ بود (ابن‌ عماد، 3 / 209)؛ بیمارستان‌ مستنصری‌ در مكه‌ (عیسى‌ بك‌، 261)؛ بیمارستانی‌ در قدس‌ كه‌ ابن‌ صوری‌ در آنجا طبابت‌ می‌كرد (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 2 / 216)؛ بیمارستانهایی‌ كه‌ در آناتولی‌ به‌ روزگار حكومت‌ سلاجقۀ متأخر ساخته‌ شد (مثلاً نک‍ : قلقشندی‌، 14 / 152-153؛ عیسى بك‌، 275)؛ دو بیمارستان‌ در شیراز كه‌ توسط مقرب‌الدین‌ مسعود و فخرالدین‌ ابوبكر، وزیران‌ ابوبكر بن‌ سعد زنگی‌ بنا گردید (احمد زركوب‌، 59 -60)؛ بیمارستان‌ مظفری‌ در همان‌جا كه‌ قطب‌الدین‌ شیرازی‌ از پزشكان‌ آن‌ بود (میرخواند، 4 / 612؛ فسایی‌، 2 / 1148-1149)؛ بیمارستان‌ بزرگ‌ صاحبی‌ یزد، ساختۀ خواجه‌ شمس‌ الدین‌ محمد صاحب‌ دیوان‌ (جعفری‌، 111-113)؛ بیمارستانی‌ در كرمان‌ از بناهای‌ قتلغ‌ تركان‌ خاتون‌، بانوی‌ قدرتمند قراختایی‌ (نفیسی‌، 18)؛ و بیمارستان‌ السقطین‌ در قاهره‌ (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، 2 / 247). در شبه‌ قارۀ هند، خاصه‌ در قلمرو سلاطین‌ دهلی‌ نیز بیمارستانهای‌ بزرگ‌ و متعدد وجود داشت‌. تنها فیروز شاه‌ 5 بیمارستان‌ ساخت‌ (فرشته‌، 1 / 151) و به‌ روزگار تغلقیان‌ فقط در دهلی‌ 70 بیمارستان‌ وجود داشت‌ (قلقشندی‌، 5 / 69). سلاطین‌ قطب‌ شاهی‌ در حیدرآباد، و امیران‌ خیراندیش‌ در اتاوه‌ نیز بیمارستانهایی‌ برآوردند (صدیقی‌، 168-169). 
بیمارستان‌ منصوری‌ قاهره‌ كه‌ به‌ فرمان‌ ملك‌ منصور قلاوون‌، سلطان‌ مملوك‌ مصر در ربیع‌ الاخر 683 افتتاح‌ شد، از لحاظ بزرگی‌ و تنوع‌ بخشها و سازمان‌ اداری‌ و علمی‌، كم‌ مانند بود و تنها می‌توانست‌ با بیمارستان‌ ربع‌ رشیدی‌ در تبریز مقایسه‌ گردد. این‌ بیمارستان‌ در محل‌ خانۀ دختر العزیز فاطمی‌ بنا گردید و شامل‌ ایوانها، و حمامها و بخشهای‌ طبی‌ متعدد بود و به‌ دستور سلطان‌ همۀ مردم‌ اعم‌ از بنده‌ و آزاد و سپاهی‌ و كشوری‌ و مرد و زن‌ و كوچك‌ و بزرگ‌، می‌بایست‌ از خدمات‌ آن‌ برخوردار می‌شدند. قلاوون‌ مدرسه‌ و آرامگاهی‌ برای‌ خود در همین‌ جا ساخت‌ و پس‌ از مرگ‌ در آنجا دفن‌ گردید (مقریزی‌، 2 / 406-407؛ نویری‌، 31 / 105-109؛ قلقشندی‌، 3 / 363، 431). 
بیمارستان‌ بزرگی‌ كه‌ خواجه‌ رشیدالدین‌ همراه‌ با ابنیۀ ربع‌ رشیدی‌ در تبریز ساخت‌، دارای‌ خصایص‌ منحصر بفرد بود و موقوفات‌ بسیاری‌ كه‌ شرح‌ آنها در وقف‌نامه‌ (نک‍ : ص‌ 145بب‍‌ ) آمده‌ است‌، مخارج‌ هنگفت‌ آن‌ را تأمین‌ می‌كرد. رشیدالدین‌ همچنین‌ بیمارستان‌ اتابكی‌ شیراز را كه‌ در شرف‌ ویرانی‌ بود، بازسازی‌ و دایر كرد و بیمارستان‌ همدان‌ را نیز دوباره‌ به‌ فعالیت‌ واداشت‌ (نک‍ : سوانح‌ ... ، 231-236؛ الگود، 312). همسر ایلخان‌ اولجایتو هم‌ در آماسیه‌ بیمارستانی‌ برآورد (عیسى‌ بك‌، همانجا). 
در مصر و شام‌، علاوه‌ بر بیمارستان‌ منصوری‌، ملك‌ مؤید شیخ‌ هم‌ بیمارستانی‌ در قاهره‌، و امیر ارغون‌ كاملی‌ بیمارستان‌ بزرگی‌ در حلب‌ بنا كردند (ابن‌ تغری‌ بردی‌، 12 / 186؛ طباخ‌، 2 / 353). در مدینۀ همین‌ روزگار از بیمارستانی‌ یاد شده‌ است‌ كه‌ سلطان‌ ركن‌الدین‌ بیبرس‌ آن‌ را با اعزام‌ پزشك‌ و ارسال‌ دارو تقویت‌ كرد، ولی‌ به‌ نظر می‌رسد به‌ روزگاری‌ پیش‌ از ممالیك‌ ساخته‌ شده‌ است‌ (ابن‌ شاكر، 1 / 168). 
در شمال‌ افریقا و اندلس‌ نیز چندین‌ بیمارستان‌ بزرگ‌ و معتبر وجود داشت‌. ابن‌ خطیب‌ (2 / 50، 515) به‌ برخی‌ از بیمارستانهای‌ غرناطه‌ و فاس‌ اشاره‌ كرده‌ است‌. سلطان‌ ابویوسف‌ بن‌ عبدالحق‌ مرینی‌، فرمانروای‌ مراكش‌، در نیمه‌های‌ سدۀ 7ق‌ در كلیۀ شهرهای‌ قلمرو خود بیمارستانهایی‌ برآورد و اوقافی‌ برای‌ آن‌ معین‌ كرد (ابن‌ بطوطه‌، 2 / 821). مراكشی‌ از بیمارستانی‌ بزرگ‌ در مراكش‌ یاد كرده‌ كه‌ باغی‌ بزرگ‌ از انواع‌ گلها و درختان‌ میوه‌ داشته‌، و خدمات‌ ویژه‌ به‌ بیماران‌ عرضه‌ می‌كرده‌ است‌ (ص‌ 287- 288). احتمالاً این‌همان‌ بیمارستانی‌ است‌ كه‌ سلطان‌ الغالب‌ بالله‌ در 970 ق‌ / 1563 م‌ برآورد و اوقاف‌ فراوان‌ برای‌ آن‌ تعیین‌ كرد (سلاوی‌، 2 / 39، 3 / 38) و به‌ نظر می‌رسد كه‌ این‌ غیر از بیمارستانی‌ است‌ كه‌ در فاس‌ فعالیت‌ می‌كرد و بعدها بر اوقاف‌ آن‌ افزوده‌ شد (همو، 3 / 70). 
در سدۀ 9ق‌ / 15م‌ تیمور گوركانی‌ دستور داده‌ بود كه‌ در هر یك‌ از شهرهای‌ قلمرو او لااقل‌ یك‌ بیمارستان‌ بنا كنند ( تزوكات‌...، 368، 370) و این‌ كار در دورۀ فرمانروایان‌ عثمانی‌ رواج‌ بیشتر یافت‌. از آن‌ میان‌ می‌توان‌ به‌ بیمارستانهای‌ متعدد در استانبول‌ و ادرنه‌ اشاره‌ كرد (طاش‌ كوپری‌زاده‌، 125، 256، 312؛ عیسى بك‌، 276- 278). 
در قرون‌ 11 تا 13ق‌ در سرزمینهای‌ شرق‌ اسلامی‌ نیز هنوز ایجاد بیمارستان‌ اهمیت‌ خود را از دست‌ نداده‌ بود، ولی‌ شوق‌ و رغبت‌ به‌ این‌ كار به‌ تدریج‌ در سرزمینهای‌ اسلامی‌ فروكش‌ كرد تا با ورود پزشكی‌ نوین‌ و ساخت‌ بیمارستانهای‌ جدید، این‌ گونه‌ خدمات‌ اجتماعی‌ شیوه‌ها و سازمان‌ دیگری‌ یافت‌. 

مآخذ

 ابشیهی‌، محمد، المستطرف‌ فی‌ كل‌ فن‌ مستظرف‌، به‌ كوشش‌ مفید محمد قمیحه‌، بیروت‌، 1986م‌؛ ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، احمد، عیون‌ الانباء، به‌ كوشش‌ آوگوست‌ مولر، قاهره‌، 1299ق‌ / 1882م‌؛ ابن‌ بطوطه‌، رحلة، به‌ كوشش‌ علی‌ منتصر كنانی‌، بیروت‌، 1405ق‌؛ ابن‌ بلخی‌، فارس‌نامه‌، به‌ كوشش‌ لسترنج‌ و نیكلسن‌، تهران‌، 1363ش‌؛ ابن‌ بیطار، عبدالله‌، الجامع‌ لمفردات‌ الادویه‌، بولاق‌، 1291ق‌؛ ابن‌ تغری‌ بردی‌، النجوم‌؛ ابن‌ جبیر، محمد، رحلة، لیدن‌، 1907م‌؛ ابن‌ جلجل‌، سلیمان‌، طبقات‌ الاطباء و الحكماء، به‌ كوشش‌ فؤاد سید، بیروت‌، 1405ق‌ / 1985م‌؛ ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، صفة الصفوة، به‌ كوشش‌ محمود فاخوری‌ و محمد رواس‌ قلعه‌ جی‌، بیروت‌، 1399ق‌ / 1979م‌؛ همو، المنتظم‌، بیروت‌، 1358ق‌؛ ابن‌ حوقل‌، محمد، صورة الارض‌، به‌ كوشش‌ كرامرس‌، لیدن‌، 1939م‌؛ ابن‌خطیب‌، محمد، الاحاطة، به‌ كوشش‌ محمد عبدالله‌ عنان‌، قاهره‌، 1394ق‌ / 1974م‌؛ ابن‌ خلكان‌، وفیات‌؛ ابن‌ دقماق‌، ابراهیم‌، الانتصار لواسطة عقد الامصار، بیروت‌، دارالا¸فاق‌ الجدیده‌؛ ابن‌ رافع‌ سلامی‌، احمد، الوفیات‌، به‌ كوشش‌ عادل‌ نویهض‌، بیروت‌، 1978م‌؛ ابن‌ شاكر كتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، به‌ كوشش‌ محمد محیی‌ الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، 1951م‌؛ ابن‌ عماد، عبدالحی‌، شذرات‌ الذهب‌، بیروت‌، دارالكتب‌ العلمیه‌؛ ابن‌ قاضی‌ شهبه‌، ابوبكر، طبقات‌ الشافعیة، به‌ كوشش‌ حافظ عبدالعلیم‌ خان‌، بیروت‌، 1407ق‌؛ ابن‌ كثیر، البدایة و النهایة، بیروت‌، مكتبة المعارف‌؛ ابن‌ منظور، لسان‌؛ ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌؛ ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، به‌ كوشش‌ سمیر جابر، بیروت‌، 1407ق‌ / 1986م‌؛ ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیة الاولیاء، بیروت‌، 1405ق‌ / 1985م‌؛ احمد زركوب‌، شیرازنامه‌، به‌ كوشش‌ بهمن‌ كریمی‌، تهران‌، 1350ش‌؛ اسنوی‌، عبدالرحیم‌، طبقات‌ الشافعیة، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ جبوری‌، بغداد، 1390ق‌ / 1970م‌؛ اصطخری‌، ابراهیم‌، مسالك‌ الممالك‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1927م‌؛ اقبال‌ آشتیانی‌، عباس‌، مجموعۀ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، 1350ش‌؛ بدلیسی‌، شرف‌ خان‌، شرف‌نامه‌، به‌ كوشش‌ محمد عباسی‌، تهران‌، 1343ش‌؛ بصروی‌، علی‌، تاریخ‌، به‌ كوشش‌ اكرم‌ حسن‌ علبی‌، دمشق‌، 1408ق‌؛ بلوی‌، عبدالله‌، سیرة احمد بن‌ طولون‌، به‌ كوشش‌ محمد كردعلی‌، دمشق‌، 1358ق‌؛ تزوكات‌ تیموری‌، تحریر ابوطالب‌ حسینی‌ تربتی‌، آكسفرد، 1773م‌؛ جبرتی‌، عبدالرحمان‌، عجائب‌ الآثار، بیروت‌، دارالجلیل‌؛ جعفری‌، جعفر، تاریخ‌ یزد، به‌ كوشش‌ ایرج‌ افشار، تهران‌، 1343ش‌؛ ذهبی‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و محمد نعیم‌ عرقسوسی‌، بیروت‌، 1413ق‌؛ رازی‌، محمد، مختار الصحاح‌، به‌ كوشش‌ محمود خاطر، بیروت‌، 1415ق‌ / 1995م‌؛ رافعی‌، عبدالكریم‌، التدوین‌ فی‌ اخبار قزوین‌، به‌ كوشش‌ عزیزالله‌ عطاردی‌، بیروت‌، 1408ق‌ / 1987م‌؛ رشیدالدین‌ فضل‌ الله‌، سوانح‌ الافكار، به‌ كوشش‌ محمد تقی‌ دانش‌ پژوه‌، تهران‌، 1358ش‌؛ همو، وقف‌نامۀ ربع‌ رشیدی‌، به‌ كوشش‌ مجتبی‌ مینوی‌ و ایرج‌ افشار، تهران‌، 1356ش‌؛ زیدان‌، جرجی‌، تاریخ‌ التمدن‌ الاسلامی‌، بیروت‌، دارمكتبة الحیاة؛ سبكی‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الكبرى، به‌ كوشش‌ عبدالفتاح‌ محمد حلو و محمود محمد طناحی‌، قاهره‌، 1385ق‌ / 1964م‌؛ سلاوی‌، احمد، الاستقصاء، به‌ كوشش‌ جعفر ناصری‌ و محمد ناصری‌، دارالبیضاء، 1997م‌؛ صدیق‌ حسن‌ خان‌، محمدصدیق‌، ابجد العلوم‌، به‌ كوشش‌ عبدالجبار زكار، بیروت‌، 1978م‌؛ صریفینی‌، ابراهیم‌، تاریخ‌ نیسابور (منتخب‌ السیاق‌ عبدالغافر فارسی‌)، به‌ كوشش‌ محمد كاظم‌ محمودی‌، قم‌، 1403ق‌ / 1362ش‌؛ طاش‌ كوپری‌زاده‌، احمد، الشقائق‌ النعمانیة، بیروت‌، 1395ق‌؛ طباخ‌، محمد راغب‌، اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ محمد كمال‌، حلب‌، 1408ق‌ / 1988م‌؛ طبری‌، محمد، تاریخ‌، بیروت‌، 1407ق‌؛ عیسی‌ بك‌، احمد، تاریخ‌ البیمارستانات‌ فی‌ الاسلام‌، دمشق‌، 1357ق‌ / 1939م‌؛ فردوسی‌، شاهنامه‌، به‌ كوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، 1335ش‌؛ فرشته‌، محمد قاسم‌، تاریخ‌، كانپور، 1290 ق‌ / 1874 م‌؛ فسایی‌، حسن‌، فارس‌نامۀ ناصری‌، به‌ كوشش‌ منصور رستگار فسایی‌، تهران‌، 1367ش‌؛ قفطی‌، علی‌، تاریخ‌ الحكماء، اختصار زوزنی‌، به‌ كوشش‌ لیپرت‌، لایپزیگ‌، 1903م‌؛ قلقشندی‌، احمد، صبح‌ الاعشی‌، قاهره‌، 1383ق‌ / 1963م‌؛ كریستن‌ سن‌، آرتور، ایران‌ در زمان‌ ساسانیان‌، ترجمۀ رشید یاسمی‌، تهران‌، 1317ش‌؛ كریمان‌، حسین‌، ری‌ باستان‌، تهران‌، 1349ش‌؛ مراكشی‌، عبدالواحد، المعجب‌، به‌ كوشش‌ محمد سعید عریان‌ و محمد عربی‌ علمی‌، قاهره‌، 1368ق‌ / 1949م‌؛ مسعودی‌، علی‌، مروج‌ الذهب‌، قم‌، 1404ق‌ / 1363ش‌؛ مقریزی‌، احمد، الخطط، بولاق‌، 1270ق‌ / 1853م‌؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران‌، 1339ش‌؛ نجم‌آبادی‌، محمود، تاریخ‌ طب‌ در ایران‌ پس‌ از اسلام‌، تهران‌، 1353ش‌؛ نخجوانی‌، محمد بن‌ هندوشاه‌، دستور الكاتب‌، به‌ كوشش‌ عبدالكریم‌ علی‌زاده‌، مسكو، 1976م‌؛ نسیمی‌، محمود ناظم‌، «ابداع‌ الرسول‌ العربی‌ فی‌ فن‌ الصحة»، ابحاث‌ الندوة العالمیة الاولى لتاریخ‌ العلوم‌ عندالعرب‌، حلب‌، 1396ق‌ / 1976 م‌، ج‌ 1؛ نفیسی‌، سعید، «تاریخ‌ بیمارستانهای‌ ایران‌»، شیرو خورشید سرخ‌ ایران‌، 1329-1330 ش‌، س‌ 3، شم‍ 9 و 10؛ نویری‌، احمد، نهایة الارب‌، به‌ كوشش‌ الباز عرینی‌، قاهره‌، 1412 ق‌ / 1992 م‌؛ نیز: 

Browne, E. G., Arabian Medicine, Cambridge, 1962; Dunlop, D. M., Arab Civilization to A. D. 1500, London, 1971; Elgood, C., A Medical History of Persia and the Eastern Caliphate, Amsterdam, 1951; Nasr, S. H., «Life Sciences Alchemy and Medicine», The Cambridge History of Iran, vol. IV, ed. R. N. Frye, Cambridge, 1975; Siddiqi, M. Z., «The Unani Tibb (Greek Medicine) in India», Islamic Culture, 1968, vol. XLII, no. 1.
صادق‌ سجادی‌

برخی‌ مشخصات‌ معماری‌ بیمارستانها

در پژوهشهای‌ جدید دربارۀ معماری‌ جهان‌ اسلام‌، به‌ ریخت‌شناسی‌ معماری‌ بیمارستانها كمتر توجه‌ شده‌، و پژوهشگران‌ بیشتر به‌ اشاراتی‌ كوتاه‌، مانند اینكه‌ بیمارستانها گاه‌ فقط بخشی‌ از مجموعۀ بنا بوده‌ است‌، بسنده‌ كرده‌اند (بلر، 215-216، نقشه‌های‌ 271, 273). در منابع‌ كهن‌ نیز معمولاً از وصف‌ معماری‌ بیمارستانها غفلت‌ شده‌ است‌. باید یادآور شد كه‌ كهن‌ترین‌ بیمارستانهای‌ موجود در جهان‌ اسلام‌، متعلق‌ به‌ سرزمینهای‌ عثمانی‌، مصر و شام‌ و مربوط به‌ سده‌های‌ متأخرند. بیمارستانهای‌ قرنهای‌ 7-10 ق‌ / 13-16 م‌، در آسیای‌ صغیر، بیشتر دارای‌ سرایی‌ باز هستند كه‌ نمونه‌های‌ آن‌ در سراسر آناتولی‌ دیده‌ می‌شود و تفاوت‌ چندانی‌ در نقشه‌ یا تزیینات‌ آنها به‌ چشم‌ نمی‌خورد (كرین‌، 202-203). 
بیمارستان‌ سیواس‌ كه‌ در دورۀ سلاجقه‌ و در 615 ق‌ / 1218م‌ ساخته‌ شد، بزرگ‌ترین‌ نمونۀ بیمارستان‌ در منطقه‌، و از بیمارستانهای‌ چهار ایوانی‌ است‌. این‌ بیمارستان‌ از آجر و سنگ‌ ساخته‌ شده‌، و مقبرۀ یكی‌ از شاه‌زادگان‌ نیز در آنجاست‌. احمد مرندی‌ معمار در ساختمان‌ آن‌ بیشتر آجر لعابدار با كبالت‌ (معمول‌ در دورۀ سلجوقی‌) به‌ كار برده‌ است‌. روی‌ گنبد یك‌ برج‌ 10 گوشه‌ رو به‌ ایوان‌ شرقی‌ وجود دارد كه‌ احتمالاً زمانی‌ به‌ یك‌ مدرسۀ طب‌ منتهی‌ می‌شده‌ است‌. دیوارهای‌ سنگی‌ ناتراش‌ سادۀ بیرونی‌، به‌ مدخلی‌ كه‌ با نقشهای‌ درهم‌ بافته‌ و نمادهای‌ خورشید تزیین‌ شده‌، پیوسته‌ است‌، و به‌ تالاری‌ كه‌ طاق‌ دو پوش‌ دارد و منتهی‌ به‌ ایوان‌ سوم‌ است‌، افزوده‌ شده‌ است‌. در مقابل‌ انتهای‌ صحن‌، ایوان‌ اصلی‌ با یك‌ محراب‌ و اتاقهای‌ طرفینی‌ قرار دارد. احتمالاً زمانی‌ در هر سمت‌ صحن‌ 10 حجره‌ وجود داشته‌ است‌ (گودوین‌، 245؛ كرین‌، 184). 
مسجد و بیمارستان‌ دیوریگی‌ (626 ق‌ / 1229 م‌) از دورۀ آل‌ منگوجوك‌ هم‌ به‌ جهاتی‌ مانند ابعاد متعادل‌ خود قابل‌ ملاحظه‌ است‌. این‌ بیمارستان‌ دو طبقه‌ دارای‌ 4 جرز بزرگ‌ است‌، كه‌ گنبدی‌ را نگاه‌ می‌دارند و بر فراز حوض‌ مركزی‌ آن‌ نورگیری‌ قرار گرفته‌، و یكی‌ از اتاقهایش‌ آرامگاه‌ است‌ (گودوین‌، 240). 
نقشه‌ها و ابنیۀ مختلف‌ از دورۀ بایزید دوم‌ عثمانی‌ (حك‍ 886- 918 ق‌) نشان‌ می‌دهند كه‌ فعالیت‌ معماری‌ اصالت‌ بومی‌ و محلی‌ هم‌ دارد و در عین‌ حال‌، مطابق‌ با شیوۀ خاص‌ عصر عثمانی‌ است‌ (بلر، 217). در سمت‌ غربی‌ مجموعۀ بایزید دوم‌ در ادرنه‌ كه‌ ساختمان‌ آن‌ در 889 ق‌ / 1484م‌ شروع‌ شد، بیمارستانی‌ قرار دارد. صحن‌ بیرونی‌ آن‌ دارای‌ ردیفی‌ از حجره‌ها برای‌ مجانین‌ در پس‌ ستون‌بندی‌، و اتاقهای‌ خدمات‌ است‌. صحن‌ درونی‌، از بین‌ حجره‌ها به‌ تالاری‌ كه‌ دارای‌ فواره‌، 4 ایوان‌ و یك‌ برآمدگی‌ طویل‌ است‌، راه‌ دارد. مدرسۀ طب‌ با 18 حجره‌ نیز منضم‌ به‌ همین‌ بیمارستان‌ است‌ (گودوین‌، همانجا). 
مجموعۀ چلیپایی‌ چهار ایوانی‌ كه‌ از ایران‌، به‌ واسطۀ عراق‌، به‌ شام‌ رفته‌ بود، خود گونه‌ای‌ خاص‌ از ساختمان‌ به‌شمار می‌رفت‌ و بیمارستان‌ نورالدین‌ زنگی‌ در دمشق‌ (549 ق‌ / 1154 م‌) نماد این‌گونۀ معماری‌ است‌ كه‌ حتى‌ ساختمان‌ بیمارستانهای‌ مهم‌ ایوبی‌ یعنی‌ صالحیه‌ و قیمری‌ (646-647ق‌) از آن‌ اخذ شده‌ است‌ (گونلا، 193). سنت‌ محلی‌ بنّایی‌ و فنون‌ آجركاری‌ شرقی‌ در مدخل‌ بیمارستان‌ نورالدین‌ با هم‌ به‌ چشم‌ می‌خورند. بنای‌ مدخل‌ سنگی‌ است‌ و نیم‌ طاقی‌ از مقرنس‌ گچ‌ و آجر آن‌ را زینت‌ می‌بخشد و در خود یك‌ سنتوری‌ كوچك‌ دارد. پشتبغل‌ و افریز آن‌ نیز زمانی‌ مزین‌ بوده‌ است‌. این‌ شیوۀ طاق‌آرایی‌ كه‌ در زمان‌ خود نو بود، از گنبدهای‌ مقرنس‌ سایر ساختمانهای‌ نورالدین‌ الهام‌ گرفته‌ شد، مانند گنبدی‌ لانه‌ زنبوری‌ كه‌ روی‌ هشتی‌ بیمارستان‌ بود و سابقه‌ در معماری‌ عراق‌ داشت‌ (گونلا، 192، تصویر و شرح‌ آن‌). یكی‌ از ویژگیهای‌ این‌ بیمارستان‌ و بیمارستانهای‌ مقتبس‌ از آن‌ 4 ایوان‌ و صحن‌ مركزی‌ است‌. قسمتهای‌ مختلف‌ این‌ بیمارستانها با مقرنس‌كاری‌ زینت‌ شده‌ است‌ (پاپادوپولو، 482؛ غالب‌، 347؛ دیكی‌، 39). 
بیمارستان‌ ارغون‌ در حلب‌، بنایی‌ است‌ كه‌ دست‌ نخورده‌ باقی‌ مانده‌ است‌. این‌ بنا در ابتدا قصری‌ بوده‌ (755-756ق‌)، و بعداً به‌ صورت‌ بیمارستان‌ درآمده‌ است‌. بیمارستان‌ دارای‌ حیاطی‌ بزرگ‌ و چند صحن‌ كوچك‌ با فواره‌هاست‌ كه‌ هركدام‌ شكلی‌ متفاوت‌ دارد. سرمشق‌ حیاط اصلی‌ بیمارستان‌ كه‌ ایوان‌ و طاقگان‌ دارد، مدرسه‌ای‌ از دورۀ ایوبی‌ است‌. نقش‌ برجسته‌های‌ سنگی‌ چهارگوش‌ و درهم‌ كه‌ در اواخر قرن‌ 8ق‌ عمومیت‌ یافت‌ نیز برگرفته‌ از تزیینات‌ معماری‌ ایوبی‌ است‌ (گونلا، 179). 
از بیمارستانهای‌ معروف‌ عصر ممالیك‌ در مصر، بیمارستان‌ سلطان‌ قلاوون‌ را می‌توان‌ نام‌ برد كه‌ دارای‌ خصایص‌ معماری‌ عصر فاطمی‌ است‌ و در ضلع‌ غربی‌ قصر فاطمیان‌ در قاهره‌ واقع‌ بوده‌ است‌ (سامح‌، 39). امروزه‌ تنها بخشهایی‌ از آن‌ همچون‌ دو ایوان‌ بزرگ‌ و سقفها و افریزهای‌ چوبی‌ شكیل‌ باقی‌مانده‌ است‌. در مجاورت‌ هریك‌ از ایوانها، برای‌ استفادۀ عموم‌ حوضی‌ مرمری‌ با آبراهی‌ خاص‌ وجود داشت‌. در پی‌ فرسودگی‌ بنا، چیزی‌ جز بخشی‌ از آن‌ در سمت‌ شرقی‌ كه‌ دارای‌ حوض‌ مرمری‌ و روزنه‌های‌ گچی‌ است‌، باقی‌ نماند (رزق‌، 41؛ مصطفى‌، 55؛ مازوت‌، 150؛ نیز نک‍ : هیلنبراند، 195, 325). این‌ بیمارستان‌ در اطراف‌ صحنی‌ 4 ایوانی‌ قرار داشته‌ (مینیك‌ برگ‌، 225) كه‌ ظاهراً در ابنیۀ دیگر نیز از سبك‌ آن‌ تقلید شده‌ است‌ (هیلنبراند، همانجا). بیمارستان‌ قلاوون‌ برای‌ هر نوع‌ بیماری‌ بخشی‌ مجزا و حتى‌ اتاقهایی‌ برای‌ مراقبت‌ ویژه‌ داشته‌ است‌. دومین‌ بیمارستان‌ مهم‌ مصر بیمارستانی ‌است‌ كه‌ آن‌را سلطان ‌مؤید شیخ ‌محمودی‌ بین ‌سالهای‌ 821-823ق‌ ساخت‌ و بخشهایی‌ از آن‌ تاكنون‌ نیز باقی‌ است‌ (رزق‌، مصطفى‌، همانجاها). در بیمارستانهای‌ عصر ممالیك‌، حمامهایی‌ برای‌ مردان‌ و زنان‌ و حیاطهایی‌ برای‌ استفاده‌های‌ مختلف‌ و نمازخانه‌ و تأسیسات‌ رفاهی‌ دیگر وجود داشته‌ است‌ (غالب‌، 346). 

مآخذ

رزق‌، عاصم‌ محمد، معجم‌ مصطلحات‌ العمارة والفنون‌ الاسلامیة، قاهره‌، 2000م‌؛ سامح‌، كمال‌الدین‌، العمارةالاسلامیة فی‌ مصر، قاهره‌، 1983م‌؛ غالب‌، عبدالرحیم‌، موسوعةالعمارةالاسلامیة، بیروت‌، 1408ق‌؛ مصطفى‌، صالح‌ لمعی‌، التراث‌ المعماری‌ الاسلامی‌ فی‌ مصر، بیروت‌، 1404ق‌؛ نیز: 

Blair, Sh. S. and J. M. Bloom, The Art and Architecture of Islam, 1250-1800, New Haven / London, 1994; Crane, H., «Islamic Art: Architecture ... », The Dictionary of Art, London / New York, 1998, vol. XVI; Dikie, J., «Allah and Eternity: Mosques, Madrasas and Tombs», Architecture of the Islamic World, ed. G. Michell, London, 1987; Gonnella, J. and V. Meinecke-Berg, «Syria, Palestine and Egypt: Ayyubids, Mamluks and Crusaders: Architecture», Islam, Art and Architecture, ed. M. Hattstein and P. Delius, Cologne, 2000; Goodwin, G., «Turkey», Architecture of the Islamic World, ed. G. Michell, London, 1987; Hillenbrand, R., Islamic Architecture, Edinburgh, 1994; Mazot, S., «Tunisia and Egypt: The Aghlabids and Fatimids», Islam, Art and Architecture, ed. M. Hattstein and P. Delius, Cologne, 2000; Meinecke-Berg, V., «Egypt», Architecture of the Islamic World, ed. G. Michell, London, 1987; Papadopoulo, A., L’Islam et l’art musulman, Paris, 1976.
یدالله‌ غلامی‌

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: